Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant Professor of Accounting, Faculty of Literature and Humanities, University of Guilan, Rasht, Iran.
2 Master of Accounting, Golestan Institute of Higher Education, Gorgan, Iran.
3 Master of Accounting, Faculty of Economics and Administrative Sciences, University of Mazandaran, Babolsar, Iran.
4 Master of Auditing, Bandargaz Branch, Islamic Azad University, Bandargaz, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
یکی از مهمترین هزینههای هر شرکتی هزینههای مربوط به مالیات است که در پژوهشهای گذشته بهتفصیل بررسی شدهاند؛ این هزینهها رابطۀ مستقیمی با سودآوری و ارزش سهامداران دارند [5]. گراهام [49] به برخی تأثیرات مالیات بر فرایند تصمیمگیری شرکتها اشاره کرده است. برخی مطالعهها نیز دربارۀ انگیزههای موجود برای اتخاذ راهبردهای اختیاری بهمنظور به حداقل رساندن مالیات انجام شدهاند [71، 72]. با وجود این، برخی از مطالعهها نیز معتقدند شرکتها به جای کاهش پرداخت مالیات به دنبال به حداکثر رساندن آناند تا از این طریق، به حفظ وجهه عمومی خود قادر باشند [68-70-73-80]. مرور ادبیات پژوهش نشان میدهد شرکتهایی که به عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکتی خود اهمیت میدهند، از انگیزۀ زیادی برای حفظ وجهه خود برخوردارند [36، 45]. درحقیقت، این شرکتها شهرت خود را بر پایۀ عملکرد مسئولیت اجتماعی بنا مینهند و بنابراین، افزایش وجهۀ مسئولیت اجتماعی شرکتی از اهمیت بسزایی برای آنان برخوردار است [1]. با توجه به اینکه اجتناب مالیاتی با پیامدهای منفی برای وجهۀ شرکتها همراه است، شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی میباید از انجام فعالیتهای صرفهجویی مالیاتی خودداری کنند. با وجود این، بعضی اوقات مشاهده شده است شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی[1] نیز به انجام فعالیتهای اجتناب مالیاتی اقدام کردهاند [65، 72]. درنهایت، آنچه مشخص است وجود شواهد متعارض در زمینۀ رفتار شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی در بحث پرداخت مالیات است.
مباحث مطرح دربارۀ اجتناب مالیاتی شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی با خلأ پژوهشی دربارۀ تأثیر ساختار مالکیت، بهخصوص مالکیت خانوادگی بر این رفتار پیوند خورده است. بهطورکلی، ادبیات پژوهش بر تعهد بالای شرکتهای خانوادگی در زمینۀ مسئولیت اجتماعی شرکتی تأکید دارد [22، 32]. به عبارت دیگر، شرکتهای خانوادگی ضمن توجه ویژه به تقاضای سهامداران و تداوم فعالیتهای اجتماعی خود به دنبال ارائۀ یک عملکرد اجتماعی و محیطی پذیرفتهشده از سوی خود هستند [32-46-47]. با وجود این، با توجه به ادبیات پژوهش، شرکتهای خانوادگی، رفتارهای متفاوتی در زمینۀ فعالیتهای اجتناب مالیاتی از خود نشان میدهند [68-70-71-72-73-80]. براساس نظریۀ تصاحب منافع شخصی[2]، مالکیت خانوادگی میتواند میان این نوع مالکان و سهامدارن جزء، مسائل نمایندگی به وجود آورد؛ زیرا شرکتهای خانوادگی بیشتر به دنبال سوءاستفاده از سهامداران جزء برای تأمین منافع شخصی و درنتیجه، افزایش ثروت خود هستند [20]. یکی از ابزارهای مالکان خانوادگی برای تأمین منافع شخصی آنان، ارتکاب فعالیتهای اجتناب مالیاتی است؛ زیرا چنین فعالیتهایی مستلزم پنهانکردن حقایق و انجام معاملههای پیچیده از سوی مدیران شرکتها است و بدین ترتیب، توانایی سهامداران جزء برای نظارت بر رفتارهای مدیریتی کاهش مییابد و درنتیجه، سپری برای فرصتطلبی مدیران فراهم میسازد [43]. با وجود این، مطالعههای دیگر مطابق با نظریۀ ثروت اجتماعی - عاطفی[3]، ضمن ارائۀ یافتههایی کاملاً متفاوت اذعان میدارند شرکتهای خانوادگی، بیشتر درصدد افزایش وجهه و تداوم حضور خود در بازارند و مالکان خانوادگی مراقب شهرت و نام شرکتشان هستند؛ زیرا شرکتهایشان بهصورت موروثی به نسلهای آینده منتقل میشود [24]، بنابراین، به جای انجام اقدامهای خطرناک نظیر اجتناب مالیاتی به دنبال انجام فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی خود هستند [26-53-55-73].
بنابراین، با توجه به رفتارهای متفاوت شرکتها و وجود نتایج مختلف و متنوع، بهخصوص دربارۀ شرکتهای خانوادگی، سؤالی که مطرح میشود این است که آیا وجود مالکیت خانوادگی تأثیری بر رفتار شرکتها دارد یا خیر؛ با این حال، نادیده انگاشته شدن این موضوع در عمده مطالعههای داخلی و وجود یک فضای خالی در ادبیات حسابداری و مالیاتی، به ایجاد انگیزهای برای انجام پژوهش حاضر منجر شد؛ ازاینرو، هدف پژوهش حاضر آن است که به یک رابطۀ سهبعدی متشکل از مسئولیت اجتماعی شرکتی، اجتناب مالیاتی و مالکیت خانوادگی بپردازد و درصدد است تا با کمک نظریۀ ثروت اجتماعی - عاطفی و نظریۀ نمایندگی دریابد آیا مالکیت خانوادگی تأثیری بر توازن بین اهداف اقتصادی و اخلاقی شرکتها دارد یا خیر.
نتایج پژوهش حاضر میتواند موجب بسط مبانی تجربی پژوهشهای گذشته شود و به توسعۀ ادبیات حسابداری و مالیاتی در کشورهای در حال توسعه ازجمله بازار سرمایه نوظهور ایران، کمک شایانی کند. همچنین، پژوهش حاضر، ضمن پاسخگویی به سؤالهای پژوهش، درصدد درک نقش تعهد اجتماعی در زمینۀ روشهای صرفهجویی مالیاتی و نیز بررسی نقش تعدیلی مالکیت خانوادگی در این زمینه است و نشان خواهد داد مالکیت خانوادگی چه تأثیری بر رفتار اقتصادی و اخلاقی شرکتها میگذارد که این موضوع بهعنوان دستاورد علمی میتواند اطلاعات سودمندی را در اختیار سرمایهگذاران، قانونگذاران بازار سرمایه، تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری و سایر استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری قرار دهد. در ادامه، ابتدا مبانی نظری، فرضیهها و پیشینۀ پژوهش ارائه شدهاند. سپس با بیان یافتهها و نتیجهگیری و ارائۀ پیشنهادها، پژوهش به پایان میرسد.
