The Insurance-Like Effect of CSR on Corporate Performance Against JCPOA. A Difference-in-Difference Approach

Document Type : Original Article

Authors

1 PhD Student of Accounting, Faculty of Economics and Management, Urmia University, Urmia, Iran.

2 Assistant Professor of Accounting, Faculty of Economics and Management, Urmia University, Urmia, Iran.

3 Associate Professor of Accounting, Faculty of Economics and Management, Urmia University, Urmia, Iran.

Abstract

The primary objective of this research is to examine the insurance effect of corporate social responsibility (CSR) on firm performance in the context of the withdrawal from the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA). In the second phase, this study investigates the effect of insurance on both short- and long-term periods. To this end, a difference-in-differences approach was employed, utilizing data from 105 companies listed on the Tehran Stock Exchange over nine years from 2015 to 2023. The results of this study indicate that the withdrawal from the JCPOA had a significant negative impact on firm performance. Regression results reveal that this negative impact was particularly pronounced in the first four years following the withdrawal and was not significant in the fifth and sixth years. Furthermore, corporate social responsibility not only has a positive effect on firm performance but also acts as an insurance tool against the negative consequences of the withdrawal from the JCPOA. This insurance effect has been confirmed with over 95% confidence in the first to third years following the withdrawal. Therefore, the presence of corporate social responsibility is essential and crucial in both the short and long term.
 Introduction
Existing research indicates that companies with high social responsibility gain more social capital and suffer less damage during crises. Additionally, empirical evidence has shown that increased trust in these companies can mitigate the negative effects of political shocks and serve an insurance-like role. Based on these principles, this study focuses on social responsibility as a representative of social capital and uses the difference-in-differences method to investigate the insurance-like effects of social responsibility during the withdrawal period from the JCPOA. For this purpose, data from 105 companies over the period from 2015 to 2023 were selected, and the research hypotheses were tested using Stata software.
Methods & Material
In this applied research, multivariate regression analysis was used to examine the relationships between variables, and the methodology is retrospective. The study is also descriptive-correlational, as it assesses the relationships among several variables. Data needed to test the research hypotheses were collected from various sources, including the Kodal website, Rahvard Navin, and Hamgenin software, the activity reports of the board of directors to the general assembly, and the explanatory notes of the financial statements. The data were then classified using Excel and analyzed using Stata software. The statistical population of the research includes companies listed on the Tehran Stock Exchange between 2015 and 2023, which encompasses 105 companies.
Finding
The results of the second hypothesis indicate that the withdrawal from the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) has had a significant negative impact on firm performance, while corporate social responsibility (CSR) serves as an insurance effect in mitigating these negative impacts. These findings align with existing literature, suggesting that companies with high social capital are recognized as more trustworthy, and in conditions of low public trust, investors may assign a premium valuation to these firms. According to stakeholder theory, companies that engage in positive two-way relationships with others are likely to suffer less during crises, such as the JCPOA withdrawal, because various stakeholders (including shareholders, employees, and customers) are more inclined to support such firms. Additionally, the results derived from the difference-in-differences approach reveal that the negative impact of the JCPOA withdrawal on firm performance was most pronounced in the first four years following the exit and was not significant in the subsequent years. CSR plays a crucial role and has an insurance effect in reducing the negative consequences of political shocks, such as the withdrawal from the JCPOA, on firm performance. Specifically, the negative effects of the JCPOA withdrawal on firm performance were greater in the first three years, and these negative effects diminished in the fourth year and beyond.
Conclusion and Results
Thus, CSR can act as a mitigating factor during various crises, reducing harm and enhancing support for companies. This insurance effect may yield positive outcomes with over 95% confidence from the outset up to the fourth year following the JCPOA withdrawal. Therefore, the presence of CSR is vital for companies in both the short and long term. The results of this research emphasize that corporate social responsibility (CSR) can serve as a strategic tool for mitigating the negative impacts of political shocks, and companies should pay particular attention to this aspect of their activities.

Keywords

Main Subjects


رویدادهای سیاسی پدیده‌ای مهم و اثرگذار بر بازارهای مالی هستند؛ به ­طوری که این رویداد­ها ممکن است خبری خوب برای بازار یا حاوی خبر بدی برای مشارکت­کنندگان در بازارهای مالی باشند. در این میان، یکی از عواملِ سیاسیِ مهم و اثر­گذارِ بر بازارهای مالی ایران به ویژه بازار بورس تهران، رویداد سیاسی و مهم خروج یک‌جانبۀ آمریکا از برجام است. طرح جامع اقدام مشترک که به‌ طور غیررسمی با عنوان‌ معاهدۀ ایران یا توافق هسته‌ای ایران شناخته می‌شود، توافقنامه‌ای بین‌المللی دربارۀ برنامه هسته‌ای ایران است که در ژوئیۀ ۲۰۱۵ بین ایران، گروه ۵+۱ (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد - چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده + آلمان) و اتحادیۀ اروپا به تصویب رسید. در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، دولت ایالات متحدۀ آمریکا رسماً از برجام خارج و مجدداً تحریم­های ظالمانه علیه ایران فعال شد و بازارهای مالی و پولی ایران را تحت تأثیر قرار داد که موجب افت شاخص بورس تهران شد. جالب توجه است که پس از مدتی، بازار سهام دوباره به حالت عادی خود برگشت و چه‌بسا از قبل نیز پررونق‌تر و پربازده تر شد.

در این راستا، توجه به یک عامل بسیار مهم که همواره در شرایط بحرانی به یاری شرکت­ها شتافته است، ضروری به نظر می­رسد. ادبیات پژوهشی از این عاملِ بسیار مهم با عنوان اعتماد یاد می­کند. ارو (1972) بیان کرد عملاً هر معاملۀ تجاری در درون خود یک عنصر اعتماد دارد و عدم وجود این عنصر بسیار مهم ممکن است به عقب­ماندگی­های اقتصادی منجر شود (Arrow, 1972). در راستای این دیدگاه، پاتنام (1993) نشان داد عامل اعتماد در جوامع با سرمایۀ اجتماعی زیادتر بیشتر است (Putnam, 1993) و به توسعۀ اقتصادی بیشتری نیز منجر می­شود (; La Porta et al., 1997; Lins et al., 2017Fukuyama, 1995). پژوهش گویسو و همکاران (2004 ,  2008) که بر روی بازارهای سرمایه متمرکز شده بود، گواه آن است که سرمایۀ اجتماعی بیشتر موجب اعتماد بیشتر مشارکت‌کنندگان در بازار سرمایه می‌شود و به رونق هرچه بیشتر این بازارها کمک می‌کند (Guiso et al., 2004, 2008). این مطالب بیانگر نقش بسیار مهم سرمایۀ اجتماعی در بازارهای مالی است که سطح اعتماد به شرکت­های بورسی را افزایش می‌دهد و عملکرد چنین شرکت­هایی را بهبود می­بخشد (Lins et al., 2017)؛ بنابراین، اگر اعتمادِ به شرکت‌های مسئولیت­پذیر در مسائل اجتماعی بیشتر باشد، انتظار می‌رود چنین شرکت­هایی در دوره­های بحرانی کمتر آسیب ببینند؛ با وجود این، ممکن است در مواقعی همانند رویدادهای سیاسی که در ابتدای بحث به آن اشاره شد، بازارهای سرمایه دچار تزلزل شوند. اما آیا شرکت­های دارای سرمایۀ اجتماعی که اعتماد به آن­ها بیشتر است، همانند سایر شرکت­ها در دوران تزلزل عملکردی یکسان را تجربه کرده­اند؟

در این راستا، به منظور بررسی این پرسش تجربی، پژوهش لینز و همکاران (2017) دنبال و به شرح زیر عمل می‌‌شود: اول، به منظور اندازه­گیری سرمایۀ اجتماعی، بر فعالیت­های مسئولیت‌پذیری اجتماعی (CSR)[1] شرکت‌ها تمرکز خواهد شد (Lins et al., 2017). ادبیات پژوهشی بیان می‌کند CSR نماینده‌ای بسیار خوب برای اندازه‌گیری سرمایۀ اجتماعی و اعتماد به شرکت­ها است (Sacconi & Giacomo, 2011; Lins et al., 2017). دوم، باید توجه داشت بدون تغییرات برون­زا در سرمایۀ اجتماعی در سطح شرکت، دشوار است که بتوان تغییرات در عملکرد را به تغییرات در سرمایۀ اجتماعی نسبت داد (Lins et al., 2017). برای این منظور، از واقعۀ خروج از برجام استفاده شده است؛ دوره‌ای که در طی آن، اعتماد به بازار سرمایه به‌ طرزی غیرمنتظره کاهش یافت.

از دیدگاه سهامداران، اگر شرکت‌های دارای سرمایۀ اجتماعی زیاد به عنوان قابل اعتماد تلقی شوند، سرمایه‌گذاران ممکن است در زمانی که اعتماد کلی به شرکت‌ها کم است، حق بیمۀ ارزش‌گذاری را برای این شرکت‌ها قائل شوند (Guiso et al., 2008). از دیدگاه نظری ذی‌نفعان نیز معمولاً مفهومی دوسویه در مطالعات سرمایۀ اجتماعی وجود دارد (یعنی این ایده که «من با شما خوب خواهم بود زیرا معتقدم در مقطعی در آینده با من خوب خواهید بود») و این مطلب نشان می­دهد ذی‌نفعان (برای مثال، سهامداران، کارمندان، مشتریان، تأمین‌کنندگان و جامعه به طور کلی) به احتمال زیاد به شرکت­های با سرمایۀ اجتماعی زیاد کمک می­کنند تا شوک­های منفی را تحمل کنند (Lins et al., 2017)؛ بنابراین، انتظار می‌رود چنین شرکت­هایی در مواقع بحرانی همانند خروج از برجام کمتر آسیب ببینند. با این تفاسیر، در وهلۀ اول، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که آیا در دوران خروج به یک‌باره آمریکا از قرارداد برجام و بازگشت همۀ تحریم­های ظالمانه علیه ایران، شرکت­های دارای CSR زیادتر، کمتر آسیب دیدند؟

ادبیات پژوهشی تأثیر تنش‌های ژئوپلیتیکی (شوک­های سیاسی) در بازارهای مالی را بررسی کرده است (Agoraki et al., 2022; Fiorillo et al., 2023; Saadaoui et al., 2023; Zhang et al., 2023). به طور ویژه، شواهد تجربی نشان می‌دهد عدم قطعیت ناشی از اصطکاک‌های ژئوپلیتیکی، نوسانات بازار سهام را افزایش می‌دهد (Zhang et al., 2023) و بر بازده سهام (Agoraki et al., 2022; Saadaoui et al., 2023) و نقدشوندگی سهام (Fiorillo et al., 2023) تأثیر منفی می‌گذارد؛ بنابراین، در حضور شوک­های سیاسی زیاد، شرکت‌ها باید با افزایش عدم اطمینان اقتصادی که احتمالاً به نوساناتی گسترده‌تر در سودآوری و جریان‌های نقدی آتی شرکت‌ها منجر می‌شود، مقابله کنند؛ این بدان معناست که اثرات شوک­های سیاسی ممکن است تا مدت­ها ادامه‌دار باشد؛ از این رو، در مرحلۀ دوم، با استفاده از رویکرد تفاوت - در- تفاوت سعی بر آن است تا زمان دقیق اثرات بیمه­ای مسئولیت‌پذیری اجتماعی مشخص شود.

