Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor of Accounting, Faculty of Administrative and Economic Sciences, Gonbad Kavous University, Gonbad Kavous, Iran.
2 Assistant Professor of Accounting, Faculty of Administrative and Economic Sciences, Gonbad Kavous University, Gonbad Kavous, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
یکی از دغدغههای اصلی واحدهای تجاری، رسواییهای مالی دهههای اخیر در رابطه با معاملات با اشخاص وابسته است که در بیشتر موارد از رویدادهای مالی پیچیده بین شرکت، کارگزار یا کارگمار واحد تجاری است. فعالان و مشارکتکنندگان در بازارهای مالی و سرمایه، عموماً تضادهای منفعتی بالفعل و بالقوۀ افشای معاملات با اشخاص وابسته را مطالعه میکنند ]22[. همچنین، یکی از موضوعهای بسیار مهم در شرکت، شفافیت اطلاعات مالی است که باعث افزایش جلب اعتماد سرمایهگذاران میشود ]9،33[. هندروکاما و باروکاه ]25[ معتقدند افشای اطلاعات شرکت در راستای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، تأمین نیازهای اطلاعاتی برای ذینفعان و جلب اعتماد امری بسیار مهم تلقی میشود. بر همین اساس، مدیران همواره برای افشای داوطلبانۀ اطلاعات، انگیزۀ بالایی دارند.
معاملات با اشخاص وابسته از دو منظر تضاد منافع و فرضیۀ معاملۀ کارآمد بررسی میشوند. ازنظر دیدگاه تضاد منافع، دلیل اصلی برای انجام معاملات با اشخاص وابسته این است که بخشی از داراییهای واحد تجاری به سود اشخاص وابسته از حساب شرکت خارج شود و در همین راستا، مدیریت شرکت به دستکاری سود اقدام میکند؛ در حالی که فرضیۀ معاملۀ کارآمد بیانکنندۀ آن است که در بعضی از مواقع برای کسب مهارتها و تجربۀ استثنایی اشخاص وابسته به شرکت یا جبران خدماتی که آنها برای شرکت انجام میدهند، معاملات با آنها صورت میگیرد]31،15[. مطابق با دیدگاه نمایندگی، مدیریت شرکت برای انتقال ثروت واحد تجاری به نفع خود از معاملات اشخاص وابسته بهره میبرد که این کار باعث ضایعشدن منافع سهامداران اقلیت میشود. بیشتر پژوهشهای صورتگرفته در این زمینه نشاندهندۀ این است که شرکتهای با عملکرد ضعیف، معاملات با اشخاص وابستۀ زیادتری را انجام میدهند ]5[. همچنین، حسینی و همکاران ]4[ معتقدند معاملات اشخاص وابسته، معاملات کارا هستند که هزینههای آن به دلیل دسترسی به برخی اطلاعات در مقایسه با دیگر معاملات کمتر است و همین موضوع موجب میشود این معاملات بر ارزش شرکت اثری مثبت داشته باشند. در برخی مطالعات، در زمینۀ مسئولیت اجتماعی شرکت، مدیران به رفتارهای اخلاقی و اصولگرایانه میپردازند و تمایل آنها به رفتارهای فرصتطلبانه، کمتر است ]29،34[. با وجود این، کیم و همکاران ]29[ معتقدند شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی قویتر، تمایل بیشتری به شفافیت اطلاعات و گزارشهای مالی قابل اطمینانتری دارند و احتمال دستکاری سود در این شرکتها کمتر