Meta-analysis of Company Characteristics and Information Content of Annual and Interim Earnings

Document Type : Original Article

Authors

1 Associate Professor of Accounting, Faculty of Management and Accounting, College of Farabi, University of Tehran, Qom, Iran

2 Associate Professor of Accounting, Faculty of Economic and administrative sciences, University of Qom, Qom. Iran

3 Ph.D. student of Accounting, Faculty of Management and Accounting, College of Farabi, University of Tehran, Qom, Iran

Abstract

Examining the corporate characteristics affecting the informational content of annual and interim earnings, while creating a context for the favorable presentation of financial information in order to improve financial reporting, can gain the confidence of current and potential shareholders, too. Accordingly, this research investigated company characteristics and information content of annual and interim earnings using a meta-analysis approach during the last 20 years. In this regard, 63 domestic and foreign articles were reviewed. To answer research questions, a meta-analysis approach was used in CMA2 software. In the present study, the information content of annual and interim earnings as the dependent variable is defined as the correlation and regression relationship between accounting earnings with different price reaction criteria such as return, price, abnormal, or accumulated return in previous studies. Also, corporate characteristics have the role of an independent variable, which should be investigated in previous studies in the form of an interactive effect in accounting profit, multiplication, and their effect on different price response criteria. The findings indicate the negative and significant effect of company characteristics such as financial leverage and loss of the company on accounting earnings information content. However, accounting earnings information content has been independent of other company characteristics such as company size, growth opportunity, profitability, and systematic risk. Regarding company size, the type of financial reporting (annual and interim) is a moderating factor, so the information content of annual earnings was independent of company size. In contrast, the effect of company size on the information content of interim earnings was negatively significant.
 
 

Keywords

Main Subjects


نقـش سـود حسـابداری در قیمـت‌گـذاری اوراق بهادار همواره یکی از پرسش‌های مهم در پژوهش‌های حسـابداری بوده است. پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه محتوای اطلاعاتی سود (مربوط‌بودن یا ارتباط ارزشی سود) نشأت‌گرفته از پژوهش بال و براون (1968) و بیور (1968) همواره به دنبال بررسی نقشی بوده‌اند که اطلاعات حسابداری به‌طور اعم و سود حسابداری به‌طور اخص می‌تواند در تبیین رفتار قیمت و بازده اوراق بهادار داشته باشد. به‌طور کلی، نتایج پژوهش‌های قبلی حاکی از تأیید ارتباط ارزشی، مربوط‌بودن و محتوای اطلاعاتیِ سود حسابداری برای سرمایه‌گذاران (همبستگی قوی بین سود، تغییرات سود و ترکیبی از آنها با تغییر در قیمت، بازده و ارزش بازار حقوق صاحبان سهام) است (بولو و حسنی­القار،1393).

همچنین، طبق استانداردهای حسابداری، هدف اصلی گزارش مالی میان‌دوره‌ای،‌ به‌روزکردنِ آخرین اطلاعات مندرج در مجموعه کامل صورت‌های مالی سالانه است؛ از این رو، در گزارش‌هایِ مالی میان‌دوره‌ای،‌ اساساً اطلاعات مندرج در گزارش‌های مالیِ قبلی تکرار نمی‌شود؛ بلکه اطلاعات دربارۀ رویدادها و شرایط جدید ارائه می‌شود (هیئت تدوین استانداردهای حسابداری، 1400). بر این اساس، انتظار می‌رود ارائه گزارش‌های مالی میان‌دوره‌ای، با هدفِ گزارشگری بهنگام‌ترِ اطلاعات، به شفافیت بیشتر بازار سرمایه و درنهایت تصمیم‌گیری مطلوب‌تر استفاده‌کنندگان گزارش‌های مالی، ازجمله سرمایه‌گذاران کمک کند (عرب مازار و جمالیان­پور، 1389).

به هر حال، استانداردهای حسابداری در زمینه گزارشگری مالی میان‌دوره‌ای، همواره بحث‌ها و چالش‌هایی را به همراه داشته است؛ زیرا تدوین‌کنندگان استانداردهای حسابداری، ایجادکننده قواعدی برای اندازه‌گیری‌های میان‌دوره‌ای هستند. همچنین، این قانون‌گذاران بورس اوراق بهادارند که فواصل زمانی گزارشگری مالی میان‌دوره‌ای را تعیین می‌کنند و هر کدام نیز دیدگاههای مختلفی در زمینه فواصل مناسب زمانی گزارشگری مالی دارند؛ برای نمونه، کینگ (2018) فواصل مناسب زمانی گزارشگری مالی در پنج مورد از بزرگ‌ترین (و احتمالاً) موفق‌ترین اقتصادهای جهان را به شرح زیر بیان کرده است: 1. ایالات متحده (فصلی یا سه‌ماهه)؛ 2. چین (شش‌ماهه برای صورت‌های مالی و سه‌ماهه برای داده‌های کلیدی حسابداری)؛
3. ژاپن (فصلی یا سه‌ماهه) و 4. آلمان و انگلستان (شش ماهه)، (King, 2018).

نتایج پژوهش‌های تجربی اخیر نیز مؤید مباحث نظری پیش‌گفته است؛ برای مثال، مورارو-آرفایر (2016) بر این باور است که در زمان الزام شرکت‌ها به گزارشگری مالی سه‌ماهه در مقایسه با الزام آنها به گزارشگری مالی شش‌ماهه، میزان خطا و پراکندگی در پیش‌بینی تحلیلگران، بیشتر است؛ زیرا الزام شرکت‌ها به انتشار مکرّر گزارش‌های مالی، مدیران را محدود می‌کند و آنان ممکن است با تمرکز بیشتر بر اهداف کوتاه‌مدت، اهداف بلندمدت را فدا کنند. همچنین، تعدّد گزارشگری مالی ممکن است به ایجاد اختلالاتِ (شایعاتِ) بیشتر به جای اطلاعات و افزایشِ میزان خطای تحلیلگران مالی منجر شود و عدم توافق بین آنان را افزایش دهد (Moraru-Arfire, 2016). برنیسون (مدیر عامل شرکت بین‌المللی کورن/فرری) (2009) نیز معتقد است اگر متهم و تبهکاری در قلب بحران اخیر وجود داشته باشد، نتایج گزارش‌های سه‌ماهه است. او بر این باور است زمانی که قانون‌گذاران و کنگره به آنچه بر سر بازارها آورده‌اند، نگاهی بیندازند، متوجه خواهند شد که آنها با اعمال این رویه‌ها (الزام شرکت‌ها به ارائه گزارش‌های سه‌ماهه)، مدیران شرکت‌ها را مجبور به اتخاذ تصمیمات کوتاه‌مدت کرده‌اند (Burnison, 2009).

از این رو، با توجه به اهمیت گزارش‌های مالی میان‌دوره‌ای و احتمالاً متفاوت‌بودن محتوای اطلاعاتی سود میان‌دوره‌ای با محتوای اطلاعاتی سود سالیانه و همچنین، وجود اختلاف‌نظرها و تناقضات در زمینه ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای در پژوهش‌های قبلی (اعم از داخلی و خارجی) این پرسش مطرح می‌شود که ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای کدام‌اند. آیا بین ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای تفاوت معناداری وجود دارد یا خیر و اینکه متغیرهای تعدیل‌کننده احتمالیِ ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای با رویکرد فراتحلیل کدام‌اند. هدف اصلی این پژوهش، پاسخ به پرسش‌های پیش‌گفته است. نظر به اینکه تا کنون در ایران پژوهشی در این زمینه به انجام نرسیده است، این پژوهش می‌تواند راهگشای این موضوع مهم مالی و حسابداری شود و مدارک تجربی مربوطه‌ای را در این زمینه ارائه کند.

 

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

هیئت استانداردهای حسابداری مالی و همچنین، کمیته جنکینز1 (1991) که تأییدشدۀ انجمن حسابداران رسمی آمریکاست، در رابطه با «اعتبار2» و «ارزش3» به‌عنوان مهم‌ترین ویژگی گزارشگری مالی خوب و مناسب، اتفاق‌نظر دارند؛ به هر حال، دانشگاهیان، «ارتباط4» و «اعتبار» را مهم‌ترین ویژگی اطلاعات مالی می‌دانند (Thijssen & Iatridis, 2016). بارث و همکاران (2001) با ترکیب این ویژگی‌ها (یعنی، ارتباط و اعتبار یا به بیان دیگر، اتکاپذیربودن و مربوط‌بودن)، مفهوم ارتباط ارزشی (مرتبط‌بودنِ اطلاعات مالی با ارزش‌های بازار) را معرفی کردند (Barth et al., 2001; Thijssen & Iatridis, 2016). بر طبق ویژگی‌های کیفی سود نیز، محتوای اطلاعاتی (مربوط‌بودن یا ارتباط ارزشی) سود، یکی از سنجه‌ها و معیارهای کیفیت سود از دید سرمایه‌گذاران است. از این دیدگاه هم، سودی که بهتر بتواند تغییر قیمت را تفسیر کند، مطلوب‌تر فرض می‌شود (کرمی و همکاران، 1393).

معمولاً در این حوزه از پژوهش‌های حسابداری، دو پرسش مطرح است. پرسش اول اینکه آیا اطلاعات خاصی از حسابداری، با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام رابطه معناداری دارد. پرسش دوم نیز به دنبال بررسی این موضوع است که چه میزان از نوسانات ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، ازطریق اطلاعات خاصی از حسابداری، توضیح و تبیین‌پذیر است. پرسش اول، با بررسی میزان معناداری ضرایب رگرسیونی مجزا، پاسخ داده می‌شود؛ در حالی که پرسش دوم، ازطریق مطالعه و بررسی قدرت توضیحی یک مدل رگرسیونی، تحلیل‌شدنی است (اعتمادی و بابائی، 1397). در مطالعه حاضر، تأکید بر پرسش اولِ این حوزه از پژوهش‌های حسابداری است؛ زیرا هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی (مربوط‌بودن یا ارتباط ارزشی) سود حسابداری است.

