The Effect of CEO Power on Relationship between Management Transactions and Financial Reporting Quality

Document Type : Original Article

Authors

1 Master of Accounting, Payame Noor University of Rey, Tehran, Iran.

2 Associate Professor of Accounting, Payame Noor University of Rey, Tehran, Iran.

3 Instructor of Accounting, Payame Noor University of Ramhormoz, Ramhormoz, Iran.

Abstract

Management transactions refer to a part of transactions with related parties being conducted by companies with the main business unit managers or their relatives which has so far received less attention in the research literature. Company managers, especially CEOs, are motivated to use their power in facilitating management transactions to maximize their interests; for this reason, they may minimize financial reporting quality for misleading the company investors. Thus, the present study aimed to investigate the effect of CEO power on the relationship between management transactions and financial reporting quality. The research sample included 145 companies listed on the Tehran Stock Exchange, the financial reporting information of which was analyzed during 2012-2018. In order to test the research hypotheses, the multivariate regression model with panel data and fixed effects method are conducted. The findings obtained from testing the research hypotheses indicated that management transactions have a significant negative effect on the financial reporting quality of the companies listed on the Tehran Stock Exchange. In other words, increasing management transactions reduces financial reporting quality. In addition, the findings show that CEO power increases the negative relationship between management transactions and financial reporting quality. Given the importance of financial reporting quality in the decision-making process of financial reporting users, investors should know that managers reduce the quality of financial reporting to cover the effects of managerial misconduct, and as the power of the CEO increases, such relationships are more likely to intensify.  As a result, such actions can mislead investors or have adverse effects on shareholder wealth.

Keywords

Main Subjects


در استاندارد حسابداری شماره دوازده ایران برای معاملات و مانده‌ حساب‌های اشخاص وابسته، الزامات حسابداری و شیوة افشای خاصی وضع شده است تا استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی قادر به درک ماهیت و آثار واقعی یا بالقوة این معاملات بر صورت‌های مالی باشند و با توجه به آنها تصمیم‌گیری کنند [3]. بسیاری از معاملات با اشخاص وابسته برای کاهش هزینة معاملات طی روال معمولی فعالیت‌های شرکت‌ها انجام می‌شوند. در این شرایط ممکن است خطر تحریف با اهمیت ناشی از معاملات با اشخاص وابسته در گزارش‌های مالی، بیشتر از معاملات مشابه با اشخاص غیروابسته نباشد. این نوع معاملات با اشخاص وابسته طی شرایط عادی و سالم انجام می‌شوند [60]؛ با وجود این، در برخی موارد ممکن است ماهیت معاملات و روابط با اشخاص وابسته بهگونه‌ای باشد که خطر تحریف با اهمیت آنها در گزارش‌های مالی بیشتر از معاملات با اشخاص غیروابسته باشد. این نوع معاملات با اشخاص وابسته غیرعادی‌اند و با اهداف فرصت‌طلبانه برای دستکاری گزارش‌های مالی انجام می‌شوند [55]. در سال‌های اخیر، معاملاتبااشخاصوابستهنقش مهمی در رسوایی‌های مالی شرکت‌های بزرگ مانند شرکت انرون و شرکت آدلفیا داشتند؛ به همین دلیل معاملات با اشخاص وابسته، یکی از کانون‌های نگرانی بوده است [5]؛ ازاین‌رو، محتمل است مدیران ازمعاملاتبااشخاصوابسته به‌صورت غیرعادی و برای گمراه‌کردناستفاده‌کنندگانصورت‌هایمالیاستفاده کنند [31]. مدیران با رفتار فرصت‌طلبانه، انگیزه‌ دارند از معاملات با اشخاص وابسته به نفعخودودرراستایتصاحبمنافعسهامداران اقلیت استفاده کنند و در نهایت با دستکاری اطلاعات صورت‌های مالی، کیفیت گزارش‌های مالی را کاهش دهند تا سرمایه‌گذاران را گمراه کنند [19]؛ به همین دلیل، در پژوهش حاضر به‌جای در نظر گرفتن مجموع معاملات با اشخاص وابسته، تنها به نقش مدیران شرکت در قالب معاملات مدیریتی (معاملات انجام‌شده با مدیران اصلی واحد تجاری یا خویشاوندان نزدیک به آنها) تمرکز شده است که بخشی از مجموع معاملات با اشخاص وابسته‌اند. در این راستا سانچز و همکاران [56] معتقدند معاملات مدیریتی به‌صورت چشمگیری موجب تشدید مسائل نمایندگی شده است و مدیران می‌توانند از این معاملات به‌صورت فرصت‌طلبانه برای منافع خود استفاده کنند. بومسلح و کلاین [24] نیز معتقدند مدیران می‌توانند در قالب معاملات مدیریتی با روش‌های خاص حسابداری و به‌صورت هدفمند با تغییر در اطلاعات صورت‌های مالی، گزارش‌های مالی را دستکاری کنند تا از این طریق به منافع شخصی دست یابند.

همچنین، قدرت مدیرعامل یکی از عواملی است که می‌تواند موجب تسهیل معاملات مدیریتی در شرکت‌ها شود [24]. مدیرعامل به‌عنوان منبعی از قدرت اجرایی بر هیئت‌مدیره نفوذ دارد. اگر منافع مدیرعامل با منافع سهامداران همسو نباشد، در این صورت نفوذ و قدرت مدیرعامل مشکل‌ساز می‌شود [4]. در این راستا بیکر و همکاران [20] معتقدند مدیرعامل ممکن است از قدرت خویش در راستایتسهیل معاملات مدیریتی استفاده کند؛ این امر می‌تواندمخفی‌کاریو تقلبرادر گزارش‌های مالی افزایش دهد. به همین دلیلشرکت‌هایدارای معاملات غیرعادیمدیریتی،بهانتخاب روش‌هایحسابداریوتولیداطلاعاتمالی تمایلدارندکهاز شفافیت و کیفیت کمترینسبتبهسایر شرکت‌هایمشابهبرخوردارند تاامکانتشخیصمعاملاتغیرقانونیبامدیران توسط سرمایه‌گذارانحداقلشودیاازهرگونهنظارتتوسطسایرذینفعانخودداریشود [25، 29].

تا کنون پژوهش‌های زیادی در زمینة انگیزه‌های معاملات با اشخاص وابسته در کشور ایران انجام شده است (ازجمله پژوهش شعری و حمیدی [11] و سرلک و اکبری [10])؛ ولی تا کنون نقش معاملات مدیریتی به‌صورت جداگانه در پژوهشی بررسی نشده است؛ ازاین‌رو، با توجه به خلأ پژوهشی در این زمینه، این پژوهش در بورس اوراق بهادار تهران با هدف بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها صورت گرفته است؛ بنابراین، پژوهش حاضر ابتدا به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر دارد. سپس با توجه به اینکه معاملات مدیریتی شامل مجموع معاملات انجامشدة شرکت با مدیران اصلی (شامل اعضایهیئت‌مدیره،مدیرعاملومدیرانارشداجرایی شرکت) است، در این پژوهش به‌صورت جداگانه به نقش قدرت مدیرعامل توجه شد. در ادامه، پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر دارد.

یافته‌های این پژوهش می‌توانند سرمایه‌گذاران، تحلیلگران و سایر استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی را در شناخت ماهیت معاملات مدیریتی و اثرات آن بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها یاری رسانند. همچنین یافته‌های این پژوهش می‌توانند تدوین‌کنندگان استانداردهای حسابداری و سازمان بورس اوراق بهادار را از روابط بین متغیرهای پژوهش برای اعمال قوانین و مقررات آگاه کنند. همچنین، نتایج این پژوهش می‌توانند موجب بسط مبانی نظری پژوهش‌های گذشته در ارتباط با روابط متغیرهای پژوهش شوند. درنهایت، یافته‌های پژوهش می‌توانند ایده‌های نو برای انجام پژوهش‌های جدید و بیشتر در حوزة بازار سرمایه پیشنهاد کنند.

در ادامه ابتدا مبانی نظری پشتوانة انجام پژوهش از دیدگاه پژوهشگران مختلف ارائه می‌شود. سپس به‌صورت مختصر پیشینة‌ پژوهش ارائه می‌شود که شامل مروری بر پژوهش‌های خارجی و داخلی پیرامون موضوع پژوهش است. سپس فرضیة پژوهش، روش پژوهش، مدل آزمون فرضیه، تعریف عملیاتی متغیرها و تجریه و تحلیل آماری ارائه می‌شوند. در انتها نیز نتایج و پیشنهادهای پژوهش ارائه می‌شوند.