است. براساس دیدگاه مخالف، شرکتها برای پنهانکردن رفتارهای فرصتطلبانه و نادرست، به افشای اطلاعات داوطلبانه در زمینۀ مسئولیت اجتماعی شرکت اقدام میکنند ]32[. مدیران از افشای داوطلبانۀ مسئولیت اجتماعی شرکت در راستای کاهش شرایط نااطمینان استفاده میکنند که این امر نیز بهنوبۀخود نیاز به نظارت بر فعالیتهای مدیریت را کاهش میدهد و باعث کاهش هزینههای تأمین مالی و افزایش ارزش شرکت میشود؛ بنابراین، استدلال بر آن است که معاملات اشخاص وابسته بر کاهش عملکرد شرکت تأثیر بسزایی دارد و افشای اطلاعات داوطلبانه ازجمله مسئولیت اجتماعی شرکت، ارتباط منفی معاملات اشخاص وابسته و ارزش شرکت را تشدید و تعدیل میکند. استدلال فوق براساس این دیدگاه بررسی میشود که افشای اطلاعات مسئولیت اجتماعی شرکت باعث کاهش برخی نگرانیهای اخلاقی با افزایش شفافیت اطلاعاتی در شرکت خواهد شد که این امر سازوکاری برای رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیران بهشمار میآید؛ بنابراین، کاهش رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیران باعث کاهش معاملات اشخاص وابسته در شرکتها میشود و عملکرد شرکت نیز ازطریق عملکرد مدیریت که در راستای حفظ منافع سهامداران گام برداشته است، افزایش مییابد. بر اساس این، انتظار میرود معاملات اشخاص وابسته باعث کاهش عملکرد شرکت شود و افشای مسئولیت اجتماعی شرکت، تأثیر منفی این ارتباط را تشدید و تعدیل کند؛ با این حال، در بیشتر پژوهشهای داخلی انجامشده به این موضوع توجه نشده است و باوجود اهمیت فزایندۀ اطلاعات مسئولیت اجتماعی برای سرمایهگذاران، شواهدی از نقش آن در ارزیابیهای ارزش شرکت سرمایهگذاران به چشم نمیخورد و اندک شواهدی موجود است؛ مبنی بر اینکه آیا اطلاعات مسئولیت اجتماعی در میان واحدهای تجاری، با کاهش شرایط نااطمینان و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سهام توانسته است منافعی برای سرمایهگذاران فراهم آورد؛ ازاینرو، پژوهش حاضر بر رابطۀ ناشناخته بین اطلاعات مسئولیت اجتماعی و معاملات با اشخاص وابسته و عملکرد شرکت در بازار سرمایه ایران تمرکز دارد.
مبانی نظری پژوهش
رسواییهای اخیر در ایالات متحده آمریکا ازقبیل گروه شرکتهای زنجیرهای آدلفیا و ریگا و گروه شرکتهای کالینگر و کنراد بلک باعث شد اهمیت معاملات با اشخاص وابسته بیشازپیش مطرح شود ]24[. معاملات با اشخاص وابسته در کشور ما نیز شایان توجه ویژه قرار گرفته است؛ بدین صورت که در استاندارد حسابداری شماره 12 ایران به موضوع افشای اطلاعات اشخاص وابسته پرداخته شده است. این استاندارد تصریح میکند روابط بین واحدهای تجاری اصلی و فرعی باید صرفنظر از انجامدادن یا ندادن معامله بین آنها افشا شوند. واحد تجاری باید نام واحد تجاری اصلی و در صورت متفاوتبودن، کنترلکنندۀ نهایی را افشا کند. استاندارد حسابداری شماره 18، صورتهای مالی تلفیقی و حسابداری سرمایهگذاری در واحد تجاری فرعی است ]8[.
