Investigating the Effects of Entrepreneurial Orientation on Financial Performance Considering the Moderating Role of Accounting Information Quality

Document Type : Original Article

Authors

1 Phd. Student, Department of Accounting, Bushehr branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran.

2 Assistant Prof., Department of Accounting, Bushehr branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran

3 Assistant Prof., Department of Accounting, Bushehr branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran.

Abstract

The purpose of the present study was to investigate the effects of entrepreneurial orientation on financial performance by considering the moderating role of accounting information quality. The research method was correlational and the data were analyzed using structural equation modeling. The statistical population included the companies listed on Tehran Stock Exchange (TSE), which were selected and studied through the systematic elimination of 140 companies in the period of 2012-2019. The statistical results of the 1st and 2nd research hypotheses showed that the criteria of entrepreneurial orientation improved the indicators of financial performance (accounting and economics) and those of the 3rd hypothesis revealed that the criteria of entrepreneurial tendencies ameliorated the quality of accounting information. According to the 4th and 5th hypotheses, financial performance (accounting and economics) also improved the quality of accounting information. The 6th hypothesis indicated that the quality of accounting information made better the impact of entrepreneurial orientation on performance based on the accounting data. However, the results of the 7th hypothesis demonstrated that the quality of accounting information had a negative effect on the relationship between the entrepreneurial orientation criteria and indicators of economic performance in Tehran Stock Exchange (TSE).

Keywords

Main Subjects


امروزه شرکت‌ها برای بقا در بازارهای متلاطم و پویایی بین‌المللی از تکنیک‌های متفاوتی همانند گرایش کارآفرینانه، نوآوری و مشتری‌مداری و امثال آن استفاده می‌کنند تا عملکرد خود را بهبود بخشند (رضایی و همکاران، 1395). شرکت‌ها در صنایع گوناگون دائماً با چالش‌ها و تغییرات محیطی و اقتصادی روبه‌رو هستند و نیز رقابت شدیدی بین آنها وجود دارد که بقای آنان را تهدید می‌کند؛ بنابراین، به عاملی تأثیرگذار برای مقابله با این تهدیدات نیاز است.

توجه به گرایش کارآفرینانه، برگ برنده‌ای در بهبود عملکرد بلند‌مدت شرکت‌ها محسوب می‌شود. شرکت‌ها باید برای ارتقای عملکرد خود همواره به دنبال فرصت‌های کارآفرینانه باشند که این رفتارهای خلاقانه و کارآفرینانه، شرکت‌ها را همانند سپری در مقابل تغییرات و چالش‌های محیطی محافظت می‌کند (Adler & Chen, 2011).

در ادبیات حسابداری بیان می‌شود شرکت‌های موجود در صنایع رقابتی‌تر، تمایلی برای افشای اطلاعات ندارند و گزارش‌های نادرست ارائه می‌کنند؛ اما اگر این شرکت‌ها به دنبال گرایش‌های کارآفرینانه باشند، بیشتر ترغیب خواهند شد تا سیاست‌های افشا را دنبال کنند که این به بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری آنها منجر می‌شود. فریرا و همکاران (2014) اظهار می‌کنند کیفیت اطلاعات حسابداری، هزینه‌های افشای اطلاعات را کاهش و اعتمادپذیری سهامداران را افزایش می‌دهد که این امر به اخذ تصمیمات سرمایه‌گذاری مفیدتر و کاراتر منجر خواهد شد که بهبود عملکرد شرکت را به‌دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، می‌توان ادعا کرد گرایش کارآفرینانه با اعتمادپذیری کیفیت اطلاعات حسابداری افشاشده اثر مثبتی بر عملکرد شرکت دارد (محمودآبادی و رضایی، 1391).

پیرو مطالب فوق، چنگ و همکاران (2013) بیان می‌کنند گرایش کارآفرینانه، یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری است. کیفیت اطلاعات افشاشده، یکی از ابزارهای مهم مدیریت برای برقراری ارتباط بین شرکت و سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به دنبال بحران‌های مالی در کشورهای توسعه‌یافته و فروپاشی شرکت‌های بزرگی چون انرون، ورلدکام و پارمالات بر اثر تقلب‌های موجود در اطلاعات ارائه‌شده، بحث کیفیت اطلاعات مالی به یکی از موضوعات شایان توجه پژوهش‌های حرفه‌ای و علمی تبدیل‌ شده است (مهدوی و رضایی، 1391).

علت تقاضا برای کیفیت اطلاعات حسابداری و افشای اطلاعات ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی و تعارضات نمایندگی بین مدیران و سرمایه‌گذاران بیرونی است؛ بدین معنا که حتی در صورت نبود اجبار به افشا یا نبود استانداردها، بازهم شرکت‌ها به‌وسیلۀ افشا با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران شرکت، منافع بیشتری کسب می‌کنند (Gupta & Batra, 2016).

در ادبیات استراتژی بسیاری از پژوهشگران (برای مثال: کیاس و همکاران (2001) و ویکلوند و شفارد (2005) اهمیت نگرش کارآفرینانه را بر عملکرد شرکت بررسی کرده‌اند. نگرش کارآفرینانه با مدیریت استراتژیک و فرآیندهای تصمیم‌گیری استراتژیک مرتبط است (Lang & Lundholm, 1996; Seru, 2014).

مسئلۀ پژوهش این است که فرآیند جهانی‌سازی، رقابت جهانی، احتمال ورشکستگی، شکست بازار، تمرکز بر عملکرد شرکت برای سودآوری و عدم کفایت تکنیک‌های سنتی مدیریتی به دلیل تغییر شرایط بازار دلایل افزایش نگرانی دربارۀ آینده شرکت‌ها هستند و ازاین‌رو، وجود نگرش کارآفرینانه مسئله‌ای بسیار مهم در بازار رقابتی است (Lumpkin & Dess, 1996).

اهمیت پژوهش حاضر این است که در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادر تهران نیز همانند سایر بازارهای جهانی، ریسک و احتمال ورشکستگی وجود دارد و شرکت‌ها سعی در بهبود عملکرد شرکت و فرار از ورشکستگی دارند که گاهی اوقات عملکرد خوب نیز کمکی به وضعیت موجود نخواهد کرد و شرکت‌ها نیازمند یک تغییر مناسب‌اند تا از وضع موجود رهایی یابند؛ بنابراین، شرکت‌ها سعی می‌کنند با ابزار جدیدی همچون تغییر نگرش سنتی به نگرش مدرن، همانند نگرش کارآفرینانه در بازار و محیط رقابتی مطرح و به‌نوعی با ایجاد خلق ارزش و ارزش‌آفرینی یک مزیت رقابتی برای خود، ایجاد و در برابر خطرات بازار سرمایه از خود دفاع کنند و عملکرد شرکت خود را بهبود بخشند.

در این پژوهش، این موضوع بررسی شده است که آیا گرایش کارآفرینانه علاوه بر بهبود عملکرد، باعث افزایش کیفیت اطلاعات حسابداری خواهد شد یا خیر؛ زیرا افزایش کیفیت اطلاعات حسابداری برای سرمایه‌گذاران بسیار بااهمیت بوده است و بر اساس آن، می‌توانند تصمیم‌گیری مفیدتری داشته باشند که نتیجه پژوهش حاضر برای بازار سرمایه لازم و ضروری خواهد بود.

 

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

مفهوم گرایش کارآفرینانه در شرکت‌ها صرف‌نظر از نوع و اندازه آنها حائز اهمیت است و پژوهش‌های زیادی در رابطه با آن انجام شده‌اند. نتایج این مطالعات حاکی از تأثیر گرایش کارآفرینانه بر بهبود عملکرد است (De Wet & Du Toit, 2007; Hughes & Morgan, 2008; González et al., 2018; Dada & Watson, 2013; Lang & Lundholm, 1996). این شواهد نشان می‌دهند کارآفرین‌بودن شرکت‌ها به عملکرد بهتر منجر می‌شود (نتایج برخی پژوهش‌ها از این ادعا پیروی می‌کند که شرکت‌های کارآفرین عملکرد بهتری نسبت به سایر شرکت‌ها دارند (Horn & Brem, 2013; Seru, 2014; Dodgson et al., 2014; Gali, 2018; Terry & William, 2012).