مبانی نظری و مروری بر پیشینۀ پژوهش
عملکرد اجتماعی شرکت و اجتناب مالیاتی
براساس نظریۀ نمایندگی، یک شرکت در قالب توافق یا قرارداد منعقدشده بین سهامداران و مدیران با هدف ایجاد ثروت برای سهامداران تعریف میشود [54]. با وجود این، دغدغههای جوامع دربارۀ مسائل محیطی و اجتماعی در طی دهههای اخیر بهشدت افزایش یافته است. دامنۀ این دغدغهها به محیط شرکتها نیز انتقال پیدا کرده است؛ زیرا انتظار میرود توجه شرکتها معطوف به فعالیتهای دوستدار محیط زیست و مسئولیت اجتماعی شود. در طی سالهای گذشته، تعداد شرکتهای فعال داوطلب در عرصۀ مسئولیتهای اجتماعی شرکتی بهشدت رو به افزایش بوده و این مسئله توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است [28-54-61].
راهبرد مسئولیت اجتماعی شرکتی یک مدل مدیریتی جایگزین و نوظهور محسوب میشود که شرکت را مجموعهای از روابط بین مالکین و مدیران و سایر گروههای دخیل در فرایند تکامل شرکت نظیر کارکنان، مشتریان، تأمینکنندگان، رقبا، محیط و بهطور کل جامعه قلمداد میکند [11]. مطالعههای پیشین [39، 65] معتقدند یکی از مهمترین پیامدهای اهتمام به انجام مسئولیتهای اجتماعی شرکتی، افزایش وجهۀ شرکت است که این امر به افزایش درک ذینفعان و اعتماد آنها به شرکت منتج میشود [33، 79].
فارغ از دغدغههای اجتماعی و زیست محیطی، یکی دیگر از دغدغههای همیشگی شرکتها سهم مالیاتها در هزینههای شرکت است؛ زیرا پرداخت مالیات همواره به معنی کاهش ثروت سهامداران است. در سالهای اخیر، دغدغههای پژوهشی دربارۀ رابطۀ مسئولیت اجتماعی شرکتی و اجتناب مالیاتی همواره وجود داشته است [2، 3]. مطابق با ادبیات پژوهش، وجود تعادل بین اهداف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی از ضرورت بسیاری برخوردار است [62]؛ زیرا همانطور که پرداخت مالیات از سوی شرکت برای جامعه منافعی دارد، بر عملکرد اجتماعی و زیست محیطی شرکت نیز تأثیرگذار خواهد بود [4]. همچنین، اجتناب مالیاتی یا هرگونه اقدامی در راستای صرفهجویی مالیاتی، ممکن است که بر علیه منافع جامعه باشد. همچنین، اجتناب مالیاتی ممکن است تأثیر منفی بر وجهۀ شرکت بهعنوان ارزشمندترین دارایی شرکت داشته باشد. در همین رابطه، لاندری و همکاران [58] معتقدند صرفهجویی مالیاتی ناشی از فرایند اجتناب مالیاتی به مراتب کمتر از هزینۀ از دست رفتن شهرت شرکت در اثر انجام این فعالیتها است؛ بنابراین، انتظار بر وجود رابطۀ منفی بین مسئولیت اجتماعی شرکتی و اجتناب مالیاتی است و هرچه عملکرد شرکت در زمینۀ مسئولیت اجتماعی افزایش یابد، به همان نسبت نیز میزان اجتناب مالیاتی شرکت کاهش خواهد یافت.
اعتقاد بر این است که شرکتها میباید با صیانت از فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی خود، ضمن حفظ وجۀ خود در جامعه [45] رابطۀ مثبت خود را با ذینفعان حفظ کنند تا از این طریق، بر ارزش شرکت و سهامداران بیافزایند. لوپز - گونزالز و همکاران [63] نیز در پژوهش خود ارتباط منفی بین مسئولیت اجتماعی شرکت و اجتناب را نشان دادند. همچنین، انتظار میرود کاهش اجتناب مالیاتی باعث برقراری توازن بین منافع اقتصادی و زیستمحیطی شود. به عبارت دیگر، شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی از انجام هرگونه فعالیت آسیبرسان به وجهه و شهرت خود اجتناب میکنند؛ بنابراین، فرضیۀ اول پژوهش به شکل زیر تدوین میشود:
فرضیۀ اول: عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکت، تأثیر منفی بر اجتناب مالیاتی دارد.
نقش تعدیلکنندۀ مالکیت خانوادگی
شرکتهای خانوادگی از جنبههای گوناگون تعریف میشوند. عضویت اعضای خانواده در هیئتمدیره، درصد مالکیت سهم از سوی اعضای خانواده و کنترل یا نفوذ چشمگیر خانواده در شرکت، از عواملیاند که شرکتهای خانوادگی به کمک آنها تعریف میشوند [16]. در مقایسه با دیگر سهامداران، مالکیت خانوادگی یک ساختار سازمانی مؤثر در نظر گرفته میشود [68، 19]. شرکتهای خانوادگی دارای تمرکز مالکیت بیشتر، سیاستهای متنوع کمتر و اهداف بلندمدتترند و همچنین، نگرانی بیشتری بابت شهرت خود دارند [29]. ضمن اینکه در شرکتهای خانوادگی، معمولاً اعضای خانواده نهتنها مالک شرکت، مدیر نیز هستند و میتوانند بر تصمیمهای شرکت تأثیر بگذارند. به بیان دیگر، آنها از قدرت زیاد و مناصب اساسی برخوردارند که در وهلۀ نخست بر فرآیندهای مدیریت و تصمیمگیری و سپس بر تعهد اجتماعی شرکت و رفتار اجتناب مالیاتی آن تأثیرگذارند.
با توجه به ارتقای راهبردهای مسئولیت اجتماعی شرکتی در شرکتهای خانوادگی، مدل ویزمن و گومز - میجا[76] و گومز - میجا و همکاران [47] با عنوان ثروت اجتماعی - عاطفی، معتقد به تمایل شرکتهای خانوادگی به انجام رفتارهای مسئولیت اجتماعیاند. آنها معتقدند تصمیمهای اتخاذشده در شرکتهای خانوادگی منوط به حفظ ثروت اجتماعی - عاطفی شرکتاند که به نوعی سرلوحۀ تصمیمهای مدیریتی نیز محسوب میشوند. براساس نظریۀ ثروت اجتماعی - عاطفی، شرکتهای خانوادگی تمایل زیادی به پاسخگویی به مسائل اجتماعی و ذینفعان در مقایسه یا سایر شرکتها دارند [46، 64] و اعتقاد بر این است که ویژگی بارز شرکتهای خانوادگی، اهداف غیرمالی آنها نظیر هویت، وجهه، تداوم فعالیت و حفظ وجهۀ مطلوب در محیط جامعه است [22، 64].
