نویسنده
استادیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه سمنان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
 Herding behavior in capital market is a condition that investors intentionally or unintentionally do similar actions in buying and selling. Unlike intentional herding that investors consciously ignore their private information and imitate from others, in unintentional herding the origin of investorsâ uniform actions is shared access to market information. Although intentional herding is destructive phenomena and is origin of anomalies such as bubbles, crashes,⦠in market, unintentional herding is a sign of informational efficiency in market. In this research we via state space model and by beta herding approach, investigate the investor herding to market factor and separate such herding from common movements that induced by movements in fundamental variables. This research has conducted for 1380-1389 period (120 month). In this research we find that investors in Tehran Stock Exchange (TSE), continuously and intentionally herd to market factor.
کلیدواژهها [English]
یکی از مفروضات زیربنایی تئوریهای مدیریت مالی استاندارد، ازقبیل: تئوری مدرن پرتفوی، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مدل قیمتگذاری سه عاملی فاما و فرنچ، مدل قیمت گذاری آربیتراژ و سایر نظریههایی که پس از جنگ جهانی دوم درحوزه مالی مطرح گردیدند، فرض کارائی بازار سرمایه است. بدیهی است در صورت عدم یکی از این مفروضات، نظریههای مذکور نیز اعتبار خود را از دست خواهند داد.
در اواخر دهه 1980 محققان و صاحبنظران بازار سرمایه، ناهنجاریهای متعددی حاکی از عدم ارتباط منطقی بین قیمت ذاتی و قیمت بازار اوراق بهادار در بورسهای مختلف جهان را مشاهده نمودند. ناهنجاریهایی، از قبیل: تحقق بازدههای بالاتر از بازده مورد انتظار برای سهام شرکتهای کوچک و زیانده، اثرات تقویمی ، شکلگیری حباب یا ریزش در قیمت اوراق بهادار همگی علایمی از ناکارایی و فراهم نبودن شرایط لازم برای استفاده از تئوریهای مدیریت مالی استاندارد است. با به چالش کشیده شدن تئوریهای مالی استاندارد، پارادایم جدیدی با عنوان پارادایم مالی رفتاری در حوزه مدیریت مالی و سرمایهگذاری حاکم گردید. در پارادایم مدیریت مالی رفتاری، ناکارایی بازار سرمایه به دو دسته عوامل، شامل: عوامل محدود کننده آربیتراژ و تورشهای رفتاری سرمایهگذاران نسبت داده میشود [13].
یکی از تورشهای رفتاری قابل مشاهده در بازار سرمایه رفتارجمعی سرمایهگذاران و تبعیت آنها از یکدیگر است. رفتارجمعی نشاندهنده وضعیتی است که سرمایهگذاران بنابه دلایل متعدد رفتارهای مشابه و همجهتی انجام میدهند. بیخچندانی و شارما (2001) رفتار جمعی سرمایهگذاران در بازار سرمایه را از نظر قصد و نیت آنها از این عمل به دو نوع رفتار جمعی عمدی و رفتار جمعی غیر عمدی تقسیم میکنند. به اعتقاد آنها رفتارجمعی غیرعمدی یا صوری نوعی رفتار مشابه و هم جهت در میان سرمایهگذاران است که علت بروز آن، برخورداری آنها از اطلاعات یکسان و مشترک است. چنانچه اطلاعات مربوط به متغیرهای بنیادی در بازار به صورت یکسان در اختیار همه سرمایهگذاران قرار داشته باشد، در آن صورت آنها با پردازش و تحلیل این اطلاعات در قالب مدلهای مالی استاندارد، تصمیمات یکنواختی را اتخاذ خواهند کرد، که نتیجه این تصمیمات یکنواخت بروز رفتارهای مشابه در بازار سرمایه است. برای مثال، چنانچه نرخ بهره به صورت ناگهانی افزایش یافته و خبر مربوطه نیز بلافاصله در بازار منتشر شود، در آن صورت اکثر سهامداران به دلایل علمی و منطقی اقدام به فروش سهام میکنند [5]. این رفتار مشابه سهامداران را نمیتوان تقلید و الگوبرداری از اعمال یکدیگر نامید، چراکه علت بروز این قبیل رفتارهای مشابه از سوی سرمایهگذاران دسترسی و استفاده آنها از اطلاعات مشترک است. ونگ و کانلا (2006) این قبیل رفتارهای جمعی را نوعی تعدیل بنیادین قیمتها متناسب با اطلاعات اساسی بازار و در عین حال، پدیدهای مطلوب میدانند. برخلاف رفتارجمعی غیرعمد، رفتارجمعی عمدی نوعی رفتار مشابه و هم جهت بین سرمایهگذاران در یک بازار است، که علت اصلی پیدایش آن الگوبرداری عمدی سرمایهگذاران از تصمیمات یکدیگر و نادیده گرفتن اطلاعات و تحلیلهای شخصی است. این قبیل رفتارهای جمعی زمانی صورت میگیرد که سرمایهگذاران بنا به دلایل منطقی یا غیر منطقی، اطلاعات و تحلیلهای شخصی خود را نادیده گرفته، از اعمال و تصمیمات سرمایهگذاران دیگر الگوبرداری میکنند. برخلاف رفتار جمعی صوری که نشاندهنده کارایی بازار سرمایه است، رفتارهای جمعی عمدی پدیده رفتاری نامطلوبی است که در نهایت به مخدوش شدن روابط تعادلی در بازار و شکلگیری پدیدههای ناهنجاری از قبیل حباب و سقوط شدید قیمتها در بازار منجر میگردد [14].