در چهار دهه اخیر، گرایش کارآفرینانه، یک مفهوم تخصصی در کارآفرینی است. در رقابت شدید تجاری امروز، شرکت‌ها دائماً به دنبال استراتژی‌هایی برای بهبود عملکرد شرکت و به دست آوردن مزیت رقابتی‌اند. گرایش کارآفرینانه یک پدیدۀ سازمانی را نشان می‌دهد که منعکس‌کنندۀ توانایی مدیریت برای تغییر صحنۀ رقابتی به نفع خود با اجرای طرح‌های مبتکرانه‌اند (Freeman et al., 1982; Bisbe & Otley, 2004; Bushman & Smith, 2003). برخی پژوهش‌های پیشین گواه این ادعا هستند که نوآوری مزیتی برای مدیران شرکت در بازار رقابتی خواهد بود که خود را مطرح کنند (Lobo et al., 2018; Lang & Lundholm, 1996; González et al., 2018; Dada & Watson, 2013; Hughes & Morgan, 2008).

اهمیت گرایش کارآفرینانه برای بقا و عملکرد بنگاهها در ادبیات کارآفرینی به درک بهتر رابطه بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد سازمانی کمک می‌کند؛ زیرا این عقیده وجود دارد که شرکت‌های دارای گرایش کارآفرینانۀ قوی‌تر، عملکرد بسیار بهتری نیز خواهند داشت (Morris & Kuratko, 2002; Gallemore & Labro, 2015; Freeman et al., 1982; Holmstrom, 1989). شرکت‌های دارای سطح گرایش کارآفرینانۀ بالا، تمایل زیادی به استفاده از فرصت‌های جدید و تقویت موقعیت‌ رقابتی خود دارند که مرتباً محیط عملیاتی خود را بررسی و نظارت می‌کنند (Covin et al., 2006; Dechow & Dichev, 2002). در ادبیات مالی، بسیاری از پژوهشگران به بررسی ویژگی‌ها و فعالیت‌های کارآفرینی و تأثیر آنها بر نتایج عملکرد پرداخته‌اند. نتایج پژوهش‌های پیشین از این موضوع حمایت می‌کنند که گرایش کارآفرینانه عملکرد شرکت را بهبود می‌بخشد (Crossan & Apaydin, 2010; Lang & Lundholm, 1996; Huang et al., 2019; Stam & Elfring, 2008; Morris & Kuratko, 2002; Gallemore & Labro, 2015; Holmstrom, 1989; Freeman et al., 1982؛ محمودآبادی و غلامرضایی، 1391؛ نوروش و حسینی، 1388؛ بهناپور و همکاران، 1398). باتوجه مطالب فوق فرضیۀ زیر را بیان می‌شود:

فرضیه اول و دوم: گرایش کارآفرینانه به‌گونه‌ای مستقیم بر عملکرد مالی (حسابداری و اقتصادی) تأثیر دارد.

نوآوری به‌عنوان چالشی داخلی و حساس به کیفیت اطلاعات دردسترس کارکنان معرفی می‌شود؛ زیرا شرکت‌هایی که کیفیت اطلاعات بالاتری دارند، نوآوری بیشتری نیز خواهند داشت؛ زیرا آنها با جمع‌آوری، ذخیره و توزیع اطلاعات با کیفیت بالاتر در شرکت، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می‌دهند (Hoegl et al., 2004; Healy & Krishna, 2001; Miller, 1983; Lobo et al., 2018; Lang & Lundholm, 1996; Dada & Watson, 2013; González et al., 2018; Hughes & Morgan, 2008). همچنین، شرکت‌ها با ارائۀ اطلاعات با کیفیت‌تر به مدیران برای اخذ تصمیم‌گیری، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می‌دهند (Souder & Moenaert, 1992; Manzini et al., 2018; Holmstrom, 1989)؛ با این حال، عکس اظهارات فوق نیز وجود دارد؛ برای مثال، اطلاعات با کیفیت بالا اثرات منفی بر نوآوری دارد؛ زیرا با توجه به دسترسی مدیریت به منابع مورد نیاز برای افزایش کیفیت اطلاعات، مانند بودجه و کنترل‌های داخلی، اثر سوئی بر افشای فعالیت نوآورانه دارد (Atuahen & Ko, 2001; Antoncic & Prodan, 2008; Cheng et al., 2013). با توجه به مطالب فوق این فرضیه بیان می‌شود:

فرضیه سوم: گرایش کارآفرینانه به‌گونه‌ای مستقیم بر کیفیت اطلاعات حسابداری تأثیر دارد.

گوبتا و بارتا (2016) بر این اعتقادند که هرچه اطلاعات حسابداری از کیفیت بهتری برخوردار باشد، موجب بهبود عملکرد در شرکت خواهد شد؛ این احتمالاً به این دلیل است که می‌توان از حسابداری به‌عنوان سیستم اطلاعاتی استفاده کرد. گاهی اوقات تصمیم‌گیرندگان ممکن است از اطلاعات نامربوط و بی‌فایده استفاده کنند که موجب گمراهی استفاده‌کنندگان در به‌کارگیری اطلاعات نامربوط خواهد شد و درنتیجه، عملکرد شرکت را به مخاطره می‌اندازد (Souder & Moenaert, 1992). تصمیمات سرمایه‌گذاری بدون پشتوانۀ اطلاعاتی موجب شکست در بازار رقابتی خواهد شد. تصمیمات مفید بر اساس اطلاعات مفید اتخاذ می‌شوند (Clarke, 2010)؛ بنابراین، شایسته است مدیران شرکت‌ها، اطلاعات باکیفیت ارائه کنند تا ثروت سرمایه‌گذاران به مخاطره نیفتد؛ زیرا هدف حسابداری، ارائۀ اطلاعات سودمند برای سرمایه‌گذاران در امر تصمیم‌گیری منطقی است (نمازی و مقیمی، 1397). فرانک و همکاران (2010) این‌گونه بیان می‌کند که کیفیت اطلاعات حسابداری که بخش مهمی از تلاش مدیریت است، موجب بهبود ارتباط با ذینفعان داخلی و خارجی خواهد شد که به تصمیم‌گیری بهتر و درنهایت، بهبود عملکرد منجر خواهد شد. برخی از نتایج پژوهش‌های پیشین از این موضوع حمایت می‌کنند که گرایش کارآفرینانه موجب بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری می‌شود (بهناپور و همکاران، 1398؛ فانیان، 1396). با توجه به مطالب فوق این فرضیه بیان می‌شود:

فرضیه چهارم و پنجم: کیفیت اطلاعات حسابداری به‌گونه‌ای مستقیم بر عملکرد مالی (حسابداری و اقتصادی) تأثیر دارد.

زمانی که شرکتی به نوآوری به‌عنوان شاخصی از گرایش کارآفرینانه دست می‌زند، بدون‌شک به دنبال بهبود عملکرد خود در بازار رقابتی خواهد بود؛ بنابراین، زمانی که گرایش کارآفرینانه بر عملکرد تأثیرگذار است، این موضوع را باید مدنظر داشت که این بهبود عملکرد واقعی باشد؛ بدین معنا که در اثر مدیریت داده‌های حسابداری نباشد که سرمایه‌گذاران را به اشتباه بیاندازد. این مهم محقق نخواهد شد جز اینکه بتوان کیفیت اطلاعات ارائه‌شده از مدیر را ارزیابی کرد تا اطلاعات صحیح و به‌موقع به استفاده‌کنندگان و ذینفعان داده شود (Freeman et al., 1982).