همچنین، در زمینه رابطه بین کارایی بازار و ارتباط ارزشی، ابودی و همکاران (2002) مدعی هستند که بازار در پردازش اطلاعات عمومی ازجمله اطلاعات حسابداری، کارایی کامل ندارد. این در حالی است که بارث و همکاران (2001) در این زمینه نظری دیگری دارند. آنها بر این باورند که پژوهش‌ها در حوزه ارتباط ارزشی، نیازی به پذیرش فرض کارایی بازار ندارد و تنها نیازمند این فرض است که قیمت سهام منعکس‌کنندۀ اجماع باورهای سرمایه‌گذاران است (اعتمادی و بابائی، 1397).

لاندسمن و همکاران (2006) بر این باورند که بین مطالعات ارتباط ارزشی با رویکرد علامت‌دهی5 و مطالعات ارتباط ارزشی با رویکرد اندازه‌گیری6 تفاوت وجود دارد. براساسِ مطالعات ارتباط ارزشی از دیدگاه علامت‌دهی که مبتنی بر فرض کارایی بازار است، صورت‌ها و گزارش‌های مالی، دارایِ اطلاعات جدیدی برای اطلاع‌رسانی هستند. درمقابل، هدفِ مطالعات ارتباط ارزشی از دیدگاه رویکرد اندازه‌گیری، بررسی و تبیینِ ارتباط بین ارقامِ حسابداری و معیارهای مختلف ارزش بازار شرکت (بدون توجه به کارایی بازار) است (Landsman et al., 2006). در پژوهش حاضر، تأکید بر ارتباط ارزشی با رویکرد اندازه‌گیری بوده است. در این رویکرد (رویکرد اندازه‌گیری) فرض می‌شود سهامداران از اطلاعات موجود به‌طور کامل استفاده نکرده و اطلاعات دردسترس از منابع به‌روز و به‌هنگام گردآوری نشده‌اند. در این رویکرد برخلاف رویکرد اطلاعاتی (علامت‌دهی)، هم از قیمت و هم از بازده در نقش شاخص‌های بازار استفاده به عمل آمده است. مطالعات مبتنی بر مدل‌های قیمتی، در پیِ سنجش روایی صورت‌های مالی به‌عنوان اندازه‌های تلخیص‌شده‌ای هستند که شرکت را در تاریخ مشخصی تحت تأثیر قرار داده‌اند. این در حالی است که مطالعات مبتنی بر مدل‌های بازدهی، به دنبال تعیین و اندازه‌گیریِ توانایی ارقام حسابداری در ثبت و کنترل رویدادهایی هستند که شرکت را در بازه زمانی مشخصی تحت تأثیر قرار داده‌اند (Easton & Harris, 1991).

به بیان دیگر، محتوای اطلاعاتی سود حسابداری را می‌توان ازطریق معیارهای کلی واکنش بازار، یعنی واکنش حجمی و واکنش قیمتی محاسبه کرد. ازنظر تدوین‌کنندگان استانداردهایِ حسـابداری، واکنش حجمی و قیمتـی معاملات اوراق بهادار، نشان‌دهندۀ سودمندی و مفیـدبودن افشـای اطلاعات حسابداری ازجمله سود حسابداری بـرای سـرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. با وجود آنکه تغییر در حجم معاملات و تغییر در میانگین قیمت، هر دو نشان‌دهندۀ تغییر در باور سرمایه‌گذاران هستند، تغییر در حجم معاملات نشان‌دهندۀ تفاوت در تجدیدنظر در باور سرمایه‌گذاران ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی نیز هست. بر این اساس، واکنـش حجـمی، هـم بـا میزان تغییر قیمت و هم با سـطح عدم تقـارن اطلاعاتـی قبل از افشا ارتباط دارد (بهبهانی­نیا و مشایخی، 1395). به بیان دیگر، تغییـر قیمـت، بیان‌کنندۀ میانگیـن تغییـر در بـاور سـرمایه‌گذاران ناشـی از اعلان سـود است. این در حالی است کـه تغییر حجـم معاملات، نشان‌دهندۀ جمـع واکنش‌های سـرمایه‌گذاران اسـت. بیـور (1968) معتقد است از آنجایی کـه میزان صحت و دقـت اطلاعـات قبل از افشـا بـرای سـرمایه‌گذاران مشـاهده‌ناپذیر اسـت، حجم معاملات در مقایسـه با تغییر قیمت، شـاخص سـوگیرانه‌تری از دقت اطلاعات اعلان‌شـده در مقایسـه با اطلاعات قبلی سـرمایه‌گذاران اسـت (Beaver, 1968). همچنین، چانگ و لی (1998) نیز بر این باروند که واکنش حجمی معاملات بـه اعلان سـود، روشـی بـرای سنجش عدم تقـارن اطلاعاتـی سـرمایه‌گذاران قبل از افشـا اسـت و در تحقیقات مربوط‌بودن افشـاهای حسـابداری، کمتر اسـتفاده شده است (Scott, 2006)؛ از این رو، در این پژوهش، از بررسی پژوهش‌ها و مطالعاتِ دارای معیار واکنش حجمی در سنجش محتوای اطلاعاتی سود حسابداری، صرف‌نظر شده است.

نخستین عامل انگیزشی در انجام این پژوهش، کمبود پژوهش‌های دانشگاهی در زمینه تبیین و مقایسه ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای با رویکرد فراتحلیل بوده است.

همچنین، براساس بررسی‌های انجام‌شده در حوزه ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای حسابداری، تناقضاتی وجود داشته است؛ بنابراین، در این پژوهش، ازطریق روش فراتحلیل، ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود حسابداری (اعم از سود سالیانه و میان‌دوره‌ای) طی دوره 20 ساله اخیر بررسی شده‌اند. رویکرد فراتحلیل، با ایجاد یکپارچگی و مصالحه بین نتایج ناسازگار، متناقض و متعارضِ مطالعات متعدد در یک زمینه خاص، به درک بهتر موضوع کمک می‌کند. درنهایت، فراتحلیل، با فراهم‌کردن نتایج مطمئن‌تر نسبت به سایر روش‌های مروری، شکاف موجود بین موضوعات پژوهشی را پر می‌کند و نشان می‌دهد موضوع مدنظر تا چه اندازه شناخته‌شده است و تا چه میزان نیاز به بحث و بررسی بیشتر دارد.

 

ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود

الف. فرصت رشد

شرکت‌های دارای فرصت بالای رشد، از بازده سهامِ با ثباتِ کمتر و از سودِ با میزان آگاهی‌بخشیِ کمتری برخوردارند؛ زیرا میزان زیادی از ارزش بازار آنها مربوط به گزینه‌های ریسکی رشد شرکت است (Ayadi & Boujelbène, 2015)؛ از این رو، انتظار می‌رود رابطه بین فرصت رشد و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری، منفی و معنادار باشد. این در حالی است که تاکر و زاروین (2006) معتقدند شرکت‌های با چشم‌انداز رشد بالاتر ممکن است در راستای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، اطلاعات بیشتری را افشا کنند (Tucker & Zarowin, 2006)؛ از این رو، به دلیل وجود رابطه مثبت بین میزان افشا و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری، انتظار می‌رود رابطه بین فرصت رشد و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری نیز، مثبت و معنادار باشد.

ب. اهرم مالی

در شرکت‌های اهرمی (شرکت‌های دارای سطح بالای بدهی در ساختار سرمایه)، افزایش سودآوری شرکت، بیشتر به نفع وام‌دهندگان (اعتباردهندگان) است تا سهامداران؛ زیرا اخبار خوب مرتبط با افزایش سودآوری شرکت (به دلیل در اولویت بودن اعتباردهندگان نسبت به سهامداران در دریافت طلب خویش)، قدرت و امنیت بیشتری را برای اعتباردهندگان فراهم می‌کند؛ از این رو، براساس نظریه اثباتی حسابداری، مدیران در صورت دارابودنِ سطح بالای بدهی در راستای ایفای تعهدات، انگیزه زیادی برای مدیریت سود رو به بالا دارند. به بیان دیگر، شرکت‌های اهرمی، از ریسک بالایِ مدیریت سود برخوردارند که این امر به کاهش کیفیت سود حسابداری و درنتیجه، کاهش میزان آگاهی‌دهندگی (آگاهی‌بخشی) سود منجر می‌شود (Ayadi & Boujelbène, 2015)؛ از این رو، انتظار می‌رود ضریب واکنش سود (محتوای اطلاعاتی سود) در شرکت‌های با سطح بالای بدهی در قیاس با شرکت‌های دارای میزانِ پایین بدهی یا فاقد بدهی، پایین‌تر باشد. به بیان دیگر، باید رابطه بین اهرم مالی و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری منفی باشد.

ج. زیان‌ده بودن یا سودآوری شرکت

هاین (1995) معتقد است با افزایش شرکت‌های زیان‌ده در طول زمان، محتوای اطلاعاتی سود حسابداری کاهش می‌یابد. همچنین، الیوت و هانا (1966) بر این باورند با افزایش و رشد اقلام پس از سود و زیان عملیاتی، محتوای اطلاعاتی سود حسابداری کاهش می‌یابد. چوی و همکاران (2011) نیز معتقدند پیش‌بینی زیان‌های آتی در قیاس با پیش‌بینی سودهای آتی دشوارتر است. بر این اساس، انتظار می‌رود زیان‌ده بودن شرکت از محتوای اطلاعاتی سود حسابداری بکاهد.

