نویسندگان
1 عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان
2 کارشناس ارشد حسابدری و مدرس دانشگاه علمی کاربردی تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
 This research, initially is measures the income smoothing of the companies listed in Tehran stock exchange via the negative correlation between the changes in discretionary-accruals and pre-discretionary income. The aim is to investigate whether the listed companies in Tehran stock exchange, with regard to their responsibility over stock market price, performed income smoothing or not. Therefore, the effect of income smoothing on companies stock market price is analyzed. Then, is the effective factors on companies' income smoothing behavior is also studied. Therefore, liquidity ratio (current ratio), debt ratio (interest coverage ratio), and profitability ratio ) return on equity) are considered as independent variables and income smoothing as a dependent variable. The number of the sample companies for a 12-year period (1376-1387), eventually reached 163 companies. The findings indicate that income smoothing causes an increase in companiesâ stock market price, and current ratio, interest coverage ratio, return on equity, are in negative correlation with income smoothing.
کلیدواژهها [English]
سرمایهگذاران برای تصمیمات سرمایهگذاری خود بر اطلاعات مالی مندرج در صورتهای مالی واحدهای اقتصادی خصوصاً سود گزارش شده آنها اتکا میکنند]16[. اصولاً سرمایهگذاران معتقدند که سود ثابت در مقایسه با سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالاتری را تضمین می کند. همچنین نوسانهای سود به عنوان معیار مهم ریسک کلی شرکت قلمداد میشود و شرکتهای دارای سود هموارتر دارای ریسک کمتری هستند. بنابراین، شرکتهایی که دارای سود هموارتری هستند، بیشتر مورد علاقه سرمایهگذاران بوده، از نظر آنها محل مناسبتری برای سرمایه گذاری محسوب می شوند. این موضوع باعث میشود برخی مدیران با روشهای مختلفی مثل کنترل فعالیتهای تجاری، تسریع و تاخیر در ارسال کالا و صدور صورتحساب، افزایش و کاهش موجودی در پایان دوره، تغییر روش محاسبه استهلاک و به طور کلی، تغییر در روشهای گزینشی حسابداری، اقدام به هموار کردن سود نمایند]15[.
در صورت انجام هموارسازی توسط شرکتها، دو دیدگاه مطرح میشود: یک دیدگاه بیان میکند که اقدام به هموارسازی سود توسط شرکتها، میتواند چه تاثیری بر شرکت داشته باشد که در این پژوهش تاثیر هموارسازی سود بر قیمت بازار سهام آن شرکتها بررسی گردید. دیدگاه دیگر این موضوع را بررسی میکند که چه عواملی میتوانند بر هموارسازی سود شرکتها مؤثر باشند که در این پژوهش تاثیر هموارسازی سود بر نسبت جاری، نسبت پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام بررسی شد.
اگرچه عوامل بالقوه متعددی میتواند در ارتباط با هموارسازی سود پژوهش شوند، از متغیرهایی استفاده شد که از یک سو، از پشتوانه نظری و تجربی کافی برخودار بودهاند و از سوی دیگر، به این موضوع توجه شده است که ارتباط این متغیرها با هموارسازی سود قبلاً در محیط شرکتهای بورسی ایران بررسی و آزمون نشده باشند.
2. بیان مسأله
هموارسازی سود اقدامی آگاهانه و عامدانه برای کاهش تغییرات نوسانهای سود گزارش شده یا سود مورد پیش بینی، با استفاده از تکنیکهای حسابداری، در چارچوب اصول پذیرفته شده عمومی حسابداری است]17[. تئوری عدم ثبات رویه، بیان میکند که نوسان زیاد سود شرکتها، ریسک سرمایهگذاری در این شرکتها را افزایش میدهد که این موضوع، عاملی مؤثر بر قیمت بازار سهام این شرکتهاست. در واقع "هموارسازی سود[1] " در شرکتهای بورسی، به علت ثبات سود دریافتی توسط سهامداران، سبب افزایش رضایت سهامداران میگردد. این موضوع سبب کاهش ریسک سرمایه گذاری در این شرکتها شده، ممکن است بر " قیمت سهام[2] " شرکتها تاثیر گذار باشد. از سوی دیگر، شرکتهایی که سودشان را هموارتر نشان میدهند، مجبور میشوند در هر دوره از روشهای گزینشی مختلف حسابداری استفاده کنند و در نتیجه ملزم میشوند که این موضوع را افشا نمایند. این موضوع بیانگر عدم ثبات رویه در طول دورههای مالی مختلف است و اطمینان سهامداران را نسبت به صورتهای مالی کاهش میدهد و میتواند به کاهش سود در دورههای آتی منجر شده، بر قیمت سهام شرکتها تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر، عوامل مختلفی بر هموارسازی سود شرکتها مؤثر است. یکی از این عوامل قدرت نقدینگی شرکتهاست. در واقع، شرکتهایی که "نسبت جاری[3] " آنها بالاست، ریسک نقدینگی در آنها کاهش مییابد. ریسک نقدینگی که مرتبط با معاملات در بازار سهام است، در صورت کاهش یافتن باعث میشود خرید و فروش سهام در بازارهای ثانویه به سادگی صورت گیرد. این موضوع بر انگیزه مدیران برای هموارسازی سود شرکتها تاثیرگذار است. یکی دیگر از عوامل مؤثر بر هموارسازی سود " نسبت پوشش بهره[4] " است. در واقع این نسبت، توانایی شرکتها در بازپرداخت بهره بدهیهایی را که از محل سود تامین میشوند، نشان میدهد. مفهوم این نسبت این است که واحد تجاری به چه نسبت از محل سودی که کسب میکند، هزینه بهره وامها را پرداخت مینماید. پس تغییرات نامطلوبی را که در نسبت بین این دو قلم به وجود میآید، میتوان حاکی از مشکلات ناشی از ناتوانی واحد تجاری در بازپرداخت بهره وامها دانست. از این رو، مدیران برای جبران این ضعف باید به اعتباردهندگان نشان دهند که توانایی بازپرداخت اصل و بهره اعتبارات دریافتی را دارند که این موضوع میتواند بر انگیزه مدیران برای هموارسازی سود شرکتها مؤثر باشد." بازده حقوق صاحبان سهام[5] " از دیگر عوامل مؤثر بر هموارسازی سود است و به عنوان یکی از معیارهای عملکرد شرکتهاست. بازده حقوق صاحبان سهام برابر نرخ بازدهی است که سهامداران به نسبت سهمشان از کل سرمایه تحصیل میکنند و جزء حیاتی در تعیین رشد سود و سود تقسیمی است. از این رو، پایین بودن این نرخ در شرکتها سبب کاهش عایدی هر سهم شده، میتواند بر انگیزة مدیران برای هموارسازی سود مؤثر باشد.