شواهدی از پژوهش‌های پیشین در ارتباط با رابطۀ مستقیم بین میزان فعالیت‌های نوآورانه و عملکرد وجود دارد؛ اما نتایج حاکی از آن است که اگرچه نوآوری ممکن است به بهبود عملکرد منجر شود، با کیفیت اطلاعات حسابداری پایین‌تر همراه خواهد بود؛ زیرا براساس برخی شواهد، کیفیت اطلاعات حسابداری با مدیریت سود فرصت‌طلبانۀ مدیران شرکت‌ها همراه خواهد بود؛ بنابراین، رابطۀ منفی کیفیت اطلاعات حسابداری بین نوآوری و عملکرد، با وجود کیفیت حسابرسی کاهش می‌یابد؛ یعنی برای همان سطح نوآوری، شرکت‌های دارای کیفیت حسابرسی بالاتر، نسبت به شرکت‌های دارای کیفیت حسابرسی پایین‌تر، کیفیت اطلاعات حسابداری بالاتری را نشان می‌دهند. این احتمالاً به این دلیل است که کیفیت حسابرسی، توانایی مدیران را در مدیریت فرصت‌طلبانه سود محدود می‌سازد. این امر به این دلیل است که کیفیت حسابرسی، عدم شفافیت اطلاعات و مشکلات نمایندگی را کاهش می‌دهد (Crossan & Apaydin, 2010). این نتیجه برای استفاده از کیفیت حسابرسی و تلاش حسابرسان به‌عنوان معیارهای سنجش کیفیت حسابرسی قوی است؛ بنابراین، تأثیر منفی نوآوری بر کیفیت اطلاعات حسابداری با به‌کارگیری یک حسابرس با کیفیت بالا و با تلاش بیشتر حسابرس کاهش می‌یابد (DiVito & Bohnsack, 2017)؛ زیرا برخی از شرکت‌های نوآورانه، صورت‌های مالی خود شامل اطلاعات تحقیق و توسعه و نوآوری را به‌طور داوطلبانه ارائه می‌دهند که گاهی اوقات اعتبار این گزارش‌ها کمی مشکوک است (Manzini et al., 2017)؛ درنتیجه، بیشتر محتمل است که مدیران شرکت‌های دارای نوآوری، مبادرت به مدیریت سود شرکت کنند که این امر باعث کاهش کیفیت اطلاعات حسابداری آنها می‌شود. خروجی‌های نوآوری مانند حق ثبت اختراع، بیشتر به‌عنوان دارایی‌های نامشهود ارائه می‌شوند و ارزش‌گذاری بنگاههای نوآورانه را سخت‌تر می‌کند. به دنبال این استدلال، شرکت‌های دارای نوآوری‌های بیشتر، احتمالاً کیفیت اطلاعاتی کمتر و یک محیط اطلاعاتی ضعیف‌تر دارند و ارزیابی آنها توسط سرمایه‌گذاران نهادی و تحلیلگران ناظر بر مدیران این بنگاهها دشوار است. علاوه بر این، کیفیت اطلاعات حسابداری شرکت‌های نوآور ممکن است با نوآوری‌های بیشتر کاهش یابد (Horn & Brem, 2013). داگسون و همکاران (2014) این‌گونه بیان می‌کنند که مدیران کوته‌بین سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در تحقیق و توسعه نمی‌کنند و به‌تبع آن، شرکت‌های با چنین مدیرانی، نوآوری کمتری خواهند داشت. این بدان معناست که بنگاههای دارای نوآوری بیشتر احتمالاً مدیرانی دارند که بر رویۀ بلندمدت تمرکز دارند. شرکت‌هایی که مدیران آنها دید بلند‌مدتی دارند، کمتر به مدیریت سود مبادرت می‌کنند؛ بنابراین، کیفیت اطلاعات بالاتری نیز خواهند داشت؛ درنتیجه، انتظار می‌رود کیفیت حسابرسی، اثرات منفی نوآوری را بر کیفیت اطلاعات حسابداری کاهش دهد.

در این پژوهش، برای بررسی رابطه بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد یک متغیر تعدیلگر به نام کیفیت اطلاعات حسابداری نیز استفاده شده است که بتوان از طریق آن، صحت اطلاعات ارائه‌شدۀ مدیران شرکت را نیز ارزیابی کرد. با توجه به مطالب فوق این فرضیه را بیان می‌شود:

فرضیه ششم و هفتم: کیفیت اطلاعات حسابداری دارای نقش تعدیلی بر رابطه بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد مالی (حسابداری و اقتصادی) است.

 

روش پژوهش

پژوهش حاضر از نوع کمّی است که از روش علمی و تجربی استفاده شده و بر مبنای فرضیه‌های پیشین است. از این نوع پژوهش‌ها زمانی استفاده می‌کنند که شاخص‌های اندازه‌گیری داده‌ها کمی باشد و برای استخراج نتایج از روش‌های آماری استفاده می‌شود. در این پژوهش، برای جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات از روش کتابخانه‌ای استفاده شده است. برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به قسمت مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش از کتب، مجله‌ها و سایت‌های تخصصی فارسی و انگلیسی استفاده شده است. همچنین، اطلاعات و داده‌های مربوط به شرکت‌ها به‌وسیلۀ نرم‌افزار تدبیرپرداز و سایت سازمان بورس اوراق بهادار تهران استفاده شدند. سرانجام داده‌ها با نرم‌افزارهای آماری و اقتصادسنجی SPSS نسخه 26، نرم‌افزار EViews و نرم‌افزار الگوسازی معادلات ساختاری Smart PLS3 تجزیه‌وتحلیل شدند.

 

متغیرهای پژوهش

گرایش کارآفرینانه متغیر مستقل این پژوهش است که برای اندازه‌گیری آن از سه معیار نوآوری، تداوم فعالیت و ریسک‌پذیری استفاده‌ شد (Freeman et al., 1982؛ نوروش و حسینی، 1388). شاخص استفاده‌شده برای اندازه‌گیری نوآوری، میزان سرمایه‌‌گذاری شرکت در خرید ماشین‌آلات و تجهیزات و نرم‌افزار است (Freeman et al., 1982؛ نوروش و حسینی، 1388). همچنین، برای اندازه‌گیری تداوم فعالیت از نسبت تقسیم سود انباشته‌شده به مجموع دارایی‌ها استفاده شد (Freeman et al., 1982؛ نوروش و حسینی، 1388). افزون بر این، معیار ریسک‌پذیری استفاده‌شده در این مطالعه، شاخص بتا است (Freeman et al., 1982؛ نوروش و حسینی، 1388).

عملکرد مالی، متغیر وابستۀ پژوهش است که برای اندازه‌گیری آن از معیارهای حسابداری و اقتصادی استفاده ‌شده است. معیارهای حسابداری با سه معیار اندازه‌گیری شده‌اند: 1. بازده حقوق صاحبان سهام ازطریق تقسیم سود خالص بر حقوق صاحبان سهام؛ 2. نسبت بازده دارایی‌ها ازطریق نسبت سود خالص به کل دارایی‌ها و 3. سود هر سهم ازطریق سود خالص منهای سود سهام ممتاز تقسیم بر میانگین موزون تعداد سهام عادی (تحریری و همکاران، 1398).

معیارهای اقتصادی نیز شامل ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و سود باقی‌مانده است. روش‌ محاسبۀ ارزش ‌افزوده اقتصادی به‌صورت مدل شماره (1) است:

مدل (1)

EVA= NOPATadj-(WACC × ICadj)

 

EVA: ارزش افزوده اقتصادی؛ NOPATadj: سود عملیاتی پس از کسر مالیات تعدیل‌شده؛ WACC: میانگین موزون هزینۀ سرمایه که دو جز, دارد: هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام عادی شرکت و در این پژوهش از میانگین موزون این دو جزء به دست می‌آید و فرمول محاسباتی آن به شرح مدل شماره (2) است.

مدل (2)

WACC=Wd*Kd (1-t)+We*Ke

 

که در آن Wd: درصد مشارکت بدهی‌های بهره‌دار در کل سرمایه؛ We: درصد مشارکت حقوق صاحبان سهام عادی در کل سرمایه؛ Kd: نرخ بدهی‌های بهره‌دار قبل از کسر مالیات؛ Ke: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام عادی؛ و t: نرخ مالیات شرکت؛ و IC: سرمایه به‌کار گرفته‌ شده که از مجموع حقوق صاحبان سهام + کل بدهی‌های بهره‌دار + تعدیلات + سایر بدهی‌های بلند‌مدت. ارزش‌افزوده بازار ازطریق تفاوت بین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام محاسبه ‌شده است. سود باقیمانده نیز ازطریق سود خالص منهای هزینۀ بهره سرمایه‌گذاری محاسبه‌ شده است (Hult et al., 2003).