د. ریسک سیستماتیک

سرمایه‌گذاران به سود حسابداری شرکت در دوره جاری، به‌عنوان معیاری از قدرت سودآوری و بازده آتی شرکت توجه دارند و هر اندازه که این بازده دارای ریسک بیشتری باشد (به بیان دیگر، ریسک سیستماتیک شرکت بیشتر باشد)، واکنش آنان به سودهای غیرعادی و غیرمنتظره شرکت، پایین‌تر خواهد بود (Billings, 1999)؛ از این رو، انتظار می‌رود سود شرکت‌های دارای ریسک سیستماتیک بالاتر، از محتوای اطلاعاتی پایین‌تری برخوردار باشد.

ه. اندازۀ شرکت

پوشش رسانه‌ای در رابطه با شرکت‌های بزرگ‌تر، بیشتر است و تحلیلگران به این قبیل شرکت‌ها به میزان بیشتری توجه می‌کنند. از دید عموم نیز، شرکت‌های بزرگ‌تر در قیاس با شرکت‌های کوچک‌تر، بیشتر تحت‌نظرند. به بیان دیگر، اطلاعات زیادی در رابطه با شرکت‌های بزرگ‌تر در بازار وجود دارد. این امر باعث می‌شود قیمت بازار سهام شرکت‌های بزرگ به میزان زیادی حاوی این اطلاعات باشد؛ یعنی قیمت سهام شرکت‌های بزرگ‌تر در قیاس با شرکت‌های کوچک‌تر، از آگاهی‌دهندگی بالاتری برخوردارند؛ از این رو، انتظار می‌رود ارائه اطلاعات جدید ازقبیل اعلان سود حسابداری، قیمت سهام شرکت‌های بزرگ‌تر را به میزان کمتری تحت تأثیر قرار دهد (آقایی و همکاران، 1391). همچنین، ایادی و بوژلن (2015) براساس فرضیه هزینه‌های سیاسی، معتقدند شرکت‌های بزرگ‌تر رویه‌هایی از حسابداری را انتخاب می‌کنند که به کاهش سود حسابداری منجر می‌شود؛ از این رو، به نظر می‌رسد هرچه شرکت بزرگ‌تر باشد، سود حسابداری، کمتر اتکاپذیر و آگاهی‌دهنده خواهد بود. بر این اساس، انتظار می‌رود رابطه بین اندازۀ شرکت و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری، منفی و معنادار باشد.

پرسش‌های پژوهش

در این پژوهش سعی بر آن است که به سؤالات اصلی تحقیق در زیر پاسخ داده شود:

  1. ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای با رویکرد فراتحلیل کدام‌اند؟
  2. متغیرهای تعدیل‌کننده احتمالیِ ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای با رویکرد فراتحلیل کدام‌اند؟

 

جامعۀ آماری

جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ مقالات چاپ‌شده در حوزه محتوای اطلاعاتی سود (اعم از سالیانه و میان‌دوره‌ای) در مجلات علمی‌پژوهشی داخلی حسابداری (28 مجله) و همچنین، در مجلات حسابداری معتبر خارجی نمایه‌شده در پایگاه اطلاع‌رسانی WOS (21 مجله انتخاب‌شده براساس فیلترهای 1. مجموعه هسته (اصلی) شاخص استنادی علوم اجتماعی؛ 2. محتوای کسب و کار؛ 3. بخش حسابداری و مالی و 4. زبان انگلیسی) و مجلات ISI در پایگاه اطلاع‌رسانی Scopus (19 مجله انتخاب‌شده براساس فیلترهای 1. بخش حسابداری و مالی و 2. درصد بالای حسابداری) طی 20 سال اخیر (منتهی به سال 1399 هجری -شمسی و سال 2020 میلادی) است؛ به هر حال، در راستای انجام فراتحلیلِ محتوای اطلاعاتی سود، شرایط ذیل برای تعیین جامعه مدنظر لحاظ شده است:

  1. در مرور و جستجوی مطالعات خارجی، از کلیدواژه‌های information content، informativeness و value relevance و معادل آنها در مطالعات داخلی، ازقبیل مفاهیم ارتباط ارزشی سود، مربوط‌بودن ارزش سود، ارزش‌مداری سود، بار اطلاعاتی سود، آگاهی‌بخشی (آگاهی‌دهندگی) سود و حتی ضریب واکنش سود مترادف با محتوای اطلاعاتی سود حسابداری استفاده شده است.
  2. تنها از نتایج مرتبط با مدل‌های محتوای اطلاعاتی سود ازقبیل مدل‌های قیمت، بازده، بازده غیرعادی یا بازده انباشته در مقالات مذکور استفاده شده و از نتایج مرتبط با سایر معیارها و مدل‌های محتوای اطلاعاتی سود ازجمله حجم معاملات خودداری شده است؛ زیرا همان‌طور که بیان شد براساس دیدگاه بیـور (1968) و اسـکات (2006)، واکنش حجمی در مقایسـه با واکنش قیمتی، شـاخص سـوگیرانه‌تری از دقت اطلاعات اعلان‌شـده در مقایسـه با اطلاعات قبلی سـرمایه‌گذاران اسـت.
  3. تنها پژوهش‌هایی بررسی شدند که در آنها ویژگی شرکتی به‌صورت اثر تعاملی در سود ضرب و اثر آن بر بازده، قیمت، بازده غیرعادی یا بازده انباشته ارائه شده است یا مدل رگرسیونی بازده، قیمت، بازده غیرعادی یا بازده انباشته براساس ویژگی شرکتی به دو گروه تقسیم‌بندی شده است.
  4. از بررسی نتایج غیرمعتبر مرتبط با مقالات، در نتیجه اشتباهات (اعم از سهوی یا دستکاری‌شده) خودداری شده است.
  5. از بررسی مطالعات موردی انجام‌شده در مکان‌ها و نهادهای خاص ازجمله شهرداری‌ها و نیز پژوهش‌های انجام‌شده با طبقه‌بندی‌های خاص خودداری شده است؛ زیرا یکی از متغیرهای موردنیاز برای سنجش اندازه اثر، حجم نمونه مدنظر بوده است.

بر این اساس، جامعه مطالعه‌شده به شرح نگاره 1 ذیل بوده است.

 

 

نگاره 1. جامعه مورد مطالعه

Table 1. The studied community

ردیف

نوع مجلات مورد بررسی

کل مقالات

مقالات فاقد شرایط فوق

تعداد نهایی

1

داخلی

33

2

31

2

خارجی

36

4

32

جمع کل

69

6

63

 

 

 

روش‌شناسی پژوهش

این پژوهش در حوزه پژوهش‌های اثباتی حسابداری قرار دارد. همچنین، از آنجا که این پژوهش به تبیین و مقایسۀ ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای با رویکرد فراتحلیل پرداخته است، از نوع توصیفی - همبستگی محسوب می‌شود. از لحاظ معرفت‌شناسی نیز از نوع تحقیقات تجربی و پس‌رویدادی (با استفاده از اطلاعات گذشته) است که براساس اطلاعاتِ پژوهش‌های مرتبط قبلی (اعم از داخلی و خارجی) در حوزه محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای به انجام رسیده است. سیستم استدلال آن نیز استقرایی و نوع مطالعه آن آرشیوی (اسنادکاوی) است. همچنین، به لحاظ نوع تحلیل آماری از نوع همبستگی بوده و از روش فراتحلیل برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شده است. در این پژوهش، بعد از جمع‌آوری آماره‌های اولیه نشان‌دهندۀ جهت و معناداریِ تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتیِ سود (ازقبیل آماره‌های t، p-value و سایر آماره‌های مرتبط) در مطالعات قبلی، از آزمون ترکیبی استوفر به‌عنوان یکی از تکنیک‌های رویکرد فراتحلیل در راستای دستیابی به اندازه‌های اثر ترکیبی استفاده شد. این آزمون ازطریق تبدیل آماره‌های پیش‌گفته به آماره Z، می‌تواند جهت و معناداریِ کلی تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته را آزمون کند (Hay et al., 2006).

در رویکرد فراتحلیل، در راستای همگن‌سازی نتایج و یافته‌های تجربی پژوهش‌های قبلی، از شاخصی به نام اندازه اثر استفاده می‌شود (Lipsey & Wilson, 2001). معمولاً در پژوهش‌های حسابداری با رویکرد فراتحلیل از شاخص همبستگی (r) اندازه اثر استفاده می‌شود؛ زیرا در این پژوهش‌ها، پژوهشگر به دنبال بررسی جهت و رابطه متغیرهای خاص است (بذرافشان، 1392). در پژوهش حاضر، از نرم‌افزار جامع فراتحلیل نسخه دو استفاده شده است.

 

روش تحلیل داده‌ها و پاسخ به پرسش‌های پژوهش

در پژوهش حاضر برای پاسخ به پرسش اول مبنی بر تبیین و مقایسه ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتیِ سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای طی دوره 20 ساله اخیر، بسته به نوع مدل مرتبط با محتوای اطلاعاتی سود و همچنین بر طبق مدل و نحوه سنجش ویژگی شرکتی مؤثر، از داده‌های آماری مرتبط با ضرایب رگرسیونیِ (اعم از مقدار آماره t، مقدار آمار z، مقدار P-value، و ....) اثرات تعاملی سود در آن ویژگی شرکتی استفاده شده است؛ برای نمونه، در مدل ایستون و هریس (1991):

 

که در آن:

 بازده سهام (تغییرات نسبی قیمت) طی سال مالی جاری t (یا طی دوره میان‌دوره‌ای مربوطه) برای شرکت i.

 سود هر سهم طی سال مالی جاری t (یا طی دوره میان‌دوره‌ای مربوطه) برای شرکت i.

 تغییرات سود هر سهم طی سال مالی جاری t (یا طی دوره میان‌دوره‌ای مربوطه) برای شرکت i.

 قیمت بازار هر سهم در پایان سال مالی t-1 (یا در پایان دوره میان‌دوره‌ای مربوطه قبلی) برای شرکت i.

 ویژگی شرکتی مؤثر در پایان سال مالی جاری t (یا در پایان دوره میان‌دوره‌ای مربوطه) برای شرکت i.