مدل اصلی این پژوهش نیز مدل اصلاح یافته جونز- توسط کتاری لیون و واسلی(۲۰۰۵)- است که بر حسب همبستگی منفی بین اقلام تعهدی اختیاری[6] (ΔDAP) و تغییر در سود از پیش تعیین شده اختیاری[7] (ΔPDI) به دست میآید. این مدل در بخش روشهای شناختی آماری و مدل پژوهش، به تفصیل بیان میشود.
3. مروری بر ادبیات و پیشینه پژوهش
هپ ورث(1953) اولین کسی بود که پیشنهاد هموارسازی سود را به عنوان یک موضوع حسابداری مطرح نمود. وی تاکید میکرد که در اصول پذیرفته شده حسابداری، آزادی بسیاری در تعبیر و تفسیر روشهای تعیین سود دوره ای وجود دارد. این آزادی اجازه میدهد تا مدیریت نسبت به هموار سازی سود اقدام نماید. تکنیکهای حسابداری مطرح شده توسط هپ ورث برای هموار سازی عبارت است از دستکاری در درآمد، به منظور انتقال درآمد به سالهای آتی با روش قیمت گذاری موجودیها، روش محاسبه استهلاک و داراییهای نا مشهود. پژوهش و مطالعه هپ ورث در زمینه هموارسازی سود به عنوان اولین دیدگاه حایز اهمیت است و در اکثر مطالعات مورد توجه قرار گرفته است]17[. استولووی و دیگران(2000) ارتباط بین هموارسازی سود را با "قیمت سهام" بررسی کردند. این محققان بیان میکنند که استفاده از روشهای مجاز برای هموارسازی سود با توجه به اصل ثبات رویه، ممکن است شرکت را ملزم به گزارش دهی موارد خاص در آینده نماید. در واقع، شرکتهایی که سودشان را هموار میکنند، چون در هر دوره مجبور میشوند از روشهای گزینشی مختلف حسابداری استفاده کنند، ملزم میشوند که این موضوع را افشا نمایند. این افشائیات نشان دهنده عدم ثبات رویه شده، به کاهش سود در آینده منجر میشود و قیمت سهام را کاهش میدهد]20[.
فورستنبرگ(2006) ارتباط بین هموارسازی سود حسابداری و ثروت سهامداران و "نقدینگی (نسبت جاری)" را بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که بازار اوراق بهادار به نحو مطلوبتری نسبت به اقلام سود هموار شده مینگرد. به همین جهت، پاسخ بازار نسبت به شرکتهای هموارسازتر بهتر است. علاوه بر آن، شرکتهایی با سود هموار در بازار اوراق بهادار به عنوان شرکتهایی با ریسک نقدینگی و نسبت جاری کمتر شناخته میشوند. از آن جایی که پاسخ بهینه بازار و کاهش ریسک نقدینگی به نحو مطلوبی روی ثروت سهامداران تاثیر میگذارد، لذا نتیجه گیری شده است که سهامداران منطقی باید مدیران شرکتها به هموارسازی سود را تشویق نمایند]16[.تی سنگ و لیا (2007) ارتباط بین تفاوت در "تامین مالی" و "عملکرد شرکت (بازده حقوق صاحبان سهام) " را با میزان هموارسازی سود در شرکتهایی که نوسانهای زیادی در جریان کل سودشان وجود دارد، مورد آزمون قرار دادند. آنها در این مطالعه، تمرکز خود را بر روی هموارسازی سود مرتبط با تغییرات سرمایه و بدهی و ساختارهایی که روی این ارتباط تاثیر گذار است، معطوف کردند. این ساختارها عبارتند از: نسبت پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام. ای جانگ تی سنگ ابتدا برای اندازه گیری میزان هموارسازی سود از مدل اصلاح یافته جونز- توسط کتاری لیون و واسلی(۲۰۰۵)- استفاده کرد و سپس بر حسب همبستگی منفی بین اقلام تعهدی اختیاری (ΔDAP) و تغییر در سود از پیش تعیین شده اختیاری (ΔPDI)، شرکتها را بر اساس هموارسازی سود بین 0 و 1 مرتب کرد. نتایج پژوهش وی نشان داد که شرکتهای با سود هموارتر، نسبت پوشش بهره پایین تر و بازده حقوق صاحبان سهام پایین تر دارند.]18[. اسومن اتیک(2009) در مقاله خود با نام تحلیل هموارسازی سود بر مبنای بازار، مشارکت بین هموارسازی سود را با "نسبت پوشش بهره"، نسبت بدهی و "عملکرد(بازده حقوق صاحبان سهام)" آزمون کرد. آنها ابتدا برای اندازه گیری شرکتهای هموارساز از مدل جونز استفاده نمودند. نتیجه حاصله آنها بدین ترتیب است که شرکتهایی که هموارسازی سود را انجام میدهند، یتای پایین تر و ارزش ویژه بیشتری دارند. آنها نرخ بازگشت پایین تر، ریسک کمتر و نسبت پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام کمتر را از ویژگیهای شرکتهای هموارساز اظهار نمودند. این موضوع نمایانگر این مطلب است که هموارسازی سود، ریسک پیش بینی و واقعی را کاهش میدهد که به طور معکوس سبب برگشتهای کمتر برای سرمایه گذاریهایی خواهد بود که ریسک کمتری دارند. به علاوه، شرکتهای با ثبات تر یا با ریسک کمتر کلاً به عنوان شرکتهایی شناسایی گردیدند که سود با ثبات تری دارند. آنها در نهایت یافتههای خود را بدین شکل تحلیل میکنند که شرکتهای با سود ویژه پایدارتر، ریسک کل کمتر و نرخ بازگشت پایین تری دارند]12[.
