Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor of Accounting, Faculty of Economics, Management and Social Sciences, Shiraz University, Shiraz, Iran.
2 M. A. in Accounting, Faculty of of Economics, Management and Social Sciences, Shiraz University, Shiraz, Iran.
3 M. A. in Auditing, Faculty of Management and Accounting, Islamic Azad University-Mobarakeh Branch, Isfahan, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
جهان امروز با مجموعهای از معضلات اقتصادی، اجتماعی و بهویژه زیستمحیطی دست به گریبان است که دامنه این معضلات هر روز پیچیدهتر میشود؛ به همین دلیل، موضوع حفاظت از محیطزیست بهعنوان یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کشورها در کانون توجه جامعه جهانی قرار گرفته است (Ahmad et al., 2003). در سالهای اخیر، کشورها به اهمیت مسائل زیستمحیطی پی بردهاند که با احساس خطر نسبت به این مسئله، به وضع برخی قوانین در سطح ملی یا تنظیم توافقنامههای بینالمللی پرداختهاند. مسئولان هر کشور به دنبال کاهش ضایعات زیستمحیطی و حرکت در راستای حفظ محیط زیست مطلوب هستند (Brammer & Pavelin, 2008). توجه به عوامل زیستمحیطی در اواخر دهه 1960 با مطرحشدن پدیده زیستگرایی در جهان پدیدار شد و در سال 1971 کنفرانس سازمان ملل دربارۀ محیطزیست انسانی در استکهلم سرآغاز تلاش دولتها برای پاسخگویی به این نیاز جهانی بود (Chang et al., 2020). توجه به محیط زیست و طبیعت در دوران ما تبدیل به معیاری شده است که هر روز بیش از پیش در جهان فراگیرتر میشود.
امروزه در رابطه با اجتماع و محیطزیست، واحدهای تجاری مسئولیت خاصی دارند، این مسئولیت به نقش و عملکرد واحدهای تجاری در جامعه برمیگردد. این مسئولیت تأکید مهمی بر نقش پررنگ حسابداری بهعنوان یگانه راهحل محاسبه هزینههای واردشده به محیط زیست است. از دیدگاه سنتی، تنها وظیفه حسابداری حداکثرکردن ثروت سهامداران بوده است؛ اما بر طبق حسابداری اجتماعی و محیط زیست، این اهداف از حسابداری فاصله گرفته است. حسابداری نوین (زیستمحیطی)، بنگاههای اقتصادی را برای هزینههای زیستمحیطی مسئول میداند (Clarkson et al., 2008). در برخی موارد، خسارات وارده به محیط زیست و نداشتن توجه به آن، واکنش شدید گروههای مختلف درونسازمانی و برونسازمانی را درپی دارد؛ بهطور مثال، در آلودگیهای نفتی که واحدهای اقتصادی مقصر دانسته شدهاند، سهامداران آنها اقدام به فروش سهام و تشکیل صف عرضه کردند که درنهایت، منجر به افت شدید بازار سهام شرکتهای مزبور شد. مجموعه این اقدامات سبب کاهش سهم بازار بنگاههای اقتصادی و تحمیل هزینههای قابل توجه به شرکتها شده است.
ادبیات نظری مبیّن آن است که دو متغیر راهبری شرکتی و همچنین، ابعاد زیستمحیطی، بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارند. راهبری شرکتی مجموعهای از سازوکارها هر بنگاه اقتصادی است که باعث میشود بین مسئولیتهای سهامداران شرکت، هیئتمدیره، مدیریت و کارکنان تعادلی نسبی ایجاد شود (Lawal, 2012). مطابق با الگوی لوآل (2012)، حاکمیت شرکتی تابعی از ترکیب هیئتمدیره است که عوامل درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بهعنوان شاخصههای آن در نظر گرفته میشود (Lawal, 2012). مهمترین اهداف راهبری شرکتی را میتوان افزایش اطمینان از ایجاد منافع سهامداران بهطور مشخص و تمامی ذینفعان دانست (مرادی و رستمی، 1391؛ فروغی و حیدری سورشجانی، 1401)؛ بنابراین، با عنایت به پژوهشهای بیانشده، انتظار میرود سازوکارهای راهبری شرکتی نیز بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر داشته باشد. مسئلهای که در این پژوهش وجود دارد این است که نقش ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد شرکتها بهروشنی مشخص نیست. همچنین، با توجه به اهمیت راهبری شرکتی و تأثیر همهجانبه این عامل در شرکتها، تأثیر این متغیر نیز بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکت نیاز به بررسی دقیق دارد؛ بنابراین، این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با توجه به نقش میانجی راهبری شرکتی است.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده است تأثیر سه متغیر ابعاد زیستمحیطی، عملکرد شرکتها و راهبری شرکتی را بررسی نکردهاند. با توجه به راهبری موجود در شرکتها و اهمیت روزافزون محیط زیست بر عملکرد و سوددهی واحدهای تجاری، پژوهشی مرتبط که بتوان این سه عامل را بررسی کند، بسیار حائز اهمیت است که تاکنون مطالعه نشده است. با توجه به مطالب ذکرشده، انجام این مطالعه ضرورت دارد؛ ازاینرو، پرسشهای مهمی که در این زمینه مطرح میشود آن است که تأثیر راهبری شرکتی و ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری چیست؟ ابعاد زیستمحیطی که زیرمجموعهای از مسئولیت اجتماعی است، بر عملکرد واحدهای تجاری چه تأثیری دارد؟ و آیا راهبری شرکتی، بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد بنگاههای اقتصادی تأثیری دارد؟ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به پرسشهای مطرح شده است.
بهمنظور رسیدن به اهداف پژوهش، ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. پس از بیان فرضیههای پژوهش، روششناسی پژوهش، تجزیهوتحلیل یافتهها و نتیجهگیری ارائه میشوند.
پیشینه نظری و تجربی پژوهش
ابعاد زیستمحیطی
عملکرد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی شرکتها به دلیل افزایش آگاهی مصرفکنندگان، قوانین و راهبری شرکتی شایان توجه قرار گرفته است. این عامل، به سنجهای مهم برای بهبود عملکرد واحد تجاری در بلندمدت تبدیل شده است (Maji & Kalita, 2022). با توجه به نظریه اخلاقی، بهمنظور سنجش موفقیت شرکتها، افزون بر سود گزارششده، عوامل راهبری شرکتی، مسئولیتپذیری اجتماعی، رفتار اخلاقی و برنامههای زیستمحیطی شایان توجهاند (Smith et al., 2012). در ادبیات نظری، اصطلاحات مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و عملکرد زیستمحیطی، اجتماعی و راهبری شرکتی، جایگزین یکدیگر در نظر گرفته میشوند؛ در حالی که هر کدام از این ابعاد بهطور جداگانه قابل بحث است (Martinez-Conesa et al., 2017). طبق نظریات پژوهشگران مطرح در حوزه محیط زیست و حسابداری پایداری (Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al., 2021)، ابعاد زیستمحیطی با استفاده از محیط زیست، مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان و ویژگیهای محصولات، اندازهگیری و بررسی میشوند.
ابعاد زیستمحیطی، نشاندهنده میزان توجه شرکت بهطور فعال در پاسخ به خواستههای ذینفعان ازجمله سهامداران است. درواقع، دلیل گزارشگری زیستمحیطی، قوانین نهادهای مختلف و سهامداران مسئول است. فشار دولت ازطریق وضع ضوابط قانونی جرائم و توجه سهامداران و ذینفعان، از سویی دیگر به آثار محیطی فعالیت واحدهای تجاری، آنان را به پاسخگویی در زمینه عملکرد زیستمحیطی سوق میدهد (ایزدینیا و طباطبایی، 1394؛ دانایی و نوروی، 1399).
در راستای توجه بنگاههای اقتصادی به زمینه مسئولیتهای اجتماعی، میتوان به سرمایهگذاریهای در حال انجام در فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) یا نصب فیلتر برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری در فعالیتهای مرتبط به ترویج بهینه انرژی، تعمیر و نگهداری اموال، ماشینآلات و تجهیزات با متوسط عملکرد زیستمحیطی بالا برای صنایع اشاره کرد (Song et al., 2019). درخصوص ابعاد زیستمحیطی و تأثیر آن بر عملکرد واحدهای تجاری، تئوریهای مختلفی به شرح زیر مطرح است:
1) تئوری مشروعیت: براساس این تئوری، یک سازمان برای بهبود عملکرد و تنوعبخشی باید نقش اجتماعی خود را بهوسیله پاسخ به نیازهای جامعه و عرضه آنچه جامعه میطلبد، حفظ کند (Brammer & Pavelin, 2008).
2) تئوری ذینفعان: این تئوری بیان میکند گروههای مختلف ذینفعان، واحدهای تجاری را با انتظارات گوناگونی روبهرو میکند و واحدهای تجاری برای بهبود فعالیت و تنوعبخشی خود باید پاسخگوی انتظارات آنها باشند (Clarkson et al., 2008).
3) تئوری اقتصاد سیاسی: طبق این تئوری، هنگامی که یک سازمان فعالیتهای اجتماعی نامناسبی را انجام دهد، با واکنش جامعه مواجه میشود که میتواند موجب ضعف عملکرد و نابودی واحد تجاری میشود. با عنایت به این موضوع، برای تنوعبخشی و افزایش سطوح عملکرد، مدیریت ممکن است اطلاعات مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی و اجتماعی سازمان را منتشر کند (نمازی و اسماعیلپور، 1400).
بهطور کلی، تئوریهای ذکرشده، مؤید آن هستند که ابعاد زیستمحیطی بهدلیل در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان سازمان، ازجمله محیط زیست و جامعه، بهطور عمده تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمان میگذارد.
عملکرد واحد تجاری
عملکرد واحد تجاری، بهعنوان درجه یا میزانی تعریف میشود که شرکت به هدفهای مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت نائل میآید (Chang et al., 2020). با توجه به اینکه اهداف مالی سهامداران شاخصهای گوناگونی را شامل میشود، شاخصهای عملکرد میتواند به دو صورت ارائه شود. این دو صورت عملکرد مالی و غیرمالی را شامل میشود (Braam et al., 2016).
با استفاده از نظریههای چرخه عمر، زمانبندی و نمایندگی، میتوان پشتوانه نظری (تئوریک) عملکرد سازمانها را بررسی کرد (Pérez-Cornejo et al., 2019). مطابق با نظریه چرخه عمر، سیکل زمانی تداوم فعالیت هر واحد تجاری، به سه مرحله رشد، بلوغ و افول تقسیمبندی میشود که این سه مرحله، بر تغییر در استراتژیها، ساختارها و راهبردهای هر واحد تجاری تأثیر گذارند (Peters & Romi, 2015). در دوران رشد، بنگاه اقتصادی دارای انعطافپذیری بالاتری نسبت به سایر مراحل است. در این مرحله سطح کمی از کنترلپذیری وجود دارد؛ اما با افزایش سن واحدهای تجاری و دستیافتن به کنترل و توانایی بر فعالیتهای خود، میتوانند در برابر ریسکها، ساختارها و تغییرات محیط اقتصادی انعطافپذیری کمتری از خود نشان دهند (Smith et al., 2012). در بررسی نظریه زمانبندی، مطابق با پژوهشهای صورتگرفته خارجی (میتوان به پژوهش رودریگو و همکاران، 2013 و ژو و همکاران، 2018 اشاره کرد)، رفتار مدیران در ارتباط با زمانبندی، کاهش نسبت بدهی واحدهای تجاری را درپی دارد (Rodrigue et al., 2013; Zhou et al., 2018). همچنین، واحدهای تجاری در کوتاهمدت برای تعیین فعالیتهای تأمین مالی خود، زمانبندی انجام میدهند (مرادی و رستمی، 1391).
راهبری شرکتی
راهبری شرکتی شامل قوانین، مقررات، فرهنگها، فرآیندها، ساختارها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به اهداف پاسخگویی، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان میشود (دانایی و نوروزی، 1399). راهبری شرکتی با حفظ تعادل بین اهداف شرکت و مدیر، بین اهداف گوناگون توازن برقرار میکند. همچنین، راهبری شرکتی موجب استفاده کارا و اثربخش منابع میشود. براساس نظریه نمایندگی، برای تبیین راهبری شرکتی، باید به تشریح پاسخگویی توجه شود (Lawal, 2012).
پشتوانه تئوریک راهبری شرکتی براساس نظریه نمایندگی تبیین میشود. راهبری شرکتی مشکلات نمایندگی بین صاحبکار و مدیر را کاهش میدهد (نمازی و اسماعیلپور، 1400). افزون بر این، یکی از اهداف راهبری شرکتی، افزایش ضریب اطمینان فعالیتهای واحدهای تجاری و خطمشی و رویههای مدیریت، در راستای به حداکثر رساندن منافع سهامداران و اعتبار دهندگان، برای تمامی ذینفعان، است. با توجه به این تفسیر، انتظار میرود راهبری شرکتی میتواند بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر معناداری داشته باشد؛ زیرا راهبری شرکتی رویهها و فرآیندهایی را شامل میشود که نشاندهنده تلاشها و راهبریهای دارای ارزش افزوده واحدهای تجاری، در جهت نیل به منافع آتی سهامداران است. این امر، نقش حمایتکننده راهبری شرکتی را در مقابل منافع گروهی و فردی تمامی ذینفعان واحدهای تجاری نشان میدهد (Pérez-Cornejo et al., 2019).
طبق نظریات لوآل (2012) و پیتر و رومی (2015)، اجزای راهبری شرکتی ناشی از ترکیب هیئتمدیره است که شامل سنجههای اندازه هیئتمدیره، درصد اعضای غیر مؤظف هیئتمدیره و دوگانگی نقش مدیرعامل میشود (Lawal, 2012; Peters & Romi, 2015).
در ادامه پژوهشهای داخلی و خارجی مربوط به حوزه پژوهش ارائه میشود:
طالبنیا و همکاران (1401) در پژوهش خود به ارزیابی و کشف ماهیت اطلاعات حسابداری زیستمحیطی پرداختند. آنان با اندازهگیری تعداد جملات بهعنوان شاخص سطح افشای اطلاعات زیستمحیطی در 66 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1395-1399 به این نتیجه رسیدند که شرکتهای ایرانی ترجیح میدهند اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را به شکل اطلاعات اخباری افشا کنند. بیشترین افشا در بخش منابع انسانی و پس از آن در بخش محصولات و خدمات بود. علاوه بر این، شرکتها تمایل دارند اخبار خنثی و خوب را بیشتر از اخبار بد افشا کنند.
دانایی و نوروزی (1399) به بررسی تأثیر افشای اطلاعات زیستمحیطی و معیارهای عملکرد مالی پرداخت. وی به بررسی اطلاعات مالی ۹۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره پنج ساله (از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا پایان سال ۱۳۹۷) به این نتیجه رسید که افشای اطلاعات زیستمحیطی بر ارزش شرکت و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد.
ماجی و کالیتا (2022) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری زیستمحیطی سازمانی براساس مدل جستجوی تصویر پرداختند. آنان براساس اصول «مربوطبودن» و «قابل اتکا بودن»، ۲۸ شاخص در برای ارزیابی انتخاب کردند. نتایج ارزیابی شاخصهای اصلی کمّی نشان دادند سطح افشای کل نمونه پایین است که نشان میدهد اطلاعات افشاشده توسط هر شرکت شایان توجه نیست. پس از بررسی مشخص شد نتایج اساساً با دادههای اصلی سازگارند (Maji & Kalita, 2022).
ژو و همکاران (2018) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات زیستمحیطی شرکت پرداخت. او دریافت درک افشای کلی کیفیت اطلاعات حسابداری محیطی شرکت و یافتن ضعف افشا برای بهبودهای دقیق، رویکردی برای ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری محیطی شرکت است (Zhou et al., 2018).
روش شناسی و الگوی پژوهش
این مطالعه در زمره پژوهشهای کمّی قرار دارد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع شبهتجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی یکباره (ازطریق اطلاعات گذشته) است (نمازی، 1389). همچنین، از روش کتابخانهای برای بررسی مبانی نظری فرضیههای پژوهش و پیشینه تجربی و نظری پژوهش استفاده شد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز نمونه آماری پژوهش با مراجعه به سامانه کدال و نرمافزار رهآورد نوین نسخه 3 (افزون بر این، از اطلاعات صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه آن هم استفاده شده است) جمعآوری شد. درنهایت، دادههای تهیهشده در نرمافزار اکسل آمادهسازی و برای آزمونهای توصیفی و استنباطی پژوهش، از نرمافزارهای Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 25 استفاده شد.
متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته
در پژوهش حاضر، متغیر وابسته عملکرد واحدهای تجاری است. شاخصهای مرتبط با اندازهگیری عملکرد مطابق با پژوهشهای (De-Andrés et al., 2009; Bulgurcu, 2012; Yalcin et al., 2012) تعیین شده است. طبق این پژوهشها، شاخصهای عملکرد در پنج نسبت اصلی: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای سودآوری، نسبتهای بازدهی، نسبتهای نوین بازار و نسبت ارزش افزوده قرار میگیرند. در بخشهای پنج گانه زیر، نحوه اندازهگیری و محاسبه آنها نشان داده شده است.
1) نسبت نقدینگی
رابطه 1) نسبت جاری
2) نسبت سودآوری
رابطه 2) حاشیه سود خالص |
|
رابطه 3) حاشیه سود ناخالص |
|
3) نسبت بازدهی
رابطه 4) بازده حقوق صاحبان سهام |
|
رابطه 5) بازده دارایی |
|
4) نسبت نوین بازار
رابطه 6) Q توبین ساده
رابطه 7) Q توبین چانگ و پرویت
5) نسبت ارزش افزوده
رابطه 8) ارزش افزوده اقتصادی (EVA) |
|
NOPAT: سود عملیاتی خالص پساز کسر مالیات، بهعلاوه هر گونه افزایش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، ذخیره ارزشیابی بر مبنای اولین صادره از آخرین وارده، استهلاک سرقفلی، خالص مبالغ سرمایهگذاریشده بهعنوان هزینههای تحقیق و توسعه و سایر سودهای عملیاتی؛
KW: میانگین موزون هزینه سرمایه؛ و
Capitalt-1: مجموع ارزش دفتری سرمایه ابتدای دوره t است.
میانگین موزون سرمایه به شرح زیر طبق (حجازی و حسینی، 1385؛ نمازی و نمازی، 1395) محاسبه میشود (با توجه به اینکه در ایران سهام ممتاز وجود ندارد، در رابطه زیر وزن و نرخ هزینه سهام ممتاز، صفر در نظر گرفته شده است):
رابطه 9) |
|
|
در این رابطه:
Wd: وزن بدهی؛
Kd: نرخ هزینه بدهی پساز در نظر گرفتن اثر مالیات؛
Wp: وزن سهام ممتاز؛
Kp: نرخ هزینه سهام ممتاز؛
Ws: وزن حقوق صاحبان سهام؛ و
Ks: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ هزینه سهام عادی، سود انباشته و اندوختهها) که از مدل گوردون بشرح زیر محاسبه شده است:
رابطه 10) |
|
D0: سود نقدی هر سهم در دوره جاری؛
P0: قیمت جاری بازار هر سهم؛ و
g: نرخ رشد سود سهام (این عامل از حاصل ضرب نسبت انباشت سود در بازده حقوق صاحبان سهام به دست آمده است).
ارزش افزوده بازار (MVA)
رابطه 11) ارزش افزوده بازار (MVA)
MVA= میانگین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام طی سال – میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
متغیر مستقل
در این پژوهش با توجه به هدف مطالعه، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش و مطالعات (Inoue & Lee, 2011; Martinez-Conesa et al., 2017; Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al. 2021)، ابعاد زیستمحیطی، متغیر مستقل در نظر گرفته شد. برای اندازهگیری ابعاد زیستمحیطی، از شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها و معیارهای مؤسسه آمریکایی معروف به KLD[i]، مطابق با چهار معیار ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی رتبهبندی شد (Inoue & Lee, 2011[ii]). مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد روابط کارکنان، ویژگیهای محصولات، مشارکت اجتماعی و محیط زیست است که هر بعد قوت و ضعفهای مخصوص خود را دارد. جدول شماره 1، نقاط قوت و ضعف را نشان میدهد.
جدول 1. نقاط قوت و نگرانی برای پنج دسته KLD
Table 1. Strengths and concerns for the five categories of KLD
دستهبندی KLD |
نقاط قدرت |
نقاط نگرانکننده |
روابط کارمندان |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
|
روابط اتحادیه |
روابط اتحادیه |
|
مزایای بازنشستگی |
مزایای بازنشستگی |
|
مشارکت کارکنان |
کاهش نیروی کار |
|
تقسیم سود نقدی |
سایر نگرانیها |
|
|
|
کیفیت محصول |
کیفیت محصول |
شیوههای بحث برانگیز بازاریابی/قرارداد |
|
مزایا برای مصرفکنندگان محروم |
مسائل ایمنی محصول |
|
تحقیق و توسعه / نوآوری |
ضد انحصار |
|
سایر نقاط قوت |
سایر نگرانیهای |
|
|
|
روابط اجتماعی |
کمک به مؤسسات خیریه |
تأثیر منفی اقتصادی |
|
اهدای خیریه به کشورهای دیگر |
جنجالهای سرمایهگذاری |
|
هدیهدادن |
اختلافات مالیاتی |
|
حمایت از آموزش و پرورش |
سایر نگرانیهای |
|
حمایت از مسکن |
|
|
برنامههای داوطلبانه |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
|
|
|
مسائل زیستمحیطی |
استفاده از انرژی پاک |
تأثیر بر تغییرات آبوهوا |
|
پیشگیری از آلودگی |
استفاده از زبالههای خطرناک |
|
بازیافت |
انتشار گازهای گلخانهای |
|
سیستمهای مدیریت پایدار |
مشکلات نظارتی |
|
محصولات و خدمات پایدار |
استفاده از مواد شیمیایی مخرب لایه اوزون |
|
|
استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی |
|
|
|
مسائل تنوع |
انتصاب زنان بهعنوان مدیر عامل |
عدم حضور زنان یا اقلیتها |
|
انتصاب زنان بهعنوان هیئتمدیره |
مسائل تبعیض |
|
اشتغال معلولان |
سایر نگرانی های |
|
مزایای کار/زندگی |
|
|
ترفیع زنان یا کارمندان اقلیت |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
اقتباس از (Inoue & Lee, 2011, p. 802)
رابطه 12) ابعاد زیستمحیطی |
|
CSR Score: نمره کلی مسئولیت اجتماعی؛
CSRCOM: نمره افشای مشارکت اجتماعی؛
CSREMPL: نمره افشای روابط کارکنان؛
CSRENV: نمره افشای محیط زیست؛ و
CSRPRO: نمره افشای ویژگیهای محصول است.
فرضیه اول مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه اول: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
متغیر میانجی
برای بیان دقیقتر و مؤثرتر ماهیت پژوهش، از متغیر میانجی راهبری شرکتی، برای توضیح رابطه بین متغیر مستقل و وابسته استفاده شد. طبق ادبیات پژوهش، علت استفاده از متغیر میانجی آن است که ابعاد زیستمحیطی باعث افزایش عملکرد مالی واحدهای تجاری میشود و سپس متغیر مهم راهبری شرکتی که دیدگاه مدیران را درپی دارد میتواند بر عملکرد تأثیرگذار باشد. این استدلال رابطه غیرمستقیم بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را تبیین میکند و همخوانی با ویژگیها و تعریف متغیرهای میانجی دارد. متغیر میانجی، بهصورت واسطهای بین رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته عمل میکند. این متغیر، بهصورت غیرمستقیم بررسیکننده رابطه بین متغیر وابسته و متغیر مستقل است. یکبار رابطه متغیر مستقل و وابسته در عدم حضور متغیر میانجی بررسی میشود. گام بعد، رابطه میان متغیر مستقل و میانجی و سپس رابطه میان متغیر میانجی و وابسته بررسی میشود. در گام آخر، رابطه میان متغیر مستقل و وابسته در حضور متغیر میانجی بررسی میشود (Namazi & Namazi, 2016). شایان ذکر است در نرمافزار PLS، برای بررسی فرضیههای پژوهش، کلیه مراحل گفتهشده در غالب یک مدل، در نرمافزار اجرا میشود.
هدف پژوهش حاضر، این بوده است که آیا راهبری شرکتی بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکتها، دارای تأثیر میانجی است یا خیر؛ بنابراین، برای بیان دقیقتر و روشنتر یافتههای پژوهش و با عنایت به پژوهشهای ذکرشده پیشین، الگوی (Lawal, 2012) برای اندازهگیری حاکمیت شرکتی (متغیر میانجی) استفاده شد که شامل ترکیب هیئتمدیره بوده است. شاخصههای ترکیب هیئتمدیره ازطریق درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بررسی شده است. نحوه اندازهگیری متغیرهای میانجی بهشرح زیر است:
درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره (PBND): نسبت اعضای غیرموظف هیئتمدیره به کل تعداد اعضای هیئتمدیره اندازهگیری میشود (Earnhart & Lizal, 2006).