متغیر تعدیلگر پژوهش کیفیت اطلاعات حسابداری است که ازطریق سه معیار کیفیت افشا، پایداری سود و کیفیت اقلام تعهدی اندازه‌گیری شده است.

شاخص کیفیت افشا در پژوهش حاضر، امتیازهای تعلق‌گرفته به هر شرکت است که به‌وسیلۀ سازمان بورس اوراق بهادار تهران و ازطریق اطلاعیۀ رتبه‌بندی شرکت‌ها ازنظر کیفیت افشا و اطلاع‌رسانی مناسب منتشر می‌شود. از این متغیر در برخی پژوهش‌‌ها استفاده ‌شده است (وفادار، 1398؛ نمازی و مقیمی، 1397؛ ستوده­منش و همکاران، 1397؛ حسینی و سالار، 1391).

پایداری سود یکی از معیارهای کیفیت سود است. پایداری سود به معنـی تکرار (اسـتمرار) سـود جـاری است. هرچه پایداری سود بیشتر باشد، فـرض مـی‌شود کیفیت سودهای گزارش‌شده بالاتر است. بـرای اندازه‌گیری پایداری سود، از مدل فـریمن و همکـاران استفاده‌ شده کـه در آن ضـریب سود در مدل شماره (3) نشان‌دهندة پایداری سود است (Frank et al., 2010)؛ به این ترتیب که هـرچـه ضـریب آلفا به یک نزدیک‌تر باشـد، پایـداری سـود بیشـتر (کیفیـت سـود بالاتر) است. درخور ذکر است برای اندازه‌گیری پایداری سود از رگرسیون چرخشی استفاده شده است (رضایی و همکاران، 1395).

مدل(3)

Earningi,t+1 = α0 + d1Earningi,t +€i,t

Earningi,t: سود قبل از اقلام تعهدی بلندمدت در سال جاری است.

در این پژوهش، کیفیت اقلام تعهدی به دو بخش اختیاری و غیر اختیاری تقسیم ‌شده است. برای اندازه‌گیری اقلام تعهدی باید کل اقلام تعهدی تشکیل‌دهندۀ سود محاسبه شود. براساس مدل دیچو و دیچو (2002) در مدل شماره (4) سود عملیاتی برابر با جریان‌های نقدی و اقلام تعهدی مربوط است (Demski, 1994).

مدل(4)

Ei.t = CFOi.t + TCAi.t  

 

Ei.t: سود عملیاتی شرکت؛ CFOi.t: جریان نقد حاصل از عملیات شرکت؛ و TCAi.t: کل اقلام تعهدی شرکت. در ایران به علت تفاوت در نحوۀ تهیه صورت جریان وجوه نقد طبق استاندارد حسابداری شماره 2 ایران با استاندارد 95 هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمریکا باید درخصوص CFO از تعدیل (جریان نقد عملیاتی طبق صورت جریان وجوه نقد + سود سهام پرداختی+ جریان نقد مرتبط با بازده سرمایه‌گذاری‌ها و سود پرداختی بابت تأمین مالی – جریان نقدی مرتبط با مالیات) استفاده شود.

در این پژوهش برای ارزیابی کیفیت اقلام تعهدی از مدل فرانسیس و همکاران مطرح در مدل شماره (5) استفاده شد (Ferreira et al., 2014).

TCAi.t=α0+α1CFOi.t-1+α2CFOi.t+α3 CFOi.t+1+α4ΔREVi.t+α5PPEi.t+ €i.t  مدل شماره (5)

TCAi.t: کل اقلام تعهدی شرکت؛CFOi.t: جریان وجه نقد حاصل از عملیات شرکت؛ ΔREVi.t: تغییر درآمد ناشی از فروش شرکت در سال جاری و سال قبل؛ و PPEi.t: خالص دارایی‌های ثابت مشهود شرکت. مدل دیچو و دیچو (2002) تأثیر چهار عامل ذاتی را بر کیفیت اقلام تعهدی بسیار با اهمیت می‌داند. این مدل به‌صورت مدل شماره (6) تعریف شد:

مدل(6)

AQi,t=ʎ0+ʎ1Sizei,t+ʎ2£(CFO)it+ʎ3£ (Sales)it+ʎ4NegEarnit€+it

AQ: کیفیت اقلام تعهدی؛ Size: اندازۀ شرکت که ازطریق لگاریتم طبیعی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام محاسبه ‌شده است؛£CFO: انحراف معیار جریان وجه نقد حاصل از عملیات شرکت؛ £Sales: انحراف معیار درآمد ناشی از فروش؛ وNegEarn: فراوانی شناسایی زیان (تعداد سال‌هایی که شرکت زیان کرده است). حال شرایط مدل شماره (7) برای برآورد بخش ذاتی (غیر اختیاری) کیفیت اقلام تعهدی به کار گرفته شد:

مدل(7)

InnateAQit=ʎ0+ʎ1Sizeit+ʎ2£(CFO)it+ʎ3£ (Sales)it+ʎ4NegEarnit+ € it    

 

باقیمانده‌های مدل شماره (7) جزء اختیاری کیفیت اقلام تعهدی است.

مدل(8)

DiscAQit = €it

 

جامعۀ آماری و نمونۀ آماری

شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، جامعۀ آماری پژوهش حاضر را تشکیل می‌دهند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه از روش حذف سیستماتیک استفاده‌ شده است. بدین منظور، در شرکت‌ها باید تغییر سال مالی در شرکت، در بازه زمانی 1391 تا 1398 رخ نداده باشد، اطلاعات مالی مورد نیاز به‌منظور استخراج داده‌های مورد نیاز دردسترس باشد، تا پایان سال مالی 1390 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته‌شده باشد، حقوق صاحبان سهام آنها منفی نباشد، جزء بانک‌ها و مؤسسات مالی (شرکت‌های سرمایه‌گذاری، واسطه‌گری مالی، شرکت‌های هلدینگ و لیزینگ‌ها) نباشد؛ زیرا افشای اطلاعات مالی و ساختار‌های راهبری شرکتی در آنها متفاوت است. با توجه به شرایط اعمال‌شده، تعداد 140 شرکت حائز شرایط بودند و بررسی شدند.

 

یافته‌های پژوهش

آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

در جدول زیر برخی از شاخص‌های آمار توصیفی، شامل شاخص‌های مرکزی (مانند میانگین و میانه)، شاخص‌ پراکندگی (انحراف معیار) و شاخص‌های شکل توزیع (مانند شاخص چولگی و کشیدگی) برای تک‌تک متغیرهای پژوهش محاسبه شدند.

 

 

نگاره 1. آماره‌های توصیفی متغیرهای پژوهش

Table 1. Descriptive statistics of research variables

متغیر

میانگین

میانه

انحراف معیار

چولگی

کشیدگی

کمینه

بیشینه

نوآوری

045/5

023/5

580/0

311/0

080/1

483/0

084/7

تداوم فعالیت

173/0

158/0

162/0

218/0-

746/2

764/0-

707/0

ریسک‌پذیری

424/0

186/0

264/1

100/1

505/4

930/5

258/9

نسبت بازده دارایی‌ها

180/0

041/0

420/0

647/3

254/3

960/0-

715/3

بازده حقوق صاحبان سهام

385/0

122/0

653/0

819/2

777/3

431/0-

683/4

سود هر سهم

151/0

149/0

138/0

427/0-

440/5

802/0-

715/0

ارزش‌افزوده اقتصادی

788/3

991/0

275/3

730/0

909/0،

009/0

989/9

ارزش‌افزوده بازار

859/5

792/5

775/0

423/0

297/0

740/3

117/8

سود باقیمانده

993/4

014/5

743/0

049/0-

593/0

493/2

007/7

کیفیت افشا

841/70

71

675/15

040/0

194/1-

45

98

کیفیت اقلام تعهدی

711/4

691/4

835/0

166/0-

194/1

279/1

277/7

پایداری سود

937/0

862/0

649/1

941/0

708/3

683/8-

458/13

 

 

اصلی‌ترین شاخص مرکزی میانگین است که نشان‌دهندۀ نقطه تعادل و مرکز ثقل توزیع است و شاخص خوبی برای نشان‌دادن مرکزیت داده‌ها است. در بین متغیرها، کیفیت افشا با مقدار 841/70 دارای بالاترین میانگین و متغیر سود هر سهم با مقدار 151/0 دارای کمترین میانگین است. همچنین، بیشترین انحراف معیار مربوط به متغیر کیفیت افشا برابر 675/15 است که نشان می‌دهد پراکندگی این متغیر نسبت به بقیۀ متغیرها بیشتر است.

