Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor ،Department of Accounting, Faculty of management and accounting, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran
2 M.Sc student، Department of Accounting, Faculty of management and accounting, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran
3 Ph.D Student of Accounting, Department of Financial Management and Accounting, Faculty of management and accounting, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
امروزه کمیتههای حسابرسی نقش حیاتی در برنامهریزی مالیاتی و مدیریت ریسک مالیاتی دارند ]34،15[. حوزة نظارت کمیتۀ حسابرسی، جنبههای دیگری مانند مباحث مالیاتی، مدیریت ریسک و تکنولوژی اطلاعات را دربرمیگیرد؛ درحالیکه هرکدام پیچیدگیها و ریسکهای خاص خودشان را دارند. با توجه به این موضوع، اهمیت متخصصان مالی در کمیتۀ حسابرسی نسبت به گذشته دو چندان شده است ]26[.روبینسون و همکاران ]35[ در پژوهشی با بررسی تأثیر تخصص مالی کمیتۀ حسابرسی بر اجتناب مالیاتی به نتیجة مثبتی بین تخصص مالی و سطوح اجتناب مالیاتی (مطابق با نقش مشاورهای مدیران) و رابطة منفی بین تخصص مالی و استفاده از استراتژیهای برنامهریزی مالیاتی پر ریسک (مطابق با نقش نظارتی مدیران) دست یافتند. در پژوهشهای آرماسترانگ و همکاران ]8[، چن و همکاران ]13[ و اسلیمرد ]36[ مطرح شد سطح اجتناب مالیاتی برای شرکت، زمانی مطلوبیت دارد که ارزش شرکت را بالا ببرد. همچنین، ادامز و فرریا ]7[، نقشهای دوگانة اعضای هیئتمدیره (بهعنوان ناظر و مشاور) را توصیف میکنند که براساس آن، گروه مشاوران برای کمک به تصمیمگیری مطلوب مدیریت تشکیل میشود تا مدیران را از انجام فعالیتهای مخالف با منافع سهامداران منع کنند. آرماسترانگ و همکاران ]8[ دریافتند هیئتمدیرههای مستقلتر و تخصصیتر، اجتناب مالیاتی بیشتر را برای شرکتهایی تجویز میکنند که زنجیرة اجتناب مالیاتی کمتری دارند که با هر دو نقش آنها مطابقت دارد. با در نظر گرفتن پیچیدگیهای مباحث مالیاتی، اعضای کمیتۀ حسابرسی با تخصص مالی، در موقعیت ایدهآل و بینظیری برای نظارت و مشاوره بر تصمیمات اجرایی دربارة فعالیتهای برنامهریزی مالیاتی شرکت و ریسکهای مرتبط با آن قرار دارند. هیئتمدیرهای که کمیتۀ حسابرسی زیرمجموعة آن محسوب میشود، نقش مهمی در برنامهریزی و کنترل استراتژی شرکت ایفا میکند؛ به همین دلیل، عامل مهمی برای تصمیمگیریهای مدیریت محسوب میشود ]30،10[. هیئتمدیره، بهصورت جانبدارانهای ازطریق اجرای سیستمهای کنترل تصمیمگیری بر مبنای استراتژی شرکت ]10[ و مشاوره در حوزههای خاص، بر تصمیمات مدیران در سطح کمیته نظارت میکند ]38،24[؛ بنابراین، انتظار میرود متخصصان مالی عضو کمیتۀ حسابرسی مهارتها و تخصصشان را با استراتژی کسبوکار شرکت تلفیق کنند تا بتوانند نقشهای نظارتی و مشاورهای خود را بهدرستی ایفا کنند. با استناد به این نتایج، اعضای کمیتۀ حسابرسی با توجه به برنامهریزی مالیاتی و استراتژی کسبوکار شرکت، رفتار خود را در نقشهای مشاورهای و نظارتی تغییر میدهند. در این پژوهش، تفاوت نقشهای مشاورهای و نظارتی کمیتۀ حسابرسی با توجه به استراتژی کسبوکار شرکت برای اجتناب مالیاتی بررسی میشود. بنابراین، مسئلة پژوهش به این صورت است که آیا تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی بر رابطة بین استراتژی کسبوکار و اجتناب مالیاتی تأثیرگذار است. نقش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای مدافع و مهاجم در رابطه با فعالیتهای اجتناب مالیاتی چگونه است.
بر اساس این، در ادامه مبانی نظری پژوهش، بیان و مطالعات در این زمینه بررسی میشود. بعد از بیان فرضیههای پژوهش، روش پژوهش تبیین خواهد شد. سپس مدلهای پژوهش به همراه تعریف عملیاتی متغیرها شرح داده میشوند؛ درنهایت، نتیجهگیری از یافتههای پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی ارائه خواهد شد.
مبانی نظری و پیشینة پژوهش
اجتناب مالیاتی و کمیتۀ حسابرسی
کوک و همکاران ]14[ وجود رابطة مثبت بین انحراف از سطح اجتناب مالیاتی شرکت را با توجه به انتظارات و هزینة سرمایة پیشبینیشده بررسی کردند. درنهایت، کاملاً مشخص نشد چه عواملی سبب ایجاد سطح مطلوب اجتناب مالیاتی میشود و چرا و چگونه شرکت باید برنامهریزی و گزارشگری مالیاتی داشته باشد؛ درحالیکه در بیشتر مباحث پیشین، بر اجتناب مالیاتی در سطح شرکتها تمرکز شده است. در پژوهشهای اخیر، اجتناب مالیاتی با استفاده از اطلاعات کسبشده از کشورهای مختلف و با تأکید بر نقش مدیران اجرایی شرکتها بهعنوان عامل تعیینکننده بررسی شده است؛ برای مثال، در پژوهشهای اخیر، اجتناب مالیاتی (مستقیم یا غیرمستقیم) با پاداش هیئت رئیسه ]33،29،16[، مالکیت سازمانی ]16،13[، وضعیت شرکتهای همگروه]37،31،13[ و مسئولیتپذیری اجتماعی ]25[ با هم تلفیق و مرتبط میشوند. هیئتمدیره بخشی است که در اجتناب مالیاتی کمترین توجه به آن شده است. ازمنظر تئوری، هیئتمدیرة شرکت با تعیین و کنترل استراتژیهای شرکت در انتخاب و پاداشدهی و نظارت بر تصمیمات شرکت و تضمین افزایش سود سهامداران نقش مهمی دارد ]17،10[. در پژوهش اسلیمرد ]36[ و کوک و همکاران ]14[، برنامهریزی مالیاتی و هیئتمدیره بررسی شده است؛ به این صورت که مدیران برای مشارکت کمتر یا بیشتر در فعالیتهای اجتناب مالیاتی حق انتخاب دارند. مدیران ریسکگریز ممکن است از فعالیتهای اجتناب مالیاتی دارای ابهام اجتناب کنند؛ حتی اگر این احتمال وجود داشته باشد که منافعی برای سهامداران ایجاد کند ]33[. همچنین، ممکن است مدیران در فعالیتهای اجتناب مالیاتی پُرریسک و پیچیدهای وارد شوند که احتمالاً ابزاری برای کسب منافع شخصی بالاتر یا پنهانکردن دستیابی به آنها خواهد بود] 16[. روبینسون و همکاران ]35[، تأثیر تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی بر اجتناب مالیاتی را برحسب تمام سطوح اجتناب مالیاتی، با استفاده از استراتژیهای اجتناب مالیاتی مبهم و پُرریسک بررسی کردند. آنها رابطة مثبتی بین تخصص مالی در کمیتۀ حسابرسی و سطوح اجتناب مالیاتی و همچنین، رابطة منفی بین تخصص مالی در کمیتۀ حسابرسی و تمایل به استفاده از استراتژیهای پُرریسک برنامهریزی مالیاتی به دست آوردند. شواهد نشان میدهند متخصصان مالی در کمیتۀ حسابرسی براساس برنامهریزی مالیاتی، نقش مشاوره و با توجه به میزان ریسکپذیری شرکت در فرایند برنامهریزی مالیاتی، نقش نظارت دارند؛ بنابراین، این پژوهش مباحث پیشین را با بررسی نقشهای مشاورهای و نظارتی متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی در فرایند برنامهریزی مالیاتی و با توجه به استراتژی کسبوکار شرکت ادامه میدهد.
