Investigating the Relationship between Discretionary Accruals and Stock Return in Growth and Non-growth Companies in Tehran Securities Exchange

Document Type : Original Article

Authors

1 Economics Department, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran

2 Accounting Department, Khuzestan Science & Research Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran

Abstract

The role of discretionary accruals in stock valuation and investment contracts is crucial in accounting literature. Growing companies are increasing their income and earnings rapidly employing potential opportunities of investment and unique features of accruals. This study investigates the relationship between discretionary accruals and stock return in growth and non-growth companies Listed in Tehran Stock Exchange. Target sample consists of 197 listed companies in Tehran Stock Exchange during 2002-2-14. Collected data was analyzed using multivariable regression and Eviews software. The results show that compared to non-growth companies, discretionary accruals manipulation in growth companies affects stock return. Also, positive accruals in growth companies affect stock return more, i.e. manipulation of accruals with the purpose of increasing reported earnings in growth companies, compared to non-growth companies, is more significant.

Keywords

Main Subjects


از مهم‌ترین اقدامات در حوزۀ سرمایه­گذاری، تخصیص بهینۀ منابع و کسب حداکثر بازدهی است؛ بنابراین، هر سرمایه­گذار برای حفظ و افزایش سرمایۀ خود به اطلاعاتی دربارۀ عوامل مؤثر بر بازده سهام نیاز دارد. صورت­های مالی شرکت مهم‌ترین منبع اطلاعاتی سرمایه­گذاران است. در این میان، سود استخراج‌شده از صورت­های مالی، مهم‌ترین نقش را برای ارائۀ اطلاعات مرتبط با عملکرد مالی بر عهده دارد. اصول عمومی پذیرفته‌شدۀ حسابداری، اندازه‌گیری عملکرد را با استفاده از حسابداری تعهدی از طریق تعدیل زمان شناسایی جریان­های نقدی در سودهای مبتنی بر اصل تطابق و اصل شناسایی درآمدها تقویت کرده است. اصول عمومی پذیرفته‌شده حسابداری از طریق حسابداری تعهدی، درجه­ای از انعطاف‌پذیری را فراهم می­آورد که به مدیران اجازۀ استفاده از اختیار خود را در فرایند گزارشگری مالی‌ می­دهد ]17[. استفادۀ مدیران از این آزادی عمل، مدیریت سود نامیده می­شود. مدیریت سود (با هر انگیزه‌ای)،‌ از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری به مرحلۀ اجرا در می‌آید. ممکن است افراد استدلال کنند‌ مدیران می­توانند به‌جای استفاده از اقلام تعهدی از روزنامه­های کثیرالانتشار، پیش­بینی­های مدیریتی، فراخوان­ مجمع­ها و سایر شیوه­های ارتباطی مستقیم برای افزایش بازده و جذب سرمایه‌گذار سود جویند. با وجود این، بررسی­های گسترده نشان می‌دهد‌ مدیران با اظهارات خوش‌بینانه، به‌خصوص پیش­بینی­های درازمدت مخالف هستند، چرا‌که در صورت محقق‌نشدن این اظهارات‌ بازخواست‌ خواهند شد [27,12]؛ بنابراین، مدیران استفاده از روش­های غیر‌مستقیم، از‌جمله اقلام تعهدی اختیاری را‌ ترجیح می­دهند.‌ دستکاری اقلام تعهدی، تأثیر مستقیمی بر روی وجه نقد شرکت ندارد،‌ بلکه تنها نتیجۀ فعالیت­های انجام‌شده‌ به‌صورتی نادرست ارائه می‌شوند [13]. مدیریت سود پیامدهای زیادی برای شرکت دارد. یکی از پیامدهای آن، تأثیر بر بازده سهام است [14]. رابطۀ بین اقلام تعهدی اختیاری و بازده سهام از عوامل دیگری نیز تأثیر می‌گیرد که یکی از این عوامل رشد شرکت است.‌ ماتسوموتو [24] اعتقاد دارد هرچه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری (‌ ‌) (معیاری برای رشد شرکت) بزرگ‌تر باشد، انتظارات سرمایه­گذاران نسبت به سودآوری شرکت در آینده نیز بیشتر است و در چنین وضعیتی احتمال مدیریت سود نیز بیشتر می­شود؛ بنابراین،‌ رشد شرکت‌ عاملی برای ایجاد انگیزه در مدیران برای استفاده از اقلام تعهدی اختیاری در دستکاری سود است و این عمل‌ بر بازده سهام شرکت‌ تأثیر می‌گذارد. از سوی دیگر، سرمایه­گذاران و اعتباردهندگان، تأمین‌کنندگان اصلی منابع مالی شرکت، از سود و جریان­های نقدی به‌عنوان معیاری از توانایی واحد تجاری در پرداخت سود سهام و ایفای تعهدات آینده استفاده می­کنند [6]. هرچه سود به وجه نقد عملیاتی نزدیک باشد، کیفیت آن بیشتر است و برای تصمیم­گیری قابل اتکاتر است؛ اما مدیریت سود و استفاده از اقلام تعهدی باعث تفاوت بین سود و وجوه عملیاتی می­شود؛ بنابراین، با توجه به این موارد‌، پژوهش حاضر به بررسی نقش وجوه نقد عملیاتی و اقلام تعهدی اختیاری بر بازده سهام در شرکت­های رشدی می­پردازد.

 

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

اقلام تعهدی و بازده سهام در شرکت­های رشدی

 به‌دلیل هزینۀ کمتر و دستکاری ساده‌تر، مدیران اغلب از اقلام تعهدی حسابداری به‌عنوان روشی برای مدیریت سود استفاده می‌کنند [14]. اصولاً اقلام تعهدی تفاوت بین سود حسابداری شرکت و جریان نقدی اصلی آن است. بدین معنی که‌ اقلام تعهدی مثبت بزرگ، نشان­دهندۀ فزونی سود گزارش‌شـده نسبت به جـریان وجوه نقـد تولید‌شدۀ شرکت است. میرزایی و همکاران [22] معتقدند‌ اقلام تعهدی نشانه هایی را به استفاده­کنندگان از صورت­های مالی ارسال می­کنند که در سیستم نقدی نادیده گرفته شده است. این نشانه­ها از یک‌سو تصویر صحیحی از وضعیت کنونی واحد تجاری ارائه می­کنند و از سوی دیگر، به استفاده­کنندگان از گزارش­های مالی این امکان را می‌دهند تا پیش­بینی دقیق‌تری از وضعیت آینده و به‌ویژه جریان­های نقدی آینده داشته باشند. از این­رو، این نشانه­ها محتوای اطلاعاتی­ دارند.

