Authors
1 Associate Professor of Accounting, Imam Khomeini International University, Ghazvin, Iran
2 Master of Accounting, Imam Khomeini International University, Ghazvin, Iran
Abstract
Keywords
شناخت رفتار هزینه، یکی از مباحث مهم حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مدیریت است ]18و25[. در مدل سنتی رفتار هزینه، هزینهها متناسب با تغییر محرک هزینه تغییر می کنند؛ یعنی میزان تغییر هزینهها به میزان تغییر در سطح فعالیت بستگی دارد، نه به جهت تغییر ]22[. اما هزینهها در واقع، نشان دهنده مصرف منابع هستند و منابع نیز به منظور انجام فعالیتهای گوناگون فراهم می شوند. چون فعالیتها در راستای تولید کالاها و خدمات صورت می گیرد، منابع بر مبنای انتظارات از تقاضا تحصیل می شوند و به همین دلیل، هزینهها از تقاضای واقعی تبعیت نمی کند ]12[. تحقیقات قبلی ]10،15و21[ نیز نشان می دهد که شدت کاهش هزینهها بر اثر کاهش حجم فعالیت، کمتر از شدت افزایش هزینهها بر اثر افزایش حجم فعالیت است. به این نوع رفتار هزینهها، ((رفتار چسبنده)) گفته می شود.
زمانی که مدیران با کاهش فروش مواجه می شوند، ممکن است این وضعیت را موقتی تصور کرده و انتظار بازگشت فروش به حالت اولیه را داشته باشند. از این رو، برخی از مدیران در دورههایی که فروش، روندی نزولی دارد، منابع لازم برای انجام فعالیتهای عملیاتی را کاهش نمی دهند. این رفتار از آنجا قابل توجیه است که حفظ منابع، موجب کاهش هزینهها در بلندمدت می شود، زیرا در صورت کاهش منابع در واکنش به کاهش فروش، اگر فروش در دورههای آتی افزایش یابد، هزینههایی بابت تحصیل مجدد همان منابع به شرکت تحمیل می شود. از این رو، مدیران برای کاهش هزینهها و در نتیجه افزایش سود شرکت در بلندمدت، اقدام به حفظ منابع می کنند ]10[. این تحقیق به دنبال آزمون تجربی تاثیر برخی از عواملی است که بنا به ادبیات تحقیق، انتظار می رود بر چسبندگی هزینهها موثر باشند.
تحقیق حاضر می تواند کاربردهایی برای مدیران، تحلیلگران مالی و حسابرسان داشته باشد. یکی از اهم وظایف مدیریت، کنترل عملیات و امور مالی سازمان است ]8[. مدیران باید اطلاعات خوبی برای تصمیم گیری داشته باشند تا با استفاده از تواناییهای رهبری خود، نیروهای شرکت را به اجرای این تصمیمات، تشویق کنند ]25[. آنها می توانند با توجه به حساسیت تغییرات هزینه به کاهش فروش، سهم هزینههای چسبنده از کل هزینهها را ارزیابی کرده و در صورت لزوم با تجدید نظر در قراردادهای شرکت، حساسیت هزینهها نسبت به حجم فروش را افزایش دهند و از این طریق موجب کاهش هزینههای تعدیل منابع شوند.
به علت حفظ منابع بلااستفاده در دورههای کاهش فروش، چسبندگی هزینهها، موجب افزایش هزینهها و کاهش بیشتر سود می شود و کاهش مضاعف سود، نوسان پذیری سود پیش بینی شده را افزایش می دهد. از این رو، در دورههای افزایش سطح فعالیت نیز تحلیلگران، سود شرکتی را که هزینههایش چسبنده است، کمتر پیش بینی می کنند. به همین علت، خطای پیش بینی سود، هم هنگام افزایش سطح فعالیت و هم هنگام کاهش سطح فعالیت، بیشتر خواهد بود ]24[. اگر سرمایه گذاران چنین تصور کنند که در شرکتهای با هزینههای چسبنده تر، دقت پیش بینی سود، کمتر است، این رفتار هزینه بر واکنش آنها نسبت به نوسانهای سود تاثیر می گذارد. با کاهش پیش بینی پذیری سود، سودهای گزارش شده، اطلاعات مفید کمتری برای ارزیابیها و پیش بینی سودهای آتی در اختیار قرار می دهد که این امر، موجب کاهش ضریب واکنش سود می شود ]20[، زیرا شواهد نشان می دهد که ضریب واکنش قیمت به سود، با افزایش دقت پیش بینیها افزایش می یابد ]9[. بنابراین، اگر سرمایه گذاران تصور کنند که چسبندگی هزینهها، دقت پیش بینی سود را کاهش می دهد، اطمینان آنها نسبت به سودهای تحقق یافته نیز کاهش می یابد.