ضریب چولگی همۀ متغیرهای پژوهش به‌جز متغیرهای تداوم فعالیت و سود هر سهم و کیفیت اقلام تعهدی مثبت و چوله به راست است و کشیدگی همۀ متغیرهای پژوهش به‌جز کیفیت افشا مثبت است. درنهایت، شاخص‌های آماری متغیرهای پژوهش بیان‌کنندۀ دامنۀ مناسب برای استفاده از متغیرهاست.

 

آمار استنباطی

نتایج تحلیل مدل اندازه‌گیری به شرح زیرند:

 

نگاره 2. تحلیل مدل اندازه‌گیری

Table 2. Analysis of the measurement model

متغیر پنهان

متغیر مشاهده‌پذیر

بار عاملی استاندارد

آلفای کرونباخ

پایایی ترکیبی

میانگین واریانس استخراج‌شده

گرایش کارآفرینانه

نوآوری

777/0

796/0

825/0

614/0

تداوم فعالیت

814/0

ریسک‌پذیری

849/0

عملکرد مبتنی بر داده‌های حسابداری

نسبت بازده دارایی‌ها

934/0

907/0

942/0

8440/

بازده حقوق صاحبان سهام

960/0

سود هر سهم

859/0

عملکرد مبتنی بر داده‌های اقتصادی

ارزش‌افزوده اقتصادی

919/0

875/0

923/0

800/0

ارزش‌افزوده بازار

956/0

سود باقیمانده

802/0

کیفیت اطلاعات حسابداری

کیفیت افشا

823/0

833/0

896/0

741/0

کیفیت اقلام تعهدی

875/0

پایداری سود

886/0

 

 

 

نتایج جدول فوق نشان می‌دهند اعداد انتخابی برای اندازه‌گیری سازه‌های مدل از دقت بالایی برخوردارند. چون مقدار بارهای عامل همگی متغیرهای پژوهش از 7/0 بالاترند و هر کدام از سازه‌ها مقدار آلفای کرونباخ را نشان می‌دهند که همۀ مقادیر محاسبه‌شده نیز از 7/0 بیشتر است و نشان از پایایی سازه‌ها دارد. مقدار شاخص‌‌های میانگین واریانس‌های جدول فوق برای همۀ سازه‌ها از 5/0 بالاتر بوده است؛ یعنی متغیرها دارای اعتبار درونی‌اند. معیار پایایی مرکب نیز برای سازه‌ها از 7/0 بالاتر بوده است که نشان‌دهندۀ سازگاری درونی مدل‌های اندازه‌گیری انعکاسی پژوهش است؛ ازاین‌رو، کل سازه‌های مدل از روایی و پایایی پذیرفتنی برای اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش برخوردار است.

پس از بررسی برازش مدل‌های اندازه‌گیری، مدل ساختاری، مطابق با الگوریتم تحلیل داده‌ها در روش PLS به بررسی معنی‌داری ضرایب مسیر و آزمون فرضیه‌های پژوهش پرداخته شده است. ابتدا نمودار مدل اولیه و مدل نهایی برآورد شده آورده می‌شود:

 

شکل 1: مدل اولیه برای ارزیابی (ضرایب استانداردشدۀ مسیر و بارهای عاملی متغیرهای آشکار و مقدار آماره T)

Figure 1: Initial model for evaluation (standardized path coefficients and factor loadings of manifest variables and T statistic value)

 

شکل 2: مدل نهایی برای بررسی و آزمون فرضیه‌ها (ضرایب استانداردشدۀ مسیر و سطح معنی‌داری)

 Figure 2: The final model for examining and testing hypotheses (standardized path coefficients and significance level)

 

 

یکی از اساسی‌ترین معیارها، معنی‌داربودن ضرایب است. جدول زیر نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها را در قالب ضرایب مسیر همراه با سطح معنی‌داری و در ارتباط با فرضیه‌های پژوهش نشان می‌دهد. با توجه به اینکه در این پژوهش سطح اطمینان 95/0 در نظر گرفته شده است، برای آزمون فرضیات اگر معنی‌داری از 05/0 کمتر باشد، مسیر و ضریب مسیر مدنظر معنی‌دار است و فرضیۀ مدنظر تأیید می‌شود؛ در غیر این صورت، فرضیۀ مربوطه نیز رد می‌شود.

 

 

نگاره 3. نتایج تحلیل حداقل مربعات جزئی و آزمون فرضیه‌ها

Table 3. Results of partial least squares analysis and hypothesis testing

مسیر مطالعه‌شده در مدل

ضریب مسیر

خطای استاندارد

آماره آزمون

مقدار احتمال

نتیجه

گرایش کارآفرینانه ← عملکرد حسابداری

217/0

032/0

713/6

000/0

تأیید مسیر

گرایش کارآفرینانه ← عملکرد اقتصادی

0750/0

037/0

992/1

046/0

تأیید مسیر

گرایش کارآفرینانه ← کیفیت اطلاعات حسابداری

297/0

030/0

892/9

000/0

تأیید مسیر

کیفیت اطلاعات حسابداری ← عملکرد حسابداری

203/0

033/0

140/6

000/0

تأیید مسیر

کیفیت اطلاعات حسابداری ← عملکرد اقتصادی

197/0

031/0

346/6

000/0

تأیید مسیر

نقش تعدیلی کیفیت اطلاعات حسابداری بر گرایش کارآفرینانه ← عملکرد حسابداری

102/0

034/0

999/2

003/0

تأیید مسیر

نقش تعدیلی کیفیت اطلاعات حسابداری بر گرایش کارآفرینانه ← عملکرد اقتصادی

092/0-

042/0

187/2-

029/0

تأیید مسیر



نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌های پژوهش و ارائۀ پیشنهادها:

در انجام پژوهش حاضر، هفت فرضیه آزمون شده است. این پژوهش در قالب فرضیه‌های مطرح‌شدۀ «بررسی آثار گرایش کارآفرینانه بر عملکرد مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلی کیفیت اطلاعات حسابداری» انجام شده است.

نتایج حاصل از فرضیه‌های اول و دوم: نتایج حاصل از آزمون مدل‌های پژوهش نشان‌ می‌دهند بین معیارهای گرایش کارآفرینانه و شاخص‌های عملکرد حسابداری و اقتصادی ارتباط مثبت معنادار وجود دارد؛ بدین معنا که گرایش کارآفرینانه در بورس اوراق بهادر تهران موجب بهبود عملکرد حسابداری و اقتصادی خواهد شد. نتایج پژوهش با پژوهش‌های رضایی و همکاران (1395)، فانیان (1396)، نمازی و مقیمی (1397)، حاجی ابراهیمی و اسکندر (1398)، جعفری نیا و همکاران (1398)، لوبو و همکاران (2018)، گونزالز و همکاران (2018) و گالبرید و همکاران (2020) مطابقت دارد.

نتایج حاصل از فرضیۀ سوم: نتایج حاصل از آزمون مدل‌های پژوهش نشان‌ می‌دهند بین معیارهای گرایش کارآفرینانه و شاخص‌های کیفیت اطلاعات حسابداری ارتباط مثبت معنادار وجود دارد؛ بدین معنا که گرایش کارآفرینانه تأثیر بسزایی بر بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری خواهد شد. نتایج پژوهش با پژوهش‌‌ استین (1997) مطابقت دارد؛ اما با پژوهش‌ پارکر و کیج (2006) مطابقت ندارند.