نکته‌ای دیگر نیز که در راستای انجام پژوهش حاضر باید به آن توجه کرد، آن است که مسئولیت‌پذیری اجتماعی ممکن است همواره ‌نتواند اثری بیمه‌ای برای عملکرد شرکت‌ها در دوران بحرانی داشته باشد. ادبیات پژوهشی بیان می‌کند فعالیت‌های مسئولیت‌پذیری اجتماعی معمولاً به سرمایه‌گذاری مالی جالب توجه و بلندمدتی نیاز دارند که می‌تواند سودآوری شرکت را کاهش دهد. مطالعات نشان داده‌اند فعالیت‌های مسئولیت‌پذیری اجتماعی علاوه بر اینکه می‌توانند برخی از معیارهای مالی را بهبود بخشند، ممکن است تأثیر منفی بر معیارهای دیگر، مانند بازده خالص و سود عملیاتی، داشته باشند (Ransariya & Bhayani, 2022). علاوه بر این، مشارکت در فعالیتی همانند شست‌وشوی سبز ممکن است به شک و تردید مصرف‌کنندگان منجر شود و شهرت شرکت را خدشه‌دار کند. در این راستا، اگر ذی‌نفعان تلاش‌های مسئولیت اجتماعی را صادقانه تلقی نکنند، این امر ممکن است به از دست دادن اعتماد منجر شود و در نهایت، به عملکرد مالی شرکت آسیب بزند (Wu et al., 2020)؛ بنابراین، در شرایط ویژه، ممکن است مسئولیت‌پذیری اجتماعی اثری بیمه‌ای برای شرکت ایجاد نکند.

بررسی‌ ادبیات پژوهشی گواه آن است که موضوع پژوهش حاضر به عنوان یک خلأ پژوهشی نیازمند بررسی است. همچنین، علاوه بر پر کردن این خلأ پژوهشی، ارزش‌های افزودۀ زیر برای این پژوهش متصور خواهند بود: ۱. این پژوهش با بررسی تأثیر شوک خروج از برجام به ‌عنوان یک تنش ژئوپلیتیکی، به درکی بهتر از نحوۀ تأثیرگذاری این‌گونه شوک‌ها بر عملکرد شرکت‌ها و نقش CSR در کاهش اثرات منفی این شوک‌ها کمک می‌کند. 2. با شناخت بهتر از نقش CSR در کاهش اثرات منفی شوک‌های سیاسی، مدیران می‌توانند راهکارهایی مؤثرتر برای افزایش سرمایۀ اجتماعی و اعتماد به شرکت‌ها اتخاذ کنند و سیاست‌گذاران نیز می‌توانند از این اطلاعات برای طراحی سیاست‌های اقتصادی مناسب بهره‌مند شوند. 3. ادبیات پژوهشی بیانگر نقش بسیار مهم سرمایۀ اجتماعی در بازارهای مالی است که سطح اعتماد به شرکت‌های بورسی را افزایش می‌دهد و عملکرد چنین شرکت‌هایی را بهبود می‌بخشد؛ بنابراین، اگر اعتماد به شرکت‌های مسئولیت‌پذیر در مسائل اجتماعی بیشتر باشد، انتظار می‌رود چنین شرکت‌هایی در دوره‌های بحرانی کمتر آسیب ببینند و این امر می­تواند انگیزه­ای بسیار قوی برای شرکت‌ها در راستای شرکت در فعالیت­های مسئولیت‌پذیرانۀ اجتماعی باشد.

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

اعتماد معمولاً به این شکل تعریف می‌شود: «انتظار اینکه فرد یا سازمانی کاری انجام دهد که به نفع ما باشد، یا دست‌کم ضرری برای ما نداشته باشد، بدون اینکه ما بتوانیم آن را کنترل کنیم. این انتظار باعث می‌شود تمایل به همکاری با آن فرد یا سازمان پیدا کنیم (Sapienza & Luigi, 2012; Gambetta, 1988). این تعریف بر سه نکتۀ اصلی تأکید دارد: احتمال و عدم قطعیت اعتماد (Gambata, 1988)، نقش همکاری(Fukuyama, 1995; La Porta et al., 1997)  و ناتوانی در نظارت بر رفتار دیگران (Dasgupta, 1988). در این زمینه، سرمایۀ اجتماعی مفهومی گسترده‌تر است که اعتماد را در بر می‌گیرد. سرمایۀ اجتماعی یک شرکت می‌تواند در ایجاد اعتماد و همکاری میان ذی‌نفعان نقشی مهم ایفا کند؛ به ‌ویژه در زمان‌هایی که بی‌اعتمادی غیرمنتظره به وجود می‌آید و اعتماد ارزشی بیشتر پیدا می‌کند (Lins et al., 2017).

از دیدگاه سهامداران، گویسو و همکاران (2008) معتقد هستند برای سرمایه‌گذاری در سهام، فقط بررسی ریسک و بازده کافی نیست، بلکه لازم است سهامداران به داده‌های موجود اعتماد داشته باشند و باور کنند سیستم به طور کلی منصفانه است (Guiso et al., 2008). در دوره‌هایی که اعتماد عمومی به طور غیرمنتظره کاهش می‌یابد، سهامداران خارجی بیشتر نگران این موضوع می‌شوند که اطلاعات مالی که برای تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری به آن‌ها اعتماد داشتند، دیگر معتبر نباشند. نگرانی آنان منطقی است؛ زیرا شوک­های سیاسی و تحریم اقتصادی اثرات منفی پایداری دارند که در بازده سهام و نسبت‌های سودآوری بلندمدت آشکار می‌شوند (Ghasseminejad & Jahan-Parvar, 2021). در این راستا، آن‌ها به دنبال معیارهایی مانند رتبه‌بندی سرمایۀ اجتماعی هستند تا ارزش‌ها و یکپارچگی یک شرکت را نشان دهند و برای شرکت‌هایی که قابل اعتمادتر تلقی می‌شوند، حق بیمه تعیین ‌کنند (Lins et al., 2017).

از دیدگاه سایر ذی‌نفعان (برای مثال، کارکنان، مشتریان، تأمین‌کنندگان و به طور کلی جامعه)، بیشتر تعامل آن‌ها با شرکت از طریق قراردادهای ضمنی یا ناقص رخ می­دهد که ممکن است توسط هیچ یک از طرفین در طول بحران رعایت نشود. سرمایۀ اجتماعی می­تواند این تعاملات را با تقویت اعتماد و همکاری (Putnam, 1993) و با کاهش نیاز به قراردادهای رسمی تسهیل کند. برای مثال، ذی‌نفعان ممکن است درک کنند که احتمال نقض قراردادها (ضمنی) برای شرکت‌های با سرمایۀ اجتماعی زیاد به دلیل ارزش‌ها و هنجارهای مشترک کمتر است (Fiorillo et al., 2024). به همین ترتیب، با توجه به اینکه چنین شرکت‌هایی در گذشته توجه و همکاری بیشتری با سهامداران نشان می‌دادند، احتمال بیشتری وجود دارد که هر کاری لازم است برای کمک به شرکت‌های با سرمایۀ اجتماعی زیاد انجام دهند (Lins et al., 2017).

این رابطۀ متقابل در مطالعات قبلیِ سرمایۀ اجتماعی بررسی شده است که نشان می­دهد ذی‌نفعان زمانی که شرکت‌ها را قابل اعتماد می‌دانند، بیشتر تمایل به همکاری دارند (Guiso et al., 2015; Servaes & Tamayo, 2013). مزایای سرمایۀ اجتماعی ناشی از همکاری ذی‌نفعان ممکن است در طول هر بحرانی وجود داشته باشند، اما همان‌طور که ساپینزا و لویگی (2012) تأکید می­کنند، همکاری بدون اعتماد از بین می­رود. به این ترتیب، سرمایۀ اجتماعی در سطح شرکت زمانی بیشتر اهمیت پیدا می‌کند که سطح اعتماد به شرکت‌ها، مؤسسه‌ها و بازارهای سرمایه کاهش یابد (Sapienza & Luigi, 2012). در طول دورۀ خروج از برجام، که به عنوان یک ریسک ژئوپولیتیکی مهم شناخته می‌شود، شاخص بورس تهران و شرکت‌های عضو آن تحت تأثیر قرار گرفت و تغییراتی عمده‌ در قیمت‌های سهام و سرمایه‌گذاری‌ها مشاهده شد؛ بنابراین، انتظار می‌رود اگر خروج از برجام عملکرد منفی را برای شرکت­ها به همراه دارد، این عملکرد منفی برای شرکت­های دارای سرمایۀ اجتماعی زیادتر به دلیل وجود اعتماد بیشتر به آن­ها کمتر خواهد بود. به عبارت بهتر، می­توان این فرض را ایجاد کرد که مسئولیت­پذیری اجتماعی با اعتماد، اعتبار و خوش‌نامی که با خود به همراه دارد، در مواقع بحرانی می­تواند اثر بیمه­‌ای را برای عملکرد شرکت­ها ایجاد کند.

اگرچه مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکتی می‌تواند به افزایش اعتماد و همکاری میان ذی‌نفعان کمک کند، برخی از پژوهش‌ها تأکید می‌کنند که هزینه‌های زیاد مسئولیت اجتماعی ممکن است در دوره‌های بحران مالی به کاهش نقدینگی و افزایش فشار بر شرکت‌ها منجر شوند. در چنین شرایطی، شرکت‌ها ممکن است به دلیل تمرکز بر اهداف کوتاه‌مدت مالی، سرمایه‌گذاری در مسئولیت اجتماعی را به عنوان اتلاف منابع تلقی کنند (Barnett & Salomon, 2012; Brammer & Millington, 2008). این دیدگاه مخالف بر این نکته تأکید دارد که مسئولیت اجتماعی الزاماً نمی‌تواند در همۀ شرایط، به ویژه در مواقع بحران، عملکرد مالی شرکت را بهبود بخشد. علاوه بر این، برخی از منتقدان معتقد هستند مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکتی ممکن است فقط به عنوان یک ابزار تبلیغاتی استفاده شود. در این میان، شرکت‌ها ممکن است ادعاهای غیرواقعی یا اغراق‌آمیز دربارۀ فعالیت‌های اجتماعی خود مطرح کنند، بدون اینکه تعهد واقعی به اصول اجتماعی یا زیست‌محیطی داشته باشند (Delmas & Burbano, 2011; Lyon & Montgomery, 2015). در این صورت، مسئولیت اجتماعی نه فقط نمی‌تواند اثر بیمه‌ای داشته باشد، بلکه ممکن است به دلیل از بین رفتن اعتماد ذی‌نفعان، به شهرت شرکت آسیب برساند. دیدگاه‌های انتقادی دیگری نیز بیان می‌کنند مسئولیت‌پذیری اجتماعی ممکن است به تعارض منافع بین سهامداران و سایر ذی‌نفعان منجر شود. سهامداران ممکن است انتظار بازده کوتاه‌مدت داشته باشند، در حالی که مسئولیت اجتماعی عمدتاً بر اهداف بلندمدت و غیرمالی تمرکز دارد (Flammer, 2013). این تعارض ممکن است باعث کاهش حمایت سهامداران از فعالیت‌های مسئولیت اجتماعی شود و اثر بیمه‌ای آن را تضعیف کند.

