An Analytical Assessment the Impact of Ownership-Management Political Connections and Monitoring Role of Auditors considering Reputation Incentives on Agency Costs from Interest Conflict

Document Type : Original Article

Authors

1 Assistant Professor in Accounting, Department of Accounting & Auditing, Faculty of Management, Islamic Azad University-Tehran North Branch, Tehran, Iran.

2 Master in Accounting, Faculty of Management, Islamic Azad University-Tehran North Branch, Tehran, Iran

Abstract

The main purpose of this research is analyzing the impact of political connections and auditor reputation on agency costs arise from interest conflict. Inverse criterion of asset efficiency is used as an index of agency costs. Also, governmental affiliation in either ownership structure or board structure is considered as a proxy of political connections. Research data consist of 1038 firm-year observations. Target sample includes 173 firms listed in Tehran Securities & Exchange over 6 years period during March 2013 to March 2018. Statistical analysis and research hypotheses investigated through multivariate regression models using panel data with fixed effect and generalized least squares method. According to the results of this research, political connection has meaningful and positive impact on agency costs. But, auditor reputation as one of the audit quality measures has meaningful and negative impact on agency costs. In addition, evidence showed that interaction between political connection and auditor reputation has meaningful and negative impact on agency costs. As a whole, because of the interest conflict between managers and stakeholders and so existence of agency problems, auditors by focusing on the reputation incentives have effective role in reduction the agency costs; but, political connected owners-managers by focusing on the political incentives have effective role in enhancement the agency costs. So, result of this research is useful to determine the effective factors on agency costs.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

با جدایی مالکیت و مدیریت و شکل­گیری رابطة نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهام‌داران سبب ایجاد مشکل نمایندگی می­شود ]5۴[؛ درنتیجه این امکان به ­وجود می­آید مدیران تصمیماتی اتخاذ کنند که در‌راستای منافع آنان و عکس منافع سهام‌داران باشد. در برخی مطالعات، هنگام ارزیابی هزینه­های نمایندگی، جایگاه و میزان تأثیر روابط سیاسی شرکت­ها در بروز این هزینه‌ها بررسی شده است. افزایش مدیران در رأس شرکت­ها با ارتباطات سیاسی در محیط اقتصادی و تأثیر ارتباطات سیاسی بر سازمان­ها، توجه پژوهش‌ها را در جهان به خود جلب کرده است. در برخی پژوهش‌های قبلی تأثیر ارتباطات سیاسی، عامل مهم در زمینة هزینه­های نمایندگی مطرح شده است ]20[. قرار‌گرفتن در رأس یک ادارة عمومی، ابزار مؤثری برای ایجاد تأثیر زیاد روی مالکان کسب وکارهای بزرگ است که موفقیت­شان بستگی زیادی به روابط سیاسی دارد ]30[. در این مواقع، برخی مشوّق‌های مدیریتی مانند مدیریت سود از عوامل افزایندة هزینه‌های نمایندگی است و این سبب افزایش احتمال استفاده از حسابرسان با‌کیفیت می‌شود. از‌آنجا‌که هزینه­های نمایندگی ممکن است از‌طریق ارتباط آن با روابط سیاسی بر شرکت تأثیر بگذارد، در پژوهش حاضر تأثیر روابط سیاسی بر هزینه­های نمایندگی شرکت­ها بررسی شد. از‌طرفی، به‌کارگیری حسابرسان مشهور با‌کیفیت برای حسابرسی شرکت­ها هزینه­های نمایندگی شرکت­ها را کاهش می‌دهد. برخی پژوهش­ها نشان داده­اند مؤسسات حسابرسی بزرگ و متخصص برای حفظ اعتبار و شهرت تلاش بیشتری انجام می­دهند؛ بنابراین با افزایش کیفیت حسابرسی و بالا‌رفتن شهرت حسابرس، انتظار می­رود احتمال جلوگیری از مدیریت سود و گزارشگری متقلبانه افزایش یابد و شفافیت گزارش­های مالی بهبود یابد ]73[. همچنین طبق نتایج برخی مطالعات، شرکت­هایی که از حسابرس بزرگ استفاده کرده­اند، هزینة نمایندگی کمتری داشته­اند ]20[؛ از‌این‌رو در بخش دیگر این پژوهش تأثیر شهرت حسابرس بر هزینة­ نمایندگی شرکت­ها بررسی شد. در‌ادامة مقاله، بخش­های مبانی نظری، پیشینه­های مطالعات داخلی و خارجی، فرضیه­ها، روش‌شناسی، الگوها و متغیرها، تحلیل­ها، یافته­ها و در‌نهایت بحث و نتیجه­گیری پژوهش ارائه شده­اند. باید گفت حیطة موضوعی مقاله از این جنبه با سایر مطالعات داخلی تمایز دارد که در حوزة ارتباط بین هزینه‌های نمایندگی و روابط سیاسی به‌ویژه با تمرکز بر ساختار مالکیت و ساختار هیئت مدیران، پژوهش خاصی زمان انجام پژوهش حاضر مشاهده نشد. همچنین بررسی اثر سازوکار نظارتی حسابرس مستقل از بعد شهرت کیفی حسابرس بر رابطه بین هزینه‌های نمایندگی و روابط سیاسی از نکات دیگر متمایز مقاله است و بررسی این موضوع با توجه به ساختار نظام اقتصادی مبتنی بر روابط سیاسی دولتی در ایران اهمیت دارد.

 

مبانی و پیشینة نظری پژوهش

رابطة نمایندگی، قراردادی است که طبق آن مالک، نماینده را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم­گیری را به او تفویض می­کند؛ در‌عین‌حال، وجود انگیزه­های متفاوت و گاهی متضاد بین سهام‌داران و مدیریت سبب ایجاد مشکلاتی مانند تضاد منافع، عدم تقارن اطلاعات، انتخاب نامطلوب، خطر اخلاقی و نبود اطمینان می­شود و این مسائل به وقوع هزینه­های نمایندگی می­انجامد. هزینه­های نمایندگی شامل هزینه­های نظارت و کنترل مالک روی مدیر، هزینه­های التزام و زیان باقی‌مانده است ]59[. هزینه­های نظارت مالکان بر روی مدیر از‌طریق طرح­ پاداش، اختیار خرید سهام و استفاده از خدمات حسابرس مستقل انجام می­گیرد. هزینه­های التزام مربوط به ساختار سازمانی است؛ به­گونه­ای‌که رفتار نامطلوب مدیریت را محدود کرد. زیان باقی‌مانده تفاوت عملیات واقعی مدیر و عملیات مورد انتظار وی است که به دنبال‌کردن منافع شخصی مربوط است. زیان باقی‌مانده باعث کاهش رفاه سهام‌داران می­شود. ارزیابی هزینه­های نمایندگی از مشکلات این حوزه است و برخی پژوهشگران از نسبت­های کارایی به‌عنوان نماد هزینه­های نمایندگی استفاده کرده­اند ]76، 68، 5۳، 18[. وقوع هزینة نمایندگی با پیامدهایی همراه است؛ از‌جمله اینکه بین هزینة نمایندگی جریان نقد آزاد و قیمت‌گذاری نادرست سهام، رابطة مثبت و معنادار وجود دارد ]13[.

یکی از موضوعاتی که در سال­های اخیر به ارتباط آن با هزینه­های نمایندگی توجه شده است، بحث روابط سیاسی شرکت­ها است ]20[. تأثیر ارتباطات سیاسی بر سازمان­های تجاری، توجه پژوهش‌هایی را در سطح جهان به خود جلب کرده است؛ موضوعی که با افزایش مدیران و رؤسای دارای ارتباطات سیاسی در رأس شرکت­های مختلف در اقتصادهای توسعه‌یافته و در حال ظهور منطبق است ]43[. مدیران با ارتباط سیاسی از قدرت سیاسی خود برای تقویت جایگاه‌شان و تأثیر بر نتایج شرکت استفاده می‌کنند. مطالعات قبلی، تأثیر ارتباطات سیاسی را بر ارزش شرکت ]52[، دسترسی به منابع مالی ]33[، مالیات ]16[، هزینة بدهی و سرمایه ]25، 2۷[ و کیفیت گزارشگری مالی ]32[ بررسی کرده­اند. این مطالعات نشان داده­اند یکی از عوامل بااهمیت و شایان‌توجه، نفوذ سیاسی مدیران و مالکان بنگاه­های اقتصادی در محافل سیاسی و روابط آنها با کانون­های قدرت سیاسی است ]45، 32، 19[. روابط و نفوذ سیاسی نه‌تنها بر وضعیت مالی بنگاه­های اقتصادی تأثیر می­گذارد، بلکه انگیزه­های مدیران را در ارتباط با گزارشگری مالی در تأثیر قرار می­دهد. واحدهای تجاری تمایل زیادی به برقراری ارتباط نزدیک با دولت دارند؛ زیرا این روابط منافع زیادی نظیر امتیاز دسترسی به بازار، تخفیف­های مالیاتی، دسترسی آسان‌ به اعتبارات، یارانه­های دولتی، بستن قراردادهای سودآور، کاهش تعرفة گمرکی و ... برای آنها در پی خواهد داشت. در‌عوض واحدهای تجاری مرتبط ممکن است منافع به‌دست‌آمدة ناشی از این روابط را با دولت تسهیم کنند. این نوع بافت اقتصادی در سطح جامعه، اقتصاد مبتنی بر رابطه نامیده می­شود. در نظام­های اقتصادی مبتنی بر روابط، ارتباطات سیاسی، منبع مهم ارزش برای شرکت­های دارای روابط است. در‌عین‌حال در برخی کشورها، نظام­ اقتصادی مبتنی بر روابط ازطریق الزامات قانونی ضعیف و نبود شفافیت شناخته می­شوند. عایدات شرکت‌های با روابط سیاسی به‌طور‌گسترده در تأثیر تصمیمات دولتی قرار دارد که به علایق آنها توجه می­کند ]52[. در شرکت­های با روابط سیاسی دسترسی به منابع سرمایه بستگی زیادی به سود گزارش شده ندارد؛ زیرا روابط سیاسی سبب دسترسی آسان به اعتبار و منابع سرمایه از بانک­های در تملک دولت می­گردد ]62، 42، 36، 2۷[. در ایران روابط سیاسی ابعاد پررنگی دارد؛ سیاسی‌بودن مدیران و مالکان بیشتر شرکت­ها به‌دلیل دولتی‌بودن شرکت­ها و صنایع بزرگ تأثیرگذار بر نظام اقتصادی حاکم بر کشور است. این موضوع درنهایت باعث ایجاد تفاوت­های چشم‌گیر در سیاست­های مالی و کیفیت اطلاعات شرکت­های دارای روابط سیاسی در مقایسه با شرکت­های بدون روابط سیاسی شده است. شواهدی نشان داده­اند ارتباطات سیاسی در ایران بر بدهی­های کوتاه‌مدت و بلندمدت، نسبت کل بدهی­ها و هزینة بدهی تأثیر مثبت دارد؛ اما بر رتبة اعتباری شرکت­ها تأثیر منفی دارد ]9[. همچنین ارتباطات سیاسی بر رابطة نرخ گردش سهام و محدودیت مالی، مؤثر شناسایی شده است؛ اما بر رابطة عدم تقارن اطلاعاتی و محدودیت مالی تأثیر نداشته است ]1[.

