The effect of information transfer on the impact of abnormal returns on business strategy of companies listed in Tehran Stock Exchange

Document Type : Original Article

Author

Associate Professor, Accounting, Department of Accounting, Faculty of Human science, Islamic Azad University, Shahrekord Branch, , Shahrekord, Iran

Abstract

Reliability of information and information content of companies are two indicators of information transfer at annual reporting level. These two indices reduce the cost of capital by reducing information asymmetry and it plays a key role in the efficiency of the capital market. Accordingly, this study investigates the effect of information transfer on the impact of abnormal returns on corporate strategy by estimating two models using the data presented in the financial statements of 120 companies listed in Tehran Stock Exchange in the period 2011-2017. The research method is rational in terms of practical purpose and causal in nature, because it tries to evaluate the impact of several variables on one variable, and in terms of retrospective execution time, in terms of logical execution, in terms of quantitative logic and in terms of the length of time it is a combination. Multivariate regression models are used to test the hypotheses using pooled data and Stata software. The results indicate that abnormal returns have a positive and significant impact on corporate business strategy and that information transfer has negative moderating effect on the impact of abnormal returns on business strategy choice.

Keywords


راهبرد در اصطلاح عام برنامه و دورنمایی تدوین‌شده از اهداف آتی سازمان‌اند که هر سازمان برای نیل به اهداف خود آن را تدوین و پیگیری می‌کند‌]4[ یا جهت‌گیری کلی حرکت سازمان به سمت مقصد استراتژیک با نگاه به آینده است]10[. در علم مدیریت، تدوین راهبرد، یکی از وظایف خطیر مدیریتی است که مبنای تصمیم‌گیری‌های حیاتی مدیران برای حفظ بقا و تعالی سازمان است
]61[. امروزه بیشتر سازمان‌ها به‌جای اتخاذ راهبردی جامع و واحد، از مجموعه‌های از راهبردهای به‌هم‌مرتبط استفاده می‌کند که هر یک در سطوح متفاوتی از شرکت طراحی می‌شوند]‌42[. در سازمان‌های بزرگ با چند محصول سه سطح راهبرد وجود دارد که این سه سطح عبارت‌اند از: 1) راهبرد سازمان؛ 2) راهبرد کسب‌وکار (تجاری)؛ 3) راهبرد وظیفه‌ای (کارکردی). در سازمان‌های کوچک‌تر سطح اول و دوم، این راهبردها با یکدیگر ادغام می‌شوند و یک سطح جدید به وجود می‌آید ]45[. هر راهبرد علاوه بر اینکه باید به شرایط محیطی پاسخگو باشد، باید با راهبردهای سطوح دیگر و نیز با نقاط قوت و مزیت‌ رقابتی واحد تجاری و با سطح شرکت به‌منزلۀ یک واحد، هماهنگ باشد]52[. هر یک از سطوح راهبرد با سایر سطوح راهبرد تعاملی نزدیک و هماهنگ دارد و برای موفق‌بودن کل شرکت باید این سه سطح یکپارچه باشند. راهبردهای کسب‌وکار معمولاً در سطح مربوط به محصولات یا واحد تجاری استراتژیک اجرا می‌شود و بر بهبود موقعیت رقابتی کالاها و خدمات شرکت در صنعت یا بخشی از بازار خاص تأکید دارند]‌52[. دو چارچوب رایج در راهبردهای کسب‌وکار عبارت‌اند از: 1) راهبرد مایلز و اسنو[1] که بر نرخ تمایل به تغییر محصول تمرکز دارد؛ 2) راهبرد پورتر[2] که بر مشتریان و رقبا تمرکز دارد]‌32[ ]‌34[ ]‌35[. بورتر [49] [50] چارچوب مفهومی انتخاب راهبرد تجاری در راستای انجام رقابت کارا از شرکت‌ها را برای نخستین بار ارائه کرد. او در چارچوب راهبردهای عمومی در حوزۀ رقابت بیان کرد شرکت باید از میان دو گزینه: 1- رقابت به‌عنوان تولیدکننده‌ای با کمترین هزینه در صنعت خود (راهبرد هزینه)؛ 2- رقابت با تولید محصولات ممتاز و بی‌نظیر از حیث کیفیت، ویژگی‌های ظاهری محصول و ... (راهبرد تمایز) یکی را انتخاب کند‌] 9[.

همچنین اعلان بازده غیرعادی و انتخاب راهبرد تجاری دارای ارتباط منفی است]‌42[. اعلان بازده غیرعادی، تفاوت بین بازده واقعی سهام و بازده مورد انتظار یا بازده کل بازار را نشان می‌دهد و به درک بازده واقعی شرکت‌ها و اتخاذ تصمیمات مناسب به سهامداران و کسب مزیت رقابتی بنگاه کمک می‌کند ]37]. راهبرد تجاری معمولاً در سطح محصولات یا واحد تجاری استراتژیک اجرا می‌شود و به بهبود موقعیت رقابتی کالاها و خدمات شرکت در یک صنعت خاص یا یک بخشی از بازار رقابت خاص تأثیر دارد]‌4[. دو چارچوب رایج و حاکم برای استراتژی کسب‌وکار عبارت‌اند از: 1- تاپیو لوژی مایلز و اسنو که بر نرخ تمایل به تغییر محصول بازار تمرکز دارد؛ 2- تایپو‌لوژی پورتر که بر مشتریان و رقبا تأثیرگذار است]‌34[؛ ولی بدون‌شک ارزش تصمیمات به میزان صحت و دقت و به هنگام بودن هر اطلاعاتی بستگی دارد که ناشران اوراق بهادار منتشر کرده‌اند و در اختیار گروههای ذی‌نفع ازجمله سهامداران قرار می‌گیرد. با وجود این و با تکیه‌بر نظریۀ انتخاب عقلایی احتمال این پدیده همیشه وجود دارد که منتشرکنندگان اطلاعات، که دسترسی سهل‌تری به اطلاعات و شناخت بیشتری از وضعیت مالی شرکت دارند، اطلاعات خاصی را به‌صورت جانب‌دارانه در اختیار برخی افراد برون‌سازمانی قرار دهند و باعث کسب بازده بیشتر آنها نسبت به سایرین شوند و با کاهش منافع گروههای ذی‌نفع، منافع شخصی خود را حداکثر کنند] 2[‌. چنین نظریه‌ای با فرضیۀ بازار کارا تقابل دارد که بر انتقال سریع و دقیق اطلاعات در بازارهای مالی تمرکز دارد. در بازار کارا به شکل قوی، قیمت اوراق بهادار به‌طور کامل منعکس‌کنندۀ همۀ اطلاعات موجود دربارۀ دارایی مدنظر در بازار است و تمامی اطلاعات بدون هزینه و بدون محدودیت در اختیار تمامی سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد. در صورتی که این فرایند اتفاق بیفتد، همۀ فعالان در بازار که به این اطلاعات دسترسی دارند می‌توانند از آن برای پیش‌بینی قیمت‌های دارایی مالی استفاده کنند و بدین ترتیب بازده غیرعادی به دست نمی‌آید؛ اما وقایع اتفاق‌افتاده در بازار سهام نشان می‌دهند بازده‌های غیرعادی با تعریف ارائه‌شده در بالا وجود دارد و این نشان می‌دهد بازارهای مالی اغلب کارا نیستند] 7[ ‌] ‌‌16 [‌.

همچنین اعلان محتوای اطلاعاتی شرکت‌ها در قالب گزارش‌هایی همچون پایداری سود و اندازۀ شرکت‌ها تسهیل‌کنندۀ کاهش فاصلۀ راهبرد و انتقال اطلاعات شرکت‌ها است. به عبارت دیگر، میزان کم محتوای اطلاعاتی در اعلان پایداری سود شرکت‌ها همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سهامداران به هنگام تصمیم‌گیری است]61[. شرکت‌ها با اعلان پایداری سود، ویژگی‌های کیفی سود حسابداری خود را افشا می‌کنند که این موضوع سرمایه‌گذاران را در ارزیابی سودهای آتی و جریان‌های نقدی شرکت کمک می‌کند. اعلان پایداری سود و اندازه شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاران مهم است؛ زیرا بر تصمیم‌های آنها تأثیر دارد و به سرمایه‌گذاران در برآورد سودهای آتی و جریان‌های نقدی مورد انتظار کمک می‌کند [59]. اعلان اندازۀ شرکت‌ها نشان‌دهندۀ ابعاد فعالیت‌های شرکت‌ها در بازار رقابتی است و به سهامداران در اتخاذ تصمیمات دربارۀ عملکرد شرکت‌ها و شناسایی و دسته‌بندی بزرگی یا کوچکی شرکت‌ها کمک می‌کند. به عبارت دیگر، اعلان اندازۀ شرکت‌ها معیار مناسبی برای شناخت عملکرد آنها ازنظر انعطاف‌پذیری و حجم فعالیت‌های رقابتی در یک محیط رقابتی است]5[. درواقع کاهش فاصلۀ راهبرد شرکت در انتقال اطلاعات به کاهش هزینه‌های نمایندگی کمک می‌کند و مسیر حرکت شرکت‌ها را در راستای سیاست‌های اتخاذشده با برنامه‌ها و اهداف سازمان هماهنگ و اطلاعات را به اطلاع سهامداران می‌رساند تا از هرج‌ومرج‌های مالی جلوگیری شود. باید گفت لازمۀ موفقیت، فرآیند جریان اطلاعات ‌اتکاپذیر به‌منظور اتخاذ تصمیمات مناسب برای تدوین راهبردهای مناسب است و محصول نهایی فرایند حسابداری مالی، ارائۀ اطلاعات مالی به استفاده‌کنندگان است [14] ]15[؛ زیرا اطلاعات حسابداری مبنای بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها در بازار سرمایه محسوب می‌شوند. همواره استفاده‌کنندگان از اطلاعات مالی دودسته‌اند؛ درون‌سازمانی و برون‌سازمانی؛ زیرا برای هر دو مبنا، یعنی اخذ تصمیمات شخصی سرمایه‌گذاران برای منافع شخصی (برون‌سازمانی) و اتخاذ تصمیمات کلان برای حداکثرسازی منافع سهامداران و نائل‌شده به سیاست‌های شرکت (درون‌سازمانی)، وجود اطلاعات ‌اتکاپذیر لازم و ضروری است]21[؛ بنابراین اطلاعات باید به گونه‌ای تهیه و گزارش شوند که برای تصمیم‌گیری استفاده‌کنندگان مفید باشند. براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، محتوای اطلاعات، زمانی برای تصمیم‌گیری مفید است که مربوط و ‌اتکاپذیر باشد.