حسابرسان از طریق مقایسه روابط میان اطلاعات مالی و غیر مالی، منطقی بودن مبالغ صورتهای مالی را ارزیابی می کنند. به شیوههای مقایسه روابط اطلاعات مالی و غیر مالی، روشهای تحلیلی گفته می شود ]3[. آنها هنگام اجرای روشهای تحلیلی، فرض می کنند که هزینهها متناسب با نوسانهای فروش، تغییر می کند. بنابراین، درک بهتری از نحوه تغییر هزینهها نسبت به نوسانهای فروش می تواند به حسابرسان در بهبود اجرای رویههای تحلیلی کمک کند.
پیشینه تحقیق
پژوهشهای خارجی
تاکنون چندین پژوهش برای روشن شدن اهمیت درک چسبندگی هزینهها انجام شده است. در یکی از این پژوهشها، توان مدل مبتنی بر تغییر پذیری هزینه نسبت به فروش و چسبندگی هزینهها به هنگام کاهش فروش در پیش بینی بازده آتی حقوق صاحبان سهام با دو مدل مبتنی بر اقلام صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد، مقایسه شد. نتایج نشان داد که استفاده از مدل مبتنی بر چسبندگی هزینهها، دقت بیشتری نسبت به دو مدل دیگر دارد ]13[. در پژوهشی دیگر مشخص شد که در دورههای کاهش فروش، سودهای آتی با نسبت هزینههای عملیاتی به فروش، رابطه مثبت دارد و با تشکیل سبد سهام از شرکتهایی که نسبت هزینههای عملیاتی به فروش آنها در دورههای کاهش فروش، افزایش می یابد، می توان به بازده غیرعادی مثبت دست یافت ]11[. در تحقیقی دیگر، به بررسی تاثیر رفتار نامتقارن هزینهها بر پیش بینی سود پرداخته شد و نتایج نشان داد در شرکتهایی که هزینههای چسبنده تری دارند، دقت پیش بینی سود توسط تحلیلگران کمتر است و سرمایه گذاران در ارزیابی ارزش شرکت، چسبندگی هزینهها را لحاظ می کنند ]24[.
در تعدادی از تحقیقات، تاثیر عوامل مورد توجه در تصمیمات مدیریت بر چسبندگی هزینهها آزمون شده است. برای مثال، پژوهش اندرسون و همکاران ]10[ نشان داد که چسبندگی هزینهها در دوره پس از کاهش فروش، وارونه می شود. همچنین، با افزایش طول دوره مطالعه، چسبندگی هزینههای فروش، عمومی و اداری، کاهش می یابد و در صورت استمرار کاهش فروش، چسبندگی هزینهها در دوره دوم، کمتر می شود. علاوه بر این، هرچه رشد اقتصادی، میزان داراییها و تعداد کارکنان، بیشتر باشد، چسبندگی هزینهها افزایش می یابد. مدیروس و کوشتا ]21[ با بررسی نمونه ای از شرکتهای برزیلی، نشان دادند که افزایش طول دوره مطالعه، موجب کاهش چسبندگی هزینهها نمی شود، اما وارونگی چسبندگی هزینهها در دوره بعد از دوره کاهش فروش را تایید کردند. در تحقیقی از بنکر و همکاران ]14[، تاثیر عواملی مانند تغییرات متوالی هم جهت فروش، سفارش مشتریان، پیش بینی تحلیلگران از فروش و رشد تولید ناخالص داخلی، بر چسبندگی هزینهها آزمون شد و یافتهها نشان داد که اگر عوامل مذکور، حاکی از خوش بینی بیشتر مدیریت باشد، افزایش هزینهها، سریعتر و کاهش هزینهها با سرعت کمتری انجام می شود.