در برخی مطالعات شواهدی از منافع روابط سیاسی در شرکت­ها ]47، 36، 25[ و در برخی دیگر شواهدی از مخارج روابط سیاسی در شرکت­ها تأیید شده است ]60، 49، 46[. روابط سیاسی ممکن است از دو جهت مثبت و منفی شرکت را در تأثیر قرار دهد. شواهد متناقضی در‌خصوص پیامدهای مثبت و منفی روابط سیاسی در مطالعات تجربی مشاهده شده است ]81، 69، 62، 61، 52، 50، 49، 47، 45، 34، 2۶، 24، 23[. برخی مطالعات به منافع روابط سیاسی اشاره کرده­اند؛ از‌جمله دسترسی آسان­تر به منابع مالی، وام­های بانکی و بودجه­هایی با شرایط مناسب، افزایش اعتماد به نفس در نظام حقوقی، احتمال بالای نجات از توقیف، افزایش ارزش سهام و هزینة سرمایه کمتر، ریسک کمتر، قدرت بازار بیشتر، عملکرد بهتر در بازار سرمایه و امتیازهای معامله از‌قبیل اولویت در قراردادهای دولتی. از طرفی ارتباطات سیاسی ممکن است تأثیر منفی بر شرکت داشته باشد؛ از‌جمله اطلاعات حسابداری با کیفیت پایین­تر، انتخاب مدیران و اعضای هیئت مدیران با صلاحیت­های پایین، کاهش عملکرد شرکت به‌دلیل کاهش انگیزه­های مدیریتی یا ناکارآمدی، رانت­های اقتصادی ویژه و معافیت در برابر قوانین و مقررات معین، کارایی کمتر، فرصت­های رشد کمتر و هزینة بدهی بالاتر ]69، 6۲، 46، 3۸، 28، 2۷[. برخی شواهد نشان داده­اند در بازارهای با محیط قانونی ضعیف، مدیران برای دستیابی به اهداف و منافع شخصی و با هزینة سهام‌داران اقلیت، از روابط سیاسی بهره می­برند ]45[. طبق این وضعیت پیش­بینی می­شود شرکت­های با روابط سیاسی، هزینة نمایندگی بالاتری داشته باشند ]20[. از سوی دیگر به‌دلیل منافع روابط سیاسی ممکن است شرکت­های دارای روابط سیاسی، هزینه‌های نمایندگی کمتری داشته باشند.

وجود تضاد منافع بین سهام‌داران و مدیران شاید به مشکلات نمایندگی و تحمل هزینه منتهی شود. هزینة­ نمایندگی به­دلیل تفکیک مالکیت از مدیریت افزایش می­یابد. در این شرایط وجود سازوکار نظارتی که به‌صورت نسبی تضمین‌کنندة شفافیت اطلاعات گزارش‌شدة مالی باشد، ضرورت می­یابد. طبق مطالعات نظری برخی سازوکارهای راهبری شرکتی وجود دارند که باعث کاهش هزینة نمایندگی می­شوند ]76، 70، 5۳، 35، 18[. در برخی مطالعات نقش حسابرس و کیفیت حسابرسی، عاملی برای کاهش مشکلات نمایندگی ارزیابی شده است. دلیل اصلی تقاضا برای خدمات حسابرسی به‌عنوان یک ابزار نظارتی، تضاد منافع موجود بین مالکان و مدیران شرکت‌ها به نظر می‌رسد. پیامد تضاد منافع بین مدیران و سایر گروه­های بهره‌ور، تحمل هزینه­های نمایندگی است که افراد بهره‌ور برای هم‌سو‌کردن منافع دیگران با خود یا کمینه‌سازی آثار ناشی از تضاد منافع تقبل می‌کنند. مدیران با داشتن اختیار عملی که سایر بهره‌وران به آنها می‌دهند، در کانون تضاد منافع قرار دارند و تلاش می­کنند از‌طریق ارائة اطلاعات مالی شرکت، هزینه­های نمایندگی را کاهش دهند؛ اما به‌دلیل برخی نشانه­های تضاد منافع، اطلاعات ارائه‌شدة مدیریت شاید معیار مناسبی برای نظارت بر عملکرد او برای کسب منافع دیگران نباشد. این موضوع مستلزم نیاز به نظارت حسابرس مستقل است. به‌طور‌کلی، فرضیه‌­های نیاز به حسابرسی عبارت از فرضیه‌های نمایندگی، ‌علامت­دهی و اعتباربخشی (بیمه‌) هستند ]71[. حسابرسی مستقل تأثیر زیادی در بهبود کیفیت گزارشگری مالی دارد و یکی از فعالیت­های اساسی برای حفظ منافع عمومی است. حسابرسی مستقل سازوکار نظارتی است و از کنترل­هایی است که اطمینان معقولی را به گروه­های بهره‌ور ارائه می‌دهد. طبق مبانی نظری نمایندگی، با افزایش تعارضات نمایندگی، تمایل واحدهای اقتصادی به انتخاب مؤسسات حسابرسی مستقل افزایش می­یابد ]48[. حسابرسی از‌طریق اجرای سازوکار حرفه­ای، تأمین­کنندة منافع عمومی است. منافع اقتصادی در حسابرسی از‌طریق کیفیت حسابرس تأمین می­شود که از انعقاد قرارداد با صاحب‌کاران، عاید مؤسسة حسابرسی می­شود. حسابرسان برای برآورد کیفیت حسابرسی از عوامل زیادی استفاده می­کنند که بیشتر توصیفی هستند. پژوهش­های زیادی در این باره انجام شده که طی آن بسیاری از این عوامل شناسایی قرار شده‌اند. عوامل توصیفی که در بیشتر مطالعات به آن توجه شده است شامل ریسک، حجم و پیچیدگی­های واحد رسیدگی‌شده است ]75[. پژوهش­های انجام‌شده در این زمینه در کشورهای مختلف سعی داشته­اند عوامل مؤثر بر کیفیت حسابرسی را بررسی کنند که مفاهیم مختلفی نیز در این خصوص شناسایی شده­اند. کیفیت حسابرسی عبارت از توانایی حسابرس در کاهش پارازیت، سوءگیری و بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری است ]80[. حسابرسان  کاهش هزینة نمایندگی را بر ­عهده دارند ]82[. طبق نظریة نمایندگی، خدمات حسابرسی باید مشکلات نمایندگی را کاهش دهند که موجب رشد تضاد منافع بین سهام‌داران، دارندگان اوراق بدهی و مدیران می­شوند ]59[. دی­آنجلو کیفیت حسابرسی را چنین تعریف کرده است: ارزیابی بازار از احتمال اینکه صورت­های مالی دربردارندة تحریف­های با‌اهمیت است و حسابرس این تحریف‌ها را کشف و گزارش کند ]40[. مطالعات انجام‌شده در زمینة کیفیت حسابرسی نشان داده­اند کیفیت حسابرسی بـا شهرت، رتبة کیفی و اندازة مؤسسه حسابرسی رابطه دارد. بدین‌ معنا‌ که مؤسسه­های حسابرسی مشهور و بزرگ از کیفیت حسابرسی بالاتری برخوردارند و در کشف تحریف‌های با‌اهمیت، تواناتر هستند ]58[. مؤسسه‌های حسابرسی بزرگ، خدمات حسابرسی با کیفیت بهتری ارائه می­کنند؛ زیرا علاقمندند شهرت بیشتری در بازار به دست آورند و چون تعداد صاحب‌کارانشان زیاد اسـت، نگران از‌ دست دادن آنها نیستند و وابستگی کمتری به آنها دارند. تفاوت اثربخشی مؤسسات حسابرسی بزرگ و کوچک از تضاد انگیزة مدیران شرکت­ها و حسابرسان در گزارشگری نشأت می­گیرد. هزینه­های ارزیابی کیفیت سبب می‌شود حسابرسان در یکنواخت‌کردن سطح کیفیت متخصص شوند؛ درنتیجه مؤسسه­های حسابرسی بزرگ در واکنش به هزینه­های ارزیابی و هزینه­های کاهش استقلال ایجاد شدند ]40[. کیفیت حسابرسی پیرو تعداد رویه­های حسابرسی انجام‌شده و تعداد حسابرسان است و مؤسسات حسابرسی بزرگ به‌طور‌واضح منابع بیشتری را برای هدایت آزمون­های حسابرسی دارند. به‌هر‌حال، به‌کارگیری منابع برای بهبود کیفیت حسابرسی از قابلیت استفادة منابع مهم­تر است. ادبیات حوزة حسابرسی بیشتر بر دو جنبة اساسی کیفیت حسابرسی متمرکز شده است که شامل انگیزه­های دادخواهی و انگیزه­های شهرت هستند ]77[. انگیزه­های دادخواهی عامل محرکی در برانگیختن تمایل حسابرسان به انجام حسابرسی با‌کیفیت برای جلوگیری از هزینه­های مرتبط با دعاوی حقوقی است ]41[؛ اما انگیزة­ شهرت سبب حفاظت حسابرسان در‌مقابل زیان­های جاری و آتی می­شود ]67، 63[. با‌این‌حال در غیاب انگیزة دادخواهی، حسابرسان از انگیزة زیادی برای حفظ شهرت خود در‌راستای ارائة حسابرسی با‌کیفیت برخوردار هستند ]3۷[. حسابرسان مشهور و دارای نام تجاری نسبت به سایر حسابرسان توانایی نظارت بیشتر دارند. وقتی حسابرسان با‌کیفیت­تر انتخاب می­شوند، مدیران توانایی کمتری برای دستکاری سود برای  دستیابی به اهداف سود پیش­بینی‌شده دارند و این موضوع ممکن است مسائل نمایندگی را در تأثیر قرار دهد ]39[. طبق برخی مطالعات، کیفیت حسابرسی تأثیر منفی بر هزینه­های نمایندگی دارد ]70[. همچنین شرکت­هایی که از حضور حسابرسان بزرگ بهره برده­اند، هزینة نمایندگی کمتری نسبت به سایر شرکت­ها دارند ]20[.