 

مبانی نظری پژوهش

معاملات با اشخاص وابسته از ویژگی‌های معمول معاملاتی شرکت‌هاست که به‌صورت «انتقال منابع، خدمات یا تعهدات بین اشخاص وابسته صرف‌نظر از مطالبه یا عدم مطالبة بهای آنها» تعریف می‌شود [1]. بسیاری از شرکت‌ها فعالیت‌های مالی خود را در قالب انجام معاملات با اشخاص وابسته (مدیران، واحدهای فرعی، مشارکت خاص و شرکت‌های وابسته) انجام می‌دهند [15]؛ ازاین‌رو، شرکت‌ها با استفاده از معاملات با اشخاص وابسته قادرند ازطریق کنترل مشترک یا نفوذ قابل ملاحظه بر سیاست‌های مالی و عملیاتی شرکتی تأثیر‌گذار باشند که در آن سرمایه‌گذاری کردند [26]. معاملات مدیریتی نیز نوعی از معاملات با اشخاص وابسته‌اند که در قالب انتقال منابع و خدمات به مدیران اصلی واحد تجاری یا خویشاوند نزدیک به آنها انجام می‌گیرند. مدیران اصلی اشخاصی‌اندکهبه‌طورموظفیاغیرموظفاختیارومسئولیتبرنامه‌ریزی، هدایتوکنترلفعالیت‌هایواحدتجاریرابه‌طور مستقیم یا غیرمستقیم بر عهده دارند. این مدیران شامل اعضایهیئتمدیره،مدیرعاملومدیرانارشداجرایی شرکت‌اند [12].

تأثیر معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی در قالب دو دیدگاه بررسی می‌شود. براساس دیدگاه اول، معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر مثبت دارد. براساس این دیدگاه، معاملات مدیریتی به منافع سهامداران آسیب نمی‌رسانند و نشانة معاملات کارآمدی‌اند که می‌توانند به‌عنوان یک روش معقول و متعارف به‌منظور تخصیص منابع داخلی شرکت و کاهش هزینة معاملات انجام شوند و ناشی از نیاز و تقاضای شرکت‌ها باشند [32، 43]. براساس این دیدگاه، مدیران شرکت‌ها چیزی برای مخفی‌کردن ندارند؛ به همین دلیل اطلاعات صورت‌های مالی را کمتر دستکاری می‌کنند و کمتر سعی بر گمراه‌کردن سرمایه‌گذاران دارند؛ بنابراین، براساس این دیدگاه، معاملات مدیریتی تأثیر مثبت بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها دارند [35]. براساس دیدگاه دوم، معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر منفی دارند. این دیدگاه در مطالعات اخیر بیشتر درخور توجه پژوهشگران مالی و حسابداری بوده است. طبق این دیدگاه، معاملات مدیریتی به افزایش مشکلات نمایندگی بین مدیران و سرمایه‌گذاران منجر می‌شوند [48]. مدیران در راستای رسیدن به منافع خویش در قالب چنین معاملاتی اقدام به خروج منابع شرکت می‌کنند که نتیجة آن آسیب‌رساندن به منافع سرمایه‌گذاران است [18، 30]. براساس این دیدگاه، معاملات مدیریتی منجر به افزایش خطر تحریف‌های با اهمیت در صورت‌های مالی می‌شوند [53].

پژوهش‌های انجامشده در زمینة گزارشگری متقلبانه طی سال‌های اخیر، انگیزه‌های مختلفی را برای چنین اقداماتی برشمرده‌اند؛ اما با توجه به حجم زیاد رسوایی‌های حسابداری - که عمدة آنها با دستکاری اطلاعات صورت‌های مالی همراه بوده است - پژوهشگران معتقدند معاملات مدیریتی می‌توانند بستری برای سرپوش‌گذاشتن رفتارهای فرصت‌طلبانة مدیران و انجام حسابداری متقلبانه در گزارش‌‌های مالی به کار روند [42]؛ ازاین‌رو، در چنین شرایطی معاملات مدیریتی ممکن است منجر به افزایش وقوع دستکاری اطلاعات صورت‌های مالی به‌دلیل وجود تحریف‌های با اهمیت مالی شوند [34]. درواقع مدیران شرکت‌ها به‌دلیل رفتارهای فرصت‌طلبانه، اقدام به حسابداری متقلبانه در قالب معاملات مدیریتی می‌کنند و در چنین شرایطی احتمال دستکاری گزارش‌های مالی افزایش می‌یابد [33]؛ به همین دلیل براساس این دیدگاه، معاملات مدیریتی می‌توانند به کاهش کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها منجر شوند [24].

قدرت مدیرعامل یکی از عواملی است که رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی را تعدیل میکند. قدرت مدیرعامل به‌دلیل تأثیر خاصی که بر سیاست‌های مالی و مدیریت سرمایه‌گذاری شرکت‌ها دارد، توجه خاصی را از زمان بحران اقتصادی مالی جهانی تا کنون به خود معطوف کرده است [21]. اگر هدف مدیرعامل استفاده از قدرت خویش در جهتاهداف و منافع شرکت و سهامداران باشد، پدیده‌ای مثبت و کارکردی به شمار میآید [40]. در این راستا لیو و همکاران [47] معتقدند مدیرعامل‌هایی که از قدرت خویش برای منافع سهامداران استفاده می‌کنند، با توجه به عملکرد مطلوب خود چیزی برای پنهان‌کردن ندارند و اقلام صورت‌های مالی را کمتر دستکاری می‌کنند؛ به همین دلیل چنین مدیرانی خواستار افزایش شفافیت‌اند و کیفیت گزارشگری مالی را افزایش می‌دهند [47].

 همچنین، نتایج برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند قدرت مدیرعامل مشکل نمایندگی را تشدید میکند [45]. شواهد نظریة نمایندگی نشان می‌دهد مدیران شرکت می‌توانند به‌صورت فرصت‌طلبانه در راستای منافع شخصی خود عمل کنند و منافع خود را بر منافع سرمایه‌گذاران مقدم ‌شناسند [2]. دلیل وقوع رفتار فرصت‌طلبانة مدیران، قدرت و اختیار تصمیم‌گیری است که از سوی مالکان (سرمایه‌گذاران) به آنها تفویض شده است [59]. مدیرعامل قدرتمند تمایل بیشتری به خودسری و خودرأیبودن دارد و استراتژی‌های با ریسک بیشتر را انتخاب می‌کند [36، 57]. ببچاک و همکاران [22] شواهدی را ارائه کردند که در آن قدرت مدیرعامل با پیامدهای اقتصادی مرتبط با مشکلات سازمانی در ارتباط بوده است. دمرجان و همکاران [28] معتقدند مدیرعامل می‌تواند با توانایی و قدرت خویش، بر تصمیمات گزارشگری مالی مانند کیفیت گزارشگری مالی و شفافیتارائة اطلاعات تأثیر زیادی داشته باشد. کو و کیم [41] عنوان کردند قدرت مدیرعامل به کاهش ارزش و ضعف عملکرد شرکت منجر می‌شود. تینگ [61] نیز نشاندادقدرت مدیرعامل به افزایش رفتار‌های فرصت‌طلبانة مدیران منجر می‌شود و مدیران در چنین شرایطی گزارش‌های مالی را دستکاری می‌کنند. سان و لو [59] معتقدند کیفیت گزارشگری مالی در شرکت‌هایی کمتر است که مدیرعامل اختیارات و قدرت بیشتری دارد. بومسلح و کلاین [24] معتقدند قدرت مدیرعامل می‌تواند به انحراف مدیران از هدف اصلی خود، یعنی حداکثرکردن ثروت سهامداران منجر شود و مدیران با عدم تقارن اطلاعات بین شرکت و سرمایه‌گذاران، در راستای منافع خود گام برمی‌دارند و در قالب معاملات مدیریتی، دست به رفتارهای فرصت‌طلبانه می‌زنند؛ ازاین‌رو، در چنین شرکت‌هایی قدرت مدیرعامل به تشدید مشکلات نمایندگی منجر میشود [24]. به اعتقاد استیفان و همکاران [58] نیز قدرت بالای مدیرعامل می‌تواند موجب تثبیت جایگاه مدیریت شود و این امر به افزایش تضاد منافع بین سرمایه‌گذاران و مدیران منجر خواهد شد؛ ازاین‌رو، افزایش قدرت مدیرعامل کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها را کاهش می‌دهد؛ زیرا در چنین شرکت‌هایی مدیران با قدرت خویش با دستکاری اطلاعات حسابداری به دنبال سوء استفاده از منابع شرکت و در راستای دستیابی به منافع شخصی‌اند تا از این طریق به منافع بیشتری دست یابند.

 

پیشینه پژوهش

بومسلح و کلاین [24] در پژوهشی تأثیر قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و عملکرد شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 176 شرکت بورس اوراق بهادار امریکا بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1994 تا 2011 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند قدرت مدیرعامل موجب تشدید رابطة منفی بین معاملات مدیریتی و عملکرد شرکت‌ها می‌شود.

