نویسندگان
1 استادیار گروه حسابداری دانشگاه اصفهان
2 عضو هیات علمی گروه حسابداری دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
 Variability in different ingredients of capital market is obvious and natural over the time. The level of book to market ratio (BM), as a criterion for value and growth stock, will be different in distinctive periods. In financial literature, changing the position of a stock, from value to growth, is called value-growth migration. In this research, it has been approved that we can improve the performance of portfolio based on value - growth migration phenomena. After preparing and implementing an investment strategy based on value-growth migration, the relationship between variables which have been derived from financial statements and return of portfolio's companies has been studied by the factor analysis method. We found that the operational income to equity ratio ( ROEOI) has had a positive relationship with the return of portfolio which has been made based on our new strategy, over the study period.    Â
کلیدواژهها [English]
تاکید اولیه در گزارشگری مالی، ارایه اطلاعاتی در مورد عملکرد بنگاه است که به وسیله سود و اجزای متشکله آن فراهم می آید ]12[. به عبارت دیگر، استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری به منظور ارزیابی و پیشبینی جریانهای نقد واحدهای تجاری و متعاقب آن، اتخاذ تصمیمهای اقتصادی، پیش و بیش از هر اطلاعات دیگری بر اطلاعات ناشی از سود و اجزای تشکیلدهنده آن اتکا میکنند. آنها با استفاده از سودهای گزارش شده به پیشبینی سود و جریانهای نقد آتی شرکت و نیز ارزش گذاری شرکت بر اساس این پیشبینیها اقدام می نمایند.
از طرفی، کیفیت سود حسابداری و میزان مربوط بودن آن به اهداف پیشبینی و ارزش گذاری، به میزان پایداری اجزای تشکیلدهنده آن بستگی دارد. دستیابی به جریان با ثبات سود، در افزایش قدرت پیشبینی سرمایهگذاران و کاهش ریسک شرکت مفید است. بعضی از عناصر سود، در گذر زمان به طور معقول پایدار هستند. افشای این عناصر پایدار سود، استفادهکنندگان را در پیشبینی مبالغ آتی مرتبط با این اقلام یاری میدهد. سایر عناصر سود ممکن است به میزان زیادی ناپایدار باشد. اطلاعات مرتبط با این عناصر باید به گونهای گزارش شود که استفادهکنندگان بتوانند آثار آنها را از آثار عناصری که از پایداری برخوردارند، تفکیک نمایند ]4[.
با توجه به مطالب گفته شده، برای تجزیه و تحلیل سود حسابداری و یا استفاده از آن، علاوه بر توجه به مبلغ نهایی و کل سود، تحلیل اجزای سود و ویژگیهای این اجزا نیز از اهمیتی ویژه برخوردار است. یکی از مسایلی که بر کیفیت سود اثر دارد، میزان نقدی یا تعهدی بودن آن است که در پژوهشهای زیادی به آن پرداخته شده است. علاوه بر این، بیشتر سرمایه گذاران به این نکته آگاه هستند که سود منعکس شده در صورتهای مالی شرکتها، به طور کلی از دو جزء عملیاتی و غیرعملیاتی تشکیل شده است که استمرار سود ارایه شده در هر یک از این اجزا با هم متفاوت است. برای مثال، میتوان ادعا کرد که مهمترین بخش از سود خالص که قابلیت تکرارپذیری بالایی نسبت به سایر طبقات دارد، سود عملیاتی است ]4[. در مقابل، درآمدها، هزینهها، سودها و زیانهایی نیز وجود دارد که در اثر فعالیتها و عملیات فرعی و جانبی شرکت ایجاد میشود و در صورت سود و زیان متداول نیز، پس از سود عملیاتی گزارش می گردد. میزان تکرارپذیری و پایداری و نیز میزان محتوای اطلاعاتی این دسته از درآمدها و هزینهها که جزء غیرعملیاتی سود را تشکیل میدهند، موضوعی است که مورد اختلاف نظر اندیشمندان حسابداری و مورد سؤال استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری واقع شده است. ماهیت غیر عملیاتی این اقلام، همواره باعث ایجاد پرسشها و ابهامهای زیادی پیرامون سایر ویژگیهای این اقلام، مانند پایدار بودن آنها، مربوط بودن آنها به سودهای آتی و نیز مربوط بودن آنها به ارزش بازار شرکت، گشته است.
پژوهش حاضر با استفاده از مدل اولسن ]17[ به بررسی ویژگیهای مختلف جزء غیرعملیاتی سود حسابداری و به طور ویژه، محتوای اطلاعاتی این جزء در رابطه با اهداف پیشبینی و ارزش گذاری می پردازد؛ ضمن اینکه بر خلاف اکثر پژوهشهای داخلی انجام گرفته با استفاده از چارچوب اولسن، در پژوهش حاضر، علاوه بر مدل ارزش گذاری سود باقیمانده، مدل اطلاعات خطی موجود در این چارچوب نیز مورد توجه و آزمون قرار می گیرد.
2. مبانی نظری و پیشینه پژوهش
پژوهشگران فراوانی طی سالهای اخیر سعی کردهاند با ارایه مدلهای نظری، روابط بین ارقام حسابداری و ارزش شرکت را تبیین کنند. سود حسابداری به عنوان مهمترین داده حسابداری مؤثر بر ارزش شرکت در پژوهشهای انجام شده مورد توجه قرار گرفته است. در این خصوص، مدل ارزشگذاری سود باقیمانده توسط اولسن ]16[ ایجاد و توسط فلتام و اولسن ]11[ گسترش یافت و پیوند نظری مهمی را بین اطلاعات حسابداری و ارزش شرکت برقرار نمود.