همچنین، تأثیر مالکیت خانوادگی بر اجتناب مالیاتی شرکتی از دو منظر تأیید شده است. با توجه به تأثیر مالکیت خانوادگی بر اجتناب مالیاتی، دو رویکرد کاملاً متفاوت از منظر نظریۀ نمایندگی مطرح میشود؛ یک جریان پژوهشی قائل به حفظ وجهۀ خانوادگی برای نسلهای آینده است [53]. در شرکتهای خانوادگی به دلیل تمرکز مالکیت بیشتر و همسویی منافع بین مدیران و مالکان، مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی کاهش مییابد [55]. نتایج پژوهشهای اخیر نیز بیان میکنند مالکان خانوادگی، بیشتر از سایرین نگران جریمههای بالقوه و لطمه به خوشنامی و اعتبار خود بودهاند و انگیزۀ کمتری برای اجتناب مالیاتی دارند. مالکان خانوادگی مراقب شهرت و نام شرکتشان هستند؛ زیرا شرکتهایشان بهصورت موروثی به نسلهای آینده منتقل میشوند [24]. به این ترتیب، آنها به جای نگرانی دربارۀ سودآوری و منافع کوتاهمدت خود، نگران حفظ بلندمدت این ثروت آبا و اجدادی خود هستند. در همین رابطه، جنسن و مک لینگ [54] معتقدند افزایش مالکیت خانوادگی و سرمایهگذاریهای بلندمدت باعث کاهش هزینههای نمایندگی بین مدیریت و مالکیت میشود [41]. گومز - میجا و همکاران [46] نیز معتقدند شرکتهای خانوادگی درنتیجۀ افزایش تمرکز مالکیت بهعنوان یک مکانیسم نظارتی مؤثر، از هزینههای نمایندگی کمتری برخوردارند [67]. این استدلال نشان میدهد بهعنوان یک ویژگی حاکمیت شرکتی، مالکیت خانوادگی، مشکل بالقوۀ فرصتطلبی مدیریتی را کاهش میدهد و به موقعیتهای اجتناب مالیاتی کمتری منجر میشود. چن و همکاران [29] نیز دریافتند شرکتهای خانوادگی، اجتناب مالیاتی کمتری نسبت به شرکتهای غیر خانوادگی دارند. همچنین، یکی از تفاوتهای مهم شرکتهای خانوادگی و غیر خانوادگی دغدغههای آنها در زمینۀ ثروت اجتماعی - عاطفی است. از منظر رویکرد ثروت اجتماعی - عاطفی، شرکتهای خانوادگی مبادرت به اتخاذ تصمیمهایی میکنند که توجیه اقتصادی عقلانی برای شرکت ندارد [21، 48]. آنها معمولاً از اتخاذ تصمیمهای پرخطری که ممکن است ثروت اجتماعی - عاطفی و خانوادگی آنها را به خطر بیاندازد، اجتناب میکنند و چشمداشتی به منافع و سودآوری کوتاهمدت حاصل از آن تصمیمها ندارند [31]؛ بنابراین، آنها هیچگاه خطر بدنامشدن به دلیل انجام فعالیتهای مالیاتی نهچندان مشخص را به جان نمیخرند. در همین رابطه، دایر و ویتن [36] معتقدند شرکتهای خانوادگی تعصب زیادی بر انجام مسئولیتهای اجتماعی خود دارند؛ بنابراین، از انجام هرگونه فعالیتی که تأثیر منفی بر وجهه و نام خانوادگی آنها داشته باشد، پرهیز میکنند. همچنین، رضائی پیته نوئی و غلامرضاپور [6] دریافتند در ایران مالکیت خانوادگی، به دلیل همسویی منافع بین مدیران و مالکان و مسائل نمایندگی کمتر در آن، موجب کاهش اجتناب مالیاتی شرکتها میشود؛ بنابراین، از شرکتهای خانوادگی انتظار میرود تمایلی به انجام فعالیتهای اجتناب مالیاتی نداشته باشند تا از این طریق به حفظ وجهه خود قادر باشند.
دیدگاه مخالف بیان میکند مالکیت خانوادگی به بروز مسائل نمایندگی بین سهامداران عمده و سهامداران جزء منجر میشود؛ زیرا در اینگونه شرکتها، سهامداران عمده و خانوادگی سعی در تأمین منافع شخصی خود با هزینۀ سهامدارن جزء دارند [40]. همسو با این دیدگاه، پژوهشهای متعددی به موضوع شرکتهای خانوادگی پرداختهاند؛ برای مثال، برتراند و همکاران[23] و باء و همکاران [20] به شواهدی مبنی بر رفتار فرصتطلبانه و انحراف منابع در شرکتهای خانوادگی هندی و شرکتهای خانوادگی کرهای دست یافتند که چنین رفتارهایی کاهش بازده در شرکتهای خانوادگی را به همراه خواهد داشت. درخصوص تمایل مالکان خانوادگی به ارتکاب فعالیتهای اجتناب مالیاتی، چنین استدلال میشود با توجه به اینکه اجتناب مالیاتی مستلزم انجام معاملههای پیچیده از سوی مدیران شرکتهاست و توانایی سهامداران جزء برای نظارت بر رفتار مدیران را کاهش میدهد، مکانیزم مناسبی برای تأمین منافع شخصی مالکان خانوادگی بهشمار میرود [43]. علاوه بر این، معمولاً خانوادههایی که مالکیت شرکتها را بر عهده دارند، به دنبال افزایش قدرت خود و حفظ مالکیت موروثی شرکت در میان اعضای خانواده و نسلهای آتی خود هستند که در این میان، نگهداشت وجهنقد ابزاری مهم برای پیشگیری از خطرهای احتمالی ورشکستگی و افزایش ثروت خانواده محسوب میشود [35]. کورومان و وندت [57] دریافتند شرکتهای خانوادگی از اجتناب مالیاتی بیشتری نسبت به شرکتهای غیر خانوادگی در کشور آلمان برخورداند؛ بنابراین، با توجه به اینکه سیاستهای اجتناب مالیاتی باعث کاهش خروج وجه نقد از شرکت میشود، انتظار میرود بین مالکیت خانوادگی و راهبرد اجتناب مالیاتی شرکت رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشته باشد.
بنابراین، استدلال میشود مالکیت خانوادگی بتواند تأثیر عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکتی بر اجتناب مالیاتی را تعدیل (تشدید یا تضعیف) کند؛ اما نوع تعدیل (تشدید یا تضعیف) با توجه به دو نظریۀ مطرحشده، بر پایۀ دو مسئله استوار است: 1) تعهد بالای شرکتهای خانوادگی در زمینۀ مسئولیتهای اجتماعی شرکتی (نظریۀ ثروت اجتماعی - عاطفی) و 2) افزایش تعارض نمایندگی بین سهامداران جزء و عمده که به افزایش اجتناب مالیاتی منجر میشود (نظریۀ نمایندگی)؛ بنابراین، فرضیۀ دوم پژوهش براساس نقش تعدیلی مالکیت خانوادگی با توجه به دو نظریۀ فوق بهصورت زیر ارائه میشود:
فرضیۀ دوم: مالکیت خانوادگی باعث تعدیل رابطۀ منفی بین عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکتی و اجتناب مالیاتی میشود.
نظریۀ ثروت اجتماعی - عاطفی: مالکیت خانوادگی باعث تشدید رابطۀ منفی بین عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکتی و اجتناب مالیاتی میشود.
نظریۀ نمایندگی: مالکیت خانوادگی باعث تضعیف رابطۀ منفی بین عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکتی و اجتناب مالیاتی میشود.
روششناسی پژوهش
جامعۀ آماری پژوهش متشکل از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1393 الی 1397 است که با توجه به نگاره (1) تعداد 126 شرکت بهعنوان نمونه انتخاب شدند.
نگاره 1. روند انتخاب نمونۀ آماری
ردیف |
شرح |
تعداد شرکتها |
1 |
کل شرکتهایی که تا پایان سال 1397 عضو بورس بودند. |
341 |
2 |
از ابتدای سال 1393 در بورس اوراق بهادار پذیرفتهنشده باشد. |
(72) |
3 |
سال مالی آن منتهی به پایان اسفندماه نباشد. |
(46) |
4 |
تغییر سال مالی یا تغییر فعالیت داده باشد. |
(35) |
5 |
جزء شرکتهای سرمایهگذاری و واسطهگری مالی باشد. |
(62) |
7 |
تعداد نمونۀ آماری انتخابشده |
126 |
دادههای پژوهش حاضر با مراجعه بهصورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران موجود در سامانۀ کدال، نرمافزار رهآورد نوین و پایگاه اینترنتی بورس اوراق بهادار استخراج شدند. تجزیهوتحلیل نهایی دادهها با نرمافزار اقتصادسنجی Eviews10 و Stata14 صورت گرفت.