 جونز [20] تفاوت سود و وجه نقد حاصل از عملیات را به­عنوان اقلام تعهدی شناسایی کرد. اقلام تعهدی قابل تفکیک به دو جزء اختیاری و غیر‌اختیاری است. اقلام تعهدی غیراختیاری به‌وسیلۀ مقررات، سازمان­ها و دیگر عوامل خارجی محدود شده و قابل دستکاری ازسوی مدیریت نیستند؛ در حالی که اقلام تعهدی اختیاری، قابل اعمال نظر و دستکاری ازسوی مدیریت هستند [8]. مدیران از اقلام تعهدی اختیاری با توجه به شرایط محیطی مختلف برای اهداف متفاوتی استفاده می­کنند؛ بدین صورت که در برخی دوره­ها با توجه به نیاز، از اقلام تعهدی اختیاری برای افزایش سودهای گزارش‌شده استفاده می­کنند (اقلام تعهدی اختیاری مثبت) و در برخی دیگر از دوره­ها از این اقلام برای کاهش سودهای گزارش‌شده استفاده می­کنند (اقلام تعهدی اختیاری منفی) [21]. از سوی دیگر روبین و گوینگ [26] معتقدند سهام شرکت­هایی که از رشد مداوم سود در ظرف چند سال متوالی برخوردار بوده­اند، به مبلغی بیش از سهام شرکت­های مشابه ارزش­گذاری می­شود که چنین رشدی نداشته­اند. آنها در ادامه بیان می­کنند زمانی‌که رشد مداوم سود چنین شرکت­هایی متوقف می­شود، ارزش سهام این شرکت­ها سقوط می­کند. این موضوع باعث می­شود برای شرکت­هایی که از رشد مداوم در سود برخوردار هستند، انگیزۀ بیشتری برای مدیریت سود وجود داشته باشد و اقلام تعهدی اختیاری بیشتر‌ دستکاری شوند. همچنین، شرکت­های با رشد بالا (شرکت­هایی که نرخ بالایی از درآمد و سود‌ دارند و از فرصت­های سرمایه‌گذاری غنی برخوردارند)، ویژگی­هایی دارند که انگیزۀ مدیران را به استفاده از اقلام تعهدی اختیاری، به‌ویژه اقلام تعهدی اختیاری مثبت (افزایش‌دهندۀ درآمد) در علامت‌دهی عملکرد مطلوب آتی شرکت، افزایش می­دهد؛ از جملۀ این ویژگی­ها مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه­های نمایندگی در شرکت­های با رشد بالا‌ست. منشأ بخش عمده­ای از عدم تقارن اطلاعاتی، فرصت­های سرمایه­گذاری و رشد شرکت‌ها‌ست؛ بخشی نیز ریشه در روش­های جمع‌آوری و گزارش اطلاعات ازسوی مدیریت دارد. عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از فرصت‌های رشد و سرمایه­گذاری به مدیریت امکان بیشتری برای دستکاری صورت­های مالی می­دهد تا به‌وسیلۀ مبادلات خودی و همچنین، افزون بر مزایای جبران خدمات، منابع را به خود منتقل کند. البته چنین تلاش­هایی هزینه­بر هستند؛ زیرا فعالیت­های مدیریت را از بیشینه­سازی ارزش شرکت منحرف می­کند و باعث ایجاد هزینه‌های نمایندگی می­شود [25].‌ دیچو [15] نیز استدلال می­کند، شرکت­هایی که در یک حالت پایدار نیستند (شرکت‌های با رشد بالا مناسب این معیار هستند) و مشکلات زمان‌بندی وجه نقد را دارند، اقلام تعهدی اختیاری نقش برجسته­تری در علامت‌دهی عملکرد شرکت دارند.

مطابق با این نظرات، استدلال می­شود‌ هرچه رشد شرکت و به تبع آن مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه­های نمایندگی بیشتر باشد، مدیران انگیزۀ بیشتری برای استفاده از اقلام‌ تعهدی اختیاری و به‌ویژه اقلام تعهدی اختیاری مثبت در علامت‌دهی عملکرد شرکت­ها‌ی خود دارند. در واقع، مدیران برای انعکاس تصویر مطلوب از آیندۀ شرکت به سرمایه­گذاران، به‌جای استفاده از سازوکار­های صریحی مانند انتشار در مطبوعات و همایش‌ها و افزایش احتمال روبه­رو‌شدن با دعاوی قضایی یا هزینه­های نمایندگی ترجیح می­دهند که از سازوکارهای نامحسوسی مانند اقلام تعهدی اختیاری استفاده کنند. سرمایه­گذاران عقلایی احتمالاً چنین رفتاری را حدس می­زنند و سهام شرکت را متناسب با آن قیمت­گذاری می­کنند، در نتیجه اقلام تعهدی اختیاری با بازده سهام همبستگی زیادی دارند و در شرکت­های با رشد بالا بیشتر قیمت­گذاری می­شوند؛ ازاین‌رو این اقلام، در شرکت­های با رشد بالا نقش بیشتری دارند [25].

 

جریان­های نقد عملیاتی و بازده سهام در شرکت‌های رشدی

جریان­های نقدی از منابع مهم و اساسی در هر واحد اقتصادی به‌شمار می­رود و بسیاری از تصمیمات اقتصادی استفاده­کنندگان براساس آن انجام می­شود. سرمایه­گذاران و اعتباردهندگان، تأمین­کنندگان اصلی منابع مالی شرکت، از سود و جریان­های نقدی به‌عنوان معیاری از توانایی واحد تجاری برای پرداخت سود سهام و ایفای تعهدات در آینده استفاده می­کنند. باتوجه به ابهامات فنی حسابداری تعهدی و امکانات اطلاعاتی حسابداری نقدی و اینکه هیأت استانداردهای حسابداری به مفید‌بودن اطلاعات جریان­های نقدی برای تصمیم‌گیرندگان نیز اعتقاد دارد، صورت جریان نقد، اطلاعات مهمی درخصوص مقادیر، دلایل و فواصل زمانی میان سود ودریافت و پرداخت وجه نقد فراهم می‌آورد [6].