اندازه هیئتمدیره (BS): تعداد کل اعضاء هیئتمدیره واحدهای تجاری را شامل میشود (Kumar, 2005).
دوگانگی نقش هیئتمدیره (RAC): یک متغیر مجازی است که ارتباط مشترک مدیرعامل در سمت رئیس هیئتمدیره را بررسی میکند. اگر مدیرعامل، رئیس هیئتمدیره هم باشد، برابر با یک، در غیر این صورت برابر صفر است (Bulgurcu, 2012).
سه فرضیه مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی، راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه دوم: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد.
فرضیه سوم: راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
فرضیه چهارم: راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، رابطه بین کیفیت ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را توضیه میدهد.
متغیر کنترلی
در پژوهش حاضر، از متغیر کنترلی برای یکنواختسازی عوامل داخلی واحدهای تجاری یا همگنسازی وضعیت واحدهای تجاری استفاده شد. متغیر کنترلی متغیری است که بر رابطهی بین متغیرهای مستقل و وابسته تأثیر میگذارد؛ اما پژوهشگر قصد دارد تأثیر آن را کنترل یا حذف کند. مطابق با پژوهشهای (Ro, 2012; Herbert, 2018)، در پژوهش حاضر برای اندازهگیری متغیرهای کنترلی از اندازه شرکت و اهرم مالی استفاده شده است:
اندازه شرکت (FSIZE): لگاریتم طبیعی ارزش بازار سهام اندازهگیریشده.
اهرم مالی (LEV): تقسیم کل بدهیها به کل داراییهای شرکت.
شکل 1. الگوی مفهومی پژوهش
Figure 1. Conceptual model of research
جامعه آماری پژوهش حاضر، یک دوره 10 ساله (1390 الی 1399) برای کلیۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است؛ برای ایجاد یکنواختی بیشتر در نمونهها، شرایط زیر منظور شد:
1) برای همگنبودن نمونه آماری، سال مالی شرکتها 29/12 هر سال باشد.
2) تغییر سال مالی توسط شرکتها در دوره زمانی مذکور صورت نگرفته باشد.
3) شرکتهای مورد مطالعه، قبل از سال 1390 و تا پایان سال 1399 در فهرست شرکتهای بورسی باشند.
4) به دلیل افشای اطلاعات متفاوت برخی از شرکتها، شرکتهای نمونه جزء بانکها و مؤسسات مالی اعم از شرکتهای هلدینگ، لیزینگ، واسطهگری مالی و شرکتهای سرمایهگذاری نباشند.
با توجه به توضیحات ارائهشده، تعداد 202 شرکت (2020 سال- شرکت) در بازه زمانی 1390 الی 1399، شرایط لازم را برای موارد مذکور دارا بودند و بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
یافته های پژوهش
آماره توصیفی
جدول شماره 2 آماره توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. طبق این جدول، نسبتهای نقدینگی شامل نسب جاری با میانگین 883/1 و نسبت آنی با میانگین 984/0 است. حاشیه سود خالص با میانگین 863/22 و حاشیه سود ناخالص با میانگین 757/22 وضعیت سوداوری مناسب واحدهای تجاری را نشان میدهد. نسبتهای عملکرد، ROA با میانگین 314/7 و ROE با میانگین 040/25 که توانایی و بازده شرکتهای نمونه را برای ایجاد سودآوری نشان میدهند. نسبتهای نوین بازار، کیوتوبین ساده با میانگین 770/0 و کیوتوبین چانگ با میانگین 462/1 است. نسبتهای ارزش افزوده، MVA با میانگین 189/0 و EVA با میانگین 454/0 است. با توجه به شاخص KLD که بیانکنندۀ اندازهگیری ابعاد محیط زیست بود، مشخص میشود شرکتهای نمونه به ابعاد زیستمحیطی تقریباً توجه کمی دارند. متغیرهای راهبری شرکتی، شامل اندازه هیئتمدیره با میانگین 506/5 و درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره با میانگین 574/0 است. افزون بر این، اهرم مالی با نمایش عدد 647/0 نیز نشاندهنده آن است که نیمی از داراییهای شرکتها از محل بدهیها تأمین شده است. همچنین، میانگین اندازه شرکت برابر با 692/5 است.
جدول 2. آماره توصیفی متغیرهای پژوهش
Table 2. Descriptive statistics of research variables
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
بیشینه |
کمینه |
نسبت جاری |
883/1 |
279/1 |
813/43 |
087/0 |
نسبت آنی |
984/0 |
959/1 |
653/87 |
021/0 |
حاشیه سود خالص |
863/22 |
00/100 |
660/4408 |
853/304- |
حاشیه سود ناخالص |
757/24 |
101/100 |
592/4408 |
823/304- |
ROA |
314/7 |
834/29 |
237/281 |
503/79- |
ROE |
040/25 |
800/40 |
717/665 |
952/726- |
Q توبین |
770/0 |
331/0 |
628/2 |
016/0 |
Q توبین چانگ |
462/1 |
689/0 |
043/3 |
232/0 |
EVA |
454/0 |
349/0 |
119/2 |
213/0- |
MVA |
189/0 |
919/0 |
274/1 |
526/9- |
KLD |
363/2 |
015/2 |
00/7 |
00/0 |
اندازه هیئتمدیره |
506/5 |
364/1 |
00/8 |
00/4 |
اعضای غیر موظف |
574/0 |
268/0 |
998/0 |
003/0 |
اندازه شرکت |
692/5 |
499/1 |
358/8 |
173/3 |
اهرم مالی |
647/0 |
524/0 |
633/2 |
013/0 |
تحلیل عاملی تأییدی (ضرایب بارهای عاملی)
تحلیل عاملی تأییدی (بارهای عاملی) روشی است که نشان میدهد چه میزان گویههای سنجش یک سازه بهدرستی انتخاب شدهاند. به گونهای دیگر، این نوع از تحلیل عاملی بررسی میکند که آیا سازههایی که پژوهشگر در نظر گرفته است، واقعاً واریانسهای متغیرهای مکنون را مطابق با الگوی تعیینشده تبیین میکنند یا خیر. مقدار ضریب پذیرفتنی برای ضرایب بارهای عاملی، مقدار 4/0 است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). در شکل شماره 2 تمامی روابط بین متغیرهای مکنون و سازههای طرحشده از 4/0 بیشتر است. این امر نشان میدهد سازههای انتخابشده از پژوهشگر، بهدرستی برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش در نظر گرفته شدهاند. همچنین، شکل شماره 2 مقدار R2 یعنی قدرت توضیحدهندگی مدل را نشان میدهد. R2 نشان میدهد چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل توضیح داده میشود که این مقدار برای سازه راهبری شرکتی 497/0 و عملکرد 739/0 به دست آمده است. با توجه به سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 بهعنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی، مناسببودن برازش الگو تأیید میشود. ضریب استانداردشده مسیر میان متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد 660/0، بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 66 درصد از تغییرات عملکرد واحدهای تجاری را بهطور مستقیم تبیین کند. ضریب استانداردشده مسیر میان ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی 705/0 بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 70 درصد از تغییرات راهبری شرکتی را بهطور مستقیم کند. در آخر، تأثیر ضریب مسیر متغیر میانجی نشان میدهد ابعاد زیستمحیطی با وجود متغیر میانجی راهبری شرکتی میزان 137/0 (13 درصد) بر عملکرد واحدهای تجاری بهطور غیرمستقیم تأثیر میگذارد.
شکل 2. ضریب مسیر و بارهای عاملی
Figure 2. Path coefficient and factor loads
آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا
بر طبق جدول شماره 3، با توجه به اینکه مقدار آماره پذیرفتنی برای آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی (CR) 7/0 و برای روایی همگرا (AVE) برابر با 5/0 است، در پژوهش حاضر، تمامی معیارها، مقدار مناسبی را برای هر متغیر اتخاذ کرده است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). درنهایت، میتوان وضعیت پایایی ترکیبی و روایی همگرای متغیرهای پژوهش و سازهها را مناسب دانست. جدول شماره 3، مقادیر مربوطه را نشان میدهند.
جدول 3. بررسی روایی و پایایی متغیرها
Table 3. Validity and reliability of variables
سازه |
Alpha > 0.7 |
CR > 0.7 |
AVE > 0.5 |
ابعاد زیستمحیطی |
743/0 |
795/0 |
580/0 |
راهبری شرکتی |
705/0 |
751/0 |
530/0 |
عملکرد واحد تجاری |
746/0 |
775/0 |
561/0 |
اهرم مالی |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
اندازه شرکت |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
روایی واگرا
در پژوهش حاضر، برای سنجش روایی، از روش فورنل و لارکر استفاده شد. Fornell & Larcker (1981) برای بررسی روایی واگرا، ماتریسی را ارائه دادند که مشابه ماتریس نشان داده شده در جدول شماره 4 است؛ با این تفاوت که قطر اصلی این ماتریس برابر جذر مقادیر AVE سازههای پنهان است. جدول شماره 4، ماتریس فورنل و لارکر را برای پژوهش حاضر نشان میدهد (Fornell & Larcker, 1981).
جدول 4. ماتریس فورنل و لارکر
Table 4. Fornell and Larcker's matrix
|
راهبری شرکتی |
عملکرد واحد تجاری |
ابعاد زیستمحیطی |
راهبری شرکتی |
779/0 |
|
|
عملکرد واحد تجاری |
705/0 |
825/0 |
|
ابعاد زیستمحیطی |
700/0 |
763/0 |
809/0 |
با توجه به جدول 4، مقادیر موجود در روی قطر اصلی ماتریس، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوط به آن بزرگتر است که در مدل پژوهش حاضر دارای اعتبار تشخیص مناسبی است.
معیار GOF
برای بررسی برازش کلی الگو، از معیار GOF استفاده میشود. برای این معیار، سه مقدار ۰۱/۰، ۲۵/۰ و ۳۶/۰ بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی معرفی شده است (داوری و رضازاده، 1395). ازطریق فرمول زیر این معیار محاسبه میشود:
رابطه 13) معیار GOF |
|
که در این رابطه:
مقدار از میانگین مقادیر اشتراکی متغیرهای پنهان و نیز از میانگین مقادیر ضریب تعیین به دست میآید. مقدار میانگین مقادیر اشتراکی برابر با 734/0 است و مقدار میانگین R2 برابر با 664/0 است.
با توجه به سه مقدار 01/0؛ 25/0 و 36/0 ذکرشده برای پذیرفتنیبودن آماره GOF، مقدار آماره 699/0 قوی و مناسببودن الگوی پژوهش را نشان میدهد.
آزمون فرضیه ها
بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. جدول شماره 5 یافتههای پژوهش را در غالب ضرایب استانداردشده مسیر (β)، مقدار R2، p-value و t-value برای متغیرهای مورد مطالعه نشان میدهد.
جدول 5. آزمون آماری فرضیههای پژوهش
Table 5. Statistical test of research hypotheses
مسیر |
R2 |
p-value |
t-value |
ضریب β |
برآوردگر |
نتیجه |
فرضیه اول |
739/0 |
000/0 |
847/14 |
660/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه دوم |
497/0 |
000/0 |
018/17 |
705/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه سوم |
739/0 |
001/0 |
925/12 |
195/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه چهارم |
739/0 |
000/0 |
446/12 |
137/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه اول: فرضیه اول پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش مندرج در جدول شماره 4، نشان دادند مقدار آماره t از لحاظ آماری معنادار است و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت و معنادار است؛ بنابراین، از لحاظ علم آمار و احتمال، طبق یافتههای پژوهش حاضر، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدها تأثیر مثبت دارد و ابعاد میتواند عاملی مؤثر در افزایش ارزش افزوده شرکتها باشد.
فرضیه دوم: فرضیه دوم پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه دوم مندرج در جدول شماره 4 نشان داد مقدار آماره t لحاظ آماری معنادار است و در سطح خطای 5% فرضیه پژوهش تأیید میشود. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی مثبت است. بر طبق دادههای آماری، بیان میشود ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه سوم: فرضیه سوم پژوهش این بود که راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم مندرج در جدول شماره 4 نشان دادند مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره از لحاظ آماری معنادار است. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان دادند در سطح اطمینان 95% فرضیه پژوهش تأیید میشود و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. همچنین، ضریب مسیر میان دو متغیر راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت است؛ بنابراین، مسئولیت اجتماعی بر ارزش افزوده تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه چهارم: آزمون اثرات متغیر میانجی و تعیین شدت آن با توجه به فرضیه چهارم، انجام و یافتههای آن در جدول شماره 4 گزارش شدند. نتایج آزمون فرضیه چهارم نشان دادند ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری در صورت وجود راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این یافته اهمیت راهبری شرکتی را در زمینه تأثیر بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری نشان میدهد؛ بنابراین، فرضیه چهارم پژوهش تأیید میشود. افزون بر این، مقدار ضریب مسیر متغیر میانجی برابر با 137/0 است و این بدان معناست که 13 درصد از تأثیر کل ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری ازطریق غیرمستقیم و توسط متغیر میانجی راهبری شرکتی تبیین میشود.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با تأکید بر نقش میانجی راهبری شرکتی بود. در این راستا، 202 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 ساله (2020 سال-شرکت) بررسی شدند. طبق جدول شماره 5، فرضیه اول پژوهش نشان داد در بورس اوراق بهادار تهران، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر به دلیل تأثیر دیدگاه سهامداران است؛ زیرا امروزه سهامداران و سرمایهگذاران مسائل زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی برایشان بسیار مهم است؛ ازاینرو، سهامداران در سهامهای شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که مسائل زیستمحیطی را رعایت کنند و به محیطزیست آسیبی وارد نکنند. این عامل موجب میشود شرکتها مسائل زیستمحیطی برایشان بسیار مهم و دارای اهمیت باشد. شرکتها با افزایش رعایت مسائل زیستمحیطی و سرمایهگذاری سهامداران در اینگونه شرکتها، دارای وجهه مناسبی در دیدگاه جامعه و مشتریان میشوند و این عامل میتواند بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبتی بگذارد و آنها را به سودآوری برساند. این یافته مطابق با نتایج پژوهشهای دانایی و نوروزی (1399) Zhou et al., (2018) و Maji & Kalita (2022) است.
با توجه به جدول شماره 5، فرضیه دوم پژوهش نشان داد ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. راهبری شرکتی موجب میشود علاوه بر حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران، از منافع ناشی از محیط زیست و مسئولیت اجتماعی که واحدهای تجاری در قبال جامعه دارند، دفاع میکند؛ زیرا با جهانیشدن کسبوکارها و افزایش ارتباطات بینالمللی، شرکتها آلودگی بیشتری تولید میکنند و محیط زیست را به خطر میاندازند. ابعاد زیستمحیطی موجب میشود تا شرکتها ابعاد زیستمحیطی و شاخصهای مسئولیت اجتماعی را رعایت کنند و آن شاخصها را در رسیدن به عملکرد خود به کار میبرند. در طرف مقابل، راهبری شرکتی با حفظ حقوق زیستمحیطی شرکتها در قبال جامعه، به محیط زیست کمک میکند و آسیب کمتری را به آن وارد میکند. این امر موجب میشود تا ارتباط ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی بهصورت مثبت و مستقیم عمل کند.
طبق جدول شماره 5، یافته فرضیه سوم نشان داد راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر نقش کلیدی مدیران و هیئتمدیره را در سودآوری شرکتها بیان میدارد. راهبری شرکتی میتواند اهداف شرکت را در درازمدت ازطریق حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران شرکتها پشتیبانی و از انتقال ناخواسته ثروت میان گروههای مختلف و تضییع حقوق عموم و سهامداران جزء جلوگیری کند. جلوگیری از تضییع حقوق عموم میتواند نظر مثبت سهامداران را نسبت به شرکت مدنظر افزایش دهد و درنتیجه، عملکرد و سودآوری شرکت را به همراه میآورد. علاوه بر این، یک نظام راهبری مناسب به تحقق استقلال حسابرسان مستقل کمک میکنند و منجر به ایجاد فضای شفاف اطلاعاتی میشوند. این امر افزایش اعتماد سرمایهگذاران را درپی دارد؛ زیرا میتوانند در عرصه اقتصادی، تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند.
همانطور که در جدول شماره 5 برای آزمون فرضیه چهارم نشان داده شد راهبری شرکتی بهعنوان یک متغیر میانجی، بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همانطور که در فرضیههای قبل بیان شد شرکتها با رعایت اصول زیستمحیطی و استانداردهای اجتماعی، دیدگاه مناسبی را در جامعه به دست میآورند. این کار موجب میشود تا سرمایهگذاران به سمت شرکتهایی میل به سرمایهگذاری پیدا کنند که اصول زیستمحیطی را رعایت میکند و آسیب کمتری را به محیط زیست وارد میکند. همچنین، راهبری شرکتی نیز بهصورت غیرمستقیم با کمک اصول زیستمحیطی میتواند مدافع حقوق محیط زیست شود و دیدگاه مناسب سهامداران را به ارمغان میآورد. این نتیجه مطابق با یافتههای مطالعات Kumar (2005)، Earnhart & Lizal (2006)، Lawal (2012) و Bulgurcu (2012) است.
پیشنهادهای کاربردی و پیشنهاد برای پژوهشهای آتی
طبق یافتههای پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
با توجه به یافتههای فرضیه اول به مدیران توصیه میشود برای بالابردن عملکرد واحد تجاری و سودآوری، به مسئولیت اجتماعی و ابعاد زیستمحیطی، بهویژه در زمینههای مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست و ویژگیهای محصولات شرکتها توجه بیشتری کنند.
طبق نتایج فرضیه دوم و سوم پژوهش، پیشنهاد میشود بهمنظور حداکثرسازی منافع سهامداران و افزایش سودآوری واحدهای تجاری، ایفای تعهد به ابعاد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی توسط شرکتها فراهم شود تا بهبود فعالیتهای زیستمحیطی شکل گیرد.
با توجه نتایج فرضیه چهارم، از آنجایی که منابع طبیعی برای همه نسلها است و شرکتها با رعایت ابعاد زیستمحیطی ملزم به رعایت گزارشگری دقیقتر میشوند، به مدیران واحدهای تجاری و سازمان بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود شاخصهای مرتبط با عملکرد زیستمحیطی توسط واحدهای تجاری افشا شود و امتیاز مربوط به آن را برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس الزامی کنند.
پیشنهادهای زیر برای پژوهشگران و دانشگاهیان برای پژوهشهای آتی ارائه میشود:
1) بررسی نقش مؤسسات حسابرسی در افشای ابعاد زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها.
2) بررسی مقایسهای عوامل مسئولیتپذیری اجتماعی و توسعهپایدار بر عملکرد واحدهای تجاری.
3) بررسی مقایسهای تأثیر هرکدام از اظهارنظر حسابرس (مقبول، مشروط، عدماظهارنظر و مردود) بر نحوه گزارشگری عوامل زیستمحیطی.
همانند سایر پژوهشهای حاضر، محدودیتهایی وجود داشتهاند. دربارۀ برخی از شرکتها نبود دادههای مورد نیاز و اتکاپذیر برای محاسبه متغیرهای پژوهش و عدمافشای کافی اطلاعات مورد نیاز در صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی آن در سالهای مورد استفاده وجود داشتند؛ بنابراین، برای ارتقای روایی پژوهش، شرکتهای مزبور از نمونه آماری حذف شدند.
[i] برای آشنایی با شاخصهای KLD، به سایت KLD STAT مراجعه فرمایید.
[ii] افزون بر سایت KLD STAT، جهت آشنایی با شاخصهای KLD میتوانید به مقاله (Inoue & Lee, 2011, p. 802) مراجعه فرمایید.
جهان امروز با مجموعهای از معضلات اقتصادی، اجتماعی و بهویژه زیستمحیطی دست به گریبان است که دامنه این معضلات هر روز پیچیدهتر میشود؛ به همین دلیل، موضوع حفاظت از محیطزیست بهعنوان یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کشورها در کانون توجه جامعه جهانی قرار گرفته است (Ahmad et al., 2003). در سالهای اخیر، کشورها به اهمیت مسائل زیستمحیطی پی بردهاند که با احساس خطر نسبت به این مسئله، به وضع برخی قوانین در سطح ملی یا تنظیم توافقنامههای بینالمللی پرداختهاند. مسئولان هر کشور به دنبال کاهش ضایعات زیستمحیطی و حرکت در راستای حفظ محیط زیست مطلوب هستند (Brammer & Pavelin, 2008). توجه به عوامل زیستمحیطی در اواخر دهه 1960 با مطرحشدن پدیده زیستگرایی در جهان پدیدار شد و در سال 1971 کنفرانس سازمان ملل دربارۀ محیطزیست انسانی در استکهلم سرآغاز تلاش دولتها برای پاسخگویی به این نیاز جهانی بود (Chang et al., 2020). توجه به محیط زیست و طبیعت در دوران ما تبدیل به معیاری شده است که هر روز بیش از پیش در جهان فراگیرتر میشود.
امروزه در رابطه با اجتماع و محیطزیست، واحدهای تجاری مسئولیت خاصی دارند، این مسئولیت به نقش و عملکرد واحدهای تجاری در جامعه برمیگردد. این مسئولیت تأکید مهمی بر نقش پررنگ حسابداری بهعنوان یگانه راهحل محاسبه هزینههای واردشده به محیط زیست است. از دیدگاه سنتی، تنها وظیفه حسابداری حداکثرکردن ثروت سهامداران بوده است؛ اما بر طبق حسابداری اجتماعی و محیط زیست، این اهداف از حسابداری فاصله گرفته است. حسابداری نوین (زیستمحیطی)، بنگاههای اقتصادی را برای هزینههای زیستمحیطی مسئول میداند (Clarkson et al., 2008). در برخی موارد، خسارات وارده به محیط زیست و نداشتن توجه به آن، واکنش شدید گروههای مختلف درونسازمانی و برونسازمانی را درپی دارد؛ بهطور مثال، در آلودگیهای نفتی که واحدهای اقتصادی مقصر دانسته شدهاند، سهامداران آنها اقدام به فروش سهام و تشکیل صف عرضه کردند که درنهایت، منجر به افت شدید بازار سهام شرکتهای مزبور شد. مجموعه این اقدامات سبب کاهش سهم بازار بنگاههای اقتصادی و تحمیل هزینههای قابل توجه به شرکتها شده است.
ادبیات نظری مبیّن آن است که دو متغیر راهبری شرکتی و همچنین، ابعاد زیستمحیطی، بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارند. راهبری شرکتی مجموعهای از سازوکارها هر بنگاه اقتصادی است که باعث میشود بین مسئولیتهای سهامداران شرکت، هیئتمدیره، مدیریت و کارکنان تعادلی نسبی ایجاد شود (Lawal, 2012). مطابق با الگوی لوآل (2012)، حاکمیت شرکتی تابعی از ترکیب هیئتمدیره است که عوامل درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بهعنوان شاخصههای آن در نظر گرفته میشود (Lawal, 2012). مهمترین اهداف راهبری شرکتی را میتوان افزایش اطمینان از ایجاد منافع سهامداران بهطور مشخص و تمامی ذینفعان دانست (مرادی و رستمی، 1391؛ فروغی و حیدری سورشجانی، 1401)؛ بنابراین، با عنایت به پژوهشهای بیانشده، انتظار میرود سازوکارهای راهبری شرکتی نیز بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر داشته باشد. مسئلهای که در این پژوهش وجود دارد این است که نقش ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد شرکتها بهروشنی مشخص نیست. همچنین، با توجه به اهمیت راهبری شرکتی و تأثیر همهجانبه این عامل در شرکتها، تأثیر این متغیر نیز بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکت نیاز به بررسی دقیق دارد؛ بنابراین، این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با توجه به نقش میانجی راهبری شرکتی است.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده است تأثیر سه متغیر ابعاد زیستمحیطی، عملکرد شرکتها و راهبری شرکتی را بررسی نکردهاند. با توجه به راهبری موجود در شرکتها و اهمیت روزافزون محیط زیست بر عملکرد و سوددهی واحدهای تجاری، پژوهشی مرتبط که بتوان این سه عامل را بررسی کند، بسیار حائز اهمیت است که تاکنون مطالعه نشده است. با توجه به مطالب ذکرشده، انجام این مطالعه ضرورت دارد؛ ازاینرو، پرسشهای مهمی که در این زمینه مطرح میشود آن است که تأثیر راهبری شرکتی و ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری چیست؟ ابعاد زیستمحیطی که زیرمجموعهای از مسئولیت اجتماعی است، بر عملکرد واحدهای تجاری چه تأثیری دارد؟ و آیا راهبری شرکتی، بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد بنگاههای اقتصادی تأثیری دارد؟ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به پرسشهای مطرح شده است.
