بررسی رابطه جایگزینی دستکاری فعالیت‌های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری

نویسندگان

1 استادیار گروه حسابداری دانشگاه تربیت مدرس

2 استاد گروه مدیریت دانشگاه تربیت مدرس

3 کارشناس ارشد حسابداری دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

 
مدیران برای مدیریت سود به دو گزینه پیش روی خود؛ یعنی دستکاری فعالیت­های واقعی و یا دستکاری اقلام تعهدی اختیاری روی می­آورند. اعمال هر یک از این گزینه­ها با محدویت­ها و هزینه­هایی رو به روست. مسأله این است که این دو گزینه مدیریت سود، آیا همزمان با  یکدیگر صورت می­پذیرند و یا اینکه یکی قبل از دیگری انجام می­شود؟ به عبارت دیگر، آیا مدیر ابتدا برای دستیابی به سود مورد انتظار خود به یک تکنیک مدیریت سود روی می‌آورد و زمانی که با محدودیت مواجه شد، به تکنیک دیگر روی می­آورد یا اینکه از هر دو تکنیک به طور همزمان استفاده می­کند؟ از این رو، هدف اصلی پژوهش پیش روی، بررسی توالی یا همزمانی انجام دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیت­های واقعی با در نظر گرفتن عوامل محدود کننده آنهاست. تعداد 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1388- 1380 برای آزمون فرضیه­های پژوهش استفاده شده‌اند. برای آزمون همزمانی از آزمون هاسمن و برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می­دهد که بین مدیریت سود واقعی و مدیریت اقلام تعهدی اختیاری، رابطه جایگزینی وجود دارد؛ به گونه‌ای که مدیران برای انجام مدیریت سود،  مدیریت سود واقعی را قبل از مدیریت اقلام تعهدی اختیاری انتخاب می­کنند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Trade-off between Real Earnings Manipulation and Discretionary Accruals Manipulation

نویسندگان [English]

  • M. A Aghaei 1
  • A Azar 2
  • A.A Javan 3
1 Assistant Professor of Accounting, Tarbiat Modares University, Iran
2 Professor of Management, Tarbiat Modares University, Iran
3 Master of Accounting, Tarbiat Modares University, Iran
چکیده [English]

Managers accomplish earning management through real earning manipulation and accrual earning manipulation. Accomplishment of both options of earnings management has relative restrictions and relative costs. The problem is whether earning management choices accomplish simultaneously or one option accomplished before another. Therefore, the aim objective of this paper is to determine the substitutive relation between earning management choices (i.e. real earning management and accrual management). For hypothesis test in this study, data for 117 listed companies on Tehran Stock Exchange for period of 1380 – 1388 is used. To test research hypotheses, Hausman test and multiple regression model approach is applied. The results of this research indicate a substitutive relation between accrual earning management and real earning management. Also the results indicate that managers determine real earning management before accrual earning management. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Earnings management
  • Discretionary Accrual Manipulation
  • Real Activities Manipulation
  • Restrictions and Costs
 

 

مدیریت سود عبارت است از مداخلة هدفمند در فرایند گزارشگری مالی با توجه به محدودیت­های اصول پذیرفته شده حسابداری برای به دست آوردن سطح مورد انتظار سود [3] و همچنین، برآیند درجه‌ای از قابلیت انعطاف و اعمال نظری است که مدیران در گزارشگری مالی خود دارند[1]. مدیریت برای دستیابی به سطح مورد انتظار سود خود سه گزینه پیش روی خویش دارد: مدیریت سود واقعی[1] (RM)، حسابداری فریب آمیز و مدیریت اقلام تعهدی[2] (AM).  حسابداری فریب آمیز به انتخاب رویه­های حسابداری مغایر با اصول پذیرفته شده حسابداری مربوط است. در مدیریت سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری، رویه­های حسابداری به­کار گرفته شده، مبتنی بر اصول پذیرفته شده حسابداری است، اما تلاش می­شود که عملکرد اقتصادی واقعی مبهم نشان داده شود. مدیریت سود واقعی زمانی روی می­دهد که مدیران فعالیت­هایی انجام دهند که آنها را از بهترین عملکرد منحرف کند تا بتوانند سودهای بالاتری گزارش کنند [4]. دو شکل غالب مدیریت سود که اغلب در تحقیقات گذشته (برای مثال، اعتمادی و همکاران]2[ و چن[3] ]13[) مطرح شده‌اند، دستکاری فعالیت­های واقعی و مدیریت اقلام تعهدی اختیاری بوده­اند. انجام هر یک از گزینه­های مدیریت سود با محدودیت­ها و هزینه‌هایی رو به روست. مسأله این است که آیا مدیر ابتدا برای دستیابی به سود هدف به یک گزینه روی می­آورد و در صورتی که با محدودیت مواجه شد، به گزینه دیگر روی می­آورد و یا اینکه هر دو تکنیک را به طور همزمان انجام می­دهد؟ از آنجا که اکثر تحقیقات صورت گرفته درباره مدیریت سود در ایران بر مدیریت اقلام تعهدی اختیاری تاکید کرده­اند، ثابت شدن این رابطة جایگزینی برای محققان این نکته را نمایان می­سازد که تمرکز بر دستکاری اقلام تعهدی اختیاری نمی­تواند به طور کامل اثر فعالیت­های مدیریت سود؛ را توضیح دهد. به عبارت دیگر، اگر محققان به بررسی اثر کلی فعالیت­های مدیریت سود تمایل دارند، ‌باید اثر هر دو گزینه مدیریت سود؛ یعنی دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری را در نظر بگیرند.

از این رو، تمرکز این پژوهش بر این مسأله است که چگونه مدیران دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری را بر اساس عوامل محدود کننده (هزینه‌های) آنها، جایگزین یکدیگر می‌کنند. همچنین، این پژوهش ترتیب انتخاب این دو گزینه از سوی مدیریت را بررسی می‌کند.

در ادامه، ابتدا مبانی نظری و پیشینه پژوهش ارائه و فرضیه­های پژوهش مطرح می­شود. سپس روش تحقیق شامل چگونگی انتخاب نمونه و جمع‌آوری داده­های آماری، مدل­های تحقیق و شیوه آزمون فرضیه­ها توصیف می­شود. پس از آن یافته­های تحقیق شامل آمار توصیفی و آزمون فرضیه­ها بیان می­شود و در پایان، نتیجه­گیری و پیشنهاد­های تحقیق ارائه می­گردد.

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

شواهد محکمی دال بر این موضوع وجود دارد که مدیران برای دستیابی به اهداف مربوط به سود واحد تجاری خود، اقدام به مدیریت سود واقعی و مدیریت اقلام تعهدی اختیاری می­نمایند. مدیریت اقلام تعهدی اختیاری به استفاده فرصت طلبانه مدیران از انعطاف پذیری موجود در اصول پذیرفته شده حسابداری به منظور تغییر سود گزارش شده اطلاق می­شود، بدون اینکه تغییری در جریان­های نقدی زیربنایی شرکت صورت گیرد [13]. از نمونه‌های این روش، به تاخیر انداختن استهلاک دارایی‌هاست. مدیریت اقلام تعهدی  می­تواند در قالب انجام برآورد‌های متقلبانه با استفاده از انعطاف‌پذیری اصول پذیرفته‌شده‌ حسابداری به وسیله مدیران صورت گیرد. برآوردهایی همچون عمر مفید دارایی‌ها، قابلیت وصول مطالبات، نرخ تنزیل تعهدات بازنشستگی و سایر اقلام تعهدی پایان سال که سود گزارش شده را تعدیل می‌کنند، ابزارهای سنتی هستند که مدیران در طول زمان از آن استفاده کرده، مستقیماً قابل مشاهده نیستند. مدیریت اقلام تعهدی اختیاری، وسیله‌ای برای تغییر آرایش حساب‌هاست و اثری بر عملیات شرکت ندارد[5].