مدل و متغیرهای بهکاررفته
بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش از مدلهای رگرسیون چندمتغیرۀ زیر بر مبانی مطالعه لوپز - گونزالز و همکاران [63] استفاده شده است:
(1) |
TAi,t = β0 + β1CSRi,t + β2ROAi,t + β3GROWi,t + β4SIZEi,t + β5LEVi,t + β6CAPINTi,t + β7INVINTi,t + εi,t |
(2) |
TAi,t = β0 + β1CSRi,t + β2FAMILYi,t + β3CSR*FAMILYi,t + β4ROAi,t + β5GROWi,t + β6SIZEi,t + β7LEVi,t + β8CAPINTi,t + β9INVINTi,t + εi,t |
که در مدلهای فوق:
TAi,t: اجتناب مالیاتی شرکت i در سال t، CSRi,t: مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت i در سال t. FAMILYi,t: مالکیت خانوادگی شرکت i در سال t. ROAi,t: بازده دارایی شرکت i در سال t. GROWi,t: رشد شرکت i در سال t. SIZEi,t: اندازۀ شرکت i در سال t. LEVi,t: اهرم مالی شرکت i در سال t. CAPINTi,t: تمرکز بر سرمایهگذاری شرکت i در سال t. INVINTi,t: موجودی کالای شرکت i در سال t و εi,t: جزء خطای مدل رگرسیون است. در ادامه، متغیرهای پژوهش معرفی میشوند:
متغیر وابسته
اجتناب مالیاتی (TA) متغیر وابستۀ پژوهش حاضر در نظر گرفته شده است. تا کنون هیچگونه تعریف جامع و پذیرفتنی از اجتناب مالیاتی در ادبیات حسابداری صورت نگرفته است. با توجه به سطح وسیعی از تعاریف مطرحشده در این زمینه، اجتناب مالیاتی بیانکنندۀ یک استراتژی مستمر و پایدار در زمینۀ برنامهریزی مالی استراتژیک است که دربرگیرندۀ فعالیتهای کاملاً قانونی است؛ از آن جمله میتوان به هدایت منابع واحد تجاری در راستای فعالیتهای معاف از مالیات ازجمله سرمایهگذاری در اوراق مشارکت، مطرحکردن معاملات و رویدادها در یک محدودۀ زمانی معین برای استفاده از مزایای مالیاتی و استفاده از روشهای حسابداری اشاره کرد که صرفهجویی مالیاتی بیشتری ایجاد میکنند [8]. در ادبیات حسابداری، برای اندازهگیری اجتناب مالیاتی، معیار منحصربهفردی وجود ندارد که مقبول همه باشد؛ بنابراین، در این پژوهش، برای محاسبۀ اجتناب مالیاتی از دو سنجه زیر استفاده شده است.
اولین سنجه مبتنی بر نرخ مؤثر مالیاتی شرکت (ETR) است که به نسبت کل هزینۀ مالیات به درآمد قبل از مالیات اشاره دارد. این اندازهگیری بهطور گستردهای در مطالعات اخیر [59-66-29-43-78-9-6] استفاده شده است. کاهش میزان نرخ مؤثر مالیاتی، نشاندهندۀ سطح بالای اجتناب مالیاتی است؛ بنابراین، نرخهای مالیاتی محاسبهشده، در عدد منفی یک (1-) ضرب میشوند.
دومین سنجه اجتناب مالیاتی، نرخ مؤثر مالیاتی جریان نقد عملیاتی (CFETR) است و از نسبت کل هزینۀ مالیات به جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی محاسبه میشود [60-69-9- 6]. این اندازهگیری براساس اطلاعاتی از صورت جریان وجوه نقد است که میتواند تأثیر مدیریت سود را نادیده بگیرد (حذف کند) [21]. کاهش میزان نرخ مؤثر مالیاتی جریان نقد عملیاتی نیز نشاندهندۀ سطح بالای اجتناب مالیاتی است؛ بنابراین، نرخهای مالیاتی محاسبهشده، در عدد منفی یک (1-) ضرب میشوند.
متغیر مستقل
متغیر مستقل این پژوهش، مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت (CSR) است که برای اندازهگیری آن، ابتدا با توجه به پژوهشهای قبلی [44-52-40] و نظرخواهی از صاحبنظران مالی، چکلیستی متشکل از 39 مورد افشای مسئولیت اجتماعی سازگار با محیط گزارشگری تهیه شد. سپس با مشاهدۀ صورتهای مالی، یادداشتهای توضیحی و گزارش فعالیت هیئتمدیره شرکتهای نمونه، وجود یا نبود اقلام موجود در چکلیست بهصورت دستی و چشمی بررسی شد؛ بهطوریکه در صورت وجود هر یک از این اقلام، امتیاز یک و در غیر این صورت، امتیاز صفر برای شرکت مدنظر لحاظ شد و درنهایت، شاخص افشای مسئولیتپذیری اجتماعی هر شرکت از تقسیم جمع موارد افشاشده بر کل موارد قابل افشا به دست میآید؛ بهطوریکه:
(3) |
که در آن:
=شاخص افشای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت i در سال t؛
=کلیۀ موارد افشا که شرکت از آن امتیاز یک را گرفته و
=کل موارد قابل افشا (39 مورد) است.
از این شیوه اندازهگیری در پژوهش صفری گرایلی [8] و مرانجوری و علیخانی [12] نیز استفاده شده است. عناوین کلی و مؤلفههای چکلیست مسئولیتپذیری اجتماعی بهکاررفته در پژوهش، در نگاره (2) نشان داده شدهاند:
نگاره 2. چکلیست مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت
عنوان کلی |
مؤلفهها |
مسائل محیطی |
بازیافت یا جلوگیری از ضایعات، کنترل آلودگی، حفظ منابع طبیعی، جلوگیری از خسارتهای زیستمحیطی، سایر مسائل محیطی، سرمایهگذاری در پروژههای زیستمحیطی، سیاست زیستمحیطی، پژوهش و توسعه. |
محصولات و خدمات |
کیفیت محصول/ISO، توقف تولید، توسعۀ محصول/سهم بازار، ایمنی و سلامت محصول، سایر محصولات و خدمات. |
منابع انسانی |
برنامههای آموزش و توسعۀ کارکنان، تعداد کارکنان، بازنشستگی و مزایای پایان خدمت، وام یا بیمه کارمندان، ورزشی و رفاهی، حقوق ماهانه/پاداش نقدی و مزایا، روحیه و ارتباطات کارمندان، سهام تحت تملک کارمندان، سلامتی و ایمنی در محیط کار، سایر منابع انسانی. |
مشتریان |
تدارک تسهیلات و خدمات پس از فروش، سلامتی مشتریان، سیاست پرداخت دیرتر برای مشتریان خاص، شکایتها/رضایتمندی مشتریان، پاسخگویی به نیاز مشتریان، سایر مشتریان. |
مسئولیتهای جامعه |
اقدامهای قانونی/دعاوی قضایی، حمایت از فعالیتهای جامعه، هدایا و خدمات خیریه، سرمایهگذاری اجتماعی، فعالیتهای مذهبی/فرهنگی، سایر مسئولیتهای جامعه. |
انرژی |
استفاده از منابع جدید، توسعه و اکتشاف منابع جدید، حفظ و صرفهجویی در انرژی، سایر انرژی. |
متغیر تعدیلگر
متغیر تعدیلگر پژوهش مالکیت خانوادگی است. ساختار مالکیت شرکتها بسیار متنوع است و طیف وسیعی از سهامداران حقیقی و حقوقی میتوانند در این ساختار ایفای نقش کنند. حضور سهامداران حقیقی از یک خانواده یا فامیل با در اختیار داشتن درصد بالای سهام یا حضور آنها در هیئتمدیره بهنوعی خانوادگیبودن مالکیت شرکت را نشان میدهد [18]. عضویت اعضای خانواده در هیئتمدیره، درصد مالکیت سهام از سوی اعضای خانواده و کنترل یا نفوذ چشمگیر خانواده در شرکت از عواملیاند که شرکتهای خانوادگی بهوسیلۀ آن تعریف میشوند. در تعریف مالکیت خانوادگی ادبیات مالی نشان میدهد شاخصهای متفاوتی در کشورهای مختلف برای مالکیت خانوادگی وجود دارند؛ برای مثال، مرکز تحلیلگران و انتشاردهندگان دادهای مالی بورس آلمان در سال 2010 شاخصهای خانوادگی دکس پلاس را برای تعریف شرکتهای خانوادگی ارائه کرد. طبق بیانیۀ آنها شرکتهای خانوادگی به شرکتهایی گفته میشود که دو شرط زیر را داشته باشند:
1- خانوادۀ مؤسس، دستکم 25% سهام عادی را در اختیار داشته باشد.