بهمنظور رسیدن به اهداف پژوهش، ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. پس از بیان فرضیههای پژوهش، روششناسی پژوهش، تجزیهوتحلیل یافتهها و نتیجهگیری ارائه میشوند.
پیشینه نظری و تجربی پژوهش
ابعاد زیستمحیطی
عملکرد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی شرکتها به دلیل افزایش آگاهی مصرفکنندگان، قوانین و راهبری شرکتی شایان توجه قرار گرفته است. این عامل، به سنجهای مهم برای بهبود عملکرد واحد تجاری در بلندمدت تبدیل شده است (Maji & Kalita, 2022). با توجه به نظریه اخلاقی، بهمنظور سنجش موفقیت شرکتها، افزون بر سود گزارششده، عوامل راهبری شرکتی، مسئولیتپذیری اجتماعی، رفتار اخلاقی و برنامههای زیستمحیطی شایان توجهاند (Smith et al., 2012). در ادبیات نظری، اصطلاحات مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و عملکرد زیستمحیطی، اجتماعی و راهبری شرکتی، جایگزین یکدیگر در نظر گرفته میشوند؛ در حالی که هر کدام از این ابعاد بهطور جداگانه قابل بحث است (Martinez-Conesa et al., 2017). طبق نظریات پژوهشگران مطرح در حوزه محیط زیست و حسابداری پایداری (Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al., 2021)، ابعاد زیستمحیطی با استفاده از محیط زیست، مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان و ویژگیهای محصولات، اندازهگیری و بررسی میشوند.
ابعاد زیستمحیطی، نشاندهنده میزان توجه شرکت بهطور فعال در پاسخ به خواستههای ذینفعان ازجمله سهامداران است. درواقع، دلیل گزارشگری زیستمحیطی، قوانین نهادهای مختلف و سهامداران مسئول است. فشار دولت ازطریق وضع ضوابط قانونی جرائم و توجه سهامداران و ذینفعان، از سویی دیگر به آثار محیطی فعالیت واحدهای تجاری، آنان را به پاسخگویی در زمینه عملکرد زیستمحیطی سوق میدهد (ایزدینیا و طباطبایی، 1394؛ دانایی و نوروی، 1399).
در راستای توجه بنگاههای اقتصادی به زمینه مسئولیتهای اجتماعی، میتوان به سرمایهگذاریهای در حال انجام در فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) یا نصب فیلتر برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری در فعالیتهای مرتبط به ترویج بهینه انرژی، تعمیر و نگهداری اموال، ماشینآلات و تجهیزات با متوسط عملکرد زیستمحیطی بالا برای صنایع اشاره کرد (Song et al., 2019). درخصوص ابعاد زیستمحیطی و تأثیر آن بر عملکرد واحدهای تجاری، تئوریهای مختلفی به شرح زیر مطرح است:
1) تئوری مشروعیت: براساس این تئوری، یک سازمان برای بهبود عملکرد و تنوعبخشی باید نقش اجتماعی خود را بهوسیله پاسخ به نیازهای جامعه و عرضه آنچه جامعه میطلبد، حفظ کند (Brammer & Pavelin, 2008).
2) تئوری ذینفعان: این تئوری بیان میکند گروههای مختلف ذینفعان، واحدهای تجاری را با انتظارات گوناگونی روبهرو میکند و واحدهای تجاری برای بهبود فعالیت و تنوعبخشی خود باید پاسخگوی انتظارات آنها باشند (Clarkson et al., 2008).
3) تئوری اقتصاد سیاسی: طبق این تئوری، هنگامی که یک سازمان فعالیتهای اجتماعی نامناسبی را انجام دهد، با واکنش جامعه مواجه میشود که میتواند موجب ضعف عملکرد و نابودی واحد تجاری میشود. با عنایت به این موضوع، برای تنوعبخشی و افزایش سطوح عملکرد، مدیریت ممکن است اطلاعات مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی و اجتماعی سازمان را منتشر کند (نمازی و اسماعیلپور، 1400).
بهطور کلی، تئوریهای ذکرشده، مؤید آن هستند که ابعاد زیستمحیطی بهدلیل در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان سازمان، ازجمله محیط زیست و جامعه، بهطور عمده تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمان میگذارد.
عملکرد واحد تجاری
عملکرد واحد تجاری، بهعنوان درجه یا میزانی تعریف میشود که شرکت به هدفهای مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت نائل میآید (Chang et al., 2020). با توجه به اینکه اهداف مالی سهامداران شاخصهای گوناگونی را شامل میشود، شاخصهای عملکرد میتواند به دو صورت ارائه شود. این دو صورت عملکرد مالی و غیرمالی را شامل میشود (Braam et al., 2016).
با استفاده از نظریههای چرخه عمر، زمانبندی و نمایندگی، میتوان پشتوانه نظری (تئوریک) عملکرد سازمانها را بررسی کرد (Pérez-Cornejo et al., 2019). مطابق با نظریه چرخه عمر، سیکل زمانی تداوم فعالیت هر واحد تجاری، به سه مرحله رشد، بلوغ و افول تقسیمبندی میشود که این سه مرحله، بر تغییر در استراتژیها، ساختارها و راهبردهای هر واحد تجاری تأثیر گذارند (Peters & Romi, 2015). در دوران رشد، بنگاه اقتصادی دارای انعطافپذیری بالاتری نسبت به سایر مراحل است. در این مرحله سطح کمی از کنترلپذیری وجود دارد؛ اما با افزایش سن واحدهای تجاری و دستیافتن به کنترل و توانایی بر فعالیتهای خود، میتوانند در برابر ریسکها، ساختارها و تغییرات محیط اقتصادی انعطافپذیری کمتری از خود نشان دهند (Smith et al., 2012). در بررسی نظریه زمانبندی، مطابق با پژوهشهای صورتگرفته خارجی (میتوان به پژوهش رودریگو و همکاران، 2013 و ژو و همکاران، 2018 اشاره کرد)، رفتار مدیران در ارتباط با زمانبندی، کاهش نسبت بدهی واحدهای تجاری را درپی دارد (Rodrigue et al., 2013; Zhou et al., 2018). همچنین، واحدهای تجاری در کوتاهمدت برای تعیین فعالیتهای تأمین مالی خود، زمانبندی انجام میدهند (مرادی و رستمی، 1391).
راهبری شرکتی
راهبری شرکتی شامل قوانین، مقررات، فرهنگها، فرآیندها، ساختارها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به اهداف پاسخگویی، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان میشود (دانایی و نوروزی، 1399). راهبری شرکتی با حفظ تعادل بین اهداف شرکت و مدیر، بین اهداف گوناگون توازن برقرار میکند. همچنین، راهبری شرکتی موجب استفاده کارا و اثربخش منابع میشود. براساس نظریه نمایندگی، برای تبیین راهبری شرکتی، باید به تشریح پاسخگویی توجه شود (Lawal, 2012).
پشتوانه تئوریک راهبری شرکتی براساس نظریه نمایندگی تبیین میشود. راهبری شرکتی مشکلات نمایندگی بین صاحبکار و مدیر را کاهش میدهد (نمازی و اسماعیلپور، 1400). افزون بر این، یکی از اهداف راهبری شرکتی، افزایش ضریب اطمینان فعالیتهای واحدهای تجاری و خطمشی و رویههای مدیریت، در راستای به حداکثر رساندن منافع سهامداران و اعتبار دهندگان، برای تمامی ذینفعان، است. با توجه به این تفسیر، انتظار میرود راهبری شرکتی میتواند بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر معناداری داشته باشد؛ زیرا راهبری شرکتی رویهها و فرآیندهایی را شامل میشود که نشاندهنده تلاشها و راهبریهای دارای ارزش افزوده واحدهای تجاری، در جهت نیل به منافع آتی سهامداران است. این امر، نقش حمایتکننده راهبری شرکتی را در مقابل منافع گروهی و فردی تمامی ذینفعان واحدهای تجاری نشان میدهد (Pérez-Cornejo et al., 2019).
طبق نظریات لوآل (2012) و پیتر و رومی (2015)، اجزای راهبری شرکتی ناشی از ترکیب هیئتمدیره است که شامل سنجههای اندازه هیئتمدیره، درصد اعضای غیر مؤظف هیئتمدیره و دوگانگی نقش مدیرعامل میشود (Lawal, 2012; Peters & Romi, 2015).
در ادامه پژوهشهای داخلی و خارجی مربوط به حوزه پژوهش ارائه میشود:
طالبنیا و همکاران (1401) در پژوهش خود به ارزیابی و کشف ماهیت اطلاعات حسابداری زیستمحیطی پرداختند. آنان با اندازهگیری تعداد جملات بهعنوان شاخص سطح افشای اطلاعات زیستمحیطی در 66 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1395-1399 به این نتیجه رسیدند که شرکتهای ایرانی ترجیح میدهند اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را به شکل اطلاعات اخباری افشا کنند. بیشترین افشا در بخش منابع انسانی و پس از آن در بخش محصولات و خدمات بود. علاوه بر این، شرکتها تمایل دارند اخبار خنثی و خوب را بیشتر از اخبار بد افشا کنند.
دانایی و نوروزی (1399) به بررسی تأثیر افشای اطلاعات زیستمحیطی و معیارهای عملکرد مالی پرداخت. وی به بررسی اطلاعات مالی ۹۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره پنج ساله (از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا پایان سال ۱۳۹۷) به این نتیجه رسید که افشای اطلاعات زیستمحیطی بر ارزش شرکت و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد.
ماجی و کالیتا (2022) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری زیستمحیطی سازمانی براساس مدل جستجوی تصویر پرداختند. آنان براساس اصول «مربوطبودن» و «قابل اتکا بودن»، ۲۸ شاخص در برای ارزیابی انتخاب کردند. نتایج ارزیابی شاخصهای اصلی کمّی نشان دادند سطح افشای کل نمونه پایین است که نشان میدهد اطلاعات افشاشده توسط هر شرکت شایان توجه نیست. پس از بررسی مشخص شد نتایج اساساً با دادههای اصلی سازگارند (Maji & Kalita, 2022).
ژو و همکاران (2018) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات زیستمحیطی شرکت پرداخت. او دریافت درک افشای کلی کیفیت اطلاعات حسابداری محیطی شرکت و یافتن ضعف افشا برای بهبودهای دقیق، رویکردی برای ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری محیطی شرکت است (Zhou et al., 2018).
روش شناسی و الگوی پژوهش
این مطالعه در زمره پژوهشهای کمّی قرار دارد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع شبهتجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی یکباره (ازطریق اطلاعات گذشته) است (نمازی، 1389). همچنین، از روش کتابخانهای برای بررسی مبانی نظری فرضیههای پژوهش و پیشینه تجربی و نظری پژوهش استفاده شد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز نمونه آماری پژوهش با مراجعه به سامانه کدال و نرمافزار رهآورد نوین نسخه 3 (افزون بر این، از اطلاعات صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه آن هم استفاده شده است) جمعآوری شد. درنهایت، دادههای تهیهشده در نرمافزار اکسل آمادهسازی و برای آزمونهای توصیفی و استنباطی پژوهش، از نرمافزارهای Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 25 استفاده شد.
متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته
در پژوهش حاضر، متغیر وابسته عملکرد واحدهای تجاری است. شاخصهای مرتبط با اندازهگیری عملکرد مطابق با پژوهشهای (De-Andrés et al., 2009; Bulgurcu, 2012; Yalcin et al., 2012) تعیین شده است. طبق این پژوهشها، شاخصهای عملکرد در پنج نسبت اصلی: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای سودآوری، نسبتهای بازدهی، نسبتهای نوین بازار و نسبت ارزش افزوده قرار میگیرند. در بخشهای پنج گانه زیر، نحوه اندازهگیری و محاسبه آنها نشان داده شده است.
1) نسبت نقدینگی
رابطه 1) نسبت جاری
2) نسبت سودآوری
رابطه 2) حاشیه سود خالص |
|
رابطه 3) حاشیه سود ناخالص |
|
3) نسبت بازدهی
رابطه 4) بازده حقوق صاحبان سهام |
|
رابطه 5) بازده دارایی |
|
4) نسبت نوین بازار
رابطه 6) Q توبین ساده
رابطه 7) Q توبین چانگ و پرویت
5) نسبت ارزش افزوده
رابطه 8) ارزش افزوده اقتصادی (EVA) |
|
NOPAT: سود عملیاتی خالص پساز کسر مالیات، بهعلاوه هر گونه افزایش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، ذخیره ارزشیابی بر مبنای اولین صادره از آخرین وارده، استهلاک سرقفلی، خالص مبالغ سرمایهگذاریشده بهعنوان هزینههای تحقیق و توسعه و سایر سودهای عملیاتی؛
KW: میانگین موزون هزینه سرمایه؛ و
Capitalt-1: مجموع ارزش دفتری سرمایه ابتدای دوره t است.
میانگین موزون سرمایه به شرح زیر طبق (حجازی و حسینی، 1385؛ نمازی و نمازی، 1395) محاسبه میشود (با توجه به اینکه در ایران سهام ممتاز وجود ندارد، در رابطه زیر وزن و نرخ هزینه سهام ممتاز، صفر در نظر گرفته شده است):
رابطه 9) |
|
|
در این رابطه:
Wd: وزن بدهی؛
Kd: نرخ هزینه بدهی پساز در نظر گرفتن اثر مالیات؛
Wp: وزن سهام ممتاز؛
Kp: نرخ هزینه سهام ممتاز؛
Ws: وزن حقوق صاحبان سهام؛ و
Ks: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ هزینه سهام عادی، سود انباشته و اندوختهها) که از مدل گوردون بشرح زیر محاسبه شده است:
رابطه 10) |
|
D0: سود نقدی هر سهم در دوره جاری؛
P0: قیمت جاری بازار هر سهم؛ و
g: نرخ رشد سود سهام (این عامل از حاصل ضرب نسبت انباشت سود در بازده حقوق صاحبان سهام به دست آمده است).
ارزش افزوده بازار (MVA)
رابطه 11) ارزش افزوده بازار (MVA)
MVA= میانگین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام طی سال – میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
متغیر مستقل
در این پژوهش با توجه به هدف مطالعه، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش و مطالعات (Inoue & Lee, 2011; Martinez-Conesa et al., 2017; Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al. 2021)، ابعاد زیستمحیطی، متغیر مستقل در نظر گرفته شد. برای اندازهگیری ابعاد زیستمحیطی، از شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها و معیارهای مؤسسه آمریکایی معروف به KLD[i]، مطابق با چهار معیار ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی رتبهبندی شد (Inoue & Lee, 2011[ii]). مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد روابط کارکنان، ویژگیهای محصولات، مشارکت اجتماعی و محیط زیست است که هر بعد قوت و ضعفهای مخصوص خود را دارد. جدول شماره 1، نقاط قوت و ضعف را نشان میدهد.
جدول 1. نقاط قوت و نگرانی برای پنج دسته KLD
Table 1. Strengths and concerns for the five categories of KLD
دستهبندی KLD |
نقاط قدرت |
نقاط نگرانکننده |
روابط کارمندان |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
|
روابط اتحادیه |
روابط اتحادیه |
|
مزایای بازنشستگی |
مزایای بازنشستگی |
|
مشارکت کارکنان |
کاهش نیروی کار |
|
تقسیم سود نقدی |
سایر نگرانیها |
|
|
|
کیفیت محصول |
کیفیت محصول |
شیوههای بحث برانگیز بازاریابی/قرارداد |
|
مزایا برای مصرفکنندگان محروم |
مسائل ایمنی محصول |
|
تحقیق و توسعه / نوآوری |
ضد انحصار |
|
سایر نقاط قوت |
سایر نگرانیهای |
|
|
|
روابط اجتماعی |
کمک به مؤسسات خیریه |
تأثیر منفی اقتصادی |
|
اهدای خیریه به کشورهای دیگر |
جنجالهای سرمایهگذاری |
|
هدیهدادن |
اختلافات مالیاتی |
|
حمایت از آموزش و پرورش |
سایر نگرانیهای |
|
حمایت از مسکن |
|
|
برنامههای داوطلبانه |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
|
|
|
مسائل زیستمحیطی |
استفاده از انرژی پاک |
تأثیر بر تغییرات آبوهوا |
|
پیشگیری از آلودگی |
استفاده از زبالههای خطرناک |
|
بازیافت |
انتشار گازهای گلخانهای |
|
سیستمهای مدیریت پایدار |
مشکلات نظارتی |
|
محصولات و خدمات پایدار |
استفاده از مواد شیمیایی مخرب لایه اوزون |
|
|
استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی |
|
|
|
مسائل تنوع |
انتصاب زنان بهعنوان مدیر عامل |
عدم حضور زنان یا اقلیتها |
|
انتصاب زنان بهعنوان هیئتمدیره |
مسائل تبعیض |
|
اشتغال معلولان |
سایر نگرانی های |
|
مزایای کار/زندگی |
|
|
ترفیع زنان یا کارمندان اقلیت |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
اقتباس از (Inoue & Lee, 2011, p. 802)
رابطه 12) ابعاد زیستمحیطی |
|
CSR Score: نمره کلی مسئولیت اجتماعی؛
CSRCOM: نمره افشای مشارکت اجتماعی؛
CSREMPL: نمره افشای روابط کارکنان؛
CSRENV: نمره افشای محیط زیست؛ و
CSRPRO: نمره افشای ویژگیهای محصول است.
فرضیه اول مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه اول: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
متغیر میانجی
برای بیان دقیقتر و مؤثرتر ماهیت پژوهش، از متغیر میانجی راهبری شرکتی، برای توضیح رابطه بین متغیر مستقل و وابسته استفاده شد. طبق ادبیات پژوهش، علت استفاده از متغیر میانجی آن است که ابعاد زیستمحیطی باعث افزایش عملکرد مالی واحدهای تجاری میشود و سپس متغیر مهم راهبری شرکتی که دیدگاه مدیران را درپی دارد میتواند بر عملکرد تأثیرگذار باشد. این استدلال رابطه غیرمستقیم بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را تبیین میکند و همخوانی با ویژگیها و تعریف متغیرهای میانجی دارد. متغیر میانجی، بهصورت واسطهای بین رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته عمل میکند. این متغیر، بهصورت غیرمستقیم بررسیکننده رابطه بین متغیر وابسته و متغیر مستقل است. یکبار رابطه متغیر مستقل و وابسته در عدم حضور متغیر میانجی بررسی میشود. گام بعد، رابطه میان متغیر مستقل و میانجی و سپس رابطه میان متغیر میانجی و وابسته بررسی میشود. در گام آخر، رابطه میان متغیر مستقل و وابسته در حضور متغیر میانجی بررسی میشود (Namazi & Namazi, 2016). شایان ذکر است در نرمافزار PLS، برای بررسی فرضیههای پژوهش، کلیه مراحل گفتهشده در غالب یک مدل، در نرمافزار اجرا میشود.
هدف پژوهش حاضر، این بوده است که آیا راهبری شرکتی بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکتها، دارای تأثیر میانجی است یا خیر؛ بنابراین، برای بیان دقیقتر و روشنتر یافتههای پژوهش و با عنایت به پژوهشهای ذکرشده پیشین، الگوی (Lawal, 2012) برای اندازهگیری حاکمیت شرکتی (متغیر میانجی) استفاده شد که شامل ترکیب هیئتمدیره بوده است. شاخصههای ترکیب هیئتمدیره ازطریق درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بررسی شده است. نحوه اندازهگیری متغیرهای میانجی بهشرح زیر است:
درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره (PBND): نسبت اعضای غیرموظف هیئتمدیره به کل تعداد اعضای هیئتمدیره اندازهگیری میشود (Earnhart & Lizal, 2006).
اندازه هیئتمدیره (BS): تعداد کل اعضاء هیئتمدیره واحدهای تجاری را شامل میشود (Kumar, 2005).
دوگانگی نقش هیئتمدیره (RAC): یک متغیر مجازی است که ارتباط مشترک مدیرعامل در سمت رئیس هیئتمدیره را بررسی میکند. اگر مدیرعامل، رئیس هیئتمدیره هم باشد، برابر با یک، در غیر این صورت برابر صفر است (Bulgurcu, 2012).
سه فرضیه مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی، راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه دوم: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد.
فرضیه سوم: راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
فرضیه چهارم: راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، رابطه بین کیفیت ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را توضیه میدهد.
متغیر کنترلی
در پژوهش حاضر، از متغیر کنترلی برای یکنواختسازی عوامل داخلی واحدهای تجاری یا همگنسازی وضعیت واحدهای تجاری استفاده شد. متغیر کنترلی متغیری است که بر رابطهی بین متغیرهای مستقل و وابسته تأثیر میگذارد؛ اما پژوهشگر قصد دارد تأثیر آن را کنترل یا حذف کند. مطابق با پژوهشهای (Ro, 2012; Herbert, 2018)، در پژوهش حاضر برای اندازهگیری متغیرهای کنترلی از اندازه شرکت و اهرم مالی استفاده شده است:
اندازه شرکت (FSIZE): لگاریتم طبیعی ارزش بازار سهام اندازهگیریشده.
اهرم مالی (LEV): تقسیم کل بدهیها به کل داراییهای شرکت.
شکل 1. الگوی مفهومی پژوهش
Figure 1. Conceptual model of research
جامعه آماری پژوهش حاضر، یک دوره 10 ساله (1390 الی 1399) برای کلیۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است؛ برای ایجاد یکنواختی بیشتر در نمونهها، شرایط زیر منظور شد:
1) برای همگنبودن نمونه آماری، سال مالی شرکتها 29/12 هر سال باشد.
2) تغییر سال مالی توسط شرکتها در دوره زمانی مذکور صورت نگرفته باشد.
3) شرکتهای مورد مطالعه، قبل از سال 1390 و تا پایان سال 1399 در فهرست شرکتهای بورسی باشند.
4) به دلیل افشای اطلاعات متفاوت برخی از شرکتها، شرکتهای نمونه جزء بانکها و مؤسسات مالی اعم از شرکتهای هلدینگ، لیزینگ، واسطهگری مالی و شرکتهای سرمایهگذاری نباشند.
با توجه به توضیحات ارائهشده، تعداد 202 شرکت (2020 سال- شرکت) در بازه زمانی 1390 الی 1399، شرایط لازم را برای موارد مذکور دارا بودند و بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
یافته های پژوهش
آماره توصیفی
جدول شماره 2 آماره توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. طبق این جدول، نسبتهای نقدینگی شامل نسب جاری با میانگین 883/1 و نسبت آنی با میانگین 984/0 است. حاشیه سود خالص با میانگین 863/22 و حاشیه سود ناخالص با میانگین 757/22 وضعیت سوداوری مناسب واحدهای تجاری را نشان میدهد. نسبتهای عملکرد، ROA با میانگین 314/7 و ROE با میانگین 040/25 که توانایی و بازده شرکتهای نمونه را برای ایجاد سودآوری نشان میدهند. نسبتهای نوین بازار، کیوتوبین ساده با میانگین 770/0 و کیوتوبین چانگ با میانگین 462/1 است. نسبتهای ارزش افزوده، MVA با میانگین 189/0 و EVA با میانگین 454/0 است. با توجه به شاخص KLD که بیانکنندۀ اندازهگیری ابعاد محیط زیست بود، مشخص میشود شرکتهای نمونه به ابعاد زیستمحیطی تقریباً توجه کمی دارند. متغیرهای راهبری شرکتی، شامل اندازه هیئتمدیره با میانگین 506/5 و درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره با میانگین 574/0 است. افزون بر این، اهرم مالی با نمایش عدد 647/0 نیز نشاندهنده آن است که نیمی از داراییهای شرکتها از محل بدهیها تأمین شده است. همچنین، میانگین اندازه شرکت برابر با 692/5 است.