یکی دیگر از دلایل احتمالی چسبندگی هزینهها، انگیزههای شخصی مدیران است که از رابطه نمایندگی ناشی می شود. هزینههای نمایندگی، هزینههایی است که به دلیل گرفتن چنین تصمیماتی توسط مدیران به شرکتها تحمیل می شود ]19[. تحقیق کالجا و همکاران ]15[ که با استفاده از نمونه ای از شرکتهای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی انجام شد، نشان داد که هزینههای عملیاتی این کشورها نسبت به تغییرات فروش، چسبندگی دارد، اما هزینههای شرکتهای فرانسوی و آلمانی که دارای سیستمهای حاکمیت شرکتی جزء به جزء هستند، نسبت به هزینههای شرکتهای آمریکایی و انگلیسی که دارای سیستمهای حاکمیت شرکتی عرفی هستند، چسبندگی بیشتری دارند. همچنین، تاثیر ویژگیهای شرکت و صنعت بر سطح چسبندگی هزینهها نیز تایید شد. تحقیق چن و همکاران ]17[، حاکی از وجود ارتباط مثبت میان انگیزههای مدیران و درجه عدم تقارن هزینهها بود. مطابق نتایج همین تحقیق، قدرت حاکمیت شرکتی با درجه عدم تقارن هزینهها، رابطه منفی دارد و این رابطه منفی در صورت وجود انگیزههای مدیریتی تشدید می شود.
علاوه بر مواردی که پیشتر گفته شد، بر اساس نتایج تحقیق سوبرامانیام و وایدن مایر ]23[، هزینهها به ازای تغییرات کوچک فروش، رفتار چسبنده ندارند، اما زمانی که تغییرات درآمد بیشتر از 10% باشد، رفتار چسبنده در هزینههای فروش، عمومی و اداری بروز می کند. همچنین، در این تحقیق، وجود تفاوتهایی در چسبندگی و تعیین کنندههای رفتار چسبنده درون صنایع، تایید شد. سرانجام، نتیجه تحقیق کنون ]16[، این شد که اگر هزینه نهایی افزایش ظرفیت به هنگام افزایش تقاضا، بیشتر از منفعت نهایی کاهش ظرفیت به هنگام کاهش تقاضا باشد، چسبندگی هزینهها افزایش می یابد و از آنجا که کاهش قیمت محصول به هنگام کاهش تقاضا، بیشتر از افزایش قیمت محصول به هنگام افزایش تقاضاست، چسبندگی هزینهها در حالت کاهش تقاضا بیشتر می شود.
پژوهشهای داخلی
نمازی و جامعی ]6[، نقش اطلاعات حسابداری (هزینه یابی) منابع نیروی انسانی را روی سازههای سیستم ارزیابی متوازن شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران بررسی کردند. نتایج تحقیق آنها حاکی از این بود که بین اطلاعات هزینه یابی منابع انسانی و سازههای سیستم ارزیابی متوازن، رابطه مثبت معنی داری وجود دارد.
در تحقیق خالقی مقدم و کرمی ]2[، قدرت پیش بینی سود توسط مدل مبتنی بر تغییرپذیری و چسبندگی هزینه، با سایر مدلها مقایسه شد. این تحقیق نشان داد که دقت پیش بینی مدل مبتنی بر تغییرپذیری هزینه و چسبندگی هزینه به صورت معناداری بیشتر از مدلهای دیگر است. در چند پژوهش داخلی، چسبندگی هزینههای گوناگون بررسی شده است. مطابق نتایج تحقیق قائمی و نعمت الهی ]4[، بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینه توزیع و فروش و عمومی و اداری، چسبنده هستند. تحقیقی دیگر از همان محققان ]5[، نشان داد که هزینه سربار، چسبنده است، اما هزینههای مواد اولیه، دستمزد مستقیم و هزینههای مالی، چسبنده نیستند.
مطابق یافتههای تحقیق نمازی و دوانی پور ]7[، در ازای 1% افزایش در سطح فروش، هزینههای اداری، عمومیو فروش 65/0% افزایش مییابد؛ در حالی که در ازای 1% کاهش در سطح فروش، هزینههای اداری، عمومیو فروش 41/0% کاهش مییابد. همچنین، شدت چسبندگی هزینهها در دورههایی که قبل از آن کاهش درآمد رخ داده، کمتر است و شدت چسبندگی هزینهها در شرکتهایی که نسبت جمع داراییها به فروش بزرگتری دارند، بیشتر است.
