Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D Student of accounting, Faculty of Management and Accounting, Allameh Tabatabai University of Tehran, Tehran, Iran.
2 Assistant Professor, Accounting, Faculty of Humanities, Ilam University, Ilam, Iran.
3 Ph.D. Student of Accounting, Faculty of Management and Accounting, Allameh Tabatabai University., Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
سود حسابداری به عنوان یکی از مهمترین شاخصها در پیشبینی سود و جریانهای نقدی آتی همواره کانون توجه استفادهکنندگان صورتهای مالی بوده است. وقوع بحرانهای مالی مکرر و ورشکستگی شرکتهای بزرگ دنیا در دهههای گذشته به اعتبار سیستم گزارشگری مالی در جلب اعتماد استفادهکنندگان، به ویژه سرمایهگذاران، خدشه وارد کرد و سبب شد تا توجه استفاده کنندگان صورتهای مالی، بهجای تأکید صرف بر رقم سود، به سمت کیفیت سود سوق پیدا کند. از آنجا که گروههای مختلف استفادهکنندگان از سود در تصمیمهایی متفاوت استفاده میکنند، امکان ارائۀ تعریف واحد برای کیفیت سود وجود ندارد؛ از این رو، کیفیت سود مفهومی چندبعدی است. بر اساس پژوهشهای پیشین، یکی از ابعاد مهم و شروط لازم در تلقی یک سود به عنوان سود باکیفیت، پایداری سود است. نتایج پژوهشها نشان میدهد تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران در تعیین سود و جریانهای نقد آتی، به رقم سود به عنوان تنها شاخص تعیینکننده توجه نمیکنند، بلکه پایداری و تکرارپذیری سود گزارششده برای آنها بسیار بااهمیت است و آنها به سرمایهگذاری در شرکتهایی اقدام میکنند که پایداری سود بیشتری دارند (غلامی و کامیابی، 1395). مفهوم پایداری سود از فرضیۀ رقابت اقتصادی نشئت میگیرد؛ به این صورت که اگر برقراری فرض بازار رقابتی و کارا را بپذیریم، آنگاه انتظار خواهیم داشت سودهای بالاتر و پایینتر از حد معیار حذف شوند و علت این موضوع بهکارگیری کل ظرفیت رقابتی بازار به منظور هدایت سرمایهگذاری به سمت سطوح رقابتی از طریق سرمایهگذاری در شرکتهای سودده و اجتناب از سرمایهگذاری در شرکتهای زیانده است.
پژوهشگران امور مالی در مطالعههای گذشتۀ خود تشخیص دادند مشکلات نمایندگی ناشی از جدایی کنترل از مالکیت ممکن است به ایجاد هزینههایی زیاد منجر شوند. به عبارت دیگر، این مشکلات نمایندگی بسیار پرهزینه هستند. مدیران به منظور دنبال کردن منافع شخصی خود (و نه منافع سهامداران) دارای آزادیهایی زیاد هستند. دلیل این امر نیز ممکن است انگیزۀ محدود سهامداران برای نظارت بر رفتار و عملکرد مدیران باشد. توانایی مدیران در انجام اقدامات فرصتطلبانه بهشدت تحت تأثیر کارایی نظارت توسط سرمایهگذاران نهادی است. سرمایهگذاران نهادی فرصت، منابع و توانایی لازم به منظور نظارت بر عملکرد مدیران را دارا هستند (Chung & Zhang, 2011).
نتایج پژوهشهای گذشته حاکی از افزایش هزینههای نمایندگی در اقتصادهای نوظهور است؛ زیرا اقتصادهای نوظهور دارای محیط قانونی ضعیف هستند. روابط و نفوذ سیاسی نه فقط بر وضعیت مالی شرکتها تأثیر میگذارد، بلکه انگیزۀ مدیران در رابطه با گزارشگری مالی را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بر این اساس، انتظار میرود این امر در نهایت، به کاهش شدید کیفیت گزارشگری مالی شرکتهای دارای روابط سیاسی منجر شود (Faccio, 2006).
به اعتقاد فیسمن[1] (2001)، روابط سیاسی در مقایسه با پایههای اقتصادی شرکت، عامل اصلی سودآوری شرکت در کشورهای آسیای شرقی و در حال توسعه است. او معتقد است عایدات شرکتهای دارای روابط سیاسی به طور گسترده تحت تأثیر تصمیمهای دولتی قرار دارد و تداوم فعالیت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. در شرکتهای دارای روابط سیاسی، دسترسی به منابع سرمایه به سود گزارششده بستگی ندارد؛ زیرا روابط سیاسی به دسترسی آسان به اعتبار و منابع سرمایه بانکهای تحت تملک دولت منجر میشود (Boubakri et al., 2012).
با این حال، شواهد گذشته نشان میدهد ارتباطات سیاسی، بسته به نوع آن، ممکن است تأثیری متفاوت بر بازارهای سرمایه و صورتهای مالی داشته باشد (Tee, 2019). برای مثال، یافتههای برخی از مطالعهها حاکی از آن است که شرکتهایی که برای مدت طولانیتر درگیر ارتباطات سیاسی بودهاند، احتمالاً به منظور حفظ اعتبار خود در بازار سرمایه از حضور یک هیئتمدیرۀ مستقل حمایت میکنند (Fung et al., 2015). همچنین، استدلال میشود اعتبار حسابرس نیز از دیگر عوامل مؤثر بر رفتار شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی است
(et al., 2014 Guedhami). در همین راستا، برخی از مطالعههای گذشته از تأثیر سرمایهگذاران نهادی بر ارتباطات سیاسی حکایت دارند. برای مثال، یافتههای مطالعههای تی نشان میدهد سرمایهگذاران نهادی نقش مؤثر نظارتی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی دارند (Tee, 2017). از سوی دیگر، مطالعههای سرهنگی و جلالی (1393) نشان میدهند میان مالکیت نهادی (معیار اندازهگیری ارتباطات سیاسی) و مالکیت سهامدار بزرگتر و پایداری سود رابطهای معنادار وجود ندارد.