با توجه به این دیدگاه‌های متضاد در رابطه با اثر بیمه‌ای مسئولیت اجتماعی، پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثر بیمه‌ای مسئولیت‌پذیری اجتماعی بر عملکرد شرکت در مقابل خروج از برجام و بازگشت تحریم­ها به ایران است.

مطالعاتی متعدد در زمینۀ اثرات بیمه‌ای مسئولیت‌پذیری اجتماعی انجام شده‌اند، اما تا کنون پژوهشی با این عنوان و این هدف که مسئولیت‌پذیری اجتماعی می­تواند برای عملکرد شرکت در مقابل خروج از برجام اثر بیمه‌ای ایجاد کند، انجام نشده است؛ از این رو، در ادامه، برخی از مطالعات مرتبط با مطالعۀ حاضر بررسی شده‌اند.

مشایخ و طهماسبی آشتیانی (1403) رابطۀ حساسیت و توجه سرمایه‌گذار نسبت به گزارشگری مسئولیت اجتماعی و اثر تعاملی عملکرد شرکت بر آن را بررسی کردند. به‌ طور کلی، آنان نشان دادند افزایش میزان توجه سرمایه‌گذار سبب افزایش سطح افشای شرکت در ارتباط با مسئولیت اجتماعی خواهد شد. همچنین، عملکرد شرکت رابطۀ مثبت بین توجه سرمایه‌گذار با درجۀ گزارشگری مسئولیت اجتماعی توسط شرکت را تشدید می‌کند.

امین و جعفری (1402) تأثیر شوک‌های اطلاعاتی مثبت بر رفتار سرمایه‌گذاران و خطر سقوط قیمت سهم را بررسی کردند. نتایج مطالعۀ آنان بیانگر آن است که شوک‌های اطلاعاتی مثبت بر رفتار سرمایه‌گذاران و خطر سقوط قیمت سهام تأثیری مثبت و معنادار دارند. شوک‌های اطلاعاتی مثبت به کاهش افشای اطلاعات، افزایش ریسک اطلاعات و کاهش شفافیت اطلاعات منجر می‌‌شوند که در نهایت، ریسک سقوط را تسریع می‌‌بخشند. در نهایت، آنان نشان دادند تأثیر شوک‌های اطلاعاتی مثبت بر ریسک سقوط تحت تأثیر ویژگی‌‌های شرکت، مکانیسم‌‌های نظارتی و محیط اقتصادی قرار دارد.

محمودزاده و پورتقی (1402) تأثیر مسئولیت اجتماعی بر ریسک سقوط قیمت سهام را با تأکید بر نقش تعدیل‌کنندۀ ارتباطات سیاسی بررسی کردند. نتایج آزمون فرضیه‌های پژوهشگران نشان داد بین مسئولیت اجتماعی شرکت­ها و ریسک سقوط قیمت سهام رابطه­ای منفی و معنا­دار وجود دارد و ارتباطات سیاسی بر این رابطه تأثیر مثبت دارد.

در پژوهش فراس هادی مکصوصی و همکاران (1401)، رابطۀ رقابت در صنعت ‌به ‌عنوان یک بُعدِ حاکمیت شرکتیِ بیرونی با ابعادِ افشا و کیفیتِ گزارشگری مسئولیت اجتماعی بررسی‌ شد. آنان نشان دادند رقابت در صنعت که از طریق شاخص هرفیندال - هیرشمن[2] محاسبه شده بود، تنها عامل تعیین‌کننده برای کیفیت گزارشگریِ مسئولیت اجتماعی بود و رابطه‌‌ای معنادار با افشای چنین فعالیت‌هایی نداشت.

امیداخگر و همکاران (1400) تأثیر عملکرد زیست‌محیطی شرکت‌ها بر ریسک سقوط قیمت سهام با تأکید بر ارتباطات سیاسی را بررسی کردند. یافته‌های آنان نشان داد عملکرد زیست‌محیطی تأثیری منفی و معنادار بر ریسک سقوط قیمت سهام دارد. به عبارت دیگر، به هر اندازه که شرکت در راستای حفظ محیط‌زیست اهتمام ورزد، در راستای آن باعث کاهش ریسک سقوط قیمت سهام می‌شود؛ اما ارتباطات سیاسی شرکت تأثیری بر این رابطه نداشت.

نصیرزاده و مرندی (1400) رابطۀ بین مسئولیت‌پذیری اجتماعی و بحران مالی واحدهای اقتصادی را با تأکید بر نقش تعدیل‌کنندۀ ارتباطات سیاسی آزمودند. نتایج مطالعۀ آنان حاکی از وجود رابطۀ منفی و معنادار بین مسئولیت‌پذیری اجتماعی و بحران مالی بود؛ به این معنا که با افزایش سطح مسئولیت‌پذیری اجتماعی، احتمال بحران­های مالی در واحدهای اقتصادی کاهش می‌یابد. دیگر نتایج آنان نشان داد ارتباطات سیاسی عمدتاً رابطۀ بین مسئولیت‌پذیری اجتماعی و بحران های مالی را تعدیل می‌کند.

برادران حسن‌زاده و همکاران (1398) تأثیر ارتباطات سیاسی بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکت با تأکید بر میزان رقابت در بازار محصول را بررسی کردند. نتایج پژوهش آنان نشان داد افزایش ارتباطات سیاسی موجب افزایش تعهدات اجتماعی می‌شود و مدیران بیشتر تمایل به پاسخ‌گویی دارند. همچنین، نتایج نشان داد تأثیر ارتباطات سیاسی بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی برای شرکت­هایی که محصولات آن­ها در بازارهای رقابتی­تر به فروش می­رسد، مثبت است؛ در حالی که چنین تأثیری برای شرکت­هایی با رقابت بازار محصول کم برقرار نیست.

پورسلیمان و همکاران (2024) تأثیر بیمه‌ای عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکت را در عصر همه‌گیری کرونا آزمودند و نشان دادند عملکرد مسئولیت اجتماعی انعطاف‌پذیری شرکت‌ را در برابر اثرات نامطلوب بحران افزایش داد. آنان با مقایسۀ پاسخ سهامداران به فعالیت­های مسئولیت اجتماعی در طول دوره­های همه­گیر و عادی، مشاهده کردند ارتباط بین عملکرد مسئولیت اجتماعی و ارزش شرکت در طول دورۀ بحران قوی­تر است (Poursoleyman et al., 2024).

سان و همکاران (2024) مطالعه­ای را تحت عنوان «جریمۀ بازار، مجازات دسته‌جمعی و سپر: مطالعه­ای در مورد تأثیر بیمه‌ای مسئولیت اجتماعی در تخلفات زیست‌محیطی» انجام دادند. نتایج پژوهش آنان نشان داد بازار به نقض‌های زیست‌محیطی واکنش منفی نشان می‌دهد. آنان دریافتند مسئولیت اجتماعی اثری شبیه بیمه دارد که جریمه­های بازار و مجازات دسته‌جمعی را برای تخلفات زیست‌محیطی کاهش می­دهد. در این راستا، مسئولیت اجتماعی بلندمدت نسبت به مسئولیت اجتماعی کوتاه‌مدت اثر بیمه­ای قوی­تری دارد (Sun et al., 2023).

ژانگ و همکاران (2023) اثربخشی افشای مسئولیت اجتماعی شرکتی در حفاظت از شهرت شرکت پس از تجدید ارائۀ­ صورت­های مالی را بررسی و با اتکا به نظریۀ مشروعیت، چنین فرضیه­‌سازی کردند که شرکت مشروعیت خود را از طریق افشای غیرمالی پس از اثرات منفی تجدید ارائۀ­ صورت­های مالی کسب می­کند. نتایج مطالعۀ 

آنان نشان داد گزارش‌های مسئولیت اجتماعی آسیب‌های شهرت را کاهش می‌دهد و نقش بیمه‌ای یا حفاظت از ارزش را در طول دوره‌های بحران ایفا می‌کند (Zhang et al, 2023).

لینز و همکاران (2017) پژوهشی را تحت عنوان «سرمایۀ اجتماعی، اعتماد و عملکرد شرکت: ارزش مسئولیت اجتماعی شرکت در طول بحران مالی» انجام دادند. آنان دریافتند در طول بحران مالی 2008-2009، شرکت‌هایی با سرمایۀ اجتماعی زیاد، که با شدت مسئولیت اجتماعی شرکت اندازه‌گیری شدند، بازده سهام چهار تا هفت درصد بیشتر از شرکت‌هایی با سرمایۀ اجتماعی کم به دست آوردند. همچنین، شرکت‌هایی با مسئولیت‌پذیری زیاد سودآوری، رشد و فروش بیشتر و همچنین، بدهی بیشتری را نسبت به شرکت‌های با مسئولیت‌پذیری کم، تجربه کردند. این شواهد نشان داد اعتماد بین یک شرکت و هم سهامداران و هم سرمایه‌گذاران، که از طریق سرمایه‌گذاری در سرمایۀ اجتماعی ایجاد شده است، زمانی که سطح کلی اعتماد در شرکت‌ها و بازارها دچار شوک منفی شود، نتیجه می‌دهد (Lins et al., 2017).

شیو و یانگ (2015) بررسی کردند که آیا قیمت سهام و اوراق قرضۀ شرکت­های درگیر در مسئولیت اجتماعی می­تواند از اثرات بیمه‌ای در طول وقوع رویدادهای منفی بهره­مند شود. نتایج آنان نشان داد در مواجهه با رویدادهای منفی، مشارکت در مسئولیت اجتماعی به صورت مداوم و بلندمدت اثرات بیمه‌ای بر قیمت سهام و اوراق قرضۀ شرکت‌ها دارد؛ با وجود این، آنان نشان دادند پس از وقوع یک رویداد منفی دوم یا بعدی، این اثرات به‌سرعت ناپدید می­شوند؛ اگرچه نتایج مطالعۀ آنان به‌وضوح نشان داد شرکت‌ها باید برخی از منابع موجود خود را به فعالیت‌های بلندمدت مسئولیت اجتماعی تخصیص دهند؛ زیرا دست‌کم در یک موقعیت می‌توانند از اثرات بیمه‌ای استفاده کنند (Shiu & Yang, 2015).

