نویسندگان
1 استادیار دانشگاه الزهرا
2 عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور بیرجند
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
 Managers of companies try to satisfy investorsâ expectations through earnings management, and show profitability growth. Regarding the income smoothing motivation two hypotheses exist. According to the first hypothesis, managementâs intention is distortion of information and the second hypothesis indicates that managementâs intention is transferring and reporting their private information regarding future earnings. This study investigates the impact of income smoothing on stock price informative for firm performance evaluation. The Model that is used for hypothesis testing is Zarowinâs model (2002). Income smoothing is measured as (1) negative correlation between changes in accruals and changes in cash flows, and (2) the variation of net income relative to the variation in cash flows. We use 140 firms listed in Tehran stock exchange during a period of 1382-1386, as research sample. The results of study show, that firms with greater income smoothing have more informative stock prices about the firmâs future profitability and cash flows.
کلیدواژهها [English]
گزارشهای مالی، از منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیریهای اقتصادی به شمار میروند. از آنجایی که اطلاعات تهیه کنندگان و استفادهکنندگان یکسان نیست، بین مدیران و سرمایهگذاران عدم تقارن اطلاعات ایجاد میشود.عدم تقارن اطلاعات، وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایه گذاران، دارای اطلاعات افشا نشده بیشتری دربارة عملیات و دیگر خصیصههای شرکت هستند. همین امر سبب می شود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند.
هموارسازی سود عبارت است از تلاش مدیریت واحد تجاری برای کاستن نوسانهای غیرعادی سود، تا آن اندازه که اصول حسابداری و صلاحدید مدیریت اجازه داده باشند [1]. پدیده هموارسازی سود به طور بالقوه میتواند در رفتار استفاده کنندگان از صورتهای مالی مؤثر واقع گردد. بسیاری از سرمایه گذاران، سرمایه گذاری در شرکتهایی را ترجیح میدهند که از روند ثابت سودآوری برخوردارند، زیرا شرکتهایی که سود پرنوسان گزارش میکنند، نسبت به شرکتهایی که سودهای هموار گزارش میکنند، دارای ریسک بیشتری تصور میشوند.
اگرچه پدیده هموارسازی سود در دهههای اخیر به طور گستردهای در ادبیات حسابداری و مالی بررسی شده است، اما تاثیر اطلاعاتی آن در پیشبینی سودها و جریانهای نقدی آتی چندان شناخته شده نیست. این تحقیق برآن است که به بررسی منافع هموارسازی سود بپردازد. از سویی، اگر مدیران از اختیار خود برای انتقال ارزیابی خود از سودهای آتی استفاده کنند، هموارسازی سود از لحاظ پیشبینی سودهای آتی مفیدتر خواهد بود. به عبارت دیگر، در این حالت سود شرکتهایی که اقدام به هموارسازی سود میکنند، با استفاده از سودهای گذشته دارای قابلیت پیش بینی بیشتری است. از دیگر سوی، اگر مدیران بی آنکه دارای این گونه اطلاعات از وضعیت آتی شرکت باشند، سودهای شرکت را به صورتی غیرواقعی گزارش کنند، آن گاه هموارسازی سود دردسر ساز خواهد بود، چرا که بروز مشکلات در واحدهای دارای عملکرد ضعیف، در آیندهای نزدیک می تواند خطرناک باشد، و پنهان کردن مشکلات از طریق هموارسازی، کتمان واقعیتی است که سرانجام آن همچون شرکت انرون خواهد بود.
در ادامه مقاله، ابتدا مبانی نظری و پیشینه تحقیق ارائه میشود. سپس روش تحقیق شامل: فرضیات تحقیق، جامعه آماری و انتخاب شرکتها و مدلهای رگرسیونی برای آزمون فرضیات بیان شده است. در ادامه، برازش مدلهای تحقیق، یافتههای حاصل از آزمون فرضیات و تجزیه و تحلیل آن ارائه شده است. دربخش نهایی نیز نتیجه گیری تحقیق بیان شده است.
پیشینه تحقیق
هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر و صلاحدید مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینهها و درآمدها و یا انتقال آنها به سالهای بعد؛ به گونهای که باعث میشود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده برخوردار باشد. هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سهامداران و بازار سرمایه با ثبات و پویا نشان دهد. هموارسازی سود یک هدف روشن دارد و آن ایجاد جریان رشد ثابت در سود است. وجود این نوع دستکاری نیازمند آن است که شرکت سود زیادی داشته باشد تا بتواند ذخایر لازم را برای منظم کردن جریانها در هنگام نیاز تامین کند و به طور کلی، هدف آن، کاهش تغییرات سود است. محققان هموارسازی سود از این باور تبعیت میکنند که مشارکت کنندگان بازار با جریان ثابت سود گمراه مـــــیشوند. این باور براساس مشاهدات علَی و روش تخمین ریسک است. تغییرات سود معیاری برای ریسک است. بنابراین، اگر ما برای کل سود، تغییرات را کاهش دهیم، تصور بازار را از ریسک تغییر خواهیم داد.