محققان و صاحبنظران روشهای مختلفی برای اندازهگیری و تجزیه و تحلیل پدیده رفتار جمعی ارائه شده کردهاند. لاکونیشوک، اشلیفر، ویشنی (LSV) (1992 ) برای اندازهگیری رفتار جمعی سرمایهگذاران نهادی اقدام به ارائه مدلی معروف بهLSV نمودند. آنها در این مدل رفتار جمعی یک گروه از مدیران صندوقهای سرمایهگذاری را از طریق میانگین میزان تمایل آنها به خرید (فروش) یک سهم در یک دوره زمانی مشخص در مقایسه با شرایط عادی (شرایطی که سرمایهگذاران مستقل از هم عمل میکنند)، اندازهگیری نمودند. آنها با استفاده از مدل مذکور به بررسی رفتار 341 مدیر سرمایهگذاری پرداخته و به این نتیجه دست یافتند که این مدیران در تصمیمات سرمایهگذاری خود مستقل عمل میکنند [12]. گرینبالت، تیتمان، ورمرز (1995) با به کارگیری مدلLSV به مطالعه رفتار274 مدیر صندوق سرمایهگذاری مشترک پرداخته و شواهدی از وجود رفتارجمعی در میان آنها دست نیافتند [9]. ورمرز (1995) و نوفسینگر (1996) به منظور بر طرف نمودن نواقص مدل LSV، با ارائه معیار تغییرات پرتفوی PCM و معیار رفتارجمعی جهت دار SHM اقدام به اندازهگیری شدت و جهت رفتارجمعی در میان مدیران سرمایهگذاری نمودند [15]، [13].
کریستی و هوانگ (1995) برای نخستین بار با استفاده از دادههای تاریخی و به کارگیری مدلهای اقتصاد سنجی اقدام به شناسایی و سنجش رفتار جمعی توسط سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی در بازار نمودند. آنها با برقراری رابطه رگرسیون بین انحراف معیار مقطعی بازدهها و متغیرهای مجازی اقدام به آزمون رفتارجمعی سرمایهگذاران در شرایط بحرانی بازار نمودند. با انجام این مطالعه، آنها هیچ گونه رفتارجمعی در شرایط بحرانی بازار مشاهده ننمودند [7]. چانگ و همکاران (2000) با استفاده از قدر مطلق انحراف از میانگین بازدهها به عنوان معیار پراکندگی در مدلی معروف به CCK، اقدام به سنجش رفتار جمعی در بازارهای ایالات متحده، هنگ کنگ، کره جنوبی و تایوان پرداخته، علایمی از وجود رفتار جمعی را در این بازارها مشاهده نمودند [6]. مدلهای فوق که هر کدام با دادهها و روشهای مختلفی اقدام به سنجش رفتار جمعی نمودهاند، همگی دارای یک ایراد مشترک بوده و آن این که هیچ کدام از این روشها قادر به تمایز بین رفتار جمعی عمدی و رفتار جمعی غیرعمدی نیستند.