پینگ سن و دیگران(2009) ارتباط هموارسازی سود را با "بازده سرمایه" و دارایی و "قیمت سهام" بررسی کردند. آنها 500 شرکت را به عنوان نمونه مطالعاتی خود انتخاب کردند و اطلاعاتی مانند سود ویژه، حقوق صاحبان سهام، داراییها و قیمت سهام را به عنوان اطلاعات اصلی لازم در طی سالهای 2000 تا 2008 گرد آوری نمودند . این محققان در نهایت به ارتباط معنی دار منفی بین بازده سرمایه و دارایی با هموارسازی سود دست یافتند. شایان ذکر است که آنها برای اندازه گیری ارتباط هموارسازی سود با قیمت سهام، باید قیمت سهام را همگن میکردند. چون قیمت سهام یک داده خام است و مستقیماً قابل استفاده نیست، از این رو، قیمت سهام را با "داراییهای ابتدای دوره" همگن کردند. این محققان در ادامه دریافتند که داشتن سود با ثبات و هموارتر با در نظر گرفتن نرخ رشد سود شرکت، سبب افزایش رضایت سهامداران میگردد. این موضوع سبب کاهش ریسک سرمایه گذاری در شرکت و باعث افزیش قیمت سهام میشود]19[.
اهم پژوهشهایی که تا به حال در مورد هموارسازی سود در ایران انجام شده، در جدول زیر خلاصه شده است:
جدول1 خلاصهای از پژوهشهای اصلی انجام شده در زمینه هموارسازی سود در ایران
محققان |
سال |
موضوع پژوهش |
نتیجه پژوهش |
قائمی، قیطاسوند و کوچکی |
82 |
تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران |
هموارسازی نمیتواند عامل مؤثر بر بازده سهام شرکت ها باشد، اما اندازه شرکت اثر با اهمیتی دارد]6[. |
شریعت پناهی و سمائی |
82 |
رابطه بین هموارسازی سود و بازده تعدیل شده بر اساس ریسک |
بین هموارسازی سود و بازده تعدیل شده بر اساس ریسک رابطه معناداری وجود دارد]4[. |
نورانی حسین |
82 |
تاثیر هموارسازی سود بر بازده شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار |
هموارسازی سود هیچ تاثیر معناداری در کسب بازده شرکتهای پذیرفته شده در بورس ندارد]9[. |
نوروش و سپاسی |
84 |
بررسی رابطه ارزشهای فرهنگی با هموار سازی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران |
رابطه میان ارزشهای فرهنگی با هموارسازی سود در ایران نشان داد که عوامل فرهنگی نقش تعیین کنندهای در هموارسازی سود در ایران دارند]10[. |
مشایخی،مهرانی و کرمی |
84 |
نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران |
اقلام تعهدی اختیاری عاملی برای مدیریت سود، به خصوص هنگام کاهش وجوه نقد عملیاتی است]7[. |
پورحیدری و افلاطونی |
85 |
بررسی انگیزههای هموارسازی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران |
مالیات بر درآمد و انحراف در فعالیتهای عملیاتی از انگیزههای مهم هموارسازی و اندازه شرکت و قرارداد های بدهی از اهمیت چندانی برخوردار نیستند]2[. |
ملانظری و کریمی |
86 |
بررسی ارتباط هموارسازی سود با اندازه شرکت،نوع صنعت و اهرم مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران |
بین اندازه شرکت (فروش) و هموارسازی سود همبستگی قوی مثبت وجود دارد. همچنین تفاوت قابل ملاحظهای بین شرکتهای هموارساز سود از نظر نوع صنعت وجود ندارد]8[. |
حقیقت و رایگان |
87 |
نقش هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی سود در پیشبینی سودهای آتی |
بین سود و بازدههای جاری و آتی شرکتهایی که بیشتر هموارسازی میکنند، قصد تحریف وجود دارد]3[. |
هاشمی، عباس صمدی، ولیاله |
88 |
آثار هموار سازی سود بر محتوای اطلاعاتی آن در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران |
هموارسازی سود، توانایی سود در پیش بینی سود دورههای آتی را افزایش میدهد، اما توانایی سود در پیش بینی اقلام تعهدی آتی را افزایش نمیدهد]11[. |
اعتمادی، حسین و جوادی مژده محمدعلی |
89 |
عوامل مؤثر در ارتباط بین هموارسازی سود و سودآوری شرکتها |
میزان سودآوری شرکتها بر هموارسازی سود آنها تاثیرگذار است. این موضوع ممکن است از این واقعیت ناشی شده باشد که وجود نوسان در جریان سود، تاثیر نامطلوب شدیدتری بر این نوع شرکتها دارد]1[. |
4. فرضیههایتحقیق:
فرضیه اصلی- بین هموارسازی سود و قیمت بازار سهام شرکتها ارتباط معناداری وجود دارد.
فرضیههای فرعی:
فرضیه فرعی 1- بین نسبت جاری و هموارسازی سود ارتباط معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی 2- بین نسبت پوشش بهره و هموارسازی سود ارتباط معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی 3- بین نسبت بازده حقوق صاحبان سهام و هموارسازی سود ارتباط معناداری وجود دارد.
5. متغیرهایتحقیق
متغیرهای تحقیق به دو دسته کلی تقسیم می شوند: متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته. در فرضیه اصلی؛ متغیر مستقل هموارسازی سود و متغیر وابسته قیمت بازار سهام است.
5.1. هموارسازی سود
برای اندازه گیری هموار سازی سود از همبستگی منفی بین عامل تغییرات اقلام تعهدی اختیاری (ΔDAP) و تغییرات در سود از پیش تعیین شده (ΔPDI) استفاده شده است که در بخش مدلهای آماری این فصل، فرمول مربوط به محاسبه هموارسازی تشریح میشود.
5.2. قیمت سهام
یکی از رویکردهای بررسی توان نسبی سود در پیش بینی جریانهای نقدی آتی، استفاده از قیمت یا بازده سهام، به عنوان جانشینی برای جریانهای نقدی آتی مورد انتظار سهامداران است. فرض ضمنی این رویکرد آن است که "قیمت سهام"، اطلاعات مربوط به جریان نقدی آتی را که در سود جاری لحاظ شده اند، به درستی منعکس میکند]5[. برای اندازه گیری قیمت سهام شرکتها، ارزشهای متفاوتی چون ارزش دفتری سهام، ارزش واقعی سهام، ارزش بازار، ارزش ذاتی و .... وجود دارد. برای تحلیل مقایسه قیمت سهام با هموارسازی سود، بر مبنای پژوهش آیرز، سامی و ولش (2009)، میانگین ارزش بازار هر سهم در ابتدا و پایان هر دوره، با داراییهای ابتدای دوره همگن شدند.
در فرضیههای فرعی، متغیر وابسته هموارسازی سود و متغیرهای مستقل به شرح زیر است:
5.3. نسبت جاری
نسبت جاری یکی از "نسبتهای نقدینگی" است . این نسبت از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری به دست میآید. در فرضیه فرعی اول نسبت جاری به عنوان متغیر مستقل و هموارسازی سود به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند.