با توجه به مطالب گفته‌شده، این پژوهش تأثیر سازوکارهای روابط سیاسی و شهرت حسابرس را در کاهش هزینه­های نمایندگی ناشی از تضاد منافع بررسی می‌کند.

 

پیشینة تجربی مطالعات داخلی و خارجی

جنت­مکان و همکاران دریافتند شرکت­های با مالکیت نهادی وابسته به دولت ارتباط منفی با هزینة نمایندگی دارند. اما نتایج بیانگر نبود ارتباط بین شرکت­های با مالکیت دولتی و هزینه­های نمایندگی است ]4[. نوروزی و همکاران دریافتند خوانایی گزارشگری مالی سبب کاهش هزینة نمایندگی شرکت می‌شود. به‌علاوه، توانایی مدیریت، رابطة منفی بین خوانایی گزارشگری مالی و هزینة نمایندگی شرکت‌ را تعدیل و تضعیف می‌کند ]12[. فغانی و پهلوان دریافتند بین کیفیت کنترل­ داخلی و مدیریت سود در شرایط نبود هزینه­های نمایندگی رابطة عکس وجود دارد؛ این ارتباط در شرایط وجود هزینة‌ نمایندگی تشدید می­شود ]10[. ولی­زاده لاریجانی و همکاران دریافتند بین افشای گزارش کنترل داخلی و مدیریت سود با هزینه­های نمایندگی رابطه وجود ندارد ]15[. کرمشاهی نشان داد با افزایش کیفیت حسابرسی، هزینة نمایندگی و محافظه­کاری افزایش می‌یابد اما مدیریت سود کاهش پیدا می‌کند ]11[. حیدری و همکاران دریافتند با افزایش کیفیت خدمات حسابرسی، تعارضات نشأت‎‌گرفته از تفکیک مالکیت از مدیریت، شامل هزینه‏های نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی کاهش می‎یابند. همچنین افزایش هزینه‏های نمایندگی با افزایش سطح عدم تقارن اطلاعاتی همراه است ]5[. جمالی و کرمی دریافتند با افزایش تمرکز مالکیت، هزینة نمایندگی کاهش یافته و با کاهش هزینه­ نمایندگی، دستمزد حسابرسی و احتمال انتخاب حسابرس بزرگ کاهش می­یابد ]3[. حیدری و همکاران دریافتند هزینه­های سیاسی ازطریق حضور سیاستمداران در هیئت مدیران شرکت­ها سبب تضعیف راهبری شرکتی و کاهش کیفیت گزارشگری مالی می‌شود ]6[. بیرامی و رستمی دریافتند اندازه، دورة تصدی و تخصص صنعت حسابرس بر هزینة نمایندگی تأثیر دارند ]2[. نیکومرام و همکاران دریافتند بین نشانه­های مدیریت سیاسی شرکت شامل وجود اعضای هیئت مدیران وابسته به دولت، مجلس، نهادهای سیاسی و یا وجود سهام‌دار عمدة دولتی و شبه‌دولتی در ساختار مالکیت شرکت با مدیریت سود رابطة مستقیم وجود دارد ]14[. خدامی­پور و همکاران دریافتند افزایش هزینه‌های نمایندگی با کاهش کیفیت حسابرسی همراه است. در‌ضمن رابطة منفی بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت حسابرسی وجود دارد ]7[. دیدار و همکاران دریافتند کیفیت حسابرسی نقش میانجی بر رابطة کیفیت گزارشگری مالی و مشکل نمایندگی ندارد، اما نتایج معادلات ساختاری این موضوع را تأیید کرد ]8[. همان‌گونه‌که در پیشینه‌های ذکر‌شده مشاهده می‌شود، باوجود اهمیت موضوع روابط سیاسی با توجه به ساختار نظام اقتصادی مبتنی بر روابط سیاسی دولتی در شرکت‌های ایرانی، ارتباط بین هزینه‌های نمایندگی و روابط سیاسی به‌ویژه با تمرکز بر ساختار مالکیت و هیئت مدیران بررسی نشده است. ضمن اینکه هرچند در پژوهش‌های محدودی ارتباط بین کیفیت حسابرسی با هزینه‌های نمایندگی بررسی شده است، اما بررسی اثر تعدیلی سازوکار نظارتی حسابرس مستقل از بعد شهرت کیفی بر رابطه بین هزینه‌های نمایندگی و روابط سیاسی که ممکن است سبب تقویت یا تضعیف این رابطه شود، در مطالعات بررسی نشده و این موضوع از نکات متمایز این مقاله است.

آکوی و رامادان دریافتند اندازه و بزرگی حسابرس و تخصص حسابرس در صنعت سبب کاهش هزینه‌های نمایندگی می‌شوند ]17[. اوتامانینگسی دریافت شرکت­های با روابط سیاسی تمایل دارند حسابرسان غیربزرگ برای حسابرسی خود برگزینند و دستمزد بیشتر به حسابرسان خود پرداخت می­کنند. همچنین شرکت­های دارای روابط سیاسی، تأخیر بیشتری در گزارش حسابرسان خود دارند. اوسو و ویر دریافتند کیفیت حسابرسی مستقل تأثیر منفی بر هزینه­های نمایندگی دارد ]7۰[. اوسو و ویر دریافتند کیفیت حسابرسی مستقل تأثیر منفی بر هزینه‌های نمایندگی دارد ]۷۰[. الکلیش دریافت هزینه­های نمایندگی تأثیر معنی­دار منفی بر ریسک راهبری شرکتی در کشورهای مختلف دارد. در‌عین‌حال، با توجه به مناطق مختلف جغرافیایی و نوع صنایع، رابطه بین ریسک راهبری شرکتی و هزینه­های نمایندگی در شرکت­های غیرمالی در مقایسه با شرکت­های مالی مشهودتر است ]44[. حبیب و همکاران دریافتند معامله با اشخاص وابسته انگیزه­ای است در شرکت­های با روابط سیاسی که از حسابرسان غیربزرگ برای حسابرسی استفاده کنند ]57[. لیو و همکاران دریافتند در شرکت­های با ارتباطات سیاسی ضعیف، احتمال به‌کارگیری حسابرسان با کیفیت بالا افزایش می­یابد؛ اما احتمال به‌کارگیری حسابرسان با کیفیت بالا در شرکت­های با ارتباطات سیاسی قوی، کاهش می­یابد. همچنین رابطة معکوس یو شکل بین ارتباطات سیاسی و شفافیت اطلاعات شرکت­ها برقرار است ]66[. بروکس استدلال کرد شرکت­های با روابط سیاسی برای کاهش هزینه­های نمایندگی، تقاضای بیشتری برای استفاده از حسابرسان متخصص صنعت دارند ]29[. آریفور و همکاران نشان دادند شرکت­های با ارتباطات سیاسی، از هزینه­های نمایندگی بیشتری برخوردارند. همچنین شرکت­هایی که از حسابرس بزرگ استفاده کرده­اند، هزینه­های نمایندگی کمتری دارند. یافته­ها بیانگر این است که به‌کارگیری حسابرس بزرگ سبب تعدیل رابطه بین ارتباطات سیاسی و هزینه­های نمایندگی می­شود ]20[. کوان و همکاران دریافتند زمان وجود هزینة­ نمایندگی، رابطة مثبت بین راهبری شرکتی و کیفیت حسابرسی وجود دارد. همچنین هزینه­های نمایندگی سبب تضعیف رابطة راهبری شرکتی و محافظه­کاری می­شود ]64[. گدحامی و همکاران دریافتند شرکت­های با روابط سیاسی، تمایل بیشتری به استفاده از حسابرسان بزرگ دارند. همچنین در شرکت­هایی که طبق ساختار مالکیتی، افراد درون‌سازمانی با هزینة سهام‌داران اقلیت به منافعی دست پیدا می­کنند، بین روابط سیاسی و حضور حسابرس بزرگ ارتباط قوی­ وجود دارد. در شرکت­های فعال در کشورهایی با محیط نهادی ضعیف، بین روابط سیاسی و حضور حسابرس بزرگ ارتباط قوی وجود دارد. به‌علاوه شرکت­های دارای روابط سیاسی که از حسابرسان بزرگ بهره گرفته­اند، مدیریت سود کمتر، شفافیت اطلاعات و ارزش بیشتری دارند و به منابع تأمین مالی ارزان­تر دسترسی دارند ]55[. سرینیدهی و همکاران دریافتند شرکت‌های دارای روابط سیاسی با حسابرسان بزرگ و با کیفیت بالا، کمتر قرارداد حسابرسی امضا کرده و نسبت به شرکت­های بدون روابط سیاسی مشابه، زیان را به‌موقع شناسایی نکرده‌اند. این شرکت‌ها اقلام تعهدی اختیاری بیشتری دارند و از شفافیت کمتری برخوردار هستند. شرکت­هایی که به‌تازگی روابط سیاسی برقرار کرده­اند، تمایل بیشتری برای تغییر به مؤسسة حسابرسی کوچک نسبت‌ به شرکت­های بدون روابط سیاسی دارند ]78[. چانی و همکاران نشان دادند کیفیت اقلام تعهدی شرکت­های با روابط سیاسی کمتر از شرکت­های بدون روابط سیاسی است. همچنین ایجاد روابط با کانون­های سیاسی قوی­تر، همبستگی کمتری با کیفیت اقلام تعهدی دارد ]32[. فیرث و همکاران دریافتند مالکیت دولتی و نهادی بر هزینه­های نمایندگی تأثیری ندارند ]51[. گول دریافت در شرکت­های با روابط سیاسی در شرایط بحران مالی در مقایسه با شرکت­های بدون روابط سیاسی، تلاش­ حسابرس و دستمزد حسابرسی افزایش یافته است؛ اما وقتی شرکت‌های با روابط سیاسی از حمایت­ دولت در تأمین منابع مالی برای برون‌رفت از وضعیت بحرانی برخوردارند، دستمزد حسابرسی کاهش یافته است ]56[. فان و وانگ دریافتند وقتی ساختار مالکیت متضمن هزینه­های نمایندگی است، تمایل به خدمت ‌گرفتن حسابرس بزرگ بیشتر است. همچنین در شرکت­های مواجه با هزینه نمایندگی، دستمزد حسابرسان بزرگ بیشتر است ]48[.