اولسن ]16[ با استفاده از مدلهای خطی اطلاعات، رفتار سری زمانی سودهای غیرعادی آتی را برآورد کرد و سپس با لحاظ کردن این سودهای پیشبینی شده در مدل ارزش گذاری سود باقیمانده (RIV)، ارزش شرکت را برآورد نمود. به عبارت دیگر، اولسن نشان داد که ارزش ذاتی حقوق صاحبان سهام شرکت برابر است با ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به علاوه ارزش فعلی سودهای غیر عادی آتی.
حسابداری متداول فرض میکند که بین اجزای سود ویژه، تمایز چندانی وجود ندارد و بنابراین، اجزای سود به طور کامل از خاصیت جمع پذیری برخوردارند. مدل اولسن ]16[ نیز به طور تلویحی فرض میکند که هنگام پیشبینی سودهای آتی و همچنین پیشبینی ارزش شرکت، همه اجزای سود ویژه (از جمله اجزای عملیاتی و غیرعملیاتی آن) دارای توانایی مشابه و یکسانی هستند. اما برخی از نظریههای حسابداری نیز وجود دارند که بر ویژگیهای متفاوت اجزای عملیاتی و غیرعملیاتی سود تأکید میکنند. برای مثال، طرفدارن نظریه سود عملیات جاری در مقابل علاقهمندان به نظریه شمول کلی، معتقدند که اجزای غیرعملیاتی سود، در واقع همان اجزای نامکرر و ناپایدار سود هستند که با توجه به ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری (مانند ارزش پیشبینی داشتن) بهتر است در محاسبه سود حسابداری، در نظر گرفته نشوند ]7[.
اولسن ]17[، با تفکیک سود به دو جزء موقت (ناپایدار) و مستمر (پایدار) ضمن گسترش مدل قبلی خود (ارزش گذاری سود باقیمانده مبتنی بر مدل اطلاعات خطی) بین اجزای سود تمایز قایل شد و امکان بررسی ویژگیها و محتوای اطلاعاتی اجزای مختلف سود را برای پژوهشگران فراهم آورد. اولسن بیان میکند اجزایی از سود که فاقد همه ویژگیهای زیر باشند را میتوان به عنوان اجزای موقت سود به شمار آورد:
1- ارتباط با پیشبینی: یک جزء سود، زمانی از ویژگی "ارتباط با پیشبینی" برخوردار است که بتواند هنگام پیشبینی (به طور ویژه، پیشبینی سود آتی) اطلاعات مربوطی را ارایه کند و مفید واقع شود. به عبارت دیگر، در رابطه با پیشبینی سود آتی، دارای محتوای اطلاعاتی باشد.
2- پیشبینی پذیری: اگر با استفاده از مقدار جاری یک جزء سود، بتوان مقدار همان جزء سود را در سال آینده پیشبینی نمود، میتوان گفت آن جزء سود از ویژگی پیشبینی پذیری برخوردار است.
3- ارتباط با ارزش: یک جزء سود، زمانی از ویژگی "ارتباط با ارزش" یا "مربوط بودن به ارزش" برخوردار است که در رابطه با ارزش بازار سهام، دارای توان توضیحی باشد. به عبارت دیگر، هنگام ارزش گذاری شرکت، اطلاعات مربوطی را ارایه کند و کاربرد داشته باشد.
به نظر اولسن ]17[، سودهای موقت هیچ گونه ارتباط و اهمیت اطلاعاتی برای اهداف پیشبینی و ارزش گذاری ندارند و بنابراین، بهتر است آنها را پس از شناسایی، از فرآیند تعیین سود حذف نمود.
مدل اخیر اولسن، چارچوب مناسبی را برای بررسی محتوای اطلاعاتی اجزای سود، و این که کدام اقلام صورت سود و زیان میتواند به عنوان سود موقت و ناپایدار تلقی شود، فراهم میآورد. به عبارت روشنتر، این مدل به پژوهشگر اجازه میدهد تا این مطلب را که «آیا به طور کلی یک جزء از سود، برای پیشبینی سود غیر عادی (و در نتیجه سود ویژه) مربوط بوده و این که آیا آن جزء، برای هدف تعیین ارزش ذاتی شرکت مربوط تلقی میشود؟» مورد آزمون قرار دهد ]8[.
لاندزمن و همکاران]14[، با بهره گیری از چارچوب ارایه شده توسط اولسن ]17[، به پژوهشی پیرامون ادعای تحلیلگران مالی مبنی بر نامرتبط بودن برخی از اجزای غیرعملیاتی سود حسابداری (از جمله اقلام خاص) با اهداف پیشبینی سود و ارزش گذاری شرکتها پرداختند. تحلیلگران مالی ادعا میکنند که اجزای یاد شده سود، موقت و نامکرر هستند و از اینرو، کمکی به پیشبینی سود نمیکنند. بنابراین، آنها را از سود خالص مبتنی بر اصول پذیرفته شده حسابداری خارج مینمایند و بدین ترتیب، به ارقامی از سود، موسوم به سود پیشبینی دست مییابند که طبق اعتقاد آنها، این ارقام سود نسبت به سود رسمی حسابداری، دارای قدرت پیشبینیکنندگی بیشتری است. نتایج پژوهش لاندزمن و همکاران نشان داد اجزایی که معمولاً توسط تحلیلگران مالی از سود رسمی حسابداری کسر میشوند، دارای ثبات هستند و همچنین در پیشبینی سود آتی و نیز ارزش گذاری شرکتها کاربرد دارند.