معناداربودن ضرایب رگرسیونی  و ، در مدل فوق، دلالت بر تأثیر ویژگی شرکتی مدنظر بر محتوای اطلاعاتیِ سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای دارد. در پژوهش حاضر و در رابطه با مدل ایستون و هریس (1991)، تنها از اثرات تعاملی ویژگی شرکتی مؤثر در سود حسابداری (و نه تغییرات آن) استفاده شده است. چنگ و همکاران (2013) نیز بر این بارورند که معیار میزان و سطح سود نسبت به شاخص تغییرات سود، سازه بهتر و باثبات‌تری در حوزه ارتباطات بین بازده و سود است.

همچنین، برای پاسخ به پرسش دوم مبنی بر تعیین متغیرهای تعدیل‌کننده احتمالیِ ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای با رویکرد فراتحلیل، در صورت کفایت داده‌های موجود، نتایج پژوهش‌های مرتبط قبلی براساسِ عواملِ تعدیل‌کننده احتمالی ازقبیل نوع مطالعات (داخلی و خارجی)، نوع مدل‌های محتوای اطلاعاتی، نوع گزارش‌های مالی (سالیانه و میان‌دوره‌ای) و همچنین تعاریف مختلف متغیر مستقل (تعاریف مختلف ویژگی‌های شرکتی)، طبقه‌بندی و فراتحلیل در این گروهها انجام شده است.

 

متغیرهای پژوهش

متغیر مستقل پژوهش حاضر، ویژگی‌های شرکتیِ مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای در مطالعات قبلی است. در این مطالعات، ویژگی‌های شرکتی باید به‌صورت اثر تعاملی در سود حسابداری، ضرب و اثر آن بر معیارهای مختلف واکنش قیمتی بررسی شده باشد. به بیان دیگر، داده‌های اولیه این پژوهش (که از نتایج مطالعات مرتبط قبلی مستخرج شده‌اند)، آماره‌هایی ازقبیل آماره t، p-value و سایر آماره‌های مرتبط هستند که نشان‌دهندۀ جهت و معناداریِ تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتیِ سود هستند و با تبدیل آنها به آماره Z (آزمون ترکیبی استوفر)، در راستای دستیابی به یک نتیجه‌گیری کلی و واحد اقدام شده است.

متغیر وابسته، محتوای اطلاعاتی سود سالیانه و میان‌دوره‌ای در مطالعات قبلی است. در پژوهش‌های حسابداری، همبستگی و رابطه رگرسیونی بین سود حسابداری با معیارهای مختلف واکنش قیمتی ازقبیل بازده، قیمت، بازده غیرعادی یا بازده انباشته، بیان‌کنندۀ محتوای اطلاعاتی سود حسابداری است.

 

یافته‌های پژوهش

بررسی آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

فراوانی ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای در پژوهش‌های داخلی و خارجی پیشین در نگاره 2 ارائه شده است. در پژوهش‌های قبلی و با توجه به لحاظ‌کردن تعریف خاص محتوای اطلاعاتی سود در پژوهش حاضر، 6 ویژگی شرکتی (ویژگی‌های شرکتی دارای دست‌کم 3 نمونه مقاله) بررسی شده است.

 

 

نگاره 2. فراوانی ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود در پژوهش‌های پیشین

Table 2. Frequency of corporate characteristics affecting profit information content in previous researches

عوامل

نوع مطالعه

فراوانی

نوع مطالعه

فراوانی

فرصت رشد GO

داخلی

8

خارجی

8

اهرم مالی LE

داخلی

6

خارجی

12

زیان‌ده بودن شرکت LO

داخلی

5

خارجی

4

سودآوری شرکت PR

داخلی

4

خارجی

0

ریسک سیستماتیک SR

داخلی

2

خارجی

4

اندازۀ شرکت SZ

داخلی

11

خارجی

7

منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

یافته‌های به‌دست‌آمده مندرج در نگاره 2 حاکی از آن است که از 63 مطالعه داخلی و خارجی انجام‌شده در حوزه ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود (اعم از سودهای سالیانه و میان‌دوره‌ای و با تعریف خاص مندرج در این پژوهش)، اندازۀ شرکت و اهرم مالی، بیشترین تعداد مطالعات (18 مطالعه) و سودآوری شرکت، کمترین تعداد مطالعات (4 مطالعه) را به خود اختصاص داده‌اند. درخور ذکر است به دلیل اینکه برخی از ویژگی‌های شرکتی، در تعدادی از مطالعات به‌طور مشترک و هم‌زمان استفاده شده، تعداد مطالعات و مقالات بررسی‌شده (63 مطالعه)، کمتر از فراوانی ویژگی‌های شرکتی مؤثر واقع در نگاره 3 (71 مورد) بوده است. لازم به توضیح است از بین 63 مطالعه بررسی‌شده، 4 مطالعه در زمینه فرصت رشد، 4 مطالعه در حوزه اهرم مالی، 1 مطالعه دربارۀ ریسک سیتماتیک و 1 مطالعه در رابطه با اندازۀ شرکت با داده‌های فصلی (سه‌ماهه) و سایر مطالعات با داده‌های سالیانه انجام شده است.

یافته‌های پژوهش

نتایج اولیه حاصل از انجام فراتحلیلِ مجموع مطالعاتی که به بررسی تأثیر ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود (با تعریف خاص مندرج در این پژوهش) پرداخته‌اند، در نگاره 3 زیر ارائه شده‌اند.

 

 

نگاره 3. نتایج فراتحلیل تأثیر ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود

Table 3. Results of meta-analysis of the effect of corporate characteristics on profit information content

نوع ویژگی خاص شرکت‌ها

مدل فراتحلیل

میانگین وزنی اندازه اثر

فاصله اطمینان95/0

آزمون فرض صفر

آزمون ناهمگنی

حدپایین

حد بالا

آماره Z

سطح‌معناداری

آماره Q

آماره I2

سطح معناداری

فرصت رشد GO

اثر ثابت

005/0

001/0

009/0

668/2

008/0

448/415

389/96

000/0

اثر تصادفی

025/0

006/0-

057/0

573/1

116/0

اهرم مالی LE

اثر ثابت

013/0-

018/0-

008/0-

479/5-

000/0

490/209

885/91

000/0

اثر تصادفی

048/0-

085/0-

011/0-

512/2-

012/0

زیان‌ده بودن شرکت LO

اثر ثابت

066/0-

072/0-

059/0-

964/19-

000/0

581/602

672/98

000/0

اثر تصادفی

114/0-

198/0-

028/0-

595/2-

009/0

سودآوری شرکت PR

اثر ثابت

040/0-

069/0-

011/0-

728/2-

006/0

104/213

592/98

000/0

اثر تصادفی

058/0-

295/0-

186/0

461/0-

645/0

ریسک سیستماتیک SR

اثر ثابت

057/0-

079/0-

035/0-

048/5-

000/0

146/12

833/58

033/0

اثر تصادفی

058/0-

295/0-

186/0

461/0-

645/0

اندازۀ شرکت SZ

اثر ثابت

008/0-

014/0-

002/0-

667/2-

008/0

063/161

445/89

000/0

اثر تصادفی

001/0-

030/0-

028/0

045/0-

964/0

منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

 

نتایج مرتبط با شاخص‌های Q و I2 مندرج در نگاره 3، حاکی از وجود ناهمگنی (عدم تجانس) بین نتایج مطالعات در رابطه با ویژگی‌های شرکتی است. شایان ذکر است مقادیر بالای Q و I2 (و به تبع آن، مقادیر پایین P-value (زیر 5 درصد بودن) نشان‌دهندۀ عدم تجانس و ناهمگونی بین مطالعات است. در صورت وجود عدم تجانس و ناهمگونی بین مطالعات، مدل اثرات تصادفی ارجح است؛ از این رو، در رابطه با ویژگی‌های شرکتی، نتایج مرتبط با مدل اثرات تصادفی ارجح است. به‌طور کلی، نتایج مرتبط با اندازه‌های اثر ترکیبی (مشترک) در مدل‌های مناسب انتخابی (در اینجا، مدل‌های اثرات تصادفی)، حاکی از عدم تأثیر (سطح معناداریِ بالای 5 درصد) ویژگی‌های فرصت رشد، سودآوری شرکت، ریسک سیستماتیک و اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود و درمقابل، تأثیر منفی و معنادار (سطح معناداری زیر 5 درصد) ویژگی‌های اهرم مالی و زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود است. به‌منظور بررسی تورش (سوگیری) انتشار درخصوص ویژگی‌های شرکتی، نتایج مرتبط با رگرسیون خطی اِگر در نگاره 4 ارائه شده‌‌اند.

 

 

نگاره 4. نتایج رگرسیون خطی اِگر در رابطه با ویژگی‌های شرکتی

Table 4. Egger linear regression results in relation to company characteristics

نوع ویژگی خاص شرکت‌ها

مقدار ثابت (عرض از مبدأ)

خطای استاندارد

آماره t

سطح معناداری

یک دامنه

دو دامنه

فرصت رشد GO

188/1

634/1

727/0

240/0

479/0

اهرم مالی LE

449/1-

932/0

555/1

070/0

139/0

زیان‌ده بودن شرکت LO

190/2-

924/3

558/0

297/0

594/0

سودآوری شرکت PR

510/36-

066/52

701/0

278/0

556/0

ریسک سیستماتیک SR

068/1

001/1

066/1

173/0

346/0

اندازۀ شرکت SZ

641/0

949/0

676/0

254/0

509/0

منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

به‌طور کلی، نتایج مرتبط با رگرسیون خطی اِگر مندرج در نگاره 4، حاکی از تأیید فرضیه صفر مبنی بر عدم سوگیری انتشار درخصوص ویژگی‌های شرکتی است. همچنین، نمودارهای قیفی فانل درخصوص ویژگی‌های شرکتی متقارن‌اند که تأییدی بر عدم سوگیری انتشار درخصوص ویژگی‌های شرکتی است.