استراتژی کسبوکار
در تعریف استراتژی، تفاهم کلی و جامعی وجود ندارد و صاحبنظران مختلف این واژه را بهصورت گوناگونی به کار میبرند. واژة استراتژی شرکت، چگونگی انتخاب استراتژیهای مختلف توسط شرکت، روشهای تصمیمگیری در مسائل حساس مدیریت، مسائل کارآفرینی و مسائل اجرایی را توصیف میکند ]28،27[. مایلز و همکاران ]27[ چهار نوع استراتژی با نامهای مدافعان[1]، تحلیلگران[2]، مهاجمان[3] و منفعلان[4] را معرفی کردند که هریک رویکردهای متفاوتی برای رقابت در بازار و تمایل به ابداع و ریسکپذیری دارند. در استراتژی تدافعی، با ارائه مجموعة محدودی از محصولات یا خدمات سعی میشود زیرمجموعهها محدودتر شود و به بازارهای بزرگتری هدایت شوند. این فرایند با رشد تدریجی سهم بازار در بازارهای کنونی و با استفاده از راهکارهای قیمتگذاری رقابتی محقق میشود. مدافعان با هدف قراردادن حوزههای پایدار و با تمرکز بر تولید و توزیع خدمات و محصولات به کارآمدترین شکل و با هزینة مناسب، مسئلة مهندسی را حل میکنند. این نوع استراتژی بیشتر بر افزایش کارایی و ثبات، نظام برنامهریزی دقیق، ریسکگریزی و اجتناب از فعالیتهای همراه با ابهام تأکید دارد. همچنین مهاجمان، بیشتر به دنبال کشف محصول جدید و فرصتهایی در بازار برای رقابتکردناند. این شرکتها با ابداع و تولید و پیشرفت در بازار به دنبال برترییافتن در سطح بازارند. برای این شرکتها، حفظ شهرت بهعنوان کارآفرین و مبتکر ممکن است مهمتر از سودآوری بیشتر باشد. مهاجمان معمولاً ریسکپذیر و انعطافپذیرند و میتوانند به سرعت به فرصتهای جدید پاسخ دهند و مزیت رقابتی برای خود ایجاد کنند. نسبت به مدافعان، مهاجمان چندان توجهی به کاهش قیمتها ندارند و بیشتر بر نوآوری و ابداع متمرکز میشوند. تحلیلگران که استراتژی سوم مایلز و همکاران ]27[ معرفی شدهاند، خصوصیات مشترکی از مدافعان و مهاجمان را دارند و بیشتر سعی میکنند سهمی از بازار را حفظ کنند؛ درحالیکه مبتکر نیز هستند. درنهایت منفعلان، استراتژی حسابشده و یکپارچهای را دنبال نمیکنند و شرکتهای ناکارآمد قلمداد میشوند ]39[. با توجه به این استراتژیها، انتظار میرود مدیران شرکتهای تدافعی محافظهکارانهتر از دیگران عمل کنند و نسبت به ابهامهای مربوط به اجتناب مالیاتی حساستر باشند؛ درنتیجه، مدیرانی که استراتژی تدافعی را دنبال میکنند، فرصتهای اجتناب مالیاتی پُرریسک و پرهزینه را نادیده میگیرند؛ حتی اگر اجتناب مالیاتی بتواند سودی برای سهامداران داشته باشد. درمقابل، استراتژی تهاجمی بیشتر به ریسکپذیری رقابتی منجر میشود و احتمالاً شرکت، بیشتر در فعالیتهای اجتناب مالیاتی وارد میشود. علاوه بر این، مهاجمان تحلیل دقیقی از هزینه – منفعت برنامهریزی مالیاتی ندارند و بیشتر مایلاند در فعالیتهای اجتناب مالیاتی پُرریسکتر وارد شوند. مدیران شرکتهای تهاجمی، حساسیت کمتری به ابهامهای مربوط به اجتناب مالیاتی دارند و به احتمال بیشتر، آستانة تحمل بیشتری برای جریمههای مالیاتی احتمالی یا تهدیدهای مربوط به بدنامی شرکت بهواسطة افشاگری عمومی از اجتناب مالیاتی دارند؛ بنابراین، مدیرانی که استراتژی تهاجمی دارند، احتمالاً در برنامهریزی مالیاتی رفتار تهاجمی نیز دارند. هیگینز و همکاران ]21[ رابطة بین اجتناب مالیاتی و استراتژی شرکت را با استفاده از چارچوب مایلز و همکاران کشف کردند. مطابق با انواع استراتژی تدافعی و تهاجمی به این نتیجه رسیدند که مهاجمان بیشتر وارد فعالیتهای اجتناب مالیاتی میشوند و درنتیجه، نسبت به مدافعان، بیشتر راههای پُرریسک و نامطمئن را برای این کار انتخاب میکنند.