مارچینی و همکاران [51] در پژوهشی تأثیر معاملات با اشخاص وابسته بر مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 145 شرکت بورس اوراق بهادار ایتالیا بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2010 تا سال 2015 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند معاملات با اشخاص وابسته بر مدیریت سود شرکت‌ها تأثیر مثبت معناداری دارد.

کو و کیم [41] در پژوهشی تأثیر قدرت مدیرعامل بر شفافیت گزارشگری مالی شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 12380 (سال - شرکت) بورس اوراق بهادار چین بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2006 تا 2015 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند مدیرعامل قدرتمند برای پنهان‌کردن عملکرد ضعیف خود، شفافیت گزارشگری مالی را کاهش می‌دهد.

مارچینی و همکاران [52] در پژوهشی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 145 شرکت بورس اوراق بهادار ایتالیا بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2010 تا 2015 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود شرکت‌ها تأثیر مثبت معناداری وجود دارد. همچنین حاکمیت شرکتی موجب کاهش رابطة مثبت بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود می‌شود.

ایل - حلالی و همکاران [30] در پژوهشی تأثیر کیفیت حسابرسی بر رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 211 شرکت بورس اوراق بهادار ایتالیا بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2009 تا 2014 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. همچنین کیفیت حسابرسی موجب کاهش رابطة مثبت بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود می‌شود.

کوان و همکاران [39] در پژوهشی تأثیر معاملات با اشخاص وابسته بر مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 120 شرکت بورس اوراق بهادار اندونزی بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2008 تا 2014 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند در شرکت‌هایی که معاملات با اشخاص وابسته بیشتر است، دستکاری سود در این شرکت‌ها به‌طور چشمگیری بیشتر از سایر شرکت‌هاست.

مگوشی و همکاران [50] در پژوهشی تأثیر معاملات با اشخاص وابسته بر مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 125 شرکت بورس اوراق بهادار مالزی بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2010 تا 2015 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند معاملات با اشخاص وابسته بر مدیریت سود شرکت‌ها تأثیر مثبت معناداری دارد.

کوین [54] در پژوهشی رابطة قدرت مدیرعامل و عملکرد شرکت‌ها را بررسی کرد. نمونۀ پژوهش، 11500 (سال - شرکت) در بورس اوراق بهادار امریکا بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1990 تا 2015 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند قدرت مدیرعامل تأثیر منفی معناداری بر عملکرد شرکت‌ها دارد.

دایی و حسنان [27] در پژوهشی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته و کیفیت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 294 شرکت بورس اوراق بهادار اندونزی بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 2009 تا 2012 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند بین معاملات با اشخاص وابسته و کیفیت سود، رابطۀ منفی معناداری وجود دارد. همچنین کیفیت حسابرسی موجب کاهش رابطة منفی بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود می‌شود.

نعمتی [16] در پژوهشی نقش کیفیت حسابرسی را در رابطة بین معاملات اشخاص وابسته و مدیریت سود شرکت‌ها بررسی کرد. نمونۀ پژوهش، 176 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1392 تا 1396 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند کیفیت حسابرسی موجب تعدیل رابطة مثبت بین معاملات اشخاص وابسته و مدیریت سود واقعی می‌شود.

توانگر حمزه کلایی و اسکافی اصل [4] در پژوهشی ارتباط بین قدرت مدیرعامل، ویژگی‌های کمیتة حسابرسی و کیفیت کنترل داخلی را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 90 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1391 تا 1395 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند قدرت مدیرعامل تأثیر تعدیل‌کنندة منفی بر ارتباط مثبت بین اندازة کمیتة حسابرسی و کیفیت کنترل داخلی دارد.

محمدی و همکاران [13] در پژوهشی تأثیر ﻣﻌﺎﻣﻼﺕ ﺑﺎ ﺍﺷﺨﺎص ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ بر دستکاری فعالیت‌های واقعی، با تأکید بر نقش نظارتی راهبری شرکتی را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 130 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1386 تا 1395 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند معاملات با اشخاص وابسته بر مدیریت سود واقعی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر، با افزایش معاملات با اشخاص وابسته، مدیریت سود واقعی نیز افزایش می‌یابد. همچنین یافته‌ها نشان دادند استقلال هیئت‌مدیره، مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی، رابطۀ مثبت بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود واقعی را تضعیف می‌کنند. در خصوص تأثیر اندازۀ هیئت‌مدیره و دوگانگی مدیرعامل بر رابطۀ بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود واقعی از لحاظ آماری، نتایج معناداری به دست نیامد.

واقفی و همکاران [17] در پژوهشی رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته با کیفیت افشا، مدیریت سود و سودآوری شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 112 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1390 تا 1394 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند «معاملات با اشخاص وابسته» با «رتبة افشا» رابطة منفی و با «مدیریت سود» رابطة مثبت و معناداری دارد؛ اما یافته‌های پژوهش وجود ارتباط معنادار بین معامله با اشخاص وابسته و سودآوری را تأیید نکرده است.

رجب‌لو و عبدلی [6] در پژوهشی تأثیر راهبری شرکتی بر معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 110 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1389 تا 1394 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند شرکت‌های دارای معاملات با اشخاص وابسته نسبت به شرکت‌های فاقد معاملات با اشخاص وابسته، مدیریت سود بیشتری دارند و هرچه حجم ریالی معاملات با اشخاص وابسته افزایش یابد، مدیریت سود افزایش خواهد یافت. همچنین ترکیب هیئت‌مدیره و سهامداران نهادی بر رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود به‌ترتیب اثر منفی و مثبت دارد.

رضایی و حسینی [7] در پژوهشی تأثیر معاملات با اشخاص وابستة عادی و غیرعادی را بر کیفیت سود شرکت‌ها بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 77 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1383 تا 1392 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود و هموارسازی سود رابطة منفی و معناداری وجود دارد. بین معاملات با اشخاص وابستة عادی با مدیریت سود و هموارسازی سود رابطة منفی و معناداری وجود دارد. بین معاملات با اشخاص وابستة غیرعادی با مدیریت سود و هموارسازی سود رابطة مثبت و معناداری وجود دارد.

سرلک و اکبری [10] در پژوهشی رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود شرکت‌ها را بررسی کردند. نمونۀ پژوهش، 145 شرکت بورس اوراق بهادار تهران بود که اطلاعات مالی این شرکت‌ها از سال 1386 تا 1390 بررسی شد. یافته‌های حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش نشان دادند بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد.

 

فرضیه‌های پژوهش

فرضیة یک: معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد.

فرضیة دو: قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد.

 

روش‌شناسی پژوهش

با توجه به اهدف ذکرشدة پژوهش، این پژوهش ازنظر نوع هدف، کاربردی و ازنظر شیوة انجام، توصیفی مبتنی بر داده‌های کمی است. این پژوهش در پی یافتن رابطة بین متغیرهای پژوهش در یک جامعه است؛ بنابراین، پژوهش حاضر در زمره پژوهش‌های همبستگی قرار دارد. همچنین، پژوهش حاضر از نوع پس‌رویدادی است؛ یعنی بر مبنای تجزیه و تحلیل اطلاعات گذشته (صورت‌های مالی شرکت‌ها) انجام می‌گیرد. همچنین در این پژوهش برای جمع‌آوری اطلاعات مرتبط با مبانی نظری، از روش کتابخانه‌ای استفاده شده است. سپس داده‌های مرتبط با متغیرهای پژوهش با مراجعه به صورت‌های مالی و یادداشت‌های توضیحی شرکت‌ها منتخب و با استفاده از پایگاه‌های اطلاع‌رسانی بورس اوراق بهادار تهران، نرم‌افزار ره‌آورد نوین و تارنمای رسمی شرکت‌ها جمع‌آوری شدند. پس از جمع‌آوری داده‌ها، عملیات تلخیص داده‌های مرتبط با متغیرهای پژوهش با استفاده از نرم‌افزار اکسل انجام و سپس با استفاده از نرم‌افزار ایویوز 9 تجزیه و تحلیل نهایی انجام شد.

به‌دلیل اینکه معیار و ضوابط خاصی برای پذیرفتن و تداوم فعالیت شرکت‌ها در بورس اوراق بهادار تهران و نحوة گزارشگری مالی آنها وضع شده است و نیز وجود مقررات خاص و اعمال نظارت نهاد ناظر، اطلاعات مندرج در صورت‌های مالی این شرکت‌ها از قابلیت اتکای مناسبی برخوردار بوده است؛ به همین دلیل جامعة آماری پژوهش حاضر شامل شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران است. همچنین برای افزایش پایایی متغیرها، پژوهش طی دورة زمانی هفت ساله (1391 تا 1397) انجام شده است. همچنین به‌دلیل گستردگی و حجم آماری جامعه و وجود برخی ناهماهنگی‌ها میان اعضای جامعه، شرایط زیر برای انتخاب نمونة آماری قرار داده شده‌‌اند.