در ادامه نتایج متفاوتِ تأثیر ویژگی‌های شرکتی به تفکیک نوع مطالعات (داخلی و خارجی)، نوع مدل‌های محتوای اطلاعاتی، نوع گزارش‌های مالی (سالیانه و میان‌دوره‌ای) و تعاریف مختلف متغیر مستقل در مقایسه با نتایج کلی تأثیر ویژگی‌های شرکتی برای تعیین عوامل تعدیل‌کننده تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود ارائه شده‌‌اند.

نتایج حاصل از انجام فراتحلیلِ مجموع مطالعاتی که به بررسی تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود (با تعریف خاص مندرج در این پژوهش) به تفکیک نوع مطالعه (داخلی و خارجی) پرداخته‌اند، در نگاره 5 زیر ارائه شده‌‌اند.

 

 

نگاره 5. نتایج فراتحلیل تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود به تفکیک نوع مطالعه

Table 5. Results of the meta-analysis of the effect of corporate characteristics on the informational content of profits by study type

نوع ویژگی شرکت

نوع مطالعه

میانگین‌وزنی اندازه اثر

فاصله اطمینان‌95/0

آزمون فرض صفر

آزمون ناهمگنی

حد‌پایین

حد بالا

آماره Z

سطح‌معناداری

آماره Q

آماره I2

سطح‌معناداری

زیان‌ده بودن شرکت LO

خارجی

068/0-

105/0-

031/0-

635/3-

000/0

247/30

082/90

000/0

داخلی

131/0-

456/0-

224/0

719/0

472/0

594/516

226/99

000/0

ریسک سیستماتیک‌SR

خارجی

064/0-

087/0-

041/0-

412/5-

000/0

706/2

001/0

439/0

داخلی

023/0

143/0-

188/0

270/0

787/0

554/5

995/81

018/0

                                                         منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

نتایج مندرج در نگاره 5، حاکی از آن است که نوع مطالعه در رابطه با ویژگی‌های شرکتی زیان‌ده بودن شرکت و ریسک سیستماتیک، عامل تعدیل‌کننده بوده است؛ به ‌طوری که نتایج حاکی از تأثیر منفی و معنادار زیان‌ده بودن شرکت و ریسک سیستماتیک بر محتوای اطلاعاتی سود در مطالعات خارجی است. این در حالی است که در مطالعات داخلی بررسی‌شده، زیان‌ده بودن شرکت و ریسک سیستماتیک بر محتوای اطلاعاتی سود تأثیر نداشته است.

نتایج حاصل از انجام فراتحلیلِ مطالعاتی که به بررسی تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود (با تعریف خاص مندرج در این پژوهش) به تفکیک نوع مدل محتوای اطلاعاتی استفاده‌شده پرداخته‌اند، در نگاره 6 زیر ارائه شده‌‌اند.

 

 

نگاره 6. نتایج فراتحلیل تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود به تفکیک نوع مدل محتوای اطلاعاتی

Table 6. The results of meta-analysis of the effect of corporate characteristics on the information content of profit by the type of information content model

نوع ویژگی

شرکت

مدل محتوای اطلاعاتی

میانگین وزنی اندازه اثر

فاصله اطمینان 95/0

آزمون فرض صفر

آزمون ناهمگنی

حد پایین

حد بالا

آماره Z

سطح معناداری

آماره Q

آماره I2

سطح معناداری

فرصت رشد GO

مدل بازده غیرعادی

108/0

018/0

196/0

353/2

019/0

تک مطالعه

مدل بازده انباشته

088/0

141/0-

308/0

749/0

454/0

495/251

205/99

000/0

مدل بازده

001/0

035/0-

036/0

033/0

973/0

309/120

857/90

000/0

زیان‌ده‌بودن شرکت LO

مدل قیمتی

368/0-

847/0-

441/0

881/0-

378/0

241/405

753/99

000/0

مدل بازده

047/0-

084/0-

009/0-

413/2-

016/0

413/58

728/89

000/0

اندازۀ شرکت SZ

مدل بازده غیرعادی

110/0-

198/0-

020/0-

393/2-

017/0

تک مطالعه

مدل قیمتی

017/0-

091/0-

057/0

449/0-

653/0

635/20

461/85

000/0

مدل بازده

012/0

023/0-

047/0

690/0

490/0

478/135

142/91

000/0

منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

نتایج مندرج در نگاره 6، حاکی از آن است که نوع مدل محتوای اطلاعاتی در رابطه با ویژگی‌های شرکتی فرصت رشد، زیان‌ده بودن شرکت و اندازۀ شرکت، عامل تعدیل‌کننده بوده است؛ به‌ طوری که نتایج حاکی از عدم تأثیر فرصت رشد بر محتوای اطلاعاتی سود براساس مدل‌های بازده و بازده انباشته و عدم تأثیر اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود براساس مدل‌های بازده و قیمتی است. این در حالی است که فرصت رشد، تأثیر مثبت و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب مدل بازده غیرعادی و اندازۀ شرکت، تأثیر منفی و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب مدل بازده غیرعادی داشته است. همچنین، نتایج حاکی از عدم تأثیر زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود براساس مدل قیمتی است. این در حالی است که زیان‌ده بودن شرکت، تأثیر منفی و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب مدل بازده داشته است.

نتایج حاصل از انجام فراتحلیلِ مجموع مطالعاتی که به بررسی تأثیر تعاریف مختلف ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود (با تعریف خاص مندرج در این پژوهش) پرداخته‌اند، در نگاره 7 زیر ارائه شده‌‌اند.

 

نگاره 7. نتایج فراتحلیل تأثیر تعاریف مختلف ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود

Table 7. Results of the meta-analysis of the effect of different definitions of corporate characteristics on the informational content of profits

نوع ویژگی

شرکت

تعریف ویژگی شرکتی

میانگین وزنی اندازه اثر

فاصله اطمینان 95/0

آزمون فرض صفر

آزمون ناهمگنی

حد‌پایین

حد بالا

آماره Z

سطح معناداری

آماره Q

آماره I2

سطح معناداری

فرصت رشد GO

رشد دارایی

027/0-

149/0-

097/0

421/0-

674/0

445/5

635/81

020/0

رشد فروش

381/0-

461/0-

294/0-

004/8-

000/0

تک مطالعه

نسبت ارزش بازار به دفتری

058/0

023/0

092/0

230/3

001/0

681/337

446/96

000/0

زیان‌ده بودن ‌شرکت LO

متغیر مجازی

130/0-

218/0-

039/0-

795/2-

005/0

552/599

832/98

000/0

زیان طی سه سال‌آتی

029/0

078/0-

135/0

529/0

597/0

تک مطالعه

سودآوری شرکت PR

بازده دارایی

022/0-

336/0-

297/0

131/0-

896/0

487/190

950/98

000/0

بازده فروش

164/0-

221/0-

106/0-

482/5-

000/0

تک مطالعه

                         

                                                       منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

نتایج مندرج در نگاره 7، حاکی از عدم تأثیر فرصت رشد بر محتوای اطلاعاتی سود براساس تعریف رشد دارایی (معیار اطلاعات تاریخی) است. این در حالی است که ویژگی فرصت رشد، تأثیر مثبت و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب تعریف نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (معیار اطلاعات ترکیبی (اطلاعات تاریخی و بازار) داشته است. همچنین، در نمونه مطالعات بررسی‌شده، ویژگی فرصت رشد، تأثیر منفی و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب تعریف رشد فروش (معیار اطلاعات جاری) داشته است. دیگر نتایج حاکی از عدم تأثیر زیان‌ده بودن شرکت براساس تعریف زیان طی سه سال آتی است. این در حالی است که زیان‌ده بودن شرکت براساس تعریف متغیر مجازی، تأثیر منفی و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود داشته است. همچنین، نتایج حاکی از عدم تأثیر سودآوری شرکت بر اساس تعریف بازده دارایی است. این در حالی است که سودآوری شرکت براساس تعریف بازده فروش، تأثیر منفی و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود داشته است. نتایج حاصل از انجام فراتحلیلِ مطالعاتی که به بررسی تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود (با تعریف خاص مندرج در این پژوهش) به تفکیک نوع گزارش مالی (سالیانه و میان‌دوره‌ای) پرداخته‌اند، در نگاره 8 زیر ارائه شده‌اند.

 

 

نگاره 8. نتایج فراتحلیل تأثیر ویژگی‌های شرکتی بر محتوای اطلاعاتی سود به تفکیک نوع گزارش مالی

Table 8. Results of the meta-analysis of the effect of corporate characteristics on the informational content of profit by type of financial report

نوع ویژگی

نوع گزارش مالی

میانگین وزنی اندازه اثر

فاصله اطمینان 95/0

آزمون فرض صفر

آزمون ناهمگنی

حد پایین

حد بالا

آماره Z

سطح معناداری

آماره Q

آماره I2

سطح معناداری

اندازۀ شرکت SZ

میان‌دوره‌ای

110/0-

198/0-

020/0-

393/2-

017/0

تک مطالعه

سالیانه

005/0

025/0-

034/0

312/0

755/0

143/156

753/89

000/0

منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

به‌طور کلی، نتایج حاکی از عدم تأثیر اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود بر اساس گزارش مالی سالیانه است. این در حالی است که اندازۀ شرکت، تأثیر منفی و معنادار بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب گزارش مالی میان‌دوره‌ای داشته است. به بیان دیگر، در رابطه با تأثیر ویژگی اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود، نوع گزارش مالی، عامل تعدیل‌کننده است.

خلاصه نتایج پژوهش از انجام فراتحلیل 63 مطالعه داخلی و خارجی در زمینه ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود و عوامل تعدیل‌کننده در نگاره 9 ارائه شده است.