تخصص مالی کمیتۀ حسابرسی و استراتژی کسبوکار
هیئتمدیره و کمیتۀ حسابرسی که زیرمجموعة آن محسوب میشود، نقش مهم و کلیدی در پایهریزی و اجرای استراتژیهای شرکت دارند؛ به همین دلیل، این جنبه در پژوهشهای بایسینگر و هاسکیسون ]10[ و میزروچی ]30[ شایان توجه قرار گرفت. به هر حال، تأثیر هیئتمدیره بر نتایج کار شرکت با فعالیتهای گوناگونی ازجمله تعیین اهداف، برآوردهسازی انتظارات سهامداران و همچنین، اتخاذ تصمیمات استراتژیک مرتبط است ]39،30[؛ براساس این، هیئتمدیره نقش کنترلی (برای مثال حفاظت از منافع سهامداران) دارد و نیز از حوزههای خدماتی (برای مثال مشاوره و راهنمایی)، حوزههای استراتژیک (برای مثال تعیین استراتژی و کنترل مؤثر استراتژی) و بخشهای اجرایی حمایت میکند ]11،9[. با توجه به مطالب گفتهشده، هیئتمدیره دو نوع سیستم کنترل تصمیمگیری با نام کنترلهای استراتژیک و کنترلهای مالی در اختیار دارد ]22،19[. در سیستمهای کنترل مالی، بیشتر مدیران برحسب عملکرد مالی پیشین شرکت، بهصورت عینی ارزیابی میشوند. سیستم کنترلهای تصمیمگیری، بیشتر بر هیئتمدیره متکی است؛ درحالیکه نظارت و تعیین نقشها تابعی از استراتژی کسبوکار شرکت است که با شناخت رویکرد هیئتمدیره، ارزیابی کارهای اجرایی و کیفیت تصمیمات اجراشده انجام میگیرد. با توجه به اینکه مدیران اجرایی از سیستمهای کنترل تصمیمگیری هیئتمدیره آگاهاند؛ بنابراین، این کنترلها بر وضعیت ریسکپذیری آنها تأثیر میگذارد ]20[. در سیستمهای کنترل استراتژیک، عمدتاً مدیران برحسب کیفیت تصمیمات پیشبینیشده بهصورت غیرعینی ارزیابی میشوند؛ درحالیکه اهداف مالی پیشین نیز ارزیابی و سنجش میشوند. وقتی اتکای هیئتمدیره به کنترلهای مالی رو به افزایش است، مدیران اجرایی بهطور فزایندهای بر برنامههای مالی کوتاهمدت تمرکز میکنند و اقدامات آنها از استراتژیهای پُرریسک (برای مثال اجتناب مالیاتی تهاجمی) فاصله میگیرد که ممکن است حتی برای سهامداران سودآوری داشته باشد. وقتی اتکای هیئتمدیره به کنترلهای استراتژیک بیشتر میشود، مدیران اجرایی فعالیتها و تصمیمات پُرریسک و تهاجمیتری را دنبال میکنند و از نقدینگی بیشتری استفاده میبرند. زمانی که هیئتمدیره از عهدة هر دو نقش خود به خوبی برآید، اعضای هیئتمدیره، مهارتها و تخصص خود را با شناخت کاری و استراتژی شرکت در هم تلفیق میکنند تا بهمنظور ارزیابی و ارائه پیشنهادهایی برای راهبری شرکت و کمیتۀ حسابرسی از آن بهره ببرند ]39،18[؛ براساس این، با در نظر گرفتن پیچیدگیهای مباحث مالیاتی، متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی با توجه به جایگاه نظارتی، برنامهریزیهای مالیاتی و ریسکهای مرتبط، استراتژی شرکت را ارزیابی میکنند. شرکتهای دارای استراتژی تدافعی بهطور طبیعی ریسکگریزند و کمتر در اجتناب مالیاتی سرمایهگذاری میکنند] 21[؛ درنتیجه، انتظار میرود متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی بیشتر نقش مشاورهای داشته باشند و مدیران را به فعالیتهای اجتناب مالیاتی ترغیب کنند. همچنین، شرکتهای تهاجمی بیشتر برای ابداع و ریسکپذیری آمادهاند و ممکن است در فعالیتهای اجتناب مالیاتی با ابهام و ریسکپذیری بالاتری وارد شوند که از دید سهامداران مطلوب باشد] 21[؛ براساس این، از متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی در این شرکتها انتظار میرود بیشتر نقش نظارتی داشته باشند و راهکارهای اجتناب مالیاتی که ممکن است شرکت با آن مواجه باشد را کنترل کنند.
پژوهش حاضر، تفاوتهایی با پژوهشهای پیشین دارد؛ از این لحاظ که شرایط استراتژی کسبوکار شرکت با توجه به عملکرد اعضای کمیتۀ حسابرسی و چگونگی مطابقت آنها با نقشهای ارائهشده بررسی میشود. همچنین، متخصصان حسابداری و غیرحسابداری از هم تفکیک میشوند و ارتباط آنها در برنامهریزی مالیاتی براساس استراتژی کسبوکار شرکت بررسی میشود. در این پژوهش، براساس پژوهش هیگینز و همکاران ]21[، از دو طیف استراتژی کسبوکار شامل استراتژی تدافعی و تهاجمی استفاده میشود و از سیستم امتیازدهی اینتر و لرکر ]24[ نیز برای ارزیابی نوع استراتژی انتخابی شرکتها استفاده شده است.
اجتناب مالیاتی یکی از مباحث مهمی است که در زمینة مالیات مطرح است؛ ازاینرو، پژوهشگران زیادی در جهان رابطة بین اجتناب مالیاتی و عوامل مختلف را سنجیدهاند که در ادامه به مطالعات انجامشده در این خصوص اشاره میشود.
ژنگ[5] در مقالهای با موضوع «رابطة بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی» رابطة بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی با استفاده از دادههای 35 کشور دنیا را بررسی کرد. نتایج پژوهش او نشان میدهد بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی (براساس تفاوت دفتری مالیات و باقیماندة تفاوت دفتری مالیات) رابطة مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج پژوهش بیان میکنند در کشورهای با مکانیزمهای حاکمیت شرکتی ضعیف، شرکتهای با شاخصهای مسئولیتپذیری اجتماعی بیشتر، اجتناب مالیاتی کمتری دارند ]40[.
های[6] در پژوهشی رابطة بین اجتناب مالیاتی و سن مدیران را بررسی کرد. او با استفاده از دادههای مربوط به بازة زمانی 1997 تا 2013 نتیجه گرفت سن مدیران با نرخ مؤثر نقدی مالیات رابطة مثبت و معنادار و با تفاوت دفتری مالیات رابطة منفی و معناداری دارد؛ براساس این، با افزایش سن مدیران فعالیتهای اجتناب مالیاتی شرکتها کاهش مییابد ]23[.
پی و همکاران ]32[ در مطالعهای نقش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در رابطة میان استراتژی کسبوکار و اجتناب مالیاتی را بررسی کردند. نتایج نشان میدهند تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی بر رابطة میان استراتژی کسبوکار و اجتناب مالیاتی تأثیرگذار است؛ بهطوریکه متخصصان مالی در کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی نقش مشاوره و برای شرکتهای تهاجمی نقش نظارت دارند. آنها بیان میکنند متخصصان حسابداری و غیرحسابداری در کمیتۀ حسابرسی در نتایج بهدستآمده نقش دارند.
موری و همکاران ]31[ در پژوهشی با موضوع «طبقهبندیهای هیئتمدیره و شرکتهای خانوادگی» به رابطة مثبتی بین استقلال شرکت و اجتناب مالیاتی با استفاده از نمونه شرکتهای آمریکایی دست یافتند.
آرماسترانگ و همکاران ]8[ در مطالعهای با موضوع «حاکمیت شرکتی، انگیزهها و اجتناب مالیاتی» شواهدی مبنی بر انطباق هر دو نقش هیئتمدیره با استقلال و تخصص به دست آوردند؛ درحالیکه کارایی با میزان اجتناب مالیاتی کمتر در ارتباط بود.
هیگینز و همکاران ]21[ رابطة بین اجتناب مالیاتی و نوع استراتژی شرکت را بررسی کردند و نتیجه گرفتند مهاجمان، ریسکپذیری بیشتری در فعالیتهای اجتناب مالیاتی دارند و با ریسک بیشتری نسبت به مدافعان، وارد فعالیتهای اجتناب مالیاتی میشوند.