در دهۀ گذشته، ساختار دولت ایران همواره شاهد حضور جریانها و گروههای مختلف سیاسی بوده است. این جریانهای سیاسی همواره در رابطه با مشکلات سیاسی و اقتصادی دارای اختلاف نظر بودهاند و متاسفانه، در رویارویی با این مشکلات، بهجای توجه به منافع ملی، بیشتر به دنبال تأمین منافع حزبی بودهاند. دولت در ایران نقشی اساسی در اقتصاد و همچنین، در ساختار شرکتهای بزرگ دارد و عمدۀ صنایع را شرکتهایی با مالکیت دولتی تشکیل میدهند. دولت به دلیل مسئولیت پاسخگویی و حفظ اعتبار خود، در شرکتهای تحت نفوذ و حاکمیت خود درصدد حفظ و ارتقای کیفیت سود این شرکتها برمیآید (برندق و هاشمی، 1394).
بنابراین، با توجه به اینکه اقتصاد ایران در سالهای متمادی درگیر اصطلاح اقتصاد دولتی است و شرکتها، خواه یا ناخواه، درگیر ارتباطات سیاسی هستند، بررسی روابط مدنظر در پژوهش حاضر ممکن است برای طیفی وسیع از ذینفعان شرکت از جمله دولت، تصمیمگیرندگان شرکتها، تحلیلگران، سرمایهگذاران و غیره، از اهمیت بسیار برخوردار باشد. همچنین، عدم اجماع کافی در ادبیات نظری ارتباطات سیاسی نشان میدهد این زمینۀ مطالعه ممکن است از لحاظ نظری نیز دارای اهمیت باشد.
در ادامۀ مقاله، ابتدا مبانی نظری و پیشینۀ پژوهشهای مرتبط با موضوع پژوهش بیان میشوند و سپس، روششناسی پژوهش، تجزیهوتحلیل دادهها و نتیجهگیری ارائه میشوند.
مبانی نظری و فرضیههای پژوهش
بخشی از مالکیت شرکتها در اختیار سهامداران حرفهای عمده قرار دارد که برخلاف گروه سهامداران جزء، اطلاعات داخلی باارزش دربارۀ چشماندازهای آتی و راهبردهای تجاری و سرمایهگذاریهای بلندمدت شرکت، از طریق ارتباط مستقیم با مدیران شرکت در اختیار ایشان قرار میگیرد. این وضعیت در شرکتهای سهامی به تمرکز مالکیت تعبیر میشود که بر اساس آن، درصدی عمده از سهام در مالکیت سرمایهگذاران بزرگ (سرمایهگذاران نهادی) مانند بانکها، شرکتهای بیمه و شرکتهای سرمایهگذاری است. عموماً، اینگونه تصور میشود که حضور سرمایهگذاران بزرگ ممکن است به تغییر رفتار شرکتها منجر شود. این امر از فعالیتهای نظارتی نشئت میگیرد که این سرمایهگذاران انجام میدهند. بین دولت و شرکتها نوعی تعامل وجود دارد. دولت در برابر اجرای سیاستهای خود توسط شرکتها، امتیازهایی مختلف از جمله امتیاز دسترسی به بازار، تخفیفهای مالیاتی، دسترسی آسانتر به اعتبارات، یارانههای دولتی، انعقاد قراردادهای سودآور، کاهش تعرفۀ گمرکی و ... را در اختیار این شرکتها قرار میدهد. این شرکتها که به دنبال فرصتهایی برای رشد و بهبود وضعیت فعلی خود هستند، از این تعامل دوطرفه (بین دولت و شرکت) استقبال میکنند. دولت برقراری ارتباط با این شرکتها را به عنوان ابزاری برای کنترل آنها در نظر میگیرد. شیفلر و همکاران ادعا میکنند دولت تلاش میکند شرکتها را از طریق یارانه و کمکهای مالی تحت نفوذ خود در بیاورد؛ در حالی که شرکتها تلاش میکنند از طریق هزینههای سیاسی بر دولت نفوذ کنند (Shleifer et al, 1986). از آنجا که شرکتها با ارتباطات سیاسی معمولاً منافع خود را در روابط سیاسی میجویند، آنها ممکن است هر عمل عمدی گمراهکننده را در گزارشهای مالی خود به سرمایهگذاران مخفی یا پنهان کنند که این عمل سهامداران اقلیت را قربانی میکند (Liu et al., 2016). ارتباطات سیاسی مسلماً ارزشمندتر از همۀ روابط اجتماعی است. شواهد تجربی نشان میدهد شرکتها زمانی از ارتباطات سیاسی برخوردار هستند که رئیس یا مدیر شرکت مقام رسمی فعلی یا پیشین دولت باشد. رفتارهای شرکت که به واسطۀ ارتباط سیاسی مدیران اجرایی آن شرکت شکل میگیرد، موضوعی جذاب به منظور انجام پژوهشهای آکادمیک است (Hu & Wang, 2018). انگیزۀ واحدهای تجاری برای انتصاب مدیران دارای پیشینۀ سیاسی افزایش مزیت رقابتی آنان در مقایسه با سایر شرکتها است. پژوهشهای پیشین نشان میدهند ارتباطات سیاسی برای شرکت دارای پیامدهای اقتصادی مثبت است. برای مثال، جو و همکاران دریافتند ارتباطات سیاسی در تأمین مالی از منابع بانکی برای شرکت یاریدهنده است. بر اساس ادبیات پژوهش، ارتباطات سیاسی مزایایی زیاد را برای شرکتها به ارمغان میآورد. به اعتقاد آنان، ارتباطات سیاسی دارای مزایایی مانند افزایش منافع مالیاتی، تسهیل در صدور اوراق قرضه، افزایش مزیتهای رقابتی، ادغام و مالکیت بیشتر و افزایش ارزش شرکت است (Jou et al., 2017). گودهمی و همکاران معتقد هستند شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی با مشکلات نمایندگی زیادی مواجه هستند که این امر به تضعیف حاکمیت شرکتی در آن شرکتها منجر میشود (Guedhami et al., 2014).