این فرضیه که ممکن است شرکتها به طور تعمدی سود را هموار سازند، برای اولین بار توسط «هپ ورث» [9] بیان شد. هیپ ورث هیچ گونه آزمون تجربی انجام نداد و صرفا تحقیقاتی چند برای تکنیکهای احتمالی هموارسازی انجام داد. تکنیکهای حسابداری مطرح شده توسط هیپ ورث برای هموارسازی عبارت است از دستکاری در درآمد به منظور انتقال درآمد به سالهای آتی، روش قیمت گذاری موجودیها،روشهای محاسبه استهلاک و داراییهای نامشهود. این محقق همچنین مزیتهای هموارسازی را که شامل بهبود روابط با اعتباردهندگان، سرمایه گذاران و کارگران است، بیان نمود.
پس از ارائه نظریه هپ ورث، تحقیقات مختلفی درباره وجود پدیده هموارسازی سود و آثار آن بر بازار سرمایه صورت گرفت. به برخی از این تحقیقات در زیر اشاره شده است.
سابرامانیام (1996) [15] تعهدات اختیاری را بررسی کرد. یافتههای وی نشان داد، بازده سهام با تعهدات اختیاری کاملا در ارتباط است و اینکه تعهدات اختیاری باسود و جریان نقدی آتی شرکت ارتباط مثبتی داردو میتوان چنین نتیجه گرفت که تعهدات اختیاری اطلاعاتی درباره دورنمای آتی وضعیت شرکت ارائه میکند
میچلسون، واگنر و ووتون (1999) [13] ارتباط بین هموارسازی سود و عملکرد بازار را در بورس اوراق بهادار نیویورک مورد آزمون قرار دادند .نتایج نشان میدهد شرکتهایی که سودشان را هموارسازی میکنند، میانگین بالاتری از بازدههای غیرعادی سالانه در مقایسه با سایر شرکتها گزارش کرده، ارزش بالاتری دارند.
هانت و همکارانش (2000) [10] رابطه بین نوسانهای سود، مدیریت سود و ارزش سهام را بررسی کردند. آنها دریافتند، هموارسازی سود به تقویت رابطه سود و قیمت سهام منجر میشود. در نتیجه آنها ادعا میکنند، هموارسازی سود، سطح آگاهی دهندگی سودها را افزایش میدهد.
یانفن (2003) [18] به بررسی محتوای اطلاعاتی هموارسازی سود پرداخت. در این مقاله فرض میشود مدیران برای ارائه اطلاعاتی درباره وضعیت آتی شرکت اقدام به مدیریت سود میکنند. نتایج نشان میدهد، شرکتهایی که از عدم تقارن اطلاعاتی بیشتری برخوردارند. روشهای مدیریت سود را برای ارائه اطلاعات بیشتر درباره عملکرد آتی شرکت انتخاب میکنند. بررسی دقیق بازده سهام نشان میدهد، بازار سرمایه محتوای اطلاعاتی مدیریت سود را درک نموده، آن را در تعیین قیمت سهام دخیل میکند.
مارکارت و ویدمن(2004)[12] اثر مدیریت سود برارزش اطلاعات حسابداری را بررسی کردند. سوال مطرح شده در این مطالعه، این است که آیا مدیریت سود (به صورت فرصت طلبانه) برارزش مربوط به سود خالص و ارزش دفتری جهت تعیین قیمت سهام اثر میگذارد؟ نتایج نشان داد، ارزش اطلاعات مربوط سود خالص کاهش مییابد و مساله افشای مناسب اطلاعات میتواند بر نتایج اثر گذار باشد.
کرشین هیتر و ملوماد (2005) [7] به بررسی رابطه کیفیت سود با هموار سازی سود پرداختند. آنها نشان دادند، مدیرانی که با آگاهی از وضعیت مطلوب آینده اقدام به هموار سازی سود میکنند، با کاهش نوسانهای در سود و افزایش اطمینان سرمایه گذار نسبت به ثبات در سودآوری، به افزایش کیفیت سود گزارش شده منجر میشوند. آنها همچنین دریافتند که سودگزارش شده، امکان برآورد جریانهای نقدی آتی را برای سرمایه گذاران امکان پذیر می سازد.
گراهام (2005) [6] در پژوهشی با عنوان کاربردهای اقتصادی گزارشهای مالی شرکتها به این مساله اشاره می کند، که حدود 97 درصد شرکتهای اصلی تجزیه و تحلیل مالی در بررسی های خود شرکتهای هموار کننده سود را ترجیح میدهند، زیرا آنها معتقدند که کاهش نوسانهای سود به کاهش هزینه سرمایه شرکت منجر شده، همچنین دقت بیشتر تحلیلگران در پیش بینی سود را همراه خواهد داشت.
توکر و زاروئین )2006) [16] به بررسی اثر هموارسازی بر افزایش سطح آگاهی دهندگی سود درباره سودهای آتی و جریانهای نقدی پرداختند. در این تحقیق از رویکرد کولینز و همکاران (1994) استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد، شرکتهای هموارکننده سود اطلاعات بیشتری درباره سودآوری آتی ارائه میکنند.
قائمی (1382)[2] " تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" را مطالعه نمود . نتایج کلی به دست آمده از این تحقیق، نمایانگر آن است که هموارسازی را نمیتوان ابزاری مؤثر بر بازده سهام شرکتها دانست.
کریمی (1385)[4] به بررسی نقش مدیریت سود در بازار سرمایه پرداخت. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین نرخ رشد قیمت سهام شرکتهای با هموارسازی سود نسبت به شرکتهای مشابه وجود ندارد.