در زمینة اجتناب مالیاتی غیرعادی در میان شرکتهای استرالیایی، ریچاردسون و همکاران ]34[ نتیجه گرفتند هرچقدر نسبت مدیران مستقل هیئتمدیره بیشتر باشد، بهصورت معکوسی با اجتناب مالیاتی مرتبط است که با نقش نظارتی آنها تطابق دارد. بهطور مشابهی، در شرکتهای فینیش[7]، استلجورز و نیسکانان ]37[ نیز از این مشخصه استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که وجود اعضای غیرموظف هیئتمدیره، اجتناب مالیاتی را در شرکتهای خصوصی خانوادگی محدود میکند.
چن و همکاران ]12[ در پژوهشی با موضوع «اجتناب مالیاتی شرکتها و عدم شفافیت شرکت»، اثرات اجتناب مالیاتی بر محیط اطلاعاتی شرکت را بهطور مستقیم بررسی کردند و با استفاده از معیارهای چندگانة اجتناب مالیاتی به این نتیجه رسیدند که بین اجتناب مالیاتی شرکت و نبود شفافیت شرکت ارتباط مثبت وجود دارد. گفتنی است فعالیتهای اجتناب مالیاتی شرکت این امکان را فراهم میکند که مدیران از سیاستهای شرکت در جهت منافع خود بهرهبرداری کنند.
کیم و همکاران ]25[ در مطالعهای با موضوع «اجتناب مالیاتی شرکت و خطر سقوط قیمت سهام»، نتیجه گرفتند در شرکتهایی که اجتناب مالیاتی داشتهاند احتمال سقوط قیمت سهام بالاتر است. آنها شواهدی به دست آوردند، مبنی بر اینکه شرکتهای دارای اجتناب مالیاتی، جریان اطلاعات خاص شرکت را محدود میکنند. به اعتقاد آنها اجتناب مالیاتی به مدیران اجازه میدهد اخبار منفی شرکت را پنهان کنند. این امر از انجام اقدامات اصلاحی به موقع یا فسخ پروژههای زیانآور سرمایهگذاران و هیئتمدیره جلوگیری میکند. زمانی که اخبار منفی انباشتهشده به نقطة اوج خود برسند، دیگر شرکت قادر به پنهانکردن آنها نخواهد بود و درنتیجه، این اطلاعات منفی در بازار منتشر میشوند. آنها نشان دادند این رابطه در شرکتهایی ضعیفتر است که از حاکمیت شرکتی قوی برخوردارند.
شجاعیللهکائی و نیکپور ]6[ مقالهای با موضوع «آزمون ارتباط استقلال هیئتمدیره، اندازة هیئتمدیره و کیفیت حسابرسی با اجتناب مالیاتی» تأثیر استقلال هیئتمدیره، اندازة هیئتمدیره و کیفیت حسابرسی بر اجتناب مالیاتی را بررسی کردند. آنها با استفاده از دادههای مربوط به ۹۶ شرکت برای یک دورة پنج ساله در بازة زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ به این نتیجه رسیدند که بین استقلال هیئتمدیره و اندازة هیئتمدیره با اجتناب مالیاتی رابطة منفی و معناداری وجود دارد. آنها همچنین با استفاده از متغیرهای توضیحدهنده در کیفیت حسابرسی، یعنی اندازة مؤسسة حسابرسی و دورة تصدی حسابرس، نتیجه گرفتند این دو متغیر با اجتناب مالیاتی رابطة منفی و معناداری دارند.
خواجوی و کیامهر ]4[ رابطة بین کیفیت حسابرسی و اجتناب مالیاتی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کردند. دورة زمانی پژوهش آنها ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۱ و نمونة انتخابی آنها بالغ بر ۱۳۰ شرکت است. یافتههای پژوهش آنها نشان میدهند کیفیت حسابرس بر اجتناب مالیاتی شرکتهای بورسی براساس هزینة مؤثر مالیاتی و تفاوت دفتری مالیات تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
دیانتی و همکاران ]5[ در پژوهشی با عنوان «رابطة بین استراتژی تجاری شرکت و سطح اجتناب مالیاتی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران» نتیجه گرفتند زمانی که اجتناب مالیاتی بر مبنای نرخ مؤثر مالیاتی نقدی بلندمدت سنجیده میشود، میان استراتژی تجاری شرکت و نرخ مؤثر مالیاتی نقدی بلندمدت رابطة معناداری وجود دارد؛ براساس این، شرکتهایی که به دنبال حداقلکردن هزینهها هستند، اجتناب مالیاتی پایینتری نسبت به شرکتهایی دارند که به دنبال فرصت رشد بیشتر و نوآوری در تولیدند.
خانی ایمانی و مولایی ]3[ در پژوهشی رابطة بین تخصص حسابرس در صنعت و اجتناب مالیاتی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کردند. نتایج نشان میدهند بین تخصص حسابرس در صنعت و اجتناب مالیاتی شرکت، ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، شرکتهایی که حسابرس آنها متخصص صنعت باشد، نرخ مؤثر مالیاتی کمتر، نرخ مؤثر مالیات نقدی کمتر و تفاوت دفتری مالیات بیشتری نسبت به شرکتهایی دارند که حسابرس آنها متخصص صنعت نیست. این امر نشاندهندة سطح بالای اجتناب مالیاتی این شرکتها است.
حساس یگانه و گل محمدی ]2[ در مقالهای با عنوان «نرخ مؤثر مالیات و ویژگیهای شرکتها» به این نتیجه رسیدند که نرخ مؤثر مالیات به نرخ قانونی نزدیک است. این نرخ در هر صنعت تقریباً یکسان است و ارتباط منفی بین نرخ مؤثر مالیات با اندازة شرکت و سودآوری و ارتباط مثبتی میان نرخ مؤثر مالیات با اهرمهای مالی وجود دارد؛ اما بین نرخ مؤثر مالیاتی با شدت سرمایهگذاری و ساختار مالکیت ارتباط معناداری وجود ندارد.
فرضیههای پژوهش
با توجه به مبانی نظری و پیشینة پژوهش، فرضیههای پژوهش در قالب موارد زیر تدوین شدهاند:
فرضیة اول: افزایش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تهاجمی، کاهش اجتناب مالیاتی را سبب میشود.
فرضیة دوم: افزایش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی، افزایش اجتناب مالیاتی را سبب میشود.
فرضیة سوم: افزایش خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تهاجمی، کاهش اجتناب مالیاتی را سبب میشود.
فرضیة چهارم: افزایش خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی، افزایش اجتناب مالیاتی را سبب میشود.
روش پژوهش
این پژوهش از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی و از لحاظ موضوعی، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. برای بررسی وجود رابطة همبستگی بین متغیرها از تحلیل رگرسیون و از دادههای ترکیبی پانل و آزمونهای F لیمر و هاسمن استفاده شده است. جامعة آماری این پژوهش شامل کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش برای اینکه نمونة آماری یک نمایندة مناسب از جامعة آماری مدنظر باشد، از شرکتهایی انتخاب شدهاند که:
با در نظر گرفتن معیارهای بالا، 154 شرکت بهعنوان نمونة پژوهش انتخاب شدهاند؛ بنابراین، مشاهدات پژوهش طی بازة زمانی 1393 تا 1397 به 770 سال - شرکت میرسد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات دربارة ادبیات موضوعی و پیشینة پژوهش از روش کتابخانهای و برای دستیابی به دادههای واقعی مورد نیاز پژوهش، اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار، با توجه به تعریف متغیرهای پژوهش، از منابع مختلفی ازجمله دادههای منتشرشده در صورتهای مالی، رهآورد نوین، سایت اطلاعرسانی شرکت بورس و سازمان بورس استفاده شده است. دادهها در نرمافزار اکسل طبقهبندی و مرتب شدهاند و سپس تجزیه و تحلیل آنها با نرمافزار ایویوز 9[8] انجام شده است.
