Document Type : Original Article
Authors
1 Associate Professor Accounting, University of Shahid Bahonar Kerman, Kerman, Irann
2 Masters of Accounting, University of Shahid Bahonar Kerman, Kerman, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
در چارچوب مفهومی مشترک، هیئت استانداردهای حسابداری مالی و استانداردهای بینالمللی حسابداری مالی محافظهکاری، ویژگی کیفی مطلوب اطلاعات حسابداری درنظر گرفته نشده است ]26[. این جریان موجب شد جریان پژوهشها دربارۀ تأثیرات اقتصادی محافظهکاری بیشتر شود. مطالعات اخیر نشان میدهد مزایای اطلاعاتی محافظهکاری باعث کاهش عدمتقارن اطلاعاتی ]39[، کاهش مدیریت سود ]25[، کاهش هزینۀ سرمایه ]42[ شده است. همچنین، تعهدات شرکت به گزارشگری محافظهکاری، به افشای کامل ]33[، تسهیل نظارتی بر مدیریت و نظارت دقیقتر بهمنظور بهبود بر کارایی سرمایهگذاری منجر شده است ]24[. با این حال، منتقدان ادعا کردند افشای کامل، به ناکارایی حاکمیتی شرکتها منجر میشود. در این راستا هرمالین و ویزبچ ]34[ نشان دادند برمبنای افشای کامل، مدیران انگیزه دارند تصمیمات بهینه بهمنظور سرمایهگذاری کارآمد داشته باشند (برای مثال خطرپذیری در ناکارایی سرمایهگذاری).
مطالعههای قبلی (برای مثال بیدل و همکاران ]22[) نشان دادند کیفیت اطلاعات حسابداری باعث افزایش کارایی سرمایهگذاری میشود و شرکتهای محافظهکارانهتر مستعد کمسرمایهگذاری از طریق تأمین مالی از طریق بدهی هستند. این عامل باعث میشود تأثیرات سرمایهگذاری و تأمین مالی بیشتری از طریق محافظهکاری در حضور تشدید عدمتقارن اطلاعاتی صورت گیرد. در پی این استدلالها، ادبیات مالی نشان میدهد محافظهکاری باعث بهبود سرمایهگذاری و کاهش سرمایهگذاری بیش از حد مدیریت میشود؛ بنابراین، محافظهکاری نقش بسزایی در کارایی سرمایهگذاری دارد و این موضوع در شرکتهایی برجستهتر میشود که با مشکلات تأمین مالی (بدهی یا حقوق صاحبان سهام) روبهرو میشوند و محدودیتهای مالی، توانایی مدیران را برای تأمین مالی محدود میسازد. شرکتهایی که با محدودیت تأمین مالی روبهرو هستند، ممکن است بهدلیل هزینههای زیاد تأمین مالی از قبول و انجام پروژههای باارزش فعلی خالص مثبت صرفنظر کنند که این کار به کمسرمایهگذاری منجر میشود. در شرکتهایی که کمسرمایهگذار هستند، شیوۀ فراهمکردن سرمایه بر موفقیت سرمایه اثر زیادی دارد. شرکتها از طریق انتشار سهام یا ایجاد بدهی تأمین مالی خارجی میکنند. در این راستا، محافظهکاری باعث کاهش مشکلات نمایندگی و کاهش محدودیت مالی میشود ]30[.
با بازنگری در مطالب فوق بیان میشود همچنان تأثیر محافظهکاری بر کارایی سرمایهگذاری جزء مباحث پژوهشهای پیشرو مالی بوده است و این موضوع در محیطهایی با عدمتقارن اطلاعاتی و مشکلات تأمین مالی شرکتها برجستهتر میشود. مطالعههای قبلی انجامشده در ایران مانند محافظهکاری با کارایی سرمایهگذاری (محمودآبادی و مهتری، ]11[)، محافظهکاری و تصمیمات تأمین مالی، محافظهکاری و عدمتقارن اطلاعاتی و دیگر موضوعات بررسی شده است، اما اهمیت تأثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر محافظهکاری با کارایی سرمایهگذاری و در محیطهای با نوع تأمین مالی (بدهی و حقوق صاحبان سهام) بررسی نشده است؛ بنابراین، یافتههای این پژوهش برای سرمایهگذاران، مدیران و اعتباردهندگان قابل اهمیت است. در ادامه، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش، فرضیههای پژوهش، روش پژوهش، یافتههای پژوهش و نتیجهگیری بیان میشود.
مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش
محافظهکاری و کارایی سرمایهگذاری و عدمتقارن اطلاعاتی
بر اساس نظریۀ نمایندگی، زمانی که مدیران اطلاعات خوبی راجع به وجود فرصتهای سرمایهگذاری پرمنفعت داشته باشند، امکان دارد که آن را دنبال نکنند و این بهدلیل مشکلات مخاطرۀ اخلاقی است که ناشی از تملک وجوه نقد شرکت بهدستِ مدیریت، نزدیکبینی و گزینش طرح نامناسب و نیز کمبود وجوه در دسترس ناشی از تأمین مالی خارجی پرهزینه است ]29[.
محافظهکاری، موجب کاهش مشکلات گزینش نادرست و بهبود سیاستهای سرمایهگذاری شرکت بهوسیلۀ سهولت دسترسی به وجوه خارجی و کاهش هزینۀ این وجوه میشود.نقش نظارتی محافظهکاری به هیئتمدیره و سایر اجزای حاکمیت شرکتی کمک میکند تا از راهبردهای تخریبکنندۀ ارزشها مانند امپراتوری مدیران[1]بر حذر باشند.محمودآبادی و مهتری ]11[ در پژوهشی به بررسی رابطۀ محافظهکاری و کارایی سرمایهگذاری در سال مالی 1390 پرداختند. آنها دریافتند محافظهکاری، دارای منافع اطلاعاتی است که موجب کاهش سرمایهگذاری بیش از حد و کمتر از حد و درنتیجه موجب کارایی سرمایهگذاری میشود. با توجه به نقش اطلاعاتی محافظهکاری، بهنظر میرسد دلیل این امر آن است که محافظهکاری موجب بهبود نظارت بر تصمیمات سرمایهگذاری مدیریت از طریق کاهش سرمایهگذاری در جایی میشود که مدیران تمایل به سرمایهگذاری بیش از حد دارند و همچنین، موجب تسهیل دسترسی به تأمین مالی خارجی ارزانقیمت از طریق افزایش سرمایهگذاری در جایی میشود که مدیران مایل هستند سرمایهگذاری کمتر از حد داشته باشند.