چنانچه خالص جریان وجوه نقد فراهم‌شده به‌وسیلۀ فعالیت­های عملیاتی مثبت و با‌اهمیت باشد، به معنی آن است که واحد تجاری قادر به ایجاد وجوه نقد کافی در داخل خود هست تا بدون استقراض، پرداخت‌ هزینه­های ضروری خود را انجام دهد. درمقابل، چنانچه خالص جریان وجه نقد فراهم‌شده به‌وسیلۀ فعالیت­های عملیاتی کم‌اهمیت یا منفی باشد، بیانگر آن است که واحد تجاری قادر به ایجاد وجوه نقد دردرون خود نیست؛ بنابراین، برای انجام پرداخت­های خود ‌باید مبادرت به استقراض یا صدور و فروش سهام کند.

اگر شرکتی‌ مدیریت و سازماندهی مناسب داشته باشد‌ و وظایف و مسئولیت‌های خود را به‌ نحو احسن و با کارآیی و اثربخشی بالا انجام دهد، در این‌صورت ارزش بازار، بزرگ‌تر از ارزش‌های تاریخی هر سهم (ارزش دفتری هر سهم) خواهد بود. در واقع، کاهش نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری (‌ ‌)، ‌ زنگ خطری برای سیر نزولی فرصت­های رشد آتی شرکت محسوب می‌شود [1]. کاهش در فرصت­های رشدی شرکت موجب می­شود‌ مدیران به‌منظور استفاده از منافع و مزایا در شرایط جاری، در مقابل انتقال این مزایا به دوره­های بعدی، اولویت قایل شوند؛ زیرا ارزش فعلی مورد انتظار این سودها و منافع انتقالی، بر مبنای سودهای شناسایی‌شدۀ آتی، کاهش می­یابد. کاهش ارزش فعلی منافع و سودهای انتقالی آتی مورد انتظار، موجب تقویت این احتمال می­شود که در دوره­های آتی، شرکت به‌سمت ورشکستگی سوق خواهد یافت و یا اینکه مدیران آن برکنار خواهند شد؛ بنابراین، کاهش در نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری (‌ ‌)‌، مدیران را برمی­انگیزاند تا به‌منظور افزایش میزان پاداش خود و سود سهام سهامداران، سود دورۀ جاری را بیشتر از واقع گزارش کنند [9]‌. در شرکت­های رشدی که بازده بالاتری نسبت به بقیۀ شرکت­ها دارند، جریان وجه نقد عملیاتی‌ نیز بیشتر است و هر‌چه سود به جریان وجه نقد عملیاتی نزدیک‌تر باشد، از کیفیت بالاتری برخوردار و قابل اتکاتر است؛ ازاین‌رو، در کنار بازده شرکت توجه به جریان وجه نقد عملیاتی امری مهم درتصمیم­گیری برای سرمایه­گذاری است.

روبین و گوینگ [25] در پژوهشی با عنوان «رشد شرکت و ارزش­گذاری اقلام تعهدی» طی دوره زمانی 1987 تا 2009 در 7988 شرکت به بررسی این موضوع پرداختند که آیا در شرکت­های با رشد بالا در مقایسه با شرکت­های با رشد پایین، حساسیت بازده به اقلام تعهدی اختیاری بیشتر است. آنان دریافتند‌ به‌طور‌کلی تفاوت معناداری بین این شرکت­ها وجود ندارد. نتایج این پژوهش همچنین نشان می­دهد‌ در شرکت­های با رشد بالا در مقایسه با شرکت­های با رشد پایین، اقلام تعهدی اختیاری مثبت بیشتر ارزش‌گذاری می­شوند.

مسلی و همکاران [23] مربوط‌بودن عامل کیفیت اقلام تعهدی را در قیمت­گذاری دارایی­های سرمایه­ای‌ بررسی کردند و با استفاده از رگرسیون مقطعی دو‌مرحله­ای نشان دادند‌ عامل کیفیت اقلام تعهدی بازده مقطعی سهام را شرح می­دهد. همچنین، یافته­ها نشان‌دهندۀ تأثیر کیفیت اقلام تعهدی در شرح نوسان سری زمانی بازده پرتفوی سهام است.

گو و جین [18] در پژوهشی بررسی کردند‌ آیا رابطه بین اجزای اقلام تعهدی و بازده غیرعادی آتی سهام از جریان­های نقد عملیاتی تأثیر می‌گیرد. آنها در این پژوهش اقلام تعهدی را به اجزائی نظیر تغییر در حساب­های دریافتنی، تغییر در موجودی کالا، تغییر در حساب­های پرداختنی و ... تجزیه کردند. نتایج بررسی نشان داد‌ بین اجزای اقلام تعهدی و بازده غیر‌عادی آتی سهام رابزه وجود دارد و حتی پس از کنترل اثر متغیر نسبت جریان­های نقد عملیاتی به قیمت، این رابطه وجود دارد.

راپ [25] در پژوهشی به بررسی ارتباط سود و جریان وجوه نقد عملیاتی بر بازده سهام، با تأکید بر نقش عدم تقارن اطلاعات پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان داد‌ اصولاً سود و جریان نقد عملیاتی هر دو به‌طور مثبت مرتبط با بازده سهام است؛ اما با افزایش عدم تقارن اطلاعاتی این ارتباط با بازده سهام کمتر می­شود. دیگر یافته­های پژوهش نشان داد‌ جریان­های نقد عملیاتی در توضیح بازده سهام توان بهتری دارد.

ا­­مار و همکاران [16]، ارتباط بین اقلام تعهدی، سود‌ و میزان وجه نقد نگهداری‌شده در شرکت‌ را‌ ‌بررسی کردند و به‌ این‌ نتیجه رسیدند که‌ در‌ شرکت‌هایی‌ که‌ کیفیت اقلام تعهدی بالاست وجه نقد نگهداری‌شده به نسبت سایر شرکت‌ها کمتر است.