مدلهای پژوهش و متغیرهای آن
مدلهای رگرسیون و اجزای آنها، برای آزمون فرضیههای پژوهش بهصورت زیرند:
مدل (1) TaxPlanning = α + β1 FED + β2FED*PROSPECTOR + β3 PROSPECTOR + ϒ Contorols + ε
TaxPlanning = α + β1 ACCD + مدل (2) β2 NONACCD + β3 ACCD*PROSPECTOR + β4 NONACCD*PROSPECTOR + β5 PROSPECTOR + ϒ Contorols + ε
متغیر |
|||||||||||||||||||||||||||||||
اجتناب مالیاتی |
|||||||||||||||||||||||||||||||
نرخ مؤثر مالیات (ETR) |
نسبت هزینة مالیات شرکت به سود قبل از مالیات کاهش نرخ مؤثر مالیات نشاندهندة سطح بالای اجتناب مالیاتی است ]21[؛ بنابراین، نرخهای مالیاتی محاسبهشده، در عدد منفی یک (1-) ضرب میشوند. |
||||||||||||||||||||||||||||||
تفاوت دفتری مالیات (BTD) |
نسبت تفاوت سود قبل از مالیات و درآمد مالیاتی بر جمع داراییها افزایش تفاوت دفتری مالیات نشاندهندة سطح بالای اجتناب مالیاتی است] 21[. |
||||||||||||||||||||||||||||||
براساس پژوهش هیگینز و همکاران ]21[ و خواجوی و کیامهر ]4[ |
|||||||||||||||||||||||||||||||
استراتژی کسبوکار |
|||||||||||||||||||||||||||||||
دادههای نگاره به حالت نزولی مرتب میشوند. برای اندازهگیری به این صورت عمل میشود که از متغیرهای اشارهشده در بالا پنجک گرفته میشود. برای هریک از چهار متغیر اول (متغیر پنجم برعکس است) به شرکتهایی که در پنجک اول قرار دارند امتیاز 1، پنجک دوم امتیاز 2، پنجک سوم امتیاز 3، پنجک چهارم امتیاز 4 و پنجک پنجم امتیاز 5 تعلق میگیرد. برای هر پنج متغیر اشارهشده این کار صورت میگیرد. امتیاز هر شرکت بین 5 تا 25 خواهد بود که 5 تا 15 استراتژی تدافعی و 15 تا 25 تهاجمی است. اینتر و لرکر ]24[ و تنانی و محبخواه ]1[ |
|||||||||||||||||||||||||||||||
استراتژی تهاجمی (PROSPECT) |
به صورتی که اگر شرکت، استراتژی تهاجمی داشته باشد، متغیر مقدار 1 به خود میگیرد و در غیر این صورت عدد صفر. |
||||||||||||||||||||||||||||||
کمیتۀ حسابرسی |
|||||||||||||||||||||||||||||||
تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی (FED) |
نسبت متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی |
||||||||||||||||||||||||||||||
خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی (ACCD) |
نسبت متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی در صورتی که سابقة حرفهای در رشتة حسابداری یا حسابرسی مانند عضویت در انجمنهای رسمی حسابداری داشته باشند. |
||||||||||||||||||||||||||||||
خبرگی و تخصص مالی غیرحسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی (NONACCD) |
نسبت متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی در صورتی که سابقة حرفهای در رشتة حسابداری یا حسابرسی نداشته باشند؛ اما سابقة حرفهای اموری مانند مدیریت مالی داشته باشند. |
||||||||||||||||||||||||||||||
براساس پژوهش پی و همکاران ]32[ |
|||||||||||||||||||||||||||||||
متغیرهای کنترل |
|||||||||||||||||||||||||||||||
اندازة هیئتمدیرهBSIZE) ) |
لگاریتم طبیعی تعداد اعضای هیئتمدیره |
||||||||||||||||||||||||||||||
استقلال هیئتمدیره (OUTD) |
نسبت مدیران غیرموظف هیئتمدیره |
||||||||||||||||||||||||||||||
اندازه کمیتۀ حسابرسی (ACSIZE) |
لگاریتم طبیعی تعداد اعضای کمیتۀ حسابرسی |
||||||||||||||||||||||||||||||
اندازة شرکت (Size) |
لگاریتم جمع داراییها |
||||||||||||||||||||||||||||||
بازده داراییها(ROA) |
سود قبل از مالیات تقسیم بر جمع داراییها |
||||||||||||||||||||||||||||||
اهرم مالی (LEV) |
نسبت بدهیها به داراییها |
||||||||||||||||||||||||||||||
نسبت دارایی نامشهود(INTAN) |
داراییهای نامشهود تقسیم بر جمع داراییها |
||||||||||||||||||||||||||||||
نسبت دارایی ثابت (PPNET) |
داراییهای ثابت تقسیم بر جمع داراییها |
||||||||||||||||||||||||||||||
اثرات ثابت صنعت (INDUSTRY) |
متغیر مجازی است و اثر صنعت را کنترل میکند. |
||||||||||||||||||||||||||||||
اثرات ثابت سال (YEAR) |
متغیر مجازی است و اثر تغییرات در طول زمان را کنترل میکند. |
||||||||||||||||||||||||||||||
براساس پژوهش هیگینز و همکاران ]21[ و پی و همکاران ]32[ |
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش در نگاره (1) ارائه شده است. آمارههای توصیفی شامل حداقل و حداکثر مشاهدات و شاخصهای مرکزی شامل میانگین و میانهاند. انحراف معیار نیز بهعنوان نمایندهای از شاخصهای پراکندگی ارائه شده است.
نگاره 1. خلاصة آمار توصیفی
متغیرهای پژوهش |
معادل فارسی |
میانگین |
میانه |
حداکثر |
حداقل |
انحراف معیار |
ETR |
نرخ مؤثر مالیات* |
123/0- |
14/0- |
0 |
26/0- |
086/0 |
BTD |
تفاوت دفتری مالیات |
063/0 |
035/0 |
501/0 |
005/0 |
087/0 |
STERATEGY |
استراتژی کسبوکار |
039/15 |
15 |
24 |
7 |
886/2 |
FED |
تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی |
663/0 |
667/0 |
1 |
0 |
212/0 |
ACCD |
خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی |
503/0 |
667/0 |
1 |
0 |
220/0 |
NONACCD |
خبرگی و تخصص مالی غیرحسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی |
158/0 |
0 |
8/0 |
0 |
234/0 |
BSIZE |
اندازة هیئتمدیره |
613/1 |
609/1 |
946/1 |
609/1 |
036/0 |
OUTD |
استقلال هیئتمدیره |
668/0 |
6/0 |
1 |
4/0 |
155/0 |
ACSIZE |
اندازه کمیتۀ حسابرسی |
153/1 |
099/1 |
609/1 |
099/1 |
157/0 |
SIZE |
اندازة شرکت |
627/14 |
332/14 |
809/18 |
96/11 |
477/1 |
ROA |
بازده داراییها |
126/0 |
085/0 |
645/0 |
002/0 |
122/0 |
LEV |
اهرم مالی |
542/0 |
552/0 |
941/0 |
048/0 |
201/0 |
INTAN |
نسبت دارایی نامشهود |
006/0 |
002/0 |
053/0 |
0 |
01/0 |
PPEINT |
نسبت دارایی ثابت |
255/0 |
21/0 |
755/0 |
003/0 |
196/0 |
منبع: یافتههای پژوهش * نرخهای مالیاتی محاسبهشده، در عدد منفی یک (1-) ضرب شده است.