هوانگ و سالمون SH)) (2006 و 2004 و 2001) رویکرد جدیدی با عنوان تبعیت از بتا برای اندازهگیری رفتار جمعی سرمایهگذاران در بازار سرمایه ارائه نمودند. HS در این رویکرد با استفاده از انحراف معیار مقطعی ضرایب حساسیت (ضرایب بتا) علاوه بر اندازه گیری رفتارجمعی سرمایهگذاران توانستند رفتار جمعی عمدی را از رفتار جمعی غیرعمدی تفکیک نمایند. آنها در مدل پیشنهادی خود، تغییرات کوتاهمدت ضرایب بتای مورد استفاده در مدلهای قیمتگذاری را به عوامل رفتاری از قبیل رفتار جمعی سرمایهگذاران نسبت داده و اعتقاد دارند به اینکه توجه همزمان سرمایهگذاران به عواملی، از قبیل: بازده بازار، اندازه و ارزش در یک دوره زمانی کوتاه، به کاهش انحراف معیار مقطعی ضرایب بتای این عوامل منجر میگردد. هوانگ و سالمون در مطالعه دیگری (2004) با استفاده از مدل فضای حالت توانستند عمدی یا غیرعمدی بودن تبعیت همزمان سرمایهگذاران از عوامل مؤثر بر بازده داراییهای مالی را آزمون کنند. آنها با به کارگیری این مدل در بازارهای ایالات متحده و کره جنوبی رفتار جمعی غیرعمد و پایدار و مستقل از شرایط بازار را مشاهده نمودند [10] و [11].
علیرغم اینکه مطالعه در خصوص مسائل مدیریت مالی رفتاری، از جمله رفتار جمعی سرمایهگذاران در جهان از قدمت نسبتاً زیادی برخوردار است، تحقیقات درخور توجهی درباره این موضوع در ایران انجام نشده است. اسلامی و شهریاری (1385) با استفاده از مدل CH وCCK اقدام به بررسی و آزمون رفتار تودهوار (جمعی) سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران نمود. با انجام این تحقیق مشخص گردید که به هنگام رونق بازارسرمایه، رفتارجمعی از سوی سرمایهگذران در بازار صورت نمیگیرد و برعکس، به هنگام رکود رفتار جمعی زودگذر در بین سرمایهگذاران صورت میگیرد. نتایج پژوهش مذکور ادعای CH مبنی بر وقوع رفتار جمعی در شرایط بحرانی بازار را در بورس تهران تاٌیید میکند [3]. ایزدینیا و حاجیان نژاد (1388) با به کارگیری مدل CH اقدام به بررسی رفتار رمهوار (رفتار جمعی) سرمایهگذاران در صنایع نموده و به نتیجه رسیدند که سرمایهگذاران بر خلاف ادعایCH در شرایط بحرانی، رفتار جمعی از خود بروز نمیدهند [2]. محمدی و گلارضی (1389) با رویکرد تبعیت از بتا و به کارگیری مدل فضای حالت اقدام به آزمون تبعیت جمعی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران از عوامل سه گانه فاما و فرنچ در یک دوره نود ماهه (فروردین 1380 الی آبان 1387) پرداختند. با انجام این تحقیق مشخص شد سرمایهگذاران طی دوره مذکور به صورت پایدار از عامل بازار تبعیت نموده، در حالی که چنین تبعیتی از دو عامل اندازه و ارزش صورت نگرفته است [4].
تحقیق حاضر به منظور تکمیل تحقیقات فوق و با هدف آزمون عمدی یا غیرعمدی بودن تبعیت سرمایهگذاران از بازده بازار با استفاده از مدل فضای حالت انجام خواهد شد. به عبارت دیگر، در این تحقیق محقق قصد دارد با استفاده از مدل فضای حالت به این پرسش پاسخ دهد که آیا تبعیت جمعی سرمایهگذاران ازعامل بازده بازار که تحقیقات قبلی به آن دست یافتهاند، به صورت عمد صورت میگیرد یا یک عمل غیرعمد بوده که منشأ آن دسترسی یکسان سرمایهگذاران به منابع اطلاعاتی مشترک است.