  1. شرکت‌ها باید از ابتدای سال 1391 تا پایان سال 1397 در بورس حضور داشته باشند.
  2. شرکت‌ها جزء هلدینگ، سرمایه‌گذاری، واسطه‌گری مالی، بانک، بیمه و لیزینگ نباشند؛ زیرا فعالیت و ساختار گزارشگری آنها متفاوت است.
  3. شرکت‌ها در طول دورة زمانی پژوهش تغییر سال مالی نداده باشند و سال مالی آنها منتهی به اسفند ماه باشد.
  4. شرکت‌ها در طول دورة زمانی پژوهش وقفة عملیاتی بیش از سه ماه نداشته باشند؛ زیرا مقایسه‌پذیربودن اطلاعات سالیانة آنها کاهش می‌یابد.
  5. اطلاعات مورد نیاز شرکت‌ها به‌منظور استخراج داده‌ها در دسترس باشد.

با توجه به محدودیت‌های ذکرشده در بالا، درنهایت از بین جامعة آماری به‌صورت غربالگری 145 شرکت به‌عنوان نمونه انتخاب شدند.

 

اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش

متغیر وابسته

کیفیت گزارشگری مالی (FRQ): در ادبیات پژوهشی معیارها و مدل‌های زیادی برای اندازه‌گیری و ارزیابی کیفیت گزارشگری مالی ارائه شده‌اند؛ اما دربارة بهترین معیار یا مدل اتفاق نظر وجود ندارد؛ ازاین‌رو، در این پژوهش مشابه پژوهش‌های مهرانی و همکاران [14] و زارعی و قاسمی [9] برای اندازه‌گیری کیفیت گزارشگری مالی از مدل تعدیل‌شدة جونز [37] و بر مبنای اقلام تعهدی اختیاری استفاده شد [23]. به این منظور، ابتدا کل اقلام تعهدی از رابطة 1 به دست می‌آیند:

 

رابطة (1)

 

 

که در رابطة فوق  کل اقلام تعهدی شرکت i در سال t،  سود خالص قبل از اقلام غیر‌مترقبة شرکت i در سال t و  خالص جریان نقد ناشی از فعالیت عملیاتی شرکت i در سال t است. پس از محاسبة کل اقلام تعهدی، ضرایب  و  و  ازطریق مدل تعدیل‌شدة جونز (مدل 1) برآورد می­شوند.

مدل (1)

 

 

که در رابطة فوق  جمع ارزش دفتری دارایی‌ها در پایان سال ،  حساب دریافتنی سال t منهای سال  شرکت i،  درآمد در سال t منهای درآمد در سال  شرکت i،  مبلغ ناخالص املاک، ماشین‌آلات و تجهیزات شرکت i در سال tو  مقدار خطای باقی‌ماندة مدل است. در ادامه از ضرایب برآوردی حاصل از مدل 1 برای محاسبة اقلام تعهدی غیراختیاری برای هر سال شرکت استفاده می­شود.

مدل (2)

 

 جمع اقلام تعهدی غیراختیاری شرکت i در سال t است. در مرحلة آخر، اقلام تعهدی اختیاری (DA) به‌صورت زیر محاسبه می­شوند.

 

با ‌توجه به پژوهش‌های پیشین اشاره‌شده، در این پژوهش از قدرمطلق اقلام تعهدی اختیاری به‌عنوان معیار کیفیت گزارشگری مالی استفاده شده و درنهایت برای به‌کارگیری آن در آمار استنباطی از قرینة آن استفاده شده است؛ بنابراین، ارزش‌های بالاتر برای این مقدار نشان‌دهندة کیفیت بالاتر گزارشگری مالی است [14].

 

متغیر مستقل

معاملات مدیریتی (TM): در این پژوهش از لگاریتم ارزش ریالی معاملات انجام‌شده با مدیران اصلی واحد تجاری یا خویشاوندان نزدیک به آنها (شامل خرید کالا و خدمات یا فروش کالا و خدمات) به‌عنوان معیاری برای اندازه‌گیری معاملات مدیریتی استفاده شد که از یادداشت‌های صورت‌های مالی استخراج می‌شود. براساس استاندارد حسابداری شمارة 12، مدیران اصلی اشخاصی‌اندکهبه‌صورتموظفیاغیرموظف،اختیارومسئولیت برنامه‌ریزی، کنترل و هدایتفعالیت‌هایشرکترابه‌طور مستقیم یا غیرمستقیم بر عهده دارند. این مدیران شامل اعضایهیئتمدیره،مدیرعاملومدیرانارشداجرایی شرکت‌اند. منظور از خویشاوندان نزدیک نیز خویشاوند نسبی و سببی طبقة اول تا سوم مدیران اصلی است که انتظار می‌رود در معاملات با واحد تجاری او را تحت نفوذ قرار دهند [12].

 

متغیر تعدیل‌گر

قدرت مدیرعامل (CEOP): در این پژوهش برای اندازه‌گیری قدرت مدیرعامل از سه عامل زیر مشابه پژوهش‌های کو و کیم [41]، لی و همکاران [46] و رهنمای رودپشتی و زندی [8] استفاده شد.

1- دورة تصدی مدیرعامل (Tenure): دورة تصدی مدیرعامل در هر سال برابر با تعداد سال‌هایی است که از زمان تصدی او به‌عنوان مدیرعامل می‌گذرد. برای این منظور با مراجعه به سایت کدال و گزارش مجمع عمومی سالانة شرکت‌ها طی دورة تحقیق و چند سال قبل‌تر از آن، دادة مرتبط با دورة تصدی مدیرعامل جمع‌آوری شد. پس از جمع‌آوری دادة مرتبط با دورة تصدی مدیرعامل، میانة متغیر محاسبه شد. درنهایت در این پژوهش برای اندازه‌گیری دورة تصدی مدیرعامل از متغیر مجازی دووجهی صفر و یک استفاده شد؛ بدین صورت که اگر تعداد سال‌های تصدی مدیرعامل شرکت در سال مدنظر بیش از میانة تعداد سال‌های تصدی مدیرعامل شرکت‌ها طی سال‌های مختلف باشد، برای این متغیر عدد یک و در غیر این صورت از عدد صفر استفاده می‌شود.

2- مالکیت مدیرعامل (Ownership): مالکیت مدیرعامل به‌صورت درصد سهام متعلق به مدیرعامل شرکت تعریف می‌شود. در صورتی که مدیرعامل مالکیت بالای یک درصد از سهام شرکت را داشته باشد، جزء سهامداران عمده تلقی خواهد شد و نام او در یاد‌داشت‌های صورت‌های مالی و همچنین در سامانة بورس اوراق بهادار[1] در قسمت سهامداران افشا می‌شود؛ ازاین‌رو، برای اندازه‌گیری مالکیت مدیرعامل از متغیر مجازی دووجهی استفاده می‌شود. اگر مالکیت سهام برای مدیرعامل شرکت بیشتر از یک درصد باشد، این متغیر برابر یک است؛ در غیر این صورت از عدد صفر استفاده می‌شود.

3- تخصص مدیرعامل (SpeCEO): اگر مدیرعامل دارای مدرک مالی و حسابداری باشد، توانایی و قدرت بیشتری خواهد داشت. بدین صورت برای اندازه‌گیری تخصص مدیرعامل از یک متغیر مجازی دووجهی استفاده می‌شود. اگر مدیرعامل دارای مدرک مالی و حسابداری باشد، این متغیر برابر یک است؛ در غیر این صورت از عدد صفر استفاده می‌شود.

مدل (3)

CEOP = Tenure + Ownership + SpeCEO                

 

در مدل فوق، CEOP: قدرت مدیرعامل، Tenure: دورة تصدی مدیرعامل شرکت، Ownership: مالکیت مدیرعامل و SpeCEO: تخصص مالی مدیرعامل است. با توجه به مطالب بالا، قدرت مدیرعامل را مجموع سه متغیر مجازی که دارای مقدار صفر و یک هستند، برای هر شرکت در سال مدنظر تعیین می‌کند؛ بنابراین، قدرت مدیرعامل برای هر شرکت در هر سال عددی بین صفر تا سه خواهد بود. در شرکت دارای مجموع عوامل صفر، قدرت مدیرعامل بسیار کم و در شرکت دارای مجموع عوامل سه، قدرت مدیرعامل بسیار زیاد خواهد بود [41].

 

متغیرهای کنترلی

انتظار می‌رود همانند پژوهش‌های ماجیبو و همکاران [49]، کبیا و همکاران [38]، کوساندی و همکاران [44] و زارعی و قاسمی [9] اندازة کمیتة حسابرسی و استقلال کمیتة حسابرسی، اندازة شرکت، اهرم مالی و بازده دارایی‌ها بر کیفیت گزارشگری مالی تأثیر می‌گذارند؛ به همین دلیل در پژوهش حاضر این متغیرها متغیر کنترلی در نظر گرفته شدند.