بارت و همکاران ]8[ و ]9[، مدل اولسن ]17[ را در مورد اجزای نقدی و تعهدی سود حسابداری به کار گرفتند. آنها در نتیجه گیریهای خود اشاره میکنند که به طور کلی تفکیک سود به اجزای تشکیلدهنده آن، به پیشبینی ارزش بازار شرکت بر اساس مدل سود باقیمانده کمک میکند و به نظر می رسد اجزای سود، اطلاعاتی افزون بر اطلاعات موجود در کل سود ویژه، تهیه و ارایه میکنند که این اطلاعات در پیشبینی ارزش بازار حقوق مالکانه شرکتها مفید است.
ستایش ]6[ به بررسی و مقایسه قدرت پیشبینی سود خالص و سود عملیاتی می پردازد. وی با بیان اینکه تعیین ارزش شرکتها توسط سرمایه گذاران، به پیشبینی قدرت سودآوری آن شرکتها در آینده وابسته است، نشان میدهد که سود عملیاتی نسبت به سود خالص، مبنای مناسبتری برای پیشبینی قدرت سودآوری توسط خریداران سهام است و چنانچه سرمایه گذاران، اقلام غیرعملیاتی و غیرمترقبه سود را از سود خالص جدا نمایند و صرفاً با استفاده از سود حاصل از فعالیتهای عملیاتی شرکتها اقدام به پیشبینی نمایند، میتوانند پیشبینی بهتری از سودآوری آتی شرکتها داشته باشند.
دستگیر و خدادادی ]5[ با استفاده از نمونه شرکتهای ایرانی، در فاصله زمانی 1368 تا 1383، اعتبار ساختار خطی اطلاعات (LIM) موجود در مدل اولسن را مورد بررسی و آزمون قرار دادند. آنها ابتدا با استفاده از آزمون رگرسیون، پارامترهای هفت مدل خطی مختلف را برآورد نموده، سپس با استفاده از مدلهای ارزش گذاری مبتنی بر سودهای باقیمانده، مدلهای خطی پذیرفته شده را برای قیمت گذاری سهام مورد استفاده قرار دادند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که از بین مدلهای خطی برآورد شده، مدلی با تئوری موجود در این زمینه سازگاری دارد.
ثقفی و تالانه ]3[ با استفاده از دادههای 226 شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس تهران در فاصله زمانی 1370 تا 1383، به بررسی نقش سود، ارزش دفتری، و اختیار واگذاری در ارزشیابی حق مالکانه پرداختند. یکی از مدلهایی که آنها در مطالعه خود مورد آزمون قرار دادند، نسخه توسعه یافته ای از مدل اولسن بود. نتایج پژوهش ثقفی و تالانه تا حدودی بر خلاف انتظار است؛ آنها شواهدی یافتند مبنی بر اینکه بین قیمت سهم و سود در یک بازار نوظهور مانند بورس اوراق بهادار تهران، رابطه منفی وجود دارد.
پورحیدری و همکاران ]2[ ضمن به کارگیری چارچوب اولسن، محتوای اطلاعاتی سود خالص و ارزش دفتری شرکت را از طریق ارتباط سود هرسهم و ارزش دفتری هر سهم با قیمت هر سهم شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1375 تا پایان 1383 بررسی نمودند. یافتههای آنها نشان داد که اولا، بخش درخور توجهی از تغییرات ارزش شرکت به وسیله سود تبیین میشود؛ ثانیاً عمده قدرت توضیح دهندگی مجموع سود و ارزش دفتری به خاطر سود است؛ ثالثاً ارزش دفتری شرکت از قدرت توضیح دهندگی مناسبی در مقایسه با سود هر سهم برخوردار نیست.
3. روش شناسی پژوهش
نوع مطالعه، توصیفی و از نوع تحلیل رگرسیون است.مدل اقتصادسنجی که در این پژوهش بهکار گرفته میشود، رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط با استفاده از دادههای ترکیبی است.
3. 1. اهداف و فرضیههای پژوهش
با توجه به مطالب یاد شده، این پژوهش اهداف زیر را دنبال میکند:
- بررسی محتوای فزاینده اطلاعاتی جزء غیرعملیاتی سود حسابداری در رابطه با پیشبینی سود غیرعادی آتی، نسبت به سود غیرعادی جاری و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (به طور توامان)؛
- بررسی ویژگی "ارتباط با پیشبینی" جزء غیرعملیاتی سود حسابداری؛
- بررسی ویژگی "پیشبینی پذیری" جزء غیرعملیاتی سود حسابداری؛
- بررسی محتوای فزاینده اطلاعاتی جزء غیرعملیاتی سود حسابداری در رابطه با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، نسبت به سود غیرعادی و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (به طور توامان)؛
- بررسی ویژگی "ارتباط با ارزش" جزء غیرعملیاتی سود حسابداری.