روش تحقیق و مبانی نظری مدل تحقیق
فرضیه اصلی که در این تحقیق آزمون قرار خواهد شد، عبارت است از: سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران به صورت عمد از عامل بازار تبعیت میکنند. دادههای مورد نیاز این تحقیق که شامل: قیمت روزانه سهام، تصمیمات مجامع، شاخص قیمت سهام، ارزش بازار و ارزش دفتری شرکتهاست، از طریق لوحهای فشرده حاوی بانک اطلاعاتی بازار سرمایه و نیز مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی سازمان بورس و اوراق بهادار جمعآوری شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهند. نمونه مورد نیاز برای انجام این تحقیق نیز به روش غربالگری با دو شرط، مورد معامله بودن از سال 1380 و نیز نداشتن وقفههای بیش از ششماه در روند معاملات انتخاب شده است. از آنجا که وجود وقفههای طولانی در یک سری زمانی به کاهش اعتبار نتایج و برآوردهای تحقیق منجر میگردد، لذا با استفاده از نظر خبرگان، شرکتهای دارای بیش از شش ماه وقفه متوالی در فرآیند انجام معاملات از فهرست شرکتهای مورد بررسی خارج شدهاند. در نتیجه، فیلتر نمودن نمونه آماری با حجم 107 به عنوان نمونه شرکت به دست آمد. این تحقیق برای یک دوره زمانی 120 ماهه ( فروردین 1380 تا اسفند 1389 ) صورت گرفته است.
تحقیق حاضر با رویکرد تبعیت از بتا و با استفاده از مدل فضای حالت انجام شده است. با استناد به نتایج مطالعه هوانگ و سالمون (2004) در این تحقیق تغییرات ضرایب بتای عوامل در دورههای کوتاه مدت به رفتارجمعی سرمایهگذاران نسبت داده میشود. براساس این ادعا چنانچه سرمایهگذاران از عوامل بازارتبعیت جمعی تبعیت داشته باشند، در آن صورت مدل بازار به صورت زیر در معرض این تورش رفتاری سرمایهگذاران قرار خواهد گرفت:
در رابطه فوق اضافه بازده دارایی در زمان ، عرض از مبدأ و عامل بازار، ضریب تورش دار عامل بازار در زمان و نیز خطای پسمانده با میانگین صفر و واریانس است. بالانویس بر روی بتا نشان دهنده تورش دار بودن آن به علت تبعیت جمعی سرمایهگذاران ازعامل بازار است. رابطه بین بتای تورش دار و بتای تعادلی را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
(2)
در رابطه فوق ضریب بتای تورشدار، ضریب بتای تعادلی و نشان دهنده معیار رفتار جمعی سرمایهگذاران در تبعیت ازعامل بازار و عدد یک میانگین مقطعی ضرایب بتای عامل بازار است. نگاره (1) نشان دهنده حالتهایی است که به عنوان معیار رفتار جمعی میتواند داشته باشد.
نگاره شماره 1. حالتهای مختلف
حالتها تفسیر
عدم وجود رفتار جمعی
رفتار جمعی کامل
رفتار جمعی بین صفر و یک
رفتار جمعی معکوس
پارامتر رفتارجمعی معمولاً در محدوده واقع بوده، میزان آن نشاندهنده شدت تبعیت سرمایهگذاران از بازده بازار است. انحراف معیار مقطعی بتاهای تورش دار به صورت زیر قابل محاسبه است:
(3)
با توجه به اینکه پارامتر یک متغیر پنهان و غیر قابل مشاهده است ، لذا برای شناسایی و تحلیل آن از مدل اقتصاد سنجی فضای حالت استفاده میشود. در این تحقیق، ابتدا میزان تبعیت سرمایهگذاران از عامل بازار با استفاده از مدل زیر آزمون خواهد شد. مدلی که برای این منظور استفاده میشود، بر اساس معادله (3) به صورت زیر طراحی میگردد:
(4)
که:
و:
با توجه به اینکه است، بنابراین معادله (4) را به صورت زیر میتوان بازنویسی نمود:
از آنجاکه یک متغیر پنهان بوده که از فرایند مارکفی یا تبعیت میکند، لذا با استفاده از مدل فضای حالت میتوان نسبت به تخمین و تجزیه و تحلیل آن اقدام نمود. لذا برای اندازهگیری رفتار جمعی سرمایهگذاران در تبعیت از عامل بازار، مدل زیررا میتوان طراحی نمود:
(5)
معادله (5) یک مدل استاندارد فضای حالت است که در آن معادله اول به معادله مشاهده و معادله دوم به معادله وضیعت معروف است. در این مدل و بترتیب به عنوان انحراف معیار پسماندهها در معادلات مشاهده و وضعیت دارای توزیع نرمال با میانگین و واریانسی به شرح زیر هستند:
چنانچه ضریب متغیر وقفه معنادار باشد، میتوان گفت که سرمایهگذاران به صورت جمعی از عامل بازار تبعیت میکنند. برعکس، معنادار نبودن به معنای عدم تبعیت جمعی سرمایهگذاران از عامل مذکور و است. همچنین، پایداری یا مقطعی بودن پدیده مذکور با استفاده از آزمون بهبود یافته دیکی فولر بررسی خواهد شد.