تفاوت تحقیق حاضر با سایر تحقیقات انجام شده در داخل کشور
همان گونه که در پیشینه تحقیق گفته شد، در پژوهشهای داخلی گذشته، پدیده چسبندگی هزینهها، بررسی شده است ]4و5[ و حتی در یکی از این تحقیقات، تاثیر استمرار کاهش فروش و میزان داراییها بر چسبندگی هزینهها مطالعه شده است ]7[، اما آنچه تحقیق حاضر را از تحقیقات گذشته متمایز می کند، این است که در این تحقیق، علاوه بر هزینههای فروش، عمومی و اداری، عوامل مؤثر بر بهای تمام شده کالای فروش رفته نیز مطالعه شده است. همچنین، علاوه بر بررسی تاثیر استمرار کاهش فروش و میزان داراییها بر چسبندگی هزینهها، وارونگی چسبندگی هزینهها در دوره بعد و تاثیر رشد اقتصادی و تعداد کارکنان بر چسبندگی هزینهها نیز آزمون شده است که علاوه بر فراهم آوردن شواهدی بیشتر درباره چسبندگی هزینهها، موجب افزایش اعتبار توضیحی مدلها می شود. در نهایت، دوره زمانی و شرکتهای نمونه این تحقیق نیز از تحقیقات گذشته متمایز است.
فرضیههای تحقیق
وارونه شدن چسبندگی هزینهها دردوره پس از کاهش فروش
تغییرات فروش ممکن است بازتابی از وضعیت کوتاه مدت بازار یا تغییرات بلندمدت روند تقاضای کالاها و خدمات باشد. مدیران به هنگام رو به رو شدن با کاهش فروش، پیش از تصمیم گیری درباره کاهش منابع، صبر می کنند تا اطلاعاتی به دست آورند که به آنها در ارزیابی پایداری کاهش تقاضا کمک کند. این تاخیر موجب چسبندگی هزینهها میشود، زیرا منابع بلااستفاده در فاصله زمانی میان کاهش حجم فعالیت و تصمیم به تعدیل منابع، نگهداری می شود. همچنین، ممکن است یک فاصله زمانی میان تصمیم کاهش منابع و تحقق کاهش هزینهها وجود داشته باشد، زیرا فسخ تعهدات قراردادی، زمان بَر است. به علت تاخیر در تصمیم گیری و زمان لازم برای فسخ قراردادها، انتظار می رود چسبندگی هزینهها در دوره پس از کاهش فروش، وارونه شود.
فرضیه 1: چسبندگی هزینهها در دوره پس از دوره کاهش فروش، وارونه می شود.
تاثیر طول دوره مطالعه بر چسبندگی هزینهها
مشاهده چسبندگی هزینهها در دورههای یکساله، نشان دهنده هزینه حفظ منابع استفاده نشده در دورههای کاهش فروش است. اگر دوره مشاهده به بیش از یک سال گسترش یابد، چرخه تعدیل کامل تر میشود. به عبارت دیگر، با طولانی تر شدن فواصل تعدیل، ارزیابی مدیران از پایداری تغییرات تقاضا، قطعیت بیشتری پیدا می کند و هزینههای تعدیل از هزینههای نگهداری منابع بلااستفاده، کوچکتر می شود. بنابراین، انتظار می رود هرچه دوره مشاهده، طولانی تر شود، چسبندگی هزینهها کاهش یابد.
فرضیه 2: افزایش طول دوره مطالعه، موجب کاهش چسبندگی هزینهها می شود.
تاثیر شرایط اقتصادی بر چسبندگی هزینهها
چون نوسانهای تقاضا، تابعی از وضعیت بازار محصولات و شرایط اقتصادی است، اطلاعاتی درباره روندهای افزایشی یا کاهشی می تواند بر تصمیمات مدیران درباره تعدیل منابع، تاثیرگذار باشد. برای مثال، در صورت استمرار کاهش فروش، ارزیابی مدیران از پایداری کاهش تقاضا، قویتر می شود. به همین علت، زمانی که کاهش فروش در دومین دوره متوالی اتفاق می افتد، مدیران احتمالاً این کاهش را پایدارتر تصور می کنند و افزایش احتمال پایداری رکود، مدیران را متقاعد می کند تا منابع را کاهش دهند که موجب کاهش چسبندگی هزینهها می شود. پس، انتظار می رود که در دومین دوره متوالی کاهش فروش، چسبندگی کمتری مشاهده شود.