با توجه به اهداف بالا، به منظور بررسی ویژگیهای مختلف جزء غیرعملیاتی سود حسابداری، پنج فرضیه به شرح زیر آزمون میشود:
فرضیه اول: جزء غیرعملیاتی سود حسابداری، در رابطه با پیشبینی سود غیرعادی آتی، افزون بر سود غیرعادی جاری و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (به طور توامان)، دارای محتوای اطلاعاتی است.
فرضیه دوم: جزء غیرعملیاتی سود حسابداری، از ویژگی "ارتباط با پیشبینی سود غیرعادی" برخوردار است.
فرضیه سوم: جزء غیرعملیاتی سود حسابداری از ویژگی "پیشبینی پذیری" برخوردار است.
فرضیه چهارم: جزء غیرعملیاتی سود حسابداری، در رابطه با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، افزون بر سود غیرعادی و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (به طور توامان)، دارای محتوای اطلاعاتی است.
فرضیه پنجم: جزء غیرعملیاتی سود حسابداری از ویژگی "ارتباط با ارزش" برخوردار است
دو فرضیه نخست، کاربرد و محتوای اطلاعاتی جزء غیرعملیاتی سود را در رابطه با هدف پیشبینی سود و دو فرضیه آخر، کاربرد و محتوای اطلاعاتی این جزء سود را در رابطه با هدف ارزش گذاری حقوق صاحبان سهام ارزیابی میکند.
3. 2. متغیرهای مورد مطالعه
سود غیرعادی: سود غیرعادی () که به آن سود مازاد یا باقیمانده نیز گفته میشود، به عنوان سود ویژه منهای سود عادی تعریف میشود. سود عادی نیز از حاصلضرب یک نرخ تنزیل (r) در ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام ابتدای دوره () به دست می آید ]16[:
شایان ذکر است به پیروی از دیگر پژوهشهای تجربی مبتنی بر چارچوب اولسن، به منظور جلوگیری از تأثیر ماهیت کاملا غیرتکراری و غیرعادی اقلام غیرمترقبه بر مدل ارزش گذاری سود غیرعادی، این گونه اقلام (در صورت وجود) از سود ویژه خارج می گردد ]8[.
نتایج پژوهشهای پیشین نشان داده است که تغییر نرخ هزینه سرمایه در بین شرکتها، قدرت توضیح دهندگی مدل اولسن را به صورت قابل توجه بهبود نمی بخشد ]15[. از میان پژوهشهای خارجی، بارت و همکاران ]8[ و ]9[، دچو و همکاران ]10[، لاندزمن و همکاران ]14[ و از میان پژوهشهای داخلی، پورحیدری و همکاران ]2[ هنگام تخمین مدل ارزش گذاری سود باقیمانده و مدل اولسن، از یک نرخ هزینه سرمایه ثابت برای همه شرکتها استفاده نمودهاند. علاوه بر این، بارت و همکاران ]8[ و لاندزمن و همکاران ]14[ نشان میدهند بزرگ / کوچک بودن مقدار ثابت در نظر گرفته شده برای r نیز به واسطه گنجاندن متغیر ارزش دفتری در مدل، بر روی ضرایب ارزش گذاری و پیشبینی مربوط به متغیرهای اصلی و مورد نظر پژوهش، یعنی جزء غیرعملیاتی سود و سود غیرعادی، تأثیری نخواهد داشت.
جزء غیرعملیاتی سود: در مقابل سود عملیاتی، منظور از جزء غیرعملیاتی سود، جمع جبری یا خالص درآمدها، هزینهها، سودها و زیانهایی است که در اثر فعالیتها و عملیات اصلی و مستمر شرکت ایجاد نشدهاند و در صورت سود و زیان متداول نیز، پس از سود عملیاتی گزارش میشوند. در واقع در پژوهش حاضر، سود ویژه به طور کلی به دو جزء سود عملیاتی و غیرعملیاتی تفکیک شده است. جزء غیرعملیاتی سود که بررسی ویژگیهای مختلف آن، هدف پژوهش حاضر را تشکیل میدهد، از تفاوت سود ویژه (سود ویژه به استثنای اقلام غیرمترقبه) و سود عملیاتی گزارش شده در صورت سود و زیان شرکتها به دست می آید.
ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام: ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام یا حقوق مالکانه، حاصلجمع سرمایه اسمی (سهام عادی)، سود (زیان) انباشته و اندوختههای قانونی و اختیاری شرکت است که در ترازنامه منعکس می باشد.
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام: ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت در هر زمان، از حاصل ضرب ارزش بازار هر سهم شرکت در تعداد سهام منتشر شده آن به دست می آید.
3. 3. جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی سال 1377 تا سال 1386 است. برای نمونه گیری، از روش حذف سیستماتیک استفاده میشود. بر این اساس، حجم نمونه برابر با تعداد شرکتهای موجود در جامعه آماری است که از کلیه ویژگیها و شرایط زیر برخوردار باشند:
- شرکت باید تولیدی باشد.
- شرکت باید قبل از سال 1377 در بورس پذیرفته شده باشد و از ابتدای سال 1377 سهامش در بورس معامله شده باشد.
- پایان سال مالی شرکت باید پایان اسفندماه هر سال بوده و شرکت نباید در فاصله سالهای 1377 تا 1386، تغییر سال مالی داده باشد.