نتایج پژوهش چانی و همکاران حاکی از آن بود که با وجود کیفیت کم گزارشگری صورت عملکرد مالی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی، این شرکتها انگیزهای برای بهبود کیفیت اطلاعات خود ندارند؛ زیرا آنها توسط بازار با نرخ هزینۀ بدهی زیادتری جریمه نمیشوند (Chaney et al., 2011). برخی از مطالعههای پیشین (مانند مطالعههای چانی و همکاران) نشان میدهند سطح مدیریت سود و اقلام تعهدی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی نسبت به سایر شرکتها بهمراتب در درجهای بالاتر قرار دارد. افزایش سطح اقلام تعهدی اختیاری به پایداری کمتر سود منجر میشود. برخی از مطالعهها بیان میکنند افزایش پایداری سود نشانهای از کیفیت زیاد سود است (Dechow & Schrand, 2010). بر اساس مطالب پیشگفته که مبین ارتباط نظارت نهادی و ارتباطات سیاسی است، فرضیۀ اصلی پژوهش حاضر به صورت زیر تعریف میشود:
فرضیۀ اول: نظارت سرمایهگذاران نهادی شدت پایداری سود را در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی کاهش میدهد.
استدلال میشود شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی با مشکلات جدی نمایندگی روبهرو هستند که این امر در نهایت، موجب کیفیت کم سود و کاهش سطح محافظهکاری میشود (Mohammed et al., 2017). تأثیر ارتباطات سیاسی بر بازارهای سرمایه در کشورهای دارای سیستم سرمایهداری و حمایتهای سیاسی شدیدتر است؛ با این حال، شواهد گذشته نشان میدهد ارتباطات سیاسی، بسته به نوع آن، ممکن است تأثیری متفاوت بر بازارهای سرمایه و صورتهای مالی داشته باشد (Tee, 2019). گودهمی و همکاران استدلال میکنند صورتهای مالی شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به احتمال زیاد توسط شرکتهای بزرگ حسابرسی میشوند که اعتبار حسابرس نیز از دیگر عوامل مؤثر بر رفتار شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی است (et al., 2014 Guedhami). در واقع، سهامداران نهادی میخواهند به این روش به سایر سرمایهگذاران اطمینان دهند که معاملات آنها به گونهای طراحی نشدهاند که منابع (سرمایههای) شرکت را از بین ببرند (Tee, 2019). مطالعههای پیشین نشان میدهند مؤسسههای حسابرسی بزرگ، به دلایل مختلف، تخصصی بیشتری در شناسایی مدیریت سود و تقلب در صورتهای مالی دارند. همچنین، به دلیل مسئولیتهای قانونی و حفظ شهرت، حسابرسان بزرگ با محافظهکاری بیشتری صورتهای مالی را بررسی میکنند (Chung & Zhang, 2011)؛ از این رو، فرضیۀ اول فرعی پژوهش به صورت زیر تعریف میشود:
فرضیۀ فرعی اول: صورتهای مالی شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی که توسط حسابرسان بزرگ حسابرسی میشوند، پایداری سود بیشتری را گزارش میدهند.
حضور سرمایهگذاران نهادی با مالکیت سهام بزرگ به طور مستقیم بر هزینههای نمایندگی ناشی از جداسازی کنترل از مالکیت تأثیرگذار است. مطالعههای پیشین نشان میدهند سرمایهگذاران نهادی توانایی بسیاری برای نظارت بر عملکرد مدیران شرکتها دارند. نظریۀ سهامداران بزرگ بیان میکند مشکلات نمایندگی و عملکرد ضعیف نظارتی در شرکت را میتوان به وسیلۀ نظارت سهامداران نهادی تا حدودی برطرف کرد (Vishny, 1986& Shleifer). برای مثال، یافتههای برخی از مطالعهها حاکی از آن است که شرکتهایی که برای مدت طولانیتر درگیر ارتباطات سیاسی بودهاند، احتمالاً به منظور حفظ اعتبار خود در بازار سرمایه از حضور یک هیئتمدیرۀ مستقل حمایت میکنند (Fung et al., 2015 ). در همین راستا، برخی از مطالعههای گذشته از تأثیر سرمایهگذاران نهادی بر ارتباطات سیاسی حکایت دارند. برای مثال، یافتههای مطالعههای تی نشان میدهد سرمایهگذاران نهادی نقش مؤثر نظارتی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی دارند (Tee, 2018). از سوی دیگر، مطالعههای سرهنگی و همکاران (1393) نشان میدهند میان مالکیت نهادی (معیار اندازهگیری ارتباطات سیاسی) و مالکیت سهامدار بزرگتر و پایداری سود رابطهای معناداری وجود ندارد.
مطالعههای دل گارسیو و هاوکینز بیان میکنند در شرکتهای دارای مشکلات نمایندگی شدید، نظارت سرمایهگذاران نهادی بیشتر تأثیر دارد (Del Guercio & Hawkins, 1999). به بیانی دیگر، در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی (شرکتهای دارای مشکلات نمایندگی شدید)، نقش نظارت سرمایهگذاران نهادی از اهمیتی بسیار برخوردار است (Tee, 2019). هارتزل و همکاران بیان میکنند شهرت ضعیف سهامداران نهادی در نظارت بر عملکرد شرکت احتمالاً با خروج منافع آنها در شرکت همراه است؛ بنابراین، از آنجا که شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی توسط جامعه، دولت و قانونگذاران بهدقت بررسی میشوند، هر گونه اخبار نامطلوب دربارۀ شرکتها ممکن است به شهرت سرمایهگذاران نهادی صدمه بزند (Hartzell et al., 2014). بهتازگی، برخی از مطالعهها در بررسی تأثیر حضور سرمایهگذاران نهادی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی، نشان میدهند حضور این نوع سرمایهگذاران موجب کاهش ریسک سقوط سهام و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی میشود (Tee, 2019)، در نتیجه انتظار میرود سرمایهگذاران نهادی با تشدید نظارت در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به پایداری هرچه بیشتر سود کمک کنند.
علاوه بر این، فرضیۀ شهرت بیان میکند به دلیل نگرانیهای مدیرعامل از وضعیت شغلی و اعتباری خود، مدیرانعامل با سابقۀ کاری زیاد، کمتر در مدیریت سود مشارکت دارند. در واقع، انتظار میرود تصدی مدیرعامل موجب افزایش پایداری سود شود (Tee, 2019). گلدمن و همکاران دریافتند ارتباطات سیاسی هیئتمدیره در بازار ایالات متحدۀ امریکا به عنوان یک مزیت برای شرکتها قلمداد میشود (Goldman et al, 2009). بر اساس مطالب بالا، فرضیۀ فرعی دوم نیز به صورت زیر تعریف میشود:
فرضیۀ فرعی دوم: پایداری سود در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی با مدت تصدی بیشتر مدیرعامل افزایش مییابد.