5.4. نسبت پوشش بهره
نسبت پوشش بهره یکی از "نسبتهای بدهی" است. این نسبت از حاصل تقسیم سود قبل از کسر بهره و مالیات بر بهره بهدست میآید. در فرضیه فرعی دوم نسبت پوشش بهره به عنوان متغیر مستقل و هموارسازی سود به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند.
5.5. نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
معیارهای متفاوتی در مورد ارزیابی "بازده شرکتها" وجود دارد که یکی از این نسبتها بازده حقوق صاحبان سهام است. این نسبت از حاصل تقسیم سود خالص بر حقوق صاحبان سهام بهدست میآید. در فرضیه فرعی سوم بازده حقوق صاحبان سهام به عنوان متغیر مستقل و هموارسازی سود به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند.
6. جامعه آماری و نمونه
جامعه مورد بررسی شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار هستند که در یک قلمرو زمانی 12 ساله، (از سال 76 تا 87) مورد بررسی قرار گرفتند . البته، شرکتهای سرمایه گذاری به علت ماهیت متفاوتشان با دیگر شرکتها از این پژوهش مستثنی شده اند. همچنین، به علت متفاوت بودن پایان دوره مالی شرکتهای بورسی، از شرکتهایی که پایان دوره مالی آنها منتهی به 29 اسفند است، استفاده شد که نهایتاً جامعه آماری این پژوهش به 163 شرکت رسید.
با توجه به روش نمونه گیری پژوهش و محدود بودن تعداد شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران، در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. برای شناسایی شرکتهای هموارساز باید از روشهایی استفاده میشد که در آن اقلام تعهدی و تغییرات فروش بررسی میشدند. از این رو، علاوه بر دوره زمانی طولانی تر، "توالی دادهها" نتایج قابل اعتمادتری را ارائه میدهند]21[. بنابراین، فقط شرکتهایی باید بررسی شوند که اطلاعات مربوط به هر یک از سالهای 76 تا 87 آنها (بدون هیچ وقفهای) موجود باشد. این موضوع باعث کاهش قابل توجه در تعداد شرکتها میشود. برای گسترش جامعه آماری، از سایت مرکز مدیریت پژوهش توسعه و مطالعات اسلامی سازمان بورس و مراجعه حضوری به این مرکز، اطلاعات مالی مربوط به شرکتها، طی قلمرو زمانی پژوهش از آنها دریافت شد. با توجه به اصرار بر جمع آوری اطلاعات به طور کامل؛ تعداد جامعه آماری برای یک دوره زمانی 12 ساله، در نهایت به 163 شرکت رسید. این تعداد شرکت مورد بررسی، بسیار کامل تر از دیگر پژوهشهایی است که الزام به توالی دادهها دارند.
8. روشهای شناختی آماری و مدل پژوهش:
در این بخش ابتدا روش استفاده شده در این پژوهش برای اندازه گیری "هموارسازی سود" و مدل اصلی پژوهش، تشریح شده و در ادامه، روش آزمون فرضیههای پژوهش، بیان میشود.
8.1. اندازه گیری هموارسازی سود
روشهای متعددی به منظور هموارسازی سود وجود دارد. نوسانهای سود را میتوان با استفاده از اقلام تعهدی، هزینههای اختیاری، تغییر در روشهای حسابداری، زمان بندی وقوع رویدادها نظیر تغییر زمان بندی فروش داراییهای ثابت، زمان پذیرش تغییرات اجباری و نظایر آن هموار نمود. از جمله روشهای هموارسازی که به وسیله محققان آزمون شده اند، تغییر در روشهای استهلاک، اقلام غیر مترقبه، روش بهای تمام شده در مقابل ارزش ویژه، مخارج بازنشستگی، مخارج تحقیق و توسعه، ضریب روزن بوم[8] ، کل اقلام تعهدی، اقلام تعهدی اختیاری و...است. در این پژوهش، بر مبنای پژوهشهای مییر و شینر (۲۰۰۲) و لنوز ، ناندا و ویسوکی (۲۰۰۳(، برای اندازه گیری هموار سازی سود از همبستگی منفی بین عامل تغییرات اقلام تعهدی اختیاری و تغییرات در سود از قبل پیش بینی شده استفاده شد]21[. این شیوه اندازه گیری فرض میکند که یک سری سودهای از قبل مدیریت شده وجود دارد و مدیران از اقلام تعهدی اختیاری برای تهیه گزارشهای هموارسازی سود استفاده میکنند. هموارسازی سود بیشتر، در همبستگی منفی بیشتر میان ΔDAP و ΔPDI نمایان میشود. برای برآورد اقلام تعهدی اختیاری، شیوه مقطعی مدل جونز - اصلاح شده توسط کتاری و همکاران (۲۰۰۵)- بهکار گرفته شد:
Accruals t = a (1/Assets t-1) + b ΔSales t + c PPE t + d ROA t + μ t
در این رابطه ؛ Accrualst جمع اقلام تعهدی است که از طریق کسر کردن" جریانهای نقدی عملیاتی، بازده سرمایه گذاری و سود پرداختی بابت تأمین مالی و مالیات بر درآمد بجز سود سهام پرداختی"، از سود خالص بهدست میآید. در واقع، در استانداردهای حسابداری بین المللی و آمریکا، چون صورت جریانهای نقدی سه بخشی است، برای محاسبه اقلام تعهدی تنها جریانهای نقدی عملیاتی از سود خالص کسر میشود، اما چون در بورس اوراق بهادار تهران، شرکتها صورت جریانهای نقدی خود را طبق استانداردهای حسابداری ایران، پنج بخشی گزارش میکنند، باید برای محاسبه اقلام تعهدی "سه بخش اول صورت جریانهای نقدی" از جمع اقلام تعهدی کسر میشد. البته، "سود سهام پرداختی" چون در استاندارد ایران همچنان در بخش بازده سرمایه گذاری و سود پرداختی بابت تأمین مالی ارائه میشود، باید از مجموع سه بخش اول مستثنی شود. ΔSalest تغییرات در فروش؛ PPEt اموال ماشینآلات و تجهیزات ناخالص که همگی با Assetst-1 یعنی جمع داراییهای ابتدای دوره (پایان دوره قبل) یکنواخت شدهاند. ROAt نیز که بازده داراییهاست ، به عنوان یک متغیر کنترل کننده اضافی محسوب میشود. اقلام تعهدی اختیاری، انحراف اقلام تعهدی واقعی از اقلام تعهدی غیراختیاری(NDAP) است.