اندازة کمیتة حسابرسی (ACSIZE): برای اندازه‌گیری اندازة کمیتة حسابرسیاز تعداد اعضای کمیتة حسابرسی استفاده شد.

استقلال کمیتة حسابرسی (ACIND): برای اندازه‌گیری استقلال کمیتة حسابرسیاز نسبت تعداد اعضای مستقل کمیتة حسابرسی به تعداد کل اعضای کمیتة حسابرسی استفاده شد.

اندازة شرکت (SIZE): برای اندازه‌گیری اندازةشرکتازلگاریتم دارایی‌های شرکت در پایان سال مالی مدنظراستفادهشد.

اهرم مالی (LEV): برای اندازه‌گیری اهرم مالی از نسبت مجموع بدهی‌های شرکت به مجموع دارایی‌های شرکت در پایان سال مالی مدنظراستفادهشد.

بازده دارایی‌ها (ROA): برای اندازه‌گیری بازده دارایی‌های شرکت از نسبت سود خالص به مجموع دارایی‌ها استفادهشد.

 

مدل آزمون فرضیه‌های پژوهش

برای آزمون فرضیه‌های پژوهش از مدل رگرسیون چندمتغیرة شمارة 4 و 5 استفاده می‌شود.

مدل (4)

 

مدل (5)

 

 

که در مدل‌های بالا به‌ترتیب:

: کیفیت گزارشگری مالی شرکت i در سال t است،

: معاملات مدیریتی شرکت i در سال t است،

: قدرت مدیرعامل شرکت i در سال t است،

: اندازة کمیتة حسابرسی شرکت i در سال t است،

: استقلال کمیتة حسابرسی شرکت i در سال t است،

: اندازة شرکت i در سال t است،

: اهرم مالی شرکت i در سال t است،

  : بازده دارایی‌های شرکت i در سال t است.

یافته‌های پژوهش

آمار توصیفی

آمار توصیفی در نگارة 1 نشان داده شده است. براساس داده‌های پژوهش، قدرت مدیرعامل عددی بین صفر تا سه می‌تواند باشد که میانگین این متغیر 11/1 است و نشان می‌دهد بیشتر داده‌ها حول این نقطه تمرکز یافته‌اند. میانه یکی دیگر از شاخص‌های مرکزی است که اگر داده‌ها به‌ترتیب شوند، نقطة وسط، میانه خواهد بود. مطابق با نگارة 1، قدرت مدیرعامل 00/1 است که نشان می‌دهد نیمی از داده‌ها کمتر از این مقدار و نیمی دیگر بیشتر از این مقدارند. میانگین معاملات مدیریتی نیز 80/5 است که نشان‌دهندة وجود معاملات مدیریتی در سطح شرکت‌هاست. نزدیک‌بودن میانگین متغیر معاملات مدیریتی نسبت به میانة آن نیز نشان می‌دهد داده تا حدود زیادی به شکل مناسب (متقارن) توزیع شده است. همچنین یکی از مهم‌ترین پارامترهای پراکندگی، انحراف معیار است. بین متغیرهای پژوهش، کیفیت گزارشگری مالی و اندازة شرکت به‌ترتیب کمترین (104/0) و بیشترین (984/0) میزان پراکندگی را دارند. به‌طور کلی انحراف معیار نسبت به میانگین دادها کمتر است که نشان‌دهندة نرمال‌بودن متغیرهای پژوهش است.

 

 

 

نگارة 1. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

شرح

میانگین

میانه

حداکثر

حداقل

انحراف معیار

کیفیت گزارشگری مالی

28/0-

26/0-

03/0-

73/0-

098/0

معاملات مدیریتی

80/5

83/5

13/9

12/3

542/0

قدرت مدیرعامل

11/1

00/1

00/3

00/0

184/0

اندازة کمیتة حسابرسی

19/3

00/3

00/5

00/3

421/0

استقلال کمیتة حسابرسی

70/0

66/0

00/1

00/0

376/0

اندازة شرکت

75/13

80/13

21/18

02/10

984/0

اهرم مالی

59/0

56/0

81/0

11/0

150/0

بازده دارایی‌ها

12/0

11/0

55/0

34/0-

195/0

منبع: یافته‌های پژوهش

 

 

 

 

آمار استنباطی

یکی از پیش‌فرض‌های آزمون مدل رگرسیون، بررسی ناهمسانی واریانس باقی‌مانده‌های مدل است. ناهمسانی واریانسبه این معناست که در تخمین مدل رگرسیون مقادیر جملات خطا دارای واریانس­هاینابرابرند. در این پژوهش برای بررسی ناهمسانی واریانس باقی‌مانده‌های مدل‌های پژوهش از آزمون‌های بروش پاگان، آزمون هاروی و آزمون گلجسر استفاده شد. با توجه به نگارة 2، سطح خطای آزمون‌های ذکرشده از پنج درصد کوچک‌تر است؛ بنابراین، آماره‌های آزمون نشان‌دهندة ناهمسانی واریانس‌اند و سطح معناداری آنها‌ فرض صفر این آزمون مبنی بر همسانی واریانس را تأیید نکرده‌اند. به بیان دیگـر، باقی‌مانده‌های حاصل از تخمین مدل پژوهش، واریانس ثابت ندارند؛ به همین دلیل برای تخمین رگرسیون از روش حداقلمربعاتتعمیم‌یافته استفاده می‌شود.

 

 

 

 

نگارة 2- آزمون همسانی واریانس باقی‌مانده‌ها

مدل

آزمون

آزمون بروش - پاگان

آزمون گلجسر

آزمون هاروی

نتیجه

 

یک

آمارة اف

68/4

41/5

82/3

ناهمسانی واریانس

سطح خطا

00/0

00/0

00/0

 

دو

آمارة اف

59/4

06/5

64/3

ناهمسانی واریانس

سطح خطا

00/0

00/0

00/0

منبع: یافته‌های پژوهش

 

 

 

 

از دیگر پیش‌فرض‌ها در رگرسیون خطی، نبودن مشکل هم‌خطی بین متغیرهای مستقل و کنترلی مدل پژوهش است. برای بررسی مشکل هم‌خطی از عامل تورم واریانس استفاده شده است. چنانچه این آماره از عدد 10 کوچک‌تر باشد، هم‌خطی شدید بین متغیرهای مستقل و کنترلی وجود ندارد. مطابق با نگارة 3، میزان عامل تورم واریانس برای تمامی متغیرهای مستقل و کنترلی مدل‌های یک و دو پژوهش کمتر از 10 است؛ بنابراین، مشکل هم‌خطی بین متغیرها وجود ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

نگارة 3- نتایج آزمون مشکل هم‌خطی

 

متغیرها

عامل تورم واریانس

مدل یک

مدل دو

معاملات مدیریتی

014/1

251/1

قدرت مدیرعامل

-

643/3

قدرت مدیرعامل × معاملات مدیریتی

-

731/3

اندازة کمیتة حسابرسی

025/1

029/1

استقلال کمیتة حسابرسی

026/1

034/1

اندازة شرکت

009/1

010/1

اهرم مالی

014/1

015/1

بازده دارایی‌ها

016/1

013/1

منبع: یافته‌های پژوهش

 

 

 

 

 

 

در این پژوهش برای انتخاب روش مناسب به‌منظور تخمین مدل استفاده‌شده برای آزمون فرضیه‌های پژوهش در مقاطع و دوره‌های زمانی مختلف داده‌های ترکیبی، از آزمون F مقید (چاو) استفاده شد. اگر سطح خطای آزمون چاو کمتر از پنج درصد باشد، مدل داده‌های تابلویی پذیرفته و در غیر این صورت (بیشتر از پنج درصد) از روش داده‌های تلفیقی استفاده می‌شود. با توجه به نگارة 4 برای تخمین مدل پژوهش، از آنجا که سطح خطای آزمون چاو برای مدل‌های پژوهش کمتر از پنج درصد است از «داده‌های تابلویی» استفاده می‌شود؛ بنابراین، برای تعیین روش اثرات ثابت یا تصادفی از آزمون هاسمن استفاده می‌شود. از آنجا که سطح خطای آزمون هاسمن در مدل‌های پژوهش کمتر از پنج درصد است، نوع مدل منتخب «مدل اثرات ثابت» است.