نتایج حاصل از فرضیۀ چهارم و پنجم: نتایج حاصل از آزمون مدل‌های پژوهش نشان‌ می‌دهند بین معیارهای عملکرد حسابداری و اقتصادی با شاخص‌های کیفیت اطلاعات حسابداری ارتباط مثبت معنادار وجود دارد؛ بدین معنا که عملکرد اقتصادی و حسابداری موجب بهبود کیفیت اطلاعات حسابداری خواهد شد. نتایج پژوهش با پژوهش تبرستانی و همکاران (1394) مطابقت دارد‌؛ اما با پژوهش ستوده منش و همکاران (1397) مطابقت ندارند.

نتایج حاصل از فرضیۀ ششم و هفتم: نتایج حاصل از آزمون مدل‌های پژوهش مطابقت شاخص‌های کیفیت اطلاعات حسابداری، نقش تعدیلی مثبت بین معیارهای گرایش کارآفرینانه و شاخص‌های عملکرد حسابداری دارد؛ بدین معنا که کیفیت اطلاعات حسابداری باعث خواهد شد گرایش کارآفرینانه علاوه بر اینکه موجب بهبود هرچه بیشتر عملکرد حسابداری در بورس اوراق بهادر تهران می‌شود، باعث خواهد شد این شرکت‌ها اطلاعات حسابداری با کیفیت‌تری نیز ارائه کنند. نتایج پژوهش با پژوهش‌ گالبرید و همکاران (2020) مطابقت دارد. اما نتایج حاصل از فرضیۀ هفتم نشان‌ می‌دهند کیفیت اطلاعات حسابداری تأثیر منفی بر معیارهای اقتصادی دارد؛ بدین معنا که کیفیت اطلاعات حسابداری بر رابطه معیارهای گرایش کارآفرینانه و شاخص‌های عملکرد اقتصادی در بورس اوراق بهادر تهران تأثیر منفی خواهد گذاشت. نتایج پژوهش با پژوهش‌ هوانگ و همکاران (2019) مطابقت ندارد که ممکن است علت مطابقت‌نداشتن، استفاده از معیارهای دیگری برای اندازه‌گیری شاخص‌های اقتصادی باشد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می‌شود شرکت‌ها به‌منظور پایداری عملکرد، به کیفیت اطلاعات حسابداری ارائه‌شده به بازار توجه ویژه‌ای داشته باشند تا سرمایه‌گذاران با رغبت و تمایل بیشتری در این نوع شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کنند.

 

پیشنهادهای پژوهش

 

پیشنهادهایی برای پژوهش‌های آتی

  • به پژوهشگران آینده پیشنهاد می‌شود در پژوهشی مشابه از معیارهای دیگری برای اندازه‌گیری کیفیت اطلاعات حسابداری استفاده کنند.
  • پیشنهاد می‌شود همین پژوهش در سطح هر یک از صنایع نیز انجام و نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر مقایسه شود تا مشخص شود در کدام صنایع نوآوری و خلاقیت بیشتر است و این موضوع رهنمودی برای سرمایه‌گذاری بیشتر توسط سرمایه‌گذاران بالقوه باشد.

 

محدودیت‌های پژوهش

  • بسیاری از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران، به‌ویژه شرایط تورمی کشور و تهیه‌نشدن صورت‌های مالی تعدیل‌شده بر یافته‌های پژوهش مؤثرند که کنترل آنها از حیطۀ توان پژوهشگر خارج بوده است.
  • نبود داده‌های مورد نیاز و اتکاپذیر برای محاسبۀ متغیرهای پژوهش دربارۀ برخی از شرکت‌ها موجب حذف آنها از نمونه آماری شد که این امر بر قابلیت تعمیم نتایج به جامعۀ آماری تأثیر می‌گذارد.
بهنا‌پور، محمود، ایزد‌ نیا، ناصر و بابک صفاری. (1398). تحلیل نقش اقلام تعهدی در اندازه‌گیری عملکرد و کیفیت حسابداری براساس مدل نیکلوف. بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، سال بیست‌وششم، شماره 3، 327- 347.
جعفری‌نیا، سعید، نورعلی، محمدرضا و توران رزم‌آور. (1398). بررسی‌ تأثیر گرایش به کارآفرینی و قابلیت‌های پویا، بر عملکرد شرکت با نقش میانجی‌گری دوسوتوانی. فصلنامۀ مدیریت نوآوری در سازمان‌های دفاعی دانشکده مدیریت دانشگاه هوایی شهید ستاری، سال دوم، شماره 3، 119- 142.
حاجی ابراهیمی، مریم و هدی اسکندر. (1398). بررسی تأثیر بیش‌اطمینانی مدیریت بر ریسک‌پذیری و عملکرد شرکت. پژوهش‌های تجربی حسابداری، سال ششم، شماره 31، 339- 362.
فیضی، حمیده و رسول برادران حسن‌زاده. (1398). تأثیر انعطاف‌پذیری مالی و محدودیت در تأمین مالی بر مدیریت سود. تحقیقات حسابداری و حسابرسی، سال بیست‌وششم، شماره 43، 85-102.
حسینی، سید محمود و جمشید سالار. (1391). بررسی تأثیر بازارمداری و نوآوری بر عملکرد شرکت‌های غذایی بورس. تحقیقات بازاریابی نوین. سال دوم، شماره 6، 107-119.
دستگیر، محسن و مجید رستگار پویانی. (1390). بررسی رابطه بین کیفیت سود (پایداری سود)، اندازه اقلام تعهدی و بازده سهام با کیفیت اقلام تعهدی. پژوهش‌های حسابداری مالی، سال سوم، شماره 1، 1-30.
رضایی، رضا، صفرخانی، مهد، ایمانی، عباس و محسن خلیل‌زاد. (1395). بررسی تأثیر توسعۀ محصول جدید و استراتژی‌های بازاریابی بین‌الملل بر عملکرد صادراتی (مطالعه موردی: شرکت‌های تولیدی و صادراتی استان آذربایجان غربی، مجلۀ مدیریت بازاریابی، سال یازدهم، شماره 30، 31-44.
سازمان بورس و اوراق بهادار. (1388). کیفیت افشا و اطلاع‌رسانی مناسب. سایت بورس اوراق بهادار تهران.
ستایش، محمدحسین، کاظم‌نژاد، مصطفی و مهدی ذوالفقاری. (1390). بررسی تأثیر کیفیت افشا بر نقدشوندگی سهام و هزینۀ سرمایه شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، مجلۀ پژوهش‌های حسابداری مالی، سال سوم، شماره 3، 55-74.
ستوده‌منش، زلیخا، برزگر، بهرام و کبری غلامی. (1397). بررسی رابطه بین تعدیلگری مدیریت سود و افشا با عملکرد مالی واقعی در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، اولین همایش ملی مدیریت با تأکید بر حمایت از کالا و خدمات ایرانی، آباده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده.
فانیان، میلاد. (1396). بررسی رابطه بین مسئولیت اقتصادی و اجتماعی با عملکرد مالی با تأکید بر نقش نوآوری در شرکت‌های تولید مواد غذایی در اصفهان. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد واحد نجف‌آباد.
محمودآبادی، حمید و غلامرضا رضایی. (1391). بررسی اثرات مدیریت سود بر کیفیت گزارشگری مالی در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، اولین همایش منطقه‌ای رویکردهای نوین حسابداری و حسابرسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر.
مهدوی، غلامحسین و غلامرضا رضایی. (1391). بررسی اثرات کیفیت گزارشگری مالی بر سیاست تقسیم سود. فصلنامۀ پژوهش‌های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره پنجم، شماره 17،  1-32.
تحریری، آرش، رسولی، مریم و الهام ولی. (1398). بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی اختیاری در شرکت‌های با ارزش بالا. تحقیقات حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم، شماره 42، 143-185.
نمازی، محمد و فاطمه مقیمی. (1397). تأثیر نوآوری و نقش تعدیلی مسئولیت‌پذیری اجتماعی بر عملکرد مالی شرکت‌ها در صنایع مختلف، فصلنامۀ بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، سال بیست‌وپنجم، شماره 2، 289-310.
نوروش، ایرج و سید علی حسینی. (1388). بررسی رابطه بین کیفیت افشا قابلیـت اتکـا و به‌موقع‌بـودن و مدیریت سود، بررسی‌های حسابداری و حسابرسی، سال شانزدهم، شماره 55، 134-117.
وفادار، حسین. (1398). کیفیت افشا، کارایی قیمت و بازده مورد انتظار. فصلنامۀ رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری، سال سوم، شماره 11، 119-111.
غفاری فرد، محمد و جمشید زاهدی. (1398). انتخاب شاخص‌های راهبردی و ارزیابی عملکرد مالی شرکت‌ها با استفاده از روش تحلیلی سلسله‌مراتبی فازی و تاپسیس (مطالعه موردی: صنایع شیمیایی در بورس اوراق بهادار تهران). تحقیقات حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم، شماره 44، 125-144.
تبرستانی، سیده اسماء، محسنی، عبدالرضا و مصطفی قاسمی. (1394). بررسی تأثیر ویژگی‌های شرکت بر کیفیت افشا در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، نخستین همایش بین‌المللی حسابداری، اقتصاد و بانکداری، تهران، مرکز همایش‌های توسعۀ ایران.
 