 

فرضیه‏های پژوهش

با توجه به تضاد منافع بین مدیران و گروه­های بهره‌ور به‌ویژه سهام‌داران و رخداد هزینه­های نمایندگی، بررسی عوامل مؤثر بر آن اهمیت دارد. در برخی مطالعات به اثر جنبه­های راهبری شرکتی و روابط سیاسی بر هزینه­های نمایندگی توجه شده است. در برخی پژوهش‌ها استدلال شده که روابط سیاسی ممکن است ارزش شرکت را با اختلال رو‌به‌رو ‌کند ]81، 49، 47، 34، 2۶، 24[. در این مواقع انتظار می­رود ازطریق کاهش ارزش شرکت ناشی از روابط سیاسی، هزینه­های نمایندگی افزایش یابد ]20[. از‌طرفی، بنا‌به یافته برخی پژوهش‌ها، روابط سیاسی سبب افزایش ارزش و عملکرد مالی شرکت می‌شود ] 69، 6۲، 50، 45، 23[. در این زمان انتظار می­رود ازطریق افزایش ارزش شرکت ناشی از روابط سیاسی، هزینة­ نمایندگی کاهش یابد. با توجه به وجود شواهد متناقض در حوزة منافع و مخارج روابط سیاسی، فرضیة اول پژوهش به شرح ذیل است:

فرضیة اول: روابط سیاسی مالکیت و مدیریت بر هزینه­های نمایندگی ناشی از تضاد منافع تأثیر معنی‌داری دارد.

از‌طرفی در مواجهه با مشکلات ناشی از نظریة نمایندگی، سازوکار‌های­ مختلف نظارتی در حوزة راهبری شرکتی برای  هم‌راستا‌کردن منافع مدیران و سهام‌داران و کاهش تضاد منافع در‌پی رفتارهای فرصت­طلبانة مدیران در نظر گرفته شده­اند ]76، 72، 68، 5۴، 35، 18[. حسابرسی از نیروهای بیرونی راهبری شرکتی است که سبب کاهش تضاد نمایندگی و کاهش احتمال بروز عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه­گذاران می‌شود. حسابرسی سازوکار حیاتی در شرکت­ها برای  شناسایی منافع مدیران در ارتباط با تأمین‌کنندگان منابع مالی و روش بازدارنده برای مدیران در زمینة کاهش هزینه­های نمایندگی ناشی از دست‌کاری سود است ]59[. طبق نتایج برخی مطالعات، کیفیت حسابرسی نقش مؤثری در کاهش هزینه­های نمایندگی داشته­اند؛ در این زمینه شواهدی از نقش شهرت حسابرس در بهبود کیفیت حسابرسی و کاهش ضمنی هزینه­های نمایندگی در دسترس است ]58، 48، 20[. مؤسسه­های حسابرسی بزرگ و مشهور، انگیزة قوی‌تر و صلاحیت بیشتری برای حسابرسی­ با‌کیفیت دارند ]41، 40[. در‌عین‌حال، برخی شواهد بیانگر این است که در صورت مهم تلقی‌شدن موضوع شهرت حسابرس در بازار خدمات حسابرسی، هرگونه کاهش شایان‌توجه در کیفیت خدمات مؤسسات حسابرسی سبب پیامدهای معکوسی برای صاحب‌کاران خواهد شد ]83، 74، 65، 63، 31، 22[. با توجه به وجود شواهد متفاوت در زمینة اثر شهرت حسابرس و پیامدهای آن، فرضیة دوم پژوهش به شرح ذیل است:

فرضیة دوم: شهرت حسابرس بر هزینه­های نمایندگی ناشی از تضاد منافع اثر معنی­دار دارد.

برخی مطالعات ارتباط میان روابط سیاسی و کیفیت حسابرسی را از‌ منظر شهرت و اندازة حسابرس بحث کرده­اند. مطالعاتی بیانگر افزایش احتمال به‌کارگیری حسابرسان بزرگ و با‌کیفیت در شرکت­های با روابط سیاسی است ]66، 55[. ازطرفی، برخی دیگر از مطالعات بیانگر سهم کمتر استفاده از حسابرسان بزرگ در شرکت­های دارای روابط سیاسی است ]78، 57[. طبق برخی شواهد به‌کارگیری حسابرس بزرگ سبب تعدیل ارتباط روابط سیاسی و هزینة نمایندگی می­شود. به بیان دیگر، حسابرسان بزرگ تأثیر نظارتی خارجی در شرکت­هایی دارند که حمایت ضعیف از سهام‌داران به‌ عمل می­آید ]20[. در‌نتیجه، فرضیة­ سوم پژوهش به این شرح است:

فرضیة سوم: شهرت حسابرس بر ارتباط روابط سیاسی و هزینة­ نمایندگی ناشی از تضاد منافع تأثیر معنی­دار دارد.

 

روش‌شناسی پژوهش

این پژوهش طبق هدف، از نوع کاربردی و طرح پژوهش، توصیفی است. اجرای پژوهش مبتنی بر الگو‌های رگرسیون چند‌متغیره است. پژوهش با توجه به استنباط نظری برای استخراج فرضیه­ها مبتنی بر استدلال قیاسی و در حوزة آزمون­ها و تعمیم نتایج تجربی به جامعة آماری مبتنی بر استدلال استقرایی است. مبانی و پیشینة نظری از نشریات علمی در‌دسترس از‌طریق پایگاه­های اینترنتی یا مراجع کتابخانه­ای گرد­آوری شدند. داده‌های مورد‌ نیاز شرکت­ها از‌طریق نرم­افزار ره­آورد نوین و سایت کدال گردآوری شده­اند. برای پردازش، دسته­بندی و آماده‌کردن متغیرها از نرم­افزار اکسل و برای بررسی‌های آماری از نرم­افزار ای­ویوز استفاده شده است.

 

جامعةآماری پژوهش و شیوة گزینش شرکت‌ها

جامعة آماری پژوهش، شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال­های 1391 تا 1396 است. از این شرکت­ها آنهایی که شرایط زیر را داشته باشند، غربال شدند. طبق این شرایط و دسترسی به داده‌ها، تعداد 173 شرکت 6‌ساله انتخاب شدند.

1) شرکت­های بررسی‌شده جزء بانک­ها، بیمه­ها، لیزینگ­ها و سرمایه­گذاری­ها نباشند.

2) نام شرکت قبل از شروع پژوهش در فهرست شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران درج شده باشد و تا پایان دورة پژوهش در بورس فعال باشند.

3) برای رعایت قابلیت مقایسه، شرکت سال مالی خود را تغییر نداده باشد.

 

معرفی الگوها ومتغیرهایپژوهش

در این پژوهش از الگو­های رگرسیون برگرفته از مطالعات آریفور و همکاران ]20[ برای تحلیل فرضیه­ها استفاده شده است. همچنین متغیرهای پژوهش در نگارة (1) بیان شده­اند:

(1)

ACit = α + β1POLCONit + β2AGEit + β3BINDit + β4DIVit+ β5EVOLit + β6GRit + β7LVGit + β8MOWNit + β9SIZEit + εit

(2)

ACit = α + β1AUDREPit + β2AGEit + β3BINDit + β4DIVit+ β5EVOLit + β6GRit + β7LVGit + β8MOWNit + β9SIZEit + εit

(3)

ACit = α + β1POLCONit + β2AUDREPit + β3POLCONit*AUDREPit + β4AGEit + β5BINDit + β6DIVit+ β7EVOLit + β8GRit + β9LVGit + β10MOWNit + β11SIZEit + εit

 

 

نگارة 1. متغیرهای بررسی‌شدة پژوهش]20[

نحوه اندازه­گیری و تعریف عملیاتی

شرح متغیرها

نماد

عکس نسبت درآمد عملیاتی فروش به ارزش دفتری دارایی­ها (کارایی دارایی­ها)

هزینة نمایندگی

ACi,t

اگر شرکت دارای مالکیت دولتی باشد و یا هیئت مدیران متشکل از اعضای با ارتباطات سیاسی دولتی باشد (اعضای هیئت مدیران وابسته به دولت، مجلس، نهادهای سیاسی و یا وجود سهام‌داران عمده دولتی و شبه دولتی) ، کد یک و در غیر این‌صورت کد صفر

روابط سیاسی

مالکیت مدیریت

POLCONi,t

اگر حسابرس، سازمان حسابرسی یا مؤسسات معتمد سازمان بورس و با رتبه الف عضو جامعة حسابداران رسمی باشد، کد یک و در غیر این‌صورت کد صفر

شهرت حسابرس

AUDREPi,t

لگاریتم طبیعی سال­های انجام فعالیت تجاری از بدو تأسیس تا سال مورد نظر

سن

AGEi,t

نسبت اعضای غیرموظف به تعداد کل اعضای هیئت مدیران شرکت

استقلال هیئت مدیران

BINDi,t

اگر شرکت سود پرداخت کرده باشد، کد یک و در غیر این صورت کد صفر

پرداخت سود

DIVi,t

انحراف معیار سود عملیاتی به ارزش دفتری دارایی­ها طی دورة­ سه‌ساله

نوسان سود

EVOLi,t

رشد فروش شرکت نسبت به سال قبل

رشد

GRi,t

تقسیم ارزش دفتری بدهی­ها به ارزش دفتری دارایی­های شرکت

اهرم مالی

LVGi,t

ﺩﺭﺻﺪ ﺳﻬﺎﻡ ﻧﮕﻬ‌‌‌‌‌‌ﺪﺍﺭﻱ‌ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻋﻀﺎﻱ هیئت مدیران

ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ

MOWNi,t

لگاریتم طبیعی درآمد عملیاتی فروش

اندازه

SIZEi,t

 

 

 

 

 

یافته­های پژوهش

آمار توصیفی متغیرهای پژوهش در نگارة (2) درج شده­اند. درآمد عملیاتی به­طور‌میانگین 4/89 درصد دارایی­ها است؛ با کاهش (افزایش) کارایی دارایی­ها، هزینة نمایندگی بیشتر (کمتر) می­شود. درنتیجه در الگو­های رگرسیون از عکس این معیار استفاده شده است. سن مشاهده­ها به‌طور‌میانگین 595/3 واحد لگاریتم طبیعی سال‌های انجام فعالیت تجاری از زمان تأسیس است. اندازة مشاهده­ها به‌طور‌میانگین 932/27 واحد لگاریتم طبیعی درآمد فروش است. بدهی­ها به‌طور‌میانگین 2/62 درصد دارایی­ها است. فروش به‌طور‌میانگین 8/21 درصد رشد مثبت داشته است. سود به‌طور‌میانگین 2/8 درصد دارایی­ها نوسان داشته است. اعضای غیرموظف به‌طور‌میانگین 4/68 درصد اعضای هیئت مدیران است. به‌طور‌میانگین 7/56 درصد سهام در مالکیت مدیران است.