صمدی (1388)[3] در مطالعهای به بررسی تأثیر هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی آن پرداخت. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای تحقیق نشان میدهد هموارسازی سود، توانایی سودهای گذشته و جاری را در پیشبینی سود و جریانهای نقدی عملیاتی آتی افزایش میدهد، در حالی که توانایی مذکور در پیشبینی اقلام تعهدی آتی از طریق هموارسازی سود افزایش نمییابد.
حقیقت و رایگان (1387) [1] به بررسی نقش هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی سودها در خصوص پیش بینی سودهای آتی پرداختند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که قیمت جاری سهام شرکتهایی که بیشتر اقدام به هموارسازی سود کرده اند، حاوی اطلاعات کمتری درباره سودها و جریانهای نقدی آتی بوده است. بنابراین هموارسازی سود، بیشتر به قصد تحریف- و نه انتقال اطلاعات محرمانه مدیریت- انجام شده است.
فرضیات تحقیق
با توجه به پیوستگی چرخۀ عملیات تجاری، زمانی که یک واحد تجاری به تدریج درآمدهای جاری خود را شناسایی میکند، اطلاعات با اهمیتی درباره درآمدهای آتی خود دراختیار دارد. هرچه اطلاعات واحد تجاری دربارۀ آینده بیشتر باشد، با توفیق بیشتری میتواند روند سودهای خود را هموار سازد. همچنین، اطلاعات دربارۀ درآمدهای آتی قبل ازآنکه توسط واحد تجاری شناسایی شود، به خوبی در رفتار گزارشگری آن آشکار میشود. این اطلاعات در تغییرات قیمت جاری سهام اعمال میشود. بنابراین، تغییر در قیمت جاری سهام، تغییر در انتظارات سرمایه گذاران دربارۀ درآمدهای آتی را در خود دارد. در این تحقیق قدرت این رابطه به وسیلۀ ضریب پاسخ سودهای آتی(FERC) در چارچوب مدل زاروئین (2002) [19] اندازه گیری میشود. اگر هموارسازی سود، سودها را از نظر اطلاعاتی مفیدتر سازد، آنگاه بازدهها باید اطلاعات بیشتری را دربارۀ سودهای آتی در خود داشته باشند و FERC شرکتهای دارای سود هموارتر باید بیشتر باشد. و اگر هموارسازی سود صرفاً تحریف اطلاعات باشد، آنگاه بازدهها اطلاعات کمتری را دربارة سودهای آتی منعکس نموده، FERC شرکتهای دارای سود هموارتر باید کمتر باشد.
به منظور بررسی مساله فوق دو فرضیه به شرح زیر ارائه گردید:
فرضیه اول : قیمت سهام شرکتهایی که سود هموارتری دارند، اطلاعات بیشتری درباره سودآوری آتی شرکت دارد.
فرضیه دوم : قیمت سهام شرکتهایی که سود هموارتری دارند، اطلاعات بیشتری درباره جریانهای نقدی آتی شرکت ارائه می دهد.
جامعه و نمونه آماری
محدوده مکانی این تحقیق شامل شرکتهای پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران است. جامعه آماری این تحقیق دربرگیرنده شرکتهایی است که سهام آنها طی سالهای 1378 تا پایان 1386 در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده است. برای انتخاب نمونه دو ویژگی مد نظر قرار گرفت: 1.شرکت جزو شرکتهای سرمایهگذاری و واسطه گری مالی نباشد؛ 2. شرکتهایی که سال مالی آنها به 29/12 ختم میشود. نمونه به دست آمده شامل 140 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. به منظور برآورد پارامترهای مدل تعدیل شده جونز از دادههای مربوط به سالهای 1381-1378 و برای آزمون مدل تعدیل شده جونز از اطلاعات مربوط به دوره 1386-1382 استفاده شد.
روش تجزیه و تحلیل دادهها
در این تحقیق، رابطه بین تغییر در انتظارات سرمایه گذاران نسیت به سودآوری آتی شرکت و تغییر در قیمت سهام آن شرکت به وسیله ضریب پاسخ سودهای آتی(FERC) در چارچوب مدل زاروئین (2002) اندازه گیری میشود .اگر هموارسازی سود، سودها را از نظر اطلاعاتی مفیدتر سازد، آنگاه بازدهها باید اطلاعات بیشتری را دربارۀ سودهای آتی در خود داشته باشند و FERC شرکتهای دارای سود هموارتر باید بیشتر باشد. و اگر هموارسازی سود صرفاً تحریف اطلاعات باشد، آنگاه بازدهها اطلاعات کمتری را دربارۀ سودهای آتی منعکس نموده، FERC شرکتهای دارای سود هموارتر باید کمتر باشد.
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + ut
که در آن داریم:Rt، بازده خرید و نگهداری برای سال مالی t ؛Et، سود هر سهم برای سال مالی t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t؛Et-1، سود هر سهم برای سال مالی 1-t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t؛Et+1، سود هر سهم برای سال مالی 1+t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t؛Rt+1، بازده خرید و نگهداری برای سال مالی 1+t.