- شرکت نباید در طول دوره پژوهش، یعنی فاصله سالهای 1377 تا 1386، معاملاتش در بورس اوراق بهادار دچار وقفه بیش از سه ماه شده باشد.
- کلیه اطلاعات مالی شرکت که مورد نیاز پژوهش است، در طی قلمرو زمانی یاد شده باید در دسترس باشد
- ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت نباید در هیج سالی منفی باشد.
شرط اخیر به این دلیل اعمال میشود که ارزش دفتری منفی باعث غیرواقعی شدن سود غیرعادی می گردد. در نتیجه فرآیند نمونه گیری یاد شده، تعداد 80 شرکت (800 سال - شرکت) به عنوان نمونه آماری تعیین گردید.
3. 4. ابزار گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها
ابزار گردآوری دادهها، اسناد کاوی است و دادههای مورد نیاز، از طریق بانکهای اطلاعاتی "رهآورد نوین" و "تدبیرپرداز" و نیز صورتهای مالی حسابرسی شده شرکتهای مورد بررسی، جمع آوری میشود. ضمنا، تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، از طریق بهکارگیری آزمونهای آماری t، والد[1] و سطح معناداری (p-value) و به کمک نرم افزار کامپیوتری Eviews 6.0 انجام می گیرد.
3. 5. روش بررسی فرضیهها
همان گونه که پیش از این اشاره شد، در پژوهش حاضر برای بررسی فرضیهها، از مدل اولسن ]17[ استفاده میشود و سیستم اطلاعات خطی موجود در این مدل، گسترش می یابد. بر این اساس، سود ویژه (NI) به دو جزء و (در این پژوهش، به دو جزء عملیاتی () و غیرعملیاتی ()) تقسیم میشود؛ به طوری که . مدل اولسن ]17[ شامل چهار معادله است که سه معادله اول آن مدل اطلاعات خطی[2] (LIM) را تشکیل میدهد و معادله چهارم همان مدل ارزش گذاری سود باقیمانده[3] (RIV) است. شکل گسترش یافته و قابل آزمون این مدل، به شرح زیر است:
(1) |
|
(2) |
|
(3) |
|
(4) |
که در آن:
سود غیر عادی؛ جزء دوم سود (در این پژوهش، جزء غیر عملیاتی)؛ ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام؛ ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت؛ ها و ها ضرایب متغیرها و ها و اجزای خطای معادلات هستند.
همان طور که اشاره شد، در پژوهش حاضر، متغیر مستقل به عنوان جزء غیر عملیاتی سود حسابداری در نظر گرفته خواهد شد و پس از آن که معادلات چهارگانه فوق در قالب یک سیستم و با استفاده از روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تخمین زده شد، به شرحی که در ادامه میآید، از تخمینهای بهدست آمده، در راستای بررسی و ارزیابی فرضیههای پژوهش استفاده می گردد. شایان یادآوری است در روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط (SURE)، امکان همبستگی غیرصفر بین جملات اخلال معادلات مختلف و نیز وجود ناهمسانی واریانس در جملات اخلال درنظر گرفته میشود. بنابراین، میتوان انتظار داشت که تخمین زنندههای سیستمی SURE تخمینهای کاراتری از پارامترها را در مقایسه با کاربرد روش حداقل مربعات معمولی (OLS) برای تک تک معادلات به دست دهند ]1[.
تخمین معادله پیشبینی سود غیر عادی و آزمون فرضیههای اول و دوم:
در سیستم بالا، معادله (1)، معادله پیشبینی سود غیر عادی است. در این معادله، نمایانگر ضریب پایداری سود غیرعادی است که با توجه به پژوهشهای پیشین (]8[، ]13[، ]18[ و ...) پیشبینی میشود بزرگتر از صفر باشد. نشاندهنده اثر افزایشی (محتوای فزاینده اطلاعاتی) جزء غیر عملیاتی سود در فرآیند پیشبینی سود غیرعادی آتی است. اگر اجزای عملیاتی و غیرعملیاتی سود ویژه توانایی مشابهی در پیشبینی سود غیرعادی داشته باشند، برابر صفر خواهد بود و در این صورت، میتوان گفت دانستن این که چه بخشی از سود ویژه را جزء غیرعملیاتی آن () تشکیل داده است، به پیشبینی سود غیرعادی کمکی نخواهد کرد ]14[. بنابراین، برای ارزیابی محتوای فزاینده اطلاعاتی جزء غیرعملیاتی سود در رابطه با سود غیرعادی آتی (فرضیه اول)، فرض صفر و فرض مقابل آن؛ یعنی مورد آزمون قرار می گیرد.
بنابر مدل اولسن، از آن جا که متغیر ، خود قسمتی از سود غیرعادی است، در معادله (1) ضریب کل متغیر برابر با + خواهد بود. ضریب کل متغیر ، مجموع اثر نهایی متغیر را در رابطه با پیشبینی سود غیرعادی میسنجد. شایان توجه است که در ضریب کل وارد نمیشود، زیرا معین است و با تغییر تغییر نخواهد کرد. اگر ضریب کل متغیر در معادله اول؛ یعنی +، برابر صفر باشد، آنگاه در پیشبینی سود غیرعادی کاربردی نخواهد داشت ]14[. بنابراین، برای بررسی فرضیه دوم پژوهش (ویژگی "ارتباط با پیشبینی" جزء غیر عملیاتی سود)، فرض صفر و فرض مقابل آن یعنی مورد آزمون قرار میگیرد.