نقوص بازار بههمراه عدمتقارن اطلاعاتی و هزینههای نمایندگی، به اجرای طرحهایی باارزش فعلی خالص منفی (سرمایهگذاری اضافی) و رد طرحهایی باارزش فعلی خالص مثبت (سرمایهگذاری ناکافی) منجر میشود. بر اساس نظریۀ نمایندگی، سرمایهگذاری اضافی و ناکافی را میتوان از طریق بیان عدمتقارن اطلاعاتی بین ذینفعان تشریح کرد [14]. عدمتقارن اطلاعاتی مشکلات بیشسرمایهگذاری و کمسرمایهگذاری را تشدید میکند. زمانی که عدمتقارن اطلاعاتی بالاست، شرکتهایی که محدودیت مالی دارند، برای تأمین مالی از طریق بدهی یا حقوق صاحبان سهام، با مشکلاتی روبهرو میشوند.عدمتقارن اطلاعاتی بین شرکتها و سرمایهگذاران سبب میشود هزینۀ تأمین مالی داخلی و خارجی متفاوت باشد؛ بهطوریکه تأمین مالی خارجی هزینۀ بیشتری برای شرکت بههمراه خواهد داشت؛ به عبارت دیگر، عدمتقارن اطلاعاتی تأمین منابع مالی خارجی را مشکلتر میسازد؛ زیرا افراد خارج از شرکت میخواهند مطمئن باشند اوراق بیش از اندازه قیمتگذاری نشده باشد] 42[. در مجموع میتوان گفت عدمتقارن اطلاعاتی بر هزینۀ تأمین مالی تأثیر مهمی خواهد داشت؛ به عبارت دیگر، عدمتقارن اطلاعاتی بین شرکت و سرمایهگذاران، محرکی مهم برای افزایش هزینۀ تأمین مالی شرکتهایی است که درصدد تأمین مالی برای فرصتهای سرمایهگذاری خود هستند]12[. در شرکتهایی که عدمتقارن اطلاعاتی بالاتر است، مشکلات بیشسرمایهگذاری و کمسرمایهگذاری بیشتر است.
نتایج پژوهشهای انجامگرفته در زمینۀ محافظهکاری و عدمتقارن اطلاعاتی، سودمندی محافظهکاری را یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی و همچنین، نقش عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران را در اعمال محافظهکاری در گزارشگری مالی، تأیید میکنند ]8[؛ بنابراین میتوان گفت محافظهکاری در پاسخ به عدمتقارن اطلاعاتی ایجاد میشود و با افزایش عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران، محافظهکاری افزایش مییابد. باید توجه داشت که افزایش محافظهکاری هم بهدنبال خود موجب کاهش عدمتقارن اطلاعاتی و پیامدهای منفی آن برای بدهی و حقوق صاحبان سهام و افزایش کنترل نظارت بر مدیران میشود ]38[. اطلاعات حسابداری با کیفیت بالا، باعث افزایش کارایی سرمایهگذاری از طریق رفع عدمتقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران میشود ]21[. بدینصورت باوجود عدمتقارن اطلاعاتی بالا، محافظهکاری با کاهش عدمتقارن اطلاعاتی و مشکلات کمسرمایهگذاری، سرمایهگذاری آتی را افزایش میدهد و منجر به کارایی سرمایهگذاری میشود.
کمسرمایهگذاری و محافظهکاری و شیوۀ تأمین مالی
عدمتقارن اطلاعاتی بین شرکت و سهامداران اغلب مشکل انتخاب ناسازگار نامیده میشود و محرکی مهم برای افزایش هزینههای تأمین مالی است. در این شرکتها بهراحتی نمیتون از طریق انتشار سهام (آوردۀ سهامداران) یا ایجاد بدهی تأمین مالی خارجی کنند ]36[، پس در طرحهای دارای ارزش فعلی خالص مثبت سرمایهگذاری نمیشود و منجر به کمسرمایهگذاری میشود و با محدودیت در تأمین مالی روبهرو میشوند.
تأمین مالی از طریق بدهی بهعلت صرفهجویی مالیاتی و نرخ پایینتر در مقایسه با بازده مورد انتظار سهامداران، راهحل مطلوبتری برای تأمین مالی محسوب میشود؛ اما آنچه برای اعتباردهندگان در خصوص اعطای وام و اعتبار اهمیت دارد، توان پرداخت اصل و بهرۀ وام و اعتبارات پرداختی توسط وامگیرنده است ]2[. محافظهکاری این اطمینان را برای اعتباردهندگان فراهم میکند.
محافظهکاری احتمال تحصیل تأمین مالی را افزایش و هزینۀ بدهی را کاهش میدهد] 31[. بر پایۀ فرضیۀ بدهی نظریۀ اثباتی حسابداری، اگر واحد تجاری برای دریافت وام، با اعتباردهندگان، قراردادی مبتنی بر ارقام حسابداری تنظیم کند، در آن صورت اعتباردهنده، محدودیتها و شرطهایی نظیر داشتن حد معینی از نسبت بدهی را برای واحد تجاری الزام میکند. این موضوع باعث میشود مدیران با دستکاری اقلام تعهدی و با استفاده از روشها و شیوههای حسابداری سعی کنند تا سود و داراییها را افزایش دهند تا درنهایت، نسبت بدهی کاهش یابد. در این میان نظریۀ اثباتی حسابداری فرض میکند که محافظهکاری حسابداری بهواسطۀ شناخت دیرتر سود، موجب میشود تا سود کمتری بهوسیلۀ مدیران واحدهای تجاری شناسایی و تقسیم شود و همچنین، نسبت بدهی نیز کمنمایی نشود] 46[. پس محافظهکاری نسبت بدهی شرکت را بهبود میبخشد و نرخ اولیۀ پیشنهادی وامدهندگان را کاهش میدهد. همچنین، هزینههای نمایندگی را برای دارندگان بدهی کاهش میدهد؛ بهطوریکه درآمد در دسترس برای توزیع بین سهامداران به هزینههای وامدهندگان محدود میشود ]17[. محافظهکاری موجب تسهیل اخذ وام میشود، چراکه دسترسی به نرخهای بهرۀ پایینتر را تسهیل میکند ]49[.
زمانی که شرکتها کمسرمایهگذارند، انتظار میرود دارندگان بدهی با تشخیص محافظهکاری بهتر عمل کنند؛ و این اتفاق رخ میدهد، بدیندلیلکه محافظهکاری حسابداری رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیران در نقض قرارداد بدهی را محدود میسازد ]41[ و بهعنوان سازوکار قراردادی موجب تقویت منافع اعتباردهندگان میشود و در انتقال حق کنترل شرکت به دارندگان بدهی اثرگذار است.