در این پژوهش مقدار میانگین متغیر استراتژی کسبوکار 039/15 است. متغیر استراتژی کسبوکار مقادیری بین 5 تا 25 دارد. بازة عدد 5 تا 15 نشاندهندة استراتژی تدافعی و بازة عددی 15 تا 25 نشاندهندة استراتژی تهاجمی است. نتایج پژوهش نشان میدهند بهطور میانگین، شرکتهای بررسیشده استراتژی بینابین تهاجمی و تدافعی را انتخاب کردهاند. 15 عدد میانه این متغیر است که نشان میدهد 50% مشاهدات، ارزشهایی پایینتر از این مقدار و 50% دیگر مقادیری بالاتر از آن دارند. حداکثر و حداقل محاسبهشده برای این متغیر 24 و 7 است. عدد 24 بیانکنندة شرکت با بیشترین سطح تهاجمی در استراتژی کسبوکار و عدد 7 بیانکنندة شرکت با بیشترین سطح تدافعی در استراتژی کسبوکار است. با توجه به میانگین تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی (FED) و خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتة حسابرسی (ACCD)، اعضای کمیتۀ حسابرسی بهترتیب 66% تخصص مالی و 50% خبرگی و سابقة حرفهای حسابداری یا حسابرسی دارند. استقلال اعضای کمیته که طبق منشور کمیتۀ حسابرسی باید حداقل از یک یا دو عضو غیرموظف هیئتمدیره در ترکیبهای 3 نفره و 5 نفره تشکیل شده باشد، نشان میدهد در شرکتهای نمونه استقلال رعایت شده است و بیشتر شرکتها استقلال داشتهاند که حداقل 40% (2 عضو از 5 عضو) و میانگین نزدیک به 67% (دو عضو از سه عضو یا سه عضو از پنج عضو) نیز نشاندهندة این ادعا است.
با توجه به نتایج حاصل از آزمون چاو که در نگاره (2) نشان داده شدهاند، سطح معناداریF لیمر کمتر از 5% بوده است و باید از روش دادههای تابلویی استفاده شود.
نگاره 2. نتایج آزمون چاو (Fلیمر)
مدل |
ETR |
BTD |
||||
آمارة چاو (F لیمر ( |
سطح معناداری |
نتیجة آزمون |
آمارة چاو (F لیمر ( |
سطح معناداری |
نتیجة آزمون |
|
1 |
408/1 |
002/0 |
دادههای تابلویی |
873/5 |
000/0 |
دادههای تابلویی |
2 |
429/1 |
002/0 |
دادههای تابلویی |
876/5 |
000/0 |
دادههای تابلویی |
منبع: یافتههای پژوهش
همچنین، نتایج آزمون هاسمن برای تشخیص نوع اثرات در نگاره (3) نشان داده شدهاند. سطح معناداری آمارة کای اسکوئر[9] نیز برای تمامی |
|
مدلهای پژوهش کوچکتر از 5% است؛ بنابراین، رویکرد استفادهشده در برآورد مدلها روش اثرات ثابت است.
|
نگاره 3. نتایج آزمون هاسمن
مدل |
ETR |
BTD |
||||
آمارة هاسمن (کای اسکوئر) |
سطح معناداری |
نتیجة آزمون |
آمارة هاسمن (کای اسکوئر) |
سطح معناداری |
نتیجة آزمون |
|
1 |
559/25 |
006/0 |
اثرات ثابت |
779/31 |
010/0 |
اثرات ثابت |
2 |
822/23 |
000/0 |
اثرات ثابت |
755/32 |
017/0 |
اثرات ثابت |
منبع: یافتههای پژوهش
نتایج آزمون فرضیهها در این پژوهش با توجه به به پانلیبودن دادهها، برای برقراری همسانی واریانس از روش white cross-section و برای ارزیابی خودهمبستگی سریالی بین اجزای اخلال از آزمون دوربین واتسون استفاده میشود. برای آزمون معناداری الگوهای رگرسیون از توزیع فیشر[10] و برای معناداری ضرایب متغیرها از توزیع تی استیودنت[11] استفاده میشود؛ درنهایت، با توجه به تعداد بالای مشاهدات (770 سال - شرکت) و قضیة حد مرکزی، انحراف از فرض نرمالبودن جملات پسماند معمولاً بیاهمیت و پیامدهای آن ناچیز است. ازجمله مفروضاتی که در این پژوهش بررسی میشوند، نبود همخطی میان متغیرهای مدل است. برای بررسی نبود همخطی میان متغیرهای مدل، از عامل تورم واریانس[12] و تولرانس استفاده میشود. تجربیات عملی نشان میدهند اگر عامل تورم واریانس بزرگتر از عدد 5 باشد، یک اخطار احتمالی وجود دارد. اگر این عدد |
|
بزرگتر از 10 باشد، اخطاری جدی را یادآور میشود و نشان میدهد ضرایب رگرسیونی مربوطه بهعلت همخطی چندگانه بهصورت ضعیف برآورد شدهاند. مقادیر تولرانس و عامل تورم واریانس برای متغیرهای مستقل در نگاره (5) و (6) ارائه شدهاند. میزان تولرانس برای متغیرهای مستقل بیشتر از 24% و در بیشتر موارد نزدیک به 1 است. همچنین، عامل تورم واریانس نیز کمتر از 5 است؛ درنتیجه، فرضیة نبود همخطی بین متغیرهای مستقل تأیید میشود. زیادبودن همبستگی بین متغیرهای مستقل در یک مدل رگرسیون احتمالاً به مخدوششدن نتایج منجر میشود. منظور از همبستگی بالا، همبستگی شدید یا بیش از 50% است. مطابق با نگاره (4)، همبستگی بیش از 50/0 وجود ندارد. بیشترین مقدار همبستگی، بین متغیرهای تفاوت دفتری مالیات (BTD) و بازده داراییها (ROA) وجود دارد که همبستگی مثبت 49 درصدی بین این دو متغیر را نشان میدهد.