 
References
Adler, P., & C. Chen. (2011). Combining creativity and control: Understanding individual motivation in large، scale collaborative creativity. Accounting, Organizations and Society, 36 (2), 63-85.
Amabile, T. (1998). How to kill creativity. Harvard Business Review, September/October, 76–87.
Antoncic, B., & I. Prodan. (2008). Alliances, corporate technological entrepreneurship and firm performance: Testing a model on manufacturing firms. Technovation, 28, 257–65.
Atuahen. G. K., & A. Ko. (2001). An empirical investigation of the effect of the market orientation and entrepreneurship orientation allignment on product innovation. Organization Science, 12(1), 54-74.
Avlonitis, G. J. & H. E. Salavou. (2007). Entrepreneurial orientation of SMEs, product innovativeness, and performance. Journal of Business Research, 60(5), 566-575.
Behnampour, M., izadinia, N., & Saffari, B. (2019). Analysing the Role of Accruals in Measuring Performance and Accounting Quality based on Nikolaev Model. Accounting and Auditing Review, 26(3), 327-347 [In Persian].
Bisbe, J. & D. Otley. (2004). The effects of the interactive use of management control systems on product innovation. Accounting, Organizations and Society, 29(8), 709-737.
Bushman, R. M. & A. J. Smith. (2003). Transparency, Financial Accounting Information, & Corporate Governance. FRBNY Economic Policy Review, 9(1): 65-87.
Cheng, P., Man, P., & C. H. Yi. (2013). The impact of product market competition on earnings quality. Accounting and Finance, 53, 137، 162.
Clarke, N. (2010). Emotional intelligence and learning in teams. Journal of Workplace Learning, 22(3), 125-145.
Covin, J. & D. Slevin. (1986). The development and testing of an organizational، level entrepreneurship scale. Front Research, 1, 626-639.
Covin, J. & J. Miles. (1999). Corporate entrepreneurship and the pursuit of competitive advantage. Entrepreneurship Theory and Practice. 23(3), 47-63.
Covin, J., Green, K., & D. Slevin. (2006). Strategic process effects on the entrepreneurship orientation، Sales growth rate relationships. Entrepreneurship Theory and Practice, 30(1), 57-81.
Crossan, M. M., & M. Apaydin. (2010). A multi-dimensional framework oforganizational innovation: A systematic review of the literature. Journal ofManagement Studies, 47(6), 1154–1191.
Dada, O., & A. Watson, (2013). Entrepreneurial Orientation and the Franchise System: Organizational Antecedents and Performance Outcomes. European Journal of Marketing, 47(5/6), p1.
Dastgir, M., & Rastegar, M. (2011). The association between stock return, earnings quality and magnitude of accruals with Accruals Quality. Financial Accounting Research, 3(1), 1-20 [In Persian].
De Wet, J. H., & E. Du Toit. (2007). Return on Equity: A Popular, But Flawed Measure of Corporate Financia Performance. SAJBM, 38(1), 59-69
Dechow, P., & I. Dichev. (2002). The quality of accruals and earnings: The role of accrual estimation errors. The Accounting Review. 77, 35-59
Demski, J. (1994). Managerial Uses of Accounting Information. Norwell, MA: Kluwer Academic Publishers.
DiVito, L., & R. Bohnsack. (2017). Entrepreneurial orientation and its effect onsustainability decision tradeoffs: The case of sustainable fashion firms. Journal of Business Venturing,
Dodgson, M., Gann, D., & N. Phillips. (2014). The oxford handbook of innovation management. Oxford: Oxford University Press.
Edmond, V. P. & J. Wiklund. (2010). The Historical Roots of Entrepreneurial Orientation Research. In: H. Landström & F. T. Lohrke, eds. Historical Foundations of Entrepreneurship Research. Cheltenham: Edward Elgar, 142-160.
Fanian, M. (2016). Investigating the relationship between economic and social responsibility and financial performance, emphasizing the role of innovation in food production companies in Isfahan. Master's thesis. Azad University, Najafabad branch [In Persian].
Feizi, H., & Baradaran Hasanzadeh, R. (2019). The Impact of Financial Flexibility and Financial Constraints on Earnings Management. Accounting and Auditing Research, 11(43), 85-102 [In Persian].
Ferreira, D., Gustavo M., and S. Andre. (2014). Incentives to innovate and the decision to go public or private. Review of Financial Studies, 27, 256–300.
Francis, J., LaFond, R., Olsson, P., & K. Schipper. (2005). The Market Pricing of Accruals Quality. Retrieved March 14, 2006, from http://www.ebsco.com.
Frank, H., Kessler, A. and M. Fink. (2010). Entrepreneurial Orientation and Business Performance, A Replication Study. Schmalenbach Business.
Freeman, R., Ohlson, J., & Penman. S. (1982). Book rate، of، return and the prediction of earnings changes. Journal of Accounting Research, autumn, 639-653.
Galbreath, J., Lucianetti, L., Thomas, B. & D. Tisch.  (2020), Entrepreneurial orientation and firm performance in Italian firms: The moderating role of competitive strategy, International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, Vol. ahead، of، print No. ahead، of، print.
Gali, N. Kamel (2018). Effect of Entrepreneurial Orientation on Firm Performance and Failure: A Longitudinal Analysis. Durham theses, Durham University. Available at Durham E، Theses Online: http://etheses.dur.ac.uk/12618/
Gallemore, J., & E. Labro. (2015). The importance of the internal information environment for tax avoidance. Journal of Accounting and Economics, 60(1), 149-167.
Ghafari Fard, M., & Zahedi, J. (2019). Selection strategic indicators and measure the financial performance of companies Using fuzzy AHP and TOPSIS (Case Study: Chemical Industry in Tehran Stock Exchange). Accounting and Auditing Research, 11(44), 125-144 [In Persian].
González, B. J., Pérez, J. L. C., Guisado & M. González. (2018). The contribution of technological and non، technological innovation to environmental performance. An analysis with a complementary approach. Sustainability, 10, 4014.
Gupta, V. K. & S. Batra. (2016). Entrepreneurial orientation and firm performance in Indian SMEs: Universal and contigency perspective. International Small Business Journal, 34(5), 660-682.
Hajiebrahimi, M., & Eskandar, H. (2019). Managerial Overconfidence Effects on Risk-Taking and Performance. Empirical Research in Accounting, 9(1), 340-365 [In Persian].
Healy, P., M & P. G. Krishna (2001); Information asymmetry, corporate disclosure, and the capital markets: A review of the empirical disclosure literature, Journal of Accounting and Economics, 31(1، 3), 405-440.
Hoegl, M., Weinkauf, K., & H. Gemuenden. (2004). Interteam coordination, project commitment, and teamwork in multiteam R&D projects: A longitudinal study. Organization Science, 15(1), 38-55.
Holmstrom, B. (1989). Agency costs and innovation. Journal of Economic Behavior and Organization, 12 (3): 305-327.
Horn, C., & A. Brem. (2013). Strategic directions on innovation management – Aconceptual framework. Management Research Review, 36(10),939–954.
Hossainee, M., & Salar, J. (2012). Surveying the effect of market orientation and innovation on performance of food companies of Iran Stock Exchange. New Marketing Research Journal, 2(3), 107-120 [In Persian].