جدول 2. آماره توصیفی متغیرهای پژوهش
Table 2. Descriptive statistics of research variables
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
بیشینه |
کمینه |
نسبت جاری |
883/1 |
279/1 |
813/43 |
087/0 |
نسبت آنی |
984/0 |
959/1 |
653/87 |
021/0 |
حاشیه سود خالص |
863/22 |
00/100 |
660/4408 |
853/304- |
حاشیه سود ناخالص |
757/24 |
101/100 |
592/4408 |
823/304- |
ROA |
314/7 |
834/29 |
237/281 |
503/79- |
ROE |
040/25 |
800/40 |
717/665 |
952/726- |
Q توبین |
770/0 |
331/0 |
628/2 |
016/0 |
Q توبین چانگ |
462/1 |
689/0 |
043/3 |
232/0 |
EVA |
454/0 |
349/0 |
119/2 |
213/0- |
MVA |
189/0 |
919/0 |
274/1 |
526/9- |
KLD |
363/2 |
015/2 |
00/7 |
00/0 |
اندازه هیئتمدیره |
506/5 |
364/1 |
00/8 |
00/4 |
اعضای غیر موظف |
574/0 |
268/0 |
998/0 |
003/0 |
اندازه شرکت |
692/5 |
499/1 |
358/8 |
173/3 |
اهرم مالی |
647/0 |
524/0 |
633/2 |
013/0 |
تحلیل عاملی تأییدی (ضرایب بارهای عاملی)
تحلیل عاملی تأییدی (بارهای عاملی) روشی است که نشان میدهد چه میزان گویههای سنجش یک سازه بهدرستی انتخاب شدهاند. به گونهای دیگر، این نوع از تحلیل عاملی بررسی میکند که آیا سازههایی که پژوهشگر در نظر گرفته است، واقعاً واریانسهای متغیرهای مکنون را مطابق با الگوی تعیینشده تبیین میکنند یا خیر. مقدار ضریب پذیرفتنی برای ضرایب بارهای عاملی، مقدار 4/0 است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). در شکل شماره 2 تمامی روابط بین متغیرهای مکنون و سازههای طرحشده از 4/0 بیشتر است. این امر نشان میدهد سازههای انتخابشده از پژوهشگر، بهدرستی برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش در نظر گرفته شدهاند. همچنین، شکل شماره 2 مقدار R2 یعنی قدرت توضیحدهندگی مدل را نشان میدهد. R2 نشان میدهد چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل توضیح داده میشود که این مقدار برای سازه راهبری شرکتی 497/0 و عملکرد 739/0 به دست آمده است. با توجه به سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 بهعنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی، مناسببودن برازش الگو تأیید میشود. ضریب استانداردشده مسیر میان متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد 660/0، بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 66 درصد از تغییرات عملکرد واحدهای تجاری را بهطور مستقیم تبیین کند. ضریب استانداردشده مسیر میان ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی 705/0 بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 70 درصد از تغییرات راهبری شرکتی را بهطور مستقیم کند. در آخر، تأثیر ضریب مسیر متغیر میانجی نشان میدهد ابعاد زیستمحیطی با وجود متغیر میانجی راهبری شرکتی میزان 137/0 (13 درصد) بر عملکرد واحدهای تجاری بهطور غیرمستقیم تأثیر میگذارد.
شکل 2. ضریب مسیر و بارهای عاملی
Figure 2. Path coefficient and factor loads
آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا
بر طبق جدول شماره 3، با توجه به اینکه مقدار آماره پذیرفتنی برای آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی (CR) 7/0 و برای روایی همگرا (AVE) برابر با 5/0 است، در پژوهش حاضر، تمامی معیارها، مقدار مناسبی را برای هر متغیر اتخاذ کرده است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). درنهایت، میتوان وضعیت پایایی ترکیبی و روایی همگرای متغیرهای پژوهش و سازهها را مناسب دانست. جدول شماره 3، مقادیر مربوطه را نشان میدهند.
جدول 3. بررسی روایی و پایایی متغیرها
Table 3. Validity and reliability of variables
سازه |
Alpha > 0.7 |
CR > 0.7 |
AVE > 0.5 |
ابعاد زیستمحیطی |
743/0 |
795/0 |
580/0 |
راهبری شرکتی |
705/0 |
751/0 |
530/0 |
عملکرد واحد تجاری |
746/0 |
775/0 |
561/0 |
اهرم مالی |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
اندازه شرکت |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
روایی واگرا
در پژوهش حاضر، برای سنجش روایی، از روش فورنل و لارکر استفاده شد. Fornell & Larcker (1981) برای بررسی روایی واگرا، ماتریسی را ارائه دادند که مشابه ماتریس نشان داده شده در جدول شماره 4 است؛ با این تفاوت که قطر اصلی این ماتریس برابر جذر مقادیر AVE سازههای پنهان است. جدول شماره 4، ماتریس فورنل و لارکر را برای پژوهش حاضر نشان میدهد (Fornell & Larcker, 1981).
جدول 4. ماتریس فورنل و لارکر
Table 4. Fornell and Larcker's matrix
|
راهبری شرکتی |
عملکرد واحد تجاری |
ابعاد زیستمحیطی |
راهبری شرکتی |
779/0 |
|
|
عملکرد واحد تجاری |
705/0 |
825/0 |
|
ابعاد زیستمحیطی |
700/0 |
763/0 |
809/0 |
با توجه به جدول 4، مقادیر موجود در روی قطر اصلی ماتریس، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوط به آن بزرگتر است که در مدل پژوهش حاضر دارای اعتبار تشخیص مناسبی است.
معیار GOF
برای بررسی برازش کلی الگو، از معیار GOF استفاده میشود. برای این معیار، سه مقدار ۰۱/۰، ۲۵/۰ و ۳۶/۰ بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی معرفی شده است (داوری و رضازاده، 1395). ازطریق فرمول زیر این معیار محاسبه میشود:
رابطه 13) معیار GOF |
|
که در این رابطه:
مقدار از میانگین مقادیر اشتراکی متغیرهای پنهان و نیز از میانگین مقادیر ضریب تعیین به دست میآید. مقدار میانگین مقادیر اشتراکی برابر با 734/0 است و مقدار میانگین R2 برابر با 664/0 است.
با توجه به سه مقدار 01/0؛ 25/0 و 36/0 ذکرشده برای پذیرفتنیبودن آماره GOF، مقدار آماره 699/0 قوی و مناسببودن الگوی پژوهش را نشان میدهد.
آزمون فرضیه ها
بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. جدول شماره 5 یافتههای پژوهش را در غالب ضرایب استانداردشده مسیر (β)، مقدار R2، p-value و t-value برای متغیرهای مورد مطالعه نشان میدهد.
جدول 5. آزمون آماری فرضیههای پژوهش
Table 5. Statistical test of research hypotheses
مسیر |
R2 |
p-value |
t-value |
ضریب β |
برآوردگر |
نتیجه |
فرضیه اول |
739/0 |
000/0 |
847/14 |
660/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه دوم |
497/0 |
000/0 |
018/17 |
705/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه سوم |
739/0 |
001/0 |
925/12 |
195/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه چهارم |
739/0 |
000/0 |
446/12 |
137/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه اول: فرضیه اول پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش مندرج در جدول شماره 4، نشان دادند مقدار آماره t از لحاظ آماری معنادار است و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت و معنادار است؛ بنابراین، از لحاظ علم آمار و احتمال، طبق یافتههای پژوهش حاضر، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدها تأثیر مثبت دارد و ابعاد میتواند عاملی مؤثر در افزایش ارزش افزوده شرکتها باشد.
فرضیه دوم: فرضیه دوم پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه دوم مندرج در جدول شماره 4 نشان داد مقدار آماره t لحاظ آماری معنادار است و در سطح خطای 5% فرضیه پژوهش تأیید میشود. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی مثبت است. بر طبق دادههای آماری، بیان میشود ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه سوم: فرضیه سوم پژوهش این بود که راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم مندرج در جدول شماره 4 نشان دادند مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره از لحاظ آماری معنادار است. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان دادند در سطح اطمینان 95% فرضیه پژوهش تأیید میشود و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. همچنین، ضریب مسیر میان دو متغیر راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت است؛ بنابراین، مسئولیت اجتماعی بر ارزش افزوده تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه چهارم: آزمون اثرات متغیر میانجی و تعیین شدت آن با توجه به فرضیه چهارم، انجام و یافتههای آن در جدول شماره 4 گزارش شدند. نتایج آزمون فرضیه چهارم نشان دادند ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری در صورت وجود راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این یافته اهمیت راهبری شرکتی را در زمینه تأثیر بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری نشان میدهد؛ بنابراین، فرضیه چهارم پژوهش تأیید میشود. افزون بر این، مقدار ضریب مسیر متغیر میانجی برابر با 137/0 است و این بدان معناست که 13 درصد از تأثیر کل ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری ازطریق غیرمستقیم و توسط متغیر میانجی راهبری شرکتی تبیین میشود.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با تأکید بر نقش میانجی راهبری شرکتی بود. در این راستا، 202 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 ساله (2020 سال-شرکت) بررسی شدند. طبق جدول شماره 5، فرضیه اول پژوهش نشان داد در بورس اوراق بهادار تهران، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر به دلیل تأثیر دیدگاه سهامداران است؛ زیرا امروزه سهامداران و سرمایهگذاران مسائل زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی برایشان بسیار مهم است؛ ازاینرو، سهامداران در سهامهای شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که مسائل زیستمحیطی را رعایت کنند و به محیطزیست آسیبی وارد نکنند. این عامل موجب میشود شرکتها مسائل زیستمحیطی برایشان بسیار مهم و دارای اهمیت باشد. شرکتها با افزایش رعایت مسائل زیستمحیطی و سرمایهگذاری سهامداران در اینگونه شرکتها، دارای وجهه مناسبی در دیدگاه جامعه و مشتریان میشوند و این عامل میتواند بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبتی بگذارد و آنها را به سودآوری برساند. این یافته مطابق با نتایج پژوهشهای دانایی و نوروزی (1399) Zhou et al., (2018) و Maji & Kalita (2022) است.
با توجه به جدول شماره 5، فرضیه دوم پژوهش نشان داد ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. راهبری شرکتی موجب میشود علاوه بر حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران، از منافع ناشی از محیط زیست و مسئولیت اجتماعی که واحدهای تجاری در قبال جامعه دارند، دفاع میکند؛ زیرا با جهانیشدن کسبوکارها و افزایش ارتباطات بینالمللی، شرکتها آلودگی بیشتری تولید میکنند و محیط زیست را به خطر میاندازند. ابعاد زیستمحیطی موجب میشود تا شرکتها ابعاد زیستمحیطی و شاخصهای مسئولیت اجتماعی را رعایت کنند و آن شاخصها را در رسیدن به عملکرد خود به کار میبرند. در طرف مقابل، راهبری شرکتی با حفظ حقوق زیستمحیطی شرکتها در قبال جامعه، به محیط زیست کمک میکند و آسیب کمتری را به آن وارد میکند. این امر موجب میشود تا ارتباط ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی بهصورت مثبت و مستقیم عمل کند.
طبق جدول شماره 5، یافته فرضیه سوم نشان داد راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر نقش کلیدی مدیران و هیئتمدیره را در سودآوری شرکتها بیان میدارد. راهبری شرکتی میتواند اهداف شرکت را در درازمدت ازطریق حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران شرکتها پشتیبانی و از انتقال ناخواسته ثروت میان گروههای مختلف و تضییع حقوق عموم و سهامداران جزء جلوگیری کند. جلوگیری از تضییع حقوق عموم میتواند نظر مثبت سهامداران را نسبت به شرکت مدنظر افزایش دهد و درنتیجه، عملکرد و سودآوری شرکت را به همراه میآورد. علاوه بر این، یک نظام راهبری مناسب به تحقق استقلال حسابرسان مستقل کمک میکنند و منجر به ایجاد فضای شفاف اطلاعاتی میشوند. این امر افزایش اعتماد سرمایهگذاران را درپی دارد؛ زیرا میتوانند در عرصه اقتصادی، تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند.
همانطور که در جدول شماره 5 برای آزمون فرضیه چهارم نشان داده شد راهبری شرکتی بهعنوان یک متغیر میانجی، بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همانطور که در فرضیههای قبل بیان شد شرکتها با رعایت اصول زیستمحیطی و استانداردهای اجتماعی، دیدگاه مناسبی را در جامعه به دست میآورند. این کار موجب میشود تا سرمایهگذاران به سمت شرکتهایی میل به سرمایهگذاری پیدا کنند که اصول زیستمحیطی را رعایت میکند و آسیب کمتری را به محیط زیست وارد میکند. همچنین، راهبری شرکتی نیز بهصورت غیرمستقیم با کمک اصول زیستمحیطی میتواند مدافع حقوق محیط زیست شود و دیدگاه مناسب سهامداران را به ارمغان میآورد. این نتیجه مطابق با یافتههای مطالعات Kumar (2005)، Earnhart & Lizal (2006)، Lawal (2012) و Bulgurcu (2012) است.
پیشنهادهای کاربردی و پیشنهاد برای پژوهشهای آتی
طبق یافتههای پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
با توجه به یافتههای فرضیه اول به مدیران توصیه میشود برای بالابردن عملکرد واحد تجاری و سودآوری، به مسئولیت اجتماعی و ابعاد زیستمحیطی، بهویژه در زمینههای مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست و ویژگیهای محصولات شرکتها توجه بیشتری کنند.
طبق نتایج فرضیه دوم و سوم پژوهش، پیشنهاد میشود بهمنظور حداکثرسازی منافع سهامداران و افزایش سودآوری واحدهای تجاری، ایفای تعهد به ابعاد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی توسط شرکتها فراهم شود تا بهبود فعالیتهای زیستمحیطی شکل گیرد.
با توجه نتایج فرضیه چهارم، از آنجایی که منابع طبیعی برای همه نسلها است و شرکتها با رعایت ابعاد زیستمحیطی ملزم به رعایت گزارشگری دقیقتر میشوند، به مدیران واحدهای تجاری و سازمان بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود شاخصهای مرتبط با عملکرد زیستمحیطی توسط واحدهای تجاری افشا شود و امتیاز مربوط به آن را برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس الزامی کنند.
پیشنهادهای زیر برای پژوهشگران و دانشگاهیان برای پژوهشهای آتی ارائه میشود:
1) بررسی نقش مؤسسات حسابرسی در افشای ابعاد زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها.
2) بررسی مقایسهای عوامل مسئولیتپذیری اجتماعی و توسعهپایدار بر عملکرد واحدهای تجاری.
3) بررسی مقایسهای تأثیر هرکدام از اظهارنظر حسابرس (مقبول، مشروط، عدماظهارنظر و مردود) بر نحوه گزارشگری عوامل زیستمحیطی.
همانند سایر پژوهشهای حاضر، محدودیتهایی وجود داشتهاند. دربارۀ برخی از شرکتها نبود دادههای مورد نیاز و اتکاپذیر برای محاسبه متغیرهای پژوهش و عدمافشای کافی اطلاعات مورد نیاز در صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی آن در سالهای مورد استفاده وجود داشتند؛ بنابراین، برای ارتقای روایی پژوهش، شرکتهای مزبور از نمونه آماری حذف شدند.
[i] برای آشنایی با شاخصهای KLD، به سایت KLD STAT مراجعه فرمایید.
[ii] افزون بر سایت KLD STAT، جهت آشنایی با شاخصهای KLD میتوانید به مقاله (Inoue & Lee, 2011, p. 802) مراجعه فرمایید.
مقدمه
جهان امروز با مجموعهای از معضلات اقتصادی، اجتماعی و بهویژه زیستمحیطی دست به گریبان است که دامنه این معضلات هر روز پیچیدهتر میشود؛ به همین دلیل، موضوع حفاظت از محیطزیست بهعنوان یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کشورها در کانون توجه جامعه جهانی قرار گرفته است (Ahmad et al., 2003). در سالهای اخیر، کشورها به اهمیت مسائل زیستمحیطی پی بردهاند که با احساس خطر نسبت به این مسئله، به وضع برخی قوانین در سطح ملی یا تنظیم توافقنامههای بینالمللی پرداختهاند. مسئولان هر کشور به دنبال کاهش ضایعات زیستمحیطی و حرکت در راستای حفظ محیط زیست مطلوب هستند (Brammer & Pavelin, 2008). توجه به عوامل زیستمحیطی در اواخر دهه 1960 با مطرحشدن پدیده زیستگرایی در جهان پدیدار شد و در سال 1971 کنفرانس سازمان ملل دربارۀ محیطزیست انسانی در استکهلم سرآغاز تلاش دولتها برای پاسخگویی به این نیاز جهانی بود (Chang et al., 2020). توجه به محیط زیست و طبیعت در دوران ما تبدیل به معیاری شده است که هر روز بیش از پیش در جهان فراگیرتر میشود.
امروزه در رابطه با اجتماع و محیطزیست، واحدهای تجاری مسئولیت خاصی دارند، این مسئولیت به نقش و عملکرد واحدهای تجاری در جامعه برمیگردد. این مسئولیت تأکید مهمی بر نقش پررنگ حسابداری بهعنوان یگانه راهحل محاسبه هزینههای واردشده به محیط زیست است. از دیدگاه سنتی، تنها وظیفه حسابداری حداکثرکردن ثروت سهامداران بوده است؛ اما بر طبق حسابداری اجتماعی و محیط زیست، این اهداف از حسابداری فاصله گرفته است. حسابداری نوین (زیستمحیطی)، بنگاههای اقتصادی را برای هزینههای زیستمحیطی مسئول میداند (Clarkson et al., 2008). در برخی موارد، خسارات وارده به محیط زیست و نداشتن توجه به آن، واکنش شدید گروههای مختلف درونسازمانی و برونسازمانی را درپی دارد؛ بهطور مثال، در آلودگیهای نفتی که واحدهای اقتصادی مقصر دانسته شدهاند، سهامداران آنها اقدام به فروش سهام و تشکیل صف عرضه کردند که درنهایت، منجر به افت شدید بازار سهام شرکتهای مزبور شد. مجموعه این اقدامات سبب کاهش سهم بازار بنگاههای اقتصادی و تحمیل هزینههای قابل توجه به شرکتها شده است.
ادبیات نظری مبیّن آن است که دو متغیر راهبری شرکتی و همچنین، ابعاد زیستمحیطی، بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارند. راهبری شرکتی مجموعهای از سازوکارها هر بنگاه اقتصادی است که باعث میشود بین مسئولیتهای سهامداران شرکت، هیئتمدیره، مدیریت و کارکنان تعادلی نسبی ایجاد شود (Lawal, 2012). مطابق با الگوی لوآل (2012)، حاکمیت شرکتی تابعی از ترکیب هیئتمدیره است که عوامل درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بهعنوان شاخصههای آن در نظر گرفته میشود (Lawal, 2012). مهمترین اهداف راهبری شرکتی را میتوان افزایش اطمینان از ایجاد منافع سهامداران بهطور مشخص و تمامی ذینفعان دانست (مرادی و رستمی، 1391؛ فروغی و حیدری سورشجانی، 1401)؛ بنابراین، با عنایت به پژوهشهای بیانشده، انتظار میرود سازوکارهای راهبری شرکتی نیز بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر داشته باشد. مسئلهای که در این پژوهش وجود دارد این است که نقش ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد شرکتها بهروشنی مشخص نیست. همچنین، با توجه به اهمیت راهبری شرکتی و تأثیر همهجانبه این عامل در شرکتها، تأثیر این متغیر نیز بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکت نیاز به بررسی دقیق دارد؛ بنابراین، این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با توجه به نقش میانجی راهبری شرکتی است.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده است تأثیر سه متغیر ابعاد زیستمحیطی، عملکرد شرکتها و راهبری شرکتی را بررسی نکردهاند. با توجه به راهبری موجود در شرکتها و اهمیت روزافزون محیط زیست بر عملکرد و سوددهی واحدهای تجاری، پژوهشی مرتبط که بتوان این سه عامل را بررسی کند، بسیار حائز اهمیت است که تاکنون مطالعه نشده است. با توجه به مطالب ذکرشده، انجام این مطالعه ضرورت دارد؛ ازاینرو، پرسشهای مهمی که در این زمینه مطرح میشود آن است که تأثیر راهبری شرکتی و ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری چیست؟ ابعاد زیستمحیطی که زیرمجموعهای از مسئولیت اجتماعی است، بر عملکرد واحدهای تجاری چه تأثیری دارد؟ و آیا راهبری شرکتی، بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد بنگاههای اقتصادی تأثیری دارد؟ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به پرسشهای مطرح شده است.
بهمنظور رسیدن به اهداف پژوهش، ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. پس از بیان فرضیههای پژوهش، روششناسی پژوهش، تجزیهوتحلیل یافتهها و نتیجهگیری ارائه میشوند.
پیشینه نظری و تجربی پژوهش
ابعاد زیستمحیطی
عملکرد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی شرکتها به دلیل افزایش آگاهی مصرفکنندگان، قوانین و راهبری شرکتی شایان توجه قرار گرفته است. این عامل، به سنجهای مهم برای بهبود عملکرد واحد تجاری در بلندمدت تبدیل شده است (Maji & Kalita, 2022). با توجه به نظریه اخلاقی، بهمنظور سنجش موفقیت شرکتها، افزون بر سود گزارششده، عوامل راهبری شرکتی، مسئولیتپذیری اجتماعی، رفتار اخلاقی و برنامههای زیستمحیطی شایان توجهاند (Smith et al., 2012). در ادبیات نظری، اصطلاحات مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و عملکرد زیستمحیطی، اجتماعی و راهبری شرکتی، جایگزین یکدیگر در نظر گرفته میشوند؛ در حالی که هر کدام از این ابعاد بهطور جداگانه قابل بحث است (Martinez-Conesa et al., 2017). طبق نظریات پژوهشگران مطرح در حوزه محیط زیست و حسابداری پایداری (Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al., 2021)، ابعاد زیستمحیطی با استفاده از محیط زیست، مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان و ویژگیهای محصولات، اندازهگیری و بررسی میشوند.
ابعاد زیستمحیطی، نشاندهنده میزان توجه شرکت بهطور فعال در پاسخ به خواستههای ذینفعان ازجمله سهامداران است. درواقع، دلیل گزارشگری زیستمحیطی، قوانین نهادهای مختلف و سهامداران مسئول است. فشار دولت ازطریق وضع ضوابط قانونی جرائم و توجه سهامداران و ذینفعان، از سویی دیگر به آثار محیطی فعالیت واحدهای تجاری، آنان را به پاسخگویی در زمینه عملکرد زیستمحیطی سوق میدهد (ایزدینیا و طباطبایی، 1394؛ دانایی و نوروی، 1399).
در راستای توجه بنگاههای اقتصادی به زمینه مسئولیتهای اجتماعی، میتوان به سرمایهگذاریهای در حال انجام در فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) یا نصب فیلتر برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری در فعالیتهای مرتبط به ترویج بهینه انرژی، تعمیر و نگهداری اموال، ماشینآلات و تجهیزات با متوسط عملکرد زیستمحیطی بالا برای صنایع اشاره کرد (Song et al., 2019). درخصوص ابعاد زیستمحیطی و تأثیر آن بر عملکرد واحدهای تجاری، تئوریهای مختلفی به شرح زیر مطرح است:
1) تئوری مشروعیت: براساس این تئوری، یک سازمان برای بهبود عملکرد و تنوعبخشی باید نقش اجتماعی خود را بهوسیله پاسخ به نیازهای جامعه و عرضه آنچه جامعه میطلبد، حفظ کند (Brammer & Pavelin, 2008).
2) تئوری ذینفعان: این تئوری بیان میکند گروههای مختلف ذینفعان، واحدهای تجاری را با انتظارات گوناگونی روبهرو میکند و واحدهای تجاری برای بهبود فعالیت و تنوعبخشی خود باید پاسخگوی انتظارات آنها باشند (Clarkson et al., 2008).
3) تئوری اقتصاد سیاسی: طبق این تئوری، هنگامی که یک سازمان فعالیتهای اجتماعی نامناسبی را انجام دهد، با واکنش جامعه مواجه میشود که میتواند موجب ضعف عملکرد و نابودی واحد تجاری میشود. با عنایت به این موضوع، برای تنوعبخشی و افزایش سطوح عملکرد، مدیریت ممکن است اطلاعات مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی و اجتماعی سازمان را منتشر کند (نمازی و اسماعیلپور، 1400).
بهطور کلی، تئوریهای ذکرشده، مؤید آن هستند که ابعاد زیستمحیطی بهدلیل در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان سازمان، ازجمله محیط زیست و جامعه، بهطور عمده تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمان میگذارد.
عملکرد واحد تجاری
عملکرد واحد تجاری، بهعنوان درجه یا میزانی تعریف میشود که شرکت به هدفهای مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت نائل میآید (Chang et al., 2020). با توجه به اینکه اهداف مالی سهامداران شاخصهای گوناگونی را شامل میشود، شاخصهای عملکرد میتواند به دو صورت ارائه شود. این دو صورت عملکرد مالی و غیرمالی را شامل میشود (Braam et al., 2016).
با استفاده از نظریههای چرخه عمر، زمانبندی و نمایندگی، میتوان پشتوانه نظری (تئوریک) عملکرد سازمانها را بررسی کرد (Pérez-Cornejo et al., 2019). مطابق با نظریه چرخه عمر، سیکل زمانی تداوم فعالیت هر واحد تجاری، به سه مرحله رشد، بلوغ و افول تقسیمبندی میشود که این سه مرحله، بر تغییر در استراتژیها، ساختارها و راهبردهای هر واحد تجاری تأثیر گذارند (Peters & Romi, 2015). در دوران رشد، بنگاه اقتصادی دارای انعطافپذیری بالاتری نسبت به سایر مراحل است. در این مرحله سطح کمی از کنترلپذیری وجود دارد؛ اما با افزایش سن واحدهای تجاری و دستیافتن به کنترل و توانایی بر فعالیتهای خود، میتوانند در برابر ریسکها، ساختارها و تغییرات محیط اقتصادی انعطافپذیری کمتری از خود نشان دهند (Smith et al., 2012). در بررسی نظریه زمانبندی، مطابق با پژوهشهای صورتگرفته خارجی (میتوان به پژوهش رودریگو و همکاران، 2013 و ژو و همکاران، 2018 اشاره کرد)، رفتار مدیران در ارتباط با زمانبندی، کاهش نسبت بدهی واحدهای تجاری را درپی دارد (Rodrigue et al., 2013; Zhou et al., 2018). همچنین، واحدهای تجاری در کوتاهمدت برای تعیین فعالیتهای تأمین مالی خود، زمانبندی انجام میدهند (مرادی و رستمی، 1391).
