Document Type : Original Article
Authors
1 Associate Professor, Department of Accounting, Faculty of Social Sciences and Economics, Alzahra University, Tehran, Iran
2 Ph.D. Candidate, Department of Accounting, Faculty of Social Sciences and Economics, Alzahra University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
سود حسابداری و اجزای آن از اطلاعاتی است که هنگام تصمیمگیریهای مالی، توسط افراد در نظر گرفته میشود. صرفنظر از چگونگی استفاده از ارقام سود گزارش شده، کیفیت سود بایستی مدنظر قرار گیرد. آزادی عمل مدیران در استفاده از اصول تطابق و تحقق و استفاده از برآورد و پیشبینی از مواردی است که میتواند کیفیت سود را تحتتأثیر قرار دهد (خواجوی و ناظمی، 1384). پایداری سود از جمله ویژگیهای کیفیت سود مبتنی بر اطلاعات حسابداری است و شاخصی است که به سرمایهگذاران در پیشبینی سودهای آتی و جریانهای نقدی شرکت کمک میکند. تداوم سود به معنای تکرارپذیر بودن سود جاری است. هر چقدر تداوم سود بیشتر باشد، به این معنی است که شرکت توان بیشتری برای حفظ سود جاری دارد و فرض میشود کیفیت سود شرکت نیز بیشتر است. سرمایهگذاران در پیشبینی سودهای آتی و جریانهای نقدی مورد انتظار خود به بخش پایدار سود بیشتر از بخش ناپایدار سود اهمیت میدهند (بیات، زلقی و میرحسینی، 1394). شناسایی مدیریت سود و تأثیر آن بر تداوم سود نیز برای استفادهکنندگان از صورتهای مالی از اهمیت بالایی برخوردار است. عوامل متعددی بر مدیریت سود مؤثرند، هرقدر مدیریت سود با انگیزه آشکارتری صورت نپذیرد شناسایی عوامل مؤثر بر آن پیچیدهتر خواهد بود (جانسن و همکاران، 2012) . مطالعات متعددی به بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت سود پرداختهاند؛ به عنوان مثال ملازاده، لاری دشت بیاض و ساعی (1395) به بررسی دانش مالی مدیرعامل؛ جانگ و کیم (2017) وجوه نقد عملیاتی غیرعادی، هزینههای تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی جانگ و کیم (2017)؛ یونکیم و وودراف (2012) تغییرات درآمد فروش شرکت تقسیم بر جمع داراییهای در دوره قبل، تغییرات اقلام تعهدی جاری تقسیم بر جمع داراییهای دو دوره قبل، ناخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات شرکت دوره قبل را بر مدیریت سود مؤثر میدانند (Yoon et al., 2012). لذا با توجه به اهمیت عوامل مؤثر بر تداوم سود برای سهامداران و درک عملکرد شرکت و انگیزههای هیئتمدیره در دستکاری سود و با توجه به اینکه این موضوع قبلاً در ایران کار نشده است در این تحقیق به بررسی تأثیر انواع شیوههای مدیریت سود واقعی و تعهدی و همچنین ترکیب هیئتمدیره بر تداوم سود پرداخته میشود.
مبانی نظری
یکی از مهمترین موضوعات مطرح در ادبیات مالی و حسابداری، چگونگی تفسیر صورتهای مالی و استفاده از اطلاعات حسابداری توسط بازیگران بازار سرمایه میباشد. صورتهای مالی مهمترین منبع اطلاعاتی اشخاص برونسازمانی بهویژه سرمایهگذاران در دستیابی به اطلاعات است. در این میان صورت سود و زیان با ارائه اطلاعات مفید در مورد توان سودآوری شرکت، توجه بازیگران بازار سرمایه را به خود جلب نموده است (سعیدی، حمیدیان و ربیعی، 1392). بر اساس چارچوب مفهومی هیئتهای استانداردهای حسابداری مالی اطلاعات سود باید به کاربران در تعیین مقدار، زمانبندی و عدمقطعیت جریانهای نقدی آتی کمک کند. درنتیجه، کیفیت سود بالا سهم قابلتوجهی در تداوم و پایداری بلندمدت یک شرکت و اثربخشی بازار مالی دارد (Khuong et al., 2022). از طرفی قضاوتهای اعمال شده توسط مدیران در تهیه صورتهای مالی، باعث ایجاد نگرانیهایی درمورد قابلیت اتکا سود حسابداری شده است. اگر مدیران از طریق اعمال آزادی خود در زمینة انتخابهای حسابداری در گزارشگری، انگیزههایی برای گمراه نمودن استفادهکنندگان صورتهای مالی داشته باشند، احتمال دستکاری یا مدیریت سود وجود خواهد داشت (سعیدی و همکاران، 1392). مدیریت سود میتواند به دو روش انجام پذیرد؛ در روش اول، مدیران میتوانند از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری اقدام به مدیریت سود نمایند، در روش دوم که مدیریت سود واقعی نامگذاری شده، مدیران از طریق فعالیتهای واقعی (مخصوصاً زمان و سطح اجرای فعالیتهای واقعی مانند تولید، فروش، سرمایهگذاری و فعالیتهای تأمین مالی) سود را دستکاری میکنند (شمسزاده ،افلاطونی و نیکبخت، 1395).