از این رو، عمدتاً ادبیات تجربی پیشنهاد می‌کند مسئولیت اجتماعی می‌تواند اثر بیمه‌ای به منظور حفظ عملکرد شرکت‌ها در شرایط بحرانی ایجاد کند. این نتیجه‌گیری با مبانی نظری که پیش‌تر مرور شد، هم‌خوانی دارد. پژوهش‌های پیشین تأثیر مسئولیت اجتماعی بر عوامل مختلف مانند ریسک سقوط قیمت سهام، بحران مالی و توجه سرمایه‌گذاران را بررسی کرده‌اند. همچنین، نقش تعدیل‌کننده‌هایی مانند ارتباطات سیاسی و رقابت در صنعت در این روابط بررسی شده است؛ با وجود این، چندین خلأ پژوهشی و تجربی در این زمینه قابل شناسایی هستند. نخست، تا کنون پژوهشی به ‌طور مشخص اثر بیمه‌ای مسئولیت اجتماعی شرکتی را در مواجهه با شوک‌های سیاسی مانند خروج آمریکا از برجام بررسی نکرده است. این پژوهش قصد دارد مشخص کند که آیا شرکت‌هایی که سطح بالاتری از مسئولیت اجتماعی دارند، در زمان وقوع این رویداد، عملکرد مالی بهتری نسبت به سایر شرکت‌ها داشته‌اند یا خیر. دوم، نقش سرمایۀ اجتماعی و اعتماد در کاهش اثرات منفی شوک‌های ژئوپلیتیکی بر عملکرد شرکت‌ها مورد توجه قرار نگرفته است. این پژوهش از مسئولیت اجتماعی شرکتی به عنوان شاخصی برای سنجش سرمایۀ اجتماعی استفاده می‌کند تا بررسی کند این عامل چگونه می‌تواند به شرکت‌ها در مواجهه با شوک‌های سیاسی کمک کند.

علاوه بر این، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تفاوت ـ در ـ تفاوت سعی دارد زمان دقیق اثرات بیمه‌ای CSR را در مواجهه با خروج از برجام مشخص کند؛ موضوعی که در مطالعات پیشین به آن توجه نشده است. از جنبۀ کاربردی نیز، این پژوهش علاوه بر پر کردن خلأ نظری، می‌تواند به مدیران و سیاست‌گذاران کمک کند تا راهکارهایی برای افزایش اعتماد و سرمایۀ اجتماعی در شرایط بحرانی ارائه دهند؛ بنابراین، پژوهش حاضر به شکلی نوآورانه مسائلی همچون بررسی اثر بیمه‌ای مسئولیت اجتماعی در مواجهه با شوک خروج از برجام، استفاده از سرمایۀ اجتماعی به عنوان شاخصی برای اعتماد در شرایط بی‌ثباتی سیاسی و استفاده از رویکرد تفاوت ـ در ـ تفاوت برای بررسی زمان‌بندی اثرات بیمه‌ای مسئولیت اجتماعی را مورد توجه قرار داده است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با پر کردن این خلأها، به ادبیات علمی در حوزۀ مسئولیت اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی و اثرات شوک‌های ژئوپلیتیکی بر بازارهای مالی، دانشی جدید اضافه می‌کند.

فرضیه‌های پژوهش

ادبیات پژوهشی نشان می‌دهد شرکت‌هایی که مسئولیت‌پذیری اجتماعی زیادتری دارند، سرمایۀ اجتماعی بیشتری کسب می‌کنند و در دوره‌های بحرانی کمتر آسیب می‌بینند. ادبیات تجربی نیز نشان می‌دهد اعتماد بیشتر به شرکت‌های مسئولیت‌پذیر می‌تواند به کاهش اثرات منفی شوک‌های سیاسی کمک کند و اثری بیمه‌ای در این زمینه داشته باشد. بر همین اساس، این پژوهش با تمرکز بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی به‌ عنوان نمایندۀ سرمایۀ اجتماعی و با استفاده از روش تفاوت - در- تفاوت، اثرات بیمه‌ای مسئولیت‌پذیری اجتماعی را در دوران خروج از برجام بررسی می‌کند. هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا شرکت‌های دارای مسئولیت‌پذیری اجتماعی زیادتر در دوره‌های بحرانی مانند خروج از برجام، عملکردی بهتر داشته‌اند؟ از این رو، فرضیه‌های مطالعه به قرار زیر تبیین شده­‌اند:

فرضیۀ اول: خروج از برجام بر عملکرد شرکت اثری منفی و معنادار دارد.

فرضیۀ دوم: مسئولیت‌پذیری اجتماعی اثر خروج از برجام بر عملکرد شرکت را تعدیل می‌کند.

همان‌طور که بیان شد، فرضیۀ دوم با رویکرد تفاوت - در - تفاوت نیز بررسی شده است تا دورۀ زمانی دقیق ایجاد اثرات بیمه‌ای مسئولیت‌پذیری اجتماعی در دوران خروج از برجام مشخص شود.

روش‌شناسی پژوهش

در این پژوهش کاربردی، از تحلیل رگرسیون چندگانه برای بررسی رابطۀ بین متغیرها استفاده شده و روش‌شناسی آن پس‌رویدادی است. این پژوهش از نظر ماهیت نیز توصیفی - همبستگی است؛ زیرا ارتباط بین چندین متغیر را ارزیابی می‌کند. داده‌های مورد نیاز برای آزمون فرضیه‌های پژوهش نیز از سایت کدال، نرم‌افزار ره‌آورد نوین و همچنین، گزارش فعالیت هیئت‌مدیره به مجمع عمومی و یادداشت­های توضیحی صورت­های مالی جمع‌آوری شده و سپس، با استفاده از اکسل طبقه‌بندی و توسط نرم‌افزار استاتا[1] تحلیل شده­اند.

جامعۀ آماری پژوهش نیز شامل شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصلۀ زمانی سال‌های 1392 تا 1401 است و نمونۀ نهایی بر اساس شرایط زیر انتخاب شده است:

  1. پایان سال مالی شرکت‌ها منتهی به 29 اسفند باشد و در طول سال‌های مدنظر تغییر نکرده باشد. 2. از ابتدای سال 1392 در بورس پذیرفته‌شده باشند و جزو شرکت‌های مالی مانند بانک‌ها، مؤسسه‌های بیمه و سرمایه‌گذاری نباشند. 3. تا سال 1401 از فهرست شرکت‌های بورس خارج نشده و دارای فعالیت مستمر باشند و وقفۀ معاملاتی بیش از 100 روز نداشته باشند. با توجه به این معیارها، 105 شرکت برای آزمون فرضیه‌ها در دورۀ زمانی 1392 تا 1401 انتخاب شده­اند.

به تبعیت از لینز و همکاران (2017) از مدل­های رگرسیونی 1 تا 3 برای بررسی فرضیه­های پژوهش استفاده شده است (Lins et al., 2017). در این راستا، مدل (1) فرضیۀ دوم پژوهش را بدون در نظر گرفتن اثرِ کوتاه و بلندمدت ارزیابی می­کند. اما در مدل (2) که از رویکرد تفاوت - در- تفاوت استفاده شده، اثرِ بیمه‌ای کوتاه و بلندمدت مسئولیت‌پذیری اجتماعی بررسی شده است تا بتوان زمان دقیق اثرگذاری مسئولیت‌پذیری اجتماعی را بررسی کرد.

مدل (1)

 

مدل (2)

 

در مدل (1) و (2)، ROA عملکرد شرکت و  شامل سال­های پس از خروج از برجام است که شروع خروج از برجام 18 اردیبهشت 1397 مصادف با 8 مِی 2018 است. CSR عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکت و X نیز شامل تمامی متغیرهای کنترلی استفاده ‌شده توسط لینز و همکارن  (2017) است و در نهایت،  اثرات ثابت شرکت را نشان می­دهد (Lins et al., 2017).

در مدل­ (1) و (2)، ضریبِ منفیِ  نشان می­دهد خروج از برجام سبب کاهش عملکرد شرکت شده است؛ اما ضریبِ مثبتِ  در مدل (2) نشان می­دهد مسئولیت اجتماعی سبب کاهش واکنشِ منفی بازار به خروج از برجام می‌شود.

مدل (3)

 

در مدل (3)، متغیر JCPOA Withdrawal (Year) نسبت به مدل (2) اصلاح شده و به 6 متغیر دامی سالانه تغییر یافته است تا اثرات اولیه و بلندمدت خروج از برجام (زمان‌های دقیق ایجاد اثر بیمه‌ای) بررسی شوند. به این ترتیب، JCPOA Withdrawal (Year) برای سال اول پس از خروج از برجام استفاده شده است و برای دورۀ زمانی از ابتدای سال 1397 تا ابتدای سال 1398 مقدار یک می‌گیرد (به سایر سال‌ها عدد صفر اختصاص داده شده است). سایر متغیرهای دامی نیز به‌ترتیب برای هر سال بعد از خروج از برجام (از 1398 تا 1402) مقدار یک می‌گیرند. در مدل (3)،  نشان‌دهندۀ سال اول خروج از برجام و t عامل زمان و نشان‌دهندۀ سال تحت بررسی، یعنی 1397 است. به همین ترتیب،  بیانگر سال دوم خروج از برجام و t نشان‌دهندۀ سال 1398 است و برای سایر سال‌ها نیز به همین ترتیب قابل بیان است.

بنابراین، در مدل (3)، ضرایب β_8 تا β_13 اگر مثبت باشند، نشان می‌دهند مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) توانسته است در هر یک از این بازه‌های زمانی، واکنش منفی بازار به خروج از برجام را کاهش دهد.

 

اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش

متغیر وابسته: عملکرد شرکت (ROA)

به پیروی از امیداخگر و همکاران (1400)، از شاخص بازده دارایی‌‌ها برای اندازه‌‌گیری عملکرد شرکت استفاده شده است. این شاخص از طریق نسبت سود خالص به کل دارایی‌‌های شرکت محاسبه می‌‌شود.

 متغیر مستقل: رویداد خروج از برجام

از چندین متغیر برای اندازه‌گیری این عامل استفاده شده است که به قرار زیر هستند:

:  متغیر دووجهیِ سالانه است و عدد یک را برای سال 1397 می‌گیرد.

:  متغیر دووجهیِ سالانه است و عدد یک را برای سال 1398 می‌گیرد.

:  متغیر دووجهیِ سالانه است و عدد یک را برای سال 1399 می‌گیرد.

:  متغیر دووجهیِ سالانه است و عدد یک را برای سال 1400 می‌گیرد.

:  متغیر دووجهیِ سالانه است و عدد یک را برای سال 1401 می‌گیرد.

:  متغیر دووجهیِ سالانه است و عدد یک را برای سال 1402 می‌گیرد.

در این متغیرها،  نشان‌دهندۀ سال اول خروج از برجام و t عامل زمان و نشان‌دهندۀ سال تحت بررسی، یعنی 1397 است. به همین ترتیب،  یک سال پس از خروج برجام را نشان می‌دهد و t نیز نشان‌دهندۀ سال 1398 است و برای سایر سال‌ها نیز به همین ترتیب قابل بیان است.