باید توجه داشت اعلام متغیرهای یادشده در این پژوهش در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و انتقال اطلاعات صحیح شرکت‌ها به سهامداران نقش مهم و تأثیرگذاری دارد و این موضوع شفافیت صورت‌های مالی آنها را تقویت و به ایجاد اطمینان و امنیت بیشتر سهامداران نسبت به شرکت‌ها کمک می‌کند. به عبارت دیگر، انتقال اطلاعات زمانی رخ می‌دهد که اطلاعات ارائه‌شده به سهامداران از یک شرکت، مبتنی بر اعلان برخی مؤلفه‌های مهم همچون بازده غیرعادی، اندازۀ شرکت و پایداری سود باشد؛ در این صورت اطلاعات ارائه‌شده حاوی محتوای اطلاعاتی غنی‌شده برای سهامداران قلمداد می‌شوند و این موضوع به مزیت رقابتی شرکت‌ها تبدیل می‌شود.

در این راستا براساس تئوری نمایندگی، مدیران تمایلی به حداکثرسازی ثروت سهامداران ندارند و برای تثبیت موقعیت خود از اختیار تصمیم‌گیری برای انجام برنامه‌های شخصی خود، استفاده و به ارزش شرکت توجه می‌کنند و موقعیت خود را با سرمایه‌گذاری‌های خاص و با ریسک کم تثبیت می‌کنند و نشان می‌دهند نقش باارزشی برای منافع سهامداران دارند و همچنین این موضوع باوجود اهمیت فراوانش، در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی نشده است. بر اساس این، هدف این پژوهش پاسخ به این سؤال است که آیا انتقال اطلاعات بر تأثیر بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری (تمایز و هزینه) شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران نقش تعدیل‌گری منفی دارد.

 

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

 استراتژی‌های کسب‌وکار، برنامه و دورنمایی از اهداف ترسیم‌شدۀ شرکت برای دستیابی به افقی روشن‌تر است که مدیریت، تدوین و پیگیری می‌کند. به عبارتی تدوین راهبرد، یکی از وظایف خطیر مدیریتی است که مبنای تصمیم‌گیری‌های حیاتی‌ مدیران برای حفظ بقای سازمان و تعالی آن است‌‌] 10[ ]45[. سازمان‌ها را براساس استراتژی تطابقی آنها به چهار نوع تدافعی، تهاجمی یا پیشگام، تحلیل‌گر و منفعل تقسیم کرده‌اند. پورتر] 49[ ]50 [در نظریه‌اش سه استراتژی کلی را پیشنهاد می‌کند. او معتقد است استراتژی‌های یک شرکت برای دستیابی به مزیت رقابتی عبارت‌اند از: رهبری هزینه، تمایز و تمرکز. شرکت‌هایی که رهبری هزینه را پذیرفته‌اند، با ایجاد هزینۀ پایین‌تر نسبت به رقبای خود، سهم بازار خود را افزایش می‌دهند. شرکت‌هایی که استراتژی تمایز را به کار می‌گیرند، با فراهم‌کردن محصولات و خدماتِ برخوردار از کیفیت ممتاز و علاقۀ مشتریان به آنها به مزیت رقابتی دست می یابند. در سومین استراتژی، سازمان با تمرکز بر نوع ویژه‌ای از محصول می‌کوشد بر بخش‌هایی خاص از بازار یا گروههای خاص از خریداران متمرکز شود. شرکت می‌خواهد از راه کاهش هزینه‌ها یا متمایزکردن محصول و محدودکردن بازار به این هدف دست یابد. در این پژوهش بر دو استراتژی رهبری هزینه و تمایز تأکید شده است. بررسی سوابق پژوهش‌های انجام‌شده در این خصوص حاکی از آن است که عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت‌های تهاجمی (با راهبرد تمایز) کمتر از شرکت‌های تدافعی (با راهبرد رهبری هزینه) است؛ زیرا شرکت‌های تهاجمی علاقۀ زیادی به نوآوری و دستیابی به محصولات و برندهای جدید دارند. این موضوع باعث شده است تحلیلگران همواره توجه زیادی به این شرکت‌ها کنند و اطلاعات آنها را به‌صورت دقیق تجزیه‌وتحلیل کنند؛ بنابراین شرکت‌های تهاجمی ناگزیر به افزایش سطح انتقال اطلاعات‌اند] 12[.

راهبردهای کسب‌وکار، چارچوبی برای هدایت تصمیم‌هایی است که ماهیت و جهت امور مالی سازمان را تعیین می‌کنند؛ بنابراین یک مجموعۀ پویا و مرتبط باهم از واکنش‌ها و پاسخ‌هایی است که براساس شرایط مختلف محیطی و عکس‌العمل‌های سایر سازمان‌های موجود در آن محیط‌ها اتخاذ می‌شوند. درمقابل سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان برای خرید، فروش، نگهداری سهام و اعطای اعتبار به شرکت‌ها، به اطلاعات نیاز دارد. مهم‌ترین منبع اطلاعاتی برای تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان، صورت‌های مالی است [12]. جهت‌گیری و استراتژی‌های منتخب سازمانی مبتنی بر اطلاعات مالی‌اند. در امور اقتصادی استفاده‌کنندگان همواره برای تصمیم‌گیری و انجام تحلیل‌های خود به  طلاعات دقیق و  اتکاپذیری نیازمندند و نبود اطلاعات مناسب و مربوط، موجب اخلال در تصمیم‌گیری آنان می‌شود. ارقام و گزارش‌های مالی، بخش مهمی از داده‌ها و اطلاعات موردنیاز این فرایند محسوب می‌شوند] 6[؛ بنابراین عموماً گفته می‌شود شرکت‌ها باید گزارش‌های مالی خود را به‌موقع منتشر کنند‌] 22[. بازار به اطلاعات به‌هنگام اهمیت بیشتری می‌دهد و از این اطلاعات به شکل اثربخش‌تری در تصمیم‌گیری استفاده می‌کند]36[. هرچند بیشتر شرکت‌ها، گزارش‌های مالی الزام‌شده ازسوی نهادهای مسئول را در فاصله‌های زمانی مشخصی منتشر می‌کنند، مدعی می‌شود میزان تأخیر در انتشار گزارش‌های مالی از یک شرکت به شرکت دیگر، تفاوت فراوانی دارد و پژوهش‌های پیشین گزارش کرده‌اند بین سود کمتر از انتظار و تأخیر در اعلام خبر، رابطه وجود دارد] 53[.

در این رابطه[14] [43]‌ بیان کردند لازمۀ کاهش سطح راهبرد انتقال اطلاعات بین مدیران و سهامداران، اعلان بازده‌های واقعی سود و پایداری سود در دوره‌های مشخص زمانی است. در این‌ صورت هزینه‌های نمایندگی کاهش می‌یابند و این موضوع در تقویت شفافیت‌های صورت‌های مالی شرکت‌ها مؤثر است] 52[. نیز نوسان نرخ بازدهی شرکت گرچه به بازار مرتبط است، ناشی از نوع استراتژی‌های ریسک‌آفرینی است که مدیران شرکت برای رقابت با رقبا بر می‌گزینند تا با افزایش سود، پاداش خود را حداکثر سازند] 54[‌.

همچنین بازدهی غیرعادی بر راهبرد تجاری تأثیرگذار است] 24[. زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد، ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه برای سهام مدنظر قائل می‌شوند، متفاوت خواهد بود؛ درنتیجه، ارزش واقعی سهام شرکت‌ها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت. در این حالت در شرکت راهبرد متمایز پدیدار می‌شود] 30[. طبق استراتژی متمایز، محصولات و خدماتی عرضه می‌شوند که در صنعت مدنظر محصول یا خدمتی منحصربه‌فرد تلقی می‌شوند. درواقع شرکت وارد ساخت و بازاریابی محصولی واحد برای بازاری بزرگ می‌شود. راه رسیدن به استراتژی تمایز، شامل توسعۀ شکل واحدی از زمینۀ شغلی، استفاده از فنّاوری واحد و سرویس واحد به مشتریان یا موارد مشابه است. در این استراتژی، کسب برتری رقابتی، با تولید محصولی صورت می‌گیرد که از دیدگاه مشتریان در مقایسه با محصولات مشابه منحصربه‌فرد و دارای خصوصیات ویژه باشد. درخور ذکر است این محصولات یا خدمات باید به مشتریانی عرضه شوند که نسبت به قیمت حساسیت چندان زیادی نشان نمی‌دهند. بهتر است بدانید این استراتژی روشی برای دستیابی به سودهای بیشتر است] 10[.