بر اساس این مطالب میتوان نتیجه گرفت مدیریت سود، مداخله مغرضانه در گزارشگری مالی است که با هدف دستیابی به سود غیرعادی برای سهامداران یا مدیران انجام میشود. این سود غیرعادی میتوانند به صورت افزایش پاداش یا کاهش احتمال اخراج مدیران در زمان عملکرد ضعیفشان باشند. با عدم لحاظ میزان و جهت تغییرات سود، تداوم سود نشان دهنده آن است که تغییرات سود دوره جاری تا چه حد در سریهای زمانی سود دارای ثبات است. اقلام سود دارای پایداری بیشتر از نظر سرمایهگذاران به عنوان سود بادوام تلقی میشود، تا جایی که از سودها به عنوان مبنایی برای ایجاد یک روش میانبر برای ارزشگذاری (نظیر ضریب قیمت به سود) استفاده مینمایند (خوشکار، شیبانی و خلج، 1398).
اصطلاح «تداوم سود» به جریان ثابت سودی اطلاق میشود که از دورهای به دوره دیگر به شدت تغییر نمیکند (Saptiani & Fakhroni, 2020). پیوند قوی بین یک شرکت و سرمایهگذاران آن نشان دهنده توانایی آن در حفظ سطح بالایی از تداوم سود است که برای سرمایهگذاران جذاب است. هدف مدیریت افزایش اعتماد سرمایهگذاران به شرکت از طریق بهبود عملکرد شرکت است (Hastutiningtyas & Wuryani, 2019). همچنین تداوم سود به معنی تکرارپذیر بودن سود جاری است. هرچقدر تداوم سود بیشتر باشد به این معنی است که شرکت توان بیشتری برای حفظ سود جاری دارد و فرض میشود کیفیت سود شرکت نیز بالاتر است. عوامل مختلفی ممکن است بر نوسانات سود تأثیرگذار باشند، اما دو دلیل اصلی نوسانات سود که مبتنی بر پژوهشهای انجام شده میباشد عبارتند از: عوامل اقتصادی و نحوه عمل حسابداری (Dicho & Tang, 2009). عوامل متعددی بر نحوه عمل حسابداری و در نتیجه تداوم سود میتواند مؤثر باشد از جمله ترکیب هیئت مدیره که به عنوان یکی از مکانیسمهای حاکمیت شرکتی هم در نظر گرفته شده است. به طور کلی نظام حاکمیت شرکتی بر حسب نوع سیستم مدیریت و محیط قانونی که شرکت در آن محیط فعالیت میکند از سازوکارهای داخلی و خارجی تشکیل شده است. سازوکار داخلی حاکمیت شرکتی شامل اولین گروه ذینفعان در شرکتها، یعنی هیئت مدیره و ساختار مالکیت بوده و سازوکار خارجی، در برگیرنده بازار خارجی برای کنترل شرکت و سیستم حقوقی و قانونی میباشد. به عبارت دیگر مکانیسمهای حاکمیت شرکتی موجود در کشورها با عوامل درونی و بیرونی از جمله ساختار مالکیت شرکتها، وضعیت اقتصادی، سیستم قانونی، سیاستهای دولت و فرهنگی تعیین میشود (پینه نوئی، صفری گرایلی و نوروزی، 1397). ادبیات متعددی در بیان ترکیب هیئت مدیره به کار رفته است به عنوان مثال:
در نهایت این مطالعه با استفاده از نظریه نمایندگی و نظریه اطلاعات نامتقارن به عنوان تئوریهای پشتیبان، تأثیر مدیریت سود بر تداوم سود را بررسی میکند. هزینههای نمایندگی با تضاد منافع بین مالکان و مدیرانی که باید مسئول به حداکثر رساندن منافع مالک باشند آغاز میشود. نماینده بر اساس سود هدف، پاداش و مزایا دریافت میکند که منجر به منافع، مزایا و اهداف مختلفی میشود. در نتیجه، مدیران بیشتر احتمال دارد که منافع و رفاه شخصی خود را در اولویت قرار دهند؛ بنابراین، بعید است که هدف مالک محقق شود، و بعید است که مزایای سهامداران مانند سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به حداکثر برسد، و در نتیجه تأثیراتی بر تداوم سود خواهد داشت. علاوه بر این، زمانی که دو طرف نیاز به تصمیمگیری دارند، اطلاعات نقش مهمی ایفا میکند. بر اساس تئوری اطلاعات نامتقارن، یک طرف اطلاعات کافی و به موقع دارد در حالی که طرف دیگر فاقد اطلاعات است، در نتیجه منجر به تصمیمگیری نامناسب میشود یا ممکن است برای منافع تصمیمگیرنده مضر باشد.