در شرکتهای کمسرمایهگذار انتظار میرود با اعمال رویههای محافظهکاری بتوانند از طریق بدهی تأمین مالی کنند؛ چراکه محافظهکاری حسابداری، زیان ناشی از نکول وام را بهموقع شناسایی میکند و اطلاعات خوبی برای وامدهندگان ارسال میکند و این اطلاعات برای اعتباردهندگان سودمند است؛ همچنین، وامدهندگان برای شرکتهایی که محافظهکاری حسابداری بالایی دارند، نرخ بهرۀ پایینتری را پیشنهاد میکنند؛ و ریسک از دست دادن اصل سرمایه را برای اعتباردهندگان پوشش میدهد و تضاد نمایندگی بین اعتباردهندگان و استقراضکنندگان را کاهش میدهد که ناشی از فرصتهای سرمایهگذاری است.
در شرکتهایی که کمسرمایهگذار هستند، بهویژه شرکتهایی که خطر ناتوانی در پرداخت بدهی یا خطر درماندگی و سودآوری کم دارند، دو تنش اصلی بهوجود میآید؛ اول اینکه سرمایهگذاران هیچ انگیزهای برای افزایش سرمایۀ جدید ندارند و ایجاد بدهی مطمئنتر خواهد بود. حتی اگر شرکت نظر به طرحهای محتاطانه داشته باشد ]40[. دوم سرمایهگذاران افزایش ریسک انگیزه دارند؛ بهطوریکه اصولاً از این ریسک منتفع میشوند ]37[. مییزم قراردادیموجب تقویت منافع با توجه به محدودیت منابع مالی، علاوه بر مسئله تأمین مالی را انتخب کنند سرمایهگذاران انگیزه دارند طرحهایی را که ریسک بالایی دارند، دنبال کنند که میتواند ثروت را از اعتباردهندگان به آنها انتقال دهد؛ اما این طرحها دقیقاً همان طرحهایی هستند که محافظهکاری بهدلیل شناسایی زودهنگام زیان، آنها را برای مدیران غیرجذاب میکند. بدینگونه سهامداران تمایل کمتری به فراهمکردن سرمایۀ اضافی در شرکتهای کمسرمایهگذار محافظهکارتر خواهند داشت ]30[.
سرمایهگذاران احتمالاً از این بیم دارند که اگر طرحهای شرکتهای کمسرمایهگذار شکست بخورد، دچار درماندگی مالی شوند. در این وضعیت ما انتظار داریم محافظهکاری حسابداری دسترسی به افزایش بدهی برای سرمایهگذاریهای جدید را تسهیل کند، چون محافظهکاری، سرمایهگذاریهای محتاطانه را تشویق میکند که میتواند ارزش شرکت را بدون تشدید ریسک مالی افزایش دهد؛ در مقابل محافظهکاری به احتمال کمتری بیمیلی سهامداران برای فراهمکردن سرمایۀ اضافی را کاهش میدهد. اندک سهامدارانی هستند که بتوانند اطمینان حاصل کنند که شرکتها سیاست محافظهکاری و تعهد به سرمایهگذاریهای محتاطانه را حفظ کنند ]30[.
بهطورکلی، با این استدلالها میتوان پیشبینی کرد که محافظهکاری، تأمین مالی از طریق بدهی را برای شرکتهای کمسرمایهگذار تسهیل میکند و لزوماً دسترسی به افزایش حقوق صاحبان سهام را تسهیل نمیکند.
گارسیالارا و همکاران ]30[ در پژوهش خود تحت عنوان محافظهکاری حسابداری و کارایی سرمایهگذاری نشان دادند روشهای حسابداری محافظهکارانهتر موجب کاهش سطح سرمایهگذاری در شرکتهای بیشسرمایهگذار و افزایش میزان سرمایهگذاری در شرکتهای کمسرمایهگذار خواهد شد. همچنین، اثر تعدیلگر عدمتقارن اطلاعاتی بر رابطۀ محافظهکاری و سرمایهگذاری آتی را بررسی کردند و دریافتند که مزایای محافظهکاری برای شرکتهایی بیشتر است که عدمتقارن اطلاعاتی بالاتری دارند؛ همچنین، در شرکتهایی که کمسرمایهگذار هستند، رابطۀ مثبت بین محافظهکاری و تغییرات آتی انتشار اوراق بدهی وجود دارد و سرمایۀ اضافی بهدست آمده بهوسیلۀ محافظهکاری شرکت، از محل بدهی است و از محل حقوق صاحبان سهام نیست.
گآو و ژو ]28[ در پژوهشی ارتباط بین عدمتقارن اطلاعاتی، ساختار سرمایه و هزینۀ سرمایه در بین کشورها را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان میدهد شرکتهای با سطح بالا از عدمتقارن اطلاعاتی تمایل به استفادۀ بیشتر از بدهی سرمایهای و استفادۀ کمتر از بدهی بلندمدت دارند که احتمالا بهدلیل تأثیر تفاضلی عدمتقارن اطلاعاتی بر هزینۀ انواع مختلف سرمایه است.
واتز و زو ]48[ در پژوهش خود به بررسی آثار محافظهکاری حسابداری بر ارزش شرکتها طی دورۀ بحران مالی پرداختهاند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد شرکتهایی که قبل از دورۀ بحران، سیاستهای محافظهکارانه را پیگیری میکنند، در دورههای بحران دسترسی بیشتری به منابع استقراضی دارند و همچنین، شاهد کاهش بازده سهام کمتری هستند.
باتاچاریا و همکاران ]20[ در پژوهشی ارتباط میان کیفیت سود، عدمتقارن اطلاعاتی و هزینۀ حقوق صاحبان سهام را بررسی کردند. معیارهای عدمتقارن اطلاعاتی آنها گزینش نادرست، تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و احتمال خرید و فروش آگاهانه را شامل میشد. آنها به شواهد قابل اتکایی از ارتباط مستقیم میان عدمتقارن اطلاعاتی و هزینۀ حقوق صاحبان سهام و ارتباط معکوس میان کیفیت سود و هزینۀ حقوق صاحبان سهام از یکطرف و میان کیفیت سود و عدمتقارن اطلاعاتی از طرف دیگر دست یافتند.
لافوند و واتز ]39[ در پژوهشی نقش اطلاعات محافظهکارانه را بررسی کردند و بیان کردند حسابداری محافظهکارانه نقش مهمی در اطلاعات و نظارت بازی میکند و آن، هزینۀ قراردادهای بدهی و تضاد منافع مدیران با بستانکاران را کاهش میدهد؛ بنابراین شرکتهایی با گزارشگری محافظهکارانه، زمانی که نیاز به تأمین منابع داشته باشند، سرمایهگذاران و بستانکاران علاقۀ بیشتری به سرمایهگذاری در آنها دارند و در نتیجه انعطافپذیری شرکتها افزایش مییابد.