2- یکی از اعضای خانواده در هیئتمدیره عضویت داشته و دستکم 5 درصد از سهام عادی را در اختیار داشته باشد [10].
در ایران نیز کمیتۀ تدوین استانداردهای حسابداری شماره 20 سرمایهگذاری در واحدهای تجاری وابسته عنوان میکند اگر واحد سرمایهگذار بهطور مستقیم یا غیرمستقیم (برای مثال، ازطریق واحدهای تجاری فرعی) دستکم 20 درصد از حق رأی واحد سرمایهپذیر را در اختیار داشته باشد، فرض میشود از نفوذ چشمگیری برخوردار است؛ مگر اینکه نبود چنین نفوذی را بتوان به روشنی اثبات کرد. برعکس، اگر واحد سرمایهگذار بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم (برای مثال، ازطریق واحدهای تجاری فرعی) کمتر از 20 درصد حق رأی واحد سرمایهپذیر را در اختیار داشته باشد، فرض میشود از نفوذ چشمگیری برخوردار نیست؛ مگر اینکه وجود چنین نفوذی را بتوان به روشنی اثبات کرد. بر اساس این استاندارد، استدلال میشود زمانی که مالکیت خانوادگی به 20 درصد از سهام شرکت برسد، میتواند بر شرکت نفوذ و کنترل داشته باشد. در همین راستا مهرآذین و همکاران معتقدند شرکتهای خانوادگی باید دو شرط زیر را داشته باشند:
1- سهامدار حقیقی مالک دستکم 20 درصد سهام عادی شرکت باشد یا
2- یکی از اعضای هیئتمدیره بهتنهایی مالک دستکم 5 درصد سهام عادی باشد یا مجموع سهام عضو حقیقی هیئتمدیره و اعضای خانواده و فامیل او، دستکم 5 درصد مجموع سهام عادی شرکت باشد [14].
باوجود این شرط برای تعیین شرکتهای خانوادگی، ونگ [75] معتقد است شرکتهای خانوادگی شامل شرکتهایی میشوند که میزان زیادی از سهام آنها در دست اعضای یک خانواده است و این افراد نقش مؤثری در مدیریت و هیئتمدیره شرکت دارند.
چاکرابارتی [25] در تعریف یک شرکت خانوادگی بیان میکند تملک دستکم 20 درصد از سهام شرکت ضروری است. در تعریف او از مالکیت خانوادگی، شرکتهای خانوادگی به شرکتی اطلاق میشوند که یک شخص حقیقی بهعنوان سهامدار، کنترلکنندۀ شرکت باشد. به عبارت دیگر، یک شخص آنقدر سهام جمع میکند تا مطمئن شود دستکم بیست درصد از سهام شرکت را در اختیار دارد.
نمازی معتقد است شرکتهای خانوادگی به شرکتهایی اطلاق میشوند که دستکم 20 درصد از سهام آنها بهصورت فردی یا گروهی در دست اعضای خانواده باشد [17].
شرکتهای خانوادگی در پژوهش مهرانی و پروایی [13] شرکتهایی هستند که اعضای خانواده از نفوذ شایان توجهی برخوردارند. یکی از شرایطی که نفوذ شایان توجه اعضای خانواده را در شرکت نشان میدهد، عضویت در هیئتمدیره است. برای داشتن عضو هیئتمدیره، درصد مالکیت اعضا دستکم برابر با 1 تقسیم بر تعداد کل اعضا تعیین شده است؛ یعنی دستکم 20 درصد با فرض تعداد اعضای 5 نفر هیئتمدیره.
با توجه به مطالب ذکرشده در این پژوهش، به پیروی از پژوهشهای پیشین [14-15-6]، شرکتهایی خانوادگی محسوب شدهاند که سهامدار حقیقی، مالک دستکم 20% از سهام عادی شرکت باشد یا یکی از اعضای هیئتمدیره بهتنهایی مالک دستکم 5 درصد سهام عادی باشد یا مجموع سهام عضو حقیقی هیئتمدیره و اعضای خانواده و فامیل او، دستکم 5 درصد مجموع سهام عادی شرکت باشد؛ ازاینرو، در پژوهش حاضر، اگر شرکتی یکی از ویژگیهای فوق را داشته باشد، خانوادگی تلقی میشود و عدد یک را میپذیرد و در غیر این صورت، عدد صفر به آن اختصاص داده میشود.
متغیرهای کنترلی
ROA: بهعنوان معیاری برای سودآوری شرکت استفاده میشود که ازطریق تقسیم سود خالص بر مجموع داراییها محاسبه میشود. شرکتهای دارای سودآوری بالاتر از نرخ مالیاتی مؤثرتری نیز برخوردارند [55-75-29]. با وجود این، برخی از پژوهشهای معتقدند شرکتهای سودآورتر نرخ مؤثر مالیاتی پایینتری دارند [34، 87] و شرکتهای سودآور انگیزۀ بیشتری برای شرکت در اجتناب مالیاتی دارند تا هزینۀ مالیاتی خود را کاهش دهند [59، 43].
GROW: معیاری برای اندازهگیری رشد شرکت در داراییها محسوب میشود که در قالب نسبت رشد داراییها (داراییهای پایان سال منهای داراییهای ابتدای سال تقسیم بر داراییهای ابتدای سال) تعریف میشود. شرکتی که به دنبال توسعۀ سریع کسبوکار خود است، ممکن است در مقایسه با سایر شرکتها توجه بیشتری به برنامهریزی مالیاتی داشته باشد [77، 69].