آخوند و بصیرت [4] پژوهشی را با عنوان «بررسی تأثیر رشد شرکت بر قیمت­گذاری ناصحیح اقلام تعهدی و جریان­های نقد عملیاتی» انجام دادند. آنها با بررسی نمونه­ای از شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1381 تا 1390 به این نتیجه رسیدند‌ که در شرکت­های با رشد بیشتر نسبت به سایر شرکت­ها، قیمت­گذاری ناصحیح اقلام تعهدی و جریان وجه نقد بیشتر است.

یحیی‌زاده‌فر و همکاران [11] به بررسی ارتباط بین جریان نقدی آزاد و بازده سهام با وجود فرصت‌های رشد پرداختند. نتایج این پژوهش دلالت بر ارتباط مثبت و معنادار میان جریان نقدی آزاد و بازده سهام با وجود فرصت­های رشد دارد.

سجادی و همکاران [7] در پژوهشی با استفاده از رگرسیون چند‌متغیره و نمونه­ای شامل 2218 سال‌– شرکت در دوره زمانی سال­های 1379 تا 1388 با آزمون فرضیه­های خود به این نتیجه رسیدند که بین اقلام تعهدی اختیاری و سودآوری آینده رابطه مثبت و معنادار‌ است. همچنین، یافته­های پژوهش آنها نشان داد‌ هرچه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت­ها (معیار رشد شرکت­ها) کمتر باشد، مدیران از اختیارات خود برای انتقال اطلاعات محرمانه دربارۀ سودآوری آیندۀ شرکت بیشتر استفاده می­کنند و مدیریت سود مؤثرتر است.

بیجاری [5] به پژوهشی با عنوان «ارتباط بین اقلام تعهدی و نقدی سود با بازده سهام و سود تقسیمی» پرداخت. نتایج پژوهش نشان می‌دهد‌ ارتباط مستقیم و معناداری میان اقلام تعهدی و نقدی سود و بازده وجود دارد. همچنین، این پژوهش نشان می‌دهد‌ میان اقلام تعهدی و نقدی سود و سود تقسیمی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد‌ که این موضوع بیانگر محتوای اطلاعاتی اقلام تعهدی و نقدی سود در پیش‌بینی بازده و سود تقسیمی است.

 

فرضیه­های پژوهش

باتوجه به مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش فرضیه­ها به شرح زیر است:

فرضیۀ اول‌: تأثیر اقلام تعهدی اختیاری بر بازده سهام در شرکت‌های رشدی بیشتر از سایر شرکت­ها‌ست.

فرضیۀ دوم: تأثیر اقلام تعهدی اختیاری مثبت بر بازده سهام در شرکت‌های رشدی بیشتر از سایر شرکت‌‌‌ها‌‌ست.

فرضیۀ سوم: تأثیر وجوه نقد عملیاتی بر بازده سهام در شرکت­های رشدی بیشتر از سایر شرکت‌ها‌ست.

 

روش پژوهش

جامعۀ آماری، نمونه‌گیری و قلمرو زمانی پژوهش

 جامعۀ آماری این پژوهش، تمام شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران از 1382 پایان سال 1393 است. برای تعیین نمونۀ آماری، ابتدا سال- شرکت‌هایی حذف شده است که پایان سال مالی آنها 29 یا 30 اسفند‌ماه نیست‌ و سپس بانک‌ها و مؤسسات مالی و شرکت‌های سرمایه‌گذاری مالی (به‌دلیل ماهیت متفاوت فعالیت آنها از سایر واحد‌های تجاری) حذف و پس از حذف مشاهدات پرت و حذف شرکت‌هایی که داده‌های مورد نیاز پژوهش در مورد آنها در دسترس نباشد، تعداد 101 شرکت (معادل 1212 سال- شرکت)‌ بررسی شدند.

 

مدل­ها و متغیرهای پژوهش

 ابتدا برای جداکردن شرکت‌های رشدی از غیر‌رشدی‌ مطابق پژوهش روبین و گووینگ [26] از معیار ((P/B استفاده شده است. به این صورت که شرکت‌هایی که میزان ((P/B بالاتر از میانه نمونه دارند، رشدی و شرکت‌هایی که این میزان پایین‌تر از s میانه نمونه است، غیر‌رشدی در نظر گرفته شده است‌. شرکت‌های رشدی‌ با عدد یک و شرکت‌های غیر رشدی‌ با صفر مشخص شده است.

به‌منظور محاسبۀ اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری، از مدل کوتاری استفاده شده است.

رابطه(1)           

سپس نتایج به‌دست‌آمده برای آزمون فرضیه‌ها در مدل‌های 2 و3 و4‌ استفاده شده است.

  رابطه(2)                              

 

  رابطه(3)                                  

             

رابطه(4)

متغیرهای الگوهای پژوهش در نگارۀ (1) تعریف شدند.

 

نگارۀ 1. تعریف متغیرهای الگو

متغیر

نوع متغیر

شرح

RET

وابسته

بازده سالانۀ سهام عادی

ACC

 

نسبت کل اقلام تعهدی (سود منهای جریان وجوه نقد عملیاتی) به دارایی‌های ابتدای دوره

DAC

مستقل

اقلام تعهدی اختیاری حاصل از مدل (3-1)

+DAC

مستقل

اقلام تعهدی اختیاری مثبت

Growth

مستقل

رشد شرکت و معادل نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام [25]

CFO

مستقل

نسبت جریان وجوه نقد عملیاتی به دارایی‌های ابتدای دوره

ΔREV

 

تغییرات درآمد فروش نسبت به جمع دارایی­های سال قبل

ΔREC

 

تغییرات بدهکاران نسبت به جمع دارایی­های سال قبل

PPE

 

دارایی‌های ثابت نسبت به جمع دارایی­های سال قبل

ROA

 

بازده دارایی‌ها معادل نسبت سود خالص به مجموع دارایی‌ها

NDAC

کنترلی

اقلام تعهدی غیر‌اختیاری (معادل کل اقلام تعهدی منهای اقلام تعهدی اختیاری)

 


نتایج آماره‌‌های توصیفی و انتخاب مدل مناسب پژوه

  نتایج آزمون ایم و همکاران، دیکی فولر تعمیم‌یافته و فیلیپس و پرون نشان می‌دهد‌ تمام متغیرهای پژوهش، در سطح %5 و کمتر از آن پایا هستند و استفاده از آنها در برآورد مدل‌های پژوهش، منجر به نتایج کاذب نمی‌شود.