مدیریت سود واقعی به زمان­بندی و ساختاربندی فرصت طلبانه معاملات عملیاتی، تأمین مالی و سرمایه­گذاری توسط مدیریت واحد تجاری به منظور تأثیرگذاشتن بر سود گزارش شده در جهتی خاص اطلاق می­شود که شرکت را متحمل هزینه­ها و پیامدهای اقتصادی آتی می­نماید [13]. مدیریت سود واقعی  در قالب دستکاری در فعالیت­های واقعی مختلفی صورت می­گیرد، اما به طور کلی معمولاً در تحقیقات گذشته (برای مثال، گانی[4]]15[ و روی چودهری[5] ]19[) از سه فعالیت یاد شده است: 1. کاهش مخارج اختیاری مثل مخارج تحقیق و توسعه؛ 2. اضافه تولید؛3. دستکاری در فروش و فروش دارایی­های ثابت.

روی چودهری (2006) دستکاری در فروش را به صورت تلاش‌های مدیریت در جهت افزایش موقتی فروش در طول سال تعریف می‌کند که از طریق ارائه‌ تخفیفات قیمت و یا شرایط اعتباری آسانتر حاصل می‌شود و جریان‌های نقدی ورودی برای فروش را کاهش می‌دهد. بنابراین، انتظار می‌رود دستکاری در فروش به جریان‌های نقدی حاصل از عملیات کمتری در دوره جاری منجر گردد.

نوع دیگر مدیریت سود واقعی، کاهش هزینه‌های اختیاری است. مخارج اختیاری مانند تحقیق و توسعه،‌ تبلیغات و مخارج نگهداری، معمولاً در دوره وقوع به هزینه منظور می‌شوند. از این رو، شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از کاهش مخارج اختیاری، هزینه‌های گزارش‌شده را کاهش و سود را افزایش دهند. این عمل به‌وی‍ژه زمانی رخ‌ می‌دهد، که چنین مخارجی موجب کسب درآمد و سود فوری نگردد. اگر مدیران مخارج اختیاری را به‌منظور کسب اهداف سودآوری کاهش دهند، مجبورند که این مخارج را به‌صورت غیرعادی در سطح پایین نشان دهند. مجموع هزینه تبلیغات و هزینه‌های اداری، عمومی و فروش به‌عنوان مخارج اختیاری تعریف می‌شود[5].

نوع سوم مدیریت سود واقعی، تولید کالاهای اضافه‌تر از میزان لازم برای برآورده ساختن تقاضای مورد انتظار است. اضافه تولید، بهای تمام شده کالاهای فروش رفته  را کاهش می‌دهد، که به حاشیه عملیاتی بالاتر منجر می‌شود. به هر حال، هزینه‌های تولید و نگهداری اضافی ممکن است تحمل شود و به احتمال زیاد باعث افزایش هزینه‌های نهایی می‌شود، که به هزینه‌های تولید سالیانه بالاتر نسبت به فروش منجر می‌شود]2[.

 

عوامل محدود کننده و هزینه­های دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری

به منظور دستیابی به سطح مورد نظر سود، مدیران می­توانند تا پایان سال صبر کنند و از اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت سود گزارش شده استفاده نمایند، اما این راهکار ممکن است این ریسک را در پی داشته باشد که مقدار سودی که برای دستکاری مدنظر است، از اقلام تعهدی اختیاری موجود بیشتر باشد، زیرا اختیار در مورد اقلام تعهدی از طریق اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری محدود شده است. فرض بر این است که رویدادهای اقتصادی اساسی یک شرکت، توانایی مدیران را برای گزارش سود تعهدی دچار محدودیت می­سازد. در نتیجه، این امکان وجود دارد که مدیران نتوانند از طریق اقلام تعهدی اختیاری در پایان سال به سود مورد نظر خویش دست پیدا کنند. مدیران می­توانند از طریق دستکاری فعالیت­های عملیاتی واقعی در طول سال این ریسک را کاهش دهند. مدیریت سود واقعی کمتر در معرض محدودیت است. مزیت دیگر جایگزین کردن فعالیت­های واقعی برای دستکاری سود، این است که حسابرسان و قانونگذاران کمتر به چنین رفتارهایی توجه می­کنند. با وجود این، مدیریت سود واقعی چندان بدون هزینه هم نیست، زیرا این احتمال وجود دارد که جریان­های نقدی در دوره­های آتی به طور غیرمستقیم (منفی) تحت تأثیر اعمالی قرار گیرد که هم اکنون برای افزایش سود انجام می­شود[10].

بسیاری از شواهد موجود پیرامون مدیریت سود واقعی بر کاهش فرصت­طلبانه هزینه­های اختیاری، از جمله هزینه­های تحقیق و توسعه تمرکز می­کنند (برای مثال، تحقیقات بابر[6]]9[ و بوشی[7]]12[). هرچند کاستن از هزینه­های اختیاری می­تواند سود را در جهت برآورده ساختن برخی اهدف خاص، ارتقا بخشد، اما ریسک کاهش جریان­های نقدی عملیاتی آتی را موجب می­شود، زیرا این عمل به طور کلی جریان­های خروجی وجه نقد را کاهش می­دهد و در عوض، تأثیری مثبت بر روی جریان نقدی عملیاتی جاری دارد. در سال­های بعدی، این تأثیر مستقیم ممکن است معکوس شود. در مورد اضافه تولید با اینکه این راه کار حاشیه سودآوری را بهبود می‌بخشد، اما شرکت متحمل هزینه­هایی می­گردد و سطح عادی جریان­های نقدی عملیاتی شرکت را کاهش می­دهد. در مورد دستکاری در فروش نیز می‌توان گفت که مدیران زمینه تخفیفات فروش را نزدیک به پایان سال مالی فراهم می­آورند تا میزان فروش را افزایش دهند. در واقع، این عمل سودآوری آتی را به دوره جاری منتقل می­سازد. در نتیجه، سودآوری آتی ممکن است به واسطه مدیریت فروش مورد آسیب واقع گردد.

  این تحقیق به بررسی رابطه جایگزینی دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری با در نظر گرفتن عوامل محدود کننده آنها می­پردازد. بررسی این موضوع از اهمیت در خورملاحظه ای برخوردار است، زیرا اولاً بنا به نظر فیلدز[8] و همکاران (2001)، بررسی تنها یک گزینه انجام مدیریت سود، نمی‌تواند اثر کلی فعالیت‌های مدیریت سود را توضیح دهد؛ به ویژه اگر مدیران این دو را به عنوان جایگزین یکدیگر استفاده کنند، بررسی هر نوع دستکاری‌ها به طور مجزا نمی‌تواند به نتایج مشخصی منجر شود]14[.

دوم اینکه با آگاهی از این مطلب که چگونه مدیران این دو گزینه مدیریت سود را جایگزین یکدیگر می‌کنند، نتایج این پژوهش به روشن شدن کاربرد‌های اقتصادی تصمیمات حسابداری منجر می‌شود؛ به این معنی که آیا هزینه‌هایی که مدیران برای دستکاری اقلام تعهدی اختیاری متحمل می‌شوند، بر تصمیمات آنها در مورد دستکاری فعالیت‌های واقعی اثر می‌گذارد؟

 

فرضیه‌های پژوهش

با توجه به اینکه هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه جایگزینی بین دستکاری فعالیت های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری با در نظر گرفتن عوامل محدود کننده آنها(هزینه های نسبی هر یک از گزینه های مدیریت سود) است، در ابتدا باید اثبات شود که بین هر یک از گزینه های مدیریت سود و هزینه های نسبی آن رابطه ای منفی و معنا دار وجود دارد. به عبارتی، با بالا رفتن عوامل هزینه هر یک از دستکاری ها توانایی مدیریت برای استفاده از آن گزینه مدیریت سود کاهش می یابد. بنابراین، فرضیه اول و دوم به صورت زیر مطرح می شود:

فرضیه‌ 1: بین دستکاری فعالیت‌های واقعی و عوامل هزینه آن رابطه‌ای منفی و معنی دار وجود دارد.

فرضیه2: بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری با عوامل هزینه ‌‌ آن رابطه‌ای منفی و معنی دار وجود دارد.