(Khuong et al., 2022) همچنین، سرمایهگذاران و اعتباردهندگانی که خارج از واحد تجاری هستند، بعید است که اطلاعات مربوط به سلامت مالی شرکتها را به طور کامل درک کنند، و عدم دریافت اطلاعات صحیح ممکن است باعث تصمیمگیریهای نامناسب شود. اعضای هیئت مدیره، سود را برای به حداکثر رساندن منافع خود بدون اهمیت دادن به استفادهکنندگان دستکاری میکند که منجر به افزایش عدم تقارن اطلاعات و تأثیر بر تداوم سود میشود.(Obeng et al., 2020) هیئتمدیرهها با اندازه متفاوت و استقلال اعضا میتوانند تداوم سود را تحتتأثیر قرار دهند.
پیشینه پژوهش
ونژو و همکاران در پژوهشی با عنوان سود نقدی، بازده حقوق صاحبان سهام و تداوم سود، با بررسی 872 شرکت چینی در سالهای 2011-2020 بیان داشتند که نسبت پرداخت سود سهام تأثیر کمی بر تداوم سود دارد، در حالی که بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر تعیینکنندهای بر تداوم سود دارد. همچنین اندازه شرکت با تداوم سود همبستگی مثبت دارد .( Liet al., 2023)
خوآنگ و همکاران، در پژوهشی با عنوان مدیریت سود، ترکیب هیئت مدیره و تداوم سود در بازارهای نوظهور، با بررسی 228 شرکت طی سالهای 2014 تا 2017 به این نتیجه رسیدند که تداوم سود با مدیریت سود تعهدی ارتباط منفی و با مدیریت سود واقعی ارتباط مختلط دارد. همچنین، هیئت مدیره نقش مهمی در تداوم سود ایفا میکند .(Khuong et al., 2022)
خاسانه و خفید، به بررسی تأثیر مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری، ویژگیهای شرکت و ترکیب هیئت مدیره بر کیفیت سود با تأثیر تداوم سود به عنوان متغیر مداخلهگر پرداختند. آنان با بررسی 113 شرکت در اندونزی طی دورههای 2015-2017 نشان دادند که مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری، هیئت مدیره و تداوم سود تأثیری بر کیفیت سود ندارند. نقدینگی و ساختار سرمایه تأثیر منفی معناداری بر کیفیت سود دارند. هیئت مدیره بر تداوم سود تأثیری ندارد. نتایج آزمون سوبل نشان میدهد که تداوم سود قادر به واسطهگری تأثیر هیئت مدیره بر کیفیت سود نیست. نتیجه پژوهش این است که نقدینگی و ساختار سرمایه بر کیفیت سود تأثیر منفی و معناداری دارد. این یک سیگنال منفی است؛ زیرا مدیریت قادر به حفظ ثبات شرایط شرکت نیست(Khasanah & Khafid, 2020) .
لی، با بررسی نمونهای از شرکتهای آمریکایی طی سالهای 1975-2016 نشان داد که مدیریت سود واقعی از طریق کاهش غیرعادی در مخارج اختیاری، با تداوم سود رابطه منفی دارد و این اثر عمدتاً از طریق تأثیر منفی مدیریت سود واقعی بر جریانهای نقدی به جای اقلام تعهدی حاصل میشود .(Li, 2019)
آلنباش و همکاران (2018) در پژوهشی به بررسی ارتباط بین استقلال هیئت مدیره شرکت، ساختار مالکیت و افشای شرکت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس لیبی طی دوره زمانی 2006-2010 پرداختند و به این نتیجه رسیدند که بین ویژگیهای هیئت مدیره و حاکمیت شرکتی باتوجه به سطح افشای کلی ارتباط وجود دارد (Allenbash et al., 2018).