 

آمار توصیفی

نتایج آمار توصیفی متغیرهای پژوهش در نگارۀ (2) نشان داده شده است.

 

 

نگارۀ 2. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

متغیر

میانگین

میانه

بیشینه

کمینه

انحراف‌معیار

RET

399/0

122/0

594/8

743/0-

950/0

DAC

0198/0

0196/0

577/0

424/0-

115/0

Growth

496/0

000/0

000/1

0000/0

500/0

CFO

138/0

123/0

699/0

434/0-

140/0

NDAC

138/0

123/0

699/0

149/0-

049/0

+DAC

053/0

196/0

577/0

000/0

075/0

 


نگارۀ (2) آمار توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش را نشان می‌‌دهد که بیانگر شاخص‌های توصیفی برای هر متغیر به‌صورت مجزاست. این شاخص‌ها عمدتاً شامل اطلاعات مربوط به شاخص­های مرکزی­، نظیر بیشینه، کمینه، میانگین و میانه و همچنین، اطلاعات مربوط به شاخص‌های پراکندگی نظیر انحراف‌معیار است. مهم‌ترین شاخص مرکزی میانگین است که نشان‌دهندۀ نقطۀ تعادل و مرکز ثقل توزیع است و شاخص مناسبی برای نشان‌دادن مرکزیت داده­هاست. برای مثال، میانگین متغیر اقلام تعهدی اختیاری (DAC) برابر است با 0196/0 است که نشان می‌دهد بیشتر داده­های مربوط به این متغیر حول این نقطه تمرکز یافته‌اند. میانه یکی دیگر از شاخص­های مرکزی است که وضعیت را نشان می‌دهد. همان‌گونه که در نگارۀ (2) مشاهده می­شود، میانه متغیر بازده سهام (RET) برابر با 122/0 است که نشان می­دهد نیمی از داده­ها کمتر از این مقدار و نیمی دیگر بیشتر از این مقدار هستند. به‌طور‌کلی، شاخص‌های پراکندگی، معیاری برای تعیین میزان پراکندگی داده­ها با یکدیگر یا میزان پراکندگی آنها نسبت به میانگین است؛ از جمله مهم‌ترین شاخص‌های پراکندگی، انحراف‌معیار است. مقدار این شاخص برای متغیر بازده سهام (RET) برابر 950/0 و برای متغیر اقلام تعهدی غیر‌عادی (NDAC) برابر با 049/0 است که نشان می­دهد در بین متغیرهای پژوهش،RET  و NDAC به‌ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان پراکندگی هستند. همچنین، لازم به توضیح است به‌منظور اجتناب از تأثیر داده­های پرت بر نتایج پژوهش، کلیۀ داده­های پرت متغیرها در سطح یک‌درصد حذف شده­اند.

 

آزمون‌های انتخاب الگوی مناسب برآورد مدل

قبل از برآورد مدل‌های پژوهش و آزمون فرضیه‌ها، ابتدا باید الگوی مناسب برآورد هر مدل مشخص شود. بدین‌منظور از آزمون‌های لیمیر (چاو) و هاسمن استفاده‌ شده و نتایج در نگاره‌های 3 و 4 ارائه شده است:


 

نگارۀ 3. نتایج آزمون لیمیر و انتخاب الگوی مناسب برآورد مدل

رابطه

آماره لیمر

معناداری

نتیجه

رابطۀ (2)

**817/48

(00/0)

الگوی اثرات ثابت

رابطۀ (3)

**116/47

(00/0)

الگوی اثرات ثابت

رابطۀ (4)

**826/47

(00/0)

الگوی اثرات ثابت

         **معناداری در سطح %1، منبع: یافته‌های پژوهش

 

نگارۀ 4. نتایج آزمون هاسمن و انتخاب الگوی مناسب برآورد مدل

مدل

آماره هاسمن

معناداری

نتیجه

رابطۀ (2)

981/3

(552/0)

اثرات تصادفی

رابطۀ (3)

724/9

(083/0)

اثرات تصادفی

رابطۀ (4)

**88/19

(001/0)

الگوی اثرات ثابت

          **معناداری در سطح %1، منبع: یافته‌های پژوهش


در خصوص رابطه‌های (2)، (3) و (4) ‌نیز معناداری آماره‌های لیمر‌ بدان معنا‌ست که الگوی اثرات ثابت و تصادفی، هر دو بر الگوی اثرات مشترک برتری دارند. همچنین، عدم معناداری آماره هاسمن در هر دو رابطۀ (2) و (3)‌ نشان می‌دهد‌ استفاده از الگوی اثرات تصادفی بر به‌کارگیری الگوی اثرات ثابت، اولویت دارد.

 

 

 

 

یافته­های پژوهش

نتایج برآورد رابطۀ (2) و آزمون فرضیۀ اول پژوهش

طبق فرضیۀ اول در مقایسه با شرکت‌های غیر‌رشدی، رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری و بازده سهام در شرکت‌های رشدی، قوی‌تر است. برای آزمون فرضیۀ اول پژوهش، رابطۀ (2) با استفاده از الگوی اثرات تصادفی برآورد شده و نتایج آن در نگارۀ (5) ارائه شده است.

 


نگارۀ 5. نتایج برآورد رابطۀ (2) متغیر وابسته بازده سهام

متغیر

ضریب

تی استیودنت

معناداری

عرض از مبدأ

010/0-

0623/0-

953/0

 

**220/0

247/4

000/0

 

**247/1

942/4

000/0

 

**137/1

196/2

0282/0

 

*880/0

0409/2

0409/0

 

**750/1

109/3

0019/0

ضریب تعیین

%03/10

آماره فیشر (معناداری)

**90/26 (00/0)

ضریب تعیین تعدیل‌شده

%66/09

آماره دوربین واتسون

196/2

             

                          ** و * به‌ترتیب معناداری در سطح %1 و %5، منبع‌: یافته‌های پژوهش


 

در نگارۀ (5) و با توجه به آماره ‌F به‌دست‌آمده (90/26) و سطح خطای آن (000/0)،‌ در مجموع الگوی پژوهش از معناداری بالایی برخوردار است. مقدار آماره دوربین واتسون (209/2) بیانگر نبودِ مشکل خودهمبستگی سریالی مرتبۀ اول در اجزای اخلال مدل برآورد‌شده است؛ لذا نتایج مدل برآورد‌شده کاذب نیست و برای آزمون فرضیۀ اول پژوهش، قابل اتکاست. ضریب تعیین و ضریب تعیین تعدیل‌شده نیز نشان می‌دهند‌ متغیرهای مستقل در مجموع حدود 9 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌کنند.

 

مثبت و معنادار‌بودن ضریب متغیر  نشان می‌دهد‌ در مقایسه با شرکت‌های غیر‌رشدی، تأثیر بین اقلام تعهدی اختیاری و بازده سهام در شرکت‌های رشدی، قوی‌تر است‌. با توجه به اینکه برای شرکت‌های رشدی عدد یک و برای شرکت‌های غیر‌رشدی عدد صفر‌ منظور شده است و با توجه به نتایج نگارۀ (5) ضریب اقلام تعهدی در شرکت‌های رشدی از 880/0 به 750/1 افزایش می­یابد و تأثیر چشمگیری بر بازده سهام دارد. در نتیجه، این فرضیه در سطح اطمینان 95/0 ‌تأیید می‌شود. نتیجۀ آزمون این فرضیه منطبق با مبانی نظری و با پژوهش روبین و گووینگ [25] مطابقت دارد.

نتایج برآورد رابطۀ (3) و آزمون فرضیۀ دوم پژوهش

   طبق فرضیۀ دوم در مقایسه با شرکت‌های غیر‌رشدی، رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری مثبت و بازده سهام در شرکت‌های رشدی، قوی‌تر است. برای آزمون فرضیۀ دوم پژوهش، رابطۀ (6) با استفاده از الگوی اثرات تصادفی برآورد‌ و نتایج آن در نگارۀ زیر ارائه شده است. نتایج نشان می‌دهد‌ ضریب متغیر  (153/0) در سطح 1درصد و ضریب متغیرهای جریان وجوه نقد عملیاتی (825/0)، اقلام تعهدی غیر‌اختیاری (349/1)، اقلام تعهدی اختیاری مثبت (042/1) و نیز ضریب متغیر  (722/1) در سطح 5درصد معنادار هستند.

 

 

 

نگارۀ 6. نتایج برآورد رابطۀ (3)متغیر وابسته بازده سهام

متغیر

ضریب

تی‌استیودنت

معناداری

عرض از مبدأ

085/0

631/0

527/0

 

**153/0

596/2

010/0

 

**825/0

678/3

000/0

 

**349/1

599/2

0094/0

 

*042/1

011/2

044/0

 

**722/1

029/3

002/0

ضریب تعیین

%09/09

آماره فیشر (معناداری)

*13/24 (02/0)

 

ضریب تعیین تعدیل‌شده

%71/08

آماره دوربین واتسون

212/2

 

** و * به‌ترتیب معناداری در سطح %1 و %5، منبع‌: یافته‌های پژوهش

 

             


 

در نگارۀ (6) و با توجه به آماره ‌F به‌دست‌آمده (13/24) و سطح خطای آن (000/0)، ‌‌در مجموع الگوی پژوهش از معناداری بالایی برخوردار است. مقدار آماره دوربین واتسون (212/2) بیانگر نبودِ مشکل خودهمبستگی سریالی مرتبۀ اول در اجزای اخلال مدل برآورد شده است؛ بنابراین، نتایج مدل برآورد‌شده کاذب نیست و برای آزمون فرضیۀ اول پژوهش، قابل اتکاست. ضریب تعیین و ضریب تعیین تعدیل‌شده نیز نشان می‌دهند متغیرهای مستقل در مجموع حدود 8 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌کنند.


      مثبت و معنادار‌بودن ضریب متغیر  نشان می‌دهد‌ در مقایسه با شرکت‌های غیر‌رشدی، رابطۀ بین اقلام تعهدی اختیاری مثبت و بازده سهام در شرکت‌های رشدی، قوی‌تر است‌. نتایج درج‌شده در نگارۀ (6) نشان می‌دهد ضریب اقلام تعهدی مثبت در شرکت‌های رشدی از 042/1 به 772/1 افزایش می­یابد و تأثیر چشمگیری بر بازده سهام دارد. این موضوع بدان معنا‌ست که در شرکت‌های رشدی، دستکاری سود (به‌منظور افزایش سود) تأثیر قوی‌تری روی بازده سهام دارد. این موضوع، با فرضیۀ دوم پژوهش سازگار است.

 

نتایج برآورد رابطۀ (4) و آزمون فرضیۀ سوم پژوهش

برای مقایسۀ تأثیر جریان وجوه نقد عملیاتی بر بازده سهام در شرکت‌های رشدی و غیر‌رشدی، مدل (4) با استفاده از الگوی اثرات تصادفی برآورد‌ و نتایج آن در نگارۀ (7) ارائه شده است. نتایج نشان می‌دهد‌ ضریب متغیر  (02/0) در سطح 1درصد و ضریب متغیرهای جریان وجوه نقد عملیاتی (29/0)، اقلام تعهدی غیراختیاری (05/2) و  (03/0-) در سطح 5درصد معنادار هستند. مقدار عامل تورم واریانس نیز نشان می‌دهد‌ متغیرهای مستقل مدل (4) با هم مشکل هم‌خطی شدید ندارند.

 


 

 

نگارۀ 7. نتایج برآورد رابطۀ (4) متغیر وابسته بازده سهام

متغیر

ضریب

تی‌استیودنت

معناداری

عرض از مبدأ

021/0-

409/0-

682/0

 

**361/0

506/5

000/0

 

*966/1

918/5

000/0

 

**355/1

635/2

008/0

 

**932/1

689/6

000/0

 

**997/0-

246/3-

001/0

ضریب تعیین

%70/38

آماره فیشر (معناداری)

**15/47 (00/0)

 

ضریب تعیین تعدیل‌شده

%88/37

آماره دوربین واتسون

202/2

 

** و * به‌ترتیب معناداری در سطح %1 و %5، منبع‌: یافته‌های پژوهش

 

             