 

متغیر تعدیلگر: عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی (CSR)

مسئولیت‏پذیری اجتماعی بر اساس معیارهایی که مؤسسۀ آمریکایی معروف به KLDاعلام کرده (که هر ساله سازمان­ها را بر اساس معیارهای اجتماعی و زیست‌محیطی رتبه‌بندی می‌کند)، اندازه‌گیری شده است. بر اساس این معیار، مسئولیت‌پذیری اجتماعی متشکل چهار بُعد در نظر گرفته شده است و هر بُعد آن نقاط قوت و ضعف مخصوص به خود را دارد. در صورت وجود هر نقطه ضعف یا نقطه قوت، عدد یک و در غیراین صورت، عدد صفر در نظر گرفته خواهد شد. سپس، با تفاضل نقاط قوت از نقاط ضعف مربوط، نمرۀ مسئولیت‏پذیری اجتماعی به دست خواهد آمد. در نهایت، با جمع تمام ابعاد بالا به یک نمرۀ کلی دست خواهیم یافت (Mishra et al. 2011). در این پژوهش، برای دست‌یابی به این اطلاعات از گزارش­ فعالیت هیئت مدیرۀ شرکت­ها استفاده شده است و برای معرفی هر یک از ابعاد، از شاخص‌های مسئولیت‌پذیری اجتماعی، مدیریت زیست‌محیطی و استاندارد ایمنی و بهداشت استفاده خواهد شد. به عبارت دیگر، در صورت داشتن هر یک از این نقاط قوت و ضعف، به ابعاد مسئولیت‌پذیری اجتماعی عدد 1 اختصاص داده می‌شود که از رابطۀ (1) به دست آمده است.

رابطۀ (1)

ESG1= COMt+ PROt+ EMPt +ENVt

نمونه‌هایی از نقاط قوت و ضعف ابعاد مسئولیت اجتماعی در جدول (1) آورده شده‌اند (Ibid).

 

نگارۀ 1: نمونههایی از نقاط ضعف و قوت ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکتی

متغیر

نقاط قوت

نقاط ضعف

مشارکت اجتماعی

(COM)

١- کمک‌های خیریه

٢-کمک‌های نوآورانه (کمک به سازمان‌های غیرانتفاعی و مشارکت در طرح‌های عمومی)

1-اثر نامطلوب اقتصادی (اثر منفی بر کیفیت

زندگی و تعطیلی کارخانه)

٢- عدم پرداخت مالیات

روابط کارکنان

(EMP)

١- به اشتراک گذاشتن سود نقدی

٢- مزایای بازنشستگی

١- ضعف بهداشت و ایمنی

٢- کاهش نیروی کار

محیط‌زیست

(ENV)

١- انرژی پاک (استفاده از سوخت‌هایی با آلایندگی کمتر)

٢- کنترل آلودگی هوا و کاهش گازهای گلخانه­ای

١- تولید زباله­های خطرناک

٢-پرداخت جریمه به دلیل نقض مقررات مدیریت زباله

ویژگی محصولات

(PRO)

١- کیفیت محصول

٢- ایمنی محصول

١- پرداخت جریمه برای ایمنی محصول

٢- پرداخت جریمه برای تبلیغات منفی

 متغیرهای کنترلی

در این پژوهش، از تمامی متغیرهای کنترلیِ استفاده ‌شده توسط لینز و همکارن استفاده شده است (Lins et al., 2017). که در ادامه توضیح داده شده‌اند

 برابر است با لگاریتم طبیعی دارایی­های شرکت. شرکت‌های بزرگ‌تر معمولاً به منابع مالی بیشتری دسترسی دارند و می‌توانند از مزایای اقتصاد مقیاس بهره‌مند شوند (Brealey et al., 2011). این امر به آن‌ها کمک می‌کند تا در برابر شوک‌های اقتصادی مقاوم‌تر باشند. با این حال، این شرکت‌ها ممکن است با چالش‌های مدیریتی پیچیده‌تری مواجه شوند که ممکن است بر عملکرد آن‌ها تأثیر منفی بگذارند (Jensen, 2000).

 از نسبت بدهی‌های بلندمدت بر کل دارایی­های به دست می‌آید.

 برابر است با نسبت بدهی‌های کوتاه‌مدت به کل دارایی­ها. نسبت بدهی‌های بلندمدت به بدهی‌های کوتاه‌مدت نیز می‌تواند نشان‌دهندۀ ساختار تأمین مالی شرکت باشد. نسبت بالاتر بدهی‌های بلندمدت به کوتاه‌مدت معمولاً به معنای تأمین مالی پایدارتر و هزینه‌های بهرۀ کمتر در کوتاه‌مدت است (Modigliani & Miller, 1958). با این حال، افزایش بدهی بلندمدت ممکن است ریسک مالی بلندمدت را افزایش دهد، به ویژه در شرایطی که نرخ بهره در آینده افزایش یابد (Myers, 2001)؛ بنابراین، مدیریت صحیح نسبت بدهی‌ها می‌تواند به بهبود عملکرد مالی شرکت کمک کند.

 برابر است با وجوه نقد در دسترس تقسیم بر کل دارایی­ها. وجود وجوه نقد کافی نیز به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا با مشکلات نقدینگی کوتاه‌مدت مقابله کنند و از فرصت‌های سرمایه‌گذاری سودآور بهره‌مند شوند (Opler et al., 1999). شرکت‌هایی که دارای نقدینگی زیاد هستند، معمولاً می‌توانند سریع‌تر در بازار رقابت کنند و ریسک کمتری نسبت به بحران‌های مالی داخلی یا خارجی داشته باشند. این امر به ویژه در شرایط اقتصادی نامشخص اهمیت دارد؛ زیرا نقدینگی می‌تواند به عنوان یک سپر در برابر نوسانات بازار عمل کند (Bates et al., 2009).

 برابر است با نسبت ارزش دفتری به بازار حقوق صاحبان سهام و  یک متغیر دووجهی است و برای مشاهداتی که نسبت  آن‌ها منفی است، عدد یک و در غیر این صورت، عدد صفر می­گیرد. نسبت ارزش دفتری به بازار حقوق صاحبان سهام نشان‌دهندۀ چگونگی ارزیابی بازار از دارایی‌های یک شرکت است. اگر ارزش دفتری یک شرکت کمتر از ارزش بازار باشد، معمولاً به معنای رشد بالقوۀ شرکت است (Liu, 2008). در مقابل، نسبت دفتری به بازار بالا ممکن است نشان‌دهندۀ انتظارات کم بازار از رشد شرکت یا مشکلات ساختاری در آن باشد (Fama & French, 1992). به همین ترتیب، نسبت ارزش دفتری به بازار حقوق صاحبان سهام منفی ممکن است نشان‌دهندۀ ارزیابی منفی بازار از وضعیت آیندۀ شرکت باشد و معمولاً با ریسک‌های مالی و عملکردی بیشتری همراه است (Shleifer & Vishny, 1997).

Cgq کیفیت حاکمیت شرکتی است که از طریق مدل ارئه‌شده توسط حساس یگانه و سلیمی (1390) اندازه‌گیری شده است. این مدل شامل چهار بُعد اصلی است: اثرات مالکیت، حقوق سهامداران، شفافیت و اثربخشی هیئت‌مدیره.

اثرات مالکیت: شامل تمرکز مالکیت، شفافیت مالکیت و مالکیت سهامداران نهادی با مجموع 6 شاخص.

حقوق سهامداران: شامل رویه‌های رأی‌دهی، حقوق مربوط به سود تقسیمی و رفتار یکسان با سهامداران با مجموع 18 شاخص.

شفافیت: شامل رعایت آیین‌نامۀ افشای اطلاعات، کیفیت و کفایت افشا، اطلاعات حسابرسی و افشای پاداش و سهام اعضای هیئت‌مدیره با مجموع 40 شاخص.

اثربخشی هیئت‌مدیره: شامل ساختار و ترکیب هیئت‌مدیره، جلسات هیئت‌مدیره، پاداش و ارزیابی عملکرد و ساختار حاکمیتی با مجموع 29 شاخص.

در کل، 93 شاخص با استفاده از پرسش‌ها اندازه‌گیری شدند و برای تحلیل نتایج، وزن هر بُعد، مؤلفه و شاخص مشخص شده است. هر شاخص به طور جداگانه دارای یک ضریب در مؤلفه و یک ضریب در مدل نهایی است. نمرات صفر و یک به شرکت‌ها برای هر شاخص داده شده‌اند و این نمرات با ضریب‌های مربوط ضرب می‌شوند تا نمرۀ نهایی کیفیت حاکمیت شرکتی محاسبه شود. کیفیت حاکمیت شرکتی به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود عملکرد شرکت‌ها شناخته می‌شود. حاکمیت شرکتی مؤثر می‌تواند به بهبود تصمیم‌گیری، مدیریت ریسک‌های مالی و جلوگیری از سوء‌استفاده‌های احتمالی از منابع شرکت کمک کند (Brown & Caylor, 2006). این عوامل به نوبۀ خود می‌توانند به بهبود عملکرد مالی، کاهش هزینه‌های مالیاتی و کاهش هزینه‌های بدهی منجر شوند .در واقع، شرکت‌هایی که دارای سیستم‌های کنترلی و مدیریتی قوی‌تری هستند، معمولاً از عملکرد بهتری برخوردار هستند و می‌توانند در برابر چالش‌های اقتصادی و مالی بهتر عمل کنند (Kirkpatrick, 2009).

یافته‌های پژوهش

در نگارۀ (2)، آمار توصیفی متغیرهای پژوهش نمایش داده شده است. برای متغیر عملکرد شرکت، میانگین 196/0 و میانه 156/0 گزارش شده است. با توجه به آنکه چولگی این متغیر مثبت 831/0 و مقدار کشیدگی آن 654/3 است، این موضوع بیانگر آن است که توزیع داده‌ها چوله به راست‌ داشته است و از این رو، بیش از نیمی از مشاهدات کمتر از میانگین بوده‌اند و تعدادی مقادیر زیاد میانگین را افزایش داده‌اند؛ بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت برخی از شرکت‌ها عملکردی بسیار بالاتر نسبت به بقیه داشته‌اند. متغیر عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی نیز با میانگین 897/1 و میانۀ 2 نشان می‌دهد شرکت‌ها به ‌طور متوسط در مسئولیت‌پذیری اجتماعی عملکردی مناسب داشته‌اند، اما چولگی نزدیک به صفر (036/0-) و کشیدگی 582/2 نشان‌دهندۀ توزیع تقریباً نرمال این متغیر است. کیفیت حاکمیت شرکتی نیز با میانگین 322/0 و میانۀ 331/0 نشان می‌دهد بیشتر شرکت‌ها در زمینۀ حاکمیت شرکتی عملکردی خوب داشته‌اند. در این راستا، چولگی منفی این متغیر (548/0-) نشان‌دهندۀ آن است که بیشتر شرکت‌ها کیفیت حاکمیت شرکتی زیادتری نسبت به میانگین دارند. در رابطه با متغیرهای کنترلی نیز، برای مثال، نسبت ارزش دفتری به بازار با میانگین 286/0 و میانۀ 184/0 نشان‌دهندۀ آن است که بیشتر شرکت‌ها ارزش بازار زیادتری نسبت به ارزش دفتری دارند. اطلاعات مربوط به سایر متغیرهای پژوهش نیز در نگارۀ (2) آورده شده است.