بوهید ]19[ در پژوهشی با عنوان اثر محافظهکاری بر روی هزینههای استقراض از طریق بدهی، بیان کرد که هزینۀ بدهی بهشدت از محافظهکاری مشروط و کمتر از محافظهکاری نامشروط تأثیر میگیرد. او ادامه میدهد شرکتهایی که رویۀ محافظهکاری مشروط اتخاذ کردهاند، هزینۀ بدهی بهمراتب کمتری نسبت به سایر شرکتها دارند.
فردریکسون ]27[ اثر حسابداری محافظهکارانه را در کاهش هزینههای بدهی سنجید. یافتههای پژوهش رابطۀ مدنظر را تأیید کرد و نشان داد زمانی که حسابداری و گزارشگری محافظهکارانه معیاری برای استحکام قدرت قرضدهنده- قرضگیرنده است، هزینههای بدهی کاهش مییابد.
بیدل و هیلاری ]21[ در بررسی ارتباط کیفیت حسابداری و سرمایهگذاری در سطح شرکتها دریافتند کیفیت بالاتر در اطلاعات حسابداری، کارایی سرمایهگذاری را با کاهش عدمتقارن اطلاعاتی بین مدیران و تأمینکنندگان خارجی سرمایه، تقویت میکند.
حبیبی و همکاران ]4[ ارتباط بین شیوههای تأمین مالی با محافظهکاری در گزارشگری مالی را ارزیابی کردند و از اطلاعات شرکتهای عضو بورس تهران در سالهای 1392-1388 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد شرکتهایی که از طریق بدهیهای بلندمدت تأمین مالی میکنند، مطابق انتظار هم در دورۀ تأمین مالی و هم در دورۀ قبل از آن سطح محافظهکاری را کاهش میدهند. همچنین، شرکتهایی که از طریق حقوق صاحبان سهام تأمین مالی میکنند، مطابق انتظار هم در دورۀ تأمین مالی و هم در دورۀ قبل از آن سطح محافظهکاری در گزارشگری مالی را کاهش میدهند.
عبدی و همکاران ]9[ به بررسی نقش افشای داوطلبانه در تأثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر ساختار سرمایه شرکت پرداختند. نمونۀ آماری شامل 87 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1393-1389 بررسی شد. نتایج بررسی بیانگر تأثیر معنادار نخست، عدمتقارن اطلاعاتی بر ساختار سرمایه، دوم افشای داوطلبانه بر عدمتقارن اطلاعاتی و سوم افشای داوطلبانه در تأثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر ساختار سرمایه است.
کامیابی و نورعلی ]10[ در پژوهشی اثر میانجی محافظهکاری بر رابطه بین عدمتقارن اطلاعات و مدیریت سود را بررسی کردند. نمونۀ آماری شامل 117 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1393-1385 بررسی شد. یافتهها نشان داد بین عدمتقارن اطلاعات و محافظهکاری و همچنین، بین عدمتقارن اطلاعات و مدیریت سود رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد، ولی با اضافهشدن محافظهکاری (متغیر میانجی) به الگو، دیگر عدمتقارن اطلاعات بر مدیریت سود رابطۀ معناداری ندارد.
ابراهیمی و احمدی مقدم ]1[ تأثیر اهرم مالی و محافظهکاری شرطی بر ناکارایی سرمایهگذاری شرکتها را بررسی کردند. نمونۀ آماری شامل 107 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1392-1388 بود. آنها دریافتند اهرم مالی و محافظهکاری شرطی، تأثیر معکوس و معناداری بر ناکارایی سرمایهگذاری دارد.
خدامیپور و تاجالدینی ]5[ به بررسی تأثیر محافظهکاری حسابداری بر شیوۀ تأمین مالی شرکتها و گرایش به نگهداری وجه نقد پرداختند. این پژوهش بر اساس نمونهای مستخرج از اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است که در آن، سنجش محافظهکاری با استفاده از معیار دیچو و تنگ (2008)، طی سالهای 1390-1379 به شیوۀ سری زمانی و به روش رولینگ برای سالهای 1390-1385 برای هر شرکت محاسبه شده است. نتایجی که به دست آمد اینکه گرایش به نگهداری وجه نقد با دیدگاه تحریف اطلاعات مطابقت دارد و شرکتهای با محافظهکاری حسابداری بیشتر، به نگهداری وجه نقد بیشتری نیز گرایش دارند. علاوه بر این، اگر چه رابطۀ معناداری بین محافظهکاری حسابداری و شیوۀ تأمین مالی وجود دارد، از معناداری کل برخوردار است، اما به علت استفادۀ بیشتر از بدهی برای تأمین مالی در شرکتها، امکان بررسی نوع رابطه وجود ندارد.
خدامیپور و همکاران ]6[ در پژوهشی به بررسی تأثیر عدمتقارن اطلاعاتی و چرخۀ عمر شرکت بر بازده آینده سهام پرداختند. برای آزمون فرضیهها از الگوی رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده است. یافتههای این مطالعه نشان داد رابطۀ منفی و معنادار بین عدمتقارن اطلاعاتی و بازده آیندۀ سهام وجود دارد.
مرادزاده و همکاران ]13[ در پژوهشی رابطۀ بین محافظهکاری وکارایی سرمایهگذاری در شرایط نیازداشتن یا بینیازی به تأمین مالی و همچنین، بررسی اثر مالکیت نهایی بر رابطۀ بین محافظهکاری و سطح سرمایهگذاری را بررسی کردند. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل 103 شرکت برای دورۀ زمانی 1391-1387 بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد در شرکتهایی که نیاز به تأمین مالی خارجی ندارند، رابطۀ محافظهکاری با سرمایهگذاری منفی است و در شرکتهایی که نیاز به تأمین مالی خارجی دارند، این رابطه مثبت است. همچنین، در شرکتهایی که مالکیت نهایی آنها در اختیار بخش دولتی و شبهدولتی است، رابطۀ محافظهکاری و سرمایهگذاری منفی است.
بنیمهد ]3[ به بررسی اثر محافظهکاری حسابداری بر بدهی پرداخت. نتایج نشان داد محافظهکاری اثر فزایندهای بر میزان بدهی شرکت دارد.
محمودآبادی و مهتری ]11[ در پژوهشی به بررسی رابطه بین محافظهکاری حسابداری و کارایی سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار پرداختند. جامعۀ آماری پژوهش آنها شامل 96 شرکت در دوره زمانی 1387-1378 است. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد بین محافظهکاری و سرمایهگذاری آتی در سطح شرکتها و در سطح 7 گروه از صنایع، رابطهای معنادار وجود دارد.
رضازاده و آزاد ]8[ طی پژوهشی رابطه بین عدمتقارن اطلاعاتی و محافظهکاری در گزارشگری مالی را بررسی کردند. برای اندازهگیری عدمتقارن اطلاعاتی و محافظهکاری بهترتیب از دامنۀ قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و معیار باسو استفاده کردند. دوره زمانی پژوهش سالهای 1385-1381 بوده است. نتایج نشان داد رابطۀ مثبت و معنادار میان عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران و سطح محافظهکاری اعمالشده در صورتهای مالی وجود دارد؛ یعنی بهدنبال افزایش عدمتقارن اطلاعاتی میان سرمایهگذاران، تقاضا برای اعمال محافظهکاری در گزارشگری مالی افزایش مییابد.