 

 

 

نگارة 4- آزمون برآورد مدل پژوهش

مدل

نوع آزمون

آمارة آزمون

سطح خطا

نتیجه آزمون

 

یک

آزمون چاو

24/11

00/0

دادة تابلویی

آزمون هاسمن

80/23

00/0

اثرات ثابت

 

دو

آزمون چاو

78/12

00/0

دادة‌ تابلویی

آزمون هاسمن

06/24

00/0

اثرات ثابت

منبع: یافته‌های پژوهش

 

باتوجهبهنگارة 5، سطح معناداری آمارة والد تعدیل‌شده برای مدل یک و دو پژوهش کمتر از پنج درصد است که نشان‌دهندة وجود مشکل ناهمسانی واریانس است. همچنین سطح معناداری آمارة آزمون ولدریج برای مدل یک و دو پژوهش کمتر از پنج درصد است و نشان‌دهندة وجود خودهمبستگی سریالی است؛ به همین دلیل برای رفع آن از مدل حداقل مربعات تعمیم‌یافته استفاده می‌شود. ضریب تعیین نیز نشان می‌دهد چند درصد از تغییرات متغیر وابسته را می‌توان با تغییرات متغیرهای مستقل و کنترلی مدل رگرسیون تبیین کرد. باتوجهبه نگارة 5 می‌توانادعا کردبه‌ترتیب 66 و 69 درصد از تغییرات متغیر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بامتغیرهای مستقلو کنترلی مدل‌های یک و دوتبیین می‌شوند. همچنین سطح خطای آزمون معناداری مدل‌های برازش‌شده یک و دو پژوهش از پنج درصد کمتر است؛ به همین دلیل می‌توان پذیرفت یافته‌های مدل‌های پژوهش برای تبیین رابطة متغیرهای مستقل و کنترلی با متغیر وابسته قابل اتکاست.

باتوجهبهنگارة 5، در مدل یک پژوهش سطح معناداری برای متغیر معاملات مدیریتی 025/0 است؛ با توجه به اینکه مقدار سطح معناداری کمتر از سطح خطای 5 درصد است، می‌توان پذیرفت معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد. درنتیجه می‌توان فرضیة یک پژوهش را در سطح اطمینان 95 درصد پذیرفت. با توجه به اینکه ضریب متغیر معاملات مدیریتی (029/0-) منفی است، می‌توان با اطمینان بیان کرد معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر منفی معناداری دارد؛ این بدان معناست که با افزایش معاملات مدیریتی، کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها کاهش می‌یابد.

برای آزمون فرضیة دو پژوهش، در مدل دوم ضریب متغیرهای مستقل و تعدیلگر و همچنین سطح معناداری آنها در سطح اطمینان 95 درصد بررسی می‌شوند. برای تأیید یا رد فرضیة دو در جدول 5 مدل دو، ابتدا ضریب و سطح معناداری معاملات مدیریتی بررسی می‌شوند. همان‌طور که مشاهده می‌شود ضریب معاملات مدیریتی 043/0- و در سطح اطمینان 95 درصد نیز معنادار است و معاملات مدیریتی موجب کاهش کیفیت گزارشگری مالی می‌شود. اکنون به ضریب و سطح معناداری قدرت مدیرعامل در مدل دو توجه کنید. همان‌طور که مشاهده می‌شود ضریب قدرت مدیرعامل، 099/0- و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است و قدرت مدیرعامل موجب کاهش کیفیت گزارشگری مالی می‌شود. درنهایت، ضریب و سطح معناداری قدرت مدیرعامل × معاملات مدیریتی بررسی می‌شود. همان‌طور که مشاهده می‌شود ضریب 181/0- و سطح معناداری 00/0 است؛ با توجه به اینکه سطح معناداری کمتر از سطح خطای 5 درصد است، می‌توان پذیرفت قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد؛ درنتیجه می‌توان فرضیة دو پژوهش را در سطح اطمینان 95 درصد پذیرفت. با توجه به اینکه سطح معناداری آمارة والد کمتر از پنج درصد است، می‌توان پذیرفت ضریب  و  تفاوت معناداری دارند. ضریب معاملات مدیریتی زمانی که در قدرت مدیرعامل ضرب می‌شود از 043/0- به 181/0- افزایش می‌یابد؛ بنابراین، می‌توان با اطمینان پذیرفتنی بیان کرد قدرت مدیرعامل، اثر منفی معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها را تشدید می‌کند.

 

 

نگارة 5- نتایج آزمون مدل‌های پژوهش

متغیر

شرح

مدل یک

مدل دو

 

عرض از مبدأ

ضریب

476/0

694/0

سطح معناداری

000/0

000/0

 

معاملات مدیریتی

ضریب

029/0-

043/0-

سطح معناداری

025/0

017/0

 

قدرت مدیرعامل

ضریب

-

099/0-

سطح معناداری

-

001/0

 

قدرت مدیرعامل × معاملات مدیریتی

ضریب

-

181/0-

سطح معناداری

-

000/0

 

اندازة کمیتة حسابرسی

ضریب

062/0

058/0

سطح معناداری

005/0

007/0

 

استقلال کمیتة حسابرسی

ضریب

129/0

119/0

سطح معناداری

002/0

003/0

 

اندازة شرکت

ضریب

043/0

037/0

سطح معناداری

031/0

034/0

               

                          اهرم مالی

ضریب

047/0-

045/0-

سطح معناداری

037/0

039/0

 

بازده دارایی‌ها

ضریب

087/0

082/0

سطح معناداری

030/0

031/0

سطح معناداری آمارة والد

00/0

ضریب تعیین تعدیل‌شده

66/0

69/0

سطح معناداری آزمون نکویی برازش مدل

000/0

000/0

سطح معناداری آزمون والد تعدیل‌شده

000/0

000/0

سطح معناداری آزمون ولدریچ

000/0

000/0

منبع: یافته‌های پژوهش

 

 

بحث و نتیجه‌گیری

هدف این پژوهش بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی بوده است. به این منظور ابتدا تأثیر معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بررسی شد. سپس اثر تعدیل‌کنندگی قدرت مدیرعامل بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بررسی شد. در این راستا اطلاعات صورت‌های مالی 145 شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های 1391 تا 1397 تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیة یک پژوهش نشان دادند معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها تأثیر منفی معناداری دارد. درواقع با افزایش معاملات با اشخاص وابسته، کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها کاهش می‌یابد. براساس فرضیة جدایی مالکیت از مدیریت و فرضیة تضاد منافع بین مدیران و سرمایه‌گذاران، معاملات مدیریتی می‌تواند به از دست رفتن ثروت سرمایه‌گذاران منجر شود؛ زیرا در برخی موارد هدف از انجام معاملات مدیریتی آن است که مدیران شرکت‌ها در قالب چنین معاملاتی دارایی‌های شرکت را به نفع خود از شرکت خارج کنند. مدیران در چنین شرایطی برای سرپوش‌گذاشتن بر اقدامات انجام‌شده، برخی اقلام تغییرپذیر در صورت‌های مالی (برای مثال اقلام تعهدی اختیاری) را به‌صورت ساختگی دستکاری می‌کنند تا کیفیت گزارش‌های مالی کاهش یابد و سرمایه‌گذاران گمراه شوند و متوجه وقایع صورت‌گرفته نشوند. نتایج حاصل از این فرضیة پژوهش با نتایج پژوهش مارچینی و همکاران در سال 2019 هم‌راستا است. مارچینی و همکاران [51] اعتقاد دارند براساس نظریة نمایندگی مدیران ممکن است در راستای منافع سرمایه‌گذاران تصمیم‌گیری نکنند و با استفاده از معاملات مدیریتی، به خروج منابع شرکت‌ها به نفع خود اقدام کنند. آنها برای کاهش اثرات معاملات صورت‌گرفته بر وقایع مالی، اقدام به دستکاری گزارش‌های مالی می‌کنند؛ بنابراین، مدیران برای گمراه‌کردن سرمایه‌گذاران، با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری کیفیت گزارشگری مالی را کاهش می‌دهند تا آنها متوجه آثار واقعی معاملات مدیریتی صورت‌گرفته نشوند.

نتایج حاصل از آزمون فرضیة دو پژوهش نشان دادند قدرت مدیرعامل موجب تشدید رابطة منفی بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها می‌شود. براساس نظریة نمایندگی، قدرت مدیرعامل می‌تواند موجب افزایش مشکلات نمایندگی شود؛ زیرا قدرت مدیرعامل توانایی مدیران را برای گام‌برداشتن در راستای منافع مدیریتی و انحراف از منافع سرمایه‌گذاران تقویت می‌کند. درواقع قدرت مدیرعامل توانایی مدیران را در تسهیل معاملات مدیریتی افزایش می‌دهد و مدیران با استفاده از معاملات مدیریتی به‌صورت فرصت‌طلبانه منابع شرکت را برخلاف منافع سرمایه‌گذاران استفاده می‌کنند. همچنین قدرت مدیرعامل، ابزار و اختیارات لازم را به مدیرعامل برای دستکاری اقلام تعهدی اختیاری می‌دهد؛ ازاین‌رو، مدیران از قدرت خویش به‌صورت فرصت‌طلبانه برای کاهش کیفیت گزارش‌های مالی استفاده می‌کنند. به اعتقاد بیکر و همکاران [20] قدرت مدیرعامل ابزاری است که می‌تواند زمینه‌های سوء استفاده از قدرت را فراهم آورد. افزایش قدرت مدیرعامل توانایی و سطح اختیارات او را برای پیگیری منافع شخصی خویش افزایش می‌دهد و مدیران از این قدرت برای دستکاری اقلام تعهدی اختیاری استفاده می‌کنند تا کیفیت گزارش‌های مالی را کاهش دهند؛ بنابراین، بر مبنای یافته‌های پژوهش مدیرعامل از قدرت خود به‌صورت فرصت‌طلبانه برای تسهیل معاملات مدیریتی استفاده می‌کند که این امر همراه با کاهش کیفیت گزارش‌های مالی صورت می‌گیرد.