سان و همکاران رابطه بین استقلال و ویژگیهای کمیته حسابرسی را با مدیریت سود واقعی در شرکتهای آمریکایی مورد بررسی قرار دادند. آنان برای اندازهگیری مدیریت سود واقعی از سه شاخص جریانهای نقد عملیاتی غیرعادی، هزینههای اختیاری غیرعادی و تولید استفاده کردند. شواهد پژوهش نشان داد که زیاد بودن تعداد اعضای کمیته حسابرسی با پایین بودن جریانهای نقد عملیاتی و هزینههای اختیاری رابطه دارد. همچنین، وجود اعضای غیرمؤثر در کمیته حسابرسی با افزایش هزینههای تولید همراه است (Sun et al., 2014)
حسینی، حاجیان نژاد و گنجی (1401) در تحقیقی با عنوان تحلیل مدیریت سود و تداوم آن در شرکتهای اهرمی و غیر اهرمی با استفاده از زنجیرههای مارکوف نشان دادند احتمال وقوع مدیریت سود در هر سطحی از اهرم وجود دارد. از سوی دیگر، پیشبینی منظم مدیریت سود در هر دو شرکتهای اهرمی و غیر اهرمی وجود ندارد. افزون بر این، تأثیر وضعیت کنونی مدیریت سود در دوره جاری برای پیشبینی پایداری مدیریت سود در شرکتهای اهرمی و غیر اهرمی در گذر زمان کاهش مییابد. در نهایت، نتایج یافتهها حاکی از این بود که بین پایداری مدیریت سود در شرکتهای اهرمی و غیر اهرمی تفاوت معناداری وجود ندارد.
کردآبادی و زاد دوستی (1399) در تحقیقی با عنوان رابطه حاکمیت شرکتی، مدیریت سود و عملکرد مالی نشان دادند رابط منفی و معنیداری بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود وجود دارد. همچنین بین مالکیت نهادی، اتکای بر بدهی و استقلال هیئت مدیر با مدیریت سود رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
خوشکار و همکاران (1398) با بررسی 119 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390 تا 1396 به بررسی تأثیر مدیریت سود بر تداوم سود پرداختند و به این نتیجه رسیدند که مدیریت سود از طریق کاهش غیرطبیعی هزینههای اختیاری ارتباط منفی و معناداری با تداوم سود دارد.
فروغی، امیری و ابراهیمیان (1396) در پژوهشی با عنوان پایداری سود و اجزای تشکیل دهنده آن در سطح صنعت و شرکت، به این نتیجه رسیدند که پایداری سود خاص صنعت نسبت به سود خاص شرکت بیشتر است و پایدارترین جزء در بین اجزا، جزء نقدی سود خاص صنعت و ناپایدارترین جزء، جزء تعهدی سود خاص شرکت است.
ایزدینیا، دری سده و نرگسی (1394) به بررسی نقش قانون بازار اوراق بهادار ایران در رابطه با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و مدیریت سود واقعی پرداختند. برای بررسی این موضوع، از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیار مدیریت سود تعهدی و از ترکیب جریان نقد عملیاتی غیرعادی، هزینههای تولیدی غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی به عنوان معیار مدیریت واقعی سود استفاده شد و فرضیههای پژوهش با استفاده از دادههای 97 شرکت پذیرفته شده در بورس، طی یک دوره ده ساله (از پنج سال قبل تا پنج سال پس از تصویب قانون) مورد آزمون قرار گرفت. یافتهها نشان داد وقتی شرایط اقتصادی، تفاوتهای خاص شرکتها، و برخی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر مدیریت سود از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه کنترل میشوند، در دورۀ پس از تصویب قانون بازار اوراق بهادار، مدیریت سود تعهدی روندی کاهشی داشته است؛ اما مدیریت واقعی سود روند افزایشی پیدا کرده است. در واقع، مدیران تا حدی روشهای مدیریت واقعی سود را جایگزین دستکاری اقلام تعهدی نمودهاند.