هاشمی و همکاران ]15[ در پژوهشی تأثیر اقلام تعهدی اختیاری بهعنوان شاخص کیفیت سود بر الگو، شیوۀ تأمین مالی و کارایی سرمایهگذاری را برای 107 شرکت بین سالهای 1386-1377 بررسی کردند. یافتههای پژوهش نشان داد در سطح کل نمونه در شرکتهای دارای اقلام تعهدی اختیاری مثبت بزرگ، سرمایهگذاری در داراییهای سرمایهای حساسیت بیشتری به جریانهای نقدی داخلی دارد. افزون بر این، نتایج بر رابطۀ منفی بین اقلام تعهدی اختیاری جاری و بازده آتی داراییها دلالت دارد. نتیجۀ دیگر پژوهش نشان میدهد قیمتگذاری بازار اقلام تعهدی اختیاری از میزان تأمین مالی خارجی تأثیر نمیگیرد.
خوشطینت و یوسفی ]7[ رابطه بین تقارن و عدمتقارن اطلاعاتی با محافظهکاری را بررسی کردند. جامعۀ آماری در این پژوهش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس از سال 1385-1381 است. نتایج پژوهش نشان داد عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران آگاه و ناآگاه، به محافظهکاری منجر میشود. از طرفی، تغییرات عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران، به تغییرات محافظهکاری منجر میشود؛ اما محافظهکاری، به عدمتقارن اطلاعاتی منجر نمیشود. این نتایج، مغایر با پیشنهاد هیئت استانداردهای حسابداری مالی است که عنوان میکند محافظهکاری، به ایجاد عدمتقارن اطلاعاتی منجر میشود.
فرضیههای پژوهش
فرضیۀ اول: عدمتقارن اطلاعاتی بر ارتباط محافظهکاری و کارایی سرمایهگذاری تأثیر میگذارد.
فرضیۀ دوم: در شرکتهایی که کمسرمایهگذار هستند، محافظهکاری حسابداری با تأمین مالی آتی از طریق بدهی رابطۀ معناداری دارد.
فرضیۀ سوم: در شرکتهایی که کمسرمایهگذار هستند، محافظهکاری حسابداری با تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار رابطۀ معناداری ندارد.
روش پژوهش
روش مورد نظر برای انجام این پژوهش شبهتجربی و از نوع پسرویدادی (با استفاده از اطلاعات گذشته) است که در حوزۀ تحقیقات اثباتی حسابداری و مبتنی بر اطلاعات واقعی بهطوریکه اطلاعات آن بر مبنای آمار، ارقام واقعی بازار سهام و صورتهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است و اطلاعات مورد نیاز برای محاسبۀ متغیرها را در دسترس قرار میدهد.
جامعه و نمونۀ آماری
جامعۀ آماری شامل کلیۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که از سال 1385 تا 1393 در بورس فعال بودهاند. در ارتباط با انتخاب نمونۀ آماری شرکتهایی انتخاب شدهاند که ویژگیهای زیر را داشته باشند:
1- دادههای مورد نظر این پژوهش برای آنها در دسترس باشد.
2- بر اساس دوره زمانی پژوهش (از ابتدای سال 1385 تا انتهای سال 1393) و با توجه به اطلاعات مورد نیاز برای متغیرهای دورۀ آتی، شرکت باید قبل از سال 1385 در بورس پذیرفتهشده باشد و تا انتهای سال 1394، نام آن از فهرست شرکتهای مذکور حذف نشده باشد.
3- شرکتهای بیمه، واسطهگری مالی و بانکها نباشد.
4- بهمنظور مقایسهپذیربودن اطلاعات، پایان سال مالی آنها پایان اسفندماه باشد و در طول پژوهش تغییر دورۀ مالی نداشته باشند.
5- سهام شرکتها از سال 1385 تا 1393 در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده و وقفه معاملاتی بیش از ششماه در مورد معاملات سهام نداشته باشند.
پس از اعمال شرایط فوق تعداد 78 شرکت، نمونه آماری باقی ماندند که در مجموع 702 مشاهده سال- شرکت را تشکیل میدهند.
الگو و متغیرهای پژوهش
در این پژوهش برای محاسبۀ محافظهکاری از الگوی باسو ]18[ استفاده شده است و به شرح الگوی (1) محاسبه میشود:
الگوی (1)
که در آن:
: بیانگر بازده حسابداری است که از نسبت سود و زیان قبل از اقلام غیرمترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدای سال مالی بهدست میآید.
: نشاندهندۀ بازده دوازدهماهۀ سهام است. این متغیر برابر با حاصل جمع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در پایان دوره مالی و میزان سود تقسیمی شرکتها پس از کسر آوردۀ نقدی صاحبان سهام در ابتدای دورۀ مالی به ارزش حقوق صاحبان سهام در ابتدای دوره خواهد بود.
: متغیر مصنوعی است و درصورتیکه بازدهی مثبت باشد، برابر صفر و برای بازدههای منفی برابر یک خواهد بود.
در الگوی (1) 1β پاسخ سود را نسبت به بازدههای مثبت اندازهگیری میکند. 1β +2β پاسخ سود را نسبت به بازدههای منفی اندازهگیری میکنند. درصورتیکه 1β +2β بزرگتر از 1β باشد، یعنی 0<2β، در این صورت محافظهکاری وجود دارد؛ زیرا در این صورت پاسخ سود نسبت به اخبار بد (بازدهی منفی) بهتر از پاسخ سود به اخبار خوب (بازدهی مثبت) است.
برای اندازهگیری سرمایهگذاری کمتر از حد از الگوی بیدل و همکاران ]22[ به شرح الگوی (2) استفاده شده است:
الگوی(2) |
که در آن:
: سرمایهگذاری در کالاهای سرمایهای و غیرسرمایهای
: نشاندهندۀ رشد فروش است که از تقسیم تغییرات فروش به فروش اول دوره، حاصل میشود.
اگر سرمایهگذاری سال آینده بیشتر از رشد فروش باشد، باقیماندۀ الگوی بالا مثبت است و به این معناست که سرمایهگذاری بیشازحد انجام شده است و اگر سرمایهگذاری سال آینده کمتر از رشد فروش باشد، باقیماندۀ الگوی بالا منفی است و به این معناست که سرمایهگذاری کمتر از حد انجام شده است. این متغیر درصورتیکه باقیماندۀ الگوی (2) منفی باشد، عدد یک (کمسرمایهگذاری) و در غیر این صورت عدد صفر خواهد بود.