|
نگاره 4. نتایج آزمون ضریب همبستگی بین متغیرهای مستقل و کنترلی
|
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
10 |
11 |
12 |
13 |
14 |
1. ETR |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
2. BTD |
47/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
3. FED |
0 |
03/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
4. ACCD |
04/0 |
02/0- |
39/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
5. NONACCD |
03/0- |
0 |
43/0 |
37/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
6. PROSPECT |
09/0- |
0 |
06/0- |
03/0- |
02/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
7. ACSIZE |
04/0 |
05/0 |
15/0- |
08/0- |
05/0- |
03/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
8. BSIZE |
03/0- |
04/0- |
0 |
05/0- |
05/0 |
07/0- |
04/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
9. OUTD |
04/0 |
01/0- |
08/0- |
04/0- |
04/0- |
04/0 |
12/0 |
02/0- |
1 |
|
|
|
|
|
10. INTAN |
03/0 |
03/0- |
02/0- |
07/0 |
09/0- |
07/0- |
0 |
05/0- |
02/0 |
1 |
|
|
|
|
11. LEV |
24/0- |
38/0- |
11/0 |
10/0 |
01/0 |
04/0 |
09/0- |
10/0- |
08/0- |
03/0 |
1 |
|
|
|
12. PPEINT |
01/0 |
04/0 |
08/0- |
06/0 |
13/0- |
26/0- |
03/0 |
12/0 |
11/0 |
26/0 |
02/0 |
1 |
|
|
13. ROA |
03/0- |
49/0 |
10/0- |
11/0- |
01/0 |
10/0 |
07/0 |
03/0- |
03/0- |
05/0- |
28/0- |
06/0- |
1 |
|
14. SIZE |
15/0 |
0 |
05/0 |
08/0- |
12/0 |
26/0- |
36/0 |
02/0- |
01/0- |
06/0- |
02/0- |
10/0- |
10/0- |
1 |
منبع: یافتههای پژوهش
در نگاره (5)، نتایج تخمین مدل اول ارائه شدهاند. با توجه به مقدار سطح معناداری آمارة F، معنیداربودن کلی مدل تأیید میشود. ضریب تعیین تعدیلشدة مدل نیز نشان میدهد بهترتیب 7/83% و 6/82% از تغییرات متغیر وابسته با متغیرهای واردشده در مدل تبیین میشود. همچنین، مقدار آمارة دوربین واتسون، استقلال باقیماندههای مدل را تأیید میکند. ضریب PROSPECT (246/0، 177/0) نشاندهندة سطح بالای اجتناب مالیاتی در شرکتهای تهاجمی است. علاوه بر این، ضریب مثبت و معنادار FED (061/0، 015/0)، نشاندهندة اثر معنادار تخصص مالی کمیتۀ حسابرسی بر اجتناب مالیاتی در شرکتهای تدافعی است. به عبارت دیگر، با افزایش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی اجتناب مالیاتی آنها افزایش مییابد. همچنین، بهدلیل اینکه سطح معناداری متغیر حاصلضرب تخصص مالی کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تهاجمی (FED*PROSPECT) برابر با 276/0 و 119/0 (بیشتر از 05/0) است، تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تهاجمی بر اجتناب مالیاتی آنها تأثیر معناداری ندارد؛ درنهایت، با توجه به نگارة زیر و ضرایب مربوطه، فرضیة دوم تأیید و فرضیة اول رد میشود.
نگاره 5. نتایج تخمین مدل اول
متغیر |
ETR |
BTD |
VIF |
تولرانس |
||||
ضریب |
آمارة T |
معناداری |
ضریب |
آمارة T |
معناداری |
|||
مقدار ثابت مدل (C) |
637/0- |
770/7- |
000/0 |
179/0- |
996/5- |
000/0 |
- |
- |
FED |
061/0 |
632/9 |
000/0 |
015/0 |
628/2 |
008/0 |
998/1 |
5/0 |
FED*PROSPECT |
018/0 |
088/1 |
276/0 |
017/0 |
557/1 |
119/0 |
123/4 |
243/0 |
PROSPECT |
246/0 |
082/9 |
000/0 |
177/0 |
283/4 |
000/0 |
08/3 |
325/0 |
ACSIZE |
051/0 |
085/5 |
000/0 |
010/0 |
975/0 |
330/0 |
201/1 |
833/0 |
BSIZE |
090/0 |
769/2 |
005/0 |
040/0 |
022/2 |
044/0 |
041/1 |
961/0 |
OUTD |
006/0 |
446/0 |
655/0 |
018/0 |
662/3 |
000/0 |
055/1 |
948/0 |
INTAN |
334/0 |
572/2 |
010/0 |
131/0- |
513/1- |
131/0 |
115/1 |
897/0 |
LEV |
066/0- |
153/6- |
000/0 |
064/0- |
338/12- |
000/0 |
14/1 |
877/0 |
PPEINT |
006/0- |
687/1- |
092/0 |
024/0- |
734/2- |
006/0 |
164/1 |
859/0 |
ROA |
126/0- |
873/5- |
000/0 |
409/0 |
814/20 |
000/0 |
138/1 |
879/0 |
SIZE |
023/0 |
256/6 |
000/0 |
009/0 |
651/9 |
000/0 |
217/1 |
821/0 |
INDUSTRY |
در نظر گرفته شده است. |
در نظر گرفته شده است. |
- |
- |
||||
YEAR |
در نظر گرفته شده است. |
در نظر گرفته شده است. |
- |
- |
||||
آمارة F (سطح معناداریF) |
849/25 (000/0) |
683/23 (000/0) |
|
|||||
ضریب تعیین |
870/0 |
860/0 |
|
|||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
837/0 |
824/0 |
|
|||||
آمارة دوربین واتسون |
807/1 |
764/1 |
|
منبع: یافتههای پژوهش
در نگاره (6)، نتایج تخمین مدل دوم ارائه شده است. با توجه به مقدار سطح معناداری آمارة F، معنیداربودن کلی مدل تأیید میشود. ضریب تعیین تعدیلشده مدل نیز نشان میدهد بهترتیب 8/86% و 4/84% از تغییرات متغیر وابسته با متغیرهای واردشده در مدل تبیین میشود. همچنین، مقدار آمارة دوربین واتسون، استقلال باقیماندههای مدل را تأیید میکند. ضریب PROSPECT (262/0، 190/0) نشاندهندة سطح بالای اجتناب مالیاتی در شرکتهای تهاجمی است. علاوه بر این، ضریب مثبت و معنادار ACCD (030/0، 032/0)، نشاندهندة اثر معنادار خبرگی و تخصص حسابداری کمیتۀ حسابرسی بر اجتناب مالیاتی در شرکتهای تدافعی است. به عبارت دیگر، با افزایش خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی اجتناب مالیاتی آنها افزایش مییابد. همچنین، بهدلیل اینکه سطح معناداری متغیر حاصلضرب خبرگی و تخصص حسابداری کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تهاجمی (ACCD*PROSPECT) برابر با 742/0 و 819/0 (بیشتر از 05/0) است، خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تهاجمی بر اجتناب مالیاتی آنها تأثیر معناداری ندارد؛ درنهایت، با توجه به نگارة زیر و ضرایب مربوطه، فرضیة چهارم تأیید و فرضیة سوم رد میشود.