راهبری شرکتی
راهبری شرکتی شامل قوانین، مقررات، فرهنگها، فرآیندها، ساختارها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به اهداف پاسخگویی، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان میشود (دانایی و نوروزی، 1399). راهبری شرکتی با حفظ تعادل بین اهداف شرکت و مدیر، بین اهداف گوناگون توازن برقرار میکند. همچنین، راهبری شرکتی موجب استفاده کارا و اثربخش منابع میشود. براساس نظریه نمایندگی، برای تبیین راهبری شرکتی، باید به تشریح پاسخگویی توجه شود (Lawal, 2012).
پشتوانه تئوریک راهبری شرکتی براساس نظریه نمایندگی تبیین میشود. راهبری شرکتی مشکلات نمایندگی بین صاحبکار و مدیر را کاهش میدهد (نمازی و اسماعیلپور، 1400). افزون بر این، یکی از اهداف راهبری شرکتی، افزایش ضریب اطمینان فعالیتهای واحدهای تجاری و خطمشی و رویههای مدیریت، در راستای به حداکثر رساندن منافع سهامداران و اعتبار دهندگان، برای تمامی ذینفعان، است. با توجه به این تفسیر، انتظار میرود راهبری شرکتی میتواند بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر معناداری داشته باشد؛ زیرا راهبری شرکتی رویهها و فرآیندهایی را شامل میشود که نشاندهنده تلاشها و راهبریهای دارای ارزش افزوده واحدهای تجاری، در جهت نیل به منافع آتی سهامداران است. این امر، نقش حمایتکننده راهبری شرکتی را در مقابل منافع گروهی و فردی تمامی ذینفعان واحدهای تجاری نشان میدهد (Pérez-Cornejo et al., 2019).
طبق نظریات لوآل (2012) و پیتر و رومی (2015)، اجزای راهبری شرکتی ناشی از ترکیب هیئتمدیره است که شامل سنجههای اندازه هیئتمدیره، درصد اعضای غیر مؤظف هیئتمدیره و دوگانگی نقش مدیرعامل میشود (Lawal, 2012; Peters & Romi, 2015).
در ادامه پژوهشهای داخلی و خارجی مربوط به حوزه پژوهش ارائه میشود:
طالبنیا و همکاران (1401) در پژوهش خود به ارزیابی و کشف ماهیت اطلاعات حسابداری زیستمحیطی پرداختند. آنان با اندازهگیری تعداد جملات بهعنوان شاخص سطح افشای اطلاعات زیستمحیطی در 66 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1395-1399 به این نتیجه رسیدند که شرکتهای ایرانی ترجیح میدهند اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را به شکل اطلاعات اخباری افشا کنند. بیشترین افشا در بخش منابع انسانی و پس از آن در بخش محصولات و خدمات بود. علاوه بر این، شرکتها تمایل دارند اخبار خنثی و خوب را بیشتر از اخبار بد افشا کنند.
دانایی و نوروزی (1399) به بررسی تأثیر افشای اطلاعات زیستمحیطی و معیارهای عملکرد مالی پرداخت. وی به بررسی اطلاعات مالی ۹۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره پنج ساله (از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا پایان سال ۱۳۹۷) به این نتیجه رسید که افشای اطلاعات زیستمحیطی بر ارزش شرکت و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد.
ماجی و کالیتا (2022) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری زیستمحیطی سازمانی براساس مدل جستجوی تصویر پرداختند. آنان براساس اصول «مربوطبودن» و «قابل اتکا بودن»، ۲۸ شاخص در برای ارزیابی انتخاب کردند. نتایج ارزیابی شاخصهای اصلی کمّی نشان دادند سطح افشای کل نمونه پایین است که نشان میدهد اطلاعات افشاشده توسط هر شرکت شایان توجه نیست. پس از بررسی مشخص شد نتایج اساساً با دادههای اصلی سازگارند (Maji & Kalita, 2022).
ژو و همکاران (2018) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات زیستمحیطی شرکت پرداخت. او دریافت درک افشای کلی کیفیت اطلاعات حسابداری محیطی شرکت و یافتن ضعف افشا برای بهبودهای دقیق، رویکردی برای ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری محیطی شرکت است (Zhou et al., 2018).
روش شناسی و الگوی پژوهش
این مطالعه در زمره پژوهشهای کمّی قرار دارد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع شبهتجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی یکباره (ازطریق اطلاعات گذشته) است (نمازی، 1389). همچنین، از روش کتابخانهای برای بررسی مبانی نظری فرضیههای پژوهش و پیشینه تجربی و نظری پژوهش استفاده شد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز نمونه آماری پژوهش با مراجعه به سامانه کدال و نرمافزار رهآورد نوین نسخه 3 (افزون بر این، از اطلاعات صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه آن هم استفاده شده است) جمعآوری شد. درنهایت، دادههای تهیهشده در نرمافزار اکسل آمادهسازی و برای آزمونهای توصیفی و استنباطی پژوهش، از نرمافزارهای Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 25 استفاده شد.
متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته
در پژوهش حاضر، متغیر وابسته عملکرد واحدهای تجاری است. شاخصهای مرتبط با اندازهگیری عملکرد مطابق با پژوهشهای (De-Andrés et al., 2009; Bulgurcu, 2012; Yalcin et al., 2012) تعیین شده است. طبق این پژوهشها، شاخصهای عملکرد در پنج نسبت اصلی: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای سودآوری، نسبتهای بازدهی، نسبتهای نوین بازار و نسبت ارزش افزوده قرار میگیرند. در بخشهای پنج گانه زیر، نحوه اندازهگیری و محاسبه آنها نشان داده شده است.
1) نسبت نقدینگی
رابطه 1) نسبت جاری
2) نسبت سودآوری
رابطه 2) حاشیه سود خالص |
|
رابطه 3) حاشیه سود ناخالص |
|
3) نسبت بازدهی
رابطه 4) بازده حقوق صاحبان سهام |
|
رابطه 5) بازده دارایی |
|
4) نسبت نوین بازار
رابطه 6) Q توبین ساده
رابطه 7) Q توبین چانگ و پرویت
5) نسبت ارزش افزوده
رابطه 8) ارزش افزوده اقتصادی (EVA) |
|
NOPAT: سود عملیاتی خالص پساز کسر مالیات، بهعلاوه هر گونه افزایش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، ذخیره ارزشیابی بر مبنای اولین صادره از آخرین وارده، استهلاک سرقفلی، خالص مبالغ سرمایهگذاریشده بهعنوان هزینههای تحقیق و توسعه و سایر سودهای عملیاتی؛
KW: میانگین موزون هزینه سرمایه؛ و
Capitalt-1: مجموع ارزش دفتری سرمایه ابتدای دوره t است.
میانگین موزون سرمایه به شرح زیر طبق (حجازی و حسینی، 1385؛ نمازی و نمازی، 1395) محاسبه میشود (با توجه به اینکه در ایران سهام ممتاز وجود ندارد، در رابطه زیر وزن و نرخ هزینه سهام ممتاز، صفر در نظر گرفته شده است):
رابطه 9) |
|
|
در این رابطه:
Wd: وزن بدهی؛
Kd: نرخ هزینه بدهی پساز در نظر گرفتن اثر مالیات؛
Wp: وزن سهام ممتاز؛
Kp: نرخ هزینه سهام ممتاز؛
Ws: وزن حقوق صاحبان سهام؛ و
Ks: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ هزینه سهام عادی، سود انباشته و اندوختهها) که از مدل گوردون بشرح زیر محاسبه شده است:
رابطه 10) |
|
D0: سود نقدی هر سهم در دوره جاری؛
P0: قیمت جاری بازار هر سهم؛ و
g: نرخ رشد سود سهام (این عامل از حاصل ضرب نسبت انباشت سود در بازده حقوق صاحبان سهام به دست آمده است).
ارزش افزوده بازار (MVA)
رابطه 11) ارزش افزوده بازار (MVA)
MVA= میانگین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام طی سال – میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
متغیر مستقل
در این پژوهش با توجه به هدف مطالعه، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش و مطالعات (Inoue & Lee, 2011; Martinez-Conesa et al., 2017; Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al. 2021)، ابعاد زیستمحیطی، متغیر مستقل در نظر گرفته شد. برای اندازهگیری ابعاد زیستمحیطی، از شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها و معیارهای مؤسسه آمریکایی معروف به KLD[i]، مطابق با چهار معیار ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی رتبهبندی شد (Inoue & Lee, 2011[ii]). مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد روابط کارکنان، ویژگیهای محصولات، مشارکت اجتماعی و محیط زیست است که هر بعد قوت و ضعفهای مخصوص خود را دارد. جدول شماره 1، نقاط قوت و ضعف را نشان میدهد.
جدول 1. نقاط قوت و نگرانی برای پنج دسته KLD
Table 1. Strengths and concerns for the five categories of KLD
دستهبندی KLD |
نقاط قدرت |
نقاط نگرانکننده |
روابط کارمندان |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
|
روابط اتحادیه |
روابط اتحادیه |
|
مزایای بازنشستگی |
مزایای بازنشستگی |
|
مشارکت کارکنان |
کاهش نیروی کار |
|
تقسیم سود نقدی |
سایر نگرانیها |
|
|
|
کیفیت محصول |
کیفیت محصول |
شیوههای بحث برانگیز بازاریابی/قرارداد |
|
مزایا برای مصرفکنندگان محروم |
مسائل ایمنی محصول |
|
تحقیق و توسعه / نوآوری |
ضد انحصار |
|
سایر نقاط قوت |
سایر نگرانیهای |
|
|
|
روابط اجتماعی |
کمک به مؤسسات خیریه |
تأثیر منفی اقتصادی |
|
اهدای خیریه به کشورهای دیگر |
جنجالهای سرمایهگذاری |
|
هدیهدادن |
اختلافات مالیاتی |
|
حمایت از آموزش و پرورش |
سایر نگرانیهای |
|
حمایت از مسکن |
|
|
برنامههای داوطلبانه |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
|
|
|
مسائل زیستمحیطی |
استفاده از انرژی پاک |
تأثیر بر تغییرات آبوهوا |
|
پیشگیری از آلودگی |
استفاده از زبالههای خطرناک |
|
بازیافت |
انتشار گازهای گلخانهای |
|
سیستمهای مدیریت پایدار |
مشکلات نظارتی |
|
محصولات و خدمات پایدار |
استفاده از مواد شیمیایی مخرب لایه اوزون |
|
|
استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی |
|
|
|
مسائل تنوع |
انتصاب زنان بهعنوان مدیر عامل |
عدم حضور زنان یا اقلیتها |
|
انتصاب زنان بهعنوان هیئتمدیره |
مسائل تبعیض |
|
اشتغال معلولان |
سایر نگرانی های |
|
مزایای کار/زندگی |
|
|
ترفیع زنان یا کارمندان اقلیت |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
اقتباس از (Inoue & Lee, 2011, p. 802)
رابطه 12) ابعاد زیستمحیطی |
|
CSR Score: نمره کلی مسئولیت اجتماعی؛
CSRCOM: نمره افشای مشارکت اجتماعی؛
CSREMPL: نمره افشای روابط کارکنان؛
CSRENV: نمره افشای محیط زیست؛ و
CSRPRO: نمره افشای ویژگیهای محصول است.
فرضیه اول مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه اول: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
متغیر میانجی
برای بیان دقیقتر و مؤثرتر ماهیت پژوهش، از متغیر میانجی راهبری شرکتی، برای توضیح رابطه بین متغیر مستقل و وابسته استفاده شد. طبق ادبیات پژوهش، علت استفاده از متغیر میانجی آن است که ابعاد زیستمحیطی باعث افزایش عملکرد مالی واحدهای تجاری میشود و سپس متغیر مهم راهبری شرکتی که دیدگاه مدیران را درپی دارد میتواند بر عملکرد تأثیرگذار باشد. این استدلال رابطه غیرمستقیم بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را تبیین میکند و همخوانی با ویژگیها و تعریف متغیرهای میانجی دارد. متغیر میانجی، بهصورت واسطهای بین رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته عمل میکند. این متغیر، بهصورت غیرمستقیم بررسیکننده رابطه بین متغیر وابسته و متغیر مستقل است. یکبار رابطه متغیر مستقل و وابسته در عدم حضور متغیر میانجی بررسی میشود. گام بعد، رابطه میان متغیر مستقل و میانجی و سپس رابطه میان متغیر میانجی و وابسته بررسی میشود. در گام آخر، رابطه میان متغیر مستقل و وابسته در حضور متغیر میانجی بررسی میشود (Namazi & Namazi, 2016). شایان ذکر است در نرمافزار PLS، برای بررسی فرضیههای پژوهش، کلیه مراحل گفتهشده در غالب یک مدل، در نرمافزار اجرا میشود.
هدف پژوهش حاضر، این بوده است که آیا راهبری شرکتی بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکتها، دارای تأثیر میانجی است یا خیر؛ بنابراین، برای بیان دقیقتر و روشنتر یافتههای پژوهش و با عنایت به پژوهشهای ذکرشده پیشین، الگوی (Lawal, 2012) برای اندازهگیری حاکمیت شرکتی (متغیر میانجی) استفاده شد که شامل ترکیب هیئتمدیره بوده است. شاخصههای ترکیب هیئتمدیره ازطریق درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بررسی شده است. نحوه اندازهگیری متغیرهای میانجی بهشرح زیر است:
درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره (PBND): نسبت اعضای غیرموظف هیئتمدیره به کل تعداد اعضای هیئتمدیره اندازهگیری میشود (Earnhart & Lizal, 2006).
اندازه هیئتمدیره (BS): تعداد کل اعضاء هیئتمدیره واحدهای تجاری را شامل میشود (Kumar, 2005).
دوگانگی نقش هیئتمدیره (RAC): یک متغیر مجازی است که ارتباط مشترک مدیرعامل در سمت رئیس هیئتمدیره را بررسی میکند. اگر مدیرعامل، رئیس هیئتمدیره هم باشد، برابر با یک، در غیر این صورت برابر صفر است (Bulgurcu, 2012).
سه فرضیه مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی، راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه دوم: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد.
فرضیه سوم: راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
فرضیه چهارم: راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، رابطه بین کیفیت ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را توضیه میدهد.
متغیر کنترلی
در پژوهش حاضر، از متغیر کنترلی برای یکنواختسازی عوامل داخلی واحدهای تجاری یا همگنسازی وضعیت واحدهای تجاری استفاده شد. متغیر کنترلی متغیری است که بر رابطهی بین متغیرهای مستقل و وابسته تأثیر میگذارد؛ اما پژوهشگر قصد دارد تأثیر آن را کنترل یا حذف کند. مطابق با پژوهشهای (Ro, 2012; Herbert, 2018)، در پژوهش حاضر برای اندازهگیری متغیرهای کنترلی از اندازه شرکت و اهرم مالی استفاده شده است:
اندازه شرکت (FSIZE): لگاریتم طبیعی ارزش بازار سهام اندازهگیریشده.
اهرم مالی (LEV): تقسیم کل بدهیها به کل داراییهای شرکت.
شکل 1. الگوی مفهومی پژوهش
Figure 1. Conceptual model of research
جامعه آماری پژوهش حاضر، یک دوره 10 ساله (1390 الی 1399) برای کلیۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است؛ برای ایجاد یکنواختی بیشتر در نمونهها، شرایط زیر منظور شد:
1) برای همگنبودن نمونه آماری، سال مالی شرکتها 29/12 هر سال باشد.
2) تغییر سال مالی توسط شرکتها در دوره زمانی مذکور صورت نگرفته باشد.
3) شرکتهای مورد مطالعه، قبل از سال 1390 و تا پایان سال 1399 در فهرست شرکتهای بورسی باشند.
4) به دلیل افشای اطلاعات متفاوت برخی از شرکتها، شرکتهای نمونه جزء بانکها و مؤسسات مالی اعم از شرکتهای هلدینگ، لیزینگ، واسطهگری مالی و شرکتهای سرمایهگذاری نباشند.
با توجه به توضیحات ارائهشده، تعداد 202 شرکت (2020 سال- شرکت) در بازه زمانی 1390 الی 1399، شرایط لازم را برای موارد مذکور دارا بودند و بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
یافته های پژوهش
آماره توصیفی
جدول شماره 2 آماره توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. طبق این جدول، نسبتهای نقدینگی شامل نسب جاری با میانگین 883/1 و نسبت آنی با میانگین 984/0 است. حاشیه سود خالص با میانگین 863/22 و حاشیه سود ناخالص با میانگین 757/22 وضعیت سوداوری مناسب واحدهای تجاری را نشان میدهد. نسبتهای عملکرد، ROA با میانگین 314/7 و ROE با میانگین 040/25 که توانایی و بازده شرکتهای نمونه را برای ایجاد سودآوری نشان میدهند. نسبتهای نوین بازار، کیوتوبین ساده با میانگین 770/0 و کیوتوبین چانگ با میانگین 462/1 است. نسبتهای ارزش افزوده، MVA با میانگین 189/0 و EVA با میانگین 454/0 است. با توجه به شاخص KLD که بیانکنندۀ اندازهگیری ابعاد محیط زیست بود، مشخص میشود شرکتهای نمونه به ابعاد زیستمحیطی تقریباً توجه کمی دارند. متغیرهای راهبری شرکتی، شامل اندازه هیئتمدیره با میانگین 506/5 و درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره با میانگین 574/0 است. افزون بر این، اهرم مالی با نمایش عدد 647/0 نیز نشاندهنده آن است که نیمی از داراییهای شرکتها از محل بدهیها تأمین شده است. همچنین، میانگین اندازه شرکت برابر با 692/5 است.
جدول 2. آماره توصیفی متغیرهای پژوهش
Table 2. Descriptive statistics of research variables
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
بیشینه |
کمینه |
نسبت جاری |
883/1 |
279/1 |
813/43 |
087/0 |
نسبت آنی |
984/0 |
959/1 |
653/87 |
021/0 |
حاشیه سود خالص |
863/22 |
00/100 |
660/4408 |
853/304- |
حاشیه سود ناخالص |
757/24 |
101/100 |
592/4408 |
823/304- |
ROA |
314/7 |
834/29 |
237/281 |
503/79- |
ROE |
040/25 |
800/40 |
717/665 |
952/726- |
Q توبین |
770/0 |
331/0 |
628/2 |
016/0 |
Q توبین چانگ |
462/1 |
689/0 |
043/3 |
232/0 |
EVA |
454/0 |
349/0 |
119/2 |
213/0- |
MVA |
189/0 |
919/0 |
274/1 |
526/9- |
KLD |
363/2 |
015/2 |
00/7 |
00/0 |
اندازه هیئتمدیره |
506/5 |
364/1 |
00/8 |
00/4 |
اعضای غیر موظف |
574/0 |
268/0 |
998/0 |
003/0 |
اندازه شرکت |
692/5 |
499/1 |
358/8 |
173/3 |
اهرم مالی |
647/0 |
524/0 |
633/2 |
013/0 |
تحلیل عاملی تأییدی (ضرایب بارهای عاملی)
تحلیل عاملی تأییدی (بارهای عاملی) روشی است که نشان میدهد چه میزان گویههای سنجش یک سازه بهدرستی انتخاب شدهاند. به گونهای دیگر، این نوع از تحلیل عاملی بررسی میکند که آیا سازههایی که پژوهشگر در نظر گرفته است، واقعاً واریانسهای متغیرهای مکنون را مطابق با الگوی تعیینشده تبیین میکنند یا خیر. مقدار ضریب پذیرفتنی برای ضرایب بارهای عاملی، مقدار 4/0 است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). در شکل شماره 2 تمامی روابط بین متغیرهای مکنون و سازههای طرحشده از 4/0 بیشتر است. این امر نشان میدهد سازههای انتخابشده از پژوهشگر، بهدرستی برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش در نظر گرفته شدهاند. همچنین، شکل شماره 2 مقدار R2 یعنی قدرت توضیحدهندگی مدل را نشان میدهد. R2 نشان میدهد چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل توضیح داده میشود که این مقدار برای سازه راهبری شرکتی 497/0 و عملکرد 739/0 به دست آمده است. با توجه به سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 بهعنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی، مناسببودن برازش الگو تأیید میشود. ضریب استانداردشده مسیر میان متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد 660/0، بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 66 درصد از تغییرات عملکرد واحدهای تجاری را بهطور مستقیم تبیین کند. ضریب استانداردشده مسیر میان ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی 705/0 بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 70 درصد از تغییرات راهبری شرکتی را بهطور مستقیم کند. در آخر، تأثیر ضریب مسیر متغیر میانجی نشان میدهد ابعاد زیستمحیطی با وجود متغیر میانجی راهبری شرکتی میزان 137/0 (13 درصد) بر عملکرد واحدهای تجاری بهطور غیرمستقیم تأثیر میگذارد.
شکل 2. ضریب مسیر و بارهای عاملی
Figure 2. Path coefficient and factor loads
آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا
بر طبق جدول شماره 3، با توجه به اینکه مقدار آماره پذیرفتنی برای آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی (CR) 7/0 و برای روایی همگرا (AVE) برابر با 5/0 است، در پژوهش حاضر، تمامی معیارها، مقدار مناسبی را برای هر متغیر اتخاذ کرده است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). درنهایت، میتوان وضعیت پایایی ترکیبی و روایی همگرای متغیرهای پژوهش و سازهها را مناسب دانست. جدول شماره 3، مقادیر مربوطه را نشان میدهند.
جدول 3. بررسی روایی و پایایی متغیرها
Table 3. Validity and reliability of variables
سازه |
Alpha > 0.7 |
CR > 0.7 |
AVE > 0.5 |
ابعاد زیستمحیطی |
743/0 |
795/0 |
580/0 |
راهبری شرکتی |
705/0 |
751/0 |
530/0 |
عملکرد واحد تجاری |
746/0 |
775/0 |
561/0 |
اهرم مالی |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
اندازه شرکت |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
روایی واگرا
در پژوهش حاضر، برای سنجش روایی، از روش فورنل و لارکر استفاده شد. Fornell & Larcker (1981) برای بررسی روایی واگرا، ماتریسی را ارائه دادند که مشابه ماتریس نشان داده شده در جدول شماره 4 است؛ با این تفاوت که قطر اصلی این ماتریس برابر جذر مقادیر AVE سازههای پنهان است. جدول شماره 4، ماتریس فورنل و لارکر را برای پژوهش حاضر نشان میدهد (Fornell & Larcker, 1981).
جدول 4. ماتریس فورنل و لارکر
Table 4. Fornell and Larcker's matrix
|
راهبری شرکتی |
عملکرد واحد تجاری |
ابعاد زیستمحیطی |
راهبری شرکتی |
779/0 |
|
|
عملکرد واحد تجاری |
705/0 |
825/0 |
|
ابعاد زیستمحیطی |
700/0 |
763/0 |
809/0 |
با توجه به جدول 4، مقادیر موجود در روی قطر اصلی ماتریس، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوط به آن بزرگتر است که در مدل پژوهش حاضر دارای اعتبار تشخیص مناسبی است.
معیار GOF
برای بررسی برازش کلی الگو، از معیار GOF استفاده میشود. برای این معیار، سه مقدار ۰۱/۰، ۲۵/۰ و ۳۶/۰ بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی معرفی شده است (داوری و رضازاده، 1395). ازطریق فرمول زیر این معیار محاسبه میشود:
رابطه 13) معیار GOF |
|
که در این رابطه:
مقدار از میانگین مقادیر اشتراکی متغیرهای پنهان و نیز از میانگین مقادیر ضریب تعیین به دست میآید. مقدار میانگین مقادیر اشتراکی برابر با 734/0 است و مقدار میانگین R2 برابر با 664/0 است.
با توجه به سه مقدار 01/0؛ 25/0 و 36/0 ذکرشده برای پذیرفتنیبودن آماره GOF، مقدار آماره 699/0 قوی و مناسببودن الگوی پژوهش را نشان میدهد.
آزمون فرضیه ها
بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. جدول شماره 5 یافتههای پژوهش را در غالب ضرایب استانداردشده مسیر (β)، مقدار R2، p-value و t-value برای متغیرهای مورد مطالعه نشان میدهد.