آسدمیر و همکاران‌] 13[ افشای داوطلبانه و اختیاری اطلاعات شرکت‌هایِ استفاده‌کننده از راهبرد رهبری هزینه، بیشتر از شرکت‌هایی است که راهبرد متمایز دارند‌] 30[. در استراتژی راهبرد هزینه، کسب برتری در رقابت ازطریق تولید محصولات با کمترین هزینۀ ممکن، هدف است. درواقع هدف از این راهبرد، برتری در رقابت ازطریق تولید محصول با کمترین هزینۀ ممکن نسبت به رقبا است. بدین منظور روش پیشنهادی برتر پورتر، تولید در حجم زیاد و با قیمت کم است که اصطلاحاً آن را صرفه‌جویی‌های حاصل از مقیاس می‌نامند. در این راهبرد، شرکت اقدام به تولید و عرضۀ محصولات استاندارد می‌کند که بهای تمام‌شدۀ هر واحد برای مشتری کاهش می‌یابد. این موضوع دربارۀ شرکتی مصداق دارد که دارای نرخ برگشت بالاتر از متوسط نرخ برگشت صنعت است و مزیت‌های رقابتی قوی دارد. به‌هرحال این استراتژی، بیشتر ارتباط زیادی با سهم بازار بزرگ یا سایر منافع ممتاز دارد؛ به‌طوری‌که دسترسی مناسب به مواد خام و پول کافی برای خرید دارایی‌ها و لوازم مناسب، جزو مشخصه‌های اصلی این استراتژی است] 11[؛ بنابراین مدیران مالی باید تصمیمات چندگانه و هم‌زمان را در یک محیط با تغییرات همیشگی اتخاذ کنند. هرکدام از این تصمیم‌ها بر تصمیم‌های دیگر تأثیر خواهند گذاشت. با توجه به اینکه محیط به‌صورت مداوم در حال تغییر است، تصمیم‌های اتخاذشده باید براساس جدیدترین اطلاعات به‌طور دائم ارزیابی و تجدیدنظر شوند؛ بنابراین در دنیای واقعی، مدیران مالی باید راهی را برای ارتباط‌دادن تئوری‌های مختلف مالی به یکدیگر پیدا کنند و این همان نقش راهبردهای کسب‌وکار شرکت است] 15[.

ژولانژاد و بخردی نسب‌] 10[ در پژوهشی با نام «بررسی تطبیقی ضریب واکنش شرکت‌هایی با اتخاذ راهبردهای کسب‌وکار رهبری هزینه و شرکت‌هایی با اتخاذ راهبردهای کسب‌وکار متمایز نسبت به اعلان سود» با استفاده از معادلات شکست ساختاری، به بررسی کیفیت تأثیرات راهبردی شرکت‌ها نسبت به ضریب واکنش اعلان سود در دوره زمانی 1394-1388 اقدام کردند. نتایج این پژوهش نشان دادند شرکت‌هایی که راهبرد رهبری هزینه را دنبال می‌کنند، اعلان سود خود را به‌طور عمومی نسبت به شرکت‌هایی که روش تمایز را در پیش می‌گیرند، با تغییرات بهتری به نمایش می‌گذارند؛ درنتیجه، شرکت‌هایی که راهبردهای متمایز را در پیش می‌گیرند، با تفسیر ناهمگون‌تر و تغییرات کمتری در باورهای سرمایه‌گذاران همراه هستند.

حاجی‌ها‌‌] 5[ در پژوهشی با نام «راهبردهای رقابتی، عملکرد شرکت و مسئولیت‌پذیری اجتماعی به‌عنوان راهبرد سوم» به بررسی رابطۀ نوع راهبرد تجاری و سطح افشای اطلاعات مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکت، اقدام و برای سنجش نوع راهبرد تجاری از مدل] 61[ در دوره زمانی 1390 تا 1394 بهره‌برداری کرد. نتایج این پژوهش نشان دادند راهبردهای رقابتی بر عملکرد شرکت تأثیر مستقیم و معنادار دارند. همچنین حاجی‌ها‌] 5[ در پژوهشی با نام «راهبرد تجاری تدافعی و اکتشافی، عدم تقارن اطلاعاتی و ریسک سقوط قیمت سهام در دوره زمانی 1390تا 1394» این موضوع را بررسی و برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از الگوی رگرسیون چندمتغیره و داده‌های ترکیبی استفاده کرد. نتایج نشان می‌دهند راهبرد تجاری اکتشافی، ریسک سقوط سهام را افزایش می‌دهد؛ درحالی‌که راهبرد تدافعی این ریسک را کاهش خواهد داد. همچنین در شرایط وجود عدم تقارن اطلاعاتی شدید راهبرد اکتشافی بیش‌ازپیش باعث افزایش ریسک سقوط سهام شده است.

گوا] 30[ پژوهشی با نام «راهبرد کسب‌وکار و انتقال اطلاعات درون صنعت را با داده‌های 5800 بنگاه در قلمرو زمانی 1971 تا 2015 بررسی کرد و به دنبال پاسخ به این سؤال بود که آیا استراتژی کسب‌وکار بر انتقال اطلاعات از یک شرکت به همتایان صنعت تأثیرگذار است. او در پژوهش خود از طبقه‌بندی راهبرد تجاری مایلز و اسنو استفاده کرد. نتایج نشان دادند استراتژی‌های تجاری از نرخ بازدهی غیرعادی و قدرت انتقال اطلاعات تأثیر می‌گیرند.

 لیم، کیم و کیم] 41[ انتقال اطلاعات بین بخش‌های صنعتی و روابط پویای بازار ایالات‌متحده را بررسی کردند. پژوهش آنها درون‌بازاری و بین‌بازاری با استفاده از روش پنجرۀ غلطان برای دوره زمانی 2005 تا 2012 بوده است. یافته‌های پژوهش نشان دادند نشانگر روندهای انتقال اطلاعات در مسیرهای مخالف و با ویژگی‌های مشابه است. تغییر در شاخص آنتروپی در ساختار درونی بازار در تمامی دوره‌های زمانی به بازار سهام منتقل می‌شود.

 ریچارد و چنیبلی] 52[ رابطۀ انتقال اطلاعات و راهبرد سطوح شرکت‌ها را در دوره زمانی 2000تا 2011 بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان دادند انتقال اطلاعات با راهبرد سطوح شرکت‌ها ارتباط مثبت و معناداری دارد.

بنتلی و همکاران‌‌] 15[ در دو مقاله، جنبه‌های مختلف تأثیر انتقال اطلاعات و راهبرد تجاری را بررسی کردند و دریافتند در شرکت‌هایی که به‌طور چشمگیری در پژوهش و توسعه و دیگر سرمایه‌گذاری‌ها نظیر دارایی‌های نامشهود مشارکت می‌کنند، عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و سرمایه‌گذاران، کمتر و افشای داوطلبانه، بیشتر انجام می‌شود. همچنین بیان می‌کنند راهبرد شرکت، ساختار کلیدی است که از عوامل دیگری نظیر نرخ بازدهی تأثیر می‌گیرد. سرمایه‌گذارانی که محیط اطلاعاتی یک شرکت را تشکیل می‌دهد، تصمیم‌گیری، گزارشگری مالی، افشای داوطلبانه، واسطۀ اطلاعاتی و تلاش سرمایه‌گذاران خصوصی برای جمع‌آوری اطلاعات را به دنبال دارد‌. انتظار می‌رود راهبردهای کسب‌وکار شرکت تأثیر و نقش اعلان‌های سود بازی را در نظر سرمایه‌گذاران و اعتقادات آنها هر دو به‌طور متوسط و به‌صورت جداگانه ایجاد کند.

 

فرضیه‌های پژوهش

با توجه به مبانی نظری پژوهش و پیشینۀ آن، فرضیه‌های پژوهش در چارچوب موارد زیر تدوین شده‌اند:

فرضیۀ اول: بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری تأثیر منفی دارد.

فرضیۀ دوم: انتقال اطلاعات بر تأثیر بازده غیرعادی بر انتخاب راهبرد تجاری نقش تعدیل‌کنندگی منفی دارد.

روش پژوهش

این پژوهش ازنظر رویکرد، خردگرایانه است؛ زیرا متغیرهای تشکیل‌دهندۀ یک فرایند پیچیده را به‌طور جداگانه از یکدیگر بررسی می‌کند. ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت، علی - معلولی است؛ زیرا به موجب آن سعی می‌شود تأثیر چند متغیر بر یک متغیر بررسی شود. ازنظر زمان اجرا گذشته‌نگر، ازنظر منطقِ اجرا استقرایی، ازنظر ماهیت داده‌ها کمی، ازنظر استدلال، میدانی و ازنظر طول مدت‌زمان، ترکیبی است. با توجه به متغیرها و روش‌های تجزیه‌وتحلیل آماری، از الگوی اقتصاد‌سنجی در چارچوب داده‌های ترکیبی برای برآورد پارامترهای الگو و بررسی آزمون فرضیه‌ها استفاده شده است. ارزش کمی متغیرهای مستقل و وابسته مربوط به صنایع و شرکت‌های مختلف بوده و نیز دورۀ زمانی 1391 تا ۱۳۹6 را در بر می‌گیرد. در چنین حالتی برای حصول نتایج منطقی، از روش داده‌های ترکیبی استفاده می‌شود. جامعۀ مورد مطالعه شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 6 ساله است. برای تدوین ادبیات و پیشینۀ پژوهش از روش کتابخانه‌ای استفاده شده و روش گردآوری داده‌ها برای تجزیه‌وتحلیل و آزمون فرضیه‌ها روش اسنادکاوی بوده است و این مدارک شامل صورت‌های مالی شرکت‌ها و یادداشت‌های همراه حسابرسی شده و سالنامه‌های بورس اوراق بهادار بوده است. حجم نمونه به ‌روش حذف سامانمند 120 ‌شرکت تعیین‌شده است؛ بدین صورت از بین کلیۀ شرکت‌های موجود، شرکت‌هایی حذف شده‌اند که واجد شرایط زیر نباشند و در شرکت‌های باقی‌مانده نمونه‌اند.

1)  به‌منظور ‌مقایسه‌پذیر بودن، دورۀ مالی آنها منتهی به پایان اسفندماه باشد و طی دوره بررسی‌شده تغییر سال مالی نداشته باشند.

2)  جزو صنایع واسطه‌گری مالی و سرمایه‌گذاری، لیزینگ و شرکت‌های بیمه نباشند؛ زیرا افشای اطلاعات مالی و ساختار اینگونه شرکت‌ها با سایر شرکت‌ها متفاوت است.