- Accruals t DAP = NDAP
NDAP = a ΔSales t + b PPE t + c ROE t + μ t
سود از قبل پیش بینی شده نیز با کسر اقلام تعهدی اختیاری از سود خالص بهدست میآید: .(PDI = NI – DAP) واحدهای تجاری با همبستگی منفی بیشتر از نظر هموارسازی سود در درجه بالاتری قرار میگیرند. در این پژوهش واحد تجاری با توجه به مقدار هموارسازی سود بین (0 و1) رتبه بندی میشوند. برای مثال، اگر 10 شرکت که از نظر مقدار هموارسازی سود (از کمتر به بیشتر) مرتب شدهاند، بر این اساس طبقه بندی شوند، به آنها به ترتیب اعداد "0.1، 0.2، ...، 0.9" نسبت داده میشود. در واقع، در شیوه سنتی مرتب سازی شرکتها بر اساس هموارسازی سود، یک شاخص برای هموارسازی انتخاب میشود و شرکتها را به دو دسته هموارساز و نا هموارساز تقسیم میکند و به این شکل، بخش زیادی از شرکتها از بررسیهای بعدی حذف میشوند. اما شیوه ای که از سال 2005 برای مرتب سازی شرکتها بسیار رایج شده است و در پژوهشهای تاکر و دیگران(2006)، ای جنگ تیسنگ و دیگران (2007)، اسومن اتیک اتیک(2009)، آیرز و سامی(2009)و... از آن استفاده شده، رتبه بندی بین (0 و1) است.
8.2. آزمون فرضیهها
بعد از محاسبه میزان هموارسازی سود شرکتها، فرضیههای اصلی و فرعی مطرح شده بررسی گردید. اساس اجرای کار در فرضیه اصلی بر مدل رگرسیون خطی تجمعی و مدل رگرسیون خطی مقطعی است. منظور از رگرسیون تجمعی این است که متغیرهای پژوهش به طور میانگین برای کل دوره پژوهش محاسبه شوند و برای نتیجه گیری کلی درباره رد یا پذیرش فرضیه از آن استفاده میشود (نگاره2). رگرسیون مقطعی از لحاظ فرمول رگرسیون، از همان فرمول رگرسیون تجمعی استفاده میکند، اما در محاسبات آن برای هر یک از سالهای پژوهش به طور جداگانه انجام پذیرفته است تا مشخص گردد که در هریک از سالها به طور مقطعی فرضیه اصلی پذیرفته شده است یا خیر (نگاره3).
همچنین رگرسیون خطی ساده و چندگانه در مورد فرضیههای فرعی انجام شد که همة رگرسیونها با استفاده از روش دادههای تابلویی (ادغام دادهها)[9] در نرم افزارE-views (اقتصاد سنجی)[10]، انجام میپذیرد. این مدل به منظور تعیین آثار هر یک از متغیرهای مستقل(در فرضیه اصلی هموار سازی سود و در فرضیههای فرعی نسبت نقدینگی، نسبت بدهی و نسبت سود آوری) بر متغیر وابسته (در فرضیه اصلی قیمت سهام و در فرضیههای فرعی هموارسازی سود) در سطح معنی داری 5٪ برازش شده است.
9. یافتههای پژوهش:
یافتههای به دست آمده از پژوهش در دو بخش اندازهگیری هموارسازی سود و یافتههای آزمون فرضیهها ارائه میشود:
9.1. اندازهگیری هموارسازی سود
در نگاره 1 میانگین شاخص هموارسازی سود از طریق محاسبه همبستگی(پیرسون) بین تغییرات در اقلام تعهدی اختیاری و تغییرات در سود از پیش تعیین شده اختیاری برای هر شرکت طی سالهای 76 تا 87 محاسبه شده است. در برخی از پژوهشها، برای اندازه گیری هموارسازی سود، شرکتها به دو بخش هموارساز و غیر هموارساز تقسیم میشوند. در این صورت ممکن است بخش قابل توجهی از شرکتها که هموارساز تشخیص داده نمیشوند، از پژوهش حذف شوند، اما در سالهای اخیر برخی از محققان غربی به جای تفکیک شرکتها، از روش جدیدی استفاده میکنند. آنها شرکتها را به ترتیب هموارساز از بیشتر به کمتر مرتب و سپس فرضیههای پژوهش را در مورد همه شرکتها بررسی میکنند]21[. در این پژوهش، بر اساس این روش، بعد از اندازه گیری هموارسازی سود 163 شرکت مورد بررسی، آنها بر اساس هموارسازی سود خالص مرتب شدند:
نگاره 1 ماتریس همبستگی منفی بین تغییر در اقلام تعهدی اختیاری و تغییر در سود از پیش تعیین شده
Accruals t = a (1/Assets t-1) + b ΔSales t + c PPE t + d ROA t + μ t |
|||||
PDI = NI – DAP |
|||||
بیشینه |
کمینه |
میانه |
انحراف معیار |
میانگین |
|
934/0 |
998/0 - |
899/0 - |
418/0 |
709/0 - |
Corr (ΔDAP , ΔPDI ) |
349/4 |
540/5 - |
023/0 - |
525/0 |
017/0 |
DAPt |
9.2. آزمون فرضیهها
یافتههای به دست آمده از آزمون فرضیههای اصلی و فرعی به شرح زیر است:
9.2.1.فرضیه اصلی: بین هموارسازی سود و قیمت بازار سهام شرکتها ارتباط معناداری وجود دارد.
بر اساس مدلهای آماری بیان شده، برای هر یک از شرکتها به طور جداگانه همبستگی هموارسازی سود با قیمت بازار سهام آنها طی 12 سال به شکل تجمعی اندازه گیری گردید که نتایج مربوطه با استفاده از برنامه E-views در نگاره 2 ارائه شده است.
Yi = a0 + B1Xi + ε
Yi = Corr (ΔDAP , ΔPDI )
در این رگرسیون، Xi متغیر هموارسازی سود به طور میانگین برای کل 12 سال پژوهش محاسبه شده است.