پیشینه تجربی پژوهش
بالاکومار و میترا تاثیر ارتباطات سیاسی را بر تأمین مالی بررسی کردند. نتایج پژوهش حاکی از تمایل مدیران سیاسی محلی به فدا کردن منابع اطلاعاتی و کالاهای عمومی به منظور دستیابی به منافع شخصی بود که این امر به توسعۀ هرچه بیشتر ارتباطات سیاسی توسط شرکتهای خانوادگی به منظور سوء استفادۀ حداکثری منجر شده است. همچنین، یافتهها حاکی از وجود یک نوع رفتار ترجیحی در اخذ وام است؛ از این رو، تأثیر وجود ارتباطات سیاسی در تأمین مالی با شرایط بهتر تأیید میشود (Balakumar & Maitra, 2023).
گونگ و چو با بررسی رابطۀ مالکیت دولتی و کیفیت سود، نشان دادند بین مالکیت دولتی و مدیریت سود رابطهای معنادار و مثبت وجود دارد و رقابت بیشتر در صنعت میتواند به طور مؤثر اثر منفی مالکیت دولتی بر کیفیت حسابداری را مهار کند (Gong & Choi, 2021).
تی رابطۀ بین پایداری سود، نظارت نهادی و انواع مختلف ارتباطات سیاسی را بررسی کرد. یافتههای آنان نشان میدهد نظارت سرمایهگذاران موجب افزایش پایداری سود در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی میشود. همچنین، انتخاب حسابرس بزرگ در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی و تصدی بالاتر مدیرعامل در چنین شرکتهایی موجب افزایش پایداری سود میشود (Tee, 2019). هاشمی و همکاران تأثیر ارتباطات سیاسی بر کیفیت سود شرکتهای پاکستانی را بررسی کردند. جامعۀ آماری پژوهش شامل 238 شرکت غیرمالی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار پاکستان در سالهای 2009 تا 2015 است. یافتههای پژوهش آنان نشان میدهد ارتباطات سیاسی به کاهش کیفیت سود شرکتها منجر میشود (Hashmi et al., 2018). این نتایج با مفاهیم هزینۀ نمایندگی مطابق است. سایر نتایج نشان میدهد در شرکتهای خانوادگی، کیفیت سود در سطحی بالا است. همچنین، مالکیت خانوادگی بر رابطۀ بین ارتباطات سیاسی و کیفیت سود تأثیر منفی دارد. به بیانی دیگر، مالکیت خانوادگی با کاهش هزینههای ارتباطات سیاسی، به بهبود کیفیت سود منجر میشود. تی تأثیر ارتباطات سیاسی و نظارت نهادی بر هزینۀ بدهی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار مالزی در بازۀ زمانی سالهای 2002 تا 2015 را بررسی کرد. یافتههای پژوهش وی نشان میدهد ارتباطات سیاسی رابطهای مثبتی با هزینۀ بدهی دارد. به بیانی دیگر، ارتباطات سیاسی با هزینۀ بدهی بیشتر همراه است. همچنین، سایر یافتهها نشان میدهد رابطۀ بین ارتباطات سیاسی و هزینۀ بدهی با افزایش سرمایهگذاران تشدید میشود (Tee, 2019).
سجادی و بنابی قدیم (1401) تأثیر مالکیت دولتی بر رقابت اطلاعاتی و پایداری سود را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد رقابت اطلاعاتی بر اساس دو شاخص ارتباطات سیاسی و تمرکز مالکیت نهـادی، سـبب افـزایش پایـداری سـود مـیشـود و اثـر تعـاملی مالکیت دولتی با رقابت اطلاعاتی مبتنی بر ارتباطات سیاسی و تمرکز مالکیـت نهـادی سـبب افـزایش بیشـتر پایداری سود میشود؛ یعنی مالکیت دولتی و رقابت اطلاعاتی، به دور از ترکیب تخریبی برای کاهش ارزش شرکت، دو عامل مکمل یکدیگر در تحقق اهداف ذینفعان هستند. امری اسری و آقایی (1400) تأثیر راهبرد تجاری بر رابطۀ بین مسئولیتپذیری اجتماعی و (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکتها را بررسی کردند. شرکتهای نمونه با غربالگری منظم از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1392 تا 1398 انتخاب شدند. آزمون فرضیهها به کمک مدل رگرسیون چندمتغیره با اثرات ثابت اجرا شد. یافتهها نشان میدهد با وجود رابطۀ خطی مثبت قوی بین مسئولیتپذیری اجتماعی و (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکت، رابطۀ غیرخطی بین آنها یافت نشد؛ بنابراین، این یافتهها تأییدکنندۀ دیدگاههای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها است؛ همچنین، راهبرد تجاری رابطۀ خطی منفی قوی با (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکت دارد. به عبارتی، شرکتهای پیرو راهبرد تجاری تهاجمی (تدافعی) سودی کمتر (بیشتر) را توزیع میکنند و در نهایت، بین اثر تعاملی (راهبرد تجاری و مسئولیتپذیری اجتماعی) و (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکت رابطۀ خطی منفی قوی وجود دارد؛ اما رابطۀ غیرخطی معنادار برقرار نیست؛ ازاین رو، راهبرد تجاری، بیش از مسئولیتپذیری اجتماعی، بر میزان و پایداری سود تقسیمی شرکت تأثیر دارد. صالحی (1399) تأثیر مالکیت نهادی بر شاخصهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر اجزای سود باقیمانده و بازار در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کرد. به این منظور، نمونهای مشتمل بر 145 شرکت طی سالهای 1389 الی 1395 به روش نمونهگیرى حذف نظاممند انتخاب شد. نتایج نشان میدهد رابطهای مثبت و معناداری بین مالکیت نهادی و شاخصهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر اجزای سود باقیمانده (سود قبل از بهره و مالیات و سود عملیاتی بعد از مالیات) و