تخمین معادله پیشبینی جزء غیرعملیاتی سود و آزمون فرضیه سوم:
معادله (2)، معادله پیشبینی جزء غیرعملیاتی سود و بیانگر خود توضیحی یا پایداری این متغیر است؛ یعنی ویژگیای که اولسن آن را "پیشبینی پذیری" می نامد. اگر متغیر قابل پیشبینی نباشد، برابر صفر خواهد بود. پس برای بررسی پیشبینی پذیری جزء غیر عملیاتی سود حسابداری (فرضیه سوم)، فرض صفر و فرض مقابل آن؛ یعنی آزمون میشود.
یادآوری می گردد، معادله (3)، معادله پیشبینی ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بوده، ضمن این که معرف میزان پایداری این متغیر است، باعث حفظ ساختار مثلثی اطلاعات موجود در نسخه تعمیم یافته مدل اولسن می گردد. این ساختار مثلثی تضمین میکند که ضرایب مربوط به متغیر ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در سه معادله نخست، بر ضریب سود غیر عادی و ضریب اقلام غیر عملیاتی سود در معادله ارزش گذاری (به ترتیب و ) تأثیری نخواهند داشت ]8[. به هر حال، معنی دار بودن ضریب در این معادله میتواند بیانگر پیشبینی پذیری ارزش دفتری باشد که البته، بررسی این موضوع، جزء اهداف پژوهش حاضر نیست.
تخمین معادله ارزش گذاری و آزمون فرضیههای چهارم و پنجم:
معادله (4)، معادله ارزش گذاری سود باقیمانده بر اساس پویایی اطلاعات موجود در معادلات (1) تا (3) است که در آن ضریب ارزش گذاری سود غیر عادی است. از سویی ، ضریب ارزش گذاری جزء غیر عملیاتی سود () و بیان کننده اثر فزاینده این متغیر در ارزش گذاری حقوق صاحبان سهام شرکت است. اگر تفاوت معنی داری با صفر نداشته باشد، دانستن میزان کمکی به تبیین ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت نخواهد کرد ]14[. بنابراین، برای آزمون فرضیه چهارم به ارزیابی محتوای فزاینده اطلاعاتی جزء غیرعملیاتی سود در رابطه با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت پرداخته میشود و فرض صفر در مقابل فرض آزمون میشود.
همانند +در معادله (1)، ضریب کل ارزش گذاری جزء غیرعملیاتی سود در معادله (4) برابر با خواهد بود. پس، چنانچه + برابر با صفر شود، جزء غیرعملیاتی سود () غیر مرتبط با ارزش گذاری خواهد بود. لذا به منظور بررسی ویژگی "مربوط به ارزش بودن" جزء غیر عملیاتی سود (فرضیه پنجم)، فرض صفر + در مقابل فرض + مورد آزمون واقع میگردد.
4. یافتههای پژوهش
نگاره 1 آمارههای توصیفی مربوط به هر یک ازمتغیرهای استفاده شده در تخمین معادلات را نشان میدهد. نگاره 2 نیز دربردارنده ضرایب همبستگی بین متغیرهای مختلف پژوهش است. نگاره 1 نشان میدهد که به طور متوسط، ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکتها بیشتر از ارزش دفتری آن است و این موضوع، به نوبه خود بیانگر این مطلب است که ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام برای تبیین و توضیح ارزش بازار حقوق صاحبان سهام کافی نیست. نگاره 2 نشاندهنده آن است که اغلب متغیرهای پژوهش به میزان زیادی با یکدیگر همبستهاند.
نگاره 1- آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
mv |
bv |
x2 |
ni |
متغیر |
700015 |
277980 |
25282- |
105888 |
میانگین |
2116639 |
1185031 |
297659 |
467025 |
انحراف معیار |
نگاره 2- ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش
mv |
bv |
x2 |
ni |
|
89/0 |
92/0 |
27/0 - |
|
ni |
39/0 - |
33/0 - |
|
27/0 - |
x2 |
80/0 |
|
33/0 - |
92/0 |
bv |
|
80/0 |
39/0 - |
89/0 |
mv |
نتایج حاصل از تخمین مشترک معادله پیشبینی سود غیرعادی (معادله 1) با سه معادله دیگر مدل اولسن، در نگاره 3 ارائه شده است. نگاه کلی به این نتایج نشان میدهد که همه ضرایب معادله، به جز عرض از مبدا آن ()، از لحاظ آماری در سطح اطمینان 99 درصد معنی دار هستند و ضریب تعیین بالای معادله (83/0) نیز نشانه قدرت توضیح دهندگی بالای مدل است.
نگاره 3- نتایج حاصل از تخمین معادله پیشبینی سود غیرعادی
ضریب |
مقدار برآورد شده |
آماره t |
آماره والد |
آماره معنی داری (p-value) |
|
13500 |
986/1 |
- |
0471/0 |
83/0 |
|
817/0 |
680/24 |
- |
0000/0 |
||
126/0- |
215/6- |
- |
0000/0 |
||
069/0 |
502/4 |
- |
0000/0 |
||
- |
- |
85/354 |
0000/0 |
مطابق با پژوهشهای پیشین (]5[،]8[، ]9[،]10[،]13[ و ]14[) ضریب متغیر مستقل سود غیرعادی جاری () مثبت و معنی دار است. که نمایانگر اثر افزایشی متغیر جزء غیرعملیاتی سود در پیشبینی سود غیرعادی آتی است، به طور معنی داری مخالف صفر (منفی) است. این مهم، فرضیه نخست پژوهش را تایید میکند: علاوه بر متغیرهای مستقل و ، متغیر یا همان جزء غیرعملیاتی سود نیز به پیشبینی سود غیرعادی آتی کمک میکند.