3)  کلیۀ اطلاعات مالی و غیرمالی موردنیاز ازجمله یادداشت‌های توضیحی صورت‌های مالی در دسترس باشند.

4)  در دورۀ زمانی پژوهش دست‌کم هر سه ماه یک‌بار سهام آنها مبادله شده باشد.

 

تبیین و اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش

متغیرهای این پژوهش شامل متغیرهای وابسته، مستقل و کنترلی و تعدیل گر به شرح ذیل‌اند.

الف: متغیر وابسته:

راهبرد تجاری ( ): برای تعیین استراتژی تجاری در این پژوهش، از مدل حبیب و حسن ‌]33 [بهره‌گیری شده است. در این مدل از چهار معیار رشد فروش، نسبت هزینه‌های اداری و فروش، شدت سرمایه و انحراف معیار تعداد کارکنان برای تعیین استراتژی استفاده ‌شده است. در مرحلۀ نخست، رشد فروش هر شرکت نمونه نسبت به سال قبل محاسبه می‌شود، سپس شرکت‌ها با توجه به نسبت محاسبه‌شده، از بزرگ به کوچک مرتب می‌شوند و با توجه با پنجک‌های آماری، به هر یک از شرکت‌ها نمره 1 تا 5 تعلق می‌گیرد. نمره 5 را شرکتی دریافت می‌کند که بیشترین نسبت را داشته باشد. در مرحلۀ دوم، نسبت هزینه‌های اداری و فروش به مبلغ فروش هر شرکت نمونه محاسبه می‌شود. ادامۀ روند این مرحله مانند مرحلۀ نخست (مرتب‌کردن، اختصاص نمره 1 تا 5 ) است. در مرحلۀ سوم، شدت سرمایه از تقسیم دارایی‌های ثابت به‌کل دارایی‌های هر شرکت نمونه محاسبه می‌شود. ادامۀ روند و توضیحات این مرحله مانند دو مرحلۀ پیش است. در مرحلۀ چهارم، انحراف معیار تعداد کارکنان در هر شرکت نمونه محاسبه می‌شود و در ادامه، بازهم روندی مشابه با مراحل قبل انجام می‌شود. در مرحلۀ پایانی، جمع امتیاز هر شرکت محاسبه می‌شود. بیشترین امتیازِ ممکن عدد 25 است. این عدد نشان‌دهندۀ استراتژی تجاری تهاجمی است و کمترین امتیازِ ممکن عدد 5 است که بیان‌کنندۀ استراتژی تجاری تدافعی است. به عبارت دیگر، افزایش امتیاز محاسبه‌شده به معنای آن است که استراتژی تجاری شرکت از حالت تدافعی به حالت تهاجمی تغییر کرده است.

ب: متغیرهای مستقل:

بازده غیرعادی سهام( :‌ براساس پژوهش براون و هلیجست ]18[ برای اندازه‌گیری بازده‌ غیرعادی در ابتدا بازده

مورد انتظار و بازده واقعی مقطعی ماهانۀ شرکت‌ها به دست آمده‌اند.

بازده واقعی مقطعی: بازده عبارت است از نسبت کل سود (زیان) حاصل از سرمایه‌گذاری در یک دورۀ معین به سرمایۀ اولیه‌ای که برای به دست آوردن این سود مصرف شده است؛ سودی که در یک سال برای صاحب‌سهم ایجاد می‌شود، ناشی از دو عامل است: 1- افزایش قیمت هر سهم؛ 2- سود نقدی پرداخت‌شده.

بنابراین بازده واقعی مقطعی با توجه به رابطۀ شماره (1) محاسبه شده است.

رابطه (1)

 

: بازده سهام؛

: قیمت سهام در ابتدای ماه؛

: سود نقدی تعلق‌گرفته به هر سهم؛

: درصد افزایش سرمایه از محل آوردۀ نقدی؛

: قیمت سهام در پایان هر ماه؛

  : درصد افزایش سرمایه از محل اندوخته.

بازده مورد انتظار عبارت است بازده تخمین یک دارایی که سرمایه‌گذاران انتظار دارند در دورۀ آتی به دست آورند. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای برای محاسبۀ خط بازار اوراق بهادار از رابطه شماره (2) استفاده می‌کند.

رابطه (2)

 

که در این رابطه  نرخ بازده مورد انتظار،  نرخ بازده بدون ریسک،  نرخ بازده بر پایۀ شاخص کل بازار، و  صرف ریسک‌اند.

عامل مهم و تعیین‌کننده در رابطه (3) ضریب بتا است که برای سنجش توان تبیین و مقایسۀ نرخ بازده واقعی بسیار ضروری است. ضریب بتا میزان حساسیت بازده اضافی مـورد انتظـار از دارایی‌ها نسبت به بازده اضافی مورد انتظار بازار را مشخص می‌کند که بـراسـاس مـدل شـارپ از رابطـۀ شماره (3) به دست می‌آید:

رابطه (3)

 

پس از محاسبه بازده واقعی مقطعی و بازده مورد انتظار، بازده غیرعادی به شرح رابطه شماره (4) محاسبه گردیده است:

رابطه (4)

 

 

 (  ): بازده غیر عادی؛

: بازده مورد انتظار؛

: بازده واقعی مقطعی.

ج- متغیرهای کنترلی: متغیرهای کنترلی این پژوهش شامل متغیر اندازۀ شرکت و پایداری سودند.

1-اندازۀ شرکت (Size): از لگاریتم طبیعی دارایی‌ها محاسبه می‌شود.

رابطه (5)

Size=log (assets)

2-پایداری سود ( ): برای سنجش پایداری سود از معادلۀ رگرسیونی تک‌متغیره استفاده شده که در آن سود دورۀ جاری تابعی از سود دورۀ ماقبل تلقی شده است. به بیان دیگر، در این مدل تداوم سود، نمایندۀ پایداری سود است.

رابطه (6)

  

 

 سود خالص شرکت i در زمان t[3]؛

 سود خالص شرکتi در زمان 1-t.

در این مدل  ضریب متغیر مستقل درجۀ پایداری سود طی دوره پژوهش است.    

د- متغیر تعدیلگر‌  ): متغیر تعدیلگر در این پژوهش انتقال اطلاعات است. به‌منظور آزمون فرضیۀ راهبردهای مشابه که به انتقال اطلاعات مثبت منجر می‌شود، از مدل الهام گرفته شده از پژوهش پترسن و پلنبرگ ]51[ بهره گرفته شده است. بر اساس این، برای اندازه‌گیری انتقال اطلاعات از دو معیار قابلیت اتکای اطلاعات و محتوای اطلاعات شرکت‌ها استفاده می‌شود.

الف- قابلیت اتکای اطلاعات: براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران، قابلیت اتکای اطلاعات شامل ویژگی‌های محافظه‌کاری، بی‌طرفی و بیان صادقانه (برتری محتوا بر شکل) است (کمیتۀ تدوین استانداردهای حسابداری، 1389)؛ بنابراین برای اندازه‌گیری قابلیت اتکای اطلاعات، هر یک از ویژگی یادشده اندازه‌گیری می‌شوند. سپس امتیاز نهایی برای ویژگی قابلیت اتکای اطلاعات در نظر گرفته خواهد شد.

محافظه‌کاری ( ): با استفاده از مدل خان و واتس ]40[ از رابطۀ شماره (9) استفاده می‌شود:

رابطه‌(7)

 + + +

رابطه‌(8)

 + ( +  +

( +  +

رابطه‌(9)

C – Score +     

                            

در روابط شماره 7 تا 9 به‌ترتیب:

: سود خالص شرکت [4] i در زمان t؛

: قیمت هر سهم[5] شرکت i در زمان 1-t.

: متغیر مجازی[6] در صورت صفر یا منفی بودن بازده، مقدار آن، یک و در غیر این صورت، صفر است.

: بازده سهام[7] (قیمت سهام در پایان سال جاری منهای قیمت سهام در پایان سال گذشته، تقسیم‌بر قیمت سهام در پایان سال گذشته) شرکت i در زمان t

: اندازۀ شرکت [8] i در زمان t

: نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری[9] شرکت i در زمان t

: اهرم مالی[10] شرکت i در زمان t

به‌‌منظور محاسبۀ محافظه‌کاری، رابط (8) با استفاده از رگرسیون مقطعی سالانه برآورد شده است. سپس مقادیر برآوردشده  تا  در رابطه (9) جایگزین می‌شوند و از این طریق  به دست می‌آید که بیان‌کنندۀ میزان محافظه‌کاری شرکت است.

بی‌طرفی: برای اندازه‌گیری بـی‌طرفـی براساس پژوهش‌های بارتو و بودنر] 19[ از دو معیار بی‌طرفی (NEU1و NEU2) بر مبنای سـودهای هر سهم گزارش‌شدۀ دورۀ قبل و جاری استفاده شده است. این متغیرها به‌عنوان شـاخص در شـرکت‌هایی بـه کـار گرفتـه می‌شوند که تغییر در رقم سود آنهـا مثبـت و بـا تغییـرات اندکی باشد. به بیان دیگـر، شـرکت‌هایی مـدنظـر قـرار می‌گیرند که تغییـرات سـود آنهـا منفـی نباشـد و از کـاهش سود، اجتناب کنند. همچنین افزایش تغییرات سود این شرکت‌ها، میزان معقولی باشد. میزان تعیین‌شده برای این افزایش در تـابع توزیـع، تغییـرات سـود حـداکثر تـا 5/0% خطای تابع توزیع نرمـال باشـد، دارای بـی‌طرفی کامـل (نمره، 1)، در غیر این صورت با وجود تغییرات کاهش یـا افزایش از حد مجاز (در محدوده 5/0%) خطای باقیمانده عدم بی‌طرفی (نمره صفر) در نظر گرفته شد.