با توجه به تحقیقات وارفیلد و ویلد (1992) [17]، اتردج و دیگران (2005) [5] و توکر و زاروئین (2006)، b1 را ضریب عکس العمل سود می نامند. این ضریب درجه ای از بازده را متناظر با سود همان زمان منعکس می کند. اینجا b2 ضریب عکس العمل سود پیشبینی شده است که بیانگر میزان رابطه بین بازدهها و سود آتی است.
به منظور تعیین عکس العمل جریان نقدی آتی مدل زیر تخمین زده شده است:
Rt = a + b0CFt-1 + b1CFt + b2CFt+1 + c0ACCt-1 + c1ACCt + c2ACCt+1 + b3Rt+1 + ut
که در آن CFt-1 جریان وجه نقد برای سال مالی 1-t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t، CFt جریان وجه نقد برای سال مالی t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالیt و CFt+1 جریان وجه نقد برای سال مالی1+ t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی tو ACCt-1 تعهدات سال مالی 1-t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t، ACCt تعهدات سال مالی t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t و ACCt+1 تعهدات سال مالی 1+t تقسیم بر قیمت سهام در ابتدای سال مالی t هستند. در این مدل ضریب مورد نظر b2 (ضریب عکس العمل جریانهای نقدی آتی) است. این ضریب نشانگر آگاهی دهندگی است. هر چه مقدار این ضریب بیشتر باشد، بازده سال جاری دربرگیرنده اطلاعات بیشتری درباره جریهای نقدی آتی خواهد بود.
اکنون به بررسی این مساله میپردازیم که آیا در شرکتهای دارای سود هموارتر (مساله هموارسازی مدنظر نیست) بازده سهام از سطح آگاهی دهندگی بالاتری برخوردار است؟ بدین منظور 1) ضریب پیرسون تغییرات در اقلام تعهدی کل و جریانهای نقدی عملیاتی (ΔACC, ΔCFO) Corr در فاصله سالهای t و4 t- محاسبه میشوند (تمام متغیرها تقسیم بر دارائیهای ابتدای دوره سال tشده اند.) و 2) نسبت انحراف استاندارد سود به انحراف استاندارد جریان وجه نقد عملیاتی δNI/δcfo در فاصله سالهای t و3 t- محاسبه می شوند (تمام متغیرها تقسیم بر داراییهای ابتدای دوره سال tشدهاند.) به منظور کنترل تأثیرات صنعت و زمان، ضرایب محاسبه شده به طور مجزا در هر یک از صنایع بین (0و1) رتبه بندی میشوند. رتبه حاصله به عنوان متغیر Dt تعریف شده، با استفاده از آن مدل رگرسیون زیر اجرا می شود:
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
ضریب مورد نظر در این مدل β2 است. ضریب منفی β2 بدین معناست که شرکتهای دارای سود هموارتر ضریب عکس العمل سود آتی و ضریب عکس العمل جریان وجه نقد آتی بالاتری خواهند داشت. لذا قیمت سهام شرکتهای دارای سود هموار محتوای اطلاعاتی بیشتری درباره وضعیت آتی شرکت خواهد داشت و ضریب مثبت β2 مفهوم عکس دارد.
در مرحله بعد به بررسی این مساله میپردازیم که آیا شرکتهای هموارکننده سود به افزایش محتوای اطلاعاتی قیمت سهام درباره وضعیت آتی شرکت منجر میشوند؟ در مراحل قبل مدلها نشان خواهند داد، قیمت سهام شرکتهای دارای سود هموار، اطلاعات بیشتری درباره میزان سودآوری و جریانهای نقدی آتی شرکت ارائه میکند. از آنجایی که سود هموار اغلب شرکتهای پذیرفته شده در بورس عمدتا بر اساس تکنیک های هموارسازی سود حاصل میشود، لذا می توان نتیجه گرفت که هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی قیمت سهام اثر میگذارد. برای اطمینان از این مساله لازم است معیارهای هموار سازی سود در مدلهای فوق جایگزین شود.
با استفاده از مدل تعدیل شده جونز، تعهدات اختیاری محاسبه میشود وبا استفاده از آن معیارهای هموارسازی سود محاسبه میشود.
مدل ارائه شده جونز به شرح زیر است:
Accruals t = a (1/Assets t-1) + b ΔSales t + c PPE t
در این رابطه، Accruals معرف مجموع اقلام تعهدی، Assets مجموع داراییها،Sales مجموع درآمد (فروش) و PPE اموال، ماشین آلات و تجهیزات ناخالص است. پس از تخمین پارامترهای مدل (1) ازطریق مدلهای سری زمانی و یا مقطعی، اقلام تعهدی غیر اختیاری (NDAP) به شرح زیر برای دوره برآورد حساب میشوند:
NDAP = NI – CFO
در این رابطه، NI سود خالص قبل از اقلام غیر مترقبه و CFO جریان وجه نقد عملیاتی است. در مرحله آخر اقلام تعهدی اختیاری (DAP) به شرح زیر محاسبه میشود:
DAP= Accruals - NDAP
مدل جونز با افزوده شدن متغیر بازده داراییها (ROA) به عنوان یک متغیر کنترلی توسط کوتاری و همکاران تعدیل گردید، زیرا تحقیقات قبلی (دیچو و همکاران 1955 [4]، کوتاری و همکاران 2005 [8]) به این نتیجه رسیده اند که مدل جونز برای واحدهای دارای عملکرد خوب یا ضعیف مناسب نیست. مدل حاصله به شرح زیر است:
Accrualst .a(1/ Assetst−1 ) bΔSalest +cPPEt dROAt +et
که در آن؛ تعریف متغیرها مشابه تعریف ارائه شده در مدل جونز است و ROA ( بازده داراییها) به عنوان یک متغیر کنترلی افزوده شده است.