Huang K., Lao B., & G. McPhee. (2019). Internal information quality and patent‐related innovation. Journal of Business Finance & Accounting. https://doi.org/10.1111/jbfa.12439.
Hughes, M. & R. E. Morgan. (2008), Deconstructing the relationship between entrepreneurial orientation and business performance at the embryonic stage of firm growth, Industrial Marketing Management, Vol. 36 (5), 651-661.
Hult, G., Snow, C. & D. Kandemir. (2003). The role of entrpreneurship in building cultural competitiveness in different organization types. Journal of Management, 29(3), 401-426.
Jafarinia, S., Nour Ail, M. R., & Razmavar, T. (2019). The effects of entrepreneurial orientation and Dynamic Capabilities on firm performance with mediating role of innovation ambidexterity. Innovation Management in Defensive Organizations, 2(1), 113-134 [In Persian].
Jiang, X., Yang, Y., Pei, Y. L. & G. Wang. (2016). Entrepreneurial Orientation, Strategic Alliances, and Firm Performance: Inside the Black Box. Long Range Planning. Vol, 49(1), 103-116.
Kang, J., Kim, K., & W. Henderson. (2002). Economic Value Added (EVA): A Financial Performance Measure, Journal of Accounting and Finance Research, 10(1), 2002, 48-60.
Keys, D., Azamhuzjaev, M. & J. Mackey. (2001). Economic Value Added: A Critical Analysis, The Journal of Corporate Accounting & Finance, 12(2), 65-71.
Lang, M. H. & R. Lundholm. (1996). Corporate Disclosure Policy & Analyst Behavior. Accounting Review, 71(4), 467–492.
Lobo, G. J., Xie, Y., & J. H. Zhang. (2018). Innovation, financial reporting quality, and audit quality. Review of Quantitative Finance and Accounting. 51, 3, 719-74.
Lumpkin, G.T. & G.G. Dess. (1996). Clarifying the entrepreneurial orientation construct and linking it to performance. Academy of Management Review, 21(1): 135–173.
Mahdavi, G., & Rezaei, G. R. (2013). Examining the Impact of Financial Reporting Quality on Dividend Policy of the Companies. Financial Accounting and Auditing Research, 5(17), 1-32 [In Persian].
Mahmoudabadi, H. & Gh. Rezaei. (2011). Investigating the effects of profit management on the quality of financial reporting in companies listed on the Tehran Stock Exchange, the first regional conference on new accounting and auditing approaches, Islamic Azad University, Bandar branch [In Persian].
Manzini, R., Lazzarotti, V., & L. Pellegrini. (2017). How to remain as closed aspossible in the open innovation era: The case of Lindt & Sprüngli. Long RangePlanning, 50, 260–281.
Miller, D. (1983). The correlates of entrepreneurship in three types of firms, Management Science, Vol. 29 No. 7, 770-90.
Morris, M. H., and D. F. Kuratko. (2002). Corporate entrepreneurship. Florida, Orland: Harcourt college publishers. Newbert, S. L.
Namazi, M., & Moghimi, F. (2018). Effects of Innovations and Moderating Role of Corporate Social Responsibility on the Financial Performance of the Firms Listed on the Tehran Stock Exchange in Different Industries. Accounting and Auditing Review, 25(2), 289-310 [In Persian].
Noravesh, I., & Hosseini, S. A. (2009). Corporate Disclosure Quality (consist of timeliness and reliability) and Earnings Management. Accounting and Auditing Review, 16(2), 117-134 [In Persian].
Parker, R., & L. Kyj. (2006). Vertical information sharing in the budgeting process. Accounting, Organizations and Society, 31(1), 27-45.
rezaee, R., safarkhani, M., imani, A., & khalilzade, M. (2016). The effect of new product development and international marketing strategies on export performance (Case study: Manufacturing and Export Companies of West Azarbaijan Province). Jounal of Marketing Management, 11(no 30), 31-44 [In Persian].
Seru, A. (2014). Firm boundaries matter: Evidence from conglomerates and R&D activity. Journal of Financial Economics, 111(2), 381-405.
Setayesh, M. H., Kazemnejad, M., & Zolfaghari, M. (2011). Investigating the Effects of Disclosure Quality on Stock Liquidity and Cost of Capital of the Companies Listed in Tehran Stock Exchange. Financial Accounting Research, 3(3), 55-74 [In Persian].
Shan, P., Song, M. & X. Ju. (2016). Entrepreneurial orientation and performance: Is innovation speed a missing link?. Journal of Business Research, 69(2), 683-690.
Sotoudemanesh, Z., Barzegar, B. & K. Gholami. (2017). Investigating the relationship between profit management moderation and disclosure with actual financial performance in companies listed on the Tehran Stock Exchange, the first national management conference with an emphasis on supporting Iranian goods and services, Abadeh, Islamic Azad University, Abadeh branch [In Persian].
Souder, W., & R. Moenaert. (1992). Integrating marketing and R&D project personnel within innovation projects: an information uncertainty model. Journal of Management Studies, 29(4), 485-512.
Stam, W., & T., Elfring, (2008). Entrepreneurial orientation and new venture performance: The moderating role of intra، and extra industry social capital. Academy of Management Journal, Volume 51, 97-111.
Stefan, I., & L. Bengtsson. (2017). Unravelling appropriability mechanisms andopenness depth effects on firm performance across stages in the innovationprocess. Technological Forecasting & Social Change, 120, 252–260.
Stein, J. (1997). Internal capital markets and the competition for corporate resources. Journal of Finance, 52(1), 111-133.
Stein, J. (2002). Information production and capital allocation: Decentralized versus hierarchical firms. Journal of Finance, 57(5), 1891-1921.
Stock Exchange and Securities Organization. (1388). The quality of proper disclosure and information. Tehran Stock Exchange website [In Persian].
Tabarstani, S. A., Mohseni, A. & M. Ghasemi. (2014). Investigating the effect of company characteristics on the quality of disclosure in companies listed on the Tehran Stock Exchange, the first international accounting, economics and banking conference, Tehran, Iran Development Conference Center [In Persian].
Tahriri, A., Rasouli, M., & Vali, E. (2019). Examining the Association between Audit Quality and Discretionary Accruals in Highly-Valued Equity. Accounting and Auditing Research, 11(42), 143-158 [In Persian].
Tat, K. H., Nguyen, M., Tuyet, T. & H. P. Ng. (2007). The effect of entrepreneurial orientation and marketing information on the performance of SMEs. Journal of Business Venturing, 22(4), 592-611.
Terry, M. F., & W., William. (2012). Founder effectiveness in leveraging entre، preneurial Orientation, Management Decision, Vol. 50, No.2, p 308.
Thornhill, S. (2006). Knowledge, innovation & firm performance in high، and low، technology regimes. Journal of Business Venturing, 21(5), 687– 703.
Vafadar, H. (2018). Disclosure quality, price efficiency and expected returns. Quarterly journal of new research approaches in management and accounting, 3(11), 111-119 [In Persian].
Wiklund, J. & D. Shepherd. (2005). Entrepreneurial orientation and small business performance: A configurational approach. Journal of Business Venturing, 20(1), 71-91.
Zhang, Y. & X. Zhang. (2012), The effect of entrepreneurial orientation on business performance A role of network capabilities in China. Journal of Chinese Entrepreneurship, Vol. 4, No. 2, p. 132.