 

 

نگاره 1

NEU1

0

0

1

1

NEU2

0

1

0

1

امتیاز

100

50

50

0

 

 

 

بیان صادقانه: مطابق با پژوهش‌های بارتو و بودنر ]19[ قدر مطلق مقدار باقیمانده دو رابطۀ شماره 10و11 که معرف اقلام‌تعهدی غیرعادی است، معیار معکوس بیان صادقانه است (متغیرهای هر دو رابطه براساس جمع دارایی‌های سال قبل همگن شده‌اند).

رابطه(10)

( )+  

رابطه(11)

  ( )+  + +   

                                

: جمع اقلام تعهدی شرکت i در زمان t (جریان نقد عملیاتی منهای سود خالص قبل از اقلام غیرمترقبه)[11]

: تغییرات درآمد[12] شرکت i در زمان t

: تغییرات حساب‌ها و اسناد دریافتنی شرکت i در زمان t[13]

: ناخالص اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات شرکت i در زمان t [14]

: جریان نقد عملیاتی شرکت i در زمان t [15]

: نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام شرکت i در زمان t [16]

ب: محتوای اطلاعات: یکی از روش‌های آزمون محتوای اطلاعاتی، استفاده از مدل السون و فلتام ]29[ است. این مدل ارزش بازار شرکت را به ارزش دفتری سرمایه و سودهای خالص مرتبط می‌سازد:

رابطه(12)  

+ + +

: قیمت سهام شرکت i در پایان سال t[17]

: ارزش دفتری هر سهم شرکت i در سال t[18]

: سود هر سهم شرکت i در سال t [19]

 

 

 

طرح آزمون فرضیه‌ها

برای آزمون فرضیۀ اول پژوهش از رابطۀ شماره (13) استفاده شده است]61[. 

رابطه (13)

= + + +    +

در رابطه شماره (13) به‌ترتیب:

: راهبرد تجاری

بازده غیرعادی سهام  

                                            پایداری سود

بعد از برآورد رابطۀ شماره (13) در صورتی که ضریب متغیر بازده غیرعادی  مثبت باشد و سطع معناداری کمتر از 5 درصد باشد، تأثیر بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری، مثبت و معنادار است.

برای آزمون فرضیۀ دوم پژوهش از رابطۀ شماره (14) استفاده شده است:

رابطه(14)

= + +    +    +             

در رابطۀ شماره (14) متغیرهای وابسته، مستقل، کنترلی و تعدیل‌گر به‌ترتیب عبارت‌اند از:

: راهبرد تجاری    

بازده غیرعادی سهام  

                                            پایداری سود

 متغیر تعدیل‌گر

بعد از برآورد رابطۀ شماره (14) در صورتی که  معنادار باشد، اصطلاحاً گفته می‌شود متغیر تعدیل‌گر نقش تعدیل‌کنندگی دارد و سپس با توجه به ضریب  درخصوص تأثیر مثبت یا منفی متغیر تعدیل‌گر اظهارنظر می‌شود.

 

یافته‌های پژوهش

آمار توصیفی

برای بررسی مشخصات عمومی متغیرها، برآورد مدل و تجزیه‌وتحلیل دقیق آنها، آشنایی با آمار توصیفی مربوط به متغیرها الزامی است. آمار توصیفی به محاسبۀ پارامترهای نمونۀ آماری می‌پردازد و شامل شاخص‌های مرکزی و پراکندگی است. در نگاره (2) آمار توصیفی متغیرهای پژوهش شامل میانگین، میانه، حداقل‌، حداکثر و انحراف معیار ارائه شده است.

 

 

 

نگاره 2- خلاصۀ شاخص‌های آمار توصیفی

متغیر

میانگین

حداکثر

حداقل

انحراف معیار

چولگی

راهبرد تجاری (  )

075/15

24

7

287/1

127/0

بازده غیرعادی سهام ( )

221/0

026/7

633/1-

855/0

672/0

پایداری سود (  )

4507/0

619/1

693/-

318/0

224/0

اندازۀ شرکت (SIZE)

756/12

061/17

46/9

492/1

858/0

قابلیت اتکا ( )

8/46

94/99

67/8-

13/25

64/22

 

 

 

پیش‌فرض‌های رگرسیون

 به‌منظور آزمون فرضیه‌های پژوهش، نخست لازم است آزمون‌های پیش‌فرض رگرسیون انجام شود. برخی از این فروض، آزمون‌هایی هستند که قبل از برآورد مدل و برخی نیز آزمون‌هایی هستند که بعد از برآورد مدل انجام می‌شوند. نتایج این آزمون‌ها در ادامه تشریح می‌شوند.

آزمون نرمال‌بودن متغیرهای پژوهش

در این پژوهش با اجرای دستور وینزورایزینگ، سپس با استفاده از آزمون شاپیرو والک، نرمال‌بودن توزیع داده‌ها بررسی و نتایج حاصل از این آزمون‌ در نگاره (3) نشان داده شده‌اند.

 

 

نگاره 3- نتایج آزمون نرمال‌بودن داده‌های شرکت‌ها

نام متغیر

نماد

دستور  Winsorize  

آزمون شاپیرو

چولگی

کشیدگی

نتیجه

آماره

معناداری

نتیجه

راهبرد تجاری

 

۰۷/۰

۸۸/۱

نزدیک به نرمال

۱۷/۵

۰۰۰۰/۰

نرمال نیست

بازده غیرعادی سهام

 

۱۲/۰-

۰۲/۲

نزدیک به نرمال

۲۱/۴

۰۰۰۰۱/۰

نرمال نیست

پایداری سود

 

۴۲/۰-

۱۵/۲

نزدیک به نرمال

۷۲/۶

۰۰۰۰/۰

نرمال نیست

اندازۀ شرکت

SIZE

۳۶/۰

۲۱/۲

نزدیک به نرمال

۲۲/۶

۰۰۰۰/۰

نرمال نیست

انتقال اطلاعات

TDATA

۳۵/۰

۸۲/۱

نزدیک به نرمال

۹۷/۷

۰۰۰۰/۰

نرمال نیست

 

 

 

با توجه به ارقام نگاره (3)، نتایج حاصل از آزمون شاپیرو نشان دادند هیچ‌یک از متغیرها از توزیع نرمال برخوردار نیستند؛ اما با توجه به اجرای آزمونWinsorize و کاهش مقادیر چولگی و کشیدگی دامنۀ تغییرات همۀ متغیرها بین (۳+ و۳-) تعیین شدند؛ بنابراین توزیع داده‌ها نزدیک به نرمال فرض می‌شود؛ ضمناً قضیۀ حد مرکزی نیز در این پژوهش صادق است ]1[.

 

آزمون تشخیص هم‌خطی

یکی از فرض‌های اولیه در تخمین مدل‌های رگرسیون چندمتغیره به روش OLS، نبود همبستگی خطی بین متغیرهای توضیحی است که برای کشف هم‌خطی با استفاده از نرم‌افزار  Stata ابتدا با اجرای فرمان رگرسیون ساده از فرضیه‌ها و سپس اجرای فرمان VIF محاسبه می‌شوند ]3[. در نگاره (۴)، نتایج حاصل از آزمون تشخیص هم‌خطی به تفکیک متغیرهای فرض‌های پژوهش نشان داده شده‌اند.

 

 

نگاره 4- نتایج حاصل از آزمون تشخیص هم‌خطی

متغیرهای توضیحی

نماد

مدل اول

مدل دوم

نتیجه

VIF

1/VIF

VIF

1/VIF

 

 

راهبرد تجاری

 

۱۰/۱

۹۱/۰

 

 

هم‌خطی وجود ندارد

 

بازده غیرعادی سهام

 

۰۶/۱

۹۵/۰

۰۶/۱

۹۵/۰

هم‌خطی وجود ندارد

 

پایداری سود

 

 

 

۳۸/۱

۷۲/۰

هم‌خطی وجود ندارد

 

اندازۀ شرکت

SIZE

۰۹/۱

۹۱/۰

۱۲/۱

۸۹/۰

هم‌خطی وجود ندارد

 

انتقال اطلاعات

TDATA

۰۶/۱

۹۵/۰

۳۲/۱

۷۶/۰

هم‌خطی وجود ندارد

 

منبع: یافته‌های پژوهش

 

با توجه به نگاره (۴)، مقادیر عوامل تورم واریانس برای همۀ متغیرها و همچنین میانگین خطاهای مدل کمتر از ۱۰ است؛ درنتیجه، اینگونه نتیجه‌گیری می‌شود که میزان هم‌خطی در بین متغیرهای توضیحی، در هر دو فرض پژوهش در حد مطلوب است و خللی در نتایج رگرسیون ایجاد نخواهد کرد.

انتخاب الگوی مناسب برای آزمون فرضیه‌ها

برای انتخاب بهترین مدل بین داده‌های تلفیقی و تابلویی با اثرات ثابت از آزمون چاو (F لیمر) و برای انتخاب بهترین مدل بین داده‌های تلفیقی و تابلویی با اثرات تصادفی، از آزمون بروش پاگان و در نهایت، برای انتخاب بهترین مدل بین داده‌های تابلویی با اثرات ثابت و اثرات تصادفی از آزمون هاسمن استفاده شده است؛ نتایج این آزمون‌ها برای هر دو مدل در نگاره (۵) به‌طورخلاصه آورده شده‌اند:

 

 

نگاره 5- نتایج آزمون چاو و بروش پاگان و هاسمن - انتخاب الگوی مناسب برای آزمون فرضیه‌ها

فرضیه‌ها

نوع آزمون

الگوی انتخابی

چاو

بروش پاگان

هاسمن

آماره

معناداری

آماره

معناداری

آماره

معناداری

فرضیۀ اول

۴۴/۱۸

۰۰۰۰/۰

۲۰/۹۰۷

۰۰۰۰/۰

۱۳/۱۰۵

۰۰۰۰/۰

الگوی اثرات ثابت

فرضیۀ دوم

۵۷/۲۰

۰۰۰۰/۰

۹۷/۱۰۲۴

۰۰۰۰/۰

۶۴/۷۰

۰۰۰۰/۰

الگوی اثرات ثابت

   منبع: یافته‌های پژوهش


با توجه به نگارۀ فوق هر دو مدل مربوط به دو فرضیه این پژوهش به روش اثرات ثابت برآورد شدند.