براساس اطلاعات به دست آمده از مدل فوق، معیارهای هموارسازی سود، یعنی :1) ضریب پیرسون بین تغییرات در اقلام تعهدی اختیاری و سود از پیش تعیین شده اختیاری Corr(Δ DAP,ΔPDI) در فاصله سالهای t و 4t- محاسبه میشوند (تمام متغیرها تقسیم بر دارائیهای ابتدای دوره سال tشدهاند.) و 2) نسبت انحراف استاندارد سود به انحراف استاندارد سود از پیش تعیین شده اختیاری δNI/δPDI در فاصله سالهای t وt-3 محاسبه می شوند (تمام متغیرها تقسیم بر دارائیهای ابتدای دوره سال tشده اند.) به منظور کنترل تأثیرات صنعت و زمان، ضرایب محاسبه شده به طور مجزا در هر یک از صنایع بین (0و1) رتبه بندی میشوند. رتبه حاصله به عنوان متغیر Dt تعریف شده و با استفاده از آن مدل رگرسیون زیر اجرا میشود:
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
ضریب مورد نظر در این مدل β2 است. ضریب منفی β2 بدین معناست که شرکتهای هموارکنندهتر سود ضریب عکس العمل سود آتی و ضریب عکس العمل جریان وجه نقد آتی بالاتری خواهند داشت. لذا قیمت سهام شرکتهای دارای سود هموار محتوای اطلاعاتی بیشتری درباره وضعیت آتی شرکت خواهد داشت و ضریب مثبت β2 مفهوم عکس دارد.
یافتههای تحقیق و نتایج
به منظور بررسی اثر هموارسازی سود بر محتوای اطلاعاتی قیمت سهام، ابتدا لازم است رابطه بازده و سود آتی ( عکس العمل آتی سود) بررسی گردد. مدل به کار رفته در این تحقیق، مدل زاروئین (2002) است که با استفاده و تکمیل مدل کولینز و همکاران (1994) [3]، مدل پیشنهادی برای آزمون این رابطه به دست آمده است.
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + ut
با توجه به تحقیق زاروئین (2002)، b1 ضریب واکنش سود نامیده میشود. این ضریب بیانگر میزان محتوای اطلاعاتی قیمت سهام درباره سود سال جاری است. و b2 ضریب واکنش سود آتی است که بیانگر میزان محتوای اطلاعاتی قیمت سهام درباره سود آتی است. ضریب b1 و b2 باید مثبت و b1 > b2 باشد، زیرا بازده سال جاری تحت تاثیر سود سال جاری تحقق یافته و قابل مشاهده است، در حالی که سود آتی براساس شواهد موجود قابل پیش بینی بوده، ولی هنوز تحقق نیافته است.
نتایج حاصل از آزمون این مدل به شرح زیر است:
جدول 1. تحلیل رگرسیون رابطه بازده و سود آتی
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + ut
متغیرها |
Beta |
آمارهی t |
سطح معنی داری |
(Constant) |
18.12355 |
6.077789 |
0.000 |
Et-1 |
4.862387 |
0.560827 |
0.575 |
Et |
37.86661 |
4.360198 |
0.000 |
Et+1 |
3.67107 |
3.595491 |
0.000 |
Rt+1 |
0.09936- |
1.82884- |
0.067 |
R2 تعدیل شده 86. 0 |
R2 92. 0 |
||
آماره F 329.14 |
سطح معنی داری 0.000 |
||
آماره دوربین-واتسون 6.1 |
تعداد مشاهدات 560 |
همان طور که در جدول 1 مشاهده میشود، ضریب b1 و b2 مثبت و معنیدار بوده، b1 > b2 است. این بدین معناست که در دوره تحقیق با اطمینان 99% اطلاعات مربوط به سود سال جاری و سود سال آتی در قیمت سهام منعکس شده است.
در مرحله بعد محتوای اطلاعاتی سود آتی درباره جریانهای نقدی و اقلام تعهدی بررسی میشود. زاروئین (2002) بیان میکند، هموارسازی سود انحرافات در سود را کاهش میدهد و به افزایش قابلیت پیش بینی سود در سالهای آتی منجر شده و در نتیجه، ضریب واکنش سود آتی را افزایش خواهد داد. بنابراین، اگر سود آتی به کار رفته در مدل (3) به عنوان یک متغیر که براساس محتوای اطلاعاتی سودهای دورههای قبل استنباط شده است، در نظر گرفته شود، مطمئنا ضریب واکنش سود آتی با معیارهای هموارسازی سود به طور منفی تغییر میکند. به منظور بررسی این مساله، زاروئین سود را به اجزای جریان وجه نقد عملیاتی و تعهدات تقسیم و با استفاده از مدل زیر نتایج را تحلیل می کند:
Rt = a + b0CFt-1 + b1CFt + b2CFt+1 + c0ACCt-1 + c1ACCt + c2ACCt+1 + b3Rt+1 + ut (4)
انتظار می رود، ضرایب در مدل (4) مشابه با ضرایب موجود در مدل (3) باشد؛ بدین معنی که ضرایب جریان وجه نقد جاری و آتی و تعهدات جاری و آتی (c2 b1, b2, c1,) باید مثبت و ضرایب b0 و c0 منفی باشند. همچنین روابط b1 > b2 و c1 > c2 نیز برقرار باشد.