 

 

 

 

 

نگارة 2. نتایج آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

مشاهده­ها

کشیدگی

چولگی

انحراف معیار

میانه

میانگین

متغیرها

1038

37/12

245/2

559/0

769/0

894/0

ACi,t

1038

564/2

668/0-

388/0

714/3

595/3

AGEi,t

1038

629/2

281/0-

206/0

600/0

684/0

BINDi,t

1038

69/13

604/2

076/0

061/0

082/0

EVOLi,t

1038

83/35

216/4

507/0

143/0

218/0

GRi,t

1038

47/34

195/3

260/0

613/0

622/0

LVGi,t

1038

093/5

326/1-

149/0

597/0

567/0

MOWNi,t

1038

320/4

017/1

431/1

69/27

93/27

SIZEi,t

 

 

 

فراوانی مشاهده­های روابط سیاسی، شهرت حسابرس و پرداخت سود در نگارة (3) ارائه شده­اند. حدود 69/68 درصد مشاهده­ها روابط سیاسی دارند. 80/65 درصد مشاهده­ها را سازمان حسابرسی و مؤسسات حسابرسی با رتبة کیفی بالا، حسابرسی کرده­اند. در 39/50 درصد مشاهده­ها هم وجود روابط سیاسی و هم شهرت حسابرسی قابل مشاهده است. در 35/72 درصد مشاهده­ها پرداخت سود انجام گرفته است.

 

 

نگارة 3. نتایج بررسی متغیرهای مجازی پژوهش

کل مشاهده­ها

کد یک

کد صفر

متغیرها

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

100

1038

69/68

713

31/31

325

POLCONi,t

100

1038

80/65

683

20/34

355

AUDREPi,t

100

1038

39/50

523

61/49

515

POLCONi,t*AUDREPi,t

100

1038

35/72

751

65/27

287

DIVi,t

 

 

نتایج آزمون نرمال‌بودن و پایایی متغیرها در نگارة (4) ارائه شده­اند. طبق آماره­های آزمون ریشة واحد لوین، لین و چو، متغیرها در مقیاس سطح، پایا هستند و مشکل ریشة کاذب وجود ندارد.

 

 

 

نگارة 4. نتایج آزمون نرمال‌بودن و پایایی متغیرهای پژوهش

مشاهده­ها

معناداری

آمارة تی

معناداری

آمارة جارکو- برا

متغیرها

1038

000/0

22/35-

000/0

7/4669

ACi,t

1038

000/0

6/134-

000/0

44/85

AGEi,t

1038

000/0

099/7-

000/0

56/19

BINDi,t

1038

000/0

49/22-

000/0

3/6117

EVOLi,t

1038

000/0

27/26-

000/0

1/49698

GRi,t

1038

000/0

42/15-

000/0

8/44609

LVGi,t

1038

000/0

2/190-

000/0

8/493

MOWNi,t

1038

000/0

81/35-

000/0

3/254

SIZEi,t

 

 


نتایج بررسی همبستگی متغیرهای پژوهش در نگارة (5) نشان داده شده­اند. طبق نتایج، معنا­داری آمارة تی بین برخی متغیرها کمتر از سطح خطای 5 درصد است و بین برخی زوج متغیرها همبستگی معنا­داری وجود دارد. اما ضرایب همبستگی متغیرها شدت زیادی ندارند و هم‌خطی بین متغیرها وجود ندارد.


 


نگارة 5. نتایج آزمون همبستگی متغیرهای پژوهش

SIZEi,t

MOWNi,t

LVGi,t

GRi,t

EVOLi,t

DIVi,t

BINDi,t

AGEi,t

AREPi,t

PCONi,t

ACi,t

ضریب

آماره تی

معناداری

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

000/1

ACi,t

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

 

-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

000/1

116/0

PCONi,t

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

769/3

 

-

000/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

000/1

105/0-

075/0-

AREPi,t

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

406/3-

428/2-

 

-

000/0

015/0

 

 

 

 

 

 

 

 

000/1

033/0

144/0-

116/0

AGEi,t

 

 

 

 

 

 

 

 

-

058/1

688/4-

744/3

 

-

290/0

000/0

000/0

 

 

 

 

 

 

 

000/1

006/0

001/0

037/0-

111/0-

BINDi,t

 

 

 

 

 

 

 

-

200/0

012/0

182/1-

582/3-

 

-

842/0

991/0

237/0

000/0

 

 

 

 

 

 

000/1

165/0

043/0-

054/0

075/0

172/0-

DIVi,t

 

 

 

 

 

 

-

399/5

387/1-

734/1

420/2

635/5-

 

-

000/0

166/0

083/0

016/0

000/0

 

 

 

 

 

000/1

068/0

137/0

073/0

078/0

017/0

034/0-

EVOLi,t

 

 

 

 

 

-

195/2

463/4

355/2

507/2

557/0

106/1-

 

-

028/0

000/0

019/0

012/0

578/0

269/0

 

 

 

 

000/1

034/0-

010/0-

052/0

045/0-

049/0-

021/0-

127/0-

GRi,t

 

 

 

 

-

989/1-

312/0-

666/1

458/1-

568/1-

669/0-

125/4-

 

-

047/0

755062/0

096/0

145/0

117/0

504/0

000/0

 

 

 

000/1

098/0-

095/0-

382/0-

235/0-

015/0

020/0

095/0

067/0-

LVGi,t

 

 

 

-

163/3-

057/3-

31/13-

779/7-

471/0

647/0

074/3

523/2-

 

-

002/0

002/0

000/0

000/0

638/0

518/0

002/0

012/0

 

 

000/1

101/0

039/0-

102/0

144/0

098/0-

034/0-

062/0

245/0

162/0

MOWNi,t

 

 

-

279/3

263/1-

291/3

692/4

168/3-

109/1-

993/1

138/8

271/5

 

-

001/0

207/0

001/0

000/0

002/0

268/0

047/0

000/0

000/0

 

000/1

153/0

077/0

030/0

055/0

136/0

132/0-

072/0

222/0

310/0

209/0-

SIZEi,t

 

-

992/4

472/2

950/0

784/1

409/4

297/4-

334/2

314/7

50/15

887/6-

 

-

000/0

014/0

342/0

075/0

000/0

000/0

020/0

000/0

000/0

000/0

 


 

 

 


نتایج بررسی ابتدایی الگو­های رگرسیون پژوهش در نگاره­های (6)، (8) و (10) بیان شده­اند. طبق آماره‌های­ اف لیمر در آزمون چاو، استفاده از رویکرد داده­های ترکیبی مناسب­تر است. طبق آماره­های­ کای­دو در آزمون هاسمن، استفاده از الگوی اثرات ثابت مناسب­تر است. طبق آماره­های­ نسبت درست­نمایی، استفاده از روش کمینة مربعات تعمیم‌یافته برای رفع ناهمسانی واریانس باقی‌مانده­ها مناسب است. نتایج نهایی الگو‌های رگرسیون پژوهش در نگاره­های (7)، (9) و (11) ارائه شده­اند. طبق آمارة فیشر روابط خطی معنا­دار در الگو­ها وجود دارد. آمارة­ دوربین- واتسون نشان داد باقی‌مانده‌های الگو‌ها مشکل خودهمبستگی ندارند. ضرایب تعیین بیانگر توان توضیحی زیاد متغیرهای الگو‌ها است.


 

 

نگارة 6. نتایج بررسی ابتدایی شرایط الگوی رگرسیون فرضیة اول پژوهش

آزمون

آماره

مقدار

درجة آزادی

معناداری

نتیجه و راهکار

ترکیب­پذیری چاو

اف لیمر

70/26

(856و172)

000/0

داده­های ترکیبی

اثرپذیری هاسمن

کای­دو

39/89

9

000/0

اثرات ثابت

ناهمسانی واریانس­ها

اف

873/4

(1028و9)

000/0

کمینة مربعات تعمیم­یافته

 

نگارة 7. نتایج آزمون نهایی الگوی رگرسیون فرضیة اول پژوهش

متغیر وابسته: ACi,t

متغیرهای توضیحی

ضرایب

خطای استاندارد

آمارة تی

معناداری

عامل تورم واریانس

C

671/2

337/0

931/7

000/0

-

POLCONi,t

061/0

011/0

746/5

000/0

209/1

AGEi,t

196/1

114/0

53/10

000/0

048/1

BINDi,t

059/0-

023/0

540/2-

011/0

118/1

DIVi,t

038/0-

009/0

109/4-

000/0

267/1

EVOLi,t

018/0

095/0

191/0

848/0

055/1

GRi,t

104/0-

008/0

73/12-

000/0

026/1

LVGi,t

103/0-

013/0

772/7-

000/0

277/1

MOWNi,t

113/0

052/0

190/2

029/0

133/1

SIZEi,t

282/0-

018/0

30/15-

000/0

187/1

ضریب تعیین تعدیل‌شده

936/0

آمارة فیشر

53/84

آمارة دوربین- واتسون

533/1

احتمال آمارة فیشر

000/0

             


 

 

 

 

 


طبق نتایج نگارة (7) روابط سیاسی مالکیت- مدیریت بر‌اساس آمارة تی (746/5)، معناداری آن (000/0) و ضریب مربوط (061/0) تأثیر معنا­دار مثبتی بر هزینه­های نمایندگی دارد. بر اساس این، فرضیة اول پژوهش تأیید می­شود. بنابراین هنگامی‌که مشاهده­های بررسی‌شده، روابط سیاسی دارند، هزینه­های نمایندگی افزایش پیدا کرده است. درمقابل، در مشاهده­هایی که از روابط سیاسی بهره­مند نیستند، هزینه­های نمایندگی پایین است. این بدان معنا است که برخورداری از روابط سیاسی بر‌حسب وجود اعضای هیئت مدیران وابسته به دولت، مجلس، نهادهای سیاسی و یا وجود سهام‌داران عمدة دولتی و شبه‌دولتی، مخارجی دارد و طبق شواهد سبب افزایش تضاد منافع در حوزة مسائل نمایندگی شده است. این موضوع موجب افزایش هزینه‌های نمایندگی می‌شود. سایر نتایج الگو بیانگر آن است که نوسان سود، تأثیر معنا­داری بر هزینه­های نمایندگی ندارد. سن شرکت و مالکیت مدیریتی تأثیر معنا­دار مثبت و از‌طرفی استقلال هیئت مدیران، پرداخت سود، رشد فروش، اهرم مالی و اندازة شرکت تأثیر معنا­دار منفی بر هزینه­های نمایندگی دارند.