جدول 5. آزمون آماری فرضیههای پژوهش
Table 5. Statistical test of research hypotheses
مسیر |
R2 |
p-value |
t-value |
ضریب β |
برآوردگر |
نتیجه |
فرضیه اول |
739/0 |
000/0 |
847/14 |
660/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه دوم |
497/0 |
000/0 |
018/17 |
705/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه سوم |
739/0 |
001/0 |
925/12 |
195/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه چهارم |
739/0 |
000/0 |
446/12 |
137/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه اول: فرضیه اول پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش مندرج در جدول شماره 4، نشان دادند مقدار آماره t از لحاظ آماری معنادار است و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت و معنادار است؛ بنابراین، از لحاظ علم آمار و احتمال، طبق یافتههای پژوهش حاضر، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدها تأثیر مثبت دارد و ابعاد میتواند عاملی مؤثر در افزایش ارزش افزوده شرکتها باشد.
فرضیه دوم: فرضیه دوم پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه دوم مندرج در جدول شماره 4 نشان داد مقدار آماره t لحاظ آماری معنادار است و در سطح خطای 5% فرضیه پژوهش تأیید میشود. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی مثبت است. بر طبق دادههای آماری، بیان میشود ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه سوم: فرضیه سوم پژوهش این بود که راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم مندرج در جدول شماره 4 نشان دادند مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره از لحاظ آماری معنادار است. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان دادند در سطح اطمینان 95% فرضیه پژوهش تأیید میشود و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. همچنین، ضریب مسیر میان دو متغیر راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت است؛ بنابراین، مسئولیت اجتماعی بر ارزش افزوده تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه چهارم: آزمون اثرات متغیر میانجی و تعیین شدت آن با توجه به فرضیه چهارم، انجام و یافتههای آن در جدول شماره 4 گزارش شدند. نتایج آزمون فرضیه چهارم نشان دادند ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری در صورت وجود راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این یافته اهمیت راهبری شرکتی را در زمینه تأثیر بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری نشان میدهد؛ بنابراین، فرضیه چهارم پژوهش تأیید میشود. افزون بر این، مقدار ضریب مسیر متغیر میانجی برابر با 137/0 است و این بدان معناست که 13 درصد از تأثیر کل ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری ازطریق غیرمستقیم و توسط متغیر میانجی راهبری شرکتی تبیین میشود.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با تأکید بر نقش میانجی راهبری شرکتی بود. در این راستا، 202 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 ساله (2020 سال-شرکت) بررسی شدند. طبق جدول شماره 5، فرضیه اول پژوهش نشان داد در بورس اوراق بهادار تهران، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر به دلیل تأثیر دیدگاه سهامداران است؛ زیرا امروزه سهامداران و سرمایهگذاران مسائل زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی برایشان بسیار مهم است؛ ازاینرو، سهامداران در سهامهای شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که مسائل زیستمحیطی را رعایت کنند و به محیطزیست آسیبی وارد نکنند. این عامل موجب میشود شرکتها مسائل زیستمحیطی برایشان بسیار مهم و دارای اهمیت باشد. شرکتها با افزایش رعایت مسائل زیستمحیطی و سرمایهگذاری سهامداران در اینگونه شرکتها، دارای وجهه مناسبی در دیدگاه جامعه و مشتریان میشوند و این عامل میتواند بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبتی بگذارد و آنها را به سودآوری برساند. این یافته مطابق با نتایج پژوهشهای دانایی و نوروزی (1399) Zhou et al., (2018) و Maji & Kalita (2022) است.
با توجه به جدول شماره 5، فرضیه دوم پژوهش نشان داد ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. راهبری شرکتی موجب میشود علاوه بر حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران، از منافع ناشی از محیط زیست و مسئولیت اجتماعی که واحدهای تجاری در قبال جامعه دارند، دفاع میکند؛ زیرا با جهانیشدن کسبوکارها و افزایش ارتباطات بینالمللی، شرکتها آلودگی بیشتری تولید میکنند و محیط زیست را به خطر میاندازند. ابعاد زیستمحیطی موجب میشود تا شرکتها ابعاد زیستمحیطی و شاخصهای مسئولیت اجتماعی را رعایت کنند و آن شاخصها را در رسیدن به عملکرد خود به کار میبرند. در طرف مقابل، راهبری شرکتی با حفظ حقوق زیستمحیطی شرکتها در قبال جامعه، به محیط زیست کمک میکند و آسیب کمتری را به آن وارد میکند. این امر موجب میشود تا ارتباط ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی بهصورت مثبت و مستقیم عمل کند.
طبق جدول شماره 5، یافته فرضیه سوم نشان داد راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر نقش کلیدی مدیران و هیئتمدیره را در سودآوری شرکتها بیان میدارد. راهبری شرکتی میتواند اهداف شرکت را در درازمدت ازطریق حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران شرکتها پشتیبانی و از انتقال ناخواسته ثروت میان گروههای مختلف و تضییع حقوق عموم و سهامداران جزء جلوگیری کند. جلوگیری از تضییع حقوق عموم میتواند نظر مثبت سهامداران را نسبت به شرکت مدنظر افزایش دهد و درنتیجه، عملکرد و سودآوری شرکت را به همراه میآورد. علاوه بر این، یک نظام راهبری مناسب به تحقق استقلال حسابرسان مستقل کمک میکنند و منجر به ایجاد فضای شفاف اطلاعاتی میشوند. این امر افزایش اعتماد سرمایهگذاران را درپی دارد؛ زیرا میتوانند در عرصه اقتصادی، تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند.
همانطور که در جدول شماره 5 برای آزمون فرضیه چهارم نشان داده شد راهبری شرکتی بهعنوان یک متغیر میانجی، بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همانطور که در فرضیههای قبل بیان شد شرکتها با رعایت اصول زیستمحیطی و استانداردهای اجتماعی، دیدگاه مناسبی را در جامعه به دست میآورند. این کار موجب میشود تا سرمایهگذاران به سمت شرکتهایی میل به سرمایهگذاری پیدا کنند که اصول زیستمحیطی را رعایت میکند و آسیب کمتری را به محیط زیست وارد میکند. همچنین، راهبری شرکتی نیز بهصورت غیرمستقیم با کمک اصول زیستمحیطی میتواند مدافع حقوق محیط زیست شود و دیدگاه مناسب سهامداران را به ارمغان میآورد. این نتیجه مطابق با یافتههای مطالعات Kumar (2005)، Earnhart & Lizal (2006)، Lawal (2012) و Bulgurcu (2012) است.
پیشنهادهای کاربردی و پیشنهاد برای پژوهشهای آتی
طبق یافتههای پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
با توجه به یافتههای فرضیه اول به مدیران توصیه میشود برای بالابردن عملکرد واحد تجاری و سودآوری، به مسئولیت اجتماعی و ابعاد زیستمحیطی، بهویژه در زمینههای مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست و ویژگیهای محصولات شرکتها توجه بیشتری کنند.
طبق نتایج فرضیه دوم و سوم پژوهش، پیشنهاد میشود بهمنظور حداکثرسازی منافع سهامداران و افزایش سودآوری واحدهای تجاری، ایفای تعهد به ابعاد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی توسط شرکتها فراهم شود تا بهبود فعالیتهای زیستمحیطی شکل گیرد.
با توجه نتایج فرضیه چهارم، از آنجایی که منابع طبیعی برای همه نسلها است و شرکتها با رعایت ابعاد زیستمحیطی ملزم به رعایت گزارشگری دقیقتر میشوند، به مدیران واحدهای تجاری و سازمان بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود شاخصهای مرتبط با عملکرد زیستمحیطی توسط واحدهای تجاری افشا شود و امتیاز مربوط به آن را برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس الزامی کنند.
پیشنهادهای زیر برای پژوهشگران و دانشگاهیان برای پژوهشهای آتی ارائه میشود:
1) بررسی نقش مؤسسات حسابرسی در افشای ابعاد زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها.
2) بررسی مقایسهای عوامل مسئولیتپذیری اجتماعی و توسعهپایدار بر عملکرد واحدهای تجاری.
3) بررسی مقایسهای تأثیر هرکدام از اظهارنظر حسابرس (مقبول، مشروط، عدماظهارنظر و مردود) بر نحوه گزارشگری عوامل زیستمحیطی.
همانند سایر پژوهشهای حاضر، محدودیتهایی وجود داشتهاند. دربارۀ برخی از شرکتها نبود دادههای مورد نیاز و اتکاپذیر برای محاسبه متغیرهای پژوهش و عدمافشای کافی اطلاعات مورد نیاز در صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی آن در سالهای مورد استفاده وجود داشتند؛ بنابراین، برای ارتقای روایی پژوهش، شرکتهای مزبور از نمونه آماری حذف شدند.
[i] برای آشنایی با شاخصهای KLD، به سایت KLD STAT مراجعه فرمایید.
[ii] افزون بر سایت KLD STAT، جهت آشنایی با شاخصهای KLD میتوانید به مقاله (Inoue & Lee, 2011, p. 802) مراجعه فرمایید.
جهان امروز با مجموعهای از معضلات اقتصادی، اجتماعی و بهویژه زیستمحیطی دست به گریبان است که دامنه این معضلات هر روز پیچیدهتر میشود؛ به همین دلیل، موضوع حفاظت از محیطزیست بهعنوان یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کشورها در کانون توجه جامعه جهانی قرار گرفته است (Ahmad et al., 2003). در سالهای اخیر، کشورها به اهمیت مسائل زیستمحیطی پی بردهاند که با احساس خطر نسبت به این مسئله، به وضع برخی قوانین در سطح ملی یا تنظیم توافقنامههای بینالمللی پرداختهاند. مسئولان هر کشور به دنبال کاهش ضایعات زیستمحیطی و حرکت در راستای حفظ محیط زیست مطلوب هستند (Brammer & Pavelin, 2008). توجه به عوامل زیستمحیطی در اواخر دهه 1960 با مطرحشدن پدیده زیستگرایی در جهان پدیدار شد و در سال 1971 کنفرانس سازمان ملل دربارۀ محیطزیست انسانی در استکهلم سرآغاز تلاش دولتها برای پاسخگویی به این نیاز جهانی بود (Chang et al., 2020). توجه به محیط زیست و طبیعت در دوران ما تبدیل به معیاری شده است که هر روز بیش از پیش در جهان فراگیرتر میشود.
امروزه در رابطه با اجتماع و محیطزیست، واحدهای تجاری مسئولیت خاصی دارند، این مسئولیت به نقش و عملکرد واحدهای تجاری در جامعه برمیگردد. این مسئولیت تأکید مهمی بر نقش پررنگ حسابداری بهعنوان یگانه راهحل محاسبه هزینههای واردشده به محیط زیست است. از دیدگاه سنتی، تنها وظیفه حسابداری حداکثرکردن ثروت سهامداران بوده است؛ اما بر طبق حسابداری اجتماعی و محیط زیست، این اهداف از حسابداری فاصله گرفته است. حسابداری نوین (زیستمحیطی)، بنگاههای اقتصادی را برای هزینههای زیستمحیطی مسئول میداند (Clarkson et al., 2008). در برخی موارد، خسارات وارده به محیط زیست و نداشتن توجه به آن، واکنش شدید گروههای مختلف درونسازمانی و برونسازمانی را درپی دارد؛ بهطور مثال، در آلودگیهای نفتی که واحدهای اقتصادی مقصر دانسته شدهاند، سهامداران آنها اقدام به فروش سهام و تشکیل صف عرضه کردند که درنهایت، منجر به افت شدید بازار سهام شرکتهای مزبور شد. مجموعه این اقدامات سبب کاهش سهم بازار بنگاههای اقتصادی و تحمیل هزینههای قابل توجه به شرکتها شده است.
ادبیات نظری مبیّن آن است که دو متغیر راهبری شرکتی و همچنین، ابعاد زیستمحیطی، بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارند. راهبری شرکتی مجموعهای از سازوکارها هر بنگاه اقتصادی است که باعث میشود بین مسئولیتهای سهامداران شرکت، هیئتمدیره، مدیریت و کارکنان تعادلی نسبی ایجاد شود (Lawal, 2012). مطابق با الگوی لوآل (2012)، حاکمیت شرکتی تابعی از ترکیب هیئتمدیره است که عوامل درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بهعنوان شاخصههای آن در نظر گرفته میشود (Lawal, 2012). مهمترین اهداف راهبری شرکتی را میتوان افزایش اطمینان از ایجاد منافع سهامداران بهطور مشخص و تمامی ذینفعان دانست (مرادی و رستمی، 1391؛ فروغی و حیدری سورشجانی، 1401)؛ بنابراین، با عنایت به پژوهشهای بیانشده، انتظار میرود سازوکارهای راهبری شرکتی نیز بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر داشته باشد. مسئلهای که در این پژوهش وجود دارد این است که نقش ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد شرکتها بهروشنی مشخص نیست. همچنین، با توجه به اهمیت راهبری شرکتی و تأثیر همهجانبه این عامل در شرکتها، تأثیر این متغیر نیز بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکت نیاز به بررسی دقیق دارد؛ بنابراین، این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با توجه به نقش میانجی راهبری شرکتی است.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده است تأثیر سه متغیر ابعاد زیستمحیطی، عملکرد شرکتها و راهبری شرکتی را بررسی نکردهاند. با توجه به راهبری موجود در شرکتها و اهمیت روزافزون محیط زیست بر عملکرد و سوددهی واحدهای تجاری، پژوهشی مرتبط که بتوان این سه عامل را بررسی کند، بسیار حائز اهمیت است که تاکنون مطالعه نشده است. با توجه به مطالب ذکرشده، انجام این مطالعه ضرورت دارد؛ ازاینرو، پرسشهای مهمی که در این زمینه مطرح میشود آن است که تأثیر راهبری شرکتی و ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری چیست؟ ابعاد زیستمحیطی که زیرمجموعهای از مسئولیت اجتماعی است، بر عملکرد واحدهای تجاری چه تأثیری دارد؟ و آیا راهبری شرکتی، بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد بنگاههای اقتصادی تأثیری دارد؟ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به پرسشهای مطرح شده است.
بهمنظور رسیدن به اهداف پژوهش، ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. پس از بیان فرضیههای پژوهش، روششناسی پژوهش، تجزیهوتحلیل یافتهها و نتیجهگیری ارائه میشوند.
پیشینه نظری و تجربی پژوهش
ابعاد زیستمحیطی
عملکرد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی شرکتها به دلیل افزایش آگاهی مصرفکنندگان، قوانین و راهبری شرکتی شایان توجه قرار گرفته است. این عامل، به سنجهای مهم برای بهبود عملکرد واحد تجاری در بلندمدت تبدیل شده است (Maji & Kalita, 2022). با توجه به نظریه اخلاقی، بهمنظور سنجش موفقیت شرکتها، افزون بر سود گزارششده، عوامل راهبری شرکتی، مسئولیتپذیری اجتماعی، رفتار اخلاقی و برنامههای زیستمحیطی شایان توجهاند (Smith et al., 2012). در ادبیات نظری، اصطلاحات مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و عملکرد زیستمحیطی، اجتماعی و راهبری شرکتی، جایگزین یکدیگر در نظر گرفته میشوند؛ در حالی که هر کدام از این ابعاد بهطور جداگانه قابل بحث است (Martinez-Conesa et al., 2017). طبق نظریات پژوهشگران مطرح در حوزه محیط زیست و حسابداری پایداری (Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al., 2021)، ابعاد زیستمحیطی با استفاده از محیط زیست، مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان و ویژگیهای محصولات، اندازهگیری و بررسی میشوند.
ابعاد زیستمحیطی، نشاندهنده میزان توجه شرکت بهطور فعال در پاسخ به خواستههای ذینفعان ازجمله سهامداران است. درواقع، دلیل گزارشگری زیستمحیطی، قوانین نهادهای مختلف و سهامداران مسئول است. فشار دولت ازطریق وضع ضوابط قانونی جرائم و توجه سهامداران و ذینفعان، از سویی دیگر به آثار محیطی فعالیت واحدهای تجاری، آنان را به پاسخگویی در زمینه عملکرد زیستمحیطی سوق میدهد (ایزدینیا و طباطبایی، 1394؛ دانایی و نوروی، 1399).
در راستای توجه بنگاههای اقتصادی به زمینه مسئولیتهای اجتماعی، میتوان به سرمایهگذاریهای در حال انجام در فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) یا نصب فیلتر برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری در فعالیتهای مرتبط به ترویج بهینه انرژی، تعمیر و نگهداری اموال، ماشینآلات و تجهیزات با متوسط عملکرد زیستمحیطی بالا برای صنایع اشاره کرد (Song et al., 2019). درخصوص ابعاد زیستمحیطی و تأثیر آن بر عملکرد واحدهای تجاری، تئوریهای مختلفی به شرح زیر مطرح است:
1) تئوری مشروعیت: براساس این تئوری، یک سازمان برای بهبود عملکرد و تنوعبخشی باید نقش اجتماعی خود را بهوسیله پاسخ به نیازهای جامعه و عرضه آنچه جامعه میطلبد، حفظ کند (Brammer & Pavelin, 2008).
2) تئوری ذینفعان: این تئوری بیان میکند گروههای مختلف ذینفعان، واحدهای تجاری را با انتظارات گوناگونی روبهرو میکند و واحدهای تجاری برای بهبود فعالیت و تنوعبخشی خود باید پاسخگوی انتظارات آنها باشند (Clarkson et al., 2008).
3) تئوری اقتصاد سیاسی: طبق این تئوری، هنگامی که یک سازمان فعالیتهای اجتماعی نامناسبی را انجام دهد، با واکنش جامعه مواجه میشود که میتواند موجب ضعف عملکرد و نابودی واحد تجاری میشود. با عنایت به این موضوع، برای تنوعبخشی و افزایش سطوح عملکرد، مدیریت ممکن است اطلاعات مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی و اجتماعی سازمان را منتشر کند (نمازی و اسماعیلپور، 1400).
بهطور کلی، تئوریهای ذکرشده، مؤید آن هستند که ابعاد زیستمحیطی بهدلیل در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان سازمان، ازجمله محیط زیست و جامعه، بهطور عمده تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمان میگذارد.
عملکرد واحد تجاری
عملکرد واحد تجاری، بهعنوان درجه یا میزانی تعریف میشود که شرکت به هدفهای مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت نائل میآید (Chang et al., 2020). با توجه به اینکه اهداف مالی سهامداران شاخصهای گوناگونی را شامل میشود، شاخصهای عملکرد میتواند به دو صورت ارائه شود. این دو صورت عملکرد مالی و غیرمالی را شامل میشود (Braam et al., 2016).
با استفاده از نظریههای چرخه عمر، زمانبندی و نمایندگی، میتوان پشتوانه نظری (تئوریک) عملکرد سازمانها را بررسی کرد (Pérez-Cornejo et al., 2019). مطابق با نظریه چرخه عمر، سیکل زمانی تداوم فعالیت هر واحد تجاری، به سه مرحله رشد، بلوغ و افول تقسیمبندی میشود که این سه مرحله، بر تغییر در استراتژیها، ساختارها و راهبردهای هر واحد تجاری تأثیر گذارند (Peters & Romi, 2015). در دوران رشد، بنگاه اقتصادی دارای انعطافپذیری بالاتری نسبت به سایر مراحل است. در این مرحله سطح کمی از کنترلپذیری وجود دارد؛ اما با افزایش سن واحدهای تجاری و دستیافتن به کنترل و توانایی بر فعالیتهای خود، میتوانند در برابر ریسکها، ساختارها و تغییرات محیط اقتصادی انعطافپذیری کمتری از خود نشان دهند (Smith et al., 2012). در بررسی نظریه زمانبندی، مطابق با پژوهشهای صورتگرفته خارجی (میتوان به پژوهش رودریگو و همکاران، 2013 و ژو و همکاران، 2018 اشاره کرد)، رفتار مدیران در ارتباط با زمانبندی، کاهش نسبت بدهی واحدهای تجاری را درپی دارد (Rodrigue et al., 2013; Zhou et al., 2018). همچنین، واحدهای تجاری در کوتاهمدت برای تعیین فعالیتهای تأمین مالی خود، زمانبندی انجام میدهند (مرادی و رستمی، 1391).
راهبری شرکتی
راهبری شرکتی شامل قوانین، مقررات، فرهنگها، فرآیندها، ساختارها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به اهداف پاسخگویی، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان میشود (دانایی و نوروزی، 1399). راهبری شرکتی با حفظ تعادل بین اهداف شرکت و مدیر، بین اهداف گوناگون توازن برقرار میکند. همچنین، راهبری شرکتی موجب استفاده کارا و اثربخش منابع میشود. براساس نظریه نمایندگی، برای تبیین راهبری شرکتی، باید به تشریح پاسخگویی توجه شود (Lawal, 2012).
پشتوانه تئوریک راهبری شرکتی براساس نظریه نمایندگی تبیین میشود. راهبری شرکتی مشکلات نمایندگی بین صاحبکار و مدیر را کاهش میدهد (نمازی و اسماعیلپور، 1400). افزون بر این، یکی از اهداف راهبری شرکتی، افزایش ضریب اطمینان فعالیتهای واحدهای تجاری و خطمشی و رویههای مدیریت، در راستای به حداکثر رساندن منافع سهامداران و اعتبار دهندگان، برای تمامی ذینفعان، است. با توجه به این تفسیر، انتظار میرود راهبری شرکتی میتواند بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر معناداری داشته باشد؛ زیرا راهبری شرکتی رویهها و فرآیندهایی را شامل میشود که نشاندهنده تلاشها و راهبریهای دارای ارزش افزوده واحدهای تجاری، در جهت نیل به منافع آتی سهامداران است. این امر، نقش حمایتکننده راهبری شرکتی را در مقابل منافع گروهی و فردی تمامی ذینفعان واحدهای تجاری نشان میدهد (Pérez-Cornejo et al., 2019).
طبق نظریات لوآل (2012) و پیتر و رومی (2015)، اجزای راهبری شرکتی ناشی از ترکیب هیئتمدیره است که شامل سنجههای اندازه هیئتمدیره، درصد اعضای غیر مؤظف هیئتمدیره و دوگانگی نقش مدیرعامل میشود (Lawal, 2012; Peters & Romi, 2015).
در ادامه پژوهشهای داخلی و خارجی مربوط به حوزه پژوهش ارائه میشود:
طالبنیا و همکاران (1401) در پژوهش خود به ارزیابی و کشف ماهیت اطلاعات حسابداری زیستمحیطی پرداختند. آنان با اندازهگیری تعداد جملات بهعنوان شاخص سطح افشای اطلاعات زیستمحیطی در 66 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1395-1399 به این نتیجه رسیدند که شرکتهای ایرانی ترجیح میدهند اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را به شکل اطلاعات اخباری افشا کنند. بیشترین افشا در بخش منابع انسانی و پس از آن در بخش محصولات و خدمات بود. علاوه بر این، شرکتها تمایل دارند اخبار خنثی و خوب را بیشتر از اخبار بد افشا کنند.
دانایی و نوروزی (1399) به بررسی تأثیر افشای اطلاعات زیستمحیطی و معیارهای عملکرد مالی پرداخت. وی به بررسی اطلاعات مالی ۹۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره پنج ساله (از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا پایان سال ۱۳۹۷) به این نتیجه رسید که افشای اطلاعات زیستمحیطی بر ارزش شرکت و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد.
ماجی و کالیتا (2022) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری زیستمحیطی سازمانی براساس مدل جستجوی تصویر پرداختند. آنان براساس اصول «مربوطبودن» و «قابل اتکا بودن»، ۲۸ شاخص در برای ارزیابی انتخاب کردند. نتایج ارزیابی شاخصهای اصلی کمّی نشان دادند سطح افشای کل نمونه پایین است که نشان میدهد اطلاعات افشاشده توسط هر شرکت شایان توجه نیست. پس از بررسی مشخص شد نتایج اساساً با دادههای اصلی سازگارند (Maji & Kalita, 2022).
ژو و همکاران (2018) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات زیستمحیطی شرکت پرداخت. او دریافت درک افشای کلی کیفیت اطلاعات حسابداری محیطی شرکت و یافتن ضعف افشا برای بهبودهای دقیق، رویکردی برای ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری محیطی شرکت است (Zhou et al., 2018).
روش شناسی و الگوی پژوهش
این مطالعه در زمره پژوهشهای کمّی قرار دارد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع شبهتجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی یکباره (ازطریق اطلاعات گذشته) است (نمازی، 1389). همچنین، از روش کتابخانهای برای بررسی مبانی نظری فرضیههای پژوهش و پیشینه تجربی و نظری پژوهش استفاده شد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز نمونه آماری پژوهش با مراجعه به سامانه کدال و نرمافزار رهآورد نوین نسخه 3 (افزون بر این، از اطلاعات صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه آن هم استفاده شده است) جمعآوری شد. درنهایت، دادههای تهیهشده در نرمافزار اکسل آمادهسازی و برای آزمونهای توصیفی و استنباطی پژوهش، از نرمافزارهای Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 25 استفاده شد.
متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته
در پژوهش حاضر، متغیر وابسته عملکرد واحدهای تجاری است. شاخصهای مرتبط با اندازهگیری عملکرد مطابق با پژوهشهای (De-Andrés et al., 2009; Bulgurcu, 2012; Yalcin et al., 2012) تعیین شده است. طبق این پژوهشها، شاخصهای عملکرد در پنج نسبت اصلی: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای سودآوری، نسبتهای بازدهی، نسبتهای نوین بازار و نسبت ارزش افزوده قرار میگیرند. در بخشهای پنج گانه زیر، نحوه اندازهگیری و محاسبه آنها نشان داده شده است.
1) نسبت نقدینگی
رابطه 1) نسبت جاری
2) نسبت سودآوری
رابطه 2) حاشیه سود خالص |
|
رابطه 3) حاشیه سود ناخالص |
|
3) نسبت بازدهی
رابطه 4) بازده حقوق صاحبان سهام |
|
رابطه 5) بازده دارایی |
|
4) نسبت نوین بازار
رابطه 6) Q توبین ساده
رابطه 7) Q توبین چانگ و پرویت
5) نسبت ارزش افزوده
رابطه 8) ارزش افزوده اقتصادی (EVA) |
|
NOPAT: سود عملیاتی خالص پساز کسر مالیات، بهعلاوه هر گونه افزایش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، ذخیره ارزشیابی بر مبنای اولین صادره از آخرین وارده، استهلاک سرقفلی، خالص مبالغ سرمایهگذاریشده بهعنوان هزینههای تحقیق و توسعه و سایر سودهای عملیاتی؛
KW: میانگین موزون هزینه سرمایه؛ و
Capitalt-1: مجموع ارزش دفتری سرمایه ابتدای دوره t است.
میانگین موزون سرمایه به شرح زیر طبق (حجازی و حسینی، 1385؛ نمازی و نمازی، 1395) محاسبه میشود (با توجه به اینکه در ایران سهام ممتاز وجود ندارد، در رابطه زیر وزن و نرخ هزینه سهام ممتاز، صفر در نظر گرفته شده است):
رابطه 9) |
|
|
در این رابطه:
Wd: وزن بدهی؛
Kd: نرخ هزینه بدهی پساز در نظر گرفتن اثر مالیات؛
Wp: وزن سهام ممتاز؛
Kp: نرخ هزینه سهام ممتاز؛
Ws: وزن حقوق صاحبان سهام؛ و
Ks: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ هزینه سهام عادی، سود انباشته و اندوختهها) که از مدل گوردون بشرح زیر محاسبه شده است:
رابطه 10) |
|
D0: سود نقدی هر سهم در دوره جاری؛
P0: قیمت جاری بازار هر سهم؛ و
g: نرخ رشد سود سهام (این عامل از حاصل ضرب نسبت انباشت سود در بازده حقوق صاحبان سهام به دست آمده است).
ارزش افزوده بازار (MVA)
رابطه 11) ارزش افزوده بازار (MVA)
MVA= میانگین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام طی سال – میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
متغیر مستقل
در این پژوهش با توجه به هدف مطالعه، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش و مطالعات (Inoue & Lee, 2011; Martinez-Conesa et al., 2017; Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al. 2021)، ابعاد زیستمحیطی، متغیر مستقل در نظر گرفته شد. برای اندازهگیری ابعاد زیستمحیطی، از شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها و معیارهای مؤسسه آمریکایی معروف به KLD[i]، مطابق با چهار معیار ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی رتبهبندی شد (Inoue & Lee, 2011[ii]). مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد روابط کارکنان، ویژگیهای محصولات، مشارکت اجتماعی و محیط زیست است که هر بعد قوت و ضعفهای مخصوص خود را دارد. جدول شماره 1، نقاط قوت و ضعف را نشان میدهد.
[i] برای آشنایی با شاخصهای KLD، به سایت KLD STAT مراجعه فرمایید.
[ii] افزون بر سایت KLD STAT، جهت آشنایی با شاخصهای KLD میتوانید به مقاله (Inoue & Lee, 2011, p. 802) مراجعه فرمایید.
جهان امروز با مجموعهای از معضلات اقتصادی، اجتماعی و بهویژه زیستمحیطی دست به گریبان است که دامنه این معضلات هر روز پیچیدهتر میشود؛ به همین دلیل، موضوع حفاظت از محیطزیست بهعنوان یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کشورها در کانون توجه جامعه جهانی قرار گرفته است (Ahmad et al., 2003). در سالهای اخیر، کشورها به اهمیت مسائل زیستمحیطی پی بردهاند که با احساس خطر نسبت به این مسئله، به وضع برخی قوانین در سطح ملی یا تنظیم توافقنامههای بینالمللی پرداختهاند. مسئولان هر کشور به دنبال کاهش ضایعات زیستمحیطی و حرکت در راستای حفظ محیط زیست مطلوب هستند (Brammer & Pavelin, 2008). توجه به عوامل زیستمحیطی در اواخر دهه 1960 با مطرحشدن پدیده زیستگرایی در جهان پدیدار شد و در سال 1971 کنفرانس سازمان ملل دربارۀ محیطزیست انسانی در استکهلم سرآغاز تلاش دولتها برای پاسخگویی به این نیاز جهانی بود (Chang et al., 2020). توجه به محیط زیست و طبیعت در دوران ما تبدیل به معیاری شده است که هر روز بیش از پیش در جهان فراگیرتر میشود.
امروزه در رابطه با اجتماع و محیطزیست، واحدهای تجاری مسئولیت خاصی دارند، این مسئولیت به نقش و عملکرد واحدهای تجاری در جامعه برمیگردد. این مسئولیت تأکید مهمی بر نقش پررنگ حسابداری بهعنوان یگانه راهحل محاسبه هزینههای واردشده به محیط زیست است. از دیدگاه سنتی، تنها وظیفه حسابداری حداکثرکردن ثروت سهامداران بوده است؛ اما بر طبق حسابداری اجتماعی و محیط زیست، این اهداف از حسابداری فاصله گرفته است. حسابداری نوین (زیستمحیطی)، بنگاههای اقتصادی را برای هزینههای زیستمحیطی مسئول میداند (Clarkson et al., 2008). در برخی موارد، خسارات وارده به محیط زیست و نداشتن توجه به آن، واکنش شدید گروههای مختلف درونسازمانی و برونسازمانی را درپی دارد؛ بهطور مثال، در آلودگیهای نفتی که واحدهای اقتصادی مقصر دانسته شدهاند، سهامداران آنها اقدام به فروش سهام و تشکیل صف عرضه کردند که درنهایت، منجر به افت شدید بازار سهام شرکتهای مزبور شد. مجموعه این اقدامات سبب کاهش سهم بازار بنگاههای اقتصادی و تحمیل هزینههای قابل توجه به شرکتها شده است.
ادبیات نظری مبیّن آن است که دو متغیر راهبری شرکتی و همچنین، ابعاد زیستمحیطی، بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارند. راهبری شرکتی مجموعهای از سازوکارها هر بنگاه اقتصادی است که باعث میشود بین مسئولیتهای سهامداران شرکت، هیئتمدیره، مدیریت و کارکنان تعادلی نسبی ایجاد شود (Lawal, 2012). مطابق با الگوی لوآل (2012)، حاکمیت شرکتی تابعی از ترکیب هیئتمدیره است که عوامل درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بهعنوان شاخصههای آن در نظر گرفته میشود (Lawal, 2012). مهمترین اهداف راهبری شرکتی را میتوان افزایش اطمینان از ایجاد منافع سهامداران بهطور مشخص و تمامی ذینفعان دانست (مرادی و رستمی، 1391؛ فروغی و حیدری سورشجانی، 1401)؛ بنابراین، با عنایت به پژوهشهای بیانشده، انتظار میرود سازوکارهای راهبری شرکتی نیز بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر داشته باشد. مسئلهای که در این پژوهش وجود دارد این است که نقش ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد شرکتها بهروشنی مشخص نیست. همچنین، با توجه به اهمیت راهبری شرکتی و تأثیر همهجانبه این عامل در شرکتها، تأثیر این متغیر نیز بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکت نیاز به بررسی دقیق دارد؛ بنابراین، این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با توجه به نقش میانجی راهبری شرکتی است.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده است تأثیر سه متغیر ابعاد زیستمحیطی، عملکرد شرکتها و راهبری شرکتی را بررسی نکردهاند. با توجه به راهبری موجود در شرکتها و اهمیت روزافزون محیط زیست بر عملکرد و سوددهی واحدهای تجاری، پژوهشی مرتبط که بتوان این سه عامل را بررسی کند، بسیار حائز اهمیت است که تاکنون مطالعه نشده است. با توجه به مطالب ذکرشده، انجام این مطالعه ضرورت دارد؛ ازاینرو، پرسشهای مهمی که در این زمینه مطرح میشود آن است که تأثیر راهبری شرکتی و ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری چیست؟ ابعاد زیستمحیطی که زیرمجموعهای از مسئولیت اجتماعی است، بر عملکرد واحدهای تجاری چه تأثیری دارد؟ و آیا راهبری شرکتی، بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد بنگاههای اقتصادی تأثیری دارد؟ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به پرسشهای مطرح شده است.
بهمنظور رسیدن به اهداف پژوهش، ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. پس از بیان فرضیههای پژوهش، روششناسی پژوهش، تجزیهوتحلیل یافتهها و نتیجهگیری ارائه میشوند.
پیشینه نظری و تجربی پژوهش
ابعاد زیستمحیطی
عملکرد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی شرکتها به دلیل افزایش آگاهی مصرفکنندگان، قوانین و راهبری شرکتی شایان توجه قرار گرفته است. این عامل، به سنجهای مهم برای بهبود عملکرد واحد تجاری در بلندمدت تبدیل شده است (Maji & Kalita, 2022). با توجه به نظریه اخلاقی، بهمنظور سنجش موفقیت شرکتها، افزون بر سود گزارششده، عوامل راهبری شرکتی، مسئولیتپذیری اجتماعی، رفتار اخلاقی و برنامههای زیستمحیطی شایان توجهاند (Smith et al., 2012). در ادبیات نظری، اصطلاحات مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها و عملکرد زیستمحیطی، اجتماعی و راهبری شرکتی، جایگزین یکدیگر در نظر گرفته میشوند؛ در حالی که هر کدام از این ابعاد بهطور جداگانه قابل بحث است (Martinez-Conesa et al., 2017). طبق نظریات پژوهشگران مطرح در حوزه محیط زیست و حسابداری پایداری (Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al., 2021)، ابعاد زیستمحیطی با استفاده از محیط زیست، مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان و ویژگیهای محصولات، اندازهگیری و بررسی میشوند.
ابعاد زیستمحیطی، نشاندهنده میزان توجه شرکت بهطور فعال در پاسخ به خواستههای ذینفعان ازجمله سهامداران است. درواقع، دلیل گزارشگری زیستمحیطی، قوانین نهادهای مختلف و سهامداران مسئول است. فشار دولت ازطریق وضع ضوابط قانونی جرائم و توجه سهامداران و ذینفعان، از سویی دیگر به آثار محیطی فعالیت واحدهای تجاری، آنان را به پاسخگویی در زمینه عملکرد زیستمحیطی سوق میدهد (ایزدینیا و طباطبایی، 1394؛ دانایی و نوروی، 1399).
در راستای توجه بنگاههای اقتصادی به زمینه مسئولیتهای اجتماعی، میتوان به سرمایهگذاریهای در حال انجام در فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) یا نصب فیلتر برای کاهش آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری در فعالیتهای مرتبط به ترویج بهینه انرژی، تعمیر و نگهداری اموال، ماشینآلات و تجهیزات با متوسط عملکرد زیستمحیطی بالا برای صنایع اشاره کرد (Song et al., 2019). درخصوص ابعاد زیستمحیطی و تأثیر آن بر عملکرد واحدهای تجاری، تئوریهای مختلفی به شرح زیر مطرح است:
1) تئوری مشروعیت: براساس این تئوری، یک سازمان برای بهبود عملکرد و تنوعبخشی باید نقش اجتماعی خود را بهوسیله پاسخ به نیازهای جامعه و عرضه آنچه جامعه میطلبد، حفظ کند (Brammer & Pavelin, 2008).
2) تئوری ذینفعان: این تئوری بیان میکند گروههای مختلف ذینفعان، واحدهای تجاری را با انتظارات گوناگونی روبهرو میکند و واحدهای تجاری برای بهبود فعالیت و تنوعبخشی خود باید پاسخگوی انتظارات آنها باشند (Clarkson et al., 2008).
3) تئوری اقتصاد سیاسی: طبق این تئوری، هنگامی که یک سازمان فعالیتهای اجتماعی نامناسبی را انجام دهد، با واکنش جامعه مواجه میشود که میتواند موجب ضعف عملکرد و نابودی واحد تجاری میشود. با عنایت به این موضوع، برای تنوعبخشی و افزایش سطوح عملکرد، مدیریت ممکن است اطلاعات مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی و اجتماعی سازمان را منتشر کند (نمازی و اسماعیلپور، 1400).
بهطور کلی، تئوریهای ذکرشده، مؤید آن هستند که ابعاد زیستمحیطی بهدلیل در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان سازمان، ازجمله محیط زیست و جامعه، بهطور عمده تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمان میگذارد.
عملکرد واحد تجاری
عملکرد واحد تجاری، بهعنوان درجه یا میزانی تعریف میشود که شرکت به هدفهای مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت نائل میآید (Chang et al., 2020). با توجه به اینکه اهداف مالی سهامداران شاخصهای گوناگونی را شامل میشود، شاخصهای عملکرد میتواند به دو صورت ارائه شود. این دو صورت عملکرد مالی و غیرمالی را شامل میشود (Braam et al., 2016).
با استفاده از نظریههای چرخه عمر، زمانبندی و نمایندگی، میتوان پشتوانه نظری (تئوریک) عملکرد سازمانها را بررسی کرد (Pérez-Cornejo et al., 2019). مطابق با نظریه چرخه عمر، سیکل زمانی تداوم فعالیت هر واحد تجاری، به سه مرحله رشد، بلوغ و افول تقسیمبندی میشود که این سه مرحله، بر تغییر در استراتژیها، ساختارها و راهبردهای هر واحد تجاری تأثیر گذارند (Peters & Romi, 2015). در دوران رشد، بنگاه اقتصادی دارای انعطافپذیری بالاتری نسبت به سایر مراحل است. در این مرحله سطح کمی از کنترلپذیری وجود دارد؛ اما با افزایش سن واحدهای تجاری و دستیافتن به کنترل و توانایی بر فعالیتهای خود، میتوانند در برابر ریسکها، ساختارها و تغییرات محیط اقتصادی انعطافپذیری کمتری از خود نشان دهند (Smith et al., 2012). در بررسی نظریه زمانبندی، مطابق با پژوهشهای صورتگرفته خارجی (میتوان به پژوهش رودریگو و همکاران، 2013 و ژو و همکاران، 2018 اشاره کرد)، رفتار مدیران در ارتباط با زمانبندی، کاهش نسبت بدهی واحدهای تجاری را درپی دارد (Rodrigue et al., 2013; Zhou et al., 2018). همچنین، واحدهای تجاری در کوتاهمدت برای تعیین فعالیتهای تأمین مالی خود، زمانبندی انجام میدهند (مرادی و رستمی، 1391).
راهبری شرکتی
راهبری شرکتی شامل قوانین، مقررات، فرهنگها، فرآیندها، ساختارها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به اهداف پاسخگویی، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان میشود (دانایی و نوروزی، 1399). راهبری شرکتی با حفظ تعادل بین اهداف شرکت و مدیر، بین اهداف گوناگون توازن برقرار میکند. همچنین، راهبری شرکتی موجب استفاده کارا و اثربخش منابع میشود. براساس نظریه نمایندگی، برای تبیین راهبری شرکتی، باید به تشریح پاسخگویی توجه شود (Lawal, 2012).
پشتوانه تئوریک راهبری شرکتی براساس نظریه نمایندگی تبیین میشود. راهبری شرکتی مشکلات نمایندگی بین صاحبکار و مدیر را کاهش میدهد (نمازی و اسماعیلپور، 1400). افزون بر این، یکی از اهداف راهبری شرکتی، افزایش ضریب اطمینان فعالیتهای واحدهای تجاری و خطمشی و رویههای مدیریت، در راستای به حداکثر رساندن منافع سهامداران و اعتبار دهندگان، برای تمامی ذینفعان، است. با توجه به این تفسیر، انتظار میرود راهبری شرکتی میتواند بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر معناداری داشته باشد؛ زیرا راهبری شرکتی رویهها و فرآیندهایی را شامل میشود که نشاندهنده تلاشها و راهبریهای دارای ارزش افزوده واحدهای تجاری، در جهت نیل به منافع آتی سهامداران است. این امر، نقش حمایتکننده راهبری شرکتی را در مقابل منافع گروهی و فردی تمامی ذینفعان واحدهای تجاری نشان میدهد (Pérez-Cornejo et al., 2019).
طبق نظریات لوآل (2012) و پیتر و رومی (2015)، اجزای راهبری شرکتی ناشی از ترکیب هیئتمدیره است که شامل سنجههای اندازه هیئتمدیره، درصد اعضای غیر مؤظف هیئتمدیره و دوگانگی نقش مدیرعامل میشود (Lawal, 2012; Peters & Romi, 2015).
در ادامه پژوهشهای داخلی و خارجی مربوط به حوزه پژوهش ارائه میشود:
طالبنیا و همکاران (1401) در پژوهش خود به ارزیابی و کشف ماهیت اطلاعات حسابداری زیستمحیطی پرداختند. آنان با اندازهگیری تعداد جملات بهعنوان شاخص سطح افشای اطلاعات زیستمحیطی در 66 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1395-1399 به این نتیجه رسیدند که شرکتهای ایرانی ترجیح میدهند اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را به شکل اطلاعات اخباری افشا کنند. بیشترین افشا در بخش منابع انسانی و پس از آن در بخش محصولات و خدمات بود. علاوه بر این، شرکتها تمایل دارند اخبار خنثی و خوب را بیشتر از اخبار بد افشا کنند.
دانایی و نوروزی (1399) به بررسی تأثیر افشای اطلاعات زیستمحیطی و معیارهای عملکرد مالی پرداخت. وی به بررسی اطلاعات مالی ۹۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره پنج ساله (از ابتدای سال ۱۳۹۳ تا پایان سال ۱۳۹۷) به این نتیجه رسید که افشای اطلاعات زیستمحیطی بر ارزش شرکت و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد.
ماجی و کالیتا (2022) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری زیستمحیطی سازمانی براساس مدل جستجوی تصویر پرداختند. آنان براساس اصول «مربوطبودن» و «قابل اتکا بودن»، ۲۸ شاخص در برای ارزیابی انتخاب کردند. نتایج ارزیابی شاخصهای اصلی کمّی نشان دادند سطح افشای کل نمونه پایین است که نشان میدهد اطلاعات افشاشده توسط هر شرکت شایان توجه نیست. پس از بررسی مشخص شد نتایج اساساً با دادههای اصلی سازگارند (Maji & Kalita, 2022).
ژو و همکاران (2018) در پژوهش خود به ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات زیستمحیطی شرکت پرداخت. او دریافت درک افشای کلی کیفیت اطلاعات حسابداری محیطی شرکت و یافتن ضعف افشا برای بهبودهای دقیق، رویکردی برای ارزیابی کیفیت افشای اطلاعات حسابداری محیطی شرکت است (Zhou et al., 2018).
روش شناسی و الگوی پژوهش
این مطالعه در زمره پژوهشهای کمّی قرار دارد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع شبهتجربی و با استفاده از رویکرد پسرویدادی یکباره (ازطریق اطلاعات گذشته) است (نمازی، 1389). همچنین، از روش کتابخانهای برای بررسی مبانی نظری فرضیههای پژوهش و پیشینه تجربی و نظری پژوهش استفاده شد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز نمونه آماری پژوهش با مراجعه به سامانه کدال و نرمافزار رهآورد نوین نسخه 3 (افزون بر این، از اطلاعات صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه آن هم استفاده شده است) جمعآوری شد. درنهایت، دادههای تهیهشده در نرمافزار اکسل آمادهسازی و برای آزمونهای توصیفی و استنباطی پژوهش، از نرمافزارهای Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 25 استفاده شد.
متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته
در پژوهش حاضر، متغیر وابسته عملکرد واحدهای تجاری است. شاخصهای مرتبط با اندازهگیری عملکرد مطابق با پژوهشهای (De-Andrés et al., 2009; Bulgurcu, 2012; Yalcin et al., 2012) تعیین شده است. طبق این پژوهشها، شاخصهای عملکرد در پنج نسبت اصلی: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای سودآوری، نسبتهای بازدهی، نسبتهای نوین بازار و نسبت ارزش افزوده قرار میگیرند. در بخشهای پنج گانه زیر، نحوه اندازهگیری و محاسبه آنها نشان داده شده است.
1) نسبت نقدینگی
رابطه 1) نسبت جاری
2) نسبت سودآوری
رابطه 2) حاشیه سود خالص |
|
رابطه 3) حاشیه سود ناخالص |
|
3) نسبت بازدهی
رابطه 4) بازده حقوق صاحبان سهام |
|
رابطه 5) بازده دارایی |
|
4) نسبت نوین بازار
رابطه 6) Q توبین ساده
رابطه 7) Q توبین چانگ و پرویت
5) نسبت ارزش افزوده
رابطه 8) ارزش افزوده اقتصادی (EVA) |
|
NOPAT: سود عملیاتی خالص پساز کسر مالیات، بهعلاوه هر گونه افزایش ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، ذخیره ارزشیابی بر مبنای اولین صادره از آخرین وارده، استهلاک سرقفلی، خالص مبالغ سرمایهگذاریشده بهعنوان هزینههای تحقیق و توسعه و سایر سودهای عملیاتی؛
KW: میانگین موزون هزینه سرمایه؛ و
Capitalt-1: مجموع ارزش دفتری سرمایه ابتدای دوره t است.
میانگین موزون سرمایه به شرح زیر طبق (حجازی و حسینی، 1385؛ نمازی و نمازی، 1395) محاسبه میشود (با توجه به اینکه در ایران سهام ممتاز وجود ندارد، در رابطه زیر وزن و نرخ هزینه سهام ممتاز، صفر در نظر گرفته شده است):
رابطه 9) |
|
|
در این رابطه:
Wd: وزن بدهی؛
Kd: نرخ هزینه بدهی پساز در نظر گرفتن اثر مالیات؛
Wp: وزن سهام ممتاز؛
Kp: نرخ هزینه سهام ممتاز؛
Ws: وزن حقوق صاحبان سهام؛ و
Ks: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ هزینه سهام عادی، سود انباشته و اندوختهها) که از مدل گوردون بشرح زیر محاسبه شده است:
رابطه 10) |
|
D0: سود نقدی هر سهم در دوره جاری؛
P0: قیمت جاری بازار هر سهم؛ و
g: نرخ رشد سود سهام (این عامل از حاصل ضرب نسبت انباشت سود در بازده حقوق صاحبان سهام به دست آمده است).
ارزش افزوده بازار (MVA)
رابطه 11) ارزش افزوده بازار (MVA)
MVA= میانگین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام طی سال – میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام
متغیر مستقل
در این پژوهش با توجه به هدف مطالعه، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش و مطالعات (Inoue & Lee, 2011; Martinez-Conesa et al., 2017; Yinyoung et al., 2018; Ferrell et al., 2019; Ali et al. 2021)، ابعاد زیستمحیطی، متغیر مستقل در نظر گرفته شد. برای اندازهگیری ابعاد زیستمحیطی، از شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها و معیارهای مؤسسه آمریکایی معروف به KLD[i]، مطابق با چهار معیار ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی رتبهبندی شد (Inoue & Lee, 2011[ii]). مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد روابط کارکنان، ویژگیهای محصولات، مشارکت اجتماعی و محیط زیست است که هر بعد قوت و ضعفهای مخصوص خود را دارد. جدول شماره 1، نقاط قوت و ضعف را نشان میدهد.