شاخصهای بازار (ارزشافزوده بازار و نسبت کیوتوبین) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد که این نتایج با فرضیۀ نظارت کارآمد و فرضیۀ همگرایی منافع مطابقت دارد. خاوری و حیدرپور (1398) تأثیر سرمایهگذاری سهامداران نهادی و خطای پیشبینی سود هر سهم و سود تقسیمی بر بازده غیرعادی سهام را بررسی کردند. در راستای انجام این پژوهش، نمونهای مشتمل بر 123 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دورۀ زمانی 5ساله (1390-1394) انتخاب و بررسی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد بین سرمایهگذاری سهامداران نهادی و بازده غیرعادی سهام رابطهای منفی و معنادار وجود دارد و بین خطای پیشبینی سود هر سهم و بازده غیرعادی سهام رابطۀ مثبت و معنادار برقرار است و بین خطای پیشبینی سود تقسیمی و بازده غیرعادی سهام ارتباط معنادار مشاهده نشد. یافتههای پژوهش رهنمای رودپشتی و محسنی (1397) نشان میدهد بین ارتباطات سیاسی و سود نقدی سهام رابطهای مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارتی، با افزایش ارتباطات سیاسی، سود نقدی تقسیمی افزایش مییابد. همچنین، یافتههای پژوهش بیانگر رابطۀ مثبت و معنادار بین ارتباطات سیاسی و بازده سهام است. سرهنگی و جلالی فراهانی (1393) رابطۀ میان ساختار مالکیت و پایداری سود را بررسی کردند. میزان مالکیت بزرگترین سهامدار و پنج سهامدار بزرگتر به عنوان شاخصهای تمرکز مالکیت شرکتها در نظر گرفته شده است. همچنین، مالکیت مدیریتی، نهادی و انفرادی انواع مختلف ترکیب مالکیت شرکتها هستند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار مالکیت بر پایداری سود تأثیری معناداری دارد. تأثیر مالکیت مدیریتی و پنج سهامدار بزرگتر بر پایداری سود مثبت و معنادار و تأثیر مالکیت انفرادی بر پایداری سود منفی و معنادار است. ضمن اینکه میان مالکیت نهادی و مالکیت سهامدار بزرگتر و پایداری سود رابطهای معناداری وجود ندارد.
فرضیه های پژوهش
فرضیۀ اول: نظارت سرمایهگذاران نهادی شدت پایداری ضعیف سود در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی را کاهش میدهد.
فرضیۀ فرعی اول: صورتهای مالی شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی که توسط حسابرسان بزرگ حسابرسی میشوند، پایداری سود بیشتری را گزارش میدهند.
فرضیۀ فرعی دوم: پایداری سود در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی با مدت تصدی بیشتر مدیرعامل افزایش مییابد
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و از لحاظ بُعد زمانی از نوع گذشتهنگر است. با توجه به اینکه تغییری در متغیرها رخ نمیدهد و صرفاً اطلاعات جمعآوریشده توصیف میشوند، پژوهش توصیفی است. هدف اصلی در این نوع پژوهش مشخص کردن رابطۀ بین دو یا چند متغیر، اندازه و مقدار آن رابطه است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر نیز شامل تمامی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونهگیری نیز به روش غربالگری یا حذف نظاممند بر اساس قیود زیر انجام شده است:
جمعآوری، طبقهبندی و تجزیهوتحلیل اطلاعات و محاسبات مربوط به مدل رگرسیون با استفاده از نرمافزارهای اکسل نسخۀ 2010 و ایویوز[2] نسخه 10 انجام شده است. همچنین، با استفاده از روش حذف نظاممند، 105 شرکت به عنوان نمونۀ آماری در بازۀ زمانی سالهای 1395 الی 1401 انتخاب شدهاند.
مدل های آزمون فرضیه های پژوهش و تعریف عملیاتی متغیرها
به منظور آزمون فرضیۀ اول پژوهش، مدل (1) برآورد میشود: (برگرفته از پژوهش Tee, 2019)
مدل(1)
به منظور آزمون فرضیۀ فرعی اول پژوهش، مدل (2) برآورد میشود: (برگرفته از پژوهش Tee, 2019)
مدل (2)
به منظور آزمون فرضیۀ فرعی دوم پژوهش، مدل (3) برآورد میشود: (برگرفته از پژوهش Tee, 2019)
مدل (3)
تعریف متغیرها
EBIT: پایداری سود به پیروی از دچو و اسچارد (Dechow & Schrand, 2010) به شرح مدل (4) برآورد میشود:
مدل (4)
|
ضرایب بالاتر متغیر مستقل در مدل (4) نشاندهندۀ پایداری سود بیشتر است.
متغیرهای مستقل
II: سهامداران نهادی
به پیروی از تی، این متغیر برابر است با مجموع درصد سهامدارانی که بیش از 5 درصد سهام شرکت را در اختیار دارند (Tee, 2019).
PCF_AUDITOR: حسابرسان بزرگ شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی
به پیروی از تی، این متغیر یک متغیر مجازی است. در صورتی که شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی حسابرسان بزرگ (در این پژوهش سازمان حسابرسی و مؤسسۀ مفید راهبر) را به عنوان حسابرس مستقل انتخاب کنند، عدد یک و در غیر این صورت، عدد صفر به این متغیر تعلق میگیرد (Tee, 2019).
PCF_CEO: مدت تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی
به پیروی از تی، این متغیر یک متغیر مجازی است. در صورتی که میانگین مدت تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی بیش از میانگین تصدی مدیرعامل شرکتهای نمونه باشد، عدد یک و در غیر این صورت، عدد صفر به این متغیر تعلق میگیرد (Tee, 2019).