برای سنجش عدمتقارن اطلاعاتی از الگوی ونکاتش و چیانگ ]44[ به شرح الگوی (3) استفاده شده است:
الگوی (3) |
که در آن:
: دامنۀ تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام شرکت iدر دورۀ t
: میانگین قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت iدر دورۀ t
: میانگین قیمت پیشنهادی خرید سهام شرکت i در دورۀ t
طبق این الگو، هر چه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام عدد بزرگتری باشد، نشاندهندۀ عدمتقارن اطلاعاتی بیشتر است.
برای آزمون فرضیۀ اول از الگوی (4) استفاده شده است:
الگوی(4) |
که در آن:
: سرمایهگذاری آتی برای کالاهای سرمایهای و غیر سرمایهای
: محافظهکاری حسابداری
: عدمتقارن اطلاعاتی
: کمسرمایهگذاری و
: متغیرهای کنترلی شامل:
: اندازۀ شرکت که از طریق لگاریتم طبیعی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام بهدست میآید.
: نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
: اهرم مالی که از نسبت کل بدهیها به کل داراییها بهدست میآید.
برای آزمون فرضیۀ دوم و سوم بهترتیب از الگوی (5) و (6) استفاده شده است:
الگوی(5) |
الگوی(6) |
که در آن:
رابطه: تغییر آتی انتشار اوراق بدهی
: تغییر آتی انتشار سهام از محل آورده سهامداران
: محافظهکاری حسابداری
: کمسرمایهگذاری و
: متغیرهای کنترلی شامل:
: اندازۀ شرکت که از لگاریتم طبیعی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام بهدست میآید.
: سودآوری که از تقسیم سود رابطۀ عملیاتی بر ارزش دفتری کل داراییها حاصل میشود.
: اهرم مالی که از نسبت کل بدهیهای رابطه به کل داراییها بهدست میآید.
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی
برای تجزیه و تحلیل مقدماتی دادهها، آمارههای توصیفی متفیرهای پژوهش، محاسبه و در نگارۀ (1)
ارائه شده است.
نگارۀ 1- نتایج آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیر |
میانگین |
میانه |
انحرافمعیار |
حداقل |
حداکثر |
سرمایهگذاری آتی |
055/0 |
0310/0 |
059/0 |
001/0 |
377/0 |
محافظهکاری |
045/0 |
001/0- |
392/0 |
931/1- |
256/0 |
عدمتقارن اطلاعاتی |
733/2 |
601/2 |
924/0 |
750/0 |
881/4 |
کمسرمایهگذاری |
591/0 |
1 |
491/0 |
0 |
1 |
تغییر آتی انتشار اوراق بدهی |
154/0 |
013/0 |
419/0 |
260/4- |
321/7 |
تغییر آتی انتشار سهام |
012/0 |
0 |
225/0 |
710/1- |
550/1 |
اندازۀ شرکت |
833/11 |
800/11 |
662/0 |
020/10 |
010/14 |
نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری |
037/2 |
695/1 |
427/1 |
072/3- |
570/8 |
سودآوری |
155/0 |
140/0 |
115/0 |
313/0- |
554//0 |
اهرم مالی |
601/0 |
610/0 |
177/0 |
100/0 |
320/1 |
منبع: یافتههای پژوهش
طبق اطلاعات نگارۀ (1)، شرکتها به طور متوسط 5 درصد سرمایهگذاری در داراییهای سرمایهای انجام میدهند. محافظهکاری در شرکتها به طور میانگین 4 درصد است. آماره میانه متغیر عدمتقارن اطلاعاتی بیانگر این است که در نیمی از شرکتها دارای عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران 601/2 است. میانگین کمسرمایهگذاری برابر با 591/0 است و به عبارتی 59 درصد شرکتها کمسرمایهگذار هستند. همچنین، شرکتها به صورت متوسط 15 درصد از طریق بدهی و 1 درصد از طریق انتشار سهام (آورده سهامدار) تأمین مالی میکنند.
آمار استنباطی
پیش از برآورد الگو، ابتدا باید آزمون چاو برای دادهها انجام شود تا مشخص شود که دادهها باید به شیوۀ تابلویی (panel)یا تلفیقی (pool) تخمین زده شوند. پس از انجام آزمون چاو برای الگوهای آزمون فرضیهها، طبق نگارۀ (2) مشخص شد که الگوی (4) دادهها پنل (تابلویی) هستند و نیاز به آزمون هاسمن برای تعیین روش اثراث ثابت و اثرات تصادفی است و الگوی (5) و (6) دادهها پول (تلفیقی) هستند.
نگارۀ 2- نتایج حاصل از آزمون چاو
الگو |
Fمقدار آماره |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
روش تأییدشده |
الگوی (4) |
431/4 |
(77،617) |
000/0 |
روش دادههای تابلویی |
الگوی (5) |
002/1 |
(77،618) |
477/0 |
روش دادههای تلفیقی |
الگوی (6) |
344/0 |
(77،618) |
000/1 |
روش دادههای تلفیقی |
منبع: یافتههای پژوهش
آزمون هاسمن برای تعیین روش اثرات ثابت و اثرات تصادفی برای الگوی (4) در نگارۀ (3) ارائه
شده است و نتیجۀ آزمون نشان میدهد که روش تأییدشده روش اثرات ثابت است.
نگارۀ 3- نتایج حاصل از آزمون هاسمن
الگو |
مقدار آماره |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
روش تأییدشده |
الگوی (4) |
856/28 |
8 |
000/0 |
روش اثرات ثابت |
منبع: یافتههای پژوهش
نتایج آزمون فرضیۀ اول
در نگارۀ (4)، نتایج آزمون فرضیۀ اول ارائه شده است. این نتایج نشان میدهد سطح معناداری مقدار آماره F الگوی (000/0) کوچکتر از 5 درصد و در سطح اطمینان 95درصد بهینه است. ضریب تعیین تعدیلشده بیانکنندۀ این است که 28درصد تغییرات متغیر وابسته باکمک متغیرهای توضیحی بیان میشود. مقدار آماره دوربین واتسون (974/1) صحت الگوی رگرسیون را در مورد خطیبودن روابط بین متغیرها و استقلال مشاهدات تأیید میکند.