پس از تخمین معادله (5) میتوان نسبت به محاسبه پارامتر رفتار جمعی که یک متغیر پنهان محسوب میشود، به صورت زیر اقدام نمود:
(6)
برای آزمون عمدی یا غیرعمدی بودن تبعیت جمعی سرمایهگذاران از عامل بازار، متغیرهای بنیادی، از قبیل: بازده بازار ، نوسانهای بازار ، صرف عامل اندازه ، صرف عامل ارزش ،ضریب که هر یک به نوعی حاوی اطلاعات بازار هستند، به عنوان متغیر مستقل به معادله مشاهده اضافه شده و مدل مورد نظر به صورت زیر ارائه میگردد:
(7)
چنانچه با وارد کردن متغیرهای فوق معناداری خود را از دست بدهد، در آن صورت رفتار جمعی مشاهده شده بر اساس معادله (5) را نوعی رفتار جمعی غیرعمدی یا تعدیل بنیادی قیمتها در بازار تلقی میکنیم. برعکس، چنانچه با دخالت دادن متغیرهای فوق پارامتر معناداری خود را حفظ کند، گفته میشود که رفتار جمعی مشاهده شده یک رفتار جمعی عمدی بوده، افراد بدون توجه به اطلاعات اساسی بازار، اقدام به تبعیت از عامل بازار مینمایند.
یافتههای تحقیق
در این تحقیق انحراف معیار مقطعی بتاهای تورشدار به عنوان متغیر وابسته و بازده بازار ، نوسانهای بازار ، صرف عامل اندازه ، صرف عامل ارزش ، ضریب به عنوان متغیرهای تبیینگر در قالب مدل فضای حالت (معادله شماره 7) استفاده شدهاند. توصیف آماری متغیرهای مذکور در نگاره (2) ارائه شده است.
نگاره شماره 2. توصیف آماری متغیرهای مورد استفاده در تحقیق
پارامترها
0895/4 261/0- 0895/7 4946/2- 0178/0 0132/0 میانگین
8395/6 0140/0- 8395/6 4872/2- 0085/0 0493/0 میانه
8630/10 1780/0 8630/10 7163/1- 2630/0 3812/0 ماکزیمم
3560/4 3220/0- 3560/4 2082/3- 0660/0- 9266/0- مینیمم
5759/1 0869/0 5759/1 2454/0 0494/0 2110/0 انحراف معیار
5004/0 5196/0- 5004/0 0334/0- 4121/1 2640/1- چولگی
3644/2 1690/4 3644/2 1025/4 8912/6 1453/6 کشیدگی
0292/7 2320/12 0292/7 0996/6 5888/115 4203/81 جارگ - برا
120 120 120 120 120 120 تعداد مشاهده
برای آزمون عمدی یا غیرعمدی بودن رفتارجمعی سرمایهگذاران در تبعیت از عامل بازار در بورس اوراق بهادار تهران، ابتدا با تخمین معادله (5) در سطح اطمینان 95%، وجود پدیده مذکور بررسی شده است. نتایج حاصل از تخمین مدل مذکور در نگاره (3) ارائه شده است
نگاره شماره 3 . نتایج آزمون وجود تبعیت جمعی از عامل بازار
پارامتر مقدار محاسبه شده P.VALUE
سطح اطمینان نتیجه آزمون
333/0 000/0
95% رد
با توجه به مندرجات نگاره (3) میتوان گفت که در سطح اطمینان 95% ضریب متغیر وقفه در معادله وضعیت معنادار بوده، که این به معنای تبعیت جمعی سرمایهگذاران از عامل بازار در بورس اوراق بهادار تهران است.
به منظور آزمون دائمی یا مقطعی بودن رفتار جمعی سرمایهگذاران در تبعیت از عامل بازار، ابتدا پارامتر رفتار جمعی که یک پارامتر پنهان است با استفاده از معادله (6) برای هر دوره محاسبه و سپس در سطح اطمینان 95% آزمون بهبود یافته دیکی فولر بر روی آن صورت گرفته است. نگاره (4) نتایج مربوط به آزمون مذکور را نشان میدهد.