آزمون ناهمسانی واریانس‌ها

در این پژوهش با به توجه به اینکه برای برآورد مدل‌های اول و دوم، الگوی اثرات ثابت استفاده می‌شود، لازم است با استفاده از آزمون والد تعدیل‌شده، ناهمسانی واریانس مقادیر خطای مدل‌های مذکور بررسی شود ]3[. فرضیه‌های مربوط به این آزمون، در فصل سوم به‌تفصیل تشریح شده‌‌اند. در نگاره (6) نتایج حاصل از این آزمون‌ نشان داده شده‌اند.

 

 

 

نگاره 6- نتایج آزمون ناهمسانی واریانس

فرضیه‌ها

نوع آزمون والد تعدیل‌شده 

نتیجۀ آزمون

آماره

معناداری

فرضیۀ اول

۲۰/۲

۰۰۰۰/۰

وجود ناهمسانی واریانس

فرضیۀ دوم

۱۰/۲

۰۰۰۰/۰

وجود ناهمسانی واریانس

 

 

با توجه به در نگاره (6)، معنی‌دار بودن آماره‌های آزمون والد تعدیل‌شده در رابطه با مدل‌های آماری پژوهش، حاکی از وجود مشکل ناهمسانی واریانس است؛ بنابراین ضرورت دارد به‌منظور رفع مشکل ناهمسانی واریانس، از مدل‌های مناسب استفاده شود. در این پژوهش برای رفع مشکل ناهمسانی واریانس‌ها از روش حداقل مربعات ترمیم‌یافته GLS، استفاده و مشکل ناهمسانی واریانس‌ها رفع شد.

 

آزمون عدم خودهمبستگی سریالی باقیمانده‌ها

در این پژوهش به‌منظور بررسی خودهمبستگی سریالی بین باقیمانده‌ها، از آزمون والدریج استفاده شد. فرض صفر و فرض مقابل این آزمون به شرح زیرند:

در نگاره (7)، نتایج حاصل از آزمون والدریج نشان داده شده‌‌اند.

 


نگاره 7- نتایج آزمون عدم خودهمبستگی سریالی والدریج

مدل

آمارۀ آزمون

سطح معناداری

نتیجه

مدل آماری مربوط به فرضیۀ اول

۶۴/۱۰۰

۰۰۰۰/۰

وجود خودهمبستگی سریالی

مدل آماری مربوط به فرضیۀ دوم

۷۵/۱۵۳

۰۰۰۰/۰

وجود خودهمبستگی سریالی


 


با توجه به نتایج نگاره (7)، سطح معناداری به‌دست‌آمدۀ آزمون والدریج برای مدل مربوط به فرضیۀ اول کوچک‌تر از سطح معناداری ۵% است؛ بنابراین فرض صفر این آزمون رد شد و فرض یک قبول می‌شود که همان وجود خودهمبستگی سریالی و نشان‌دهندۀ وجود خودهمبستگی مرتبه اول است و برای رفع آن از مدل حداقل مربعات ترمیم‌یافته، استفاده و رفع مشکل خودهمبستگی شد. در رابطه با مدل‌ آماری مربوط به فرضیۀ دوم، با توجه به اینکه سطح معناداری به‌دست‌آمدۀ آزمون والدریج بزرگ‌تر از سطح معناداری ۵% است، فرض صفر قبول شد که همان نبود خودهمبستگی سریالی است.

 

نتایج آزمون فرضیه‌های پژوهش

الف - نتایج آزمون مدل اول: با نتایج حاصل از تخمین مدل اول، فرضیۀ اول بررسی می‌شود.

فرضیۀ اول: بین بازده غیرعادی و راهبرد تجاری شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطۀ منفی معناداری وجود دارد.


 

   نگاره 8- خلاصۀ نتایج آماری مدل اول پژوهش

  

احتمال

آماره t

برآورد ضریب

نماد متغیر

شاخص آماری

متغیر

000/0

28/512

4/423

α

مقدار ثابت

000/0

25/056

1/114

 

بازده غیرعادی شرکت

058/0

1/894

0/055

 

اندازۀ بنگاه

082/0

20/1-

066/0-

 

پایداری سود

معنی‌داری

043/0

511/0

 

ضریب تعیین تعدیل مدل

4/140

آماره

نیکویی برازش مدل

    منبع: یافته‌های پژوهش

 


با توجه به نتایج تخمین مدل در نگارۀ شماره (8)، بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری تأثیر منفی و معناداری دارد. ضریب تعیین تعدیل‌شده مدل برابر با 51 درصد است؛ بنابراین متغیرهای توضیحی توانسته‌اند بیش از 51 درصد از تغییرات متغیر وابسته (استراتژی تجاری شرکت) را توضیح دهند. همچنین آماره F نشان‌دهندۀ معنی‌داری کلی الگوی پژوهش است.

ب- نتایج آزمون مدل دوم: با نتایج حاصل از تخمین مدل دوم فرضیۀ دوم بررسی می‌شود.

فرضیۀ دوم پژوهش: انتقال اطلاعات بر تأثیر بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران نقش تعدیل‌کنندگی دارد.

با توجه به نگارۀ شماره (9)، بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری تأثیر منفی و معناداری دارد و انتقال اطلاعات بر تأثیر بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری اثر تعدیل‌گری منفی دارد. متغیرهای توضیحی توانسته‌اند بیش از 54 درصد از تغییرات متغیر وابسته (استراتژی تجاری شرکت) را توضیح دهند. ضریب تعیین تعدیل‌شدۀ مدل برابر با 54 درصد است. همچنین آماره F نشان‌دهندۀ معنی‌داری کلی الگوی پژوهش است.

 

 

نگاره 9- خلاصۀ نتایج آماری مدل دوم پژوهش

  

احتمال

آماره t

برآورد ضریب

نماد متغیر

شاخص آماری

متغیر

0000/0

28/512

4/423

α

مقدار ثابت

000/0

056/25-

114/1-

 

بازده غیرعادی شرکت

058/0

1/894

0/055

TDA

انتقال اطلاعات

082/0

20/1-

066/0-

ARTDA

انتقال اطلاعات × بازده غیرعادی  

0058/0

1/894

0/041

 

اندازۀ بنگاه

002/0

20/1

066/0

 

پایداری سود

معنی‌داری

043/0

537/0

 

ضریب تعیین تعدیل مدل

4/140

آماره

نیکویی برازش مدل

   منبع: یافته‌های پژوهش

 

نتیجه‌گیری

در این پژوهش، تأثیر انتقال اطلاعات بر اثرگذاری بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شد؛ ازاین‌رو داده‌های 120 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار طی بازه 1396-1390 جمع‌آوری و برای آزمون دو فرضیۀ پژوهش به کار گرفته شدند. فرضیه‌های پژوهش در راستای اهداف، به‌منظور بررسی تأثیر بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری و نقش تعدیل‌کنندگی انتقال اطلاعات بر اثرگذاری بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری شرکت‌ها مطرح شده‌اند. آزمون فرضیه‌ها ازطریق مدل برگرفته از پژوهش یوان و همکاران ]61[ و با استفاده از مدل رگرسیونی داده‌های تابلویی انجام شد. یکی از دلایل اهمیت اجرای این پژوهش اهمیت و نوآوری این موضوع و بررسی‌نشدن آن در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران و به‌ویژه اهمیت انتخاب نوع استراتژی تجاری در شرایط رقابتی امروز است.