متغیرهای کنترلی
Asset: لگاریتم طبیعی کل داراییهای شرکت
lev: نسبت کل بدهیها به کل داراییهای شرکتهای نمونه
Stdsale: انحراف معیار سهسالۀ درآمد فروش کالا و خدمات
Roa: نسبت سود عملیاتی به کل داراییهای شرکت
یافتههای پژوهش
انحراف توجه سهامداران نهادی معادل 283/10 است، میانگین
آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش
در نگارۀ (1)، آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش ارائه شده است. میانگین متغیر پایداری سود عدد 15/0- را نشان میدهد. این متغیر در بیشترین میزان خود به عدد 77/0 درصد و در کمترین میزان به عدد 6/1- میرسد. هرچه میزان این متغیر بیشتر باشد، نشاندهندۀ پایداری بیشتر سود است. میانگین درصد سهامداران نهادی نشاندهندۀ عدد 67 درصد است؛ به این معنا که بیش از 67 درصد سهام شرکتهای نمونۀ تحت بررسی در اختیار سهامداران نهادی است. میانگین متغیر سرمایهگذاران نهادی نشان میدهد این نوع سرمایهگذاران از قدرتی زیاد در شرکتهای تحت بررسی برخوردار هستند. میانگین اهرم مالی نشاندهندۀ عدد 58 درصد است. این عدد نشان میدهد شرکتهای نمونه به تأمین مالی از طریق بدهی بیشتر توجه دارند؛ زیرا بیش از 58 درصد دارایی از محل بدهی و مابقی آن از محل سایر روشهای تأمین مالی، تأمین شده است. میانگین متغیر بازده داراییها که در برخی از پژوهشهای پیشین به عنوان معیار اندازهگیری کارایی مدیریت استفاده میشود، عدد 15 درصد را نشان میدهد؛ به این معنا که بهازای هر واحد دارایی، مدیریت شرکتهای نمونه توانسته است 15 درصد سود عملیاتی ایجاد کند. میانگین انحراف معیار درآمدهای فروش شرکت عدد 5 درصد و میانگین لگاریتم اندازۀ شرکت نیز عدد 5/14 را نشان میدهد.
نگارۀ 1. آمارههای توصیفی
Figure 1. Descriptive statistics
نام فارسی |
نماد |
میانگین |
میانه |
بیشترین |
کمترین |
انحراف معیار |
پایداری سود |
EBIT |
-0/15 |
-0/17 |
0/77 |
-1/6 |
0/34 |
سرمایهگذاران نهادی |
II |
0/67 |
0/69 |
0/67 |
0/16 |
0/18 |
اهرم مالی |
LV |
0/58 |
0/58 |
0/86 |
0/26 |
0/14 |
بازده داراییها |
ROA |
0/15 |
0/13 |
0/38 |
-0/02 |
0/1 |
انحراف معیار درآمد فروش |
STDSALE |
0/05 |
0/04 |
0/15 |
0/01 |
0/03 |
اندازۀ شرکت |
ASSET |
14/5 |
14/31 |
19/92 |
11/08 |
1/51 |
در نگارۀ (2)، فراوانی متغیرهای مجازی ارائه شده است. بر اساس نتایج ارائهشده، شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی در 82 سال - شرکت، حسابرسان بزرگ (در این پژوهش سازمان حسابرسی و مؤسسۀ مفید راهبر) را به عنوان حسابرس مستقل انتخاب کردهاند. همچنین، دورۀ تصدی مدیرعامل این شرکتها در بیش از 277 سال - شرکت بیش از میانگین شرکتهای نمونه بوده است. به طور کلی، شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی نیز در این پژوهش 278 سال - شرکت را شامل میشوند.
نگارۀ 2. توزیع فراوانی برای متغیرهای مجازی
Figure 2. Frequency distribution for virtual variables
متغیر |
صفر |
یک |
||
فراوانی |
درصد فراوانی |
فراوانی |
درصد فراوانی |
|
حسابرسان بزرگ شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی |
653 |
89/0 |
82 |
11/0 |
مدت تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی |
458 |
625/0 |
277 |
375/0 |
شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی |
457 |
622/0 |
278 |
378/0 |
ضرایب همبستگی
به منظور بررسی جهت و شدت همبستگی خطی بین متغیرهای پژوهش، آزمون ضرایب همبستگی پیرسون انجام شده و نتایج آن ارائه شده است. برای مثال، بین پایداری سود و انواع ارتباطات سیاسی همبستگی معناداری در سطح اطمینان 95 درصد وجود دارد. با توجه به همبستگی معنادار بین برخی از متغیرهای مستقل و متغیر تعدیلگر، شواهد اولیه حاکی از عدم رد برخی از فرضیههای پژوهش است. به طور کلی، میتوان گفت با توجه به اینکه همبستگی بین متغیرهای پژوهش در بازۀ (1- الی +1) قرار دارد، بین متغیرهای پژوهش مشکل خودهمبستگی نیز وجود ندارد. در سایر موارد نیز بین برخی از متغیرها همبستگی معناداری وجود دارد. موارد یادشده در نگارۀ (3) ارائه شدهاند.
نگارۀ 3. ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش
Figure 3. Correlation coefficients between research variables
شرح |
EBIT |
II |
LV |
ROA |
STDSALE |
ASSET |
PCF_AUDITOR |
PCF |
PCF_CEO |
EBIT |
00/1 |
||||||||
-- |
|||||||||
II |
-0/02 |
00/1 |
|||||||
0/64 |
--- |
||||||||
LV |
-0/03 |
0/23 |
1/00 |
||||||
0/54 |
0/00 |
0 |
|||||||
ROA |
-0/01 |
0/11 |
-0/27 |
1/00 |
|||||
0/76 |
0/01 |
0/00 |
0 |
||||||
STDSALE |
-0/01 |
0/00 |
-0/28 |
0/41 |
1/00 |
||||
0/76 |
0/92 |
0/00 |
0/00 |
0 |
|||||
ASSET |
0.01- |
0.01- |
-0/01 |
0/21 |
0/12 |
1/00 |
|||
0/82 |
0/75 |
0/90 |
0/00 |
0/01 |
0 |
||||
PCF_AUDITOR |
-0/11 |
0/03 |
0/03 |
-0/03 |
0/04 |
0/26 |
1/00 |
||
0/01 |
0/57 |
0/01 |
0/15 |
0/35 |
0/00 |
0 |
|||
PCF |
-0/12 |
0/03 |
0/07 |
0/10 |
0/07 |
0/33 |
0/45 |
1/00 |
|
0/01 |
0/53 |
0/10 |
0/03 |
0/14 |
0/00 |
0/00 |
0 |
||
PCF_CEO |
-0/03 |
0/03 |
0/07 |
0/10 |
0/07 |
0/33 |
0/45 |
1/00 |
1/00 |
0/01 |
0/53 |
0/10 |
0/03 |
0/14 |
0/00 |
0/00 |
-- |
0 |
.