بر اساس آماره والد محاسبه شده و مقدار احتمال مربوط به آن (0000/0)، ضریب کل جزء غیرعملیاتی سود در معادله پیشبینی سود غیرعادی ()، از لحاظ آماری تفاوت معنی داری با صفر دارد. در اینجا باید توجه داشت که هر یک از ضرایب و و یا هر دوی آنها میتوانند به طور جداگانه معنیدار باشند، اما مجموع آنها از لحاظ آماری معنی دار نباشد! به هر حال، یافتههای بالا نشان میدهد که بین مجموع سودهای غیرعملیاتی و سود غیرعادی آتی ارتباطی معنی دار وجود دارد و بنابراین، میتوان گفت جزء غیرعملیاتی سود حسابداری از ویژگی "مربوط بودن به پیشبینی سود" برخوردار است.
نتایج حاصل از تخمین مشترک معادله پیشبینی جزء غیرعملیاتی سود (معادله 2) در نگاره 4 ارایه شده است.
نگاره 4- نتایج حاصل از تخمین معادله پیشبینی جزء غیرعملیاتی سود
ضریب |
مقدار برآورد شده |
آماره t |
آماره معنی داری (p-value) |
|
2028 |
237/0 |
8126/0 |
42/0 |
|
596/0 |
384/21 |
0000/0 |
||
074/0- |
416/8- |
0000/0 |
همان گونه که در این نگاره دیده میشود، ضریب متغیر جزء غیرعملیاتی سود جاری () در سطح اطمینان 99 درصد مثبت و معنی دار است. معنی دار بودن مقدار این ضریب، فرضیه سوم را مبنی براینکه جزء غیرعملیاتی سود از قابلیت پیشبینی برخوردار است، تایید میکند و مثبت بودن علامت آن، حکایت از این دارد که چنانچه مجموع اقلام غیرعملیاتی سود جاری، مثبت (افزاینده سود) باشد، پیشبینی میشود جمع اقلام غیرعملیاتی سود سال آتی نیز مثبت باشد و در مقابل، اگر مجموع اقلام غیرعملیاتی سود منفی باشد، انتظار میرود که مجموع این اقلام در سال بعد نیز رقمی منفی (کاهنده سود) باشد.
نگاره 5، تخمینهای مربوط به معادله 4 (معادله ارزش گذاری سود باقیمانده) به همراه آمارههای مربوط به آنها را نشان میدهد:
نگاره 5- نتایج حاصل از تخمین معادله ارزش گذاری
ضریب |
مقدار برآورد شده |
آماره t |
آماره والد |
آماره معنی داری(p-value) |
|
265534 |
020/8 |
- |
0000/0 |
79/0 |
|
758/3 |
967/20 |
- |
0000/0 |
||
202/1- |
861/10- |
- |
0000/0 |
||
048/0 |
587/0 |
- |
5572/0 |
||
- |
- |
70/154 |
0000/0 |
|
نگاره بالا نشان میدهد که همه ضرایب محاسبه شده به جز ضریب مربوط به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام ()، از لحاظ آماری معنی دار هستند و مدل از قدرت توضیح دهندگی بالایی برخوردار است ( 79/0=). به طور دقیقتر، ضریب ارزش گذاری متغیر سود غیرعادی جاری () مثبت و معنی دار است که این یافته با نتایج پژوهشهای پیشین ]8[،]9[، ]10[ مشابهت دارد. همچنین، ضریب افزایشی جزء غیرعملیاتی سود در معادله ارزش گذاری () از لحاظ آماری مخالف صفر است. بنابراین، طبق پیشبینی انجام شده (فرضیه چهارم)، جزء غیرعملیاتی سود در رابطه با ارزش شرکت، نسبت به سود غیرعادی و ارزش دفتری (به طور توامان) دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی است و یا به تعبیر اولسن، این جزء سود از ویژگی "ارتباط فزاینده با ارزش" برخوردار است. ضمناً، علامت ضریب فزاینده جزء غیرعملیاتی سود در معادله ارزش گذاری، منفی است.
از سویی، آماره والد گزارش شده در نگاره 5 نشان میدهد که علاوه بر و ، مجموع آنها () که ضریب کل ارزش گذاری جزء غیرعملیاتی سود نامیده شد نیز از لحاظ آماری معنیدار است. این یافتهها بیانگر آن است که همان گونه که پیشبینی میشد (فرضیه پنجم)، جزء غیرعملیاتی سود در ارزشیابی سهام شرکت دارای محتوای اطلاعاتی است یا به عبارت دیگر، جزء اخیر سود از ویژگی "ارتباط با ارزش" برخوردار است.
5. بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر، ویژگیهایی از جزء غیرعملیاتی سود حسابداری را که گمان میرود با ارزش سهام شرکت مرتبط باشد و آن را متأثر سازد، بررسی و تجزیه و تحلیل میکند. این تحلیل با استفاده از چارچوب ارزش گذاری اولسن ]17[ انجام میگیرد که در آن، مربوط بودن یک جزء سود با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، به توانایی آن جزء در پیشبینی سودهای غیرعادی آتی و نیز ثبات و پایداری خود آن جزء سود بستگی دارد. تخمینهای به دست آمده و آزمونهای انجام گرفته در بخش قبل، نشان داد که جزء غیرعملیاتی سود حسابداری در رابطه با پیشبینی سود غیرعادی آتی و همچنین در رابطه با ارزش گذاری حقوق صاحبان سهام محتوای اطلاعاتی مهمی، افزون بر سود غیرعادی جاری و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام دارد. یافتههای اخیر به طور تلویحی نشان میدهد که تفکیک سود به اجزای عملیاتی و غیرعملیاتی و دانستن این موضوع که چه بخشی از سود ویژه را جزء غیرعملیاتی تشکیل میدهد ، به پیشبینی سود غیرعادی (ارزش گذاری حقوق صاحبان سهام) کمک میکند، زیرا دو جزء تفکیک شده سود؛ یعنی سودهای عملیاتی و سودهای غیرعملیاتی توانایی مشابهی در پیشبینی سود غیرعادی، و کاربردهای مشابهی در ارزشیابی سهام شرکتها ندارند.
همچنین یافتههای پژوهش حاضر، بیانگر آن است که جزء غیرعملیاتی سود از دو ویژگی ارتباط با پیشبینی سود غیرعادی و ارتباط با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برخوردار است. باید توجه نمود در صورت فقدان این دو ویژگی، به ترتیب هنگام پیشبینی سود غیرعادی و ارزش گذاری حقوق صاحبان سهام، مجموع اجزای غیرعملیاتی سود یا همان جزء غیرعملیاتی سود، نامربوط تلقی می شد و جزء دیگر سود غیرعادی () همراه با ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام ()، کلیه اطلاعات اصلی و لازم را به منظور پبیشبینی سود غیرعادی آتی و تعیین ارزش سهام فراهم می نمود.
از سویی، نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم پژوهش نشان داد که جزء غیرعملیاتی سود حسابداری، دربردارندة درجاتی از خود همبستگی است و از اینرو، از ویژگی پیشبینیپذیری برخوردار است. واضح است که نتیجه اخیر با ادعای طرفداران مفهوم سود عملیات جاری مبنی بر این که اجزای غیرعملیاتی سود، ناپایدار و نامکرر هستند، مطابقت ندارد.
اولسن پیشبینی میکند، علامت ضریب ارزش گذاری جزء سود () بر اساس علامت ضریب آن جزء سود در معادله پیشبینی سود غیرعادی () تعیین میشود ( با هم علامت خواهد بود). به عبارت ساده تر، به عقیده اولسن، سرمایه گذاران سودهای غیرعملیاتی را به نحوی سازگار و متناسب با کاربردی که در پیشبینی سودهای آتی دارند، ارزش گذاری میکنند. از آنجا که بر اساس یافتههای پژوهش حاضر هم ضریب جز غیرعملیاتی سود در معادله پیشبینی سود غیرعادی و هم ضریب ارزش گذاری برآورد شده برای جزء غیرعملیاتی سود، هر دو منفی و معنی دار هستند، میتوان گفت پژوهش حاضر، شواهد اولیه ای را مبنی بر تأیید پیشبینی اخیر اولسن فراهم می آورد.
6. پیشنهادهای پژوهش
همان گونه که گفته شد، پژوهش حاضر، شواهدی را در تایید این پیشبینی اولسن فراهم می آورد که سرمایه گذاران، سودهای غیرعملیاتی را متناسب با کاربرد آنها در پیشبینی سودهای آتی، ارزش گذاری میکنند. بررسی و مطالعه دقیقتر این موضوع، نیازمند تخمین مدل اولسن با در نظر گرفتن محدودیتهای پیشنهادی اولسن بر روی ضرایب جزء غیرعملیاتی سود است که این مهم به پژوهشهای آتی واگذار میشود.
7. محدودیتهای پژوهش
در پایان، شایان یادآوری است که نتایج پژوهش حاضر تحت تأثیر صحت اطلاعات موجود در صورتهای مالی شرکتها و به ویژه تمایز و طبقهبندی صحیح اقلام عملیاتی و غیرعملیاتی سود، در این صورتهاست. این در حالی است که به نظر می رسد به طور نسبی در صورتهای مالی و یادداشتهای همراه شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران و بر مبنای استانداردهای حسابداری ایران، افشا و طبقه بندی کامل و مناسبی از اجزای غیرعملیاتی سود صورت نمی گیرد و حتی برخی اصول و رویههای موجود در این رابطه، مانند افشای عملیات متوقف شده، اقلام استثنایی، اقلام غیرمترقبه و ... نیز توسط شرکتها به طور صحیح، کامل و یکنواخت به کار گرفته نمیشود. به طوری که در جداسازی و افشای جداگانه اقلام اخیر، دقت و وسواس کافی به خرج داده نمیشود؛ همین مسأله که تامل و توجه مسئولان و متولیان امر را می طلبد، کار بررسی ویژگیهای اقلام غیرعملیاتی سود را به طور جداگانه و جزء به جزء، مشکل میسازد.