فرضیههای پژوهش
تداوم سود نشان دهنده ثبات و دوام سود است. از نظر سرمایهگذاران، سودهای با دوام و با ثبات به دلیل استمرار آنها مفید هستند. با عدم لحاظ میزان و جهت تغییرات سود، پایداری نشان دهنده آن است که تغییرات سود دوره جاری تا چه میزانی در دورههای زمانی سود باثبات است. مدیران برای حفظ تداوم سود دست به مدیریت سود میزنند. در واقع مدیریت سود زمانی اتفاق میافتد که مدیریت در تلاش است تا تصویر مناسبتری از شرکت برای ذینفعان ارائه دهد که معمولاً برای علامت و یا حفظ منافع شخصی است؛ زیرا انتظار میرود این تصویر بر منافع مدیران تأثیر مستقیم و یا غیرمستقیم داشته باشد و این کار از طریق مدیریت سود واقعی و مدیریت سود اقلام تعهدی انجام میشود؛ لذا در این پژوهش برای نشان دادن چنین رابطهای فرضیههای زیر مطرح میشود:
روش پژوهش
با توجه به اینکه در این پژوهش به بررسی رابطه بین مدیریت سود واقعی و تعهدی، اندازه هیئت مدیره و استقلال هیئت مدیره با تداوم سود میپردازیم به همین دلیل این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی همبستگی است. به منظور انتخاب نمونه آماری، شرکتهایی که دارای ویژگیهایی شامل طی قلمرو زمانی 1396-1400 در بورس فعالیت داشته باشند، پایان سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند باشد، طی بازه زمانی مذکور تغییر سال مالی نداده باشند؛ جزء واسطههای مالی (بانکها، بیمهها و صندوقهای سرمایهگذاری) نباشند و اطلاعات مورد نظر در مورد آنها قابلدسترسی باشد، انتخاب شدند. با این شرایط، تعداد نمونه موردنیاز برابر 131 شرکت برآورد شد. در این پژوهش از تحلیل همبستگی و رگرسیون چندمتغیره و با استفاده از مدل خوآنگ و همکاران به شرح رابطه (1) به منظور آزمون فرضیهها استفاده شده است.(Khuong et al., 2022)
رابطه (1)
|
PERSISTENCE i,t=β0+β1*AEM/REMi,t+ β3*BOARDINi,t+ β4*CEOOWNERSHIPi,t+ β5*SIZEi,t+ β6*DEBTi,t+ β7*CODi,t+ᵋi,t |
نگاره 1: تعریف نمادهای بهکاررفته در مدل
نوع متغیر |
نماد |
مفهوم نماد |
وابسته |
PERSISTENCE |
تداوم سود |
مستقل |
AEM |
مدیریت سود تعهدی |
REM |
مدیریت سود واقعی |
|
BOARDSIZE |
اندازه هیئت مدیره |
|
BOARDIN |
استقلال هیئت مدیره |
|
کنترلی |
CEOOWNERSHIP |
مالکیت هیئت مدیره |
SIZE |
اندازه شرکت |
|
DEBT |
اهرم مالی |
|
COD |
هزینه بدهی |
منبع: یافتههای پژوهش
نحوه اندازهگیری متغیرها:
متغیر وابسته: تداوم سود
برای اندازهگیری تداوم سود، از معادله رگرسیونی لو (1983) به شرح رابطه (2) استفاده میشود که در آن بتا یک بیانگر تداوم سود است (Lew,1983).
رابطه(2) |
Earnings i,t+1=α+β1×EarningsI,t+ᵋ |
در معادله فوق، سمت چپ معادله برابر است با نسبت سود هر سهم سال آتی تقسیم بر قیمت پایانی. سمت راست، سود هر سهم سال جاری تقسیم بر قیمت پایانی سال جاری.
متغیرهای مستقل
الف: مدیریت سود تعهدی
برای ارزیابی مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی در این پژوهش از مدل جونز (1991) و مدل کوتاری (2005) استفاده شده است.(( Jones (1991) and Kothari (2005)
=β1 + β2 + β3 +ᵋi ,t (3)رابطه
=β1 + β2 + β3 + β4ROAi,t +ᵋi ,t
TAC = سود خالص منهای جریان نقد عملیاتی
Ait-1 = دارایی اول دوره
REV = فروش شرکت
PPE = اموال، ماشینآلات و تجهیزات
AR = حسابهای دریافتنی
ROA = نسبت سود خالص بر داراییها
اقلام تعهدی کل منهای اقلام تعهدی غیر اختیاری در هر دو مدل برای برآورد اقلام تعهدی اختیاری استفاده میشود که میزان AEM را نشان میدهد.
ب: مدیریت سود واقعی
سطوح غیرعادی جریان نقدی حاصل از عملیات (R_CFO) به شرح رابطه (4) است:
=β1 + β2 β3 +ᵋi,t (4)رابطه
در معادله فوق، منظور از CFO همان جریان نقد عملیاتی است. خطای مدل، سطح جریان نقدی غیرعادی را نشان میدهد.