در ادامه در نگارۀ (3)، فراوانی متغیرهای دووجهی نمایش داده شده است. اطلاعات مربوط به متغیر خروج از برجام گواه آن است که از 945 مشاهدۀ این مطالعه، 630 مشاهده نشان‌دهندۀ خروج از برجام بوده‌اند. به عبارت دیگر، 6/66 درصد از مشاهدات این متغیر بیانگر خروج از برجام هستند. در رابطه با متغیر خروج از برجام در سال اول، ۱۰۵ مشاهده خروج از برجام و 840 مشاهده سایر مشاهدات را نشان می­دهند. متغیرهای خروج از برجام در سال دوم، سال سوم، سال چهارم و سال پنجم و ششم نیز الگویی مشابه دارند. این موضوع به دلیل استفاده از رویکرد تفاوت - در- تفاوت بوده و به منظور بررسی اثر بیمه‌ای مسئولیت­پذیری اجتماعی در دوره­های کوتاه­مدت و بلندمدت به کار گرفته شده است. در رابطه با متغیر نسبت ارزش دفتری به بازار منفی، ۹ مشاهده دارای نسبت منفی و 936 مشاهده دارای نسبت مثبت بوده‌اند که نشان می‌دهد فقط 09/0 درصد از مشاهدات این متغیر دارای نسبت منفی هستند.

نگارۀ 2: آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

نام متغیر

میانگین

میانه

بیشینه

کمینه

انحراف معیار

چولگی

کشیدگی

عملکرد شرکت

0/196

0/156

0/772

-0/101

0/181

0/831

3/654

عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی

1/897

2

6

0

1/173

-0/036

2/582

کیفیت حاکمیت شرکتی

0/322

0/331

0/45

0/07

0/043

-0/548

4/352

نسبت ارزش دفتری به بازار

0/286

0/184

0/918

-0/027

0/248

1/102

3/231

وجوه نقد در دسترس

0/303

0/328

0/487

0/0008

0/126

-0/851

2/909

بدهی بلندمدت

0/052

0/031

0/257

0/0006

0/057

1/981

6/596

بدهی کوتاه‌مدت

0/475

0/479

0/938

0/106

0/181

0/086

541/2

اندازۀ شرکت

14/667

14/406

20/034

10/329

1/591

0/701

3/484

 (منبع: یافته‌های پژوهش)

 

نگارۀ 3: فراوانی متغیرهای دووجهی

نام متغیر

فراوانی یک

فراوانی صفر

درصد فراوانی یک

تعداد کل مشاهدات

خروج از برجام

630

315

666/0

945

خروج از برجام سال اول

105

840

111/0

945

خروج از برجام سال دوم

105

840

111/0

945

خروج از برجام سال سوم

105

840

111/0

945

خروج از برجام سال چهارم

105

840

111/0

945

خروج از برجام سال پنجم

105

840

111/0

945

خروج از برجام سال ششم

105

840

111/0

945

نسبت ارزش دفتری به بازار منفی

9

936

009/0

945

(منبع: یافته‌های پژوهش)

 

 

نگارۀ 4: آزمون فرضیۀ اول

متغیر وابسته: عملکرد شرکت

نام متغیر

ضریب

خطای استاندارد

آمارۀ Z

احتمال آمارۀ Z

VIF

خروج پس از برجام

-0/036

0/009

-4/08

0001/0

71/1

کیفیت حاکمیت شرکتی

0/455

0/109

17/4

0001/0

1/29

اندازۀ شرکت

-0/001

0/003

-0/41

0/682

1/06

وجوه نقد در دسترس

-0/130

0/040

-3/18

0/001

57/1

بدهی کوتاه‌مدت

-0/088

0/027

-3/22

0/001

14/1

بدهی بلندمدت

-0/146

0/058

-2/51

0/012

05/1

نسبت ارزش دفتری به بازار

-0/044

0/018

-2/37

0/018

63/1

ارزش دفتری منفی

-0/017

0/033

-0/52

0/603

07/1

عرض از مبدأ

0/045

0/071

0/63

0/526

--

آمارۀ ال آر

79/1351

اثرات شرکت

کنترل شد

احتمال آمارۀ ال آر

0001/0

ناهمسانی واریانس

کنترل شد

(منبع: یافته‌های پژوهش)

نگارۀ (4) نتایج رابطۀ رگرسیونی فرضیۀ اول را به تصویر می‌کشد. سطح معناداری آمارۀ ال آر نزدیک صفر است که نشان‌دهندۀ معناداری کل معادلۀ رگرسیونی است. سطح معناداری و ضریب متناظر با متغیر خروج پس از برجام به‌ترتیب 0001/0- و 036/0- است و نشان‌دهندۀ وجود رابطۀ منفی و معنادار بین خروج پس از برجام و عملکرد شرکت است؛ از این رو، در سطح اطمینان بالای 99 درصد فرضیۀ اول پژوهش تأیید می‌شود. نتایج آزمون همبستگی چندگانه نیز بیانگر کمتر بودن میزان تورم واریانس از آستانۀ پیشنهادشده (10) در ادبیات پژوهشی است.

نگارۀ (5) نتایج رابطۀ رگرسیونی فرضیۀ دوم را به تصویر می‌کشد. سطح معناداری آمارۀ ال آر نزدیک صفر است که نشان‌دهندۀ معناداری کل معادلۀ رگرسیونی است. سطح معناداری و ضریب متناظر با متغیر خروج پس از برجام به‌ترتیب 0001/0- و 077/0- و نشان‌دهندۀ وجود رابطۀ منفی و معنادار بین خروج پس از برجام و عملکرد شرکت است. متغیر عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی نیز با ضریب 031/0 و سطح معناداری 0001/0 نشان‌دهندۀ وجود رابطۀ مثبت و معنادار بین مسئولیت اجتماعی و عملکرد شرکت دارد. همچنین، ضریب تعاملی خروج پس از برجام و عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی نیز 014/0 و با سطح معناداری 010/0 نشان‌دهندۀ وجود تأثیر مثبت و معنادار تعامل این دو متغیر بر عملکرد شرکت است؛ از این رو، در سطح اطمینان بالای 99 درصد، هیچ دلیلی برای رد فرضیۀ دوم این پژوهش وجود ندارد و به عبارت دیگر، عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی اثری بیمه­ای بر رابطۀ منفی خروج از برجام و عملکرد شرکت‌ ایفا کرده است. نتایج آزمون همبستگی چندگانه نیز بیانگر کمتر بودن میزان تورم واریانس از آستانۀ پیشنهادشده (10) در ادبیات پژوهشی است.

در ادامه در نگارۀ (6)، به منظور آگاهی از این موضوع که عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی در چه بازۀ زمانی اثر بیمه‌ای خود را بر رابطۀ منفی بین خروج از برجام و عملکرد شرکت‌ ایجاد کرده است، فرضیۀ دوم با استفاده از رویکرد تفاوت - در- تفاوت نیز اجرا شد. سطح معناداری آمارۀ ال آر نزدیک صفر است که نشان‌دهندۀ معناداری کل معادلۀ رگرسیونی است. ضرایب متناظر با متغیرهای خروج از برجام به‌ترتیب برای سال‌های اول تا ششم برابر 124/0-، 099/0-، 101/0-، 049/0-، 037/0- و 017/0- و بیانگر آن است که بیشترین اثر منفی خروج از برجام بر عملکرد شرکت­ها به‌ترتیب مربوط به سال اول تا چهارم است و این اثر منفی برای سال­های پنجم و ششم پس از خروج از برجام بر اساس احتمال آمارۀ آنان معنادار نیست. در ادامه، متغیر عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی با ضریب 031/0 و سطح معناداری 0001/0 همچنان اثری مثبت و معنادار بر عملکرد شرکت دارد. در نهایت، ضریب متغیر تعاملی سال‌های اول تا سوم خروج از برجام و عملکرد مسئولیت­پذیری اجتماعی به‌ترتیب با مقدار 021/0، 020/0 و 017/0 گواه آن است که اثر بیمه‌ای عملکرد مسئولیت­پذیری اجتماعی در سطح اطمینان بالای 95 درصد در سال‌های اول تا سوم خروج از برجام بر رابطۀ منفی خروج از برجام و عملکرد شرکت‌ وارد شده است. نتایج آزمون همبستگی چندگانه نیز بیانگر کمتر بودن میزان تورم واریانس از آستانۀ پیشنهادشده (10) در ادبیات پژوهشی است.

نگارۀ 5: آزمون فرضیۀ اول

متغیر وابسته: عملکرد شرکت

نام متغیر

ضریب

خطای استاندارد

آمارۀ Z

احتمال آمارۀ Z

VIF

خروج پس از برجام

-0/077

0/014

-5/44

0001/0

4/51

مسئولیت اجتماعی

0/031

0/006

62/4

0/0001

6/79

تعامل خروج پس از برجام و مسئولیت اجتماعی

0/014

0/005

59/2

0/010

3/54

کیفیت حاکمیت شرکتی

0/551

0/111

95/4

0001/0

1/29

اندازۀ شرکت

-0/002

0/003

-0/75

0/454

1/08

وجوه نقد در دسترس

-0/126

0/040

-3/11

0/002

59/1

بدهی کوتاه‌مدت

-0/099

0/027

-3/65

0/0001

15/1

بدهی بلندمدت

-0/157

0/005

-2/78

0/006

06/1

نسبت ارزش دفتری به بازار

-0/051

0/018

-2/78

0/006

64/1

ارزش دفتری منفی

-0/016

0/034

-0/47

0/461

07/1

عرض از مبدأ

-0/092

0/074

1-/25

0/210

--

آمارۀ ال آر

99/1300

اثرات شرکت

کنترل شد

احتمال آمارۀ ال آر

0001/0

ناهمسانی واریانس

کنترل شد

(منبع: یافته‌های پژوهش)

نگارۀ 6: آزمون فرضیۀ دوم

متغیر وابسته: عملکرد شرکت

نام متغیر

ضریب

خطای استاندارد

Zآمارۀ

احتمال آمارۀ  Z

VIF

خروج از برجام سال اول

-0/124

0/021

-6/21

0001/0

4/64

خروج از برجام سال دوم

099/0-

022/0

40/4

0001/0

5/59

خروج از برجام سال سوم

101/0-

021/0

64/4-

0/0001

5/42

خروج از برجام سال چهارم

049/0-

021/0

31/2-

021/0

4/78

خروج از برجام سال پنجم

037/0-

021/0

76/1-

079/0

4/71

خروج از برجام سال ششم

017/0-

029/0

60/0-

546/0

15/6

مسئولیت­پذیری اجتماعی

031/0

006/0

45/4

0001/0

3/67

تعامل سال اول خروج از برجام و مسئولیت­پذیری اجتماعی

021/0

008/0

38/2

017/0

4/67

تعامل سال دوم خروج از برجام و مسئولیت­پذیری اجتماعی

020/0

009/0

25/2

024/0

5/21

تعامل سال سوم خروج از برجام و مسئولیت­پذیری اجتماعی

017/0

008/0

01/2

044/0

5/07

تعامل سال چهارم خروج از برجام و مسئولیت­پذیری اجتماعی

001/0

008/0

12/0

907/0

4/96

تعامل سال پنجم خروج از برجام و مسئولیت­پذیری اجتماعی

011/0

008/0

35/1

177/0

4/75

تعامل سال ششم خروج از برجام و مسئولیت­پذیری اجتماعی

013/0

009/0

44/1

150/0

84/4

کیفیت حاکمیت شرکتی

505/0

114/0

41/4

0001/0

36/1

اندازۀ شرکت

002/0-

003/0

73/0-

464/0

1/09

وجوه نقد در دسترس

001/0

060/0

02/0

982/0

59/2

بدهی کوتاه‌مدت

087/0-

027/0

21/3-

001/0

24/1

بدهی بلندمدت

135/0-

056/0

38/2-

017/0

07/1

نسبت ارزش دفتری به بازار

-0/077

021/0

57/3-

0001/0

49/2

ارزش دفتری منفی

014/0-

031/0

46/0-

642/0

09/1

عرض از مبدأ

-0/128

0/073

1-/75

0/08

--

آمارۀ ال آر

07/1343

اثرات شرکت

کنترل شد

احتمال آمارۀ ال آر

0001/0

ناهمسانی واریانس

کنترل شد

 (منبع: یافته‌های پژوهش)