تصاحب منابع شرکت ازطریق معاملات با اشخاص وابسته در کشورهای توسعهیافته مرسوم است؛ اما در اقتصادهای نوظهور به دلیل نقص بازارهای خارجی و ضعف راهبری شرکتی، بیشتر مشاهده میشود ]6[. در بسیاری از موارد، معاملات با اشخاص وابسته اجتنابناپذیر و سودمندند و در چرخۀ عملیات شرکتها تکرار میشوند؛ بنابراین، یکی از نگرشهای دربارۀ معاملات با اشخاص وابسته این است که این معاملات میتوانند بهعنوان روشی برای تخصیص بهینۀ منابع داخلی کاهش هزینههای معاملاتی و بهبود بازده دارایی و ارزش شرکت در بین شرکتهای یک گروه استفاده شوند. دیدگاهی دیگر بیان میکند این معاملات اگر بهصورت فرصتطلبانه توسط مدیریت یا سهامداران عمده استفاده شوند، باعث ایجاد نتایج عملیات گمراهکننده و درنهایت، کاهش ثروت سهامداران اقلیت میشوند ]24[؛ بنابراین، اگرچه نمیتوان گفت همۀ معاملات با اشخاص وابسته فرصتطلبانه نیستند، نگرش غالب این است که اینگونه معاملات از عوامل تأثیرگذار بر ریسک بودهاند و سرمایهگذاران قبل از اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری، آن را مدنظر قرار میدهند. معاملات با اشخاص وابسته، با توجه به ماهیت آن میتوانند بر سود حسابداری گزارششده و مدیریت آن توسط مدیران شرکت تأثیرگذار باشند. سودی که مدیران شرکت دستکاری کنند، از محتوای اطلاعاتی اندکی برخوردار است و نمیتواند ارزش بازار سهام شرکت را تعیین کند؛ بنابراین، افشای اطلاعات اشخاص وابسته از دو جنبۀ فرصتطلبانه و دیدگاه کارآمد بررسی میشود ]23[. کوهلبک و مایهیو ]30[ بر این باورند که معاملات اشخاص وابسته شامل معاملات شخصی بالقوه بین مدیران، صاحبان و سرمایهگذاران است. بسیاری از محققان معتقدند معاملات اشخاص وابسته براساس نظریۀ نمایندگی است که سرمایهگذاران، آنها را فرصتطلبانه میدانند ]27،15،31[. با توجه به اینکه افراد داخلی شرکتهای بسیار متمرکز، مانند مدیران و صاحبان کنترلکنندۀ شرکت، دسترسی بهتری به اطلاعات دارند، از موقعیت چانهزنی بهتری نسبت به افراد خارجی مانند سهامداران کنترلناپذیر (اقلیت) و طلبکاران شرکت برخوردارند. با وجود این، محققان بر این باورند که معاملات با اشخاص وابسته برای شرکت، بسیار اثربخش است؛ زیرا به صرفهجویی در هزینههای معاملات و بهبود استفاده از منابع شرکت منجر میشود ]16[؛ بنابراین، معاملات با اشخاص وابسته لزوماً معاملات مبتنی بر اهداف فرصتطلبانۀ مدیران را نشان نمیدهند. همچنین، معاملات با اشخاص وابسته بیانکنندۀ فعالیتهای تجاری و عملیاتی شرکتاند ]35[. برخی مطالعات صورتگرفته در زمینۀ مسئولیت اجتماعی شرکت حاکی از آن است که شرکتهایی با افشای بالای مسئولیت اجتماعی باعث افزایش تصمیمات عملیاتی مدیران و رفتارهای فرصتطلبانه کمتر مدیران میشوند؛ بهطور نمونه، کیم و همکاران ]29[ و اسهولتنز و کانگ ]35[ استدلال میکنند مسئولیت اجتماعی شرکت، رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیران را در کوتاهمدت نیز کاهش میدهد؛ بنابراین، براساس نظریۀ اخلاقی، شرکتهایی که ازنظر اجتماعی مسئولیتپذیرند، رفتار فرصتطلبانۀ کمتری داشته و ارزش شرکت نیز در این نوع شرکتها نسبت به سایر شرکتهای با مسئولیت اجتماعی پایین نیز بیشتر است ]13،21[. با توجه به اینکه فروش معاملات اشخاص وابسته باعث بهبود کارایی تخصیص منابع در شرکت میشود، قیمتهای اعمالشده در معاملات فروش با اشخاص وابسته در مقایسه با قیمتهای فروش متوسط صنعت ممکن است ناعادلانه باشد که این امر به سلب مالکیت منجر میشود؛ بنابراین، معاملات با اشخاص وابسته امکان جابهجایی درآمد بین شرکتها، بهویژه از شرکتهای ذکرشده بهطرف قراردادهای مرتبط با آن را فراهم میکنند. چن و همکاران ]14[ بر این باورند که معاملات با اشخاص وابسته با کاهش هزینههای معاملات باعث بهبود عملکرد عملیاتی شرکت و حداکثرکردن سود و در کوتاهمدت باعث افزایش ارزش شرکت میشوند؛ بنابراین، بر پایۀ استدلالهای فوق، فرضیههای پژوهش به شرح زیرند:
فرضیۀ اول: بین افشای معاملات با اشخاص وابسته و عملکرد شرکت، رابطۀ معنیداری وجود دارد.