SIZE: به اندازۀ شرکت اشاره دارد و براساس لگاریتم طبیعی فروش خالص سالانه تعریف میشود. شرکتهای بزرگ تمایل به داشتن منابع بیشتر برای انجام برنامهریزی مالیاتی مؤثر و انجام هرچه مطلوبتر لابیهای سیاسی برای کاهش فشار مالیاتی دارند [37، 81]. شرکتهای بزرگ به دلیل قدرت اقتصادی و اجتماعی، بیشتر از شرکتهای کوچک در فعالیتهای اجتناب مالیاتی شرکت میکنند [77، 69]. همچنین، نتایج بعضی از مطالعههای گذشته حاکی از آناند که شرکتهای بزرگتر بیشتر از سایر شرکتها به دنبال جلبنظر مردماند و بنابراین، این نظارت عمومی باعث ایجاد محدودیتهایی در رفتارهای مالیاتی متهورانۀ آنها میشود [26]. همچنین، چن و همکاران [29] معتقدند اندازۀ شرکت ربطی به نرخ مؤثر مالیاتی آن ندارد.
LEV: معیار سنجش اهرم مالی شرکت است و براساس نسبت بدهیهای کل به داراییهای کل سنجیده میشود. هر شرکتی که از اهرم بالاتری برخوردار باشد، به همان میزان نیز بار مالیاتی آن، کمتر و نرخ مالیاتی آن مؤثرتر خواهد بود [51]، اما شرکتی که از نرخ مالیاتی بالاتری برخوردار باشد، انگیزۀ بیشتری برای استفاده از تأمین مالی بدهی برای کاهش بار مالیاتی خود دارد که این نشان از رابطۀ مثبت بین اهرم مالی و نرخ مؤثر مالیاتی دارد [70-34-50].
CAPINT: معیاری برای سنجش تمرکز بر سرمایهگذاری شرکت محسوب میشود که حاصل تقسیم اموال، دارایی و تجهیزات بر داراییهای کل است. شرکتهای دارای نرخ تمرکز بر سرمایهگذاری بالاتر به دلیل برخورداری از مزایای مالیاتی حاصل از سرمایهگذاری سرمایه از فشار مالیاتی کمتری برخوردارند [27].
INVINT: میزان موجودی کالا را نشان میدهد که حاصل تقسیم موجودی کالا بر کل داراییها است [51]. افزایش میزان موجودی کالا بهشدت متأثر از تفاوتهای دفتری مالیات در ارزشگذاری موجودیها است [27، 81].
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی
آمار توصیفی متغیرهای پژوهش برای نمونهای متشکل از 630 شرکت - سال مشاهده در فاصلۀ زمانی سالهای 1397- 1393 در نگاره (3) نشان داده شده است.
نگاره 3. آمار توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش
متغیر |
نماد متغیر |
میانگین |
میانه |
حداقل |
حداکثر |
انحراف معیار |
|
نرخ مؤثر مالیاتی |
ETR |
094/0- |
075/0- |
576/0- |
0 |
096/0 |
|
نرخ مؤثر مالیاتی جریان نقد عملیاتی |
CFETR |
108/0- |
043/0- |
738/0- |
0 |
151/0 |
|
مسئولیتپذیری اجتماعی |
CSR |
255/0 |
231/0 |
154/0 |
487/0 |
088/0 |
|
سودآوری |
ROA |
096/0 |
074/0 |
370/0- |
651/0 |
141/0 |
|
رشد شرکت |
GROW |
176/0 |
111/0 |
348/0- |
521/1 |
266/0 |
|
اندازۀ شرکت |
SIZE |
402/14 |
250/14 |
069/9 |
566/19 |
601/1 |
|
اهرم مالی |
LEV |
592/0 |
584/0 |
013/0 |
788/1 |
244/0 |
|
تمرکز بر سرمایهگذاری |
CAPINT |
272/0 |
235/0 |
001/0 |
878/0 |
189/0 |
|
موجودی کالا |
INVINT |
221/0 |
201/0 |
0 |
730/0 |
135/0 |
|
متغیر |
نماد متغیر |
درصد فراوانی عدد 1 |
درصد فراوانی عدد 0 |
مد |
|||
مالکیت خانوادگی |
FAMILY |
97/13 % |
03/86 % |
0 |
|||
منبع: یافتههای پژوهش
براساس نگارۀ فوق، مقدار میانگین سنجههای اجتناب مالیاتی شامل نرخ مؤثر مالیاتی (حدود 10 درصد) و نرخ مؤثر مالیاتی جریان نقد عملیاتی (حدود 11 درصد)، حاکی از آن است که با توجه به نرخ قانونی مالیات بر عملکرد شرکتهای بورسی (5/22 درصد)، بهطورکل وضعیت مالیاتی شرکتها با سیاستهای مالیاتی سازگار نیست. میانگین متغیر اهرم مالی (592/0) نشان میدهد حدود 59 درصد داراییهای شرکتهای نمونه ازطریق استقراض و بدهی، تأمین مالی شدهاند. علاوه بر این، اندازۀ شرکت بیشترین انحراف معیار را به خود نسبت داده است. نکته درخور توجه دیگر این نگاره، درصد فراوانی عدد 1 مربوط به متغیر مالکیت خانوادگی است که نشان میدهد حدود 14 درصد شرکتهای بررسیشده دارای مالکیت خانوادگیاند.
آمار استنباطی
نتایج آزمون F لیمر، هاسمن، ناهمسانیواریانس و خودهمبستگی ارائهشده در نگاره (4) نشان میدهند باید از روش دادههای تابلویی و اثرات ثابت برای تخمین مدلهای پژوهش استفاده شود. با توجه به بیشتربودن معنادارنبودن آمارۀ وولدریج برای مدلها مشکل خودهمبستگی در میان جملهۀ خطای مدلها وجود ندارد و برای رفع مشکل ناهمسانی واریانس مدلها، از روش حداقل مربعات تعمیمیافته استفاده میشود.