در این تحقیق، با استفاده از آزمون هاسمن که نتایج آن در بخش یافته های تحقیق ارائه شده است، اثبات شد که مدیران در مدیریت سود از دستکاری فعالیت های واقعی قبل از دستکاری اقلام تعهدی اختیاری استفاده می‌کنند. بنابراین، به منظور بررسی رابطه جایگزینی پس از اثبات اینکه با بالا رفتن عوامل هزینه هر یک از دستکاری ها توانایی مدیران برای استفاده از آن در مدیریت سود کاهش می­یابد، باید بررسی شود که آیا بالا رفتن عوامل هزینه دستکاری اقلام تعهدی اختیاری موجب استفاده بیشتر مدیران از دستکاری فعالیت های واقعی می‌شود؟ به عبارتی دیگر، آیا مدیریت با بالا رفتن عوامل هزینه دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و مواجه شدن با محدودیت برای استفاده از آن تکنیک، به دستکاری فعالیت های واقعی روی می آورد؟ بنابراین، فرضیه سوم به صورت زیر مطرح می شود:

فرضیه‌3: بین دستکاری فعالیت‌های واقعی و عوامل هزینه‌ دستکاری اقلام تعهدی اختیاری رابطه‌ای مثبت و معنی دار وجود دارد.

در نهایت در صورت اثبات وجود رابطه منفی و معنی دار بین دستکاری فعالیت های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری شواهد محکمی مبنی بر وجود رابطه جایگزینی بین این دو گزینه مدیریت سود ارائه خواهد شد. بنابراین، فرضیه چهارم به صورت زیر مطرح می شود:

فرضیه‌4: بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیت‌های واقعی رابطه‌ای منفی و معنی دار وجود دارد.

روش شناسی پژوهش

این تحقیق از نوع تحقیقات شبه تجربی در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری است. از آنجا که این نوشتار به توصیف شرایط موجود بدون دخل و تصرف می­پردازد و با توجه به آنکه قضاوت­های ارزشی در این تحقیق کم رنگ است، پژوهش حاضر در زمره تحقیقات توصیفی حسابداری به شمار می‌رود. تحقیق حاضر به لحاظ معرفت شناسی از نوع تجربه­گرا، سیستم استدلال آن استقرایی و به لحاظ نوع مطالعه میدانی- کتابخانه­ای است.

جامعه و نمونه آماری پژوهش

در این تحقیق، اطلاعات مالی از صورت‌های مالی و یادداشت‌های توضیحی مربوط به شرکت‌های مورد مطالعه و با کمک لوح‌های فشرده سازمان بورس اوراق بهادار تهران، سایت اینترنتی سازمان بورس و نرم افزار تدبیر پرداز به دست می‌آید.

به علت گستردگی حجم جامعه آماری و وجود برخی نا هماهنگی‌ها میان اعضای جامعه، شرایط زیر برای انتخاب نمونه آماری در نظر گرفته می‌شود:

1- سال مالی شرکت منتهی به پایان اسفند ماه باشد؛

2- شرکت طی سال‌های 1380 تا 1388 تغییر سال مالی نداده باشد؛

3- شرکت قبل از سال مالی 1380 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشد، و

4- شرکت جزو شرکت‌های واسطه‌گری مالی نباشد.

با توجه به موارد فوق و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای،  تعداد 117 شرکت به عنوان نمونه تحقیق بررسی شدند.

 

فنون تجزیه و تحلیل داده­ها

اندازه‌گیری دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیت‌های واقعی 

با پیروی از مطالعات گذشته در مورد دستکاری فعالیت‌های واقعی ( از جمله ]22[ ، ]15[ و ]19[) در این تحقیق، دستکاری فعالیت‌های واقعی زیر بررسی می­شود: دستکاری در هزینه‌های فروش، عمومی و اداری و تشکیلاتی؛ فروش دارایی‌های ثابت با ارزش بازاری بیشتر از ارزش دفتری به منظور گزارش سود و اضافه تولید به منظور کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته.

برای شناسایی شرکت‌هایی که به مدیریت سود تمایل دارند، سطح غیر عادی سه معیار هزینه‌های اداری، عمومی و فروش، سود غیر عملیاتی حاصل از فروش دارایی‌های بلندمدت و هزینه‌های تولید برای هر شرکت و برای هر سال مورد نیاز است. بدین منظور، سه مدل برای برآورد سطح عادی معیار‌های فوق(در هر سال  و برای هر صنعت به صورت جداگانه) انتخاب شدند. مدل‌های مورد نظر عبارتند از:

1- مدل برآورد سطح عادی هزینه های اداری، عمومی و فروش

با پیروی از اندرسن[9]و همکاران ]7[  در این تحقیق برای برآورد سطح عادی هزینه‌های فروش، عمومی و اداری و تشکیلاتی از معادله‌ زیر استفاده می‌شود:

 

 

که در آن داریم:

 SG&At: هزینه‌های فروش، عمومی و اداری و تشکیلاتی؛

 St : فروش‌های خالص؛

DSt : متغیری مجازی برای فروش‌های در حال افزایش، که مساوی بایک است، اگر Sj,t < Sj,t-1 ؛ یعنی در زمانی که درآمد فروش بین سال‌های t و t-1 کاهش می‌یابد، برابر یک و در غیر این صورت صفر است.

 

2- مدل برآورد سطح عادی هزینه‌‌‌های تولید

با پیروی از روی چودهری ]19[ در این تحقیق سطح عادی هزینه‌های تولید با به کارگیری معادله‌‌ زیر برآورد می‌شود:

 

 

 

که در آن:

Prodt: بهای تمام شده‌ کالای فروش رفته[10]+ اختلاف موجودی اول و پایان دوره[11]؛

St : فروش‌های خالص؛

DSt : فروش‌های سال t – فروش‌های سال t-1؛

At-1 : کل دارایی‌های شرکت در پایان دوره‌ t-1.

3- مدل برآورد سطح عادی سود غیر عملیاتی حاصل از فروش دارایی‌های بلند مدت

با پیروی از گانی ]15[، در این تحقیق سطح عادی سود‌های ناشی از فروش دارایی‌های ثابت با به کارگیری معادله‌ زیر برآورد می‌شود:

 

 

که در آن:

GLAt : سود یا زیان ناشی از دارایی های ثابت و سرمایه گذاری‌های بلند مدت؛

PPESalest : مبلغ فروش دارایی های ثابت؛

ISalest : مبلغ فروش سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت؛

DSt: فروش‌ سال t منهای فروش‌ سال t-1؛

At-1: کل دارایی‌های شرکت در پایان دوره‌یt-1.

این مدل بر اساس بارتو[12]]11[ و هرمان و همکاران[13]]17[ در مورد مدیریت سود بر اساس زمان بندی فروش دارایی‌ها تدوین شده است. سطح عادی سود یا زیان فروش دارایی های ثابت و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت به عنوان تابع خطی از مبالغ فروش آنها برآورد شد. تغییرات فروش به عنوان متغیر کنترلی و برای رشد شرکت استفاده شد، زیرا به نظر می‌رسد شرکت‌های رشد‌یافته نسبت به شرکت‌های نوپا کمتر تمایل به شناسایی سود حاصل از فروش دارایی‌ها دارند.

در این تحقیق، تفاوت بین ارقام واقعی و سطوح برآوردی فوق به عنوان سطح غیر عادی تلقی می‌گردد.

4- مدل برآورد سطح عادی اقلام تعهدی کل

در این تحقیق برای برآورد سطح عادی اقلام تعهدی کل (اقلام تعهد ی غیر اختیاری) از مدل تعدیل شده جونزاستفاده می­شود:

 

TACt: کل اقلام تعهدی؛

At-1: کل دارایی‌های شرکت در پایان دوره‌ی t-1؛

DSt: فروش‌ سال t منهای فروش‌ سال t-1؛

PPEt : اموال، ماشین آلات و تجهیزات؛

DREVt : تغییرات در فروش؛

DRECt: تغییرات در کل حساب‌های دریافتنی.

مقادیر به دست آمده به عنوان اقلام تعهدی مورد انتظار تعریف می‌شوند. جمله خطا در مدل،جزئی از اقلام تعهدی اختیاری را نشان می‌دهد. به منظور برآورد این مدل دوره تحقیق به دو دوره برآورد(سال­های 80 تا 85) و دوره آزمون(سال­های 86 تا 88) تقسیم شده ‌است.