نتایج آزمون فرضیه های پژوهش
پیش از آزمون هر فرضیۀ پژوهش، نوع دادههای استفادهشده برای آزمون هر فرضیه تعیین شده است. با توجه به نوع متغیر وابستۀ استفادهشده برای آزمون فرضیهها، ابتدا با استفاده از آزمون اف-لیمر[3]، دادههای ترکیبی در برابر دادههای تابلویی قرار گرفتند و در صورت پذیرش دادههای تابلویی، از آزمون هاسمن برای انتخاب الگوی اثرات ثابت در برابر اثرات تصادفی استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمونها در هر سه مدل حاکی از روش دادههای تابلویی و روش اثرات تصادفی است.
در ادامه، نتایج آزمون فرضیههای پژوهش ارائه شده است. تمامی مدلهای پژوهش حاضر با رویکرد کنترل اثرات سال و صنعت آزمون شدهاند.
آزمون فرضیۀ اول پژوهش
نتایج برآورد مدل اول پژوهش در نگارۀ (4) ارائه شده است. این یافتهها حاکی از آن است که حضور سهامداران نهادی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به افزایش پایداری سود میانجامد. به بیانی دیگر، با توجه به این نتایج، میتوان گفت حضور سهامداران نهادی در شرکتهایی که دارای هزینههای نمایندگی بالایی هستند، از اهمیتی بیشتر برخوردار است؛ زیرا با توجه به نتایج نگارۀ (4)، ارتباطات سیاسی و سهامداران نهادی بهتنهایی تأثیری بر پایداری سود ندارند؛ در نتیجه، میتوان گفت فرضیۀ اول پژوهش در سطح اطمینان 99 درصد رد نمیشود. همچنین، متغیرهای کنترلی اندازۀ شرکت و اهرم مالی نیز در سطح اطمینان 95 درصد تأثیری منفی و معنادار بر پایداری سود شرکتها دارند.
نگارۀ 4. نتایج حاصل از برآورد آزمون مدل (1)
Figure 4. The results of the estimation of the model test (1)
نام فارسی |
نماد |
ضریب |
خطای استاندارد |
آمارۀ t |
معناداری |
پایداری سود |
EBIT |
0/22 |
0/10 |
2/10 |
0/04 |
ارتباطات سیاسی |
PCF |
0/02 |
0/08 |
0/23 |
0/82 |
سهامداران نهادی |
II |
0/02 |
0/03 |
0/69 |
0/49 |
اثرات ارتباطات سیاسی و سهامداران نهادی |
PCF*II |
-0/05 |
0/09 |
-0/52 |
0/62 |
اثرات ارتباطات سیاسی و پایداری سود |
EBIT*II |
-0/05 |
0/13 |
-0/38 |
0/7 |
اثرات ارتباطات سیاسی، سهامداران نهادی و پایداری سود |
EBIT*II*PCF |
0/15 |
0/05 |
3/14 |
0/00 |
اهرم مالی |
LV |
-0/17 |
0/07 |
-2/61 |
0/01 |
اندازۀ شرکت |
ASSET |
-0/01 |
0/00 |
-5/66 |
0/00 |
بازده داراییها |
ROA |
0/03 |
0/11 |
0/28 |
0/78 |
انحراف معیار درآمدهای فروش |
STDSALE |
-0/49 |
0/28 |
-1/74 |
0/08 |
عرض از مبدأ |
C |
0/34 |
0/1 |
3/55 |
0/00 |
کنترل اثرات سال و صنعت |
کنترل شد |
||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
19/0 |
آمارۀ F |
53/5 |
||
دوربین واتسون |
22/2 |
احتمال آمارۀ F |
000/0 |
||
آزمون F لیمر |
7104/8 |
0000/0 |
روش دادههای تابلویی |
||
آزمون هاسمن |
3815/22 |
0002/0 |
روش اثرات تصادفی |
نتایج ارائهشده در نگارۀ (4) نشان میدهد متغیرهای توضیحی توانستهاند حدود 19 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تشریح کنند. معناداری آمارۀ فیشر نیز حاکی از آن است که مدل کلی رگرسیون در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. با توجه به میزان آمارۀ دوربین واتسون، میتوان گفت بین متغیرهای پژوهش خودهمبستگی سریالی وجود ندارد.
آزمون فرضیۀ دوم پژوهش
نتایج برآورد مدل دوم پژوهش در نگارۀ (5) ارائه شده است. این یافتهها نشان میدهد متغیر حضور حسابرسان بزرگ در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی دارای رابطۀ منفی و معنادار با متغیر پایداری سود در سطح اطمینان 95 درصد است. به بیانی دیگر، این نتایج حاکی از آن است که حضور حسابرسان بزرگ (در این پژوهش سازمان حسابرسی و مؤسسۀ مفید راهبر) در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی موجب کاهش پایداری سود میشود. از سوی دیگر، متغیر اثرات همزمان حضور حسابرسان بزرگ در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی و پایداری سود دارای رابطهای معنادار در سطح اطمینان 95 درصد با متغیر وابسته نیست؛ بنابراین، میتوان گفت فرضیۀ فرعی اول رد میشود.
نگارۀ 5. نتایج حاصل از برآورد آزمون مدل (2)
Figure 5. The results of the estimation of the model test (2)
نام فارسی |
نماد |
ضریب |
خطای استاندارد |
آمارۀ t |
معناداری |
پایداری سود |
EBIT |
0/24 |
0/03 |
7/17 |
0/00 |
حسابرسان بزرگ شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی |
PCF_AUDITOR |
-0/1 |
0/05 |
-1/99 |
0/04 |
اثرات همزمان حسابرسان بزرگ شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی و پایداری سود |
EBIT*PCF_AUDITOR |
0/03 |
0/11 |
0/23 |
0/82 |
اهرم مالی |
LV |
-0/04 |
0/06 |
-0/6 |
0/55 |
اندازۀ شرکت |
ASSET |
-0/01 |
0/01 |
-0/82 |
0/41 |
بازده داراییها |
ROA |
0/17 |
0/10 |
1/76 |
0/08 |
انحراف معیار |
STDSALE |
-0/29 |
0/2 |
-1/4 |
0/16 |
عرض از مبدأ |
C |
0/19 |
0/14 |
1/39 |
0/16 |
کنترل اثرات سال و صنعت |
کنترل گردید |
||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
25/0 |
آمارۀ F |
34/9 |
||
دوربین واتسون |
26/2 |
احتمال آمارۀ F |
000/0 |
||
آزمون F لیمر |
2147/8 |
0000/0 |
روش دادههای تابلویی |
||
آزمون هاسمن |
9948/35 |
0002/0 |
روش اثرات تصادفی |
نتایج ارائهشده در نگارۀ (5) نشان میدهد متغیرهای توضیحی توانستهاند حدود 25 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تشریح کنند. معناداری آمارۀ فیشر نیز حاکی از آن است که مدل کلی رگرسیون در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. با توجه به میزان آمارۀ دوربین واتسون، میتوان گفت بین متغیرهای پژوهش خودهمبستگی سریالی وجود ندارد.