نگاره 4. آزمون افلیمر، هاسمن و ناهمسانی واریانس
مدل |
متغیر وابسته |
آزمون F لیمر |
آزمون هاسمن |
آزمون بروشپاکان گادفری |
آزمون وولدریج |
||||
آماره |
معناداری |
آماره |
معناداری |
آماره |
معناداری |
آماره |
معناداری |
||
مدل (1) |
ETR |
426/6 |
000/0 |
462/22 |
000/0 |
746/16 |
000/0 |
345/0 |
437/0 |
CFETR |
956/13 |
000/0 |
413/25 |
000/0 |
450/18 |
000/0 |
218/0 |
619/0 |
|
مدل (2) |
ETR |
754/6 |
000/0 |
136/24 |
000/0 |
452/18 |
000/0 |
427/0 |
386/0 |
CFETR |
236/14 |
000/0 |
412/31 |
000/0 |
521/19 |
000/0 |
186/0 |
673/0 |
منبع: یافتههای پژوهش
نتایج آزمون فرضیۀ اول پژوهش براساس هر یک
از دو سنجۀ اجتناب مالیاتی، در نگاره (5) نشان داده شدهاند:
نگاره 5. نتایج برآورد فرضیۀ اول پژوهش براساس دو سنجۀ اجتناب مالیاتی
متغیر |
ETR |
|
CFETR |
|||||||
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
|
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
||||
C |
039/0- |
037/0 |
053/1- |
|
048/0- |
175/0 |
276/0- |
|||
CSR |
**030/0- |
008/0 |
825/3- |
|
**037/0- |
010/0 |
646/.- |
|||
ROA |
*055/0 |
026/0 |
114/2 |
|
*038/0 |
016/0 |
410/2 |
|||
GROW |
014/0 |
013/0 |
044/1 |
|
033/0 |
020/0 |
641/1 |
|||
SIZE |
**168/0 |
063/0 |
665/2 |
|
**238/0 |
037/0 |
456/6 |
|||
LEV |
017/0 |
018/0 |
963/0 |
|
008/0 |
048/0 |
165/0 |
|||
CAPINT |
060/0 |
043/0 |
414/1 |
|
043/0 |
074/0 |
587/0 |
|||
INVINT |
*100/0 |
043/0 |
325/2 |
|
**030/0 |
004/0 |
803/6 |
|||
بیشترین vif |
124/2 |
|||||||||
آماره F فیشر |
**245/45 |
آماره F فیشر |
**645/12 |
|||||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
594/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
554/0 |
|||||||
آمارۀ دوربین واتسون |
102/2 |
آمارۀ دوربین واتسون |
851/1 |
|||||||
*و** به ترتیب بیانکنندۀ معناداری آماری در سطح خطای 5 درصد و 1 درصد است. |
||||||||||
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به مقادیر آمارههایFدر این نگاره،معناداری مدلهای رگرسیونی برازششده در سطح خطای 5 درصد تأیید میشود؛ ضمن اینکه با توجه به نگارۀ فوق، ضریب برآوردی و آماره t متغیر مسئولیتپذیری اجتماعی (CSR) در هر دو مدل منفی و در سطح خطای 5 درصد معناداراست. بر اساس این، فرضیۀ اول پژوهش در سطح خطای 5 درصد رد نمیشود. نگاره (6) نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم پژوهش را نشان میدهد:
نگاره 6. نتایج برآورد فرضیۀ دوم پژوهش براساس دو سنجۀ اجتناب مالیاتی
متغیر |
ETR |
|
CFETR |
|||||||
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
|
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
||||
C |
126/0- |
116/0 |
087/1- |
|
033/0- |
327/0 |
101/0- |
|||
CSR |
**122/0- |
019/0 |
591/6- |
|
**179/0- |
020/0 |
006/9- |
|||
FAMILY |
*038/0- |
016/0 |
435/2- |
|
**018/0- |
005/0 |
749/3- |
|||
CSR*FAMILY |
**030/0- |
005/0 |
799/5- |
|
**102/0- |
035/0 |
934/2- |
|||
ROA |
079/0 |
046/0 |
406/1 |
|
*012/0 |
006/0 |
112/2 |
|||
GROW |
045/0 |
179/0 |
251/0 |
|
033/0 |
020/0 |
640/1 |
|||
SIZE |
**274/0 |
024/0 |
392/11 |
|
*483/0 |
233/0 |
072/2 |
|||
LEV |
264/0 |
163/0 |
620/1 |
|
007/0 |
048/0 |
152/0 |
|||
CAPINT |
113/0 |
089/0 |
267/1 |
|
043/0 |
074/0 |
583/0 |
|||
INVINT |
**036/0 |
009/0 |
121/4 |
|
161/0 |
091/0 |
771/1 |
|||
بیشترین vif |
512/2 |
|||||||||
آماره F فیشر |
**657/49 |
آماره F فیشر |
**645/18 |
|||||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
618/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
596/0 |
|||||||
آمارۀ دوربین واتسون |
046/2 |
آمارۀ دوربین واتسون |
976/1 |
|||||||
*و** بهترتیب بیانکنندۀ معناداری آماری در سطح خطای 5 درصد و 1 درصد است. |
||||||||||
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به مقادیر آمارههایFدر این نگاره،معناداری مدلهای رگرسیونی برازششده در سطح خطای 5 درصد تأیید میشود؛ ضمن اینکه ضریب برآوردی و آماره t مربوط به متغیر تعاملی CSR*FAMILYدر هر دو سنجۀ مدل دوم،منفی و در سطح خطای 5 درصد معنادار است. بدین ترتیب، فرضیۀ دوم پژوهش نیز در سطح خطای 5 درصد رد نمیشود. همچنین، یکسانبودن علامت ضریب متغیر CSRدر مدل اول و متغیر تعاملی CSR*FAMILYدر مدل دوم به این معنی است که مطابق با نظریۀ ثروت اجتماعی - عاطفی، مالکیت خانوادگی تأثیر منفی مسئولیتهای اجتماعی بر اجتناب مالیاتی را تقویت میکند.
تجزیهوتحلیل حساسیت
بهمنظور بررسی استحکام و قابلیت اتکای نتایج پژوهش، رابطه بین افشای مسئولیت اجتماعی و اجتناب مالیاتی شرکتها و نقش تعدیلی مالکیت خانوادگی در این رابطه، براساس تفاوت دفتری مالیات بهعنوان معیار جایگزین برای سنجش اجتناب مالیاتی، مجدد بررسی شد. تفاوت دفتری مالیات برابر با تفاوت بین سود قبل از مالیات و سود مشمول مالیات شرکت است که سود مشمول مالیات نیز از تقسیم هزینۀ مالیات بر نرخ مالیات قانونی محاسبه میشود. درنهایت، بهمنظور همگنسازی، این متغیر بر ارزش دفتری کل داراییها تقسیم شد [75، 62]. نگاره (7) نتایج آزمون فرضیههای پژوهش براساس معیار جایگزین برای اندازهگیری اجتناب مالیاتی را نشان میدهد.
نگاره 7. نتایج آزمون فرضیههای پژوهش براساس معیار جایگزین اجتناب مالیاتی
متغیر |
مدل اول |
|
مدل دوم |
|||||||
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
|
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
||||
C |
157/0- |
317/0 |
496/0- |
|
003/0- |
006/0 |
553/0 |
|||
CSR |
*041/0- |
017/0 |
422/2- |
|
**272/0- |
024/0 |
325/11- |
|||
FAMILY |
--- |
--- |
--- |
|
**042/0- |
010/0 |
210/4- |
|||
CSR*FAMILY |
--- |
--- |
--- |
|
**235/0- |
037/0 |
363/6- |
|||
ROA |
**007/0 |
002/0 |
145/4 |
|
**036/0 |
009/0 |
192/4 |
|||
GROW |
001/0 |
011/0 |
041/0 |
|
001/0 |
011/0 |
033/0 |
|||
SIZE |
**238/0 |
067/0 |
456/6 |
|
**396/0 |
127/0 |
118/3 |
|||
LEV |
029/0 |
027/0 |
076/1 |
|
028/0 |
027/0 |
058/1 |
|||
CAPINT |
010/0 |
041/0 |
235/0 |
|
011/0 |
041/0 |
257/0 |
|||
INVINT |
023/0 |
050/0 |
467/0 |
|
027/0 |
050/0 |
531/0 |
|||
بیشترین vif |
012/2 |
بیشترین vif |
564/2 |
|||||||
آماره F فیشر |
**452/22 |
آماره F فیشر |
**425/26 |
|||||||
ضریب تعیین تعدیلشده |
523/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
568/0 |
|||||||
آمارۀ دوربین واتسون |
975/1 |
آمارۀ دوربین واتسون |
035/2 |
|||||||
*و** بهترتیب بیانکنندۀ معناداری آماری در سطح خطای 5 درصد و 1 درصد است. |
||||||||||
منبع: یافتههای پژوهش
نتایج بیانکنندۀ آن است که مسئولیتپذیری اجتماعی رابطۀ منفی و معناداری با اجتناب مالیاتی محاسبهشده براساس معیار مذکور دارد و مالکیت خانوادگی رابطۀ منفی مسئولیتهای اجتماعی و اجتناب مالیاتی را تقویت میکند که این یافتهها با نتایج اصلی پژوهش منطبق است؛ بنابراین، نتایج پژوهش نسبت به استفاده از معیار جایگزین اجتناب مالیاتی حساس نبوده و از استحکام برخوردار است.