 

5- مدل پژوهش برای آزمون فرضیات

از آنجا که مسأله این تحقیق بررسی رابطه جایگزینی دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری با در نظر گرفتن عوامل محدودکننده آنهاست، این تحقیق از مدل‌های تجربی مختلفی برای آزمایش رابطه‌ جایگزینی بین آنها استفاده می­کند؛ به این ترتیب که در ابتدا برای آزمایش  همزمانی[14] یا توالی[15] دستکاری فعالیت‌های واقعی[16](RM) و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری[17](AM) از نظام  معادلات همزمانی[18] به شرح زیر استفاده می‌شود:

 

که در آن:

RM شامل موارد زیر است:

هزینه های‌فروش، عمومی و اداری و تشکیلاتی غیر عادی، سود‌های ناشی از فروش دارایی‌های ثابت غیر عادی و هزینه‌های تولید غیر عادی و  AM برابر با اقلام تعهدی غیر عادی است.

در این تحقیق همزمانی یا توالی RM و AM با تست هاسمن[19] ]16[آزمون می‌شود؛ به این صورت که اگر RM  و AM همزمان باشند، RM باید در معادله‌ AM متغیری درون زا[20] باشد. .بنابراین، تست هاسمن باید برون زایی[21] RM  را در معادله AM رد کند. به عبارت دیگر، اگر RM  قبل از AM صورت گیرد، هیچ بازخوردی از  AM بر RM  وجود ندارد؛ به این معنی که تست هاسمن باید در رد برون زایی RM در معادله AM ناتوان باشد. علاوه بر این، اگر مدیران تصمیمات مربوط به   AM را بر اساس RM شناسایی شده[22] بگیرند، تست هاسمن]16[ باید برون‌زایی AM را در معادله‌ RM رد کند.

در این تحقیق، اگر تست هاسمن]16[ همزمانی RM و AM را نپذیرد، آنگاه با استفاده از نظام معادلات همزمانی بازگشتی[23] زیر که توالی RM و AM را در نظر می‌گیرد، به آزمون فرضیه‌های 1 تا 4 می‌پردازیم:

 

 

در این سیستم معادله بازگشتی، RM به وسیله هزینه‌های دستکاری فعالیت‌های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری تعیین می­شود. به عبارت دیگر، معادله AM در سیستم معادله بالا RM را به عنوان یک متغیر مستقل داراست.

بنا به فرض توالی RM و AM، زمانی مدیران سطح دستکاری اقلام تعهدی را تعیین می‌کنند، که آنها دستکاری فعالیت‌های واقعی شناسایی شده را مشاهده کنند. بنابراین، متغیر RM در معادله AM برون زا[24] است. چون سیستم معادله بالا یک سیستم معادله‌ بازگشتی است، بنابراین، می‌توان با رگرسیون حد‌اقل مربعات عادی(OLS) آن را تخمین زد.

 

معیار‌های تجربی متغیر‌های مستقل[25]

در بخش‌های قبل معیارهایی برای دستکاری فعالیت‌های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری ارائه شد. همان طور که در معادلات (1) و (2) مشاهده می‌شود، این دو معادله به معیار‌هایی برای عوامل هزینه‌ دستکاری‌ها[26] نیاز دارند. در این تحقیق با پیروی از زانگ[27] (2007) این معیارها از داده­های صورت­های مالی شرکت­های نمونه استخراج و استفاده شد.

معیارهای عوامل هزینه دستکاری فعالیت‌های واقعی

نخستین معیار برای هزینه دستکاری فعالیت‌های واقعی، سطح رقابت است، که برابر است، با مجموع مجذور سهم فروش‌های هر شرکت به کل فروش‌های صنعت. دامنه‌ این شاخص بین صفر و یک است؛ یعنی در شرایط انحصار مطلق به یک و در شرایط رقابت کامل به صفر نزدیک می‌شود.

در میان هر صنعت شرکت‌های مختلف با سطوح مختلفی از رقابت مواجه می شوند، و بنابراین، فشاری که بر شرکت‌ها وارد می‌شود، زمانی که از استراتژی تجاری بهینه[28] منحرف می‌شوند، متفاوت است. وو[29] (1983) نشان داد که پیشرو‌های بازار، از منافع رقابتی بیشتری نسبت به دیگران برخوردار می‌شوند و این به دلیل تجربه بیشتر، قدرت معامله با فروشندگان  و مشتریان، توجه به سرمایه‌گذاران، و همچنین تحت تاثیر قرار دادن رقباست. بنابراین، مدیران شرکت‌های پیشرو بازار دستکاری فعالیت‌های واقعی  را کم هزینه‌تر ملاحظه می‌کنند. دومین معیار برای هزینه‌ دستکاری فعالیت‌های واقعی سهم بازار (درصد فروش‌های شرکت به کل فروش‌های صنعت مربوطه) است، که رهبری شرکت در صنعت را اندازه‌گیری می‌کند]21[.

برای یک شرکت که در حال ورشکستگی است، هزینه‌ نهایی انحراف از استراتژی تجاری بهینه بالاست. در این مورد مدیران ممکن است مدیریت سود واقعی را کاملا پر هزینه ملاحظه کنند، زیرا هدف اولیه آنها بقای شرکت است. در این تحقیق، سومین معیار برای هزینه‌ دستکاری فعالیت‌های واقعی یک متغیر مجازی  است، که به سلامت مالی شرکت مربوط است. در این تحقیق، برای سلامت مالی شرکت از نمره Z آلتمن[30](1968) استفاده می‌شود، که به شرح زیر است:

 

 

این معیار مجازی مساوی با یک است اگر نمره Z شرکت کو چکتر از 2.675 باشد و در غیر این صورت صفر است.

آخرین معیار برای هزینه‌ دستکاری فعالیت‌های واقعی مربوط به هزینه اضافه تولید است. مدیران می‌توانند در شرایطی که جزء ثابت بهای تمام شده‌ کالای فروش رفته بالاست و جزء متغیر بهای آن پایین است، بهای تمام شده کالای فروش رفته را بدون متحمل شدن هزینه‌های اضافی از طریق اضافه تولید،کاهش دهند. در این تحقیق، برای نشان دادن جزء ثابت بهای تمام شده، از شاخص دارایی­های ثابت تقسیم بر فروش‌های جاری استفاده شده است(PPE/Sales). این متغیر اندازه‌ دارایی­های ثابت مورد نیاز برای تولید یک ریال درآمد فروش را نشان می‌دهد. هر چه دارایی‌های ثابت بیشتری مورد نیاز باشند، جزء ثابت بهای تمام شده بالاتر می‌رود.

 

معیارهای عوامل هزینه‌ دستکاری اقلام تعهدی اختیاری

بر خلاف مدیریت سود واقعی، مدیریت اقلام تعهدی اختیاری اثر مستقیمی روی جریان وجه نقد شرکت ندارد، و در عوض انعطاف‌پذیری در میان اصول پذیرفته شده‌ حسابداری و رسیدگی افراد بیرونی مدیران را در انجام دستکاری اقلام تعهدی اختیاری محدود می‌کند. در این تحقیق، از سه عامل هزینه زیر برای دستکاری اقلام تعهدی اختیاری استفاده شده است:

1) شهرت حسابرس: منظور، شرکت‌های حسابرسی بزرگ هستند که مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری را محدود می‌کنند. انتظار می رود که شرکت‌های حسابرسی بزرگ تجربه بیشتری داشته باشند و منابع بیشتری را در حسابرسی صرف ‌کنند. در این تحقیق شهرت حسابرس متغیری مجازی است، به این صورت که اگر حسابرس شرکت سازمان حسابرسی باشد، برابر با یک و در غیر این صورت صفر در نظر گرفته می‌شود.

2) دوره‌ تصدی حسابرس: بک[31] و همکاران ]8[ و لیز[32] و واتز[33]]18[ دریافتند که استقلال حسابرس با حق تصدی بالاتر کاهش می یابد. با وجود این، استایس[34](1991) رابطه متضادی را می‌یابد و استدلال می‌کند که ریسک عدم کشف ناشی از عدم آشنایی حسابرس از فعالیت صاحبکار با حق تصدی بالاتر کاهش می‌یابد. در این تحقیق، شاخص حق تصدی حسابرس، تعدادسال‌هایی است که حسابرس صاحبکار را حسابرسی کرده است]20[. 