 

 

نگاره 9. خلاصه نتایج فراتحلیل ویژگی‌های شرکتی مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود و عوامل تعدیل‌کننده

Table 9. Summary of the results of the meta-analysis of corporate characteristics affecting the information content of profit and moderating factors

عوامل

نوع تأثیر

عامل تعدیل‌کننده

نوع مطالعه

مدل محتوا

نوع گزارش

تعریف عامل

فرصت رشد GO

عدم تأثیر

--

--

اهرم مالی LE

تأثیر منفی

--

--

--

--

زیان‌ده بودن شرکت LO

تأثیر منفی

--

سودآوری شرکت PR

عدم تأثیر

--

--

--

ریسک سیستماتیک SR

عدم تأثیر

--

--

--

اندازۀ شرکت SZ

عدم تأثیر

--

--

منبع: یافته‌های پژوهشگر

 

بحث و نتیجه‌گیری

خلاصه نتایج مرتبط با ویژگی‌های شرکتی شناسایی‌شده مؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود (با تعریف خاص مندرج در این پژوهش) و عوامل تعدیل‌کننده و تفسیر نتایج حاصله، به شرح ذیل بوده است:

نتایج کلی: نتایج کلی و نهایی حاکی از تأثیر منفی و معنادارِ ویژگی‌های اهرم مالی و زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود در نمونه مطالعات بررسی‌شده است. این در حالی است که محتوای اطلاعاتی سود، مستقل از ویژگی‌های فرصت رشد، ریسک سیتماتیک، سودآوری و اندازۀ شرکت بوده است.

اهرم مالی و عوامل تعدیل‌کننده: تأثیر منفی و معنادار اهرم مالی بر محتوای اطلاعاتی سود در حالت کلی، هم‌راستا با انتظار است؛ زیرا همان‌طور که بیان شد در شرکت‌های اهرمی، افزایش سودآوری شرکت، بیشتر به نفع وام‌دهندگان (اعتباردهندگان) است تا سهامداران؛ زیرا اخبار خوب مرتبط با افزایش سودآوری شرکت، قدرت و امنیت بیشتری را برای اعتباردهندگان فراهم می‌کند؛ از این رو، براساس نظریه اثباتی حسابداری، مدیران در صورت دارابودنِ سطح بالای بدهی در راستای ایفای تعهدات، انگیزه بالایی برای مدیریت سود رو به بالا دارند. به بیان دیگر، شرکت‌های اهرمی از ریسک بالایِ مدیریت سود برخوردارند که این امر به کاهش کیفیت سود حسابداری و درنتیجه، کاهش میزان آگاهی‌دهندگی (آگاهی‌بخشی) سود و کاهش محتوای اطلاعاتی سود حسابداری منجر می‌شود. لازم به توضیح است تأثیر اهرم مالی بر محتوای اطلاعاتی سود، فاقد عوامل تعدیل‌کننده بوده است.

زیان‌ده بودن شرکت و عوامل تعدیل‌کننده: تأثیر منفی و معنادار زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود نیز مطابق با انتظار است؛ به‌ طوری که هاین (1995) معتقد است با افزایش شرکت‌های زیان‌ده در طول زمان، محتوای اطلاعاتی سود حسابداری کاهش می‌یابد. چوی و همکاران (2011) نیز معتقدند پیش‌بینی زیان‌های آتی در قیاس با پیش‌بینی سودهای آتی دشوارتر است. بر این اساس، انتظار می‌رود زیان‌ده بودن شرکت از محتوای اطلاعاتی سود حسابداری بکاهد.

در رابطه با نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مطالعه (داخلی و خارجی) در سنجش تأثیر زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود به نظر می‌رسد مقوله زیان‌ده بودن یا نبودن شرکت در اتخاذ تصمیمات مرتبط با سرمایه‌گذاری در سهام، مدنظر سرمایه‌گذاران داخلی نبوده و بنابراین، این مقوله، فاقد محتوای اطلاعاتی بوده است. این در حالی است که ازنظر سرمایه‌گذاران خارجی، نتایج مرتبط با زیان‌ده بودن یا نبودن شرکت، هم‌راستا با انتظار بوده است.

نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مدل محتوای اطلاعاتی (شامل مدل قیمتی و بازده) در سنجش تأثیر زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود نیز هم‌راستا با ویژگی مستمر و دوره‌ایِ زیان‌ده بودن شرکت (مدل‌های مبتنی بر بازدهی) و نه مقطعی بودن زیان‌دهی (مدل‌های قیمتی) در شرکت‌های مدنظر است.

در رابطه با نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع تعریف زیان‌ده بودن شرکت نیز به نظر می‌رسد تعریف زیان‌ده بودن شرکت بر حسب زیان طی سه سال آتی دارای اشکال است؛ از این رو، زیان‌ده بودن شرکت بر حسب زیان طی سه سال آتی، فاقد محتوای اطلاعاتی بوده است.

ویژگی‌های شرکتی غیرمؤثر بر محتوای اطلاعاتی سود: با توجه به عدم تأثیر ویژگی‌های شرکت ازقبیل فرصت رشد، سودآوری شرکت، ریسک سیستماتیک و اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود، به نظر می‌رسد این ویژگی‌ها در حالت کلی، ازنظر تعداد چشمگیری از بازیگران بازارهای سرمایه (سهامداران)، مطلوب نبوده‌اند؛ به‌ طوری که تغییر در این ویژگی‌ها به تغییر چشمگیر (اعم از افزایش یا کاهش) در قیمت بازار سهام یا در بازدهی سهام (اعم از بازده واقعی، بازده غیرعادی یا بازده انباشته) منجر نشده است. یکی از دلایل این امر آن است که در بیشتر مطالعات انجام‌شده در رابطه با این ویژگی‌ها، تعریف و اندازه‌گیری دقیق و درستی از آنها ارائه و استفاده نشده است؛ به‌ طوری که تعریف فرصت رشد بر حسب معیار رشد دارایی، به نظر می‌رسد ناقص و غیرمعمول باشد. از سوی دیگر، نقشِ عوامل تعدیل‌کننده به شرح ذیل نیز مؤید مطلب پیش‌گفته است:

نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مدل محتوای اطلاعاتی (شامل مدل قیمتی، بازده و بازده غیرعای) در سنجش تأثیر فرصت رشد بر محتوای اطلاعاتی سود نیز حاکی از آن است که فرصت رشد در کنار اطلاعات تاریخی سود حسابداری که عمدتاً بر حسب معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بوده است، منطقی بوده و تنها به بازده غیرعادی واکنش مثبت نشان داده و به تغییر چشمگیر در بازده و بازده انباشته منجر نشده است؛ زیرا آنچه بعد از اثر تعاملی سود حسابداری در نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام باقی می‌ماند، ارزش بازار حقوق صاحبان سهام است که به ایجاد بازده غیرعادی منجر خواهد شد. این در حالی است که در تعیین بازده و بازده انباشته، علاوه بر ارزش بازار، اطلاعاتی ازقبیل سود تقسیمی، تجزیه سهام، افزایش سرمایه و ... تأثیرگذار است؛ از این رو، بهتر است در تعیین تأثیر فرصت رشد براساس معیار مناسبِ نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بر محتوای اطلاعاتی سود، از شاخص بازده غیرعادی استفاده شود.

در رابطه با نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع تعریف فرصت رشد نیز به نظر می‌رسد تعریف فرصت رشد بر حسب رشد دارایی دارای اشکال باشد؛ از این رو، فرصت رشد بر حسب رشد دارایی، فاقد تأثیر بر محتوای اطلاعاتی سود بوده است. تأثیر مثبت و معنادار فرصت رشد بر حسب معیار مناسب نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، هم‌راستا با دیدگاه تاکر و زاروین (2006) است؛ به‌ طوری که شرکت‌های با چشم‌انداز رشد بالاتر ممکن است در راستای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، اطلاعات بیشتری را افشا کنند و این امر به افزایش محتوای اطلاعاتی سود منجر خواهد شد. همچنین، تأثیر منفی و معنادار معیار نسبتاً مناسب رشد فروش بر محتوای اطلاعاتی سود، مشابه با دیدگاه ایادی و بوژلن (2015) است؛ به‌ طوری که میزان زیادی از ارزش بازار شرکت‌های دارای فرصت بالای رشد، مربوط به گزینه‌های ریسکی رشد شرکت بوده است و از این رو، انتظار می‌رود شرکت‌های مذکور، از بازده سهامِ با ثباتِ کمتر و از سودِ با میزان آگاهی‌بخشیِ کمتری برخوردار باشند.

همچنین، در رابطه با نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع تعریف سودآوری نیز به نظر می‌رسد تعریف سودآوری بر حسب بازده دارایی (که ترکیبی از اقلام ترازنامه و صورت سود و زیان است) و بررسی تأثیر آن بر محتوای اطلاعاتی سود (که استخراج‌پذیر از صورت سود و زیان است)، دارای اشکال باشد؛ از این رو، سودآوری بر حسب بازده دارایی، فاقد تأثیر بر محتوای اطلاعاتی سود بوده است. تأثیر مثبت و معنار سودآوری بر حسب معیار مناسب بازده فروش (که استخراج‌پذیر از صورت سود و زیان است) بر محتوای اطلاعاتی سود، منطقی و هم‌راستا با انتظار است.

در رابطه با نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مطالعه (داخلی و خارجی) در سنجش تأثیر ریسک سیستماتیک بر محتوای اطلاعاتی سود و عدم تأثیر این ویژگی در مطالعات داخلی و در مقابل، تأثیر منفی آن در مطالعات خارجی، حاکی از عدم اندازه‌گیری صحیح ریسک سیستماتیک در مطالعات داخلی و لحاظ‌کردن دوره‌های کوتاه زمانی در محاسبه آن بوده است؛ زیرا همان‌طور که بیان شد سرمایه‌گذاران به سود حسابداری شرکت در دوره جاری، به‌عنوان معیاری از قدرت سودآوری و بازده آتی شرکت توجه دارند و هر اندازه این بازده دارای ریسک بالاتری باشد (به بیان دیگر، ریسک سیستماتیک شرکت بیشتر باشد)، واکنش آنان به سودهای غیرعادی و غیرمنتظره شرکت، پایین‌تر خواهد بود.  

نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مدل محتوای اطلاعاتی (شامل مدل قیمتی، بازده و بازده غیرعای) در سنجش تأثیر اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود نیز حاکی از آن است که سنجش اندازۀ شرکت که عمدتاً بر حسب معیار ارزش بازار بوده، منطقی بوده و بنابراین، تنها به بازده غیرعادی واکنش نشان داده و به تغییر چشمگیر در بازده و قیمت منجر نشده است؛ زیرا آنچه از اثر تعاملی سود حسابداری در ارزش بازار حاصل می‌شود، ارزش کلی بازار شرکت است که به ایجاد بازده غیرعادی منجر خواهد شد. این در حالی است که در تعیین بازده، علاوه بر ارزش بازار، اطلاعاتی ازقبیل سود تقسیمی، تجزیه سهام، افزایش سرمایه و ... تأثیرگذار است. همچنین، با توجه به اینکه در مدل قیمتی، تعداد سهام لحاظ نشده است، اندازۀ شرکت که عمدتاً بر حسب معیار مناسب ارزش بازار (حاصل‌ضرب تعداد در قیمت سهام) بوده، فاقد تأثیرگذاری بر محتوای اطلاعاتی سود بوده است؛ از این رو، بهتر است در تعیین تأثیر اندازۀ شرکت براساس معیار مناسبِ ارزش بازار بر محتوای اطلاعاتی سود نیز از شاخص مناسب بازده غیرعادی استفاده شود. تأثیر منفی و معنادار اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب معیار بازده غیرعادی، هم‌راستا با دیدگاه پوشش رسانه‌ای بیشتر در رابطه با شرکت‌های بزرگ‌تر و همچنین، تأیید فرضیه هزینه‌های سیاسی در شرکت‌های مذکور است.

همچنین، نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع گزارش مالی (سالیانه و میان‌دوره‌ای) در سنجش تأثیر اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود نیز مؤید این مطلب است که ارزش بازار میان‌دوره‌ای در مقایسه با ارزش بازار پایان سال به‌عنوان معیار غالب تعیین اندازۀ شرکت و به دلیل به هنگام بودن، به تغییر در محتوای اطلاعاتی سود منجر شده است. این در حالی است که محتوای اطلاعاتی سود، مستقل از اندازۀ شرکت بر حسب گزارش مالی سالیانه بوده است.

براساس یافته‌های حاصله، پژوهشگران می‌باید با در نظر گرفتن عوامل تعدیل‌کننده و اثرگذار شناسایی‌شده در بررسی روابط بین ویژگی‌های شرکتی و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری، روش‌ها و مدل‌های اجرای پژوهش خود را به گونه‌ای انتخاب کنند که ضمن کنترل تأثیر این نوع عوامل، نتایج دقیقی از روابط میان متغیرهای اصلی را گزارش دهند و با توجه به وجودداشتن یا نداشتن رابطه میان متغیرهای اصلی، عوامل مرتبط و اثرگذار بر محتوای اطلاعاتی سود حسابداری را برای بررسی‌های آتی انتخاب کنند.

 

پیشنهادات و محدودیت‌ها

با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهادات زیر ارائه می‌شود:

  1. با توجه به تأثیر منفی و معنادار اهرم مالی بر محتوای اطلاعاتی سود، به نظر می‌رسد در شرکت‌های دارای میزان بالای بدهی در ساختار سرمایه شرکت، سود از واکنش قیمتی پایینی برخوردار بوده است؛ از این رو، به مدیران مالی شرکت‌های بورسی پیشنهاد می‌شود برای جلوگیری از کاهش ارزش شرکت و درنتیجه، از بین رفتن ثروت سهامداران، در رابطه با میزان بهینه بدهی در ساختار سرمایه شرکت، دقت بیشتری به خرج دهند و اقدام عملی مناسبی در این زمینه به انجام برسانند. همچنین، به سهامداران بالقوه نیز پیشنهاد می‌شود در تصمیم‌گیری برای خرید، فروش و نگهداری سهامِ شرکت‌های اهرمی، سطحِ بدهی‌های شرکت را مدنظر قرار دهند.
  2. با توجه به تأثیر منفی و معنادار و زیان‌ده بودن شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود نیز، به نظر می‌رسد در شرکت‌های زیان‌ده، سود از واکنش قیمتی پایینی برخوردار بوده است؛ از این رو، به مدیران مالی شرکت‌های بورسی پیشنهاد می‌شود برای جلوگیری از کاهش ارزش شرکت و درنتیجه، از بین رفتن ثروت سهامداران، در راستای راه‌اندازی طرح‌ها و پروژه‌های سودآور و درآمدزا در شرکت، بستر مناسب را فراهم کنند و اقدام عملی مناسبی در این زمینه انجام دهند.
  3. با توجه به نقشِ تعدیل‌کنندگیِ نوع مدل محتوای اطلاعاتی در سنجش تأثیر زیان‌ده بودن بر محتوای اطلاعاتی سود، به نظر می‌رسد نقش و اثرگذاریِ زیان‌ده بودن شرکت نیز به‌صورت مستمر و دوره‌ای (تأثیرگذاری مثبت بر محتوای اطلاعاتی سود مبتنی بر مدل‌های بازدهی) و نه در یک مقطع خاص (عدم تأثیر بر محتوای اطلاعاتی سود مبتنی بر مدل‌های قیمتی) بوده است؛ از این رو، به مالیِ شرکت‌های زیان‌ده بورسی پیشنهاد می‌شود برای پیشگیری از کاهش ارزش شرکت و درنتیجه، از بین رفتن ثروت سهامداران طی دوره مالی، به‌طور مستمر عملکرد مالی شرکت طی دوره مالی را مدنظر قرار دهند و در راستای کاهشِ میزان زیان‌دهی شرکت، بستر لازم را فراهم کنند و اقدامات عملی مناسبی را ازطریق متوقف‌کردن به‌موقعِ طرح‌ها و پروژه‌های زیان‌ده در شرکت به انجام برسانند.
  4. به نظر می‌رسد تأثیر منفی و معنادار اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود بر حسب معیار بازده غیرعادی، هم‌راستا با دیدگاه پوشش رسانه‌ای بیشتر در رابطه با شرکت‌های بزرگ‌تر و همچنین، تأیید فرضیه هزینه‌های سیاسی در شرکت‌های مذکور بوده است. به بیان دیگر، شرکت‌های بزرگ‌تر، از میزان بازدهیِ پایین‌تر از بازدهی بازار برخوردار بوده‌اند؛ از این رو، به سهامداران بالقوه شرکت‌های بزرگ بورسی پیشنهاد می‌شود در راستای اتخاذ تصمیمات منطقی و درست، بزرگی شرکت را به‌عنوان مانعی در راستای دستیابی به بازدهی بیشتر از بازدهی بازار مدنظر قرار دهند.
  5. همچنین، با توجه به نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع گزارش مالی (سالیانه و میان‌دوره‌ای) در سنجش تأثیر اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود، به نظر می‌رسد ارزش بازار میان‌دوره‌ای در مقایسه با ارزش بازار پایان سال به‌عنوان معیار غالب تعیین اندازۀ شرکت و به دلیل به‌هنگام بودن، به تغییر در محتوای اطلاعاتی سود منجر شده است. این در حالی است که محتوای اطلاعاتی سود، مستقل از اندازۀ شرکت بر حسب گزارش مالی سالیانه بوده است؛ از این رو، به سهامداران بالقوه شرکت‌های بزرگ بورسی پیشنهاد می‌شود در راستای دستیابی به بازدهی مناسب در این قبیل شرکت‌ها، اطلاعات حسابداری میان‌دوره‌ای مرتبط با بزرگی شرکت را به‌طور مستمر مدنظر قرار دهند. موارد زیر نیز برای پژوهش‌های آتی پیشنهاد می‌شود:

1- با توجه به نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مطالعه (داخلی و خارجی)، به نظر می‌رسد در حالت کلی، زیان‌ده بودن شرکت ازنظر سرمایه‌گذاران داخلی، برخلاف انتظار، عاملی مؤثر در کاهشِ محتوای اطلاعاتی سود نبوده است؛ از این رو، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی، ضمن بررسی علل این موضوع، از معیارهای مناسب‌تری به‌جر معیار مجازی (دو وجهی) برای سنجش میزان زیان‌آوری شرکت در مطالعات داخلی استفاده شود.

2- همچنین، با توجه به نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع تعریف زیان‌ده بودن شرکت، به نظر می‌رسد استفاده از معیار زیان‌ده بودن شرکت طی سه سال آتی، معیار مناسبی برای تعریف زیان‌ده بودن شرکت نبوده است؛ از این رو، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی برای سنجش زیان‌ده بودن شرکت از تعاریف مناسب‌تری استفاده شود.

3- با توجه به عدم تأثیر ویژگی‌های شرکت ازقبیل فرصت رشد، سودآوری شرکت، ریسک سیستماتیک و اندازۀ شرکت بر محتوای اطلاعاتی سود، به نظر می‌رسد این ویژگی‌ها در حالت کلی، ازنظر تعداد درخور توجهی از بازیگران بازارهای سرمایه (سهامداران)، مطلوب نبوده‌اند؛ به‌ طوری که تغییر در این ویژگی‌ها به تغییر چشمگیر (اعم از افزایش یا کاهش) در قیمت بازار سهام یا در بازدهی سهام (اعم از بازده واقعی، بازده غیرعادی یا بازده انباشته) منجر نشده است. یکی از دلایل این امر آن است که در بیشتر مطالعات انجام‌شده در رابطه با این ویژگی‌ها، تعریف و اندازه‌گیری دقیق و درستی از آنها ارائه و استفاده نشده است؛ به ‌طوری که تعریف فرصت رشد بر حسب معیار رشد دارایی، ناقص و غیرمعمول بوده و تعریف سودآوری نیز بر حسب معیار بازده دارایی و بررسی تأثیر آن بر محتوای اطلاعاتی سود دارای اشکال است. همچنین، در سنجش ریسک سیستماتیک، اغلب دوره‌های کوتاه زمانی لحاظ شده است؛ از این رو، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی برای سنجش این ویژگی‌ها از تعاریف مناسب‌تری استفاده شود.