فرضیۀ دوم: مسئولیت اجتماعی شرکت، ارتباط بین معاملات با اشخاص وابسته و عملکرد شرکت را تعدیل میکند.
پیشینۀ تجربی پژوهش
درخصوص تأثیر مسئولیت اجتماعی بر ارتباط بین معاملات با اشخاص وابسته و ارزش شرکتها، هندراتاما و باراکاه ]25[ در شرکتهای اندونزی نشان دادند معاملات با اشخاص وابسته باعث کاهش ارزش شرکت میشوند و افشای مسئولیت اجتماعی شرکتها بر نگرانیهای اخلاقی در ارتباط با رفتارهای فرصتطلبانه مدیران را کاهش میدهند و اثر معاملات با اشخاص وابسته و ارزش شرکت را تضعیف میکنند. الهدب و همکاران ]12[ دریافتند معاملات اشخاص وابسته باعث کاهش مدیریت سود میشوند و همچنین، سایر نتایج آنها نشان دادند ساختار مالکیت، ارتباط منفی بین معاملات اشخاص وابسته و مدیریت سود را تضعیف میکند. بر پایۀ نظریۀ نمایندگی، فولادی و فراهانی ]20[ در پژوهشی متشکل از 271 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار مالزی طی سالهای 2009 تا 2011 دریافتند ارزش شرکت باعث افزایش معاملات با اشخاص وابسته میشود. همچنین، بر این باورند که واگرایی باعث تشدید ارتباط منفی بین معاملات اشخاص وابسته و ارزش شرکت میشود. در راستای پژوهش هندراتاما و باراکاه ]25[، دیراب و همکاران ]18[ نشان دادند معاملات اشخاص وابسته بر ارزش شرکت در شرکتهای مصری تأثیری ندارد.
برزگر و حقیقت ]1[ در پژوهشی به بررسی اثر تعدیلکنندگی معاملات با اشخاص وابسته بر رابطه بین افشای هزینه تحقیق و توسعه و ارزش شرکت پرداختند. یافتههای آنها نشان میدهند بین افشای هزینۀ تحقیق و توسعه و ارزش شرکت رابطۀ مثبت و نیز بین معاملات با اشخاص وابسته و ارزش شرکت رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد. بهعلاوه، معاملات با اشخاص وابسته، رابطه بین افشای هزینۀ تحقیق توسعه و ارزش شرکت را تضعیف میکند. همچنین، فرجی و همکاران ]7[ در پژوهشی دیگر نشان دادند فعالیتهای مسئولیتپذیری اجتماعی، ارزش بازار سهام شرکت را افزایش میدهند؛ اما مدیریت سود نمیتواند بر رابطۀ مسئولیتپذیری اجتماعی و ارزش بازار سهام تأثیر بگذارد. با توجه به نقش مسئولیت اجتماعی بر متغیرهای مالی، برزگری خانقاه و همکاران ]2[ به بررسی اثر تعاملی ریسک مالیاتی و مسئولیت اجتماعی بر ارزش شرکت پرداختند و نتایج یافتهها حاکی از آن است که ریسک مالیاتی و مسئولیت اجتماعی بر ارزش شرکت در هر چهار الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای تأثیر معناداری دارد. همچنین، نتایج دربرگیرندۀ آن است که اثر تعاملی ریسک مالیاتی بر رابطه بین مسئولیت اجتماعی و ارزش شرکت معنادار نیست. حساس یگانه و همکاران ]3[ در پژوهشی با نام «ارتباط