 


 

 

 

نگارة 8. نتایج بررسی ابتدایی شرایط الگوی رگرسیون فرضیة دوم پژوهش

آزمون

آماره

مقدار

درجة آزادی

معناداری

نتیجه و راهکار

ترکیب­پذیری چاو

اف لیمر

18/26

(856و172)

000/0

داده­های ترکیبی

اثرپذیری هاسمن

کای­دو

63/91

9

000/0

اثرات ثابت

ناهمسانی واریانس­ها

اف

650/5

(1028و9)

000/0

کمینة مربعات تعمیم­یافته

 

نگارة 9. نتایج آزمون نهایی الگوی رگرسیون فرضیة دوم پژوهش

متغیر وابسته: ACi,t

متغیرهای توضیحی

ضرایب

خطای استاندارد

آماره تی

معناداری

عامل تورم واریانس

C

546/2

349/0

296/7

000/0

-

AUDREPi,t

021/0-

007/0

058/3-

002/0

175/1

AGEi,t

201/1

129/0

342/9

000/0

022/1

BINDi,t

056/0-

024/0

319/2-

021/0

142/1

DIVi,t

030/0-

009/0

494/3-

001/0

269/1

EVOLi,t

006/0

112/0

057/0

955/0

055/1

GRi,t

104/0-

007/0

59/15-

000/0

025/1

LVGi,t

103/0-

021/0

908/4-

000/0

287/1

MOWNi,t

120/0

051/0

350/2

019/0

084/1

SIZEi,t

277/0-

021/0

16/13-

000/0

174/1

ضریب تعیین تعدیل شده

914/0

آماره فیشر

04/62

آماره دوربین- واتسون

528/1

احتمال آماره فیشر

000/0

             

 

 

 

طبق نتایج نگارة (9)، شهرت حسابرس بر‌اساس آمارة تی (058/3-)، معناداری آن (002/0) و ضریب مربوط (021/0-)، تأثیر معنا­دار منفی بر هزینه­های نمایندگی دارد. بر اساس این، فرضیة دوم پژوهش تأیید می­شود. بنابراین وقتی سازمان حسابرسی یا مؤسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس با رتبة کیفی الف جامعة حسابداران رسمی، مشاهده­های بررسی‌شده را حسابرسی کنند، هزینه­های نمایندگی پایین­تر است. درمقابل، مشاهده­هایی که سایر مؤسسات حسابرسی آنها را حسابرسی کرده‌اند، هزینه­های نمایندگی بالاتری دارند. این بدان معنا است که حسابرسان برخوردار از شهرت و رتبة کیفی مناسب با تمرکز بر بعد حفاظت از شهرت خود در بازار، خدمات حسابرسی را انجام می‌دهند و ازطریق جلب اطمینان بهره‌وران مبنی بر انجام مسئولیت اعتباربخشی به اطلاعات شرکت‌ها، از توانمندی مناسب برای کاهش اثرات ناشی از تضاد منافع بین مدیران با مالکان و سایر بهره‌وران برخوردار هستند؛ این موضوع سبب کاهش هزینه‌های نمایندگی می‌شود. سایر نتایج الگو بیانگر آن است که نوسان سود، تأثیر معنا­داری بر هزینه­های نمایندگی ندارد. سن شرکت و مالکیت مدیریتی تأثیر معنا­دار مثبت و از‌طرفی استقلال هیئت مدیران، پرداخت سود، رشد فروش، اهرم مالی و اندازة شرکت، تأثیر معنا­دار منفی بر هزینه‌های نمایندگی دارند.

طبق نتایج نگارة (11) بر‌اساس آمارة تی (249/3-)، معناداری آن (001/0) و ضریب مربوط (021/0-)، شهرت مؤسسة حسابرسی تأثیر تضعیف­کنندة معنا­دار بر ارتباط بین روابط سیاسی و هزینه­های نمایندگی دارد. درنتیجه فرضیة سوم پژوهش تأیید می­شود. بنابراین وقتی مؤسسات حسابرسی مشهور و با اعتبار کیفی مشاهده­های دارای روابط سیاسی را حسابرسی کنند، هزینه­های نمایندگی پایین­تر است. درمقابل، سایر مشاهده­ها هزینه­های نمایندگی بالاتری دارند. این بدان معنا است که به‌کارگیری حسابرسان برخوردار از درجة شهرت و اعتبار کیفی زیاد در شرکت‌های دارای روابط سیاسی سبب فروکش‌کردن تضادهای نمایندگی شده و به کاهش هزینه‌های نمایندگی انجامیده است. سایر نتایج الگو بیانگر آن است که نوسان سود، تأثیر معنا­داری بر هزینه­های نمایندگی ندارد. سن شرکت و مالکیت مدیریتی تأثیر معنا­دار مثبت و از‌طرفی استقلال هیئت مدیران، پرداخت سود، رشد فروش، اهرم مالی و اندازة شرکت تأثیر معنا­دار منفی بر هزینه­های نمایندگی دارند.

 

 

نگارة 10. نتایج بررسی ابتدایی شرایط الگوی رگرسیون فرضیة سوم پژوهش

آزمون

آماره

مقدار

درجة آزادی

معناداری

نتیجه و راهکار

ترکیب­پذیری چاو

اف لیمر

13/26

(854و172)

000/0

داده­های ترکیبی

اثرپذیری هاسمن

کای­دو

77/92

11

000/0

اثرات ثابت

ناهمسانی واریانس­ها

اف

713/5

(1026و11)

000/0

کمینة مربعات تعمیم­یافته

 

نگارة 11. نتایج آزمون نهایی الگویی رگرسیون فرضیة سوم پژوهش

متغیر وابسته: ACi,t

متغیرهای توضیحی

ضرایب

خطای استاندارد

آمارة تی

معناداری

عامل تورم واریانس

C

485/2

314/0

907/7

000/0

-

POLCONi,t

048/0

009/0

536/5

000/0

022/2

AUDREPi,t

024/0-

006/0

195/4-

000/0

340/1

POLi,t*AREPi,t

021/0-

006/0

249/3-

001/0

150/2

AGEi,t

231/1

117/0

54/10

000/0

059/1

BINDi,t

060/0-

024/0

477/2-

013/0

149/1

DIVi,t

037/0-

010/0

545/3-

000/0

279/1

EVOLi,t

022/0

109/0

197/0

844/0

063/1

GRi,t

103/0-

009/0

25/11-

000/0

029/1

LVGi,t

109/0-

016/0

631/6-

000/0

296/1

MOWNi,t

067/0

032/0

116/2

035/0

135/1

SIZEi,t

278/0-

019/0

47/14-

000/0

256/1

ضریب تعیین تعدیل‌شده

933/0

آمارة فیشر

21/80

آمارة دوربین- واتسون

533/1

احتمال آمارة فیشر

000/0

             

 

 

 

طبق نتایج مندرج در نگاره­های (7)، (9) و (11)، چنانچه مدت زمان بیشتری از تأسیس و شروع فعالیت تجاری شرکت­ها گذشته باشد و درصد بیشتری از سهام شرکت در تملّک مدیران و اعضای هیئت مدیران باشد، هزینه­های نمایندگی بیشتر است. در‌مقابل در شرکت­های جوان­تر که مدت کمتری از تأسیس آنها گذشته است و در شرکت­هایی که مدیران، درصد سهام کمتری در مالکیت دارند، هزینه­های نمایندگی کمتر است. همچنین شرکت­های دارای تعداد بیشتر اعضای غیرموظف در هیئت مدیران، شرکت­های پرداخت‌کنندة سود، شرکت­های با رشد بیشتر فروش، شرکت­های با نسبت بالاتر اهرم مالی از بعد نظارت و شرکت­های بزرگ­تر با هزینه­های نمایندگی کمتری مواجه هستند.

 

بحث و نتیجه­گیری پژوهش

با توجه به تضاد منافع بین مدیران و مالکان و امکان وقوع مشکلات نمایندگی، تلاش برای شناسایی عوامل کاهندة هزینه­های نمایندگی تحمیل‌شده بر شرکت­ها از اهمیت برخوردار است. شواهد پژوهش حاضر بیانگر این است که شرکت­های دارای روابط سیاسی، هزینه­های نمایندگی بیشتری دارند. این موضوع را شاید این‌گونه استدلال شود که شرکت‌ها با دارابودن روابط سیاسی، توجهی به ارزش سهام‌داران ندارند و مدیران آنها به‌دنبال منافع شخصی هستند تا منافع عمومی؛ این موضوع سبب می­شود روابط سیاسی سبب کاهش ارزش شرکت شود و با نبود شفافیت اطلاعات همراه گردد. در این مواقع انتظار می­رود هزینه­های نمایندگی افزایش یابد. این نتیجه مطابق با نتایج مطالعة آریفور و همکاران است ]20[.

سایر شواهد پژوهش حاضر نشان دادند در شرکت‌هایی که از حسابرس مشهور با رتبة کیفی بالا بهره برده­اند، هزینه­های نمایندگی کاهش یافته است. این موضوع نشان می‌دهد حسابرسی از نیروهای بیرونی نظارتی راهبری شرکتی است و سبب کاهش تضاد نمایندگی، کاهش احتمال بروز عدم تقارن اطلاعاتی، کاهش دستکاری سود و به‌صورت نسبی تضمین‌کنندة شفافیت اطلاعات مالی می‌شود. همچنین حضور حسابرسان مشهور با کیفیت به‌دلیل انگیزة قوی‌تر و صلاحیت بیشتر، زمینة کاهش هزینه­های نمایندگی را فراهم می‌آورد. این نتیجه مطابق با نتایج مطالعات آکوی و رامادان، آریفور و همکاران و همچنین اوسو و ویر است ]70، 20، 17[.

شواهد تکمیلی پژوهش حاضر نشان دادند در شرکت‌‌های دارای روابط سیاسی با به‌کارگیری حسابرسان مشهور با رتبة کیفی بالا، هزینة­ نمایندگی کاهش یافته است. درواقع حسابرسان بزرگ تأثیر نظارتی خارجی در شرکت­هایی دارند که حمایت ضعیفی از سهام‌داران به‌ عمل می­آید و حضور حسابرسان با شهرت کیفی بالا عامل تضعیف اثر روابط سیاسی بر هزینة‌ نمایندگی است. این نتیجه مطابق با نتایج مطالعة آریفور و همکاران است ]20[.