تجزیه‌وتحلیل نتایج الگوی اول استفاده‌شده در این پژوهش نشان داد بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ زیرا استراتژی تجاری، اقداماتی یکپارچه در جهت کسب مزیت رقابتی است و به تعیین واکنش‌های شرکت به تغییرات در صنعت، اقتصاد، در راستای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار می‌پردازد ]55[. این استراتژی به‌نوعی برنامۀ مدیریت برای یک حوزۀ فعالیت یا تجارت معین از سازمان است که منابع سازمانی را به‌منظور دسترسی به عملکرد موفقیت‌آمیز در آن کسب‌وکار هدایت می‌کند ]23[. استراتژی دست‌کم از دو دیدگاه تعریف می‌شود: از نقطه‌نظر اینکه سازمان قصد انجام چه کاری را دارد و همچنین از این نظر‌گاه که سازمان درنهایت چه‌کاری را انجام خواهد داد. از نگاه اول، استراتژی، برنامه‌ای جامع برای تعریف و دستیابی به اهداف یک سازمان و اجرای مأموریت بوده و از نقطه‌نظر دوم، استراتژی، الگوی پاسخ‌های سازمان به محیط خود در طول زمان است ]58[؛ بنابراین بازدهی مازاد سهام شرکت‌ها با توجه به نوع استراتژی که در پیش می‌گیرند، متفاوت است. با توجه به اهمیت و نقش انتخاب نوع استراتژی در تأمین اهداف شرکت و روش‌های دستیابی به این اهداف، مدیران مالی شرکت‌ها با تصمیماتشان بر عملکرد شرکت تأثیر چشمگیری می‌گذارند. استراتژی هزینه به‌راحتی تقلید می‌شود و اگر مدیران در چنین منابعی سرمایه‌گذاری کنند، ممکن است به برتری عملیاتی در کوتاه‌مدت قادر باشند؛ درعین‌حال این مزیت ممکن است پایدار نباشد؛ چون رقبا می‌توانند به‌آسانی این منابع را تقلید کنند؛ البته این موضوع بدین معنی نیست که تمام شرکت‌ها از به‌کارگیری استراتژی تمایز بهره می‌برند. مدیران باید یک تعادل را در نظر بگیرند. با توجه به اینکه استراتژی تمایز به درآمد ریسکی و بی‌ثبات‌تری منجر می‌شود، مدیران باید به‌دقت مشخص کنند آیا منابع حاصل از پایداری عملکرد، بیشتر از ریسک اضافی است که این استراتژی به ذی‌نفعان مختلف شرکت یعنی تأمین‌کنندگان، کارکنان، سهامداران و غیره تحمیل می‌کند. درحقیقت اتخاذ راهبرد تمایز باعث بازده غیرعادی شرکت می‌شود. هدف راهبرد تمایز، ایجاد یک کالا یا خدمت متمایز و منحصربه‌فرد در نظر مشتریان است. با کمک این راهبرد می‌توان با ایجاد مشتریانی وفادار و غیرحساس به قیمت، موانع رقابتی بزرگی برای جلوگیری از ورود دیگران به بازار ساخت و حاشیۀ سود بالاتری به دست آورد و قدرت خریداران را با کاهش تعداد محصولات جایگزین کمتر کرد؛ درنتیجه مطابق با انتظار نظری، مقادیر بالاتر شاخص استراتژی تجاری نشان‌دهندۀ میزان راهبرد تمایز است؛ بنابراین، اتخاذ راهبرد تمایز باعث ایجاد بازده غیرعادی می‌شود. شرکت‌هایی که استراتژی تمایز را به کار می‌گیرند، به دلیل وجود نوآوری و فنّاوری جدید قادرند مزایای مستمری را به دست آوردند و با گذشت زمان عملکرد خود را حفظ و بازده بالاتری از بازده بازار ایجاد کنند. پژوهش‌های نظری انجام‌شده دو دیدگاهِ ممکن را ارائه می‌کند، مبنی بر اینکه کیفیت افشا بر بازده سهام تأثیر می‌گذارد. دیدگاه اول پژوهش‌های انجام‌شده به‌وسیلۀ دیا موند و ورچیا و و اسپینوزا و تامبتا ]24[ ]28[ انجام شد که معتقدند افشای کافی با کاهش هزینه‌های معاملات یا افزایش تقاضا برای سهام و درنتیجه با کاهش بازده مورد انتظار باعث افزایش نقدینگی سهام و کاهش ریسک آن می‌شود. دیدگاه دوم مربوط به پژوهش‌های براون و هلیجست ]18[ است، مبنی بر اینکه سطح افشا بر بازده تأثیر می‌گذارد. آنها معتقدند افشای بهتر باعث کاهش خطای سرمایه‌گذاران در پیش‌بینی پارامترهایی نظیر بازده آتی سهام می‌شود؛ بنابراین، ریسک یک دارایی با اطلاعات کم برای سرمایه‌گذاران، در مقایسه با ریسک یک دارایی با اطلاعات زیاد، بیشتر است. هر دو دیدگاه را می‌توان در مفهوم تقارن اطلاعات نشان داد؛ هرچند فرض می‌شود دیدگاه دوم تأثیر کیفیت افشا را بر بازده سهام ازطریق بتای سهام نشان می‌دهد ]5[. نتایج این فرضیه با پژوهش ریچارد و چینبلی ]52[ و بنتلی ]14[ و دیاموند و ورسچیا ]24[ همخوانی دارند.

تجزیه‌وتحلیل نتایج الگوی دوم استفاده‌شده در این پژوهش نشان داد انتقال اطلاعات تأثیر بازده غیرعادی شرکت‌ها بر راهبرد تجاری شرکت‌ها را تعدیل می‌کند؛ زیرا بهره‌برداری از منافع حاصل از به‌کارگیری استراتژی‌های مختلف مستلزم جلوگیری از افشای اطلاعات است. اطلاعاتی که می‌تواند استراتژی تجاری و بازرگانی شرکت را افشا کند، باید حفاظت شوند؛ عواملی همچون بی‌طرفی اطلاعات، بیان صادقانۀ اطلاعات و محتوای اطلاعات شرکت از متغیرهای اصلی تعدیل‌کنندۀ رابطۀ بین متغیرهای مذکورند. درواقع بیشترین اثر تعدیلی بر رابطۀ بین بازده غیرعادی با استراتژی تجاری شرکت، مربوط به متغیر محتوای اطلاعاتی بوده و پس از آن بی‌طرفی اطلاعات و درنهایت کمترین اثر مربوط به متغیر بیان صادقانۀ اطلاعات بوده است؛ اما این اثر با افزایش انتقال اطلاعات در ابعاد بی‌طرفی اطلاعات شرکت، بیان صادقانۀ اطلاعات شرکت و محتوای اطلاعات شرکت به سمت استراتژی هزینه حرکت می‌کند. درواقع انتقال اطلاعات، رابطۀ بین استراتژی تجاری و بازده غیرعادی را تعدیل می‌کند. این قاعده تنها برای متغیر میزان احتیاط شرکت صحیح نیست؛ اما برای سایر ابعاد انتقال اطلاعات صحیح است. افشای مطلوب اطلاعات حسابداری به کاهش تقارن اطلاعات و کاهش هزینۀ سرمایه منجر می‌شود و درنتیجه، نقشی اساسی در کارایی بازار سرمایه دارد. اگر سطح افشای اطلاعات حسابداری در سطح گزارشگری سالانه افزایش یابد، سهامداران خواهند توانست اطلاعات موجود در ورود و خروج جریان‌های نقدی عملیاتی مفید برای پیش‌بینی سودهای آتی را بهتر و با صحت بالاتر ارزیابی کنند و درنتیجه، به پیش‌بینی‌های باثبات‌تری درخصوص بازده دست یابند که این امر موجب کاهش نوسانات بازده سهام می‌شود؛ ازاین‌رو انتظار می‌رود با افزایش کیفیت افشا نوسانات بازده سهام کاهش یابد ]39[. نتایج این فرضیه با پژوهش ریچارد و چینبلی ]52[ و بنتلی ]14[ و دیاموند و ورسچیا ]24[ همخوانی دارند.

با توجه به نتایج فرضیه‌های یادشده و تأثیر معنادار بازده غیرعادی بر راهبرد تجاری، به سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران پیشنهاد می‌شود درخصوص توجه به نوع استراتژی شرکت در هنگام خرید سهام دقت کنند؛ زیرا بازده غیرعادی در شرکت‌های تهاجمی، بیشتر از شرکت‌های تدافعی است؛ چون شرکت‌های تهاجمی محصولات متنوع‌تر، هزینه‌های تحقیق و بازاریابی بیشتر و قیمت و کیفیت محصول بالاتری را دارند و به دنبال انجام پروژه‌های با بازده بالاتری‌اند.



[1] Miles & Snow

[2] Porter

[3] . Net Earning

[4] . Earning

[5] . Price

[6] . Dummy Variable

[7] . Return

[8] . Size

[9] . Market Value to Book Value

[10].  Leverage

[11]. Total Accruals

[12]. Revenue

[13]. Accounts and Receivables

[14]. Property, machinery and equipment

[15]. Operating cash flow

[16]. Book Value to Market Value

[17]. Price

[18]. Book Value

[19]. Earning Per Share

  1. 1. افلاطونی، عباس و لیلی نیکبخت. (1389). کاربرد اقتصادسنجی در تحقیقات حسابداری، مدیریت مالی و علوم اقتصادی، تهران: انتشارات ترمه.

    2. بولو، قاسم، مرفوع، محمد و علیرضا ابوالحسنی طرقی. (1393). رابطۀ بین بازده غیرعادی و حسابداری محافظه‌کارانه در بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامۀ دانش حسابرسی، سال 14، شماره 57، صص 64-27.

    3. بنی‌مهد، بهمن، عربی، مهدی و شیوا حسین‌پور. (1395). اشتباهات رایج در پژوهش‌های تجربی حسابداری، دانش حسابداری مالی، دوره سوم، شماره 1، صص 47-21.

    4. تنانی، محسن و محمد محب‌خواه. (1393). بررسی رابطۀ بین استراتژی کسب‌وکار با کیفیت سود و بازده سهام در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار، پژوهش‌هایتجربیحسابداری، سال چهارم، شماره 13، صص 127-105.

    5. حاجی‌ها، زهره. (1397). راهبردهای رقابتی، عملکرد شرکت و مسئولیت‌پذیری اجتماعی به‌عنوان راهبرد سوم، فصلنامۀ علمی‌پژوهشی حسابداری مدیریت، سال 11، شماره 36، صص 64-45.

    6. خوش‌طینت، محسن و شاهپور اسماعیلی. (1385). رابطۀ بین کیفیت سود و بازده سهام. مطالعات تجربی، حسابداری مالی، بهار 85، شماره 12 و 13، صص 56-27.

    7. خواجوی، شکرالله و امین ناظمی. (1384). بررسی ارتباط بین کیفیت سود و بازده سهام با تأکید بر نقش ارقام تعهدی در بورس اوراق بهادار تهران، بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، دوره 12، شماره 40، صص 60-37.

    8. رضایی، فرزین، رضا، محسن و مریم رایقی. (1392). مقایسۀ عوامل مؤثر بر نرخ بازده دارایی‌ها با تأکید بر راهبردهای تجاری، حسابداری مدیریت، دوره 6، شماره 11، صص 17-1.

    9. رضایی، فرزین و حامد عازم. (1391). تأثیر شدت رقابتی و راهبرد تجاری بر ارتباط بین اهرم مالی و عملکرد شرکت‌ها، فصلنامۀ حسابداری مدیریت، سال پنجم، شماره 12، صص 101-115.

    1. ژولانژاد، فاطمه و وحید بخردی نسب. (1397). بررسی تطبیقی ضریب واکنش شرکت‌هایی با اتخاذ راهبردهای کسب‌وکار رهبری هزینه و شرکت‌هایی با اتخاذ راهبردهای کسب‌وکار متمایز نسبت به اعلان سود با استفاده از معادلات شکست ساختاری، مجلۀ مهندسی مالی و مدیریت اوراق بهادار، شماره 34، صص 174-143.
    2. شهمیرزادی، حسین. (1392). بررسی تأثیر استراتژی رهبری هزینه بر افزایش صادرات محصولات پتروشیمی، مطالعۀ موردی: شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، فصلنامۀ علمیپژوهشی دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، سال دوم، شماره 8، صص 75-63.
    3. عرب مازار یزدی، محمد و کامبیز کرانی. (1390). بررسی رابطۀ بین استراتژی افزایش سود و ضریب واکنش سود، شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران، بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، دوره 18، شماره 64، صص 128-113.