آزمون فرضیۀ سوم پژوهش
نتایج برآورد مدل سوم پژوهش در نگارۀ (6) ارائه شده است. این یافتهها حاکی از آن است که دورۀ تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی دارای رابطۀ مثبت و معنادار با پایداری سود در سطح اطمینان 95 درصد است. این یافتهها نشان میدهد هرچه دورۀ تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی افزایش پیدا کند، این امر برای افزایش پایداری سود مفید تلقی میشود؛ بنابراین، فرضیۀ فرعی دوم پژوهش نیز در سطح اطمینان 95 رد نمیشود. با این حال در میان متغیرهای کنترلی، فقط اهرم مالی و بازده داراییها در سطح اطمینان 90 درصد رابطهای معنادار با پایداری سود دارند.
نتایج ارائهشده در نگارۀ (6) نشان میدهد متغیرهای توضیحی توانستهاند حدود 21 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تشریح کنند. معناداری آمارۀ فیشر نیز حاکی از آن است که مدل کلی رگرسیون در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. با توجه به میزان آمارۀ دوربین واتسون، میتوان گفت بین متغیرهای پژوهش خودهمبستگی سریالی وجود ندارد.
نگارۀ 6. نتایج حاصل از برآورد آزمون مدل (3)
Figure 6. The results of the estimation of the model test (3)
نام فارسی |
نماد |
ضریب |
خطای استاندارد |
آمارۀ t |
معناداری |
پایداری سود |
EBIT |
0/21 |
0/04 |
4/57 |
0/00 |
دورۀ تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی |
PCF_CEO |
-0/01 |
0/04 |
-0/2 |
0/84 |
اثرات همزمان دورۀ تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی و پایداری سود |
EBIT*PCF_CEO |
0/16 |
0/08 |
2/05 |
0/04 |
اهرم مالی |
LV |
-0/16 |
0/09 |
-1/74 |
0/08 |
اندازۀ شرکت |
ASSET |
-0/01 |
0/01 |
-0/98 |
0/33 |
بازده داراییها |
ROA |
0/01 |
0/14 |
0/11 |
0/92 |
انحراف معیار |
STDSALE |
-0/52 |
0/30 |
-1/74 |
0/08 |
عرض از مبدأ |
C |
0/32 |
0/17 |
1/88 |
0/06 |
کنترل اثرات سال و صنعت |
کنترل گردید |
||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
21/0 |
آمارۀ F |
56/6 |
||
دوربین واتسون |
23/2 |
احتمال آمارۀ F |
000/0 |
||
آزمون F لیمر |
4252/4 |
0000/0 |
روش دادههای تابلویی |
||
آزمون هاسمن |
7340/21 |
0002/0 |
روش اثرات تصادفی |
بحث و نتیجه گیری
استدلال میشود شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی از سطح بالای هزینههای نمایندگی رنج میبرند که این امر ممکن است کیفیت و پایداری سود چنین شرکتهایی را خدشهدار کند. از سوی دیگر، حضور سهامداران نهادی در شرکت مشروط به آنکه موجب تضییع حقوق مالکان اقلیت در شرکت نشود، احتمالاً به تقویت نظارت و کاهش مشکلات نمایندگی منجر میشود. در این پژوهش، رابطۀ بین پایداری سود، نظارت نهادی و انواع مختلف ارتباطات سیاسی بررسی شد. نتایج آزمون فرضیههای پژوهش نشان میدهد حضور سهامداران نهادی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به افزایش پایداری سود منجر میشود؛ بنابراین، میتوان گفت نظارت نهادی عاملی است که میتواند نقشی مؤثر در افزایش کیفیت سود شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی ایفا کند.
از سوی دیگر، یافتههای فرضیۀ دوم پژوهش حاکی از آن است که حضور حسابرسان بزرگ در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به عنوان حسابرس مستقل نمیتواند تأثیری معنادار بر پایداری سود داشته باشد؛ ولی مدت تصدی مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به افزایش پایداری سود شرکت کمک میکند. به بیانی دیگر، افزایش مدت حضور مدیرعامل شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی به نوعی ضامن کیفیت سود چنین شرکتهایی است. نتایج فرضیههای اول و فرعی سوم با یافتههای هاشمی و همکاران (2018) و تی (2019) در یک راستا قرار دارد. با توجه به نتایج حاصلشده از این پژوهش، به تصمیمگیرندگان شرکتها و قانونگذاران توصیه میشود به منظور افزایش پایداری سود، از تغییرات پیاپی مدیرانعامل شرکت خودداری کنند و مکانیسمهای حاکمیت شرکتی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی را بهبود بخشند. به منظور پژوهشهای آتی نیز پیشنهاد میشود تأثیر کیفیت حاکمیت شرکتی در شرکتهای دارای ارتباطات سیاسی بر پایداری سود بررسی شود(Hashmi et al., 2018 Tee, 2019; ).
در نهایت، اولاً، سرمایه گذاران میتوانند نقش سهامداران فعال را ایفا کنند تا مدیران ارشد را تحت فشار قرار دهند تا در معاملات شرکتی خود شفافتر باشند. دوماً، نقش نظارتی سرمایهگذاران و حسابرسان نهادی باید توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار از طریق اجرای قوانین سختگیرانۀ حاکمیتی و قوانین قویتر حمایت از سهامداران تشویق شود. سوماً، آییننامههای مربوط به شرکتها باید مشوقهایی را برای تشویق مدیرعامل به همسو کردن منافع خود با سایر سهامداران در بر گیرند.
[1] Fisman
[2] EViews
[3] F-Limer