در نگارۀ (7) و با توجه به آماره ‌F به‌دست‌آمده (15/47) و سطح خطای آن (000/0)،‌ در‌مجموع الگوی پژوهش از معناداری بالایی برخوردار است. مقدار آماره دوربین واتسون (202/2) بیانگر نبودِ مشکل خودهمبستگی سریالی مرتبۀ اول در اجزای اخلال مدل برآورد شده است؛ بنابراین، نتایج مدل برآورد‌شده کاذب نیست و برای آزمون فرضیۀ اول پژوهش، قابل اتکاست. ضریب تعیین و ضریب تعیین تعدیل‌شده نیز نشان می‌دهند‌ متغیرهای مستقل در مجموع حدود 37 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌کنند. منفی و معنادار‌بودن ضریب متغیر  نشان می‌دهد‌ در مقایسه با شرکت‌های غیر‌رشدی، رابطه بین جریان وجوه نقد عملیاتی و بازده سهام در شرکت‌های رشدی، ضعیف‌تر است. این موضوع نشان می‌دهد در شرکت‌های رشدی (در قیاس با شرکت‌های غیر‌رشدی)، تغییرات وجوه نقد عملیاتی تأثیر کمتری بر بازده سهام دارند‌ و فرضیۀ سوم رد می‌شود. با توجه به‌ نگارۀ (7) و باتوجه به اینکه برای شرکت‌های رشدی عدد یک و برای شرکت‌های غیر‌رشدی عدد صفر منظور شده است، مشخص می­شود‌ ضریب وجوه نقد عملیاتی996/1 است که در شرکت­های رشدی به میزان 997/0- کاهش می­یابد‌.

 

 

نتیجه‌گیری

در این پژوهش به بررسی‌ تأثیر اقلام تعهدی اختیاری و وجوه نقد عملیاتی بر بازده سهام در شرکت‌های رشدی پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. بدین منظور، سه‌ فرضیه برای بررسی این موضوع تدوین و داده­های موجود ‌تجزیه و تحلیل شده است. یافته­های پژوهش نشان می‌دهد‌ در شرکت­های رشدی در مقایسه با سایر شرکت­ها، دستکاری اقلام تعهدی اختیاری تأثیر بیشتری بر بازده سهام دارد. همچنین، اقلام تعهدی مثبت در شرکت­های رشدی تأثیر بیشتری بر بازده سهام دارند، به این معنی که دستکاری اقلام تعهدی اختیاری با هدف مدیریت سود افزایشی در شرکت­های رشدی تأثیر بیشتری بر بازده سهام دارد. افزون بر این، نتایج پژوهش نشان می­دهد‌ که در شرکت­های رشدی (در قیاس با سایر شرکت­ها)، تغییرات وجوه نقد عملیاتی تأثیر کمتری بر بازده سهام دارند. با توجه به‌ نتایج آزمون هر سه فرضیه چنین استنباط می­شود که در شرکت­هایی که فرصت سرمایه‌گذاری بالاتر است (شرکت‌های رشدی) دخالت مدیریت در فرایند محاسبۀ سود خالص منجر به عکس‌العمل‌ شدیدتر قیمت سهام نسبت به شرکت‌هایی می‌شود که فرصت سرمایه‌گذاری آنها پایین­تر است‌. به‌عبارت‌دیگر، چنین استنباط می­شود که بازار سرمایه نسبت به باور سودهای غیرواقعی یا تصنعی که ازسوی این شرکت­ها ارائه می­شود، آسانتر فریب می‌خورد و منجر به واکنش بازده سهام می­شود. ضمناً این باور بازار سرمایه نسبت به ارائۀ سودهای واهی از طرف شرکت‌هایی که فرصت سرمایه‌گذاری آنها بالاتر است، هنگامی‌که آنان سود را به شکل افزایشی دستکاری کنند، کاملاً مشهود است. همچنین، با توجه به نتایج فرضیۀ سوم چنین استنباط می‌شود که شرکت‌هایی که فرصت سرمایه‌گذاری بیشتری نسبت به سایر شرکت‌ها دارند (شرکت‌های رشدی)، از طریق دستکاری تصنعی سودهای خود موفق به تأثیر‌گذاری بر ذهنیت سرمایه‌گذاران شده‌اند، اما موفق به تأثیرگذاری بر بازده سهام از طریق وجوه نقد عملیاتی‌ نبوده‌اند؛ به‌عبارت‌دیگر، شرکت‌های رشدی به اندازه­ای که در تولید سودهای تصنعی و ارائۀ سودهای واهی موفقیت داشته‌اند، درخصوص تولید وجوه نقد عملیاتی توفیقی نداشته‌اند.

 

پیشنهادهای کاربردی

 مدیران شرکت‌ها‌ در انتخاب رویه‌های مناسب حسابداری و پیش‌بینی رویدادها آتی دقت کنند؛ چراکه استفادۀ بی‌حساب از اقلام تعهدی اختیاری برای افزایش سود طبق نتایج این پژوهش منجر به حباب قیمت خواهد شد که دایمی نخواهد بود و ممکن است هزینه‌هایی را برای شرکت یا‌ مدیر در دوره‌های بعد به‌همراه داشته باشد.

به سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار توصیه می­شود هنگام خرید سهام شرکت­های مختلف به معیارهای اقلام تعهدی اختیاری و غیر‌اختیاری توجه جدی کنند؛ زیرا یکی از عوامل مؤثر در مطلوبیت ارائۀ گزارش­های مالی شرکت­ها به بازار، تأثیر کیفیت اقلام تعهدی بر آنها‌ست.

همچنین، به مدیران شرکت­های بورس اوراق بهادار تهران توصیه می­شود تا در راستای ارائۀ گزارش‌های مالی با کیفیت­تر به بازار سعی کنند به معیارهای کیفیت اقلام تعهدی توجه کنند؛ زیرا هر‌چه کیفیت گزارشگری مالی شرکت­ها بهبود یابد و سرمایه‌گذاران اعتماد بیشتری به شرکت داشته باشند، آن شرکت به‌منظور تأمین نیازهای مالی خود، راحت‌تر اقدام به تأمین مالی از طریق بازار سهام می‌کند.

به تحلیلگران مالی پیشنهاد می‌شود‌ درخصوص سود شرکت‌هایی که بازده آنها از متوسط بازده سهام بورس بالاتر است، احتیاط کنند و مراقبت­های لازم را انجام دهند‌.