بحث و نتیجه ­گیری

پژوهش‌های موجود نشان می‌دهند شرکت‌های با مسئولیت‌پذیری اجتماعی زیاد سرمایۀ اجتماعی بیشتری به دست می‌آورند و در دوران بحران کمتر آسیب می‌بینند. همچنین، شواهد تجربی نشان داده‌اند اعتماد بیشتر به این شرکت‌ها می‌تواند اثرات منفی شوک‌های سیاسی را کاهش دهد و نقش بیمه‌ای ایفا کند. بر اساس این مبانی، این مطالعه با تمرکز بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی به‌ عنوان نمایندۀ سرمایۀ اجتماعی و بهره‌گیری از روش تفاوت - در- تفاوت، اثرات بیمه‌ای مسئولیت‌پذیری اجتماعی را در دورۀ خروج از برجام بررسی کرد. در این راستا، اطلاعات مربوط به 105 شرکت برای آزمون فرضیه‌ها در دورۀ زمانی 1394 تا 1402 انتخاب و به آزمون فرضیه­های پژوهش با استفاده از نرم‌افزار استاتا اقدام شد.

نتایج فرضیۀ دوم نشان‌ داد خروج از برجام تأثیری منفی و معنادار بر عملکرد شرکت‌ها و مسئولیت‌پذیری اجتماعی اثری بیمه‌ای در کاهش این اثرات منفی دارد. این نتایج هم‌راستا با ادبیات پژوهشی است و بیان می‌کند اگر شرکت‌ها دارای سرمایۀ اجتماعی زیادی باشند، به عنوان قابل اعتمادتر شناخته می‌شوند و در شرایط کمبود اعتماد عمومی، ممکن است سرمایه‌گذاران به این شرکت‌ها حق بیمۀ ارزش‌گذاری بیشتری بدهند. از دیدگاه نظری ذی‌نفعان، شرکت‌هایی که در روابط دوسویۀ مثبت با دیگران عمل می‌کنند، به احتمال زیاد در زمان‌های بحرانی، مانند خروج از برجام، کمتر آسیب خواهند دید؛ زیرا ذی‌نفعان مختلف (مانند سهامداران، کارکنان و مشتریان) بیشتر به حمایت از این‌گونه شرکت­ها تمایل دارند.

همچنین، نتایج حاصل از فرضیۀ دوم با استفاده از رویکرد تفاوت - در- تفاوت نشان داد تأثیر منفی خروج از برجام بر عملکرد شرکت در سال‌های اول تا چهارم پس از خروج بیشترین شدت را دارد و در سال‌های بعد از آن معنادار نیست. همچنین، مسئولیت‌پذیری اجتماعی نقش مهم و اثر بیمه‌ای در کاهش اثرات منفی شوک‌های سیاسی، مانند خروج از برجام، بر عملکرد شرکت‌ها ایفا می‌کند. به‌ طور ویژه، اثرات منفی خروج از برجام بر عملکرد شرکت‌ها در سال‌های اول تا سوم بیشتر است و این اثرات منفی در سال‌های چهارم به بعد کاهش یافته‌اند.

بررسی­ها نشان می­دهند پژوهشی مشابه مطالعۀ حاضر وجود ندارد؛ اما نتایج به‌دست‌آمده در رابطه با اثر بیمه‌ای مسئولیت­پذیری اجتماعی و نقش آن در کاهش اثرات منفی بحران­های سیاسی و مالی، می­تواند هم‌راستا با پژوهش‌های نصیرزاده و مرندی (1400)، پورسلیمان و همکاران (2024)، سان و همکاران (2024)، لینز و همکاران (2017) و شیو و یانگ (2015) باشد (Sun et al., 2023; Shiu & Yang, 2015; Lins et al., 2017; Poursoleyman et al., 2024). بنابراین، مسئولیت‌پذیری اجتماعی می‌تواند در طی بحران‌های مختلف به عنوان عاملی برای کاهش آسیب‌ها و افزایش حمایت از شرکت‌ها عمل کند. این اثر بیمه‌ای می­تواند در سطح بالای 95 درصد، از همان ابتدا تا سال چهارم خروج از برجام، اثرات مثبت خود را ایجاد کند؛ بنابراین، وجود عملکرد مسئولیت‌پذیری اجتماعی هم در کوتاه­مدت و هم در بلندمدت بسیار مهم و ضروری است.

نتایج این پژوهش تأکید می‌کند مسئولیت‌پذیری اجتماعی می‌تواند به عنوان یک ابزار راهبردی برای کاهش تأثیرات منفی شوک‌های سیاسی استفاده شود و شرکت‌ها باید به این جنبه از فعالیت‌های خود توجه ویژه‌ داشته باشند. در این راستا، به شرکت­ها پیشنهاد می­شود در راستای افزایش فعالیت‌های مسئولیت‌پذیری اجتماعی خود گام بردارند. این اقدامات نه فقط می‌تواند سرمایۀ اجتماعی شرکت‌ها را افزایش دهد، بلکه می­تواند در دوران­های بحرانی نیز اثرات منفی شوک‌های سیاسی را کاهش دهد. مدیران می­توانند به منظور کاهش تأثیرات منفی ناشی از تحولات سیاسی، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و راهبردی داشته باشند و مسئولیت‌پذیری اجتماعی را به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی در نظر بگیرند؛ از این رو، شرکت‌ها باید برنامه‌های ویژه‌ای را برای افزایش فعالیت‌های مسئولیت‌پذیری اجتماعی خود طراحی کنند. به‌ طور ویژه، می‌توانند پروژه‌های اجتماعی را در جوامع محلی که در آن‌ها فعالیت می‌کنند، تقویت کنند. این اقدامات می‌تواند به بهبود تصویر عمومی شرکت و افزایش اعتماد ذی‌نفعان کمک کند.

بنابراین، مدیران باید مسئولیت‌پذیری اجتماعی را به ‌عنوان یک اولویت راهبردی در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت خود در نظر بگیرند. این امر می‌تواند شامل توسعۀ سیاست‌ها و اقداماتی باشد که هدف آن‌ها تقویت روابط با ذی‌نفعان مختلف، از جمله سهامداران، کارکنان و مشتریان است. همچنین، به شرکت‌ها پیشنهاد می‌شود به منظور تقویت مسئولیت‌پذیری اجتماعی، برنامه‌های آموزشی برای مدیران و کارکنان در زمینۀ اهمیت مسئولیت‌پذیری اجتماعی و نقش آن در عملکرد شرکت برگزار کنند.

 در ارزیابی عملکرد شرکت‌ها، به حسابرسان پیشنهاد می­شود شاخص‌های مرتبط با مسئولیت‌پذیری اجتماعی را مدنظر قرار دهند و تأثیر این شاخص‌ها را در تحلیل‌های خود بررسی کنند. به سرمایه‌گذاران نیز پیشنهاد می­شود تا به شرکت‌هایی که در زمینۀ مسئولیت‌پذیری اجتماعی فعالیت می‌کنند، بیشتر توجه داشته باشند؛ زیرا این شرکت‌ها در دوره‌های بحرانی عملکرد بهتری نشان می‌دهند و ریسک کمتری برای سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کنند.

با توجه نتایج به‌دست‌آمده، پیشنهاد می‌شود پژوهش‌های آینده تأثیر تعدیلی اجزای پایداری شرکتی و رتبه‌بندی اعتباری در این رابطه را نیز بررسی کنند؛ زیرا احتمالاً اثرات مثبتی که پایداری شرکتی و رتبه­های بالای اعتباری برای شرکت­ها دارند، می­تواند همانند مسئولیت‌پذیری اجتماعی اثرات بیمه‌ایی نیز بر بحران­ها و شوک­های سیاسی داشته باشند.

[1] Stata

[1] Corporate social responsibility

[2] Herfindahl-Hirschman

امین، مجید، و جعفری، معصومه (1402). شوک‌های اطلاعاتی مثبت، رفتار سرمایه‌گذاران و خطر سقوط قیمت سهام. مطالعات اخلاق و رفتار در حسابداری و حسابرسی، 3(2)، 95-120.‎
امیداخگر، محمد، امینی، پیمان، و مرادی، آزاده (1400). بررسی تأثیر عملکرد زیست‌محیطی بر ریسک سقوط قیمت سهام با تأکید بر ارتباطات سیاسی در بورس اوراق بهادار تهران. نشریۀ پژوهش های حسابداری مالی، 13(2)، 101-120. https://doi.org/10.22108/far.2021.128585.1754
برادران حسن‌زاده، رسول، ابیضی، عیسی، و نامور، رامین (1398). تأثیر ارتباطات سیاسی بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکت با تأکید بر رقابت بازار محصول. پژوهشهای تجربی حسابداری، 9(33)، 301-325.
حساس یگانه، یحیی، و سلیمی، محمد جواد (1389). مدلی برای رتبه‌بندی حاکمیت شرکتی در ایران. مطالعات تجربی حسابداری مالی، 8(30)، 1-35.  https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.28210166.1389.8.30.1.4
فراس هادی مکصوصی، کرار، منصورفر، غلامرضا، و دیدار، حمزه (1401). رقابت در صنعت و گزارشگری مسئولیت اجتماعی. نشریۀ پژوهش‌های حسابداری مالی، 14(4)، 59-82.
محمودزاده، احد، و پورتقی، میلاد (1402). بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی بر ریسک سقوط قیمت سهام با تأکید بر نقش تعدیلکنندۀ ارتباطات سیاسی. چهاردهمین همایش ملی پژوهش­های مدیریت و علوم انسانی در ایران، تهران.
https://civilica.com/doc/1703561/certificate/print
مشایخ، شهناز، و طهماسبی آشتیانی، مهسا (1403). رابطۀ حساسیت و توجه سرمایه‌گذار نسبت به گزارشگری مسئولیت اجتماعی و اثر تعاملی عملکرد شرکت بر آن. پژوهش‌های تجربی حسابداری، 14(1)، 63-88.
نصیرزاده، فرزانه، و مرندی، زکیه (1400). رابطۀ بین مسئولیت‌پذیری اجتماعی و بحران‌های مالی با تأکید بر نقش ارتباطات سیاسی. اقتصاد باثبات و توسعۀ پایدار، 3(2)، 81-108.‎ https://sid.ir/paper/410244/fa