نگارۀ 4- نتایج آزمون فرضیۀ اول
متغیرهای پژوهش |
علامت اختصاری |
ضریب |
tآماره |
سطح معناداری |
|
عرض از مبدأ |
158/0- |
454/3- |
000/0 |
||
محافظهکاری |
067/0- |
452/4- |
000/0 |
||
محافظهکاری در عدمتقارن اطلاعاتی |
015/0 |
706/3 |
000/0 |
||
محافظهکاری در کمسرمایهگذاری |
021/0 |
322/2 |
018/0 |
||
محافظهکاری در کمسرمایهگذاری در عدمتقارن اطلاعاتی |
173/0 |
741/2 |
002/0 |
||
اندازۀ شرکت |
019/0 |
595/4 |
000/0 |
||
نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام |
657/0 |
591/1 |
112/0 |
||
اهرم مالی |
035/0- |
537/2- |
011/0 |
||
ضریب تعیین تعدیلشده |
28/0 |
Fآماره |
477/5 |
||
دوربین واتسون |
974/1 |
سطح معناداری |
000/0 |
||
منبع: یافتههای پژوهش
احتمال آماره t برای متغیر محافظهکاری در کمسرمایهگذاری برابر با 018/0 است که در سطح اطمینان 95% معنادار است و وجود رابطۀ مثبت بین محافظهکاری و سرمایهگذاری آتی در حالت کمسرمایهگذاری را نشان میدهد. احتمال آماره t برای متغیر محافظهکاری در کمسرمایهگذاری در عدمتقارن اطلاعاتی برابر با 002/0 و در سطح اطمینان 95% معنادار است. به عبارتی، عدمتقارن اطلاعاتی باعث میشود محافظهکاری در شرکتهای کمسرمایهگذار، سرمایهگذاری آتی را افزایش دهد و منجر به کارایی بیشتر سرمایهگذاری شود؛ بنابراین، فرضیۀ اول پژوهش تأیید میشود.
نتایج متغیرهای کنترلی حاکی از وجود رابطۀ مثبت و معنادار بین اندازۀ شرکت و سرمایهگذاری آتی است. همچنین، نشان میدهد بین اهرم مالی و سرمایهگذاری آتی رابطۀ منفی و معنادار وجود دارد؛ اما بین نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و سرمایهگذاری آتی ارتباط معناداری مشاهده نشد.
نتایج آزمون فرضیۀ دوم
نتایج حاصل از آزمون فرضیۀ دوم در نگارۀ (5) نشان داده شده است. این نگاره نشان میدهد، مقدار آماره F و سطح معناداری آن بهترتیب 985/60 و 000/0 است، پس کل الگو از لحاظ آماری در سطح اطمینان 95% معنادار است. آماره دوربین واتسون (049/2) نشاندهندۀ نبودِ خودهمبستگی بین متغیرهای الگوی پژوهش است. ضریب تعیین تعدیلشده بیانگر این است که 32% تغییرات متغیر وابسته باکمک متغیرهای توضیحی تبیین میشود.
نگارۀ 5. نتایج آزمون فرضیه دوم
متغیرهای پژوهش |
علامت اختصاری |
ضریب |
tآماره |
سطح معناداری |
عرض از مبدأ |
024/0- |
478/1- |
139/0 |
|
محافظهکاری |
143/0- |
700/4- |
000/0 |
|
کمسرمایهگذاری |
340/0- |
095/2- |
000/0 |
|
محافظهکاری در کمسرمایهگذاری |
162/0 |
289/5 |
000/0 |
|
اندازۀ شرکت |
028/0 |
763/4 |
000/0 |
|
سودآوری |
066/0- |
022/2- |
000/0 |
|
اهرم مالی |
067/0- |
632/2- |
011/0 |
|
ضریب تعیین تعدیلشده |
32/0 |
Fآماره |
985/60 |
|
دوربین واتسون |
049/2 |
سطح معناداری |
000/0 |
منبع: یافتههای پژوهش
ضریب و احتمال آماره t بهدست آمده برای متغیر کمسرمایهگذاری برابر با 340/0- و 000/0 است و درسطح اطمینان 95% معنادار است؛ بنابراین، بین کمسرمایهگذاری و تأمین مالی آتی از طریق بدهی رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد. ضریب و احتمال آماره t برای متغیر محافظهکاری در کم سرمایهگذاری که نشاندهندۀ رابطۀ محافظهکاری با تأمین مالی آتی از طریق بدهی در شرکتهای کمسرمایهگذار است، برابر با 162/0 و 000/0 و در سطح اطمینان 95% معنادار است؛ بنابراین، فرضیۀ دوم پژوهش پذیرفته میشود. میتوان گفت در شرکتهای کمسرمایهگذار محافظهکاری حسابداری با تأمین مالی آتی از طریق بدهی رابطۀ مثبت و معناداری دارد.
نتایج متغیرهای کنترلی وجود رابطۀ مثبت و معنادار اندازۀ شرکت با تأمین مالی آتی از طریق بدهی را نشان میدهند. همچنین، بین متغیرهای اهرم مالی و سودآوری با تأمین مالی آتی از طریق بدهی رابطۀ منفی و معنادار مشاهده شد.
نتایج آزمون فرضیۀ سوم
نگارۀ (6) نتایج آزمون فرضیۀ سوم پژوهش را نشان میدهد. نتایج نشان میدهد که، مقدار و احتمال آماره F بهترتیب 793/14 و 000/0 بهینهبودن الگو از لحاظ آماری را در سطح اطمینان 95% بیان میکند. ضریب تعیین تعدیلشده بیانگر این است که 25% تغییرات متغیر وابسته باکمک متغیرهای توضیحی بیان میشود. مقدار آماره دوربین واتسون (06/2)، صحت الگوی رگرسیون را در مورد خطیبودن روابط بین متغیرها و استقلال مشاهدات تأیید میکند.
نگارۀ 6- نتایج آزمون فرضیۀ سوم
متغیرهای پژوهش |
علامت اختصاری |
ضریب |
t آماره |
سطح معناداری |
عرض از مبدأ |
391/0- |
533/21- |
000/0 |
|
محافظهکاری |
009/0 |
872/2 |
004/0 |
|
کمسرمایهگذاری |
011/0- |
126/6- |
000/0 |
|
محافظهکاری در کمسرمایهگذاری |
012/0 |
497/2 |
0125/0 |
|
اندازۀ شرکت |
028/0- |
409/9- |
000/0 |
|
سودآوری |
054/0 |
659/15 |
000/0 |
|
اهرم مالی |
046/0- |
446/8- |
000/0 |
|
ضریب تعیین تعدیلشده |
25/0 |
F آماره |
793/14 |
|
دوربین واتسون |
06/2 |
سطح معناداری |
000/0 |
منبع: یافتههای پژوهش
ضریب و احتمال و 000/0ام با تأمین مالی از طریق بدهی طه مثبت و معناداری دارد.