هزینههای تولید (R_PROD) به شرح رابطه (5) است:
1 +β2 +β3 +β4 +ᵋi,t (5)رابطه
در معادله فوق، منظور از PROD همان مجموع بهای تمام شده کالای فروخته شده و تغییر موجودی است. عبارت باقیمانده سطح غیرعادی هزینههای تولید را اندازه میگیرد.
هزینههای اختیاری (R_DISX) به شرح رابطه (6) است:
β1 + β2 +ᵋi,t (6)رابطه
در مدل فوق منظور از DISCEXP همان مجموع هزینههای عمومی، اداری و فروش است. خطای مدل، سطح هزینههای اختیاری غیرعادی را نشان میدهد.
در نهایت مقدار مدیریت سود واقعی برابر است با:
(خطاهای مدل اول*1-)+(خطاهای مدل دوم)+ (خطاهای مدل سوم*1-)
ج) اندازه هیئت مدیره = لگاریتم طبیعی تعداد اعضای هیئت مدیره
د) استقلال هیئت مدیره = نسبت اعضای غیرموظف به کل اعضا
نحوه اندازهگیری متغیرهای کنترلی
مالکیت هیئت مدیره= درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و نمایندگان آنها
اندازه شرکت=لگاریتم طبیعی جمع کل داراییها
اهرم مالی= نسبت جمع کل بدهی به دارایی
هزینه بدهی= هزینههای مالی تقسیم بر جمع کل بدهیها
یافتههای پژوهش:
آمار توصیفی
خلاصه وضعیت آمار توصیفی مربوط به متغیرهای مدل پس از غربالگری و حذف دادههای پرت به کمک نرمافزار EVIEWS در نگاره (2) ارائه شده است.
نگاره 2: آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
|
منبع: یافته های پژوهش
میانگین مهمترین شاخص مرکزی، است که بیانگر نقطه تعادل و مرکز ثقل توزیع میباشد و شاخص مناسبی برای نمایش مرکزیت دادههاست. به عنوان نمونه مقدار میانگین اهرم مالی (debt) برابر با (538/.) است که نشان میدهد بیشتر دادهها حول این نقطه متمرکز شدهاند. بهطورکلی پارامترهای پراکندگی، شاخصی برای تعیین مقدار پراکندگی نسبت به یکدیگر یا مقدار پراکندگی آنها نسبت به میانگین است. از مهمترین پارامترهای پراکندگی، انحراف معیار است. مقدار این پارامتر در آمار توصیفی کلی، برای اندازه شرکت (Size) برابر با 1/542 و برای هزینه بدهی(cod) برابر است با 0/046 میباشد که نشان میدهد این دو متغیر به ترتیب دارای بیشترین و کمترین انحراف معیار میباشند.
نگاره 3: تخمین مدل به روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM)
متغیرها |
ضریب |
خطای استاندارد |
آماره |
معناداری |
C |
1/361 |
0/0887 |
1/533 |
0/125 |
aem_ jones |
-0/323 |
0/035 |
-9/083 |
0/000 |
aem_kothari |
-0/285 |
0/037 |
-7625 |
0/000 |
r_cfo |
0/288 |
0/184 |
1/560 |
0/119 |
r_prod |
0/004 |
0/037 |
0/117 |
0/906 |
r_disx |
0/031 |
0/038 |
0/809 |
0/418 |
rm_proxy |
0/365 |
0/041 |
8/895 |
0/000 |
boardsize |
-0/474 |
0/074 |
-6/368 |
0/000 |
boardin |
-0/008 |
0/086 |
-0/102 |
0/918 |
ceoowership |
-0/109 |
0/091 |
-1/190 |
0/234 |
Size |
0/212 |
0/020 |
10/306 |
0/000 |
debt |
-0/042 |
0/335 |
-0/125 |
0/899 |
cod |
0/256 |
0/030 |
8/510 |
0/000 |
سایر آمارههای اطلاعاتی |
||||
ضریب تعیین |
0/696 |
|||
ضریب تعیین تعدیل شده |
0/645 |
|||
دوربین واتسون |
2/133 |
|||
آماره سارگان |
6/072 |
|||
سطح معناداری سارگان |
0/912 |
منبع: یافتههای پژوهش
بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، معیارهای مدیریت سود واقعی (r_cfo) و (r_prod) و (r_disx) دارای سطوح معناداری بیش از 5 درصد هستند؛ ازاینرو این معیارها بهتنهایی رابطه معناداری با تداوم سود ندارند؛ ولی متغیر جامع مدیریت سود واقعی (rm_proxy) دارای ضریب مثبت(0/365) و سطح معناداری کمتر از 5درصد است ازاینرو میتوان گفت که مدیریت سود واقعی رابطه مثبتی با تداوم سود دارد و به عبارتی فرضیه اول پژوهش تأیید میشود.