با توجه به انتظار کاربردی‌بودن نتایج پژوهش حاضر، به مدیران و اعضای هیئت مدیران شرکت­‌ها پیشنهاد می­شود با اتخاذ تصمیماتی که سبب هم‌راستایی منافع آنها با سهام‌داران و مالکان می­شود، زمینة کاهش هزینه‌های نمایندگی را فراهم آورند. بخشی از این کار ممکن است از‌طریق به‌کارگیری حسابرسان با رتبة کیفی بالا محقق شود که طبق نتایج پژوهش، این موضوع تأیید شده است. همچنین کاهش روابط سیاسی ناکارا و غیرسازنده به‌دلیل پیامدهای منفی آن طبق نتایج پژوهش سبب کاهش هزینه­های نمایندگی می‌شود. به سهام‌داران، اعتباردهندگان و تحلیل­گران پیشنهاد می­شود برای ارزیابی هزینه­های نمایندگی در شرکت­ها و شناسایی عوامل اصلی مؤثر بر تضاد منافع بین مدیران و دیگران به‌ویژه مالکان به نتایج پژوهش حاضر توجه کنند؛ زیرا از منظر عوامل کاهندة هزینه­های نمایندگی شواهد نشان دادند کاهش روابط سیاسی مخرب و حضور حسابرس با‌شهرت و با‌کیفیت تأثیر مهمی در کاهش این مشکلات دارد. به­علاوه به حسابرسان پیشنهاد می­شود با اجرای حسابرسی­ با‌کیفیت در‌راستای تحقق اهداف راهبری شرکتی برای‌ رعایت حقوق بهره‌وران، همان­گونه که نتایج پژوهش حاضر نشان داده ­است، زمینة کاهش هزینه­های نمایندگی را فراهم سازند. تحقق این موضوع با تمرکز بیشتر حسابرسان بر مفاهیم مراقبت­های حرفه­ای، استقلال و صلاحیت حرفه­ای امکان‌پذیر است. در‌ضمن با توجه به اهمیت مسائل نمایندگی و وجود تضاد منافع بین مدیران و مالکان، انتظار می­رود این موضوع در تأثیر موضوعات مختلفی قرار گیرد. در‌نتیجه، پیشنهاد می­شود مسائل دیگر مرتبط با موضوع را محققان بررسی کنند؛ از‌جمله اینکه موضوع پژوهش با توجه به معیارهای دیگر حوزة کیفیت حسابرسی مانند تخصص حسابرس، دستمزد حسابرس، استقلال حسابرس و نیز جایگاه تردیدهای حرفه­ای حسابرسی بررسی شود. بررسی موضوع پژوهش با در‌نظر‌گرفتن شرایط سود‌ده یا زیان‌ده بودن شرکت­ها و ارزیابی هزینه­های نمایندگی با توجه به نوع صنایع نیز مفید است. پیشنهاد می­شود تأثیر محیط کلان اقتصادی مانند شرایط رونق و رکود اقتصادی و همچنین جایگاه محیط خرد اقتصادی در سطح شرکت­های بررسی‌شده مانند وضعیت درماندگی و نابسامانی مالی شرکت­ها در ارتباط با موضوع پژوهش و ارزیابی هزینه­های نمایندگی در این شرایط بررسی ­شود. پیشنهاد می­شود موضوع پژوهش با در‌نظر‌گرفتن مدیریت و هموارسازی سود و نقش کیفیت حسابرسی و روابط سیاسی در‌زمینة ارتباط این موضوعات با هزینه­های نمایندگی بررسی شود. به‌علاوه، تمرکز بر جایگاه کمیته­های حسابرسی و ارزیابی­های حسابرس از ضعف نظارت­های داخلی در زمینه­های مرتبط با هزینة نمایندگی جنبه­های دیگر موضوع را در پژوهش­های آتی مشخص می‌کند؛ ازین‌رو انجام این بررسی­ها به پژوهشگران پیشنهاد می­شود.

  1. منابع

    1. اخگر، محمدامید و کلانی، فاطمه. (1398). بررسی تأثیر اصطکاک‌های بازار بر محدودیت‌مالی با تأکید بر ارتباطات سیاسی. پژوهش­های حسابداری مالی، 11 (2): 38-17.
    2. بیرامی، لاله و رستمی، وهاب. (1393). تأثیر کیفیت حسابرسی بر هزینه­های نمایندگی در  شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران. مجله اقتصادی، 14 (10-9): 54-41.
    3. جمالی، امیرحسین و کرمی، محمود. (1395). بررسی تأثیر هزینه­های نمایندگی بر حسابرسی در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران. دانش حسابرسی، 16 (64): 98-81.
    4. جنت­مکان، حسین؛ حمیدیان، محسن و حاجی‌ها، زهره. (1398). بررسی رابطه بین ارتباطات سیاسی با مدیریت مبتنی بر ارزش‌آفرینی و هزینة نمایندگی: آزمون تئوری اقتصاد سیاسی. دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، 8 (31): 230-215.
    5. حیدری، مهدی؛ قادری، بهمن و رسولی، پیمان. (1395). بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر هزینه­های نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی: الگوسازی معادلات ساختاری. بررسی­های حسابداری و حسابرسی، 23 (3): 372-353.
    6. حیدری، مهدی؛ دیدار، حمزه و قادری، بهمن. (1393). بررسی تجربی رابطه بین فرضیة هزینه­های سیاسی با فرصت­های رشد شرکت: رویکرد الگو‌سازی معادلات ساختاری. مطالعات تجربی حسابداری مالی، 12 (47): 157-141.
    7. خدامی­پور، احمد؛ دلدار، مصطفی و محمدرضاخانی، وحید. (1392). بررسی تأثیر هزینه‌های نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی بر کیفیت حسابرسی. دانش حسابرسی، 13 (50): 136-119.
    8. دیدار، حمزه؛ منصورفر، غلامرضا و پرویزی راحت، محمدرضا. (1391). بررسی اثر میانجی کیفیت حسابرسی در رابطه بین مشکلات نمایندگی و کیفیت گزارشگری مالی. دانش حسابداری مالی، 2 (6): 132-115.
    9. صالحی­نیا، محسن و تامرادی، علی. (1398). تأثیر ارتباطات سیاسی بر سیاست­های تأمین مالی. پژوهش‌های حسابداری مالی، 11 (2): 60-39.
    10. فغانی، مهدی و پهلوان، هادی. (1397). تأثیر هزینه‌های نمایندگی بر رابطه بین کیفیت کنترل‌های داخلی و مدیریت سود. دانش حسابداری، 9 (3): 87-65.
    11. کرمشاهی، بهنام. (1396). تأثیر کیفیت حسابرسی بر هزینة نمایندگی، مدیریت سود و محافظه‌کاری در شرکت‌های پذیرفته‌شده بورس اوراق بهادار تهران. مطالعات حسابداری و حسابرسی، 6 (21): 101-86.
    12. نوروزی، محمد؛ آذین­فر، کاوه؛ عباسی، ابراهیم و داداشی، ایمان. (1399). طراحی الگو و ارزیابی نقش تعدیلی توانایی مدیریت بر رابطة خوانایی گزارشگری مالی و هزینة نمایندگی. پژوهش­های حسابداری مالی، 12 (1): 18-1.
    13. نوروزی، محمد و خدادادی، ولی. (1395). هزینة نمایندگی جریان نقد آزاد و قیمت‌گذاری نادرست سهام در شرکت‌های پذیرفته‌‌شده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش­های حسابداری مالی، 8 (2): 100-85.
    14. نیکومرام، هاشم؛ بنی­مهد، بهمن؛ رهنمای­رودپشتی، فریدون و کیایی، علی. (1392). دیدگاه اقتصاد سیاسی و مدیریت سود. حسابداری مدیریت، 6 (18): 43-31.
    15. ولی­زاده­لاریجانی، اعظم؛ رحمانی، علی و ساده، شقایق. (1397). رابطه بین افشای گزارش کنترل­های داخلی، هزینه­های نمایندگی و مدیریت سود. دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، 7 (25): 40-29.

    16. Adhikari, A., Derashid, C., & H., Zhang. (2006). Public policy, political connections, and effective tax rates: Longitudinal evidence from Malaysia. Journal of Accounting and Public Policy, 25 (5): 574-595.

    17. Akway, I. D., & M. M., Ramadan. (2019), The Role of Audit Quality in Reducing Agency Costs and Cost of Equity Capital: An Empirical Study on Companies listed in the Egyptian Stock Exchange, Journal of Accounting Research, 3 (2), 1-45.

    18. Ang, J. S., Cole, R. A., & J. W., Lin. (2000). Agency cost and ownership structures. The Journal of Finance, 55 (1): 81-106.

    19. Aning Sejati, Y. (٢٠٠٩). Political connections and earnings quality: evidence from Malaysia. Phd Dissertation, Oklahoma State University.

    20. Arifur, K., Dessalegn, G., Mihret, M., & M., Badrul. (2016). Corporate political connections, agency costs and audit quality. International Journal of Accounting & Information Management, 24 (4): 1-29.

    21. Ashbaugh, H., & T. D., Warfield. (2003). Audits as a Corporate Governance Mechanism: Evidence from the German Market. Journal of International Accounting Research, 2 (1): 1-21.

    22. Barton, J. (2005). Who cares about auditor reputation?. Contemporary Accounting Research, 22: 549-586.

    23. Bencheikh, F., & N.B., Taktak. (2017), Political Connections & Debt Access: The Case of Tunisian Firms, International Journal of Economics and Financial Issues, 7 (3): 180-185.

    24. Bertrand, M., Kramarz, F., Schoar, A., & D., Thesmar. (2006). Politicians, firms and the political business cycle: Evidence from France. Working Paper, University of Chicago.

    25. Bliss, M. A., & F. A., Gul. (2012). Political connection and cost of debt: Some Malaysian evidence. Journal of Banking and Finance, 36 (5): 1520-1527.

    26. Boubakri, N., Cosset, J. C., & W. Saffar,  (2008). Political connections of newly privatized firms. Journal of Corporate Finance, 14 (5): 654-673.

    27. Boubakri, N., Guedhami, O., Mishrs, D. R., & W., Saffar. (2012). Political connections and the cost of equity capital. Journal of Corporate Finance, 18 (3): 541-559.