نگاره 2 نتایج رگرسیونی تجمعی در سطح معنی داری 5٪
p-value |
t |
خطای استاندارد(Sd) |
میزان تاثیر(ضریبB1) |
034/0 |
741/2 |
778/0 |
317/2 |
ضریب همبستگی(R) |
935/0 |
مجموع مجذور پسماندها(TSW) |
776/15 |
ضریب تعیین(R2) |
874/0 |
آماره دوربین واتسن(D-W) |
236/1 |
میانگین متغیر وابسته(EYi) |
025/2 |
انحراف معیار متغیر وابسته(SdYi) |
269/0 |
نتایج فوق نشاندهندة این است که p-value کمتر از 0.05 و آماره t ، 2.741 است. در این صورت ادعای(H1) فرضیه اصلی پذیرفته میشود. مثبت بودن B1 با مبانی تئوریک مورد انتظار هماهنگ است و نمایانگر این است که " هموار سازی سود" شرکتها سبب افزایش " قیمت سهام " در بازار بورس میگردد. Sd نیز در حد متعارفی است. میزان آماره دوربین واتسن (D-W) 1.236 است که با توجه به DL و DU مربوطه و تعداد متغیرهای مستقل و وابسته، بیانگر عدم خود همبستگی متغیرهاست. R2 نیز بیانگر این است که در رگرسیون تجمعی، 87 درصد از متغیر قیمت سهام شرکتها توسط متغیر هموارسازی سود، تبیین میشود. مبانی تئوریک مورد اتظار بیان میکند که داشتن سود با ثبات و هموارتر با در نظر گرفتن نرخ رشد سود شرکت، سبب افزایش رضایت سهامداران میگردد. بر این مبنا میتوان استدلال کرد شرکتهایی که سودشان هموارتر است، ریسک سرمایه گذاری در آنها کاهش و در نتیجه "قیمت سهام" آنها افزایش مییابد. این موضوع با پژوهش پینگ سن(2009) هماهنگ است]19[. اما پژوهش استولووی و دیگران(2000) که همین فرضیه را آزمون کردند، بر مبنای دیگری است. این تئوری بیان میکند که شرکتهایی که سودشان را هموار میکنند، چون در هر دوره مجبور میشوند از روشهای گزینشی مختلف حسابداری استفاده کنند، ملزم میشوند که این موضوع را افشا نمایند. این افشائیات نشان دهندة عدم ثبات رویه در طول دورههای مالی مختلف است و اطمینان سهامداران را نسبت به صورتهای مالی کاهش میدهد و میتواند به کاهش سود در آینده منجر شده، "قیمت سهام" را کاهش دهد.]20[.
در نگاره 3 به شکل مقطعی برای هریک از سالهای مورد بررسی، فرضیه اصلی بررسی گردید که نتایج در شکل زیر ارائه شده است.
Yi = a0 + B1Xi + ε
Yi = Corr (ΔDAP , ΔPDI )
در این رگرسیون، Xi متغیر هموارسازی سود به طور مقطعی برای هریک از 12 سال پژوهش محاسبه شده است.
نگاره 3 نتایج رگرسیونی مقطعی در سطح معنی داری 5٪
1381 |
1380 |
1379 |
1378 |
1377 |
1376 |
سال مالی |
318/2 |
051/2 |
425/2 |
573/2 |
591/2 |
021/3 |
میزان تاثیر(ضریبB1) |
056/1 |
013/1 |
307/1 |
251/1 |
962/0 |
036/1 |
خطای استاندارد(Sd) |
195/2 |
025/2 |
* 855/1 |
057/2 |
693/2 |
916/2 |
T |
041/0 |
045/0 |
* 075/0 |
032/0 |
045/0 |
042/0 |
p-value |
1387 |
1386 |
1385 |
1384 |
1383 |
1382 |
سال مالی |
061/2 |
925/2 |
039/3 |
116/2 |
349/2 |
525/2 |
میزان تاثیر(ضریبB1) |
729/1 |
051/1 |
336/1 |
035/1 |
063/1 |
046/1 |
خطای استاندارد(Sd) |
192/2 |
783/2 |
275/2 |
011/3 |
210/2 |
437/2 |
t |
047/0 |
021/0 |
031/0 |
043/0 |
031/0 |
023/0 |
p-value |
ضریب همبستگی(R) |
956/0 |
مجموع مجذور پسماندها(TSW) |
249/12 |
|||
ضریب تعیین(R2) |
914/0 |
آماره دوربین واتسن(D-W) |
651/1 |
|||
میانگین متغیر وابسته(EYi) |
213/2 |
انحراف معیار متغیر وابسته(SdYi) |
728/0 |
*طبق جدول فوق، تنها در سال 79، p-value بیشتر از 0.05 و آماره t ، 1.85است. از این رو، فرضیه مؤثر بودن هموارسازی سود در قیمت سهام در این سال پذیرفته نمیشود. این موضوع میتواند از شرایط اقتصادی خاص حاکم بر آن سال باشد. میزان آماره دوربین واتسن(D-W) یعنی 1.651 با توجه DL و DU مربوطه، بیانگر عدم وجود خود همبستگی متغیرها است. R2نیز بیانگر این است که در رگرسیون مقطعی، 91 درصد از متغیر قیمت سهام شرکتها توسط متغیر هموارسازی سود، تبیین میشود. در سایر سالهای مورد بررسی، همبستگی ایجاد شده همانند رگرسیون تجمعی دارای B1 مثبت است؛ بدین معنی که در کلیه سالهای مورد بررسی به جز سال 79 که همبستگی وجود نداشت، "هموارسازی سود" شرکتها موجب افزایش "قیمت سهام" آنها در این سالها شده است.
9.2.1.فرضیه فرعی اول: بین نسبت جاری و هموارسازی سود ارتباط معناداری وجود دارد.
بر اساس مدلهای آماری بیان شده، برای هر یک از شرکتها به طور جداگانه همبستگی نسبت جاری با هموارسازی سود طی 12 سال به شکل تجمعی اندازه گیری گردید که نتایج حاصله با استفاده از برنامه آماری E-views در نگاره 4 ارائه شده است.