همچنین با توجه به اینکه ضریب برآورد شده برای مدیریت سود تعهدی به روش جونز (1991) و کوتاری (2005) به ترتیب دارای ضرایب 323/0- و 285/0- میباشد که این موضوع بیانگر این است که بین مدیریت سود تعهدی و تداوم سود رابطه منفی وجود دارد وبا توجه به اینکه احتمال آماره آزمون از 5 درصد کوچکتر است نتیجه میگیریم این تأثیر از نظر آماری معنادار است که در جهت تأیید فرضیه دوم میباشد.
متغیر اندازه هیئت مدیره (boardsize) دارای ضریب منفی(0/474) و سطح معناداری کمتر از 5 درصد است؛ ازاینرو رابطه معکوس و معناداری با تداوم سود دارد؛ به عبارتی فرضیه سوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین اندازه هیئت مدیره و تداوم سود تأیید میشود.
متغیر استقلال هیئت مدیره (boardin) دارای سطح معناداری بیش از 5 درصد است؛ ازاینرو رابطه معناداری با تداوم سود ندارد و فرضیه چهارم پژوهش که بیانگر رابطه بین استقلال هیئت مدیره و تداوم سود است رد میشود.
متغیرهای کنترلی مالکیت هیئت مدیره (ceoowership) و اهرم مالی(debt) دارای سطح معناداری بیش از 5 درصد هستند؛ ازاینرو رابطه معناداری با تداوم سود ندارند. متغیر کنترلی اندازه شرکت (Size) و هزینه بهره(cod) دارای ضریب مثبت و سطح معناداری کمتر از 5 درصد هستند؛ ازاینرو رابطه مستقیم و معناداری با تداوم سود دارند.
نتیجهگیری
تداوم سود بیانگر ثبات و استمرار سود است. از دیدگاه سرمایهگذاران، سودهای با دوام و باثبات به دلیل استمرار آنها مطلوب هستند و سهم قابلتوجهی در تداوم و پایداری بلندمدت یک شرکت و اثربخشی در بازار مالی دارد. به همین دلیل مدیران دارای انگیزههای کافی برای گمراه کردن استفادهکنندگان صورتهای مالی هستند و به مدیریت سود کارا یا فرصتطلبانه با استفاده از اقلام واقعی یا تعهدی میپردازند. در این بین ترکیب هیئت مدیره به عنوان یکی از مکانیسمهای حاکمیت شرکتی میتواند بر فرآیند مذکور تأثیر داشته باشد.
بر اساس مبانی نظری نیز هزینههای نمایندگی با تضاد منافع بین مالکان و مدیرانی که باید مسئول به حداکثر رساندن منافع مالک باشند آغاز میشود. نماینده بر اساس سود هدف، پاداش و مزایا دریافت میکند که منجر به منافع، مزایا و اهداف مختلفی میشود. در نتیجه، مدیران بیشتر احتمال دارد که منافع و رفاه شخصی خود را در اولویت قرار دهند؛ بنابراین، بعید است که هدف مالک محقق شود، و بعید است که مزایای سهامداران مانند سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به حداکثر برسد، و در نتیجه تأثیراتی بر تداوم سود خواهد داشت. علاوه بر این، زمانی که دو طرف نیاز به تصمیمگیری دارند، اطلاعات نقش مهمی ایفا میکند. بر اساس تئوری اطلاعات نامتقارن، یک طرف اطلاعات کافی و به موقع دارد در حالی که طرف دیگر فاقد اطلاعات است، در نتیجه منجر به تصمیمگیری نامناسب میشود یا ممکن است برای منافع تصمیمگیرنده مضر باشد (.(Khuong et al., 2022 همچنین، سرمایهگذاران و اعتباردهندگانی که خارج از واحد تجاری هستند، بعید است که اطلاعات مربوط به سلامت مالی شرکتها را به طور کامل درک کنند، و عدم دریافت اطلاعات صحیح ممکن است باعث تصمیمگیریهای نامناسب شود. اعضای هیئت مدیره، سود را برای به حداکثر رساندن منافع خود بدون اهمیت دادن به استفادهکنندگان دستکاری میکند که منجر به افزایش عدم تقارن اطلاعات و تأثیرات بر تداوم سود میشود(Obeng et al., 2020).