    28. Braggion, F., & M., Lyndon. (2011). The Economic Benefits of Political Connections in Late Victorian Britain. Working Paper, Tilburg University, Center Discussion, Paper No. 2011-039.

    29. Brooks, L. (2016). Political Connection and the Demand for Industry Specialist Auditors. Accounting and Finance Research, 5 (1): 210-231.

    30. Bunkanwanicha, P., & Y., Wiwattanakantang. (2009). Big business owners in politics. Review of Financial Studies, 22(6): 2133-2168.

    31. Cahan, S.F., Emanuel, D., & J., Sun. (2009). Are the reputations of the large accounting firms really international? Evidence from the Andersen-Enron affair. Auditing: A Journal of Theory and Practice, 28: 199-226.

    32. Chaney, P. K., Faccio, M., & D., Parsley. (2011). The quality of accounting information in politically-connected firms. Journal of Accounting and Economics, 51 (1-2): 58-76.

    33. Claessens, S., Feijen, E., & L., Laeven. (2008). Political connections and preferential access to finance: The role of campaign contributions. Journal of Financial Economics, 88 (3): 554-580.

    34. Correia, M. M. (2014). Political connections and SEC enforcement. Journal of Accounting and Economics, 57 (2-3): 241-262. 

    35. Crutchley, C. E., Jensen, M. R. H., JarheadJar, J. S., & J. E., Raymond. (1999). Agency problems and the simultaneity of financial decision making: The role of institutional ownership. International Review of financial Analysis, 8 (2): 177-197.

    36. Cull, R., & L. C., Xu. (2005). Institutions, ownership, and finance: the determinants of profit reinvestment among Chinese firms. Journal of Financial Economics,77(1):117-146.

    37. Datar, S., & M., Alles. (1999). The formation and role of reputation and litigation in the auditor-manager relationship. Journal of Accounting, Auditing & Finance, 14 (4): 401-428.

    38. Datta, D., & S. K., Ganguli. (2014). Political connection and firm value: an Indian perspective. South Asian Journal of Global Business Research, 3 (2):170-189. 

    39. Davidson. R. A. & D., Neu. (۱۹۹۳). A Note on Association between Audit Firm Size and Audit Quality. Contemporary Accounting Research, 9 (2):479-488l.

    40. DeAngelo, L. E. (1981). Auditor Size and Audit Quality. Journal of Accounting and Economics, 3 (3): 183-199.

    41. DeFond, M., & J., Zhang. (2014), A review of archival auditing research, Journal of Accounting and Economics, 58 (2-3), 275-326.

    42. Dinc, I.S. (2005). Politicians and banks: Political influences on government-owned banks in emerging countries. Journal of Financial Economics, 77 (2): 453-479.

    43. Ding, S., Jia, C., Wilson, C., & Z., Wu. (2014). Political connections and agency conflicts: the roles of owner and manager political influence on executive compensation. Review of Quantitative Finance and Accounting, 45 (2): 407-434.

    44. ElKelish, W. W. (2018). Corporate governance risk and the agency problem, Corporate Governance. The International Journal of Business in Society, 18 (2): 254-269. 

    45. Faccio, M. (2006). Politically-connected firms. American Economic Review, 96 (1): 369-386.

    46. Faccio, M. (2010). Differences between politically-connected and non-connected firms: A cross country analysis. Financial Management, 39 (3): 905-928.

    47. Faccio, M., Masulis, R. W., & J. J., McConnell. (2006). Political Connections and Corporate Bailouts. Journal of Finance, 61, 2597-2635.

    48. Fan, J. P. H., & T. J., Wong. (2005). Do external auditors perform a corporate governance role in emerging markets? Evidence from East Asia. Journal of Accounting Research, 43 (1): 35-72.

    49. Fan, J. P. H., Wong, T. J., & T., Zhang. (2007). Politically-connected CEOs, corporate governance, and post-IPO performance of China’s newly partially-privatized firms. Journal of Financial Economics, 84 (2): 330-357.

    50. Ferguson, T., & H. J., Voth. (2008). Betting on Hitler: The value of political connections in Nazi Germany. The Quarterly Journal of Economics, 123 (1), 101-137.

    51. Firth, M., Fung, P. M. Y., & O. M., Rui. (2008). Ownership, Governance Mechanisms and Agency Costs in China’s Listed Firms. Journal of Asset Management, 9 (2): 90-101.

    52. Fisman, R. (2001). Estimating the Value of Political Connections. American Economic Review, 91 (4): 1095–1102.

    53. Fleming, G., Heaney, R. & R., McCosker. (2005), Agency Costs and Ownership Structure in Australia, Pacific-Basin Finance Journal, 13 (1): 29-52.

    54. Florackis, C. (2008). Agency costs and corporate governance mechanisms: Evidence for UKfirms. International Journal of Managerial Finance, 4 (1): 37–59.

    55. Guedhami, O., Pittman, J. A., & W., Saffar. (2014). Auditor Choice in Politically Connected Firms. Journal of Accounting Research, 52 (1): 107-162.

    1. Gul, F.A. (٢٠٠٦). Auditors' Response to Political Connections and Cronyism in Malaysia. Journal of Accounting Research, ٤٤ (٥):٩٣١-٩٦٣.
    2. Habib, A., Muhammadi, A.H., & H., Jiang. (2017). Political Connections and Related Party Transactions: Evidence from Indonesia. The International Journal of Accounting, 52 (1): 45-63.
    3. Hope, O. & Langli, J.C. & W.B., Thomas. (2012). Agency conflicts and auditing in private firms. Accounting, Organizations and Society, 37 (7): 500-517.
    4. Jensen, M.C., & W.H., Meckling. (1976). Theory of the Firm: Managerial Behavior, Agency Costs and Ownership Structure. Journal of Financial Economics, 3 (4): 305-360.
    5. Johnson, S., & T., Mitton. (2003). Cronyism and capital controls: Evidence from Malaysia. Journal of Financial Economics, 67 (2): 351-382.
    6. Khwaja, A.I., & J.C., Mian. (2005). Do lenders favour politically-connected firms? Rent provision in an emerging financial market. Quarterly Journal of Economics, 120 (4): 1371-1411.
    7. Kim, C.F., Pantzalis, C., & J.C., Park. (2012). Political geography and stock returns: The value and risk implications of proximity to political power. Journal of Financial Economics, 106 (1), 196-228.
    8. Krishnamurthy, S., Zhou, J., & N., Zhou, (2006). Auditor reputation, auditor independence, and the stock-market impact of Andersen's indictment on its client firms. Contemporary Accounting Research, 23 (2): 465-490.
    9. Kwon, S.Y., Lee, N.R., & E., Ki, (2014), Effects of agency costs on the relationship of corporate governance with audit quality and accounting conservatism in the Korean audit market, Asia-Pacific Journal of Accounting & Economics, 21 (2):  157-185.
    10. Lennox, C.S. (1999). Audit quality and auditor size: An evaluation of reputation and deep pockets hypotheses. Journal of Business Finance & Accounting, 26 (7-8): 779-805.
    11. Liu, Y., Li, X., Zeng, H., & Y., An. (2017). Political connections, auditor choice and corporate accounting transparency: evidence from private sector firms in China. Accounting and Finance, 57 (4): 1071-1099.
    12. McKnight, P.J. & C., Weir. (2009). Agency costs, corporate governance mechanisms and ownership structure in large UK publicly quoted companies: A panel data analysis. The Quarterly Review of Economics and Finance, 49 (2): 139-158.
    13. Niessen, A., & S., Ruenzi. (2010). Political connectedness and firm performance: Evidence from Germany. German Economic Review, 11 (4), 441-464.
    14. Owusu, A., & C., Weir. (2018). Agency costs, ownership structure and corporate governance mechanisms in Ghana. International Journal of Accounting, Auditing and Performance Evaluation, 14 (1): 63-84.
    15. Persakis, A., & G.E., Iatridis. (2016). Audit quality, investor protection and earnings management during the financial crisis of 2008: An international perspective. Journal of International Financial Markets, Institutions and Money, 41 (C): 73-101.
    16. Rosenstein, S., & J.C., Wyatt. (1990). Outside directors, board independence & shareholder wealth. Journal of Financial Economics, 26 (2): 175-91.
    17. Rusmin, R., Astami, E.W., & B., Hartadi. (2014), The impact of surplus free cash flow and audit quality on earnings management, Asian Review of Accounting, 22 (3): 217-232.
    18. Shu, S.Z. (2000). Auditor resignations: Clientele effects and legal liability. Journal of Accounting and Economics, 29 (2): 173-205.
    19. Simunic, D.A. (1984). Auditing, consulting & auditor independence. Journal of Accounting Research, 22 (4): 679-702.
    20. Singh, M., & W.N., Davidson. (2003). Agency costs, ownership structure and corporate governance mechanisms. Journal of Banking & Finance, 27(5): 793-816.
    21. Skinner, D.J., & S., Srinivasan. (2012). Audit quality and auditor reputation: Evidence from Japan. The Accounting Review, 87 (5): 1737-1765.
    22. Srinidhi, B., Zhang, H., & T., Zhang. (2012). Non-State-Controlled Firms and Auditor Choice under State Capitalism: Evidence from China. Working Paper, https://ssrn.com
    23. Utamaningsi, L. (2019). Political Connection, Auditor Selection, Audit Fee & Audit Report Lag: A Review in Indonesia. International Journal of Progressive Science & Technologies, 13 (2): 167-173.
    24. Wallace, W.A. (2004). The Economic Role of the Audit in Free and Regulated Markets: A Look Bach and a Look Forward. Research in Accounting Regulation, 17: 267-298.
    25. Wang, F., Xu, L., Zhang, J., & W., Shu. (2018). Political connections, internal control and firm value: Evidence from China's anti-corruption campaign. Journal of Business Research, 86 (C): 53-67.
    26. Watts, R.L., & J.L., Zimmerman. (1983). Agency problems, auditing, and the theory of the firm: some evidence. Journal of Law and Economics, 26 (3): 613-633.
    27. Weber, J., Willenborg, M., & J., Zhang. (2008). Does auditor reputation matter?, The case of KPMG Germany and ComROAD AG. Journal of Accounting Research, 46(4): 941-972.

    67. Mayhew, B.W., Schatzberg, J.W., & G.R., Sevcik. (2001), The effect of accounting uncertainty and auditor reputation on auditor objectivity, Auditing: A Journal of Practice and Theory, 20 (2): 49-70.