فرضیه 3: اگر فروش در دو دوره متوالی، کاهش یابد، چسبندگی هزینهها در دوره دوم، کمتر میشود.
مدیران برای ارزیابی پایداری کاهش تقاضا در بازارهای تخصصی محصولات شرکت، به معیارهای وسیعتری از فعالیتهای اقتصادی توجه می کنند تا به اطلاعاتی دست یابند که به آنها در ارزیابی علت کاهش فروش، کمک کند. معمولاً کاهش تقاضا در دورههای رکود اقتصادی نسبت به دورههای رشد اقتصادی، دوام بیشتری دارد. بنابراین، در دورههای رشد اقتصادی، مدیران تمایل کمتری به کاهش منابع خواهند داشت که به چسبندگی بیشتر هزینهها منجر می شود. علاوه بر این، کمبود نیروی کار در دورههای رشد اقتصادی، موجب افزایش هزینه جایگزینی کارکنان می شود که خود، دلیلی برای چسبندگی هزینهها محسوب می شود.
فرضیه 4: چسبندگی هزینهها در دورههای رشد اقتصادی افزایش می یابد.
تاثیر ویژگیهای شرکت بر چسبندگی هزینهها
انتظار می رود چسبندگی هزینهها در شرکتهایی که فعالیتهایشان، بیشتر به داراییها متکی است، بیشتر از شرکتهایی باشد که فعالیتهایشان به مواد و خدمات خریداری شده، وابسته است. هرچه ارزش قراردادهای بلند مدت کمتر باشد، کاهش منابع به هنگام کاهش تقاضا، آسانتر می شود، اما به دلیل پرداخت هزینههای فروش، جایگزینی داراییها، هزینه بَر است. علاوه بر این، در صورت فروش منابع، سرمایه گذاریهایی مانند هزینههای نصب و راه اندازی ماشین آلات نیز از دست می رود.
فرضیه 5: هرچه داراییهای شرکت بیشتر باشد، چسبندگی هزینهها بیشتر می شود.
انتظار می رود هزینههای تعدیل منابع در شرکتهایی که از کارکنان بیشتری در سطح معینی از فروش، بهره می گیرند، بیشتر باشد. به علت پرداخت خسارت توسط کارفرما، کاهش تعداد کارکنان، هزینه بَر است. از سوی دیگر، کاهش تعداد کارکنان، موجب از دست رفتن سرمایه گذاریهایی می شود که در گذشته برای آموزشهای تخصصی کارکنان انجام شده است و در صورت افزایش مجدد تقاضا در آینده، شرکتها ناچار می شوند کارکنان جدیدی را استخدام کرده، بار دیگر به آموزش آنها بپردازند. علاوه بر این، به علت افول روحیه کارکنان باقی مانده و کاهش وفاداری آنان، شرکتها با کاهش بهره وری روبه رو شده، انجام جابه جاییهای بیشتری، ضرورت پیدا می کند.
فرضیه 6: هرچه تعداد کارکنان شرکت بیشتر باشد، چسبندگی هزینهها بیشتر می شود.
شکل 1: عوامل موثر بر چسبندگی هزینهها
روش تحقیق
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات پس رویدادی و روش آن، همبستگی است. اطلاعات مربوط به صورتهای مالی شرکتها به وسیله نرم افزار ره آورد نوین و پایگاه اینترنتی rdis.ir جمع آوری و اطلاعات مربوط به تعداد کارکنان نیز به طور جداگانه از یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی استخراج شده است. مرتب کردن و طبقه بندی دادهها به وسیله نرم افزار excel و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار Eviews 6 انجام شده است.
جامعه آماری تحقیق، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و دوره تحت پوشش این مطالعه، 9 سال از سال 80 تا 88 است. در انتخاب نمونه شرایط زیر اعمال شده است:
1- تنها سال- شرکتهایی مورد مطالعه شده است که دادههای لازم برای آزمون فرضیهها در مورد آنها در دسترس باشد.
2- به علت ماهیت خاص فعالیت شرکتهای سرمایه گذاری، بیمه، لیزینگ، بانکها و موسسات مالی، شرکتهای مذکور از نمونه کنار گذاشته شدهاند.
به این علت که استفاده از دادههای شرکتهای با دورههای مالی متفاوت، تفسیر نتایج حاصل از تحقیق را دچار مشکل می کند، فقط شرکتهایی بررسی شدهاند که پایان سال مالی آنها