لذا در این پژوهش به بررسی تأثیر مدیریت سود تعهدی و واقعی و اندازه و استقلال هیئت مدیره بر تداوم سود پرداختیم. نتایج نشان داد مدیریت سود تعهدی تأثیر منفی و معنادار و مدیریت سود واقعی و اندازه هیئت مدیره تأثیر مثبت و معنادار بر تداوم سود دارند. با توجه به اینکه تداوم سود نشاندهنده کیفیت بالای سود است و همچنین نتایج پژوهش که نشاندهنده تأثیر منفی مدیریت سود تعهدی و تأثیر مثبت مدیریت سود واقعی بر تداوم سود است و با تکیه بر مبانی نظری مبنی بر اینکه مدیریت سود میتواند به صورت فرصتطلبانه یا کارا باشد، میتوان استنباط نمود با توجه به اینکه مدیریت سود تعهدی دارای تأثیر منفی بر تداوم سود میباشد این نوع مدیریت سود فرصتطلبانه محسوب میشود و منجر به پایین آمدن کیفیت سود میگردد؛ اما مدیریت سود واقعی با توجه به تأثیر مثبتی که بر تداوم سود دارد میتوان نتیجه گرفت این نوع مدیریت سود کارا محسوب میشود و این موضوع حاکی از آن است که مدیران برای منافع خویش از مدیریت سود تعهدی به صورت فرصتطلبانه استفاده میکنند و ریسک این روش نیز پایینتر است؛ زیرا مدیریت سود تعهدی در سنوات آتی معکوس خواهد شد و مدیر کمتر از روش مدیریت سود واقعی برای انگیزههای فرصتطلبانه استفاده مینماید؛ زیرا در این نوع مدیریت سود جریان نقدی از شرکت خارج میشود و در سنوات آتی نیز قابلیت برگشت ندارد به همین دلیل مدیران بیشتر از مدیریت سود تعهدی برای انگیزههای فرصتطلبانه استفاده میکنند.
همچنین طبق ماده (4) آییننامه اصول حاکمیت شرکتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران، تعداد اعضای هیئت مدیره باید به صورتی باشد که تحلیل و بررسی وجوه مختلف موضوع شرکت را برای تصمیمگیری منطقی ممکن سازد. بر اساس مبانی نظری حاکمیت شرکتی، هیئتمدیرههایی که تعداد مدیران آنها زیاد است، ممکن است برای شرکت مفید نباشد و هزینههای زیادی نیز به دنبال داشته باشد. برنامهریزی، هماهنگی در کارها، تصمیمگیری و برگزاری مرتب جلسات، از جمله مواردی هستند که با تعداد زیاد اعضای هیئت مدیره با مشکل مواجه خواهد شد (حساسیگانه و خیراللهی، 1387). علاوه بر این، به گفته بیزلی با کوچکتر شدن اندازه هیئت مدیره، احتمال تقلب در صورتهای مالی کاهش مییابد (Beasley, 1996) که یافتههای این پژوهش نیز با مطالب مذکور یکسان است؛ اما با نتایج خاسانه و خفید متضاد است (Khasanah & Khafid, 2020).
مقایسه نتایج بهدستآمده از این پژوهش با نتایج پژوهش خوآنگ و همکاران در بازارهای نوظهور، نشان دهنده نتایج یکسان در مورد رابطه بین سود تعهدی، متغیر جامع مدیریت سود واقعی و اندازه هیئت مدیره با تداوم سود در هر دو پژوهش است.(Khuong et al., 2022)؛ لیکن نتایج مربوط به استقلال هیئت مدیره نتایج یکسانی در دو پژوهش نداشتند. همچنین نتیجه پژوهش در مورد وجود رابطه مثبت بین مدیریت سود واقعی و تداوم سود با نتایج پژوهش لی متضاد است.(Li, 2019)
پیشنهادها:
با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد میشود که سهامداران، مدیریت سود و به خصوص مدیریت سود واقعی، توسط مدیران را مورد توجه قرار دهند؛ چراکه میتواند موجب افزایش تداوم سود و تأثیر بر عملکرد مالی شرکت شود .همچنین پیشنهاد میشود که شرکتها اندازه هیئت مدیره را در ترکیب هیئت مدیره لحاظ نمایند؛ چراکه تأثیر معنادار و معکوسی با تداوم سود دارد.
همچنین پیشنهاد میشود که در تحقیقات آتی به بررسی رابطه شیوههای مدیریت سود با دیگر معیارهای کیفیت سود و دیگر ویژگیهای هیئتمدیره مانند تعداد جلسات، تحصیلات و جنسیت اعضای هیئت مدیره با تداوم سود مورد بررسی قرار گیرد؛ همچنین پژوهش را میتوان با تفکیک دوره زمانی قبل و بعد از دوره کرونا انجام و به مقایسه نتایج پرداخت.