نتایج حاصل از این مدل رگرسیون در جدول2 نشان داده شده است. همان طور که مشاهده میشود، ضرایب مدل با پیش بینیهای انجام گرفته در مدل مبنا مطابقت دارد. برمبنای تحقیقات انجام شده درباره قیمت گذاری جریان نقد و تعهدات جاری توسط رای برن(1989) [14]، بوون و همکاران (1989)[2] و لوانت و زاروئین (1990) [11] انتظار می رود تعهدات نسبت به جریان وجه نقد از قابلیت پیش بینی بیشتری برخوردار باشد؛ یعنی b2 < c2 که نتایج به دست آمده موید این مطلب است. این بدین معناست که در دوره تحقیق با اطمینان 99% اطلاعات مربوط به جریان وجه نقد عملیاتی و تعهدات سال جاری و سال آتی در قیمت سهام منعکس شده است.
جدول2. مدل رگرسیون عکس العمل جریان وجه نقد آتی
Rt = a + b0CFt-1 + b1CFt + b2CFt+1 + c0ACCt-1 + c1ACCt + c2ACCt+1 + b3Rt+1 + ut
متغیرها |
Beta |
آماره ی t |
سطح معنی داری |
(Constant) |
1900.274 |
6.649592 |
0.000 |
CFt-1 |
33.9669- |
4.14553- |
0.000 |
CFt |
3.57002 |
3.437725 |
0.000 |
CFt+1 |
9.673704 |
2.066391 |
0.039 |
ACCt-1 |
29.6423- |
4.58178- |
0.000 |
ACCt |
21.92892 |
2.872303 |
0.004 |
ACCt+1 |
14.1621 |
3.733723 |
0.000 |
Rt+1 |
0.031- |
0.60848- |
0.54 |
R2 تعدیل شده 0.107 |
R2 0.118 |
||
آماره F 681.10 |
سطح معنی داری 0.000 |
||
آماره دوربین-واتسون 667.1 |
تعداد مشاهدات 560 |
در این مرحله، سطح آگاهی دهندگی بازده سهام در شرکتهای دارای سود هموارتر (بدون درنظر گرفتن مساله هموارسازی سود) در طی دوره تحقیق بررسی میگردد. برای این منظور، از مدل رگرسیون زیر استفاده می گردد:
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
ضریب مورد نظر در این مدل β2 است. ضریب منفی β2 بدین معناست که شرکتهای دارای سود هموارتر ضریب عکس العمل سود آتی و ضریب عکس العمل جریان وجه نقد آتی بالاتری خواهند داشت. لذا قیمت سهام شرکتهای دارای سود هموار، محتوای اطلاعاتی بیشتری درباره وضعیت آتی شرکت در بردارد و ضریب مثبت β2 مفهوم عکس دارد. در جدول (3) نتایج مربوط به مدل رگرسیون فوق با در نظر گرفتن معیار اول و در جدول (4) نتایج مربوط به این مدل با در نظر گرفتن معیار دوم نمایش داده شده است.
جدول3. مدل رگرسیون محتوای اطلاعاتی بازده سهام در شرکتهای دارای سود هموار
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
متغیرها |
Beta |
آماره ی t |
سطح معنی داری |
(Constant) |
30.15865 |
5.92654 |
0.000 |
Et-1 |
11.17643 |
0.48379 |
0.028 |
Et |
28.03098 |
1.9468 |
0.052 |
|
29.24568 |
1.802404 |
0.069 |
Rt+1 |
0.11983- |
1.45186- |
0.147 |
Dt |
24.8387- |
2.80042- |
0.005 |
DtEt-1 |
4.82867- |
0.11555- |
0.008 |
DtEt |
7.82467- |
0.30369- |
0.061 |
D tEt+1 |
10.6488- |
0.3294- |
0.041 |
DtRt+1 |
0.193264 |
1.404043 |
0.160 |
R2 تعدیل شده 0.66 |
R2 0.81 |
||
آماره F 681.10 |
سطح معنی داری 0.000 |
||
آمارهدوربین-واتسون 5.1 |
تعداد مشاهدات 560 |
همان طور که نتایج حاصله در جدول 3 نشان میدهد، ضرایب Etو Et+1 مثبت و ضریبD tEt+1 منفی است. همچنین رابطه b1 > b2 برقرار است. این بدین معناست که در سطح اطمینان 95% شرکتهای دارای سود هموارتر ضریب عکس العمل سود آتی بالاتری دارند. بنابراین، بازده سهام شرکتهایی که در سریهای زمانی سود هموارتری را گزارش نموده اند، از اطلاعات بیشتری درباره عملکرد آتی شرکت برخوردارند.