4- با توجه به نقش تعدیل‌کنندگیِ نوع مدل محتوای اطلاعاتی (شامل مدل قیمتی، بازده و بازده غیرعای) در سنجش تأثیر فرصت رشد بر محتوای اطلاعاتی سود، به نظر می‌رسد فرصت رشد در کنار اطلاعات تاریخی سود حسابداری که عمدتاً بر حسب معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بوده است، منطقی است که تنها به بازده غیرعادی، واکنش مثبت نشان داده شده و به تغییر چشمگیر در بازده و بازده انباشته منجر نشده باشد؛ زیرا آنچه بعد از اثر تعاملی سود حسابداری در نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام باقی می‌ماند، ارزش بازار حقوق صاحبان سهام است که به ایجاد بازده غیرعادی منجر خواهد شد. این در حالی است که در تعیین بازده و بازده انباشته، علاوه بر ارزش بازار، اطلاعاتی ازقبیل سود تقسیمی، تجزیه سهام، افزایش سرمایه و ... تأثیرگذار است؛ از این رو، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی در راستای سنجش واکنش قیمتیِ فرصت رشد براساس معیار مناسبِ نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، از شاخص بازده غیرعادی استفاده شود.

ازجمله‌های محدودیت‌های پژوهش به شرح ذیل بوده است.

  1. قطعاً مطالعاتی در حوزه محتوای اطلاعاتی و ویژگی‌های شرکتی، به انجام رسیده است که نتایج آنها منتشر نشده‌ یا به هر دلیلی از دسترس پژوهشگر خارج بوده‌اند. در صورت انتشار و دسترسی به نتایج این مطالعات و لحاظ‌کردن آنها در فراتحلیل، ممکن است نتایج پژوهش حاضر دستخوش تغییر شود.
  2. یکی دیگر از محدودیت‌های پژوهش حاضر، وضعیت متفاوت کارایی بازار دربارۀ هر کدام از تحقیقات استفاده‌شده در این پژوهش بوده است.
  3. محدودیت مهم دیگر، تعاریف عملیاتی متفاوتِ ویژگی‌های شرکتی در تحقیقات استفاده‌شده در پژوهش حاضر بوده است؛ البته این موضوع (تعاریف عملیاتی متفاوتِ ویژگی‌های شرکتی) به‌منزلۀ عامل تعدیل‌کننده بررسی شده است.

 

یادداشت­ها

  1. Jenkins
  2. Reliability
  3. Value
  4. Relevance
  5. Signaling Approach
  6. Measurement Approach

 

آقایی، محمدعلی، ثقفی، علی، تقی نتاج، غلامحسین و جهانبخش اسدنیا. (1391). تأثیر اعلان سود فصلی شرکت‌ها بر تأمین نیاز اطلاعاتی ذینفعان. حسابداری مالی، 4(16)، 39-1.
اعتمادی، حسین و ساسان بابائی. (1397). ارتباط ارزشی و اطلاعات حسابداری. مطالعات حسابداری و حسابرسی، 7(26)، 16-5.
بذرافشان، آمنه. (1392). روش‌شناسی متاآنالیز (فراتحلیل) در حسابداری: معرفی، ضرورت‌ها و کاربردها. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. ارائه‌شده در همایش حسابداری ایران.
بولو، قاسم و مسعود حسنی‌القار. (1393). معیارهای تجربی کیفیت سود. مطالعات حسابداری و حسابرسی، 3(12)، 87-56.
بهبهانی‌نیا، پریسا سادات و بیتا مشایخی. (1395). طراحی مدل تبیینی واکنش به سود ایران. دانش حسابرسی، 16(63)، 88-63.
عرب‌مازار یزدی، محمد و مظفر جمالیان‌پور. (1389). مقایسه محتوای اطلاعاتی و سودمندی صورت سود و زیان میان‌دوره‌ای 3، 6 و 9 ماهه در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش‌های حسابداری مالی، 2(6)، 66-45.
کرمی، غلامرضا، ابراهیمی کردلر، علی و محمدصادق غزنوی. (1393). بررسی محتوای اطلاعاتی افزاینده سود و جریان نقد عملیاتی آستانه‌ای: شواهدی از بازار بورس اوراق بهادار تهران. مطالعات تجربی حسابداری مالی، 11(42)، 87-59.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری (1400). استاندارد شماره 22: گزارشگری مالی میان‌دوره‌ای. تهران: سازمان حسابرسی.
References
Accounting Standards Development Board (1400). Standard No. 22: Interim financial reporting. Tehran: Audit Organization [In Persian].
Aghaei, M. A., Thaghafi, A., Taghi Netaj, Gh., & Asadniya J. (2011). The effect of quarterly profit announcement of companies on meeting the information needs of stakeholders. Financial Accounting, 4(16), 1-39 [In Persian].
arab mazr yazdi, M., & Jamalian Pour, M. (2011). Compared information content and usefulness of interim income statements in periods of 3, 6 and 9 months. Financial Accounting Research, 2(4), 45-66 [In Persian].
Ayadi, W. M., &and Boujelbène, Y. (2015). Internal governance mechanisms and value relevance of accounting earnings: An empirical study in the French context. International Journal of Managerial and Financial Accounting, 7(1), 3-25.
Ball, R., &and Brown, P. (1968). An empirical examination of accounting income numbers. Journal of Accounting Research, 6(2), 159-178.
Barth, M. E., Beaver, W. H., &and Landsman, W. R. (2001). The relevance of the value relevance literature for financial accounting standard setting: Another view. Journal of Accounting and Economics, 31(1-3), 77-104.
Bazrafshan, A. (2012). Methodology of meta-analysis (meta-analysis) in accounting: introduction, necessities and applications. Ministry of Science, Research and Technology. Presented at Iran Accounting Conference [In Persian].
Beaver, W. H. (1968). The information content of annual earnings announcements. Journal of Accounting Research, 6 (supplement), 67-92.
Behbahaninia, P. S., & Mashaikhi, B. (2015). Designing an explanatory model of reaction to Iran's profit. Auditing Knowledge, 16(63), 63-88 [In Persian].
Billings, B. K. (1999). Revisiting the relation between the default risk of debt and the earnings response coefficient. The Accounting Review, 74(4), 509-522.
Bolo, G., & Hasani Alghar, M. (2014). Empirical Measures of Earnings Quality. Accounting and Auditing Studies, 3(12), 46-69 [In Persian].
Burnison, G. (2009). Wall Street’s leadership crisis, January 29. Available at: http://chiefexecutive.net/wallstreets-leadership-crisis.
Cheng, C. A., Lee, B. S., &and Yang, S. (2013). The value relevance of earnings levels in the return-earnings relation. International Journal of Accounting and Information Management, 21(4), 260-284.
Choi, J. H., Myers, L. A., Zang, Y., &and Ziebart, D. A. (2011). Do management EPS forecasts allow returns to reflect future earnings? Implications for the continuation of management’s quarterly earnings guidance., Review of Accounting Studies, 16(1), 143-182.
Easton, P. D., &and Harris, T. S. (1991). Earnings as an explanatory variable for returns., Journal of Accounting Research, 29(1), 19-36.
Easton P. D., &and Sommers, G. A. (2002). Scale and the scale effect in market-based accounting research. Journal of Business Finance and accounting, 30(1-2), 25-56.
Elliott, J. A., &and Hanna, J. D. (1996). Repeated accounting write-offs and the information content of earnings. Journal of Accounting Research, 34, 135-155.
Etemadi, H., & Babaie, S. (2018). Value Relevance and Accounting Information. Accounting and Auditing Studies, 7(26), 5-16 [In Persian].
Hay, D., Knechel, R., &and Li, V. (2006). Non-audit services and auditor independence: New Zealand evidence. Journal of Business Finance & Accounting, 33(5-/6), 715-734.
Hayn, C. (1995). The information content of losses. Journal of Accounting and Economics, 20(2), 125-153.
Karami, G., E. Kordlar, A., & Ghaznavi, M. S. (2013). Incremental Information Content of Earnings and Cash Flows from Operation and Their Extremity: Evidence from Tehran Stock Exchange. Empirical Studies in Financial Accounting, 11(42), 87-59 [In Persian].
King, T. A. (2018). How frequently should listed companies report results?. Research in Accounting Regulation, 30(2), 176-179.
Landsman, W. R., Peasnell, K. V., Pope, P. F., &and Yeh, S. U. (2006). Which approach to accounting for employee stock options best reflects market pricing?. Review of Accounting Studies, 11(2), 203-245.
Lipsey, M. W., &and Wilson, D. B. (2001). Practical meta-analysis. Applied Social Research Methods, 49, 1-247.
Moraru-Arfire, A. (2016). The role of reporting frequency on financial analysts’ information environment., The Wharton School, University of Pennsylvania, and University of Neuchâtel, Switzerland, 1-42.
Scott W. (2006). Financial accounting theory. 4th Fourth Edition., Canada: Prentice-Hall.
Thijssen, M. W. P., &and Iatridis, G. E. (2016). Conditional conservatism and value relevance of financial reporting: A study in view of converging accounting standards. Journal of Multinational Financial Management, 37-38, 48-70.
Tucker, J. W., &and Zarowin, P. A. (2006). Does income smoothing improve earnings informativeness?. The Accounting Review, 81(1), 251-270.