 

  1. ابریشمی، حمید. (1372)، مبانی اقتصادسنجی، انتشارات دانشگاه تهران، جلد دوم.
  2. افلاطونی، عباس. (1392). تجزیه و تحلیل آماری با Eviews در تحقیقات حسابداری و مدیریت مالی. تهران، انتشارات ترمه.
  3. افلاطونی، عباس و‌ لیلی نیکبخت. (1389). کاربرد اقتصادسنجی در حسابداری، مدیریت مالی و علوم اقتصادی، انتشارات ترمه، تهران.
  4. آخوند، مرجان و مهدی بصیرت. (1394). بررسی تأثیر رشد شرکت بر قیمت­گذاری ناصحیح اقلام تعهدی و جریان­های نقد عملیاتی در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات حسابداری و حسابرسی، شمارۀ 28، صص 1 – 21.
  5. بیجاری، نرگس. (1387). ارتباط بین اقلام تعهدی و نقدی سود با بازده و سود تقسیمی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی نیشابور.
  6. رسائیان، امیر. (1391). درآمدی بر رابطۀ بازده غیرعادی سهام و محتوای اطلاعاتی جریان نقدی. مجلۀ اقتصادی، ماهنامۀ بررسی مسائل و سیاست‌های اقتصادی‌، شمارۀ 4‌، صص 91-79.
  7. سجادی، سید‌حسین، دستگیر، محسن، حسین‌زاده، علی حسین و محمد امید اخگر. (1391). بررسی شیوه‌های استفاده از اختیارات مدیریت در گزارشگری سودآوری آینده و تأثیر ویژگی‌های شرکت‌ها بر شیوه‌های استفاده از اختیارات مزبور. دانش حسابداری، شمارۀ 8، صص 1 – 30.
  8. مشایخی، بیتا، مهرانی، ساسان، مهرانی، کاوه و غلامرضا کرمی. (1384). نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران. بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، شمارۀ 42، صص 61 – 74.
  9. ولی‌پور، هاشم، مرادی، جواد و لیلاپرویزپور. (1394).‌ بررسی عدم تقارن اطلاعاتی بر انتخاب ساز‌و‌کارهای حاکمیت شرکتی، فصلنامۀ پژوهش‌های تجربی حسابداری، دورۀ 5، شمارۀ 2، صص 181-167.

10. یحیی‎زاده‎فر، محمود، شمس، شهاب‎الدین و مجتبی پاکدین امیری. (1392). بررسی تأثیر فرصت­های رشد در ارزش‎گذاری جریان نقدی آزاد. فصلنامۀ بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، شمارۀ 1، صص 113-132.

  1. Lev, Baruch and Paul Zarowin. (2004). The Boundaries of Financial Reporting and How to Extend Them. Journal of Accounting Research, Vol. 37, No.2, Pp. 353-385.
  2. Baginski, Stephen P, Hassell, John M, and Michael D. Kimbrough. (2002). The Effect of Legal Environment on Voluntary Disclosure: Evidence from Management Earnings Forecasts Issued in U.S. and Canadian Markets. The Accounting Review, Vol. 77, No. 1, Pp. 25-50.
  3.  Dechow, Patricia, Ge, Weili and CatherineSchrand. (2010). Understanding Earnings Quality: A Review of ‎The Proxies, Their Determinants and Their Consequences. Journal of Accounting and Economics, ‎ Vol. 50, No. 2–3, Pp 344-401.
  4. Dechow.Patricia M and Catherine M. Schrand. (2004). Earnings Quality. The Research Foundation of CFA ‎Institute, USA,Vol. 2004, No. 3.
  5. Dechow, Patricia M, (1994). Accounting Earnings and Cash Flow As Measures of Firm Performance: The Role of Accounting Accruals. Journal of Accounting and Economics, Vol.18, No. 1, Pp. 3-42.
  6. Omar Trejo-Pech, Carlos, Noguera, Magdy, Samaniego-Alcántar, Ángel & Richard N. Weldon, (2012). The Relationship between Accruals, Earnings, and Cash Flows: Evidence from Latin America. Jurnal of Accounting & Taxation, Volume 4, No. 1, Pp. 95-107.
  7.  Gosh, Dipankar and Lori. Olsen. (2009), Environmental Uncertainty and Managers’ Use of Discretionary Accruals. Accounting, Organizations & Society, Vol. 34, No.2, Pp. 188-205.
  8. Gu.Z, and Prem C. Jain. (2011), The Accrual Anomaly and Operating Cash Flow: Evidence from Accrual Components, Working Paper, Pp, 1 – 47.
  9. Jang, SooCheong (Shawn), and Kwangmin Park. (2011). Inter-Relationship between Firm Growth and Profitability. International Journal of Hospitality Management, Vol.30, No.4, Pp. 1027- 1035.
  10. Jennifer, Jones. (1991). Earnings Management during Import Relief Investigations. Journal of Accounting Research. Vol. 29, No. 2, Pp. 193-228.
  11. Kothari, S.P, Loutskina, Elena, and Valeri, Nikolaev. (2006). Agency Theory of Overvalued Equity as an Explanation for the Accrual Anomaly. Working Paper: Available At: Http://Ssrn.Com.
  12. Mirzaei, Afsaneh. A.R. Mehrazian, Alireza and Abulghasem, Masyhaabadi. (2012). Using Artificial Neural Networks to Examine Semiotic Theories of Accounting Accruals in Tehran Stock Exchange. International Journal of Research in Computer Application & Management, Vol. 2, No. 10, Pp. 7-13.
  13. Mouselli, Sulaiman, Jaafar, Aziz, and John Goddard. (2013). Accruals Quality, Stock Returns and Asset Pricing: Evidence from the UK. International Review of Financial Analysis, vol.30, Pp.203–213.
  14. Matsumoto, Dawn A. (2002). Management’s Incentives to Avoid Negative Earnings Surprises. The Accounting Review, Vol. 77, No. 3, Pp. 483– 514.
  15. Rapp, M. S. (2010). Information Asymmetries and the Value Relevance of Cash Flow and Accounting Figures. Problems and Perspectives in Management, Vol. 12, No. 2, Pp. 120-148.
  16. Robin, Ashok and Qiang Wu. (2015). Firm growth and the pricing of discretionary accruals, Review of Quantitative Finance and Accounting, Vol .45, No. 3, Pp. 561–590.
  17. Skinner, Douglas J. (1997). Earnings Disclosures and Stockholder Lawsuits, Journal of Accounting and Economics, Vol. 23, No. 3, Pp 249-282.