جدول4:. مدل رگرسیون محتوای اطلاعاتی بازده سهام در شرکتهای دارای سود هموار
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
متغیرها |
Beta |
آماره ی t |
سطح معنی داری |
(Constant) |
14.17453 |
2.557383 |
0.010 |
Et-1 |
43.588- |
1.74986- |
0.080 |
Et |
92.38788 |
3.710281 |
0.000 |
Et+1 |
54.62964 |
3.421605 |
0.000 |
Rt+1 |
0.13761- |
1.51568- |
0.130 |
Dt |
7.941345 |
0.875738 |
0.381 |
DtEt-1 |
59.46111 |
2.000126 |
0.045 |
DtEt |
65.9129- |
2.16136- |
0.031 |
D tEt+1 |
35.2479- |
1.52455- |
0.027 |
DtRt+1 |
0.01327- |
0.07233- |
0.942 |
R2 تعدیل شده |
0.099 |
R2 |
0.113 |
آماره F |
211.10 |
سطح معنی داری |
0.000 |
آماره دوربین-واتسون |
65.1 |
تعداد مشاهدات |
560 |
همان طور که نتایج حاصله در جدول 4 نشان میدهد، ضرایب Etو Et+1 مثبت و ضریبD tEt+1 منفی است. همچنین رابطهb1 > b2 برقرار است. این نتایج مشابه نتایج حاصله در تحقیق زاروئین (2002) است. این بدین معناست که در سطح اطمینان 95% شرکتهای دارای سود هموارتر ضریب عکس العمل جریان وجه نقد آتی بالاتری دارند. بنابراین، قیمت سهام شرکتهایی که در سری های زمانی سود هموارتری را گزارش نموده اند، از اطلاعات بیشتری درباره میزان سودآوری و جریانات نقدی آتی شرکت برخوردارند.
در آزمون مدلهای رگرسیون بالا، نتایج نشان داد، قیمت سهام شرکتهایی که در دوره زمانی تحقیق سود هموارتری گزارش میکنند، از محتوای اطلاعاتی بالاتری درباره سود و جریان نقدی برخوردار است، اما این احتمال وجود دارد که معیارهای به کار رفته در مدلهای فوق تغییرات ذاتی تعهدات را منعکس کرده باشند. در واقع، به دلیل اینکه در مرحله قبل تعهدات اختیاری و غیر اختیاری از یکدیگر جدا نشدند، نمیتوان نتایج را به معنای مفید بودن هموارسازی سود برای بازار سرمایه و سرمایه گذار تلقی نمود. لذا در این مرحله با استفاده از مدل تعدیل شده جونز توسط کوتاری (2005) تعهدات اختیاری محاسبه گردیده و از معیارهای ذکر شده و مدل رگرسیون زیر برای بررسی این مساله استفاده شده است.
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
در جدول (5) نتایج مربوط به مدل رگرسیون فوق با در نظر گرفتن معیار اول برای آزمون فرضیه اول و در جدول (6) نتایج مربوط به این مدل با در نظر گرفتن معیار دوم برای آزمون فرضیه دوم نمایش داده شده است.
جدول5. مدل رگرسیون محتوای اطلاعاتی بازده سهام در شرکتهای هموارکننده سود
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
متغیرها |
Beta |
آماره ی t |
سطح معنی داری |
(Constant) |
12.41018 |
2.051911 |
0.040 |
Et-1 |
12.87926 |
0.683965 |
0.494 |
Et |
50.46867 |
1.863556 |
0.062 |
Et+1 |
36.09044 |
1.902573 |
0.057 |
Rt+1 |
0.02322- |
0.21288- |
0.831 |
Dt |
10.91903 |
1.12721 |
0.60 |
DtEt-1 |
6.62276- |
0.25279- |
0.052 |
DtEt |
9.36324- |
0.27426- |
0.043 |
D tEt+1 |
27.4924- |
1.10611- |
0.042 |
DtRt+1 |
0.14839- |
0.76019- |
0.447 |
R2 تعدیل شده |
0.076 |
R2 |
0.091 |
آماره F |
131.6 |
سطح معنی داری |
0.000 |
آماره دوربین-واتسون |
6.1 |
تعداد مشاهدات |
560 |
همان طور که نتایج حاصله در جدول 5 نشان میدهد، ضرایب Etو Et+1 مثبت و ضریبD tEt+1 منفی است. همچنین، رابطه b1 > b2 برقرار است. این نتایج مشابه نتایج به دست آمده در جدول (3) و مؤید نتایج به دست آمده است.
جدول6. مدل رگرسیون محتوای اطلاعاتی بازده سهام در شرکتهای هموارکننده سود
Rt = a + b0Et-1 + b1Et + b2Et+1 + b3Rt+1 + αDt + β0DtEt-1 + β1DtEt + β2DtEt+1 + β3DtRt+1 + ut
متغیرها |
Beta |
آماره ی t |
سطح معنی داری |
(Constant) |
13.62849 |
2.481356 |
0.013 |
Et-1 |
24.80451 |
1.091342 |
0.275 |
Et |
54.05116 |
2.675868 |
0.007 |
Et+1 |
26.04415 |
1.567071 |
0.017 |
Rt+1 |
0.03794- |
0.38624- |
0.699 |
Dt |
4.193918 |
0.473577 |
0.035 |
DtEt-1 |
22.5268- |
0.76099- |
0.046 |
DtEt |
19.3626- |
0.65014- |
0.015 |
D tEt+1 |
13.58- |
0.64533- |
0.018 |
DtRt+1 |
0.08651- |
0.45079- |
0.625 |
R2 تعدیل شده |
0.75 |
R2 |
0.9 |
آماره F |
109.6 |
سطح معنی داری |
0.000 |
آماره دوربین-واتسون |
58.1 |
تعداد مشاهدات |
560 |
همان طور که نتایج حاصله در جدول 6 نشان میدهد، ضرایب Etو Et+1 مثبت و ضریبD tEt+1 منفی است. همچنین رابطهb1 < b2 برقرار است. این نتایج مشابه نتایج بدست آمده در جدول (4) و مؤید نتایج به دست آمده است.