نگاره 6. نتایج تخمین مدل دوم
متغیر |
ETR |
BTD |
VIF |
تولرانس |
||||
ضریب |
آمارة T |
معناداری |
ضریب |
آمارة T |
معناداری |
|||
مقدار ثابت مدل (C) |
566/0- |
092/6- |
000/0 |
218/0- |
459/5- |
000/0 |
- |
- |
ACCD |
030/0 |
259/4 |
000/0 |
032/0 |
805/9 |
000/0 |
36/3 |
298/0 |
NONACCD |
037/0- |
500/3- |
001/0 |
020/0- |
374/4- |
000/0 |
81/3 |
262/0 |
ACCD*PROSPECT |
003/0- |
329/0- |
742/0 |
001/0 |
228/0 |
819/0 |
956/3 |
253/0 |
NONACCD*PROSPECT |
014/0 |
787/0 |
432/0 |
022/0 |
479/4 |
000/0 |
51/3 |
285/0 |
PROSPECT |
262/0 |
184/12 |
000/0 |
190/0 |
444/4 |
000/0 |
08/3 |
325/0 |
ACSIZE |
036/0 |
087/5 |
000/0 |
010/0 |
967/0 |
334/0 |
242/1 |
805/0 |
BSIZE |
062/0 |
569/1 |
117/0 |
047/0 |
743/2 |
006/0 |
051/1 |
951/0 |
OUTD |
005/0 |
426/0 |
669/0 |
014/0 |
867/2 |
004/0 |
088/1 |
919/0 |
INTAN |
029/0- |
124/0- |
900/0 |
220/0- |
964/3- |
000/0 |
111/1 |
9/0 |
LEV |
074/0- |
347/8- |
000/0 |
059/0- |
210/9- |
000/0 |
151/1 |
869/0 |
PPEINT |
013/0- |
956/2- |
003/0 |
024/0- |
765/2- |
006/0 |
177/1 |
85/0 |
ROA |
142/0- |
190/6- |
000/0 |
409/0 |
346/19 |
000/0 |
159/1 |
863/0 |
SIZE |
022/0 |
187/6 |
000/0 |
009/0 |
381/8 |
000/0 |
273/1 |
785/0 |
INDUSTRY |
در نظر گرفته شده است. |
در نظر گرفته شده است. |
- |
- |
||||
YEAR |
در نظر گرفته شده است. |
در نظر گرفته شده است. |
- |
- |
||||
آمارة F (سطح معناداریF) |
005/32 (000/0) |
998/26 (000/0) |
|
|||||
ضریب تعیین |
894/0 |
877/0 |
|
|||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
866/0 |
844/0 |
|
|||||
آمارة دوربین واتسون |
857/1 |
797/1 |
|
منبع: یافتههای پژوهش
نتیجهگیری
در این پژوهش، 154 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳93 تا 1397 نمونه در نظر گرفته شدهاند. نقش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی بر رابطة بین استراتژی کسبوکار و اجتناب مالیاتی، با استفاده از روش تحلیل تجربی بررسی شده است. در این پژوهش اجتناب مالیاتی، با استفاده از دو متغیر نرخ مؤثر مالیات و تفاوت دفتری مالیات اندازهگیری شده است. از روش اینتر و لرکر ]24[ برای اندازهگیری استراتژی کسبوکار و از پژوهش پی و همکاران ]32[ برای اندازهگیری تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی استفاده شده است.
برخلاف انتظارات، نتایج پژوهش در رابطه با فرضیة اول، نشاندهندة نداشتن تأثیر معنادار تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی بر اجتناب مالیاتی در شرکتهای تهاجمی است؛ بنابراین، فرضیة اول تأیید نمیشود. یافتههای پژوهش دربارة این فرضیه با نتایج مطالعات پی و همکاران ]32[ مطابقت ندارند.
نتایج پژوهش در رابطه با فرضیة دوم نشان میدهند با افزایش تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی، اجتناب مالیاتی آنها افزایش مییابد؛ بنابراین، فرضیة دوم پذیرفته میشود. یافتههای پژوهش دربارة این فرضیه با نتایج مطالعات پی و همکاران ]32 [ مطابقت دارند.
نتایج پژوهش در رابطه با فرضیة سوم، نشاندهندة نداشتن تأثیر معنادار خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی بر اجتناب مالیاتی در شرکتهای تهاجمی است؛ بنابراین، فرضیة سوم تأیید نمیشود. یافتههای پژوهش دربارة این فرضیه با نتایج مطالعات پی و همکاران] 32 [ مطابقت ندارند.
علاوه بر این، نتایج پژوهش در رابطه با فرضیة چهارم نشان میدهند با افزایش خبرگی و تخصص حسابداری اعضای کمیتۀ حسابرسی در شرکتهای تدافعی اجتناب مالیاتی آنها افزایش مییابد؛ بنابراین، فرضیة چهارم پذیرفته میشود. یافتههای پژوهش دربارة این فرضیه با نتایج مطالعات پی و همکاران ]32[ مطابقت دارد.
همچنین، یافتههای پژوهش نشاندهندة سطح بالای اجتناب مالیاتی در شرکتهای تهاجمی و سطح پایین اجتناب مالیاتی در شرکتهای تدافعی است. یافتههای پژوهش در این مورد با نتایج مطالعات پی و همکاران ]32[، هیگینز و همکاران ]21[ و دیانتی و همکاران ]5[ مطابقت دارند.
بهطور کلی نتایج این پژوهش نشان میدهند متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی، تنها نقش مشاورهای (تشویق به فعالیتهای اجتناب مالیاتی) برای شرکتهای تدافعی دارند. علاوه بر این، نتایج بیان میکنند متخصصان حسابداری در نتایج بهدستآمده همانند نقش متخصصان مالی کمیتۀ حسابرسی عمل میکنند و در برنامهریزی مالیاتی برای شرکتهای تهاجمی، نقش نظارتی خود را ایفا نمیکنند.
بنابراین به سرمایهگذاران، بانکها، دولت، حسابرسان، مدیران و سایر استفادهکنندگان اطلاعات مالی پیشنهاد میشود برای ارزیابی برنامهریزی مالیاتی شرکتها و تصمیمگیری نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها، اعطای وام و بررسی فعالیتهای آنها، تخصص مالی اعضای کمیتۀ حسابرسی شرکت و همچنین، نوع استراتژی انتخابی شرکت را در کنار سایر معیارها مدنظر قرار دهند.
از محدودیتهای پژوهش نیز به موارد زیر اشاره میشود:
الف) هزینههای تحقیق و توسعه عامل تعیینکنندهای در تشخیص استراتژی انتخابی شرکتها است که بهدلیل فاشنشدن اطلاعات مربوط به هزینههای تحقیق و توسعه در ایران، از دیگر دادههای صورتهای مالی برای تعیین استراتژی انتخابی شرکتها (روش امتیازدهی اینتر و لرکر) استفاده شده است.
ب) با توجه به بالابودن نرخ تورم و نوسانات شدید این نرخ در کشور ایران، عامل تورم بهعنوان متغیر کلان اقتصادی بر نتایج پژوهش تأثیر میگذارد.
برای انجام پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود اثر معیارهای مرتبط با حاکمیت شرکتی بر رابطة بین استراتژی کسبوکار و اجتناب مالیاتی بررسی شود. همچنین، پیشنهاد میشود از متغیرهای دیگری بهعنوان شاخصهای احتمالی اجتناب مالیاتی استفاده شود؛ ازجمله این متغیرها به تفاوتهای دائمی و موقتی مالیاتی میتوان اشاره کرد.