 

پیشنهادهای پژوهش

با توجه به نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش، پیشنهادهای کاربردی برای استفاده از نتایج به شرح زیر ارائه می‌شوند:

1)   با توجهبهتأثیر منفی معاملات مدیریتی بر کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌هاکهنشان‌دهندةتشدید مشکلات نمایندگی در اینگونهمعاملاتاست، به تحلیلگران و سرمایه‌گذارانی که نگران پیامدهای منفی دستکاری اطلاعات گزارش‌های مالی شرکت‌ها هستند، پیشنهادمی‌شوددر تجزیهوتحلیلاطلاعات صورت‌های مالی،به نقش تأثیرگذار معاملات مدیریتی در تصمیم‌گیری‌هایخودتوجه ویژه‌ایداشته باشند؛زیرااحتمالبروزرفتارفرصتطلبانةمدیرانازطریقانجاممعاملاتمدیریتیزیاداست و همین امر احتمال تضییع منافع سرمایه‌گذاران را افزایش می‌دهد.

2)   با توجه به تأثیر افزایشی قدرت مدیرعامل بر رابطة منفی بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها که نشان‌دهندة تشدید مشکلات نمایندگی قدرت مدیرعامل است، به تحلیلگران و سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌شود علاوه بر معیارهای کمی تأثیرگذار بر کیفیت گزارشگری مالی، به معیارهای کیفی نظیر قدرت مدیرعامل توجه داشته باشند؛ زیرا سطوح بالاتر قدرت مدیرعامل، احتمال سوء استفادة مدیرعامل از قدرت خویش برای دستکاری گزارش‌های مالی را افزایش می‌دهد و چنین اقداماتی مغایر با منافع سرمایه‌گذاران است.

3)   با توجه به نتایج پژوهش، معاملات مدیریتی، کیفیت گزارشگری مالی را کاهش می‌دهند و این نشان‌دهندة فرصت‌طلبانه‌بودن اینگونه معاملات است؛ بنابراین، به حسابرسان پیشنهاد می‌شود برای ارائه خدمات حسابرسی ریسک معاملات مدیریتی را در نظر بگیرند.

4)   با توجه به نتایج پژوهش، به تدوین‌کنندگان استانداردهای حسابداری و همچنین سازمان بورس اوراق بهادار پیشنهاد می‌شود قوانین و الزاماتی را فراهم کنند که شرکت‌ها معاملات مدیریتی را به‌صورت جداگانه از مجموع معاملات با اشخاص وابسته افشا کنند تا ارکان نظارتی شرکت‌ها بتوانند با نظارت بیشتر و بهتر بر چنین معاملاتی از منافع سرمایه‌گذاران محافظت کنند.

همچنین برای انجام پژوهش‌های بیشتر در زمان آینده، موضوع‌های پژوهشی جدید به شرح زیر ارائه می‌شوند:

1)   پیشنهاد می‌شود تأثیر مؤلفه‌های حاکمیت شرکتی (مانند اندازة هیئت‌مدیره، استقلال هیئت‌مدیره و غیره) بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بررسی شود.

2)      پیشنهاد می‌شود تأثیر معیارهای کیفیت حسابرسی (مانند استقلال حسابرسی، تخصص حسابرس و غیره) بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بررسی شود.

3)      پیشنهاد می‌شود تأثیر ویژگی‌های کمیتة حسابرسی (مانند دورة تصدی کمیتة حسابرسی، تخصص مالی کمیتة حسابرسی و غیره) بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بررسی شود.

4)      پیشنهاد می‌شود تأثیر ساختار مالکیت (مالکیت نهادی، تمرکز مالکیت و غیره) بر رابطة بین معاملات مدیریتی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت‌ها بررسی شود.



[1] TSETMC

  1. اسماعیل‌زاده مقری، علی، علی جان‌زاده قرا، صدیقه و امین هادیان. (1395). تأثیر معاملات با اشخاص وابسته بر سود سهام نقدی. پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 8، شماره 31، صص 57-72.
  2. انوشیروانی، فرزانه و رحمان ساعدی. (1397). بررسی رابطة بین قدرت مدیرعامل و ارزش شرکت با نقش تعاملی رقابت بازار و حاکمیت شرکتی. مجله علمی پژوهش مدیریت اجرایی، دوره 10، شماره 20، صص 147-173.
  3. بنافی، محمد، غیوری مقدم، علی، محمدمهدی دانا. (1394). بررسی تأثیر معاملات با اشخاص وابسته بر هزینه‌های نمایندگی. مطالعات تجربی حسابداری مالی، دوره 12، شماره 45، صص 115-134.
  4. توانگر حمزه کلایی، افسانه و مهدی اسکافی اصل. (1397). ارتباط بین قدرت مدیرعامل، ویژگی‌های کمیتة حسابرسی و کیفیت کنترل داخلی. پژوهش‌های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 10، شماره 38، صص 187-207.
  5. دارابی، رویا و محمود داودخانی. (1394). تأثیر معاملات با اشخاص وابسته بر ارزش شرکت. پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 7، شماره 28، صص 131-152.
  6. رجب‌لو، حسین و محمدرضا عبدلی. (1396). بررسی رابطة راهبری شرکتی بر معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود. دومین کنفرانس سالانه اقتصاد، مدیریت و حسابداری، اهواز، دانشگاه شهید چمران - سازمان صنعت، معدن و تجارت خوزستان، https://www.civilica.com/Paper-EMAC02-EMAC02_354.html
  7. رضایی، فرزین و اکرم حسینی. (1396). تأثیر معاملات با اشخاص وابستة عادی و غیرعادی بر کیفیت سود شرکت‌‌ها. فصلنامه مطالعات مدیریت و حسابداری، دوره 2، شماره 2، صص 23-45.
  8. رهنمای رودپشتی، فریدون و آناهیتا زندی. (1398). قدرت مدیرعامل و ساختار سرمایه مبتنی بر مدل لی. پژوهش حسابداری و حسابرسی، دوره 9، شماره 1، صص 1-20.
  9. زارعی، علیرضا و معصومه قاسمی. (1395). اثر ویژگی‌های کمیتة حسابرسی بر کیفیت گزارشگری مالی. بررسی‌های حسابداری، دوره 3، شماره 12، صص 43-64.

10. سرلک، نرگس و مینا اکبری، (1392). رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود. بررسی‌‌های حسابداری و حسابرسی، دوره 4، شماره 20، صص 77-92.

11. شعری، صابر و الهام حمیدی. (1391). شناسایی انگیزه‌های معاملات با اشخاص وابسته. پژوهش‌های تجربی حسابداری، دوره 2، شماره 4، صص 49-64.

12. کمیتة فنی سازمان حسابرسی. (1386). اصول و ضوابط حسابداری و حسابرسی. استانداردهای حسابداری، انتشارات سازمان حسابرسی.

13. محمدی، علی، نیکوئی، علی و سردار اسمعیل‌زاده. (1397). تأثیر ﻣﻌﺎﻣﻼﺕ ﺑﺎ ﺍﺷﺨﺎص ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ بر دستکاری فعالیت‌های واقعی، با تأکید بر نقش نظارتی راهبری شرکتی. پژوهشنامه اقتصاد و کسب‌وکار، دوره 9، شماره 18، صص 41-55.

14. مهرانی، کاوه، بیک بشرویه، سلمان و زهره شهیدی. (1393). رابطة سازوکارهای راهبری شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش‌های حسابداری و حسابرسی، دوره 4، شماره 1، صص 1-19.

15. نجفیان، خدیجه و مهدی صفری گرایلی. (1396). معاملات با اشخاص وابسته و قابلیت مقایسه صورت‌های مالی: آزمون تجربی نظریة تضاد منافع. فصلنامه علمی پژوهشی حسابداری مدیریت، دوره 10، شماره 35، صص 77-90.

16. نعمتی، حمید. (1398). نقش کیفیت حسابرسی در رابطة بین معاملات اشخاص وابسته و مدیریت سود. رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری، دوره 3، شماره 11، صص 115-133.

17. وقفی، سیدحسام، سلمانیان، مریم، مانیان، فرزاد و علی فیاض. (1397). بررسی رابطة بین معاملات با اشخاص وابسته با کیفیت افشا، مدیریت سود و سودآوری در شرکت‌های بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش‌های تجربی حسابداری، دوره 4، شماره 7، صص 71-94.