نتیجهگیری و پیشنهادات
اجتناب از پرداخت مالیات، همواره یک استراتژی مهم برای شرکت محسوب شده که توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است؛ بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، ارائۀ شواهدی دربارۀ ارتباط بین عملکرد شرکت در زمینۀ مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی شرکت و چگونگی تأثیر مالکیت خانوادگی بر راهبردهای صرفهجویی مالیاتی ازطریق انجام مسئولیت اجتماعی است. نتایج آزمون فرضیۀ اول پژوهش حاکی از آن است که بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی رابطۀ منفی و معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، نتایج نشان دادند شرکتهای فعال در زمینۀ مسئولیت اجتماعی شرکتی تمایل چندانی به انجام فعالیتهای اجتناب مالیاتی ندارند و اینگونه شرکتها همواره به دنبال حفظ وجهۀ خود در جامعهاند؛ زیرا وجهۀ مثبت باعث افزایش ارزش سهامداران شرکت میشود. همچنین، به دلیل وجود هنجارهای اخلاقی حاکم بر محیط این شرکتها، مدیران به تعهدهای خود در مقابل جامعه پایبند بودهاند و رفتارهای صادقانهتری از خود نشان میدهند؛ بنابراین، مدیران این شرکتها انگیزۀ کمتری برای اعمال رفتار فرصتطلبانه و درنتیجه، اجتناب مالیاتی دارند؛ بنابراین، نتایج پژوهش حاضر بیانکنندۀ اهمیت ذینفعان (جامعه، رسانههای اجتماعی و غیره) در تضمین بقای شرکت است. همچنین، این نتایج مؤید اعتقاد به ضرورت وجود توازن بین مسائل اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادیاند. مطابق با آنچه چن و همکاران [29] و لاندری و همکاران [58] اظهار داشتند، صرفهجویی مالیاتی ناشی از اجتناب مالیاتی با افزایش عملکرد زیستمحیطی و اجتماعی شرکت کاهش مییابد؛ زیرا شرکتها از انجام هرگونه فعالیتی که اثر نامطلوب بر وجهه آنها داشته باشد، خودداری میکنند؛ بنابراین، نتیجۀ بهدستآمده با یافتههای این پژوهشگران سازگار است. در فرضیۀ دوم پژوهش، اثر تعدیلی مالکیت خانوادگی بر رابطۀ منفی بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی شرکتها بررسی شد. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه نشان میدهند مطابق با نظریۀ ثروت اجتماعی – عاطفی، مالکیت خانوادگی، رابطۀ منفی بین مسئولیت اجتماعی شرکتی و فعالیتهای اجتناب مالیاتی را تشدید میکند؛ یعنی شرکتهای خانوادگی تعهد بیشتری نسبت به مسئولیت اجتماعی شرکتی نشان میدهند و نسبت به فعالیتهای اجتناب مالیاتی حساساند و واکنش نشان میدهند. به عبارتی دیگر، مالکیت خانوادگی بر رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی اثرگذار است و رابطۀ منفی بین آنها را تشدید میکند. مالکان خانوادگی، بیشتر از سایرین نگران جریمههای بالقوه و لطمه به خوشنامی و اعتبار ناشی از ممیزی دولتاند و انگیزۀ کمتری برای رفتارهای فرصتطلبانه و اجتناب مالیاتی دارند. مالکان خانوادگی مراقب شهرت و نام شرکتشان هستند؛ زیرا شرکتهایشان بهصورت موروثی به نسلهای آینده منتقل میشوند؛ درنتیجه، اینگونه استدلال میشود که شرکتهای خانوادگی به سبب حفظ ثروت اجتماعی - عاطفی خود در فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی مشارکت میکنند. مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی باعث کاهش نتایج منفی تأثیرگذار بر ثروت اجتماعی - عاطفی شرکتها و درنتیجه، وجهه و شهرت آنها میشود؛ بنابراین، این استدلال نشان میدهد بهعنوان یک ویژگی حاکمیت شرکتی، مالکیت خانوادگی، مشکل بالقوۀ فرصتطلبی مدیریتی را کاهش میدهد و به موقعیتهای اجتناب مالیاتی کمتری منجر میشود. لوپز - گونزالز و همکاران [63] نیز به نتایج مشابهی دست یافتند و دریافتند در شرکتهای خانوادگی رابطۀ منفی بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی، قویتر است.
با توجه به یافتهها و نتایج حاصل از این پژوهش، به مدیران، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان پیشنهاد میشود با وجود تأثیر مالکیت شرکت، بهویژه از حیث خانوادگی بودن یا نبودن آنها بهمنظور جلوگیری از اعمال رفتار فرصتطلبانۀ مدیران و اجتناب مالیاتی شرکت، در تصمیمگیریهای خود به ساختار مالکیت شرکت توجه بیشتری کنند. به حسابرسان مالیاتی توصیه میشود به شرکتهایی که فعالیتهای غیرمسئولانۀ اجتماعی دارند، توجه بیشتری نشان دهند؛ زیرا امکان فعالیتهای اجتناب مالیاتی در آن شرکتها بیشتر از دیگران است. همچنین، مدیران شرکتهایی که مسئولیت اجتماعی بیشتری داشتهاند، میتوانند با ارائۀ صورتهای مالی شفاف و با پررنگ نشان دادن اینکه در برابر سهامداران احساس مسئولیت بیشتری دارند، برای جذب سرمایۀ بیشتر اقدام کنند. همچنین، پیشنهاد میشود حسابرسان مالیاتی نیز با عنایت به نتایج بهدستآمده در این پژوهش، در حسابرسی مالیاتی خود نوع مالکیت شرکت بهخصوص مالکیت خانوادگی را در نظر داشته باشند و با توجه به نتایج این پژوهش، برای شرکتهای غیر خانوادگی آزمونهای بیشتری انجام دهند. همچنین، شرکتهای خانوادگی میباید با تقویت فعالیتهای مسئولیتپذیری اجتماعی خود درصدد تضمین امنیت ثروت اجتماعی -عاطفی خود باشند. سرمایهگذاران جزء نیز با عنایت به یافتههای این پژوهش از رفتار سهامداران خانوادگی مطلع میشوند. ذینفعان نیز میتوانند با استفاده از نتایج این پژوهش درک مطلوبی از مزایای مالکیت خانوادگی و تأثیر آن بر فعالیتهای مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی شرکت به دست آورند. با توجه به محدودبودن جامعۀ آماری به شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، تسری نتایج به سایر شرکتها باید با احتیاط انجام شود. همچنین، با توجه به اینکه هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی مالکیت خانوادگی بهمنزلۀ یکی از ساختارهای مالکیت بر رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی شرکتها است، در صورت اعمال سایر متغیرهای احتمالی تأثیرگذار بر اجتناب از پرداخت مالیات مانند شرایط اقتصادی کشور، نرخ تورم، روابط اجتماعی بین مؤدی و سازمان مالیاتی و سایر عوامل، احتمالاً نتایج پژوهش دستخوش تغییراتی خواهد شد. در ادامه، به پژوهشگران آتی نیز توصیه میشود تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر اجتناب مالیاتی شرکتها بررسی شود. همچنین، پیشنهاد میشود رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی، با توجه به نقش تعدیلی ارتباطات سیاسی مطالعه شود.