جدول 1. نقاط قوت و نگرانی برای پنج دسته KLD
Table 1. Strengths and concerns for the five categories of KLD
دستهبندی KLD |
نقاط قدرت |
نقاط نگرانکننده |
روابط کارمندان |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
مسائل بهداشتی و ایمنی |
|
روابط اتحادیه |
روابط اتحادیه |
|
مزایای بازنشستگی |
مزایای بازنشستگی |
|
مشارکت کارکنان |
کاهش نیروی کار |
|
تقسیم سود نقدی |
سایر نگرانیها |
|
|
|
کیفیت محصول |
کیفیت محصول |
شیوههای بحث برانگیز بازاریابی/قرارداد |
|
مزایا برای مصرفکنندگان محروم |
مسائل ایمنی محصول |
|
تحقیق و توسعه / نوآوری |
ضد انحصار |
|
سایر نقاط قوت |
سایر نگرانیهای |
|
|
|
روابط اجتماعی |
کمک به مؤسسات خیریه |
تأثیر منفی اقتصادی |
|
اهدای خیریه به کشورهای دیگر |
جنجالهای سرمایهگذاری |
|
هدیهدادن |
اختلافات مالیاتی |
|
حمایت از آموزش و پرورش |
سایر نگرانیهای |
|
حمایت از مسکن |
|
|
برنامههای داوطلبانه |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
|
|
|
مسائل زیستمحیطی |
استفاده از انرژی پاک |
تأثیر بر تغییرات آبوهوا |
|
پیشگیری از آلودگی |
استفاده از زبالههای خطرناک |
|
بازیافت |
انتشار گازهای گلخانهای |
|
سیستمهای مدیریت پایدار |
مشکلات نظارتی |
|
محصولات و خدمات پایدار |
استفاده از مواد شیمیایی مخرب لایه اوزون |
|
|
استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی |
|
|
|
مسائل تنوع |
انتصاب زنان بهعنوان مدیر عامل |
عدم حضور زنان یا اقلیتها |
|
انتصاب زنان بهعنوان هیئتمدیره |
مسائل تبعیض |
|
اشتغال معلولان |
سایر نگرانی های |
|
مزایای کار/زندگی |
|
|
ترفیع زنان یا کارمندان اقلیت |
|
|
سایر نقاط قوت |
|
اقتباس از (Inoue & Lee, 2011, p. 802)
رابطه 12) ابعاد زیستمحیطی |
|
CSR Score: نمره کلی مسئولیت اجتماعی؛
CSRCOM: نمره افشای مشارکت اجتماعی؛
CSREMPL: نمره افشای روابط کارکنان؛
CSRENV: نمره افشای محیط زیست؛ و
CSRPRO: نمره افشای ویژگیهای محصول است.
فرضیه اول مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه اول: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
متغیر میانجی
برای بیان دقیقتر و مؤثرتر ماهیت پژوهش، از متغیر میانجی راهبری شرکتی، برای توضیح رابطه بین متغیر مستقل و وابسته استفاده شد. طبق ادبیات پژوهش، علت استفاده از متغیر میانجی آن است که ابعاد زیستمحیطی باعث افزایش عملکرد مالی واحدهای تجاری میشود و سپس متغیر مهم راهبری شرکتی که دیدگاه مدیران را درپی دارد میتواند بر عملکرد تأثیرگذار باشد. این استدلال رابطه غیرمستقیم بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را تبیین میکند و همخوانی با ویژگیها و تعریف متغیرهای میانجی دارد. متغیر میانجی، بهصورت واسطهای بین رابطه متغیر مستقل و متغیر وابسته عمل میکند. این متغیر، بهصورت غیرمستقیم بررسیکننده رابطه بین متغیر وابسته و متغیر مستقل است. یکبار رابطه متغیر مستقل و وابسته در عدم حضور متغیر میانجی بررسی میشود. گام بعد، رابطه میان متغیر مستقل و میانجی و سپس رابطه میان متغیر میانجی و وابسته بررسی میشود. در گام آخر، رابطه میان متغیر مستقل و وابسته در حضور متغیر میانجی بررسی میشود (Namazi & Namazi, 2016). شایان ذکر است در نرمافزار PLS، برای بررسی فرضیههای پژوهش، کلیه مراحل گفتهشده در غالب یک مدل، در نرمافزار اجرا میشود.
هدف پژوهش حاضر، این بوده است که آیا راهبری شرکتی بر رابطه بین ابعاد زیستمحیطی و عملکرد شرکتها، دارای تأثیر میانجی است یا خیر؛ بنابراین، برای بیان دقیقتر و روشنتر یافتههای پژوهش و با عنایت به پژوهشهای ذکرشده پیشین، الگوی (Lawal, 2012) برای اندازهگیری حاکمیت شرکتی (متغیر میانجی) استفاده شد که شامل ترکیب هیئتمدیره بوده است. شاخصههای ترکیب هیئتمدیره ازطریق درصد اعضای غیرمؤظف هیئتمدیره (Earnhart & Lizal, 2006)، اندازه هیئتمدیره (Kumar, 2005) و دوگانگی نقش مدیرعامل (Bulgurcu, 2012) بررسی شده است. نحوه اندازهگیری متغیرهای میانجی بهشرح زیر است:
درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره (PBND): نسبت اعضای غیرموظف هیئتمدیره به کل تعداد اعضای هیئتمدیره اندازهگیری میشود (Earnhart & Lizal, 2006).
اندازه هیئتمدیره (BS): تعداد کل اعضاء هیئتمدیره واحدهای تجاری را شامل میشود (Kumar, 2005).
دوگانگی نقش هیئتمدیره (RAC): یک متغیر مجازی است که ارتباط مشترک مدیرعامل در سمت رئیس هیئتمدیره را بررسی میکند. اگر مدیرعامل، رئیس هیئتمدیره هم باشد، برابر با یک، در غیر این صورت برابر صفر است (Bulgurcu, 2012).
سه فرضیه مطابق با اجزای ابعاد زیستمحیطی، راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری به شرح زیر تدوین شده است:
فرضیه دوم: کیفیت ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد.
فرضیه سوم: راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد.
فرضیه چهارم: راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، رابطه بین کیفیت ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری را توضیه میدهد.
متغیر کنترلی
در پژوهش حاضر، از متغیر کنترلی برای یکنواختسازی عوامل داخلی واحدهای تجاری یا همگنسازی وضعیت واحدهای تجاری استفاده شد. متغیر کنترلی متغیری است که بر رابطهی بین متغیرهای مستقل و وابسته تأثیر میگذارد؛ اما پژوهشگر قصد دارد تأثیر آن را کنترل یا حذف کند. مطابق با پژوهشهای (Ro, 2012; Herbert, 2018)، در پژوهش حاضر برای اندازهگیری متغیرهای کنترلی از اندازه شرکت و اهرم مالی استفاده شده است:
اندازه شرکت (FSIZE): لگاریتم طبیعی ارزش بازار سهام اندازهگیریشده.
اهرم مالی (LEV): تقسیم کل بدهیها به کل داراییهای شرکت.
شکل 1. الگوی مفهومی پژوهش
Figure 1. Conceptual model of research
جامعه آماری پژوهش حاضر، یک دوره 10 ساله (1390 الی 1399) برای کلیۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است؛ برای ایجاد یکنواختی بیشتر در نمونهها، شرایط زیر منظور شد:
1) برای همگنبودن نمونه آماری، سال مالی شرکتها 29/12 هر سال باشد.
2) تغییر سال مالی توسط شرکتها در دوره زمانی مذکور صورت نگرفته باشد.
3) شرکتهای مورد مطالعه، قبل از سال 1390 و تا پایان سال 1399 در فهرست شرکتهای بورسی باشند.
4) به دلیل افشای اطلاعات متفاوت برخی از شرکتها، شرکتهای نمونه جزء بانکها و مؤسسات مالی اعم از شرکتهای هلدینگ، لیزینگ، واسطهگری مالی و شرکتهای سرمایهگذاری نباشند.
با توجه به توضیحات ارائهشده، تعداد 202 شرکت (2020 سال- شرکت) در بازه زمانی 1390 الی 1399، شرایط لازم را برای موارد مذکور دارا بودند و بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
یافته های پژوهش
آماره توصیفی
جدول شماره 2 آماره توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. طبق این جدول، نسبتهای نقدینگی شامل نسب جاری با میانگین 883/1 و نسبت آنی با میانگین 984/0 است. حاشیه سود خالص با میانگین 863/22 و حاشیه سود ناخالص با میانگین 757/22 وضعیت سوداوری مناسب واحدهای تجاری را نشان میدهد. نسبتهای عملکرد، ROA با میانگین 314/7 و ROE با میانگین 040/25 که توانایی و بازده شرکتهای نمونه را برای ایجاد سودآوری نشان میدهند. نسبتهای نوین بازار، کیوتوبین ساده با میانگین 770/0 و کیوتوبین چانگ با میانگین 462/1 است. نسبتهای ارزش افزوده، MVA با میانگین 189/0 و EVA با میانگین 454/0 است. با توجه به شاخص KLD که بیانکنندۀ اندازهگیری ابعاد محیط زیست بود، مشخص میشود شرکتهای نمونه به ابعاد زیستمحیطی تقریباً توجه کمی دارند. متغیرهای راهبری شرکتی، شامل اندازه هیئتمدیره با میانگین 506/5 و درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره با میانگین 574/0 است. افزون بر این، اهرم مالی با نمایش عدد 647/0 نیز نشاندهنده آن است که نیمی از داراییهای شرکتها از محل بدهیها تأمین شده است. همچنین، میانگین اندازه شرکت برابر با 692/5 است.
جدول 2. آماره توصیفی متغیرهای پژوهش
Table 2. Descriptive statistics of research variables
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
بیشینه |
کمینه |
نسبت جاری |
883/1 |
279/1 |
813/43 |
087/0 |
نسبت آنی |
984/0 |
959/1 |
653/87 |
021/0 |
حاشیه سود خالص |
863/22 |
00/100 |
660/4408 |
853/304- |
حاشیه سود ناخالص |
757/24 |
101/100 |
592/4408 |
823/304- |
ROA |
314/7 |
834/29 |
237/281 |
503/79- |
ROE |
040/25 |
800/40 |
717/665 |
952/726- |
Q توبین |
770/0 |
331/0 |
628/2 |
016/0 |
Q توبین چانگ |
462/1 |
689/0 |
043/3 |
232/0 |
EVA |
454/0 |
349/0 |
119/2 |
213/0- |
MVA |
189/0 |
919/0 |
274/1 |
526/9- |
KLD |
363/2 |
015/2 |
00/7 |
00/0 |
اندازه هیئتمدیره |
506/5 |
364/1 |
00/8 |
00/4 |
اعضای غیر موظف |
574/0 |
268/0 |
998/0 |
003/0 |
اندازه شرکت |
692/5 |
499/1 |
358/8 |
173/3 |
اهرم مالی |
647/0 |
524/0 |
633/2 |
013/0 |
تحلیل عاملی تأییدی (ضرایب بارهای عاملی)
تحلیل عاملی تأییدی (بارهای عاملی) روشی است که نشان میدهد چه میزان گویههای سنجش یک سازه بهدرستی انتخاب شدهاند. به گونهای دیگر، این نوع از تحلیل عاملی بررسی میکند که آیا سازههایی که پژوهشگر در نظر گرفته است، واقعاً واریانسهای متغیرهای مکنون را مطابق با الگوی تعیینشده تبیین میکنند یا خیر. مقدار ضریب پذیرفتنی برای ضرایب بارهای عاملی، مقدار 4/0 است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). در شکل شماره 2 تمامی روابط بین متغیرهای مکنون و سازههای طرحشده از 4/0 بیشتر است. این امر نشان میدهد سازههای انتخابشده از پژوهشگر، بهدرستی برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش در نظر گرفته شدهاند. همچنین، شکل شماره 2 مقدار R2 یعنی قدرت توضیحدهندگی مدل را نشان میدهد. R2 نشان میدهد چند درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر مستقل توضیح داده میشود که این مقدار برای سازه راهبری شرکتی 497/0 و عملکرد 739/0 به دست آمده است. با توجه به سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 بهعنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی، مناسببودن برازش الگو تأیید میشود. ضریب استانداردشده مسیر میان متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد 660/0، بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 66 درصد از تغییرات عملکرد واحدهای تجاری را بهطور مستقیم تبیین کند. ضریب استانداردشده مسیر میان ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی 705/0 بیانگر این است که ابعاد زیستمحیطی میتواند به میزان 70 درصد از تغییرات راهبری شرکتی را بهطور مستقیم کند. در آخر، تأثیر ضریب مسیر متغیر میانجی نشان میدهد ابعاد زیستمحیطی با وجود متغیر میانجی راهبری شرکتی میزان 137/0 (13 درصد) بر عملکرد واحدهای تجاری بهطور غیرمستقیم تأثیر میگذارد.
شکل 2. ضریب مسیر و بارهای عاملی
Figure 2. Path coefficient and factor loads
آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا
بر طبق جدول شماره 3، با توجه به اینکه مقدار آماره پذیرفتنی برای آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی (CR) 7/0 و برای روایی همگرا (AVE) برابر با 5/0 است، در پژوهش حاضر، تمامی معیارها، مقدار مناسبی را برای هر متغیر اتخاذ کرده است (Hair et al., 2022a; Hair et al., 2022b). درنهایت، میتوان وضعیت پایایی ترکیبی و روایی همگرای متغیرهای پژوهش و سازهها را مناسب دانست. جدول شماره 3، مقادیر مربوطه را نشان میدهند.
جدول 3. بررسی روایی و پایایی متغیرها
Table 3. Validity and reliability of variables
سازه |
Alpha > 0.7 |
CR > 0.7 |
AVE > 0.5 |
ابعاد زیستمحیطی |
743/0 |
795/0 |
580/0 |
راهبری شرکتی |
705/0 |
751/0 |
530/0 |
عملکرد واحد تجاری |
746/0 |
775/0 |
561/0 |
اهرم مالی |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
اندازه شرکت |
000/1 |
000/1 |
000/1 |
روایی واگرا
در پژوهش حاضر، برای سنجش روایی، از روش فورنل و لارکر استفاده شد. Fornell & Larcker (1981) برای بررسی روایی واگرا، ماتریسی را ارائه دادند که مشابه ماتریس نشان داده شده در جدول شماره 4 است؛ با این تفاوت که قطر اصلی این ماتریس برابر جذر مقادیر AVE سازههای پنهان است. جدول شماره 4، ماتریس فورنل و لارکر را برای پژوهش حاضر نشان میدهد (Fornell & Larcker, 1981).
جدول 4. ماتریس فورنل و لارکر
Table 4. Fornell and Larcker's matrix
|
راهبری شرکتی |
عملکرد واحد تجاری |
ابعاد زیستمحیطی |
راهبری شرکتی |
779/0 |
|
|
عملکرد واحد تجاری |
705/0 |
825/0 |
|
ابعاد زیستمحیطی |
700/0 |
763/0 |
809/0 |
با توجه به جدول 4، مقادیر موجود در روی قطر اصلی ماتریس، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوط به آن بزرگتر است که در مدل پژوهش حاضر دارای اعتبار تشخیص مناسبی است.
معیار GOF
برای بررسی برازش کلی الگو، از معیار GOF استفاده میشود. برای این معیار، سه مقدار ۰۱/۰، ۲۵/۰ و ۳۶/۰ بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی معرفی شده است (داوری و رضازاده، 1395). ازطریق فرمول زیر این معیار محاسبه میشود:
رابطه 13) معیار GOF |
|
که در این رابطه:
مقدار از میانگین مقادیر اشتراکی متغیرهای پنهان و نیز از میانگین مقادیر ضریب تعیین به دست میآید. مقدار میانگین مقادیر اشتراکی برابر با 734/0 است و مقدار میانگین R2 برابر با 664/0 است.
با توجه به سه مقدار 01/0؛ 25/0 و 36/0 ذکرشده برای پذیرفتنیبودن آماره GOF، مقدار آماره 699/0 قوی و مناسببودن الگوی پژوهش را نشان میدهد.
آزمون فرضیه ها
بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. جدول شماره 5 یافتههای پژوهش را در غالب ضرایب استانداردشده مسیر (β)، مقدار R2، p-value و t-value برای متغیرهای مورد مطالعه نشان میدهد.
جدول 5. آزمون آماری فرضیههای پژوهش
Table 5. Statistical test of research hypotheses
مسیر |
R2 |
p-value |
t-value |
ضریب β |
برآوردگر |
نتیجه |
فرضیه اول |
739/0 |
000/0 |
847/14 |
660/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه دوم |
497/0 |
000/0 |
018/17 |
705/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه سوم |
739/0 |
001/0 |
925/12 |
195/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه چهارم |
739/0 |
000/0 |
446/12 |
137/0 |
PLS |
مثبت و معنادار |
فرضیه اول: فرضیه اول پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش مندرج در جدول شماره 4، نشان دادند مقدار آماره t از لحاظ آماری معنادار است و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت و معنادار است؛ بنابراین، از لحاظ علم آمار و احتمال، طبق یافتههای پژوهش حاضر، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدها تأثیر مثبت دارد و ابعاد میتواند عاملی مؤثر در افزایش ارزش افزوده شرکتها باشد.
فرضیه دوم: فرضیه دوم پژوهش این بود که ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر دارد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه دوم مندرج در جدول شماره 4 نشان داد مقدار آماره t لحاظ آماری معنادار است و در سطح خطای 5% فرضیه پژوهش تأیید میشود. با توجه به ضریب مسیر نشان میدهد ضریب مسیر میان دو متغیر ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی مثبت است. بر طبق دادههای آماری، بیان میشود ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه سوم: فرضیه سوم پژوهش این بود که راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم مندرج در جدول شماره 4 نشان دادند مقدار آماره t و معناداری مربوط به این آماره از لحاظ آماری معنادار است. یافتههای حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان دادند در سطح اطمینان 95% فرضیه پژوهش تأیید میشود و مقدار آماره آن از 96/1 بیشتر است. همچنین، ضریب مسیر میان دو متغیر راهبری شرکتی و عملکرد واحدهای تجاری مثبت است؛ بنابراین، مسئولیت اجتماعی بر ارزش افزوده تأثیر مثبت و معناداری دارد.
فرضیه چهارم: آزمون اثرات متغیر میانجی و تعیین شدت آن با توجه به فرضیه چهارم، انجام و یافتههای آن در جدول شماره 4 گزارش شدند. نتایج آزمون فرضیه چهارم نشان دادند ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری در صورت وجود راهبری شرکتی، بهعنوان یک متغیر میانجی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این یافته اهمیت راهبری شرکتی را در زمینه تأثیر بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری نشان میدهد؛ بنابراین، فرضیه چهارم پژوهش تأیید میشود. افزون بر این، مقدار ضریب مسیر متغیر میانجی برابر با 137/0 است و این بدان معناست که 13 درصد از تأثیر کل ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری ازطریق غیرمستقیم و توسط متغیر میانجی راهبری شرکتی تبیین میشود.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری با تأکید بر نقش میانجی راهبری شرکتی بود. در این راستا، 202 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 ساله (2020 سال-شرکت) بررسی شدند. طبق جدول شماره 5، فرضیه اول پژوهش نشان داد در بورس اوراق بهادار تهران، ابعاد زیستمحیطی بر عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر به دلیل تأثیر دیدگاه سهامداران است؛ زیرا امروزه سهامداران و سرمایهگذاران مسائل زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی برایشان بسیار مهم است؛ ازاینرو، سهامداران در سهامهای شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که مسائل زیستمحیطی را رعایت کنند و به محیطزیست آسیبی وارد نکنند. این عامل موجب میشود شرکتها مسائل زیستمحیطی برایشان بسیار مهم و دارای اهمیت باشد. شرکتها با افزایش رعایت مسائل زیستمحیطی و سرمایهگذاری سهامداران در اینگونه شرکتها، دارای وجهه مناسبی در دیدگاه جامعه و مشتریان میشوند و این عامل میتواند بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبتی بگذارد و آنها را به سودآوری برساند. این یافته مطابق با نتایج پژوهشهای دانایی و نوروزی (1399) Zhou et al., (2018) و Maji & Kalita (2022) است.
با توجه به جدول شماره 5، فرضیه دوم پژوهش نشان داد ابعاد زیستمحیطی بر راهبری شرکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. راهبری شرکتی موجب میشود علاوه بر حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران، از منافع ناشی از محیط زیست و مسئولیت اجتماعی که واحدهای تجاری در قبال جامعه دارند، دفاع میکند؛ زیرا با جهانیشدن کسبوکارها و افزایش ارتباطات بینالمللی، شرکتها آلودگی بیشتری تولید میکنند و محیط زیست را به خطر میاندازند. ابعاد زیستمحیطی موجب میشود تا شرکتها ابعاد زیستمحیطی و شاخصهای مسئولیت اجتماعی را رعایت کنند و آن شاخصها را در رسیدن به عملکرد خود به کار میبرند. در طرف مقابل، راهبری شرکتی با حفظ حقوق زیستمحیطی شرکتها در قبال جامعه، به محیط زیست کمک میکند و آسیب کمتری را به آن وارد میکند. این امر موجب میشود تا ارتباط ابعاد زیستمحیطی و راهبری شرکتی بهصورت مثبت و مستقیم عمل کند.
طبق جدول شماره 5، یافته فرضیه سوم نشان داد راهبری شرکتی بر عملکرد واحدهای تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. این امر نقش کلیدی مدیران و هیئتمدیره را در سودآوری شرکتها بیان میدارد. راهبری شرکتی میتواند اهداف شرکت را در درازمدت ازطریق حفظ منافع سهامداران در مقابل مدیران شرکتها پشتیبانی و از انتقال ناخواسته ثروت میان گروههای مختلف و تضییع حقوق عموم و سهامداران جزء جلوگیری کند. جلوگیری از تضییع حقوق عموم میتواند نظر مثبت سهامداران را نسبت به شرکت مدنظر افزایش دهد و درنتیجه، عملکرد و سودآوری شرکت را به همراه میآورد. علاوه بر این، یک نظام راهبری مناسب به تحقق استقلال حسابرسان مستقل کمک میکنند و منجر به ایجاد فضای شفاف اطلاعاتی میشوند. این امر افزایش اعتماد سرمایهگذاران را درپی دارد؛ زیرا میتوانند در عرصه اقتصادی، تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند.
همانطور که در جدول شماره 5 برای آزمون فرضیه چهارم نشان داده شد راهبری شرکتی بهعنوان یک متغیر میانجی، بر ابعاد زیستمحیطی و عملکرد واحدهای تجاری، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همانطور که در فرضیههای قبل بیان شد شرکتها با رعایت اصول زیستمحیطی و استانداردهای اجتماعی، دیدگاه مناسبی را در جامعه به دست میآورند. این کار موجب میشود تا سرمایهگذاران به سمت شرکتهایی میل به سرمایهگذاری پیدا کنند که اصول زیستمحیطی را رعایت میکند و آسیب کمتری را به محیط زیست وارد میکند. همچنین، راهبری شرکتی نیز بهصورت غیرمستقیم با کمک اصول زیستمحیطی میتواند مدافع حقوق محیط زیست شود و دیدگاه مناسب سهامداران را به ارمغان میآورد. این نتیجه مطابق با یافتههای مطالعات Kumar (2005)، Earnhart & Lizal (2006)، Lawal (2012) و Bulgurcu (2012) است.
پیشنهادهای کاربردی و پیشنهاد برای پژوهشهای آتی
طبق یافتههای پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
با توجه به یافتههای فرضیه اول به مدیران توصیه میشود برای بالابردن عملکرد واحد تجاری و سودآوری، به مسئولیت اجتماعی و ابعاد زیستمحیطی، بهویژه در زمینههای مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست و ویژگیهای محصولات شرکتها توجه بیشتری کنند.
طبق نتایج فرضیه دوم و سوم پژوهش، پیشنهاد میشود بهمنظور حداکثرسازی منافع سهامداران و افزایش سودآوری واحدهای تجاری، ایفای تعهد به ابعاد زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی توسط شرکتها فراهم شود تا بهبود فعالیتهای زیستمحیطی شکل گیرد.
با توجه نتایج فرضیه چهارم، از آنجایی که منابع طبیعی برای همه نسلها است و شرکتها با رعایت ابعاد زیستمحیطی ملزم به رعایت گزارشگری دقیقتر میشوند، به مدیران واحدهای تجاری و سازمان بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود شاخصهای مرتبط با عملکرد زیستمحیطی توسط واحدهای تجاری افشا شود و امتیاز مربوط به آن را برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس الزامی کنند.
پیشنهادهای زیر برای پژوهشگران و دانشگاهیان برای پژوهشهای آتی ارائه میشود:
1) بررسی نقش مؤسسات حسابرسی در افشای ابعاد زیستمحیطی و مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها.
2) بررسی مقایسهای عوامل مسئولیتپذیری اجتماعی و توسعهپایدار بر عملکرد واحدهای تجاری.
3) بررسی مقایسهای تأثیر هرکدام از اظهارنظر حسابرس (مقبول، مشروط، عدماظهارنظر و مردود) بر نحوه گزارشگری عوامل زیستمحیطی.
همانند سایر پژوهشهای حاضر، محدودیتهایی وجود داشتهاند. دربارۀ برخی از شرکتها نبود دادههای مورد نیاز و اتکاپذیر برای محاسبه متغیرهای پژوهش و عدمافشای کافی اطلاعات مورد نیاز در صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی آن در سالهای مورد استفاده وجود داشتند؛ بنابراین، برای ارتقای روایی پژوهش، شرکتهای مزبور از نمونه آماری حذف شدند.
[i] برای آشنایی با شاخصهای KLD، به سایت KLD STAT مراجعه فرمایید.
[ii] افزون بر سایت KLD STAT، جهت آشنایی با شاخصهای KLD میتوانید به مقاله (Inoue & Lee, 2011, p. 802) مراجعه فرمایید.