  1. Abdoli, M., Ghorbani, A., & Eskandari, M. (2014). Earnings Management with Restatement income Statement; TSE Corporation. Journal of Educational and Management Studies, Volume. 2, No. 4, PP. 224-227.
  2. Abdul Rasheed, P., Mallikarjunappa, T., & Thomachan, K. (2019) Promoter Ownership, Related Party Transactions and Firm Performance: A Study Among Select Companies in India, FIIB Business Review, https://doi.org/10.1177/2319714519834400.
  3. Baker, T., Lopez, T., Reitenga, A., Ruch, G. (2018). The influence of CEO and CFO power on accruals and real earnings management. Review of Quantitative Finance and Accounting, Volume. 4, No. 52, PP. 1-23.
  4. Bertrand, M. & Schoar, A. (2003). Managing with style: the effect of managers on firm policies. Quarterly Journal of Economics, Volume. 118, No. 4, PP. 1169-1208.
  5. Bebchuk, L., M. Cremers, & Peyer, U. (2011). The CEO pay slice. Journal of Financial Economics, Volume. 102, No. 1, PP. 199-221.
  6. Biddle, G.G., Hilary, K. & Verdi, R.S. (2009). How Does Financial Reporting Quality Relate to Investments Efficiency?. Journal of Accounting and Economics, Volume. 48, No. 2, PP. 112-131.
  7. Boumosleh, A., & Cline, B. (2019). CEO Power, Top Management Turnover, Firm Performance. Journal of Financial and Quantitative Analysis, forthcoming.
  8. Chen, J., & Xiao, X. (2011). Related party transactions as a source of earnings management. Journal Applied Financial Economics, Volume. 21, No. 3, PP.165-181.
  9. Corlacia, A., & Tudor, A. (2011). Related Party Transaction Overiew, Annales Universitais Series Oeconomica, Volume. 13, No. 2, PP. 248-241.
  10. Daie, M., & Hasnan, S. (2016). Related party transactions and earnings quality: Moderating effect of corporate governance. Browse Journals & Magazines. Volume. 21, No. 2, PP. 71-94.
  11. Demerjian, P. R., Lev, B., Lewis, M. F. & McVay, S. E. (2013). Managerial ability and earnings quality. Accounting Review, Volume. 88, No. 2, PP. 463-498.
  12. Eisfeldt, A., & Kuhnen, C. (2013). CEO turnover in a competitive assignment framework. Journal of Financial Economics, Volume. 109, No. 1, PP. 351-372.
  13. El-Helaly, M., Georgiou, I., & Alan, L. (2018). The Interplay between Related Party Transactions and Earnings Management: The role of Audit Quality. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, Volume. 32, No. 1, PP. 47-60.
  14. El-Helaly, M. (2016). Related party transactions and accounting quality in Greece. International Journal of Accounting and Information Management, Volume. 24, No. 4, PP. 375-390.
  15. Gordan, E. A., Elizabeth, A., & Elaine, H. (2005). Related Party Transactions and Earnings Management. rutgers univers it y. Retrieved from http://papers.ssrn.com
  16. Hasnan, S., & Hussain, A. (2015). Factors Associated with Financial Restatements: Evidence from Malaysia. Jurnal Pengurusan, Volume. 44, No. 1, PP. 105- 116.
  17. Henry, E., Gordon, E.A., Reed, B. & Louwers, T. (2012). The role of related party transactions in fraudulent financial reporting. Journal of Forensic & Investigative Accounting, Volume. 4, No. 1, PP. 186-213.
  18. Jenter, D., & Katharina, L. (2015). Performance-induced CEO turnover, Working Paper, Stanford University.
  19. Jeffrey Pfeffer, P. (2010). Power: Why Some People Have It—And Others Don’t. Harper Collins Publishers.
  20. Jones, J. J. (1991). Earnings management during import relief investigations. Journal of Accounting Research, Volume. 29, No. 1, PP. 193-228.
  21. Kibiyaa, M., Ahmada, A., & Amrana, N. (2016). Audit Committee Characteristics and Financial Reporting Quality: Nigerian Non-Financial Listed Firms, http://dx.doi.org/10.15405/epsbs.2016.08.106.
  22. Koan, L., Tower, G., & Rusmin, N. (2017). Related Party Transactions and Earnings Management. Jurnal Akuntansi dan Auditing Indonesia, Volume. 12, No. 2, PP. 71-83.
  23. Koo, K. (2015). The Effects of CEO Power on Firm Value: Evidence from the Financial Crisis of 2008. Accounting and Finance Research, Volume. 4, No. 4, PP.13-25.
  24. Koo, K., & kim, K. (2018). CEO power and firm opacity. Applied Economics Letters, https://doi.org/10.1080/13504851.2018.1497841.
  25. Kohlbeck, M., & Mayhew, B. (2017). Are Related Party Transactions Red Flags?. Contemporary Accounting Research, Volume. 34, No. 1, PP. 900-928.
  26. Kohlbeck, M., & Mayhew, B. (2010) Valuation of firms that disclose related party transactions. Journal of Accounting and Public Policy, Volume. 29, No. 2, PP. 115-137.
  27. Kusnadi, Y., Leong, K., Suwardy, T., & Wang, J. (2016). Audit Committees and Financial Reporting Quality in Singapore. Journal of Business Ethics, Volume. 139, No. 1, PP. 197-214.
  28. Landier, A., Sauvagnat, J., Sraer, D., & Thesmar, D. (2013). Bottom-up corporate governance. Review of Finance, Volume. 17, No. 1, PP.161-201.
  29. Li, T., Munir, Q., & Karim, M. R. A. (2017). Nonlinear relationship between CEO power and capital structure: Evidence from China's listed SMEs. International Review of Economics & Finance, Volume. 47, No. 1, PP. 1-21.
  30. Liu, Z., Ouyang, B., & Sun, X. (2015). CEO Power and Auditor Choice. International Journal of Finance & Banking Studies IJFBS, Volume. 4, No. 4, PP. 44-51.
  31. Lo, A., & Wong, R. (2016). Silence is golden? Evidence from disclosing related-party transactions in China. Journal of Accounting and Public Policy, Volume. 35, No. 5, PP. 540-564
  32. Majiyebo, j., Okpanachi, M., & Nyor, T. (2018). Effect of Audit Committee Tenure on Financial Reporting Quality of Listed Deposit Money Banks in Nigeria, European Scientific Journal, Volume. 14, No. 4, PP. 471-96.
  33. Maigoshi, Z. S., Abdul Latifa, R., & Kamardina, K. (2017). Related Party Transactions and Earnings Management. International Conference on Soft Science, http://dx.doi.org/10.15405/epsbs.2016.08.8.
  34. Marchini, P., Mazza, T., & Medioli, A. (2019). The impact of related party transactions on earnings management: some insights from the Italian context. Journal of Management and Governance, Volume. 22, No. 9, PP54-71.
  35. Marchini, P., Mazza, T. and Medioli, A. (2018). Related party transactions, corporate governance and earnings management. Corporate Governance, Volume. 18, No. 6, PP. 1124-1146.
  36. Malaysian Institute of Accountants (MIA). (2008). International Standard on Auditing 550. Nature of Related Party Relationships and Transactions. Malaysia, IFAC: 0-24.
  37. Qin, Y. (2016). Relationship between CEO Power and Corporate Performance. Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=2767331.
  38. Rahmat, M., & Ahmed, K. (2020). Do Related Party Transactions affect Earnings Quality? Evidence from East Asia.  International Journal of Accounting and Information Management, Volume. 28, No. 1, PP. 147-165
  39. Sánchez, C., Senra, C., & Alemán, J. (2017). Related-party transactions, dominant owners and firm value. BRQ Business Research Quarterly, Volume. 20, No. 1, PP. 4-17
  40. Sheikh, S. (2018). CEO power, product market competition and firm value, Research in International Business and Finance, Volume. 46, No. 1, PP. 373-386.
  41. Stephen, A., Adeniran, S., Francis, O., Alex, A., & Felicia, O. (2019). Does CEOs Power Moderate the Effect of Audit Committee Objectivity on Financial Reporting Quality in the Nigerian Banking Sector?. Academy of Strategic Management Journal. Volume. 18, No. 2, PP. 27-42.
  42. Sun, Y., & Lu, D. (2017). Study on the Relationship Between Managerial Power and the Quality of Accounting Information. In Proceedings of the Fourth International Forum on Decision Sciences, 55-70.
  43. Supatmi, S., Sutrisno T., Saraswati, E., & Bambang P. (2019). The effect of related party transactions on firm performance: the moderating role of political connection in indonesian banking. Business: Theory and Practice, Volume. 20, No. 1, PP. 81-92.
  44. Ting, H. (2014). CEO turnover and shareholder wealth: Evidence from CEO power in Taiwan, Journal of Business Research. Volume. 66, No. 12, PP. 2466–2472.