3) دارایی‌های عملیاتی خالص در پایان سال قبل تقسیم بر فروش‌های سال قبل(NOAt-1/Salest-1): این شاخص سطح اقلام تعهدی غیر عادی در دوره‌های گذشته را اندازه می‌گیرد[10]. علت استفاده از این شاخص، این است که برگشت اقلام تعهدی دوره‌های قبل، توانایی مدیران برای دستکاری اقلام تعهدی دوره های آتی از طریق AM را کاهش می‌دهد. 

 

متغیرهای کنترل

در این تحقیق با پیروی از زانگ ]22[ متغیرهای کنترل زیر استفاده شد:

1) در این تحقیق ROA در معادله‌ AM به عنوان متغیر کنترل در نظر گرفته می‌شود. همچنین، در معادله‌ RM  نیز از ROA برای کنترل عملکرد شرکت استفاده می‌شود. با توجه به نتایج تحقیق اعتمادی و همکاران [2] که رابطه ای منفی بین مدیریت سود و عملکرد عملیاتی آتی را نشان می‌دهد، علامتی منفی در مورد ROA انتظار می­رود.

2) اندازه‌ شرکت: برای کنترل آثار اندازه از لگاریتم فروش‌های خالص شرکت( (LogSales استفاده شده است و علامتی منفی در مورد اندازه انتظار می‌رود، زیرا شرکت‌های بزرگ بیشتر مایلند " شرکت‌های ارزشی" باشند و اقلام تعهدی پایین تری را نشان دهند.

3) چشم انداز رشد شرکت: در این تحقیق با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری محاسبه می‌شود([35]MtoB).  برای کنترل فرصت‌های رشد و یا چرخه عمر شرکت در نظر گرفته می‌شود. شرکت‌های با MtoB بالا معمولا شرکت‌های رشدی هستند که اقلام تعهدی بالاتری دارند. بنابراین، یک علامت مثبت در مورد  MtoBانتظارمی‌رود.

 

یافته های پژوهش

برآورد سطوح عادی معاملات واقعی

نگاره شماره 1، برآورد نتایج برای معادله زیر را نشان می­دهد:

 

 

نگاره(1): سطح عادی هزینه­های عمومی، اداری و فروش

شاخص وضعیت

مقدار ویژه

 

t-statistics

ضرایب

متغیرها

000/1

 

 

54/6

(000/0)

017/0

INTERCEPT

125/1

244/1

 

72/ 16

(000/0)

543/0

 

645/1

614/1

 

85/1-

 (000/0)

137/0-

 

838/1

659/3

 

42/4

(000/0)

0811/0

 

417/2

298/1

 

58/1

(184/0)

143/0

 

انحراف معیار

میانگین

Std. RES

DW

F(sig.)

Adj R2

995/0

000/0

901/1

(000/0)

432/18

43/35

 

 

همان طور که مشاهده می­شود، ضرایب میانگین، آماره t و R2 تعدیل شده برای معادله بالا در نگاره شماره 1، ارائه شده است. آماره t  بر اساس خطای معیار ضرایب میانگین محاسبه شده است. با توجه به نتایج ارائه شده ضریب معنی دار نیست. همچنین، همه ضرایب میانگین معنی دار، مثبت هستند، بجز ضریب که منفی و معنی دار است.

نتایج حاصل از اجرای آزمون آماره دوربین – واتسون، نشان می‌دهد که مقدار این آماره 901/1 است. بنابراین، با توجه به آنکه آماره مزبور تقریبا نزدیک حد فاصل 5/1 تا 5/2 قرار دارد، می‌توان تایید نمود که خطاها یا تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش‌بینی شده به وسیله مدل رگرسیون، از یکدیگرمستقل هستند.

اعداد مربوط به مقادیر استاندارد باقیمانده از یک سو نشان می‌دهد که انحراف معیار مقادیر (995/0) تقریبا نزدیک یک و میانگین نیز تقریبا صفر است و از دیگر سو، بیانگر شباهت توزیع خطاها به توزیع نرمال است. از این رو، می‌توان استنباط نمود که خطاها دارای توزیع نرمال هستند.

مقادیر ویژه نزدیک به صفر نیست. از این رو، می‌توان استنباط نمود که همبستگی داخلی بسیار پایین است. شاخص‌های وضعیت نیز از 30 بزرگتر نیستند و بدین ترتیب، احتمال هم خطی بین متغیرهای مستقل در حد بسیار کم است.

برای آن که مشخص شود که مدل رگرسیونی مورد استفاده معنی­دار است یا نه، از آماره فیشر استفاده شده است. بررسی آماره فیشر نشان می‌دهد که آماره مزبور 432/18 است. بدیهی است چنین مقداری نشان می‌دهد که مدل در سطح خطای کمتر از یک هزارم معنادار است.

نگاره شماره 2، برآورد نتایج برای معادله زیر را نشان می­دهد:

 

 

نگاره (2): سطح عادی هزینه­های تولید

شاخص وضعیت

مقدار ویژه

 

t-statistics

ضرایب

متغیرها

000/1

 

 

48/0

 (000/0)

0023/0

 

489/1

786/16

 

23/14

(000/0)

453/0

 

936/1

553/27

 

49/4

(000/0)

0232/0

 

370/2

478/1

 

27/2-

(000/0)

0131/0-

 

انحراف معیار

میانگین

Std. RES

DW

F(sig.)

Adj R2

991/0

000/0

854/1

(000/0)

278/19

25/83

 

 

با توجه به نتایج ارائه شده در نگاره 2، همه ضرایب میانگین مثبت و معنی دار هستند، بجز ضریب  که منفی و معنی دار است. نتایج حاصل از اجرای آزمون آماره دوربین – واتسون، نشان می‌دهد که مقدار این آماره 854/1 است. می‌توان تایید نمود که خطاها یا تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش‌بینی شده به وسیله مدل رگرسیون، مستقل از یکدیگرند.

بررسی آماره فیشر نشان می‌دهد که آماره مزبور 278/19 است. بدیهی است چنین مقداری نشان می‌دهد که مدل در سطح خطای کمتر از یک هزارم معنادار است. مقادیر ویژه نزدیک به صفر نیست. از این رو، می‌توان استنباط نمود که همبستگی داخلی بسیار پایین است. شاخص‌های وضعیت نیز از 30 بزرگتر نیستند و بدین ترتیب، احتمال هم خطی بین متغیرهای مستقل در حد بسیار کم است.    

یکی دیگر از مفروضات در نظر گرفته شده در رگرسیون آن است که خطاها دارای توزیع نرمال با میانگین صفر هستند. اعداد مربوط به مقادیر استاندارد باقیمانده از یک سو نشان می‌دهد که انحراف معیار مقادیر (991/0) تقریبا نزدیک یک و میانگین نیز تقریبا صفر است و از دیگر سو، بیانگر شباهت توزیع خطاها به توزیع نرمال است. از این رو، می‌توان استنباط نمود که خطاها دارای توزیع نرمال هستند.

 

نگاره شماره 3، برآورد نتایج برای معادله زیر را نشان می­دهد:

 

 

 

نگاره(3): سطح عادی سود غیر عملیاتی

شاخص وضعیت

مقدار ویژه

 

t-statistics

ضرایب

متغیرها

000/1

 

 

76/0

 (000/0)

0018/0

 

935/1

533/1

 

31/4

(000/0)

189/0

 

638/2

542/18

 

04/2

(000/0)

043/0

 

064/2

371/1

 

15/1-

(000/0)

014/0-

 

انحراف معیار

میانگین

Std. RES

DW

F(sig.)

ADJ R2

995/0

000/0

764/1

564/17

(000/0)

76/24

 

 

با توجه به نتایج ارائه شده در نگاره 3، همه ضرایب میانگین بجز ضریب  مثبت و معنی دار هستند. نتایج حاصل از اجرای آزمون آماره دوربین – واتسون، نشان می‌دهد که مقدار این آماره 764/1 است. بنابراین، می‌توان تایید نمود که خطاها یا تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش‌بینی شده به وسیله مدل رگرسیون، مستقل از یکدیگرند.

بررسی آماره فیشر نشان می‌دهد که آماره مزبور 564/17 است. بدیهی است چنین مقداری نشان می‌دهد که مدل در سطح خطای کمتر از یک هزارم معنادار است. مقادیر ویژه نزدیک به صفر نیست. از این رو، می‌توان استنباط نمود که همبستگی داخلی بسیار پایین است. شاخص‌های وضعیت نیز از 30 بزرگتر نیستند و بدین ترتیب، احتمال هم خطی بین متغیرهای مستقل در حد بسیار کم است.