نگاره 4 نتایج رگرسیونی تجمعی در سطح معنی داری 5٪
Yi = a0 + B2Xi + ε Yi = Corr (ΔDAP , ΔPDI ) |
|||
p-value |
t |
خطای استاندارد(Sd) |
میزان تاثیر(ضریبB2) |
021/0 |
159/2 - |
056/1 |
281/2 - |
ضریب همبستگی(R) |
967/0 - |
مجموع مجذور پسماندها(TSW) |
185/11 |
ضریب تعیین(R2) |
935/0 |
آماره دوربین واتسن(D-W) |
619/1 |
میانگین متغیر وابسته(EYi) |
927/0 |
انحراف معیار متغیر وابسته(SdYi) |
019/2 |
با توجه به نتایج فوق، p-value کمتر از 0.05 و قدر مطلق آماره t ، 2.159 است. در نتیجه ادعای(H1) فرضیه فرعی اول پذیرفته میشود. از این رو، نسبت جاری شرکتها با هموار سازی سود همبستگی دارد. میزان آماره دوربین واتسن (D-W) یعنی 1.619 با توجه DL و DU مربوطه، بیانگر عدم خود همبستگی متغیرهاست. R2 نیز بیانگر این است که 93 درصد از متغیر هموارسازی سود شرکتها توسط متغیر نسبت جاری، تبیین میشود. منفی بودن B2 نمایانگر این است که افزایش "نسبت جاری" سبب کاهش "هموار سازی سود" شرکتهای بورسی تهران میگردد. این موضوع با مبانی تئوریک مورد انتظار هماهنگ است. طبق این مبانی تئوریک، شرکتهایی که "نسبت جاری" آنها بالاست، ریسک نقدینگی در آنها کاهش مییابد. ریسک نقدینگی که مرتبط به معاملات در بازار سهام است، در صورتی که کاهش یابد، باعث میشود خرید و فروش سهام در بازارهای ثانویه به سادگی صورت گیرد. در نتیجه، انگیزه مدیران برای هموارتر نشان دادن سود شرکتها کاهش مییابد. این نتایج با پژوهش جرج ام و دیگران (2006)هماهنگ است. همچنین، مبنای تئوریک پژوهش آیرز، سامی و ولش(2009) که ارتباط هموارسازی سود را با نسبتهای نقدینگی (نسبت جاری و آنی) و نسبت بدهی پژوهش کردند، بیان میکند که وقتی نسبت جاری و آنی در شرکتها بالاست، مدیران این شرکتها دیگر انگیزه کمتری برای هموارتر نشان دادن سود شرکت پیدا میکنند و در واقع، نسبتهای نقدینگی با هموارسازی سود ارتباط معنی دار منفی دارد. نتایج آنها با این پژوهش هماهنگ است]13[.
9.2.2.فرضیه فرعی دوم: بین نسبت پوشش بهره و هموارسازی سود ارتباط معناداری وجود دارد.
بر اساس مدلهای آماری بیان شده، برای هر یک از شرکتها به طور جداگانه همبستگی نسبت پوشش بهره با هموارسازی سود طی 12 سال به شکل تجمعی اندازه گیری گردید که نتایج حاصله با استفاده از برنامه آماری E-views در نگاره 5 ارائه شده است:
نگاره 5 نتایج رگرسیونی تجمعی در سطح معنی داری 5٪
Yi = a0 + B3Xi + ε Yi = Corr (ΔDAP , ΔPDI ) |
|||
p-value |
t |
خطای استاندارد(Sd) |
میزان تاثیر(ضریبB3) |
046/0 |
052/2 - |
761/0 |
562/1 - |
ضریب همبستگی(R) |
937/0 - |
مجموع مجذور پسماندها(TSW) |
176/9 |
ضریب تعیین(R2) |
877/0 |
آماره دوربین واتسن(D-W) |
315/1 |
میانگین متغیر وابسته(EYi) |
891/0 |
انحراف معیار متغیر وابسته(SdYi) |
049/2 |
جدول فوق نشاندهندة آن است که p-value کمتر از 0.05 و قدر مطلق آماره t ، 2.052 است. در نتیجه ادعای(H1) فرضیه فرعی دوم پذیرفته میشود. از این رو، نسبت پوشش بهره شرکتها با هموار سازی سود همبستگی دارد. میزان آماره دوربین واتسن (D-W) 1.315 ، با توجه DL و DU مربوطه، بیانگر عدم وجود خود همبستگی متغیرهاست. R2 نیز بیانگر این است که 88 درصد از متغیر هموارسازی سود شرکتها توسط متغیر نسبت پوشش بهره، تبیین میشود. منفی بودن B3 نمایانگر این است که کاهش "نسبت پوشش بهره " سبب افزایش "هموار سازی سود" شرکتهای بورسی تهران میگردد. این موضوع با مبانی تئوریک مورد انتظار هماهنگ است. بر این مبنا، شرکتهایی که نسبت پوشش بهره آنها پایین باشد، برای آنکه بتوانند اعتبار دهندگان را راضی نگه دارند، مبنی بر اینکه توانایی پرداخت اصل و بهره اعتبارات دریافتی را دارند؛ انگیزه زیادی برای مدیریت سود دارند تا بتوانند سود خود را هموارتر نشان دهند. این نتایج با پژوهش اسومن اتیک (2009) هماهنگ است.]12[. پژوهش تی سنگ و لیا (2007) که ارتباط هموارسازی سود را با تغییرات بدهی و سرمایه (نسبت پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام) بررسی کردند، نیز بیانگر همین مطلب است]18[. همچنین چنی، وین، سوئیی و آدابش (2009) دریافتند که وقتی نسبت پوشش بهره در شرکتهای بورسی پایین باشد، مدیران این شرکتها برای جبران این موضوع، انگیزه بیشتری را برای هموارتر نشان دادن سود شرکتها پیدا میکنند]14[.
9.2.3.فرضیه فرعی سوم: بین نسبت بازده حقوق صاحبان سهام و هموارسازی سود ارتباط معناداری وجود دارد.