گزارشگری مسئولیت اجتماعی باارزش شرکت« نشان دادند بین ارزش شرکت و گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکتها ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتیجۀ آزمونها نشان میدهد در نظر گرفتن همزمان اطلاعات مالی گزارشهای سالانه و اطلاعات مسئولیت اجتماعی، نسبت به توجه صرف به اطلاعات مالی، بهنحو بهتری تغییرات ارزش سهام را توضیح میدهد.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوۀ گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای نیمهتجربی پسرویدادی در حوزۀ پژوهشهای اثباتی حسابداری است. این پژوهش ازنظر روش تحلیل دادهها در حیطۀ توصیفی و همبستگی است. دادههای پژوهش، ابتدا از نرمافزار رهاورد نوین و وبسایت سازمان بورس اوراق بهادار تهران و سایر منابع تهیه شدند، سپس با جمعبندی و محاسبات موردنیاز در صفحۀ گستردۀ نرمافزار اکسل تجزیهوتحلیل شدند. تجزیهوتحلیل نهایی نیز به کمک نرمافزار آماری ایویوز نسخه یازدهم انجام شد. جامعۀ آماری مطالعهشده در این پژوهش شامل کلیۀ شرکتهای بورسی در بازار سرمایۀ ایران طی بازه زمانی 1393 تا 1398 است. نمونۀ آماری پژوهش نیز شامل شرکتهایی است که کلیۀ ویژگیهای زیر را داشته باشند:
1- شرکتهایی که از انتهای سال 1392 تا ابتدای سال 1399 در عضویت بورس اوراق بهادار باشند.
2- سال مالی شرکتها به دلیل قابلیت مقایسه، پایان اسفندماه باشد.
3- تغییر فعالیت یا تغییر سال مالی طی سال مذکور اتفاق نیفتاده باشد.
4- این شرکتها در گروه واسطهگری مالی و سرمایهگذاری قرار نداشته باشند.
درنهایت، تعداد 138 شرکت بهعنوان نمونۀ آماری بررسی شدند.
متغیرها و مدل رگرسیونی پژوهش
متغیر مستقل: معاملات اشخاص وابسته
برای محاسبۀ معاملات اشخاص وابسته از پژوهشهای هندراتاما و باراکاه ]25[ و کیم و یو ]28[ استفاده شده است. معاملات اشخاص وابسته، در این پژوهشها با تقسیم کل ارزش ریالی معاملات[1] صورتگرفته با اشخاص وابسته بر جمع کل درآمد فروش واحد تجاری به دست میآیند. درنهایت، براساس پژوهش الهلاله و همکاران ]19[، اگر نسبت بهدستآمده بیش از 1 درصد کل داراییهای شرکت را تشکیل دهد، عدد یک و در غیر این صورت، عدد صفر برای این متغیر در نظر گرفته شده است.
متغیر وابسته: عملکرد شرکت
براساس پژوهش هندراتاما و باراکاه ]25[، کیم و یو ]28[ و برزگر و حقیقت ]1[ برای سنجش عملکرد شرکت از معیار نرخ بازده داراییها استفاده شده است. علت انتخاب آن بهعنوان معیار ارزش، افزایش قابلیت مقایسۀ نتایج حاضر با پژوهشهای مشابه بوده است؛ بنابراین، در این پژوهش، عملکرد شرکت برابر با سود خالص تقسیم بر ارزش دفتری کل داراییها است.