یکی دیگر از مفروضات در نظر گرفته شده در رگرسیون آن است که خطاها دارای توزیع نرمال با میانگین صفر هستند. اعداد مربوط به مقادیر استاندارد باقیمانده از یک سو، نشان می‌دهد که انحراف معیار مقادیر (995/0) تقریبا نزدیک یک و میانگین نیز تقریبا صفر است و از دیگر سو، بیانگر شباهت توزیع خطاها به توزیع نرمال است. از این رو، می‌توان استنباط نمود که خطاها دارای توزیع نرمال هستند.

 

برآورد سطح عادی اقلام تعهدی کل

نگاره شماره 4، برآورد نتایج برای معادله زیر را نشان می­دهد:

 

 

 

 

نگاره (4) : سطح عادی سود اقلام تعهدی 

شاخص وضعیت

مقدار ویژه

 

t-statistics

ضرایب

متغیرها

000/1

 

 

89/0

(000/0)

03/0-

INTERCEPT

838/1

659/3

 

45/3

(000/0)

025/0

 

057/3

084/1

 

13/4

(000/0)

035/0

 

359/4

100/4

 

42/1-

(111/0)

1401/0-

 

انحراف معیار

میانگین

Std. RES

DW

F(sig.)

ADJ R2

996/0

000/0

756/1

111/18

(000/0)

23/14

 

 

با توجه به نتایج ارائه شده در نگاره 4، ضریب  معنی­دار نیست. نتایج حاصل از اجرای آزمون آماره دوربین – واتسون، نشان می‌دهد که مقدار این آماره 756/1 است. بنابراین، با توجه به آنکه آماره مزبور تقریبا نزدیک حد فاصل 5/1 تا 5/2 قرار دارد، می‌توان تایید نمود که خطاها یا تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش‌بینی شده به وسیله مدل رگرسیون، مستقل از یکدیگرند. مقادیر ویژه نزدیک به صفر نیست. از این رو، می‌توان استنباط نمود که همبستگی داخلی بسیار پایین است. شاخص‌های وضعیت نیز از 30 بزرگتر نیستند و بدین ترتیب، احتمال هم خطی بین متغیرهای مستقل در حد بسیار کم است. اعداد مربوط به مقادیر استاندارد باقیمانده از یک سو نشان می‌دهد که انحراف معیار مقادیر (996/0) تقریبا نزدیک یک و میانگین نیز تقریبا صفر است و از دیگر سو، بیانگر شباهت توزیع خطاها به توزیع نرمال است. از این رو، می‌توان استنباط نمود که خطاها دارای توزیع نرمال هستند.

برای آنکه مشخص شود که مدل رگرسیونی مورد استفاده معنی دار است یا نه، از آماره فیشر استفاده شده است. بررسی آماره فیشر نشان می‌دهد که آماره مزبور 111/18 است. بدیهی است چنین مقداری نشان می‌دهد که مدل در سطح خطای کمتر از یک هزارم معنادار است.

 

  • دامنه R2 تعدیل شده میانگین در هر چهار مدل از 23/14 برای مدل برآورد سطح اقلام تعهدی کل تا 25/83  برای مدل هزینه تولید، به قدرت توضیح دهندگی بالای این مدل­ها اشاره دارد.

نگاره شماره 5،  آماره­های توصیفی حاصل از هزینه­های اداری، عمومی و فروش غیر عادی، هزینه‌های تولید غیر عادی، سود غیر عادی ناشی از فروش دارایی­ها و اقلام تعهدی غیر عادی را ارائه می­دهد. همچنین، ضرایب همبستگی پیرسون میان متغیرها نیز در این نگاره نشان داده شده است.

 

نگاره (5): آماره­های توصیفی سطوح غیر عادی اقلام تعهدی و اقلام واقعی و ضرایب همبستگی

Ab­­­­­­­_ACCR

Ab­­­­­­­­­_GLA

A­­­­­­­­­_PROD

Ab­­­­­­­_SGA

 

0081/0-

0142/0-

0143/0-

0011/0-

میانگین

0014/0-

0021/0

0157/0-

0008/0-

میانه

1411/0

0511/0

2541/0

0018/0

انحراف معیار

ضرایب همبستگی پیرسون

 

 

 

1

Ab­­­­­­­­­_SGA

 

 

1

0073/0-*

Ab­­­­­­­­­_PROD

 

1

0241/0**

0141/0**

Ab­­­­­­­­­­_GLA

1

172/0-**

0211/0**

0372/0*

Ab­­­­­­­­­_ACCR

*  و ** به ترتیب معنی داری در سطح 5 و 10 درصد

 

 

همان طور که در نگاره 5، نشان داده شده است، میانگین­های هزینه­های تولید غیر عادی، سود غیر عادی ناشی از فروش دارایی­ها و اقلام تعهدی غیر عادی صفر نیستند و این به علت عدم عرض از مبدأ در مدل­های برآوردی آنهاست. همچنین، میانگین هزینه­های اداری، عمومی و فروش غیر عادی صفر نیست، چون ساختار مدل آن به صورت لگاریتمی است. علاوه براین، همبستگی میان متغیرهای مزبور معنی‌دار است.

ضرایب همبستگی مثبت و معنی دار بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری هزینه‌های اداری، عمومی و فروش؛ و همچنین بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و تولید بیش از حد، نمایانگر روابط مثبت بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیت­های واقعی است. از آنجا که ضریب همبستگی بین دستکاری از طریق فروش دارایی های ثابت و سرمایه گذاری ها منفی است و ضریب همبستگی منفی در این تحقیق مد نظر نیست، با پیروی از زانگ]22[ این نوع دستکاری در مدل های بعدی بررسی نمی­شود.

آزمون همزمانی (RM) و (AM)-(تست هاسمن) در این تحقیق برای آزمون همزمانی(توالی) دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری از مدل زیر استفاده شده است:

 

در این تحقیق، برای آزمون همزمانی از تست هاسمن ]16[ استفاده شده است.

تست هاسمن از طریق رگرسیون Ab_Accr روی متغیرهای برونزا (عوامل هزینه AM و متغیرهای کنترل)، ارزش پیش بینی شده Ab_RM که از رگرسیون مرحله­ی اول به دست می­آید؛ و Ab_RM واقعی اجرا شده است. اگر RM بعد از AM تعیین شود، ضریب P_Ab_RM در AM باید صفر باشد.

 

 

 

نگاره (6): آزمون همزمانی دستکاری هزینه­های اداری، عمومی و فروش با دستکاری اقلام تعهدی اختیاری(تست هاسمن)

Ab_ACCR

Ab­_SGA

 

معنی داری

ضرایب

معنی داری

ضرایب

 

 

 

05/0>

041/0-

Ab_Accr

05/0>

131/0-

 

 

Ab_RM

 

 

013/0

185/0-

P_Ab_Accr

142/0

987/0-

 

 

P_Ab_RM

Hausman test:

43/35

75/9

1st-stage adj. R2 (%)

52/35

82/9

2nd-stage adj. R2 (%)

142/0

013/0

p-value for

Hausman stat.

           

 

 

با توجه به نتایج ارائه شده در نگاره 6،  تست هاسمن]16[ نتوانسته است برونزایی Ab­_SGA را در رگرسیون AM رد کند، زیرا ضریب آن در معادله AM (987/0-) معنی دار نیست(142/0 = p-value)، اما Ab_ACCR در معادله RM درونزاست، چون ضریب آن در معادله RM(185/0-) معنی دار است (013/0).

 

 

نگاره (7): آزمون همزمانی دستکاری هزینه­های تولید با دستکاری اقلام تعهدی اختیاری(تست هاسمن)

Ab_ACCR

Ab­_Prod

 

معنی داری

ضرایب

معنی داری

ضرایب

 

 

 

0001/0>

141/0-

Ab_Accr

017/0

0148/0-

 

 

Ab_RM

 

 

018/0

421/0

P_Ab_Accr

2718/0

0321/0-

 

 

P_Ab_RM

Hausman test:

21/18

73/41

1st-stage adj. R2 (%)

94/17

68/41

2nd-stage adj. R2 (%)

2718/0

018/0

p-value for

Hausman stat.