)آماره t بهدست آمده برای متغیر کمسرمایهگذاری برابر با 011/0- و 000/0 است و در سطح اطمینان 95% معنادار است؛ بنابراین، بین کمسرمایهگذاری و تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد. ضریب و احتمال آماره t برای متغیر محافظهکاری در کمسرمایهگذاری که نشاندهندۀ رابطۀ محافظهکاری با تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار در شرکتهای کمسرمایهگذار است، برابر با 012/0 و 0125/0 و در سطح اطمینان 95% معنادار است؛ بنابراین، در شرکتهای کمسرمایهگذار بین محافظهکاری و تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. پس فرضیۀ سوم پژوهش مبنی بر نبودنِ رابطۀ معنادار بین محافظهکاری و تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار پذیرفته نمیشود.
بررسی متغیرهای کنترلی نشان میدهد که اندازۀ شرکت و اهرم مالی با تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار رابطۀ منفی و معنادار دارد؛ همچنین، بین سودآوری و تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار رابطۀ مثبت و معنادار مشاهده میشود.
نتیجهگیری
استفادۀ بهینه از منابع و افزایش کارایی سرمایهگذاری و کاهش محدودیتهای مالی امری مهم در شرکتهاست. برای این منظور، در پژوهش حاضر رابطۀ محافظهکاری و کارایی سرمایهگذاری با لحاظ عدمتقارن اطلاعاتی و همچنین، رابطۀ محافظهکاری و شیوۀ تأمین مالی شرکتها بررسی شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهند عدمتقارن اطلاعاتی رابطۀ محافظهکاری و کارایی سرمایهگذاری را تشدید میکند. نتیجه با پژوهش گارسیالارا و همکاران ]30[ مطابقت دارد. عدمتقارن اطلاعاتی موجب میشود محافظهکاری حسابداری، سرمایهگذاری آتی را در شرکتهایی افزایش دهد که سرمایهگذاری کمتر از حد وجود دارد. مطالعات انجامشده در زمینۀ محافظهکاری و عدمتقارن اطلاعاتی، سودمندی محافظهکاری را بهعنوان یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی و همچنین، نقش عدمتقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران را در اعمال محافظهکاری در گزارشگری مالی تأیید میکنند. عدمتقارن اطلاعاتی بالا نیاز به محافظهکاری را افزایش میدهد و محافظهکاری در پاسخ به عدمتقارن اطلاعاتی ایجاد میشود. محافظهکاری با کاهش عدمتقارن اطلاعاتی و کاهش مشکلات کمسرمایهگذاری، تأثیر بیشتری بر کارایی سرمایهگذاری خواهد داشت.
شرکتهای کمسرمایهگذار که در تأمینمالی محدودیت و مشکل دارند، با اعمال رویههای محافظهکارانه میتوانند از طریق بدهی تأمین مالی کنند. محافظهکاری حسابداری دسترسی به افزایش بدهی برای سرمایهگذاریهای جدید را تسهیل میکند و سرمایهگذاریهای محتاطانه را تشویق میکند که میتواند ارزش شرکت را بدون تشدید ریسک مالی افزایش دهد. همچنین، محافظهکاری حسابداری، زیان ناشی از نکول وام را به موقع شناسایی میکند و اطلاعات خوبی برای وامدهندگان ارسال میکند و این اطلاعات برای اعتباردهندگان سودمند است. نتیجۀ بهدست آمده با پژوهش گارسیالارا و همکاران] 30[ مطابقت دارد. همچنین، مطابق با پژوهش لافوند و واتز ]39[ است. آنها دریافتند شرکتهایی با گزارشگری محافظهکارانه، زمانی که نیاز به تأمین منابع داشته باشند، سرمایهگذاران و بستانکاران علاقۀ بیشتری به سرمایهگذاری در آنها دارند. همچنین، با نتایج پژوهش بنیمهد ]3[ مطابقت داردکه نشان داد محافظهکاری اثر فزایندهای بر میزان بدهی شرکت دارد.
در شرکتهای کمسرمایهگذار، محافظهکاری حسابداری با تأمین مالی آتی از طریق آورده سهامدار رابطۀ مثبت و معنادار دارد و با فرضیۀ پژوهش مغایرت دارد که مبنی بر نبودِ رابطۀ معنادار است. چنین استدلال میشود که در شرکتهای کمسرمایهگذار بین شرکت و سرمایهگذاران عدمتقارن اطلاعاتی بالاست. عدمتقارن اطلاعاتی بالا باعث میشود سرمایهگذاران ریسک زیادی را متحمل شوند؛ بنابراین سرمایهگذاران تمایل کمتری برای افزایش سرمایه و آورده جدید در این شرکتها دارند. محافظهکاری حسابداری که یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی است، عدمتقارن اطلاعاتی را کاهش میدهد و تمایل سرمایهگذاران برای افزایش سرمایه و آورده جدید افزایش مییابد. نتیجه با پژوهش گارسیالارا و همکاران] 30[ مطابقت ندارد و با پژوهش لافوند و واتز ]39[ مطابقت دارد.آنها دریافتند شرکتهایی با گزارشگری محافظهکارانه، زمانی که نیاز به تأمین منابع داشته باشند، سرمایهگذاران و بستانکاران علاقۀ بیشتری به سرمایهگذاری در آنها داشتند.
پیشنهادهای پژوهش
با توجه به نتایج این پژوهش به مراجع تدوین استانداردهای حسابداری پیشنهاد میشود در خصوص در نظر گرفتن نقشمحافظهکاری، در ارزیابیهایشان از نتایج این پژوهش استفاده کنند. همچنین، با توجه به تأثیر معناداری عدمتقارن اطلاعاتی بر رابطۀ محافظهکاری و کارایی سرمایهگذاری به مدیران پیشنهاد میشود در صورت عدمتقارن اطلاعاتی از محافظهکاری بیشتری برای افزایش کارایی سرمایهگذاری استفاده شود که از عوامل مؤثر بر رشد و توسعۀ پایدار اقتصادی است.
با توجه به اینکه در شرکتهای کمسرمایهگذار، رابطه بین محافظهکاری و شیوۀ تأمین مالی معنادار است، نتایج میتواند به مدیران کمک کند تا با کمترین هزینه، تأمین مالی داشته باشند و مشکل محدودیت مالی را کاهش دهند. همچنین، اعتباردهندگان و سرمایهگذاران نیز میتوانند در ارائه یا عدمارائۀ اعتبار و سرمایهگذاری یا عدمسرمایهگذاری در واحدهای تجاری تصمیمگیری بهتری داشته باشند.
پیشنهادهای پژوهشهای آتی
این پژوهش ارتباط بین محافظهکاری را با سرمایهگذاری آتی و شیوۀ تأمین مالی در شرکتهای کمسرمایهگذار بررسی کرد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی این ارتباط در شرکتهای بیشسرمایهگذار نیز ارزیابی شود. همچنین، رابطۀ محافظهکاری با سایر خطمشی سرمایهگذاری مانند تحصیلها، ادغامها و یا واگذاری سرمایهگذاریهای بلندمدت بررسی شود.