متغیر تعدیلگر: مسئولیت اجتماعی
با استفاده از چکلیست مسئولیت اجتماعی و امتیاز شرکت در اجرای این عامل، در مرحلۀ نخست، عوامل سنجش مسئولیت اجتماعی شرکت با استفاده از پژوهشهای داخلی و خارجی استخراج شدند. در مرحلۀ بعد، با استفاده از چکلیست نهایی و با تحلیل محتوا در گزارشهای هیئتمدیره و نیز سایت شرکتها، امتیاز مسئولیت اجتماعی به شرکتهای نمونه تعلق گرفت (معیارهایی که شرکت رعایت کرده، عدد یک و معیارهایی که در گزارشها بیان نکرده است، عدد صفر و در ادامه، امتیاز از مجموع اعداد تقسیم بر کل معیارها به دست آمد؛ این معیارها به شرح زیر ارائه شدهاند:
نگاره 1. چکلیست مسئولیت اجتماعی
|
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی
نگاره (2) بیانکنندۀ برخی از شاخصهای پراکندگی و مرکزی متغیرهای آزمونشده است. دادههای این نگاره نشان میدهند حداکثر امتیاز مسئولیت اجتماعی شرکتهای پژوهش 672/0 است که مربوط به یکی از شرکتهای دارویی و یکی از شرکتهای پتروشیمی است. متأسفانه حداقل امتیاز این متغیر، صفر است؛ بدین معنی که برخی از شرکتها در گزارشهای هیئتمدیرۀ خود هیچ اشارهای به رعایت الزامات مسئولیت اجتماعی نداشتهاند و تعداد این شرکتها در نمونۀ آماری پژوهش حدود 6 شرکت بود؛ البته شرکتهایی که بهطور متوسط این الزام را در شرکت خود رعایت کردهاند، کم نبودند و در حدود 12 شرکت، امتیازی بین 348/0 الی 509/0 دریافت کردهاند. همچنین، میانگین معاملات با اشخاص وابسته نشان میدهد بهطور میانگین ارزش کل معاملات سالیانه با اشخاص وابسته، 42 درصد کل فروش است. میانگین نسبت بدهی نشاندهندۀ آن است که در حدود بیش از نیمی از داراییهای شرکتها از محل بدهی تأمین شده است. اندازۀ شرکت یا لگاریتم طبیعی داراییها، بهطور متوسط حدود 14 است. میزان مشاهدات شرکتهای نمونه، 828 مشاهدات است.
نگاره 2. آمار توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش
|
جدول 3، شاخصهای درصد فراوانی و نما (مد) را برای متغیرهای دو وجهی ارائه میکند:
نگاره 3. آمار توصیفی شاخص دووجهی
متغیر |
نماد متغیر |
درصد فراوانی 1 |
درصد فراوانی 0 |
مد |
معاملات با اشخاص وابسته |
PRT |
7/23% |
3/76% |
0 |
با توجه به نگاره فوق، میزان معاملات با اشخاص وابستۀ بیشتر شرکتهای نمونه، کمتر از 1 درصد از کل داراییهای شرکت است.
آزمون ناهمسانی واریانس
در این پژوهش از آزمون آماری بروش پاگان برای کشف همسانی واریانس استفاده شده است. طبق نگاره (4)، معنیداری آمارۀ آزمون برای هر دو مدل نشان میدهد فرض صفر آزمون (مبتنی بر همسانی واریانسها) رد میشود؛ به همین دلیل، بهجای مدل حداقل مربعات معمولی (OLS) باید از مدل حداقل مربعات تعمیمیافته (GLS) استفاده شود. این کار موجب تغییر شیوۀ محاسبۀ خطای استاندارد ضرایب میشود و به تبع آن، آمارۀ تی استیودنت و سطوح معنیداری مربوط از بابت همسانی واریانس موجود، تصحیح میشوند.
نگاره 4. نتایج آزمون همسانی واریانس بروش - پاگان
مدل اول |
|||
آمارۀ آزمون بروش - پاگان |
آمارۀ آزمون |
سطح معناداری |
نتیجه |
5361/4 |
001/0 |
ناهمسانی واریانس |
|
مدل دوم |
|||
آمارۀ آزمون بروش - پاگان |
آمارۀ آزمون |
سطح معناداری |
نتیجه |
6579/6 |
000/0 |
ناهمسانی واریانس |
نتایج آزمون فرضیهها
قبل از برآورد مدل، لازم است مفروضات پنج فرض کلاسیک مدل رگرسیون بررسی شوند. از آزمون جارک - برا برای نرمالبودن توزیع اجزای اخلال مدل استفاده شده است. با توجه به اینکه سطح معناداری این آزمون از 05/0 بیشتر است، فرض نرمالبودن توزیع اجزای اخلال مدل تأیید میشود. بهمنظور رفع مشکل احتمالی ناهمسانی واریانس نیز از روش آزمون بروش پاگان - گادفری استفاده شد. علاوه بر این، از عامل تورم واریانس برای آزمون همخطی استفاده شده و با توجه به اینکه مقدار این آماره از عدد 10 کمتر است، استدلال میشود مشکل همخطی در مدلها وجود ندارد. درنهایت، بهمنظور آزمون همبستگی بین اجزای خطای مدل از آمارۀ دوربین - واتسن و آمارۀ وولدریج استفاده شد که نتایج آن در نگاره (7) ارائه شدهاند. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش در نگاره (7) نشان داده شدهاند:
نگاره 7. نتایج و یافتههای آزمون فرضیه
|
ملاحظۀ مقادیر آمارههای Fدر این جدول نشان میدهد مدل رگرسیونی برازششده در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است. همچنین، مقدار آمارۀ دوربین واتسون بیانکنندۀ نبود مشکل خودهمبستگی است. آماره t در رابطه با معاملات با اشخاص وابسته در سطح اطمینان 95 درصد معنادار بوده و با توجه به اینکه ضریب برآوردی این متغیر منفی است، نشاندهندۀ ارتباط معکوس و غیرمستقیم بین اشخاص وابسته و ارزش بازار شرکت است. بر اساس این، فرضیۀ نخست پژوهش در سطح خطای 05/0 پذیرفته میشود.