References

Agoraki, M. E. K., Kouretas, G. P., & Laopodis, N. T. (2022). Geopolitical risks, uncertainty, and stock market performance. Economic and Political Studies, 10(3), 253-265. https://doi.org/10.1080/20954816.2022.2095749
Akhgar, M. O., Amini, P., & Moradi, A. (2021). The Effect of Environmental Performance on Stock Price Crash Risk with an Emphasis on Political Connections in Tehran Stock Exchange (TSE). Financial Accounting Research13(2), 101-120. https://doi.org/10.22108/far.2021.128585.1754 [In Persian]
Amin, M., & Jafari, M. (1402). Positive information shocks, investor behavior and risk of stock price crash. Ethics and Behavior Studies in Accounting and Auditing, 3(2), 120-95.‎ https://journals.iau.ir/article_704595.html [In Persian]
Arrow, K. J. (1972). Gifts and exchanges. Philosophy and Public Affairs 1, 343–362. https://www.jstor.org/sici?sici=0048-3915(197222)1:4%3C343:GAE%3E2.0.CO;2-5
Baradaran Hassanzadeh, R., Abaizi, A., & Namour, R. (2018). The effect of political communication on corporate social responsibility with an emphasis on product market competition. Experimental Accounting Research, 9(33), 301-325. https://sid.ir/paper/384476/fa [In Persian]
Barnett, M. L., & Salomon, R. M. (2012). Does it pay to be really good? Addressing the shape of the relationship between social and financial performance. Strategic Management Journal, 33(11), 1304-1320. https://doi.org/10.1002/smj.1980
Bates, T. W., Kahle, K. M., & Stulz, R. M. (2009). Why Do U.S. Firms Hold So Much More Cash than They Used To?. The Journal of Finance, 64(5), 1985-2021. https://doi.org/10.1111/j.1540-6261.2009.01492.x
Brammer, S., & Millington, A. (2008). Does it pay to be different? An analysis of the relationship between corporate social and financial performance. Strategic Management Journal, 29(12), 1325-1343. https://doi.org/10.1002/smj.714
Brealey, R. A., Myers, S. C., & Allen, F. (2011). Principles of Corporate Finance. McGraw-Hill.
Brown, L. D., & Caylor, M. L. (2006). Corporate Governance and Firm Performance. Journal of Accounting and Public Policy, 25(4), 409-434. https://doi.org/10.1016/j.jaccpubpol.2006.05.005
Dasgupta, P. (1988). Trust as a commodity. In D. Gambetta, (Ed.), Trust: Making and Breaking Cooperative Relations. Basil Blackwell, Oxford, UK. https://www.researchgate.net/publication/2485739_Trust_as_a_Commodity
Delmas, M. A., & Burbano, V. C. (2011). The drivers of greenwashing. California Management Review, 54(1), 64-87. https://doi.org/10.1525/cmr.2011.54.1.64
Fama, E. F., & French, K. R. (1992). The Cross-Section of Expected Stock Returns. The Journal of Finance, 47(2), 427-465. https://doi.org/10.1111/j.1540-6261.1992.tb04398.x
Fiorillo, P., Meles, A., Pellegrino, L. R., & Verdoliva, V. (2024). Geopolitical risk and stock price crash risk: The mitigating role of ESG performance. International Review of Financial Analysis, 91. http://dx.doi.org/10.1016/j.irfa.2023.102958
Firas Hadi Magsoosi, K., Mansourfar, G., & Didar, H. (2023). Industry Competition and Corporate Social Responsibility Reporting. Financial Accounting Research14(4), 59-82. https://doi.org/10.22108/far.2023.137828.1975 [In Persian]
Flammer, C. (2013). Corporate social responsibility and shareholder reaction: The environmental awareness of investors. Academy of Management Journal, 56(3), 758-781. https://doi.org/10.5465/amj.2011.0744
Fukuyama, F. (1995). Trust (Free Press). New York, NY. https://ciaotest.cc.columbia.edu/journals/scs/v1i1/f_0026836_22565.pdf
Gambetta, D. (1988). Can we trust trust? In D. Gambetta, (Ed.), Trust: Making and Breaking Cooperative Relations. Basil Blackwell, Oxford, UK. https://www.researchgate.net/publication/255682316_Can_We_Trust_Trust_Diego_Gambetta
Ghasseminejad, S., & Jahan-Parvar, M. R. (2021). The impact of financial sanctions: The case of Iran. Journal of Policy Modeling43(3), 601-621. https://doi.org/10.1016/j.jpolmod.2021.03.001
Gompers, P., Ishii, J. L., & Metrick, A. (2003). Corporate Governance and Equity Prices. The Quarterly Journal of Economics, 118(1), 107-155. https://doi.org/10.1162/00335530360535162
Guiso, L., Sapienza, P., & Zingales, L. (2004). The role of social capital in financial development. American Economic Review, 94, 526–556. https://doi.org/10.1257/0002828041464498
Guiso, L., Sapienza, P., & Zingales, L. (2008). Trusting the stock market. Journal of Finance, 63, 2557–2600. https://doi.org/10.1111/j.1540-6261.2008.01408.x
Hassas Yeganeh, Y., & Salimi, M. J. (2010). Developing a Model for Corporate Governance Rating in Iran. Empirical Studies in Financial Accounting, 8(30), 1-35. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.28210166.1389.8.30.1.4 [In Persian]
Jensen, M. C. (2000). A Theory of the Firm: Governance, Residual Claims, and Organizational Forms. Harvard University Press.
Kirkpatrick, G. (2009). The Corporate Governance Lessons from the Financial Crisis. OECD Journal: Financial Market Trends, 2009(1), 61-87. https://doi.org/10.1787/fmt-2009-5km91g2rrx6d
La Porta, R., Florencio, L. D. S., Andrei, Sh., & Robert, W. V. (1997). Trust in large organizations, American Economic Review Papers and Proceedings, 87, 333–338. https://www.researchgate.net/publication/5193839_Trust_in_Large_Organizations
Lins, K. V., Servaes, H., & Tamayo, A. (2017). Social capital, trust, and firm performance: The value of corporate social responsibility during the financial crisis. The Journal of Finance, 72(4), 1785-1824. https://doi.org/10.1111/jofi.12505
Liu, L. (2008). The Relationship between Book-to-Market Ratio and Stock Returns: Evidence from the Chinese Stock Market. International Journal of Business and Management, 3(12), 121-129. https://doi.org/10.5539/ijbm.v3n12p121
Lyon, T. P., & Montgomery, A. W. (2015). The means and end of greenwash. Organization & Environment, 28(2), 223-249. https://doi.org/10.1177/1086026615575332
Mahmoudzadeh, A., & Portaqi, M. (1402). Investigating the impact of social responsibility on the risk of falling stock prices, emphasizing the moderating role of political communication. The 14th National Conference of Management and Humanities Researches in Iran, Tehran. https://civilica.com/doc/1703561/certificate/print [In Persian]
Mashayekh, S., & Tahmasebi Ashtiani, M. (2024). The Interactive Impact of Investor Attention and Company Performance on Corporate Social Responsibility Reporting. Empirical Research in Accounting, 14(1), 63-88. https://doi.org/10.22051/jera.2024.45498.3183 [In Persian]
Mishra, D. R., Ghoul., S. E., Guedhami, O., Chuk C. Y. K. (2011). Does Corporate Social Responsibility Affect the Cost of Capital?. Journal of Banking & Finance, 35(9), 2388- 2406. https://doi.org/10.1016/j.jbankfin.2011.02.007
Modigliani, F., & Miller, M. H. (1958). The Cost of Capital, Corporation Finance and the Theory of Investment. The American Economic Review, 48(3), 261-297. https://doi.org/10.2307/1809766
Myers, S. C. (2001). Capital Structure. The Journal of Economic Perspectives, 15(2), 81-102. https://doi.org/10.1257/jep.15.2.81
Nasirzadeh, F., & Marandi, Z. (2021). The relationship between social responsibility and financial crises with emphasis on the role of political communication. Stable economy and Sustainable Development, 2(2), 81-108.‎ https://sid.ir/paper/410244/fa [In Persian]
Opler, T., Pinkowitz, L., Stulz, R. M., & Williamson, R. (1999). The Determinants and Implications of Corporate Cash Holdings. Journal of Financial Economics, 52(1), 3-46. https://doi.org/10.1016/S0304-405X(99)00003-3
Poursoleyman, E., Mansourfar, G., Hassan, M. K., & Homayoun, S. (2024). Did corporate social responsibility vaccinate corporations against COVID-19?. Journal of Business Ethics189(3), 525-551. https://doi.org/10.1007/s10551-023-05331-1
Putnam, R. D. (1993). Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy. Princeton University Press, Princeton, NJ. https://www.jstor.org/stable/j.ctt7s8r7
Ransariya, S., & Bhayani, S. (2022). The impact of corporate social responsibility on financial performance – infosys way. International Journal of Accounting Business and Finance, 1(2), 11-18. https://doi.org/10.55429/ijabf.v1i2.35
Saadaoui, F., Jabeur, S. B., & Goodell, J. W. (2023). Geopolitical risk and the Saudi stock market: Evidence from a new wavelet packet multiresolution cross-causality. Finance Research Letters, 53. https://doi.org/10.1016/j.frl.2023.103654
Sacconi, L., & Giacomo, D, A. (2011). Social Capital, Corporate Responsibility, Economic Behaviour and Performance. Palgrave MacMillan, New York, NY. http://ndl.ethernet.edu.et/bitstream/123456789/13686/1/85%20.%20Lorenzo_Sacconi%2C_.pdf
Sapienza, P., & Luigi, Z. (2012). A trust crisis. International Review of Finance, 12, 123–131. https://econpapers.repec.org/article/blairvfin/v_3a12_3ay_3a2012_3ai_3a2_3ap_3a123-131.htm
Servaes, H., & Tamayo, A. (2013). The impact of corporate social responsibility on the value of the firm: The role of customer awareness. Management Science, 59, 1045–1061. https://doi.org/10.1287/mnsc.1120.1630
Shiu, Y. M., & Yang, S. L. (2017). Does engagement in corporate social responsibility provide strategic insurance‐like effects?. Strategic Management Journal38(2), 455-470. https://doi.org/10.1002/smj.2494
Shleifer, A., & Vishny, R. W. (1997). A Survey of Corporate Governance. The Journal of Finance, 52(2), 737-783. https://doi.org/10.1111/j.1540-6261.1997.tb03832.x
Sun, W., Lu, Y., Yang, J., Xue, Z., & Wang, Q. (2024). Market penalty, collective punishment, and buffering: A study on the insurance‐like effect of CSR in environmental violations. Business Ethics, the Environment & Responsibility. https://doi.org/10.11 12684
Wu, Y., Zhang, K., & Xi340e, J. (2020). Bad greenwashing, good greenwashing: corporate social responsibility and information transparency. Management Science, 66(7), 3095-3112. https://doi.org/10.1287/mnsc.2019.3340
Zhang, Y., He, J., He, M., & Li, S. (2023). Geopolitical risk and stock market volatility: A global perspective. Finance Research Letters, 53. https://doi.org/10.1016/j.frl.2022.103620