 

 

با توجه به نتایج ارائه شده در نگاره 7، تست هاسمن]16[ نتوانسته است برونزایی Ab­_Prod را در رگرسیون AM رد کند، زیرا ضریب آن در معادله AM (0321/0-) معنی دار نیست(2718/0 = p-value)، اما Ab_ACCR در معادله RM درونزاست، چون ضریب آن در معادله  RM(421/0) معنی دار است(018/0).

بنابراین، دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری همزمان نیستند و دستکاری فعالیت­های واقعی قبل از دستکاری اقلام تعهدی اختیاری انجام می­شود.

  • R2 های تعدیل شده بجز در مورد Ab­_SGA در رگرسیون AM ، در سایر موارد بالاست، که نشان دهنده قدرت توضیح دهندگی معقول رگرسیون­هاست.

آزمون موازنه بین دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری

در این تحقیق برای آزمون موازنه بین دستکاری فعالیت­های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری از مدل زیر استفاده شده است:

 

 

نگاره (8): آزمون موازنه بین دستکاری هزینه­های عمومی اداری و فروش؛ و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری

Ab_Accr equation

Ab_SGA equation

 

 

معنی داری

ضرایب

معنی داری

ضرایب

 

 

0001/0>

0123/0

0001/0>

0011/0

Intercept

 

015/0

0421/0-

 

 

Ab_SGA

 

Cost determinants of RM:

 

 

 

1418/0

0002/0

D_Neg*Herfindahl

 

 

 

0001/0>

0003/0-

D_Neg*MarketShare

 

 

 

0001/0>

0001/0-

D_Neg*Distressed

 

Cost determinants of AM:

 

0001/0>

0003/0-

0014/0

0001/0

AuditorTenure

 

0017/0

0115/0-

4251/0

0011/0-

Big

 

0191/0

0115/0-

0011/0

0002/0

NOA/Sales

 

Control variables:

 

0001/0>

2742/0

3511/0

0012/0-

ROA

 

0001/0>

0014/0-

0018/0

0001/0

LogSales

 

0021/0

0018/0-

0019/0

0002/0-

MtoB

 

42/27

14/3

Adj. R2 (%)

 

(00/0)322/15

(00/0)364/14

F(sig.)

 

نگاره(9): آزمون موازنه بین دستکاری هزینه­های تولید؛ و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری

Ab_Accr equation

Ab_SGA equation

 

معنی داری

ضرایب

معنی داری

ضرایب

 

07311/0

0154/0

0002/0

0241/0-

Intercept

0001/0>

1121/0-

 

 

Ab_Prod

Cost determinants of RM:

 

 

0001/0>

04311/0

D_Neg*Herfindahl

 

 

1511/0

0111/0-

D_Neg*MarketShare

 

 

0001/0>

0401/0-

D_Neg*Distressed

 

 

0431/0

0072/0

PPE/Sales

Cost determinants of AM:

0851/0

0002/0-

0411/0

0003/0

AuditorTenure

2411/0

0021/0-

0018/0

0311/0

Big

0001/0>

0052/0-

0025/0

02115/0

NOA/Sales

Control variables:

0001/0>

2411/0

0001/0>

04112/0-

ROA

0001/0>

0011/0-

0001/0>

0218/0

LogSales

0001/0>

0021/0-

0001/0>

00277/0-

MtoB

49/28

27/258

Adj. R2 (%)

(00/0)253/14

(00/0)178/11

F(sig.)

             

 

آزمون فرضیه اول

نگاره شماره 8، نتایج دستکاری هزینه­های اداری، عمومی و فروش را ارائه می­دهد. ضریب منفی و معنی دار D_Neg*MarketShare  و ضریب منفی و معنی دار D_Neg*Distressed  نشان می­دهد که شرکت­های دارای سهم بازار بالاتر یا شرکت­هایی که در آستانه ورشکستگی قرار دارند، کمتر تمایل دارند که از سطح بهینه هزینه­های اداری، عمومی و فروش منحرف شوند.

نگاره شماره 9، نتایج دستکاری هزینه­های تولید را ارائه می­دهد. ضریب مثبت و معنی دار PPE/Sales نشان می­دهد که در شرکت­های با هزینه ثابت بالاتر، احتمال بیشتری وجود دارد که تولید بیش از حد موجودی­ها صورت گیرد، و ضریب منفی و معنی دار D_Neg*Distressed  نشان می­دهد که شرکت­های مواجه با مضیقه مالی کمتر به تولید بیش از حد موجودی­ها تمایل دارند.

بنابراین، با توجه به نتایج ارائه شده در جداول 8 و 9، فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه منفی و معنی دار بین دستکاری فعالیت‌های واقعی  و عوامل هزینه آن تایید می­شود.

 

آزمون فرضیه دوم

با توجه به نتایج ارائه شده در جداول  8 و 9، نتایج معادله AM بیان می­کند که شرکت­هایی که حق تصدی حسابرس آنها بالاست، کمتر تمایل دارند که اقلام تعهدی اختیاری را دستکاری کنند، زیرا ضریب AuditorTenure به طور معنی­داری منفی است. همچنین ضریب Big به طور معنی­داری منفی است، که نشان می­دهد، شرکت­هایی که توسط شرکت­های حسابرسی بزرگ (دارای شهرت زیاد)، حسابرسی می­شوند، کمتر تمایل به دستکاری اقلام تعهدی اختیاری دارند. ضریب NOA/Sales نیز به طور معنی داری منفی است. این شاخص سطح اقلام تعهدی غیر عادی در دوره‌های گذشته را اندازه می‌گیرد. در نتیجه، با افزایش سطح اقلام تعهدی غیر عادی در دوره­های گذشته، توانایی مدیران برای دستکاری اقلام تعهدی دوره های آتی از طریق AM کاهش می‌یابد. 

بنابراین، با توجه به نتایج ارائه شده در جداول 8 و 9، فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار منفی، بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و عوامل هزینه آن تایید می­شود.

 

آزمون فرضیه سوم

آزمون فرضیه سوم با استفاده از تخمین ضرایب عوامل هزینه AM در معادله RM صورت می­گیرد. با توجه به نتایج ارائه شده در جداول 8 و 9، AuditorTenure ، Big و NOA/Sales در معادله RM به طور معنی­داری مثبت است. نتایج نشان می‌دهد، شرکت­هایی که حق تصدی حسابرس آنها بالاست، توسط شرکت­های حسابرسی بزرگتر حسابرسی می­شوند و سطح اقلام تعهدی غیر عادی در دوره­های گذشته بالاتر است، با احتمال بیشتری از دستکاری فعالیت­های واقعی استفاده می­کنند. بنابراین، با توجه به نتایج ارائه شده در جداول 8 و 9، فرضیه سوم مبنی بر وجود رابطه مثبت معنی دار بین دستکاری فعالیت‌های واقعی و عوامل هزینه دستکاری اقلام تعهدی اختیاری تایید می­شود. به عبارت دیگر، اگر مدیرانRM  را با AM جایگزین کنند، با افزایش هزینه AM  سطح RM  باید افزایش یابد.

 

آزمون فرضیه چهارم

با توجه به نتایج ارائه شده در  نگاره 8، سطح RM به طور منفی(0421/0-) و معنی داری (015/0) با AM  همبستگی دارد (P-Value<0/05). نتایج ارائه شده در نگاره 9، نیز نشان می­دهد که سطح RM  به طور منفی(1121/0-) و معنی داری (0001/0>) با AM  همبستگی دارد (P-Value<0/05). بنابراین، با توجه به نتایج ارائه شده در جداول 8 و 9 ، فرضیه چهارم مبنی بر وجود رابطه منفی و معنی دار بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیت‌های واقعی، تایید می شود. تایید این فرضیه، شواهد محکمی مبنی بر وجود رابطه جایگزینی بین RM وAM  ارائه می­دهد.