نتیجۀ بهدستآمده حاکی از آن است که معاملات با اشخاص وابسته باعث ایجاد هزینه برای اشخاص غیروابسته در معاملات شرکت و نیز رساندن منفعت به سهامداران و سایر کنترلکنندگان شرکتها میشود؛ بنابراین، بیشتر معاملاتی که به شکل مستقیم بهوسیلۀ اعضای هیئتمدیره، سهامداران عمده و مدیریت شرکت انجام میشود، اثر منفی و معکوس بر ارزش بازار واحد تجاری دارد. هندراتاما و باراکاه ]25[ بر این باورند که معاملات با اشخاص وابسته باعث کاهش عملکرد شرکتها میشود. در همین راستا پژوهش دارابی و داوودخانی ]5[ با نتیجۀ فرضیه نخست پژوهش همسو است. همچنین، با توجه به ضریب برآوردی و آماره t مربوط به متغیر تعدیلکنندۀ مسئولیت اجتماعی شرکت بر ارتباط بین معاملات با اشخاص وابسته و عملکرد شرکتها میتوان اظهار داشت مسئولیت اجتماعی بهعنوان سازوکاری علیه کاهش رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیران و منعکسکنندۀ نگرانیهای اخلاقی شرکت باعث تضعیف رابطه بین معاملات با اشخاص وابسته و عملکرد شرکت میشود و در بلندمدت اثر بیشتری بر فعالیتهای شرکت و رفتارهای فرصتطلبانه مدیران میگذارد.
نتیجهگیری
در شرکتهایی که معاملات با اشخاص وابسته وجود دارد، معمولاً ارزش سهام آنها کاهش مییابد. تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری باوجود تأکیدی که بر شفافیت اطلاعات و افشای معاملات اشخاص وابسته دارند، هیچگاه موضع مشخصی دربارۀ زیانده یا سودمندبودن این معاملات برای شرکت و سهامداران آن نداشتهاند. مطابق با دیدگاه نمایندگی، مدیریت شرکت برای انتقال ثروت واحد تجاری به نفع خود از معاملات اشخاص وابسته بهره میبرد؛ این کار باعث ضایعشدن منافع سهامداران اقلیت میشود. بیشتر پژوهشهای صورتگرفته در این زمینه نشاندهندۀ این مطلب است که شرکتهای با عملکرد ضعیف، معاملات با اشخاص وابستۀ زیادتری را انجام میدهند. علاوه بر این، مطالعات انجامشده در زمینۀ واکنش بازار بیانکنندۀ آن است که شرکتهای باارزش بازار کمتر، معاملات اشخاص وابستۀ بیشتری داشتهاند. سازوکارهای نظارت شرکت، معاملات اشخاص وابسته را از تضاد منافع به معاملات کارآمد سوق میدهد. مؤسسههای حسابرسی دارای هیئتهای ناظر، در رابطه با معاملات اشخاص وابسته، نقش و رفتار متعادلتری از خود بروز میدهند؛ بهطور نمونه، هندراتاما و باراکاه ]25[ بر این باورند که معاملات با اشخاص وابسته باعث کاهش عملکرد شرکت میشود و افشای مسئولیت اجتماعی شرکتها بر نگرانیهای اخلاقی در ارتباط با رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیران را کاهش میدهد و اثر معاملات با اشخاص وابسته و ارزش شرکت را تضعیف میکند؛ بنابراین، مسئلۀ شفافیت اطلاعات مالی، موضوع بسیار مهم در زمینۀ مدیریت مالی در راستای افزایش اعتماد سهامداران برای شرکت