    13. Asdemir, O., Fernando, G. & A. Tripathy. (2015). Market Perception of Firm Strategy, Managerial Finance 39, 99–115.

    14. Bentley, K.A., Newton, N.J. & A.M. Thompson, (2015). Business Strategy and Internal Control over Financial Reporting. Working Paper. University of NewSouth Wales, Pp. 1- 46.

    15. Bentley, K.A., Omer, T.C. & B.J. Twedt. (2014). Does Business Strategy Impact a Firm’s Information Environment? Working Paper. University of New SouthWales, Pp.1- 52.

    15. Balsam, S., Fernando, G. & A. Tripathy. (2010). The Impact of Firm Strategy on Journal of Business Research 64, 187–193.Performance Measures Used in Executive Compensation,

    16. Berman, S., Wicks, A, Kotha, S. & T. Jones. (1999). Does Stakeholder Orientation Matter? The Relationship Between Stakeholder Management Models, Academy of Management Journal 42, 488–506.

    17. Brown, S.J. and Warner, J.B. (1985). Using Daily Stock Returns: The Case of Event Studies of Event-Induced Variance. Journal of Financial Economics. 14, 1, pp. 3-31.

    18. Brown, S. and Hillegeist, S.A. (2007). How disclosure quality effects the level of information asymmetry. Springer Science + Business Media, Vo.12, pp. 443-477.

    19. Bartov, E. and G. M. Bodnar (1996). “Alternative accounting methods, information asymmetry and liquidity: Theory and evidence.” The Accounting Review, Vol. 71, pp. 397-418.

    1. Core, J.E. (2001), “A review of the empirical disclosure literature: discussion.” Journal of Accounting and Economics, Vol. 31, No. 1-3, pp.125-134.

    21. Chang, E. C., Cheng, J.W. & A Khorana. (2000). An Examination of Herd Behavior in Equity Markets: an International Perspective, Journal of Banking and Finance, Vol. 24, No. 10, P.1651-1699.

    22. Cullinan, C. P., Wang, F, Yang, B. & J, Zhang. (2012). Audit Opinion Improvement and the Timing of Disclosure. Advances in Accounting, 28 (2), 333–343.

    23. Dess, Gregory G., Lumpkin, G. T. & Alan B. Eisner (2008). "Strategic Management: Text and Cases", 4th Edition, New York: McGraw-Hill.

    24. Diamond, D. & R, Verrecchia. (1991). Disclosure, liquidity and the Cost of Equity Capital. The journal of finance, September, PP. 1335-1360.

    25. David, J. S., Hwang, Y, Pei, B. & W. Reneau. (2002) The Performance Effects of Congruence Between Product Competitive Strategies and Purchasing Management Design, Management Science 48, 866–886.

    26. Dechow, P., Ge, W. & C, and Schrand. (2010). Understanding EarningsQuality: A Review of the Proxies, Their Determinants and TheirConsequences. Journal of Accounting and Economics, 50 (2-3), 344- 401.

    27. Elshandidy, T., Shrives, P. J. (2016). Environmental Incentives for and Usefulness of Textual Risk Reporting: Evidence from Germany, the International Journal of Accounting, Vol. 51, Pp. 464-486.

    28. Easton P.D. & Harris, T.S. (1991). Earnings as an explanatory variable for returns, Journal of Accounting Research, 29(1), 19-36.

    29. Feltham, G. & Ohlson J. (1995). Valuation and Clean Surplus Accounting for Operating and Financial Activities. Contemporary Accounting Research, 11 (2), 689-731.

    30. Fernando, Guy., Richard, D, Schneible, A. & Jr., Arindam, Tripathy. (2015). Firm Strategy and Market Reaction to Earnings. Advances in Accounting, incorporating Advances in International Accounting. ADIAC-00296; No of Pages 15.

    31. Guo, P. (2017). Business Strategy and Intra-Industry Information Transfers. Accounting and Finance Research, 6(3), 1.

    32. Hambrick, D., MacMillan, I. & D. Day. (1982). Strategic Attributes and Performance in the Four Cells of the BCG Matrix – a PIMS-Based Analysis of Industrial Product Business, Academy of Management Journal 25, 510–531.

    33. Habib, A. & M.M. Hasan. (2017). Business Strategy, Overvalued Equities, and Stock Price Crash Risk. Research in International Business and Finance, Vol. 39, No. 1, Pp. 389– 405

    34. Hambrick, D. (2003). On the Staying Power of Miles and Snow's Defenders, Analyzers, and Prospectors. Academy of Management Executive, 17 (4), 115-118.

    35. Hambrick, D. (1983). Some Tests of the Effectiveness and Functional Attributes of Miles and Snow’s Strategic Types, Academy of Management Journal 26, 5–26.

    36. Kothari, S. P., S, Shu. & P. D. Wysocki. (2009). Do Managers Withhold Bad News? Journal of Accounting Research, 47 (1), 241–276.

    37. Kim, Y., and H. Siqi Li. (2014). “Corporate Social Responsibility and Stock Price Crash Risk”, Journal of Banking & Finance, 43, pp.1–13.

    38. Kim. J., Li, Y. & L. Zhang. (2011). Corporate Tax Avoidance and Stock Price Crash Risk: Firm-Level Analysis. Journal of Financial Economics, Vol. 100, No. 3, Pp. 639- 662

    39. Kotha, S., and A. Nair. (1995). Strategy and environment as determinants of performance: evidence from the Japanese machine tool industry, Strategic Management Journal 16, 497–518.

    40. Khan, M.and R.L Watts. (2009). Estimation and empirical properties of a firm-year measure of accounting conservatism. Journal of Accounting and Economics, 48(2-3), 132-150.

    41. Lim, K., S, Kim. & S. Y. Kim. (2017). Information transfer across intra/inter-structure of CDS and stock markets. Physica A: Statistical Mechanics and its Applications, 486, 118-126.

    42. Lindstad, H., B.E, Asbjørnslett, A.H Strømman. (2015). Opportunities for increased profit and reduced cost and emissions by service differentiation within container liner shipping. Maritin. Political Management, 1–15.

    43. Leuz, C., and P. D. Wysocki. (2008). Economic consequences of financial reporting and disclosure regulation: A review and suggestions for future research, Working paper (University of Chicago).

    44. Miller, A., and G. Dess. (1993). Assessing Porter’s (1980) model in terms of its generalizability, accuracy and simplicity, Journal of Management Studies 30, 553 585.

    45. Miles, R.E., C.C. Snow. (2003). Organizational Strategy, Structure, and Process. Stanford University Press, Stanford, CA.

    46. Nurul Houqe, M., Kerr, M. and Monem, M. (2013). Business Strategy and

    Earnings Quality. Electronic copy available at: http://ssrn.com/abstract=2198626

    47. Nair, A., and L. Filer. (2003) Cointegration of firm strategies within groups: a long-run analysis of firm behavior in the Japanese steel industry, Strategic Management Journal 24, 145–159.

    48. Pawlik, T., P .Gaffron, P, Dewes, D Song., and P, Panayides. (2012). Corporate social responsibility in maritime logistics. Maritin. Logistic. Contemporary. Issues. 205–226.

    49. Porter, M.E., M.R, Kramer. (2006). The link between competitive advantage and corporate social responsibility. Harvard Business Review 84 (12), 78–92.

    50. Porter, M. E. (1996). “What is strategy?” Harvard Business Review, 74(6): 61-78.

    51. Petersen, C. & T Plenborg. (2006). Voluntry Discolsure and Information Asymmetric in Denmark, Journal of Internal Accounting, Aduit and Taxation, 15, 127-140.

    52. Richard, A., and Jr. Schneible. (2016). Information transfer and firm-level strategy, Accounting and Finance, doi: 10.1111/acfi.12112.

    53. Roychowdhury, s. and E, Sletten. (2012). Voluntary Disclosure Incentives and Earnings Informativeness. The Accounting Review, 87 (5), 1679-1708.

    54. Sunder, S. (2010). Riding the Accounting Train, from Crisis to Crisis in Eighty Years, Presentation at the Conference on Financial Reporting, Auditing and Governance. Lehigh University, Bethlehem, PA.

    1. 55.  Thompson, Arthur A., and A. J. Strickland (2008). "Strategic Management: Concepts and Cases", 12th Edition, New York: Mc Graw-Hill. 

    56. Thomas, A., Litschert, R. & K. Ramaswamy. (1991). The performance impact of strategy-manager coalignment: an empirical examination, Strategic Management Journal 12, 509–522.

    57. Tripathy, A. (2006). Strategic positioning and firm performance, PhD dissertation (University of Texas at Dallas).

    58. Wu, P., Lei, G. & G. Tingting. (2015). Business Strategy, Market Competition and Earnings Management. Chinese Management Studies, Vol. 9, No. 3, Pp. 401 – 424.

    59. Xu, T., Najand, M. & D. Ziegenfuss. (2006) Intra-industry effects of earnings restatement due to accounting irregularities, Journal of Business Finance and Accounting 33, 696–714.

    60. Yuliansyah, Y., Bruce, G. & M. Nafsiah. (2017). The Significant of Business Strategy in Improving Organizational Performance. Humanomics, Vol. 33, No. 1, Pp. 56- 74.

    61. Yuen, Kum Fai., Thai, Vinh V. Wong. & Yiik Diew. (2017). corporate social responsibility and classical competitive strategies of maritime transport firms: A contingency-fit perspective, Transportation Research, Part A, 98, 1–13.