نتیجه گیری
با توجه به نتایج تحقیق، هموارسازی سود توانایی افزایش محتوای اطلاعاتی قیمت سهام درباره میزان سود آوری و جریانهای نقدی آتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را دارد.
در این تحقیق، رابطه هموار سازی سود و محتوای اطلاعاتی قیمت سهام بررسی شد. هموارسازی سود به عنوان مدیریت اقلام تعهدی به منظور کاهش نوسانهای سود در دورههای زمانی تعریف شد و محتوای اطلاعاتی قیمت سهام به عنوان میزان اطلاعات منعکس شده در بازده جاری سهام درباره سود یا جریانهای نقدی آتی تلقی گردید. هموارسازی سود براساس نسبت تغییرات سود خالص به تغییرات جریان وجه نقد عملیاتی یا، همبستگی بین تغییرات در اقلام تعهدی و تغییرات در جریان وجه نقد عملیاتی محاسبه گردید. براساس مدلهای رگرسیون، آزمون فرضیات تحقیق صورت گرفت.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه تحقیق نشان داد، هموارسازی سود میتواند سطح محتوای اطلاعاتی قیمت سهام درباره وضعیت آتی عملکرد شرکت را افزایش دهد، که در این صورت میتوان هموارسازی سود را دارای اطلاعات مثبت برای بازار سرمایه تلقی نمود. نتایج این تحقیق در راستای نتایج تحقیقات انجام شده توسط توکر و زاروئین (2006)، زاروئین (2002) و صمدی (1387) است. مدیریت شرکتها سعی می کنند با تقدم و تاخر در ثبت اقلام درآمد و هزینه، تغییرات سود در طی دوره های مالی را کم کنند تا بتوانند از این طریق شرکت خود را با ثبات و پویا نشان دهند. سرمایه گذاران نیز نوسانهای سود را به عنوان معیار مهم ریسک کلی شرکت قلمداد میکنند و سود هموارتر را یکی از عوامل کاهنده ریسک میدانند. بنابراین، انتظار میرود پدیده هموار سازی سود بتواند نیازها و ترجیحات هر دو طرف (مالک و نماینده) را برآورده ساخته، تاثیر مثبتی بر عملکرد بازار داشته باشد.
همچنین نتایج نشان داد،، قیمت سهام شرکتهایی که اقدام به هموارسازی سود نمودهاند، محتوای اطلاعاتی بیشتری درباره وضعیت جریانهای نقدی آتی شرکت دارند. سرمایه گذاران علاوه بر توجه به میزان سود آوری، میزان جریانهای نقدی شرکت را یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد شرکت تلقی میکنند که در مدل تعیین ارزش سهام نقش کلیدی ایفا میکند. با وجود سیستم تعهدی حسابداری، سرمایه گذاران برای دسترسی به اطلاعات جریان نقد آتی، از سود خالص حسابداری و پیش بینی سود استفاده میکنند، در حالی که سود حسابداری خود دستخوش تغییراتی جهت هموار سازی سود گردیده است. بنابراین، از آنجا که پدیده هموارسازی سود برای بازار سرمایه مفید است و بر محتوای اطلاعات قیمت سهام درباره سود آوری آتی شرکت تاثیر میگذارد، انتظار می رود بر محتوای اطلاعاتی قیمت سهام درباره میزان جریانهای نقدی آتی شرکت نیز تاثیرگذار و مفید باشد.
پیشنهادها
1- در تحقیقات آتی میتوان نقش سرمایه گذاران نهادی را از این منظر که مالکیت نهادی تفاوتی در سطح نتایج حاصله ایجاد می کند یا خیر، بررسی نمود.
2- در تحقیقات آتی پیشنهاد میشود با افزایش دورههای زمانی تحقیق، نتایج بر اساس نوع صنعت و ارائه پیش بینی سود توسط مدیران به صورت مجزا ارائه شود. در این صورت میتوان اثر عامل صنعت و دقت در پیش بینی سود را نیز بر این روابط تجزیه و تحلیل نمود.
محدودیتهای پژوهش
1- در تحقیقات مالی دسترسی به اطلاعات کامل و صحیح رکن اصلی محسوب میشود. در این پژوهش فقدان اطلاعات مورد نیاز در مورد برخی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به حذف برخی شرکتها منجر گردید.
2- در این تحقیق به دلیل محدودیت اطلاعاتی، سود آتی به عنوان سود واقعی تحقق یافته سال بعد از سال t تعریف گردید. به هر حال، جایگزینهای دیگر سود آتی میتواند نتایج دیگری دربر داشته باشد.