است. افشای اطلاعات باعث کاهش عدم تقارن اطلاعات، تأمین نیازهای اطلاعاتی ذینفعان و توسعۀ اعتماد بین سهامداران میشود که اهمیت ویژهای دارد؛ بنابراین، افشای مسائل مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکت باعث کاهش نگرانیهای اخلاقی و تمایل کمتر مدیران به رفتارهای فرصتطلبانه شده و شفافیت اطلاعاتی در این شرکتها نیز بیشتر است؛ همچنین، گزارشهای مالی مطمئنتری دارند و احتمال مدیریت سود کمتر است؛ بنابراین، شرکتهایی با افشای مسئولیت اجتماعی سعی بر افزایش عملکرد شرکت با کاهش معاملات با اشخاص وابسته دارند. در این راستا در جهت همسوبودن نتایج فرضیهها به پژوهشهای انجامشده در این زمینه اشاره میشود؛ بهطور نمونه، برزگر و حقیقت ]1[ معتقدند معاملات با اشخاص وابسته باعث کاهش عملکرد شرکت میشود. در همین راستا، فرجی و همکاران ]7[ بر این باورند که افشای مسئولیتپذیری اجتماعی عملکرد شرکتها را افزایش میدهد. فولادی و فراهانی ]20[ بر این استدلالاند که ارزش شرکت باعث افزایش معاملات با اشخاص وابسته میشود. بهطور مشابه، پژوهش دیاب و همکاران ]18[ تأییدی بر پژوهش فولادی و فراهانی ]20[ است که معتقدند معاملات با اشخاص وابسته بر عملکرد شرکت تأثیر میگذارند. یکی از محدودیتهای عمدۀ پژوهش حاضر، افشانشدن اطلاعات کامل مسئولیت اجتماعی در برخی شرکتها است که با توجه به اجبارینبودن افشای این اطلاعات از سازمان بورس اوراق بهادار باعث کاهش تعداد نمونۀ آماری نیز شد. در همین راستا، به سازمان بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود با وضع قوانین و مقررات و ارائۀ یک چارچوب برای افشای اطلاعات مسئولیت اجتماعی، شرکتها را به افشای این نوع از اطلاعات ملزم کنند. همچنین، براساس سطح اهمیت اطلاعات افشای مسئولیت اجتماعی بر تصمیمات سرمایهگذاری پیشنهاد میشود سازمان بورس اوراق بهادار به رتبهبندی شرکتها ازنظر میزان افشای اطلاعات مسئولیت اجتماعی بپردازد. در پایان، به پژوهشگران برای پژوهشهای آتی نیز پیشنهاد میشود به تأثیر مسئولیت اجتماعی بر سایر متغیرهای مالی رفتاری ازجمله احساسات و رفتار سرمایهگذاران در بازار سرمایه ایران بپردازند.
[1]. ارزش ریالی معاملات اشخاص وابسته ازطریق یادداشتهای پیوست صورتهای مالی که شرکتها در وبسایت کدال و سازمان بورس اوراق بهادار تهران ارائه کردهاند، در بخش معاملات با اشخاص وابسته، گردآوری شده و مطابق با ماده 129 قانون تجارت و استاندارد حسابداری شماره 18، افشای ریالی معاملات الزامی است.
10. معصومی، سیدرسول، صالح نژاد، سیدحسن و علی ذبیحی زرین کلایی. (1397). شناسایی متغیرهای مؤثر بر میزان گزارشگری پایداری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. دانش حسابرسی، سال هجدهم، شماره 70، صص 195- 221.