نگاره شماره 4. نتایج آزمون دائمی یا مقطعی بودن تبعیت سرمایهگذاران از عامل بازار
سری زمانی ADF مقدار بحرانی
سطح اطمینان نتیجه آزمون
57/11- 8861/2-
95% رد
نتایج موجود در نگاره (4) نشان میدهد که تبعیت سرمایهگذاران از عامل بازار نه به صورت مقطعی، بلکه در قالب فرآیندی دائمی صورت میگیرد.
برای آزمون عمدی یا غیرعمدی بودن تبعیت سرمایهگذاران از عامل بازار، معادله (7) در سطح اطمینان 95% مورد تخمین قرار گرفته و نتایج حاصل در نگاره (5) ارائه شده است.
نگاره شماره 5. نتایج آزمون عمدی یا غیر عمدی بودن تبعیت جمعی سرمایهگذاران ازعامل بازار
نتیجه آزمون سطح اطمینان
P.VALUE مقدارمحاسبه شده پارامتر
قبول
95%
6807/0 0447/0-
قبول
95%
9814/0 0169/0-
قبول
95%
8211/0 0974/0
قبول
95%
6599/0 1576/0-
قبول
95%
2074/0 0309/0
رد
95%
0252/0 2748/0
چنانکه مشاهده میشود، هیچ یک از متغیرهای بنیادی اضافه شده به مدل در سطح اطمینان 95% از معناداری لازم برخوردار نبوده و نیز با وارد کردن متغیرهای مذکور به مدل، ضریب متغیر وقفه در معادله وضعیت معناداری خود را حفظ میکند. از آنجاکه اضافه نمودن متغیرهای بنیادی به مدل، تاٌثیری بر معناداری ضریب متغیر وقفه نداشته و این متغیر در وضعیت جدید نیز معنادار است، لذا با 95% اطمینان میتوان رفتار جمعی سرمایهگذاران از عامل بازار را نوعی رفتار عمد به حساب آورد.
نتیجهگیری، پیشنهادها و محدودیتهای تحقیق
در این تحقیق رفتار جمعی سرمایهگذاران در تبعیت از عامل بازار و نیز عمدی یا غیر عمدی بودن آن با رویکرد تبعیت از بتا و با استفاده از مدل فضای حالت آزمون شده است. نتایج حاصل از انجام این تحقیق نشان میدهد که سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1380 تا پایان سال 1390 به صورت عمد و پیوسته از عامل بازار تبعیت کردهاند. منظور از تبعیت عمدی از عامل بازار، این است که سرمایهگذاران به هنگام اتخاذ تصمیم درباره خرید یا فروش سهام به جای توجه به متغیرهای بنیادی، به بازده کل بازار توجه میکنند؛ بدین معنی که بهنگام افزایش در بازده بازار سرمایهگذاران حاضر میشوند تا سهام شرکتهایی را که به لحاظ متغیرهای بنیادی وضعیت مناسبی ندارند، به قیمت بالاتر از قیمت ذاتی خریداری کنند و بالعکس. بروز این قبیل اعمال از سوی سرمایهگذاران باعث میگردد تا شکاف بین قیمت بازار و قیمت ذاتی اوراق بهادار و در نتیجه عدم کارائی بازار تشدید گردد.
با انجام این تحقیق، موضوعهایی که خلأ تحقیق درباره آنها احساس میگردد، به شرح زیر شناسایی و برای انجام تحقیق به محققان پیشنهاد میگردند:
بررسی تأثیر پدیده رفتار جمعی سرمایهگذاران در بروز ناهنجاری در بازارهای مالی؛
- مقایسه شدت رفتار جمعی سرمایهگذاران در صنایع مختلف؛
مقایسه شدت رفتار جمعی در شرکتهای کوچک و بزرگ؛
مقایسه شدت رفتار جمعی در شرکتهای رشدی و ارزشی.
همانند تمامی پژوهشها و تحقیقات علمی، در انجام این تحقیق نیز محدودیتها و مشکلاتی وجود داشته که عمدهترین آنها عبارت بودهاند از:
- وجود وقفههای نسبتاً طولانی در معامله بسیاری از سهام باعث گردید تا تعداد درخور توجهی از شرکتهای جامعه آماری از فهرست شرکتهای نمونه حذف شوند، که این امر قطعاً بر دقت نتایج تحقیق تاٌثیر خواهد گذاشت.
- وجود مقررات و دستورالعمل های کنترل بازار از قبیل نوسان مجاز قیمت و حجم مبنا و غیره تا اندازهای باعث انحراف و تورشدار شدن دادههای تحقیق و در نتیجه پایین آمدن دقت نتایج حاصل از تحقیق میگردد.