بر اساس مدلهای آماری بیان شده، برای هر یک از شرکتها به طور جداگانه همبستگی نسبت بازده حقوق صاحبان سهام با هموارسازی سود طی 12 سال به شکل تجمعی اندازه گیری گردید که نتایج حاصله با استفاده از برنامه آماری E-views در نگاره 6 ارائه شده است:
نگاره 6 نتایج رگرسیونی تجمعی در سطح معنی داری 5٪
Yi = a0 + B4Xi + ε Yi = Corr (ΔDAP , ΔPDI ) |
|||
p-value |
t |
خطای استاندارد(Sd) |
میزان تاثیر(ضریبB4) |
039/0 |
541/2 - |
724/0 |
833/1 - |
ضریب همبستگی(R) |
915/0 - |
مجموع مجذور پسماندها(TSW) |
665/14 |
ضریب تعیین(R2) |
837/0 |
آماره دوربین واتسن(D-W) |
319/1 |
میانگین متغیر وابسته(EYi) |
846/0 |
انحراف معیار متغیر وابسته(SdYi) |
048/1 |
نتایج فوق نشان میدهد که قدر مطلق آماره t، 2.541 است و در ناحیه رد آماری قرار گرفته و p-value نبز کمتر از 0.05 است، از این رو، ادعای(H1) فرضیه فرعی سوم پذیرفته میشود. میزان آماره دوربین واتسن (D-W) 1.319 ، با توجه DL و DU مربوطه، بیانگر عدم خود همبستگی متغیرهاست. R2 نیز بیانگر این است که 84 درصد از متغیر هموارسازی سود شرکتها توسط متغیر نسبت پوشش بهره، تبیین میشود. منفی بودن ضریبB4 نمایانگر این است که کاهش "نسبت بازده حقوق صاحبان سهام" در شرکتهای بورسی سبب افزایش "هموار سازی سود" آن شرکتها میگردد. این نتایج با مبانی تئوریک مورد انتظار هماهنگ است. بر این مبنا که "نرخ بازده حقوق صاحبان سهام" برابر نرخ بازدهی است که سهامدران به نسبت سهمشان از کل سرمایه تحصیل میکنند و جزء حیاتی در تعیین رشد سود و سود تقسیمی است. از این رو ROE پایین شرکتها سبب کاهش عایدی هر سهم و افزایش انگیزه مدیران برای جبران این کاهش سود، با هموارتر نشان دادن سود میشود. این نتایج با پژوهش ای جینگ و دیگران (2007) هماهنگ است]18[. پژوهش اسومن اتیک (2009) نیز بر مبنای این تئوری است. آنها در نهایت یافتههای خود را به این شکل بیان کردند که شرکتهای با سود هموارتر، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام پایین تری دارند]12[. چنی، وین، سوئیی و آدابش (2009)ارتباط هموارسازی سود را با نسبت پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام پژوهش کردند. آنها پی بردند که وقتی نسبت حقوق صاحبان سهام در شرکتها بالاتر از میانگین صنایع مشابه باشد، مدیران این شرکتها دیگر انگیزه کمتری را برای هموارتر نشان دادن سود شرکتها پیدا میکنند]14[.
9.3.نتایج برازش مدل رگرسیونی چند متغیره
در ادامه برای سنجش تاثیر همزمان متغیرهای مستقل (نسبتهای نقدینگی، بدهی و بازده) بر متغیر وابسته (هموارسازی سود) از رگرسیون ادغام شده استفاده میشود. بنابراین، رگرسیون را به صورت مقاطع طولی (سالهای 76 تا 87) و مقاطع عرضی (تعداد شرکتهاست که 163 شرکت هستند) برازش شده است. نتایج حاصل از رگرسیون برازش شده برای فرضیههای فرعی در ادامه ارائه شده است. برای آزمون تجمعی فرضیههای فرعی که تاثیر مجموع نسبتهای مالی سه گانه را بر هموارسازی سود میسنجد، از مدل رگرسیونی چند متغیره ادغام شده استفاده شده است. برازش مدل در سطح معنی داری 5٪ که مدل برازش شده و خلاصه یافتهها در نگاره 7 ارائه شده است.
نگاره 7 نتایج رگرسیونی چندگانه تجمعی در سطح معنی داری 5٪
Yi = a0 + B1Xi+ B2Xi+ B3Xi + ε Yi = Corr (ΔDAP , ΔPDI ) |
||||
p-value |
t |
خطای استاندارد(Sd) |
میزان تاثیر(ضریب) |
Xit |
036/0 |
433/2 - |
060/1 |
582/2 – |
B1 |
045/0 |
06/2 - |
063/1 |
194/2 – |
B2 |
039/0 |
59/2 - |
664/0 |
721/1 – |
B3 |
ضریب همبستگی(R) |
955/0 - |
مجموع مجذور پسماندها(TSW) |
557/11 |
|
ضریب تعیین(R2) |
912/0 |
آماره دوربین واتسن(D-W) |
846/1 |
|
میانگین متغیر وابسته(EYi) |
734/0 |
انحراف معیار متغیر وابسته(SdYi) |
538/2 |
در جدول فوق که نتایج رگرسیون چندگانه فرضیههای فرعی را نشان میدهد، p-value کمتر از 0.05 و قدر مطلق آماره t 2.433 است. میزان آماره دوربین واتسن (D-W) 1.846، بیانگر عدم خود همبستگی متغیرهاست. R2 نیز بیانگر این است که 91 درصد از متغیر هموارسازی سود شرکتها توسط متغیر نسبت جاری، نسبت پوشش بهره و نسبت بازده حقوق صاحبان سهام ، تبیین میشود. منفی بودن B1، B2 و B3 نمایانگر این است که کاهش نسبتهای جاری، پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام سبب افزایش هموار سازی سود شرکتهای بورسی تهران میگردد.
10. نتیجهگیری
دلایل زیادی برای هموارسازی سود گزارش شده به اثبات رسیده است، ولی هموارسازی سود تنها هنگامی باید مورد استفاده شود که آثار مطلوبی بر ارزش ویژه شرکت داشته باشد. در این پژوهش با توجه به محدودیتهای موجود، به بررسی 163 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1376 تا 1387پرداخته شد. طبق تحلیل صورت گرفته برای هدف اصلی این پژوهش، این نتیجه حاصل شد که هموار ساختن سود توسط شرکتهای بورسی ایرانی به علت کاهش ریسک سرمایه گذاری به افزایش قیمت بازار سهام این شرکتها میانجامد. در ادامه، به بررسی برخی از عوامل مؤثر بر رفتار هموارسازی سود شرکتها؛ یعنی نسبت نقدینگی (نسبت جاری)، نسبت بدهی (پوشش بهره) و نرخ سودآوری (بازده حقوق صاحبان سهام) پرداخته شد. نتایج حاصل نشان داد که هر یک از نسبتهای سه گانه فوق با هموارسازی سود همبستگی منفی دارد. در واقع، میتوان استدلال کرد که افزایش نسبت جاری موجب کاهش ریسک نقدینگی شود و انگیزه مدیران برای هموارسازی سود کمتر شود. همچنین هر چه نسبت پوشش بهره کمتر باشد، مدیران برای جلب رضایت اعتبار دهندگان باید سود را هموارتر نشان دهند و کاهش بازده حقوق صاحبان سهام نیز موجب کاهش عایدی هر سهم شده، تمایل به هموارسازی سود را برای جبران آن افزایش میدهد.
11. پیشنهادهای حاصل از نتایج پژوهش
1- بررسی اجزای اقلام تعهدی برای تعیین ثبات سود میتواند با استفاده از دیگر متغیرهای اقلام تعهدی اختیاری و جریانهای نقدی در معادلات ارزشیابی هموارسازی سود، به گونه ای متفاوت انجام شود.
2- با تفکیک اقلام تعهدی کل به اجزای تشکیل دهندة آن و با توجه به درجه ثبات سود، میتوان از کسر جریانهای نقدی عملیاتی و سود خالص و با تغییرات در بازده داراییها از مدل اصلی جونز استفاده کرد.