 

نتیجه گیری و پیشنهادها

نتایج تحقیق نشان می­دهد که شرکت­های دارای سهم بازار بالاتر یا شرکت­هایی که در آستانه ورشکستگی قرار دارند، کمتر تمایل دارند که از سطح بهینه هزینه­های اداری، عمومی و فروش منحرف شوند. همچنین، نتایج بیان می­کند که در شرکت­های با هزینه ثابت بالاتر به احتمال زیاد تولید بیش از حد موجودی­ها صورت گیرد و همچنین، شرکت­های مواجه با مضیقه مالی کمتر تمایل به تولید بیش از حد موجودی­ها دارند. بنابراین، با توجه به نتایج ارائه شده فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین دستکاری فعالیت‌های واقعی و عوامل هزینه آن تایید می­شود.

نتایج حاکی از آن است شرکت­هایی که حق تصدی حسابرس آنها بالاست، کمتر تمایل دارند اقلام تعهدی اختیاری را دستکاری کنند. همچنین، شرکت‌هایی که توسط شرکت­های حسابرسی بزرگ (دارای شهرت زیاد) حسابرسی می­شوند، کمتر تمایل به دستکاری اقلام تعهدی اختیاری دارند. همچنین، با افزایش سطح اقلام تعهدی غیر عادی در دوره­های گذشته، توانایی مدیران برای دستکاری اقلام تعهدی دوره های آتی از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری، کاهش می‌یابد. از این رو، با توجه به نتایج ارائه شده فرضیه­ ی دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار منفی، بین دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و عوامل هزینه آن تایید می­شود.

نتایج نشان می­دهد، شرکت­هایی که حق تصدی حسابرس آنها بالاست و توسط شرکت­های حسابرسی بزرگتر حسابرسی می­شوند و همچنین، سطح اقلام تعهدی غیر عادی در دوره­های گذشته در آنها بالاتر است، با احتمال بیشتری از دستکاری فعالیت­های واقعی استفاده می­کنند. از این رو، نتایج ارائه شده فرضیه سوم مبنی بر وجود رابطه مثبت معنی دار بین دستکاری فعالیت‌های واقعی و عوامل هزینه دستکاری اقلام تعهدی اختیاری تایید می­شود.

با توجه به نتایج ارائه شده سطح دستکاری هزینه‌های عمومی،اداری و فروش به طور منفی و معنی داری با AM همبستگی دارد. همچنین نتایج نشان می­دهد که سطح دستکاری از طریق تولید بیش از حد، به طور منفی و معنی داری با AM  همبستگی دارد. بنابراین، با توجه به نتایج ارائه شده فرضیه چهارم شواهد محکمی مبنی بر وجود رابطه جایگزینی بین RM وAM  ارائه می شود.

اکثر تحقیقات صورت گرفته در ایران که مدیریت سود را مد نظر قرار داده اند، بر مدیریت اقلام تعهدی اختیاری متمرکز شده اند. با توجه به اثبات رابطه جایگزینی دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیت­های واقعی، توصیه می­شود که در تحقیقات آتی برای بررسی تاثیر مدیریت سود، اثر هر دو نوع دستکاری فعالیت­های واقعی ودستکاری اقلام تعهدی اختیاری در نظر گرفته شود.

سرمایه گذاران، بستانکاران و تحلیلگران نیز در بررسی اینکه آیا مدیریت به مدیریت سود روی آورده است یا خیر، باید به هر دو نوع دستکاری فعالیت های واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختیاری توجه کنند و این نکته را در نظر داشته باشند که مدیران این دو گزینه از مدیریت سود به عنوان جایگزین یکدیگر استفاده می­کنند. 

 

محدودیت تحقیق

در تحقیقات مشابه که در خارج از کشور انجام شده است، دستکاری در فعالیت­های تحقیق و توسعه نیز به عنوان یکی از راه­های دستکاری در فعالیت­های واقعی در نظر گرفته شده است. با توجه به اینکه اعداد مربوط به هزینه­های تحقیق و توسعه در گزارش­های مالی اکثر شرکت­ها قابل استخراج نبود و یا رقم آن ناچیز بود، این مورد در بررسی دستکاری فعالیت­های واقعی بررسی نشد.



[1] . Real Earnings Management

[2] . Accrual Management

[3] . Chen

[4]. Gunny

[5]. Roychowdhury

[6]. Baber

[7]. Bushee

[8]. Fields

[9] . Anderson

[10]. COGSj,t

[11]. DInventryj,t

[12]. Bartov

[13]. Herman et al.

[14]. Simultaneity

[15]. Sequentiality

[16] . Real activities manipulation

[17] . Discretionary accruals manipulation

[18]. Simultaneous equation system

[19]. Hausman test

[20]. Endogenous

[21]. Exogeneity

[22]. Realized RM

[23]. Recursive simultaneous equation system

[24]. Exogenous

[25] . Empirical measures of the independent variables

[26] . proxies for the cost determinants of manipulations

[27] . Zang

[28]. Optimal business strategy

[29]. Woo

[30]. Altman s Z-score

[31]. Beck

[32]. Lys

[33]. Watts

[34]. Stice

[35]. Market value to Book value

 
1- آقایی محمدعلی و پری چالاکی. (1388). «بررسی رابطه بین ویژگی‌های حاکمیت شرکتی و مدیریت سود در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، تحقیقات حسابداری، ش4، صص 54-77.
2- اعتمادی، حسین؛ عادل آذر و مهدی ناظمی اردکانی. (1389).« بررسی نقش تخصص حسابرس در صنعت بر مدیریت واقعی سود و عملکرد عملیاتی آتی»، مجله دانش حسابداری، سال اول، ش 1.
3- خدادادی، ولی و رضا جان جانی. (1389). «بررسی رابطه مدیریت سود و سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، پژوهش های حسابداری مالی، سال سوم، ش 7، صص77-96.
4- مجتهدزاده، ویدا و اعظم ولی زاده لاریجانی. (1389). «رابطه مدیریت سود و بازده آتی دارایی ها و جریان های نقد عملیاتی آتی»، تحقیقات حسابداری، سال دوم، ش 6، صص 22-34.
5- ولی زاده لاریجانی، اعظم. (1387). «نتایج مدیریت واقعی سود»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد دانشگاه الزهرا.
6- Altman, E. 1968. Financial ratios, discriminate analysis and the prediction of corporate bankruptcy. Journal of Finance 23(4): 589-609.
7- Anderson, M., Banker, R. and S. Janakiraman. (2003). Are selling, general, and administrative costs “sticky”? Journal of Accounting Research. 41(1): 47-63.
8- Beck, P., T. Frecka and I. Solomon. 1988. An empirical analysis of the relationship between MAS involvement and auditor tenure: Implications for auditor independence. Journal of Accounting Literature 7: 65-84
9- Baber, W., P. Fairfield, and J. Haggard. (1991). The effect of concern about reported income on discretionary spending decisions: The case of research and development.
10- Barton, J. and P. Simko. (2002). the balance sheet as an earnings management constraint.The Accounting Review 77: 1-27.
11- Bartov, E. (1993). The timing of asset sales and earnings manipulation. The Accounting Review 68 (4): 840-55.
12- Bushee, B. (1998). The influence of institutional investors on myopic R&D investment behavior. The Accounting Review 73: 305-33.
13- Chen, J. Z. (2009), The Choice between Real and Accounting Earnings Management, Job market paper, University of Houston.
14- Fields, T., T. Lyz and L. Vincent. 2001. Empirical research on accounting choice. Journal of Accounting and Economics 31(1-3): 255-308.
15- Gunny, K. (2005). What are the consequences of real earnings management?, Working paper. University of Colorado.
16- Hausman, J.A. 1978. Specification tests in econometrics. Econometrica 46 (6): 1251-1271.
17- Herrmann, T., D. F. Inoue, and W. B. Thomas. (2003). The sale of assets to manage earnings in Japan. Journal of Accounting Research 41 (1): 89-108.
18- Lys, T. and R. Watts. 1994. Lawsuits against auditors. Journal of Accounting Research 32 Supplement: 65-93.
19- Roychowdhury, S. (2006). Earnings management through real activities manipulation. Journal of Accounting and Economics 42 (December): 335-370.
20- Stice, J. 1991. Using financial and market information to identify pre-engagement factors associated with lawsuits against auditors. The Accounting Review 66(3): 516-533.
21- Woo, C. 1983. Evaluation of the strategies and performance of low ROI market share leaders. Strategic Management Journal 4: 123-135.
22- Zang, A. (2007). Evidence on the tradeoff between real manipulation and accrual manipulation. Working paper. University of Rochester.