نویسندگان
1 دانشیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
2 کارشناسی ارشد حسابداری و مدرس دانشگاه پیام نور کرمان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
 This study investigates whether taxes affect conservatism in financial reporting and the relevance of the resulting financial accounting data for valuation purposes or not. Research method is cross-sectional regression. Sample consists of 123 firms in Tehran Stock Exchange (TSE) and sample spans the period 2005 â 2009. To test H1, H2 used two adjusted equation based on Terry J. Shevlin. Results indicate that firms with large positive difference between cash flows from operations and taxable income are the most conservative but firms with large negative difference between cash flows from operations and taxable income are not less conservative. In addition, I examine whether the value relevance of financial accounting information is impaired for firms that are influenced by taxation. The evidence in my value relevance tests is generally consistent with the value relevance in financial reporting information not necessarily being decreased when tax rules influence financial reporting incentives rather being increased.
کلیدواژهها [English]
رشد بازار سرمایه و اهمیت آن در جذب سرمایهها و پس اندازهای کوچک و هدایت آن به بخشهای اقتصادی به منظور توسعه شرکتهای موجود و ایجاد شرکتهای جدید امری انکار ناپذیر است. برای تحقق این هدف و به منظور هدایت صحیح تصمیمگیریها در این راستا، اطلاعات نقش اساسی در عملکرد بازار سرمایه ایفا می کند. در امور اقتصادی نیز، تصمیمگیری مستلزم دستیابی به سه مورد است که عبارتند از: وجود امکان شناسایی انتخابهای مختلف، تعیین آثار انتخابها و در نهایت، انتخاب بهترین پیمودن این سه مرحله نیازمند وجود اطلاعات است، زیرا نبود اطلاعات موجب میشود تا فرآیند تصمیم گیری مبهم باشد[7].
ارقام و گزارشهای مالی بخشی از دادهای مورد نیاز در فرآیند تصمیم گیری است، به طوری که طبق بیانیه شماره یک مفاهیم گزارشگری مالی [14] هدف اصلی حسابداری، فراهم آوردن اطلاعاتی است که آثار مالی معاملات، عملیات و رویدادهای مؤثر بر وضعیت مالی و نتایج عملیات واحد تجاری را بیان میکند، و از این طریق سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان را در قضاوت و تصمیم گیری اقتصادی یاری میدهد. سیستم حسابداری از طریق گزارش فعالیتهای مالی واحد تجاری این قابلیت را به وجود میآورد تا اطلاعاتی را درباره آنچه دیگران از آن آگاه نیستند، به آنها منتقل کند. در این راستا، صاحبنظران و اندیشمندان دانشگاهی انجام پژوهشهای تجربی را در ارتباط با کیفیت گزارشگری مالی مورد توجه قرار دادهاند تا بتوانند در این خصوص نقش مفیدی ایفا کنند. پژوهش حاضر نیز به بررسی تأثیر مالیات بر محافظه کاری در گزارشگری مالی میپردازد و در پی آن مربوط بودن اطلاعات حسابداری را بررسی میکند.
رویههای محافظه کارانه به عنوان عاملی مؤثر بر فعالیتهای مالی و تصمیم گیری محسوب میگردند. تلقی مزبور بر این استدلال استوار است که رویههای انتخابی توسط مدیریت، عملکرد آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به مفهوم محافظه کاری، حسابداری باید از یک سو کمترین ارزش ممکن را برای داراییها و درآمدها و از سوی دیگر بیشترین ارزش ممکن را برای بدهیها و هزینهها گزارش کند. همچنین، هزینهها را در زودترین زمان ممکن و درآمدها را در دیرترین زمان ممکن شناسایی و در حسابها منظور کند. از این رو، تعبیر و تفسیر اطلاعات گزارشهای مالی مبتنی بر رویههای محافظه کارانه توسط آگاهترین استفاده کنندگان هم مشکل خواهد بود.
سود به عنوان نتیجه نهایی فرآیند حسابداری و اصلیترین منبع اطلاعاتی، که مورد توجه و تاکید استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری است، ممکن است تحت تاثیر رویههای حسابداری انتخابی مدیریت اندازه گیری شود، به طوری که با استفاده از رویههای محافظه کارانه سود را حداقل و زیان را حداکثر نشان دهیم[6].
محافظه کاری در گزارشگری مالی در نتیجه برخی دلایل اقتصادی به وجود میآید که در قالب چهار عامل گنجانده میشوند و عبارتند از: (1)عامل قراردادی؛ (2) دعاوی حقوقی؛ (3) مالیات؛ (4) قوانین و مقررات حسابداری. در این پژوهش محافظه کاری را از منظر مالیات مورد توجه قرار خواهیم داد. هدف اولیۀ گزارشگری مالی فراهم آوردن اطلاعات اقتصادی مفید برای استفاده کنندگان بیرونی است، در حالی که هدف اولیه از ارایه اطلاعات حسابداری مالیاتی انعکاس اطلاعات به گونهای است که به پرداخت حداقل مالیات منجر گردد. هر چند دستورالعملهای مالیاتی با دستورالعملهای اصول پذیرفته شده حسابداری به گونهای پیوند خوردهاند که واحدهای تجاری را قادر ساختهاند تا با استفاده از رویههایی، دسترسی به هر دو هدف را تا حدودی محقق سازد، اما این اختلاف اهداف طبق اصول پذیرفته شده حسابداری و اصول مالیاتی به اختلاف بین سود قبل از مالیات انعکاسی در صورت سود و زیان و درآمد مشمول مالیات در اظهارنامه مالیاتی منجر میگردد. پس واحد تجاری برای تحمل مالیات کمتر سعی میکند درآمد مشمول مالیات کمتری را نشان دهد.
تعدادی از مطالعات قبلی مالیات را به عنوان یکی از عوامل و عناصر محافظه کاری معرفی کردهاند. این پژوهش صراحتاً مالیات را به عنوان یکی از عناصر محافظه کاری در گزارشگری مالی مورد بررسی و آزمون قرار می دهد. در این راستا، بررسی میکنیم که، آیا مالیات بر محافظه کاری در گزارشگری مالی و مربوط بودن اطلاعات صورتهای مالی تاثیر دارد؟
مبانی نظری پژوهش
اختلاف بین سود حسابداری و سود مشمول مالیات از دیدگاه تئوری
گنتر و همکاران [16] عنوان کردند که، درآمد مشمول مالیات هنوز هم تحت تاثیر روشهای حسابداری است. به سبب اختلاف بین قوانین و مقررات مالیاتی و اصول و موازین پذیرفته شده حسابداری ممکن است که آنچه برای مقاصد حسابداری درآمد و هزینه محسوب میشود، الزاماً از دیدگاه قوانین مالیاتی درآمد و هزینه محسوب نگردد. به عبارت دیگر، باید اشاره نمود که هدف از تعیین سود در تهیه صورتهای مالی از دیدگاه انجمنهای حرفهای حسابداری، با هدف از تعیین درآمد مشمول مالیات در قوانین مالیاتی متفاوت است.
علاوه بر این مطلب، برخی از اقلام درآمد و هزینه که از دیدگاه مقاصد حسابداری در یک دوره مالی شناسایی میگردند، ممکن است از لحاظ مقاصد قوانین و مقررات مالیاتی، در دورههای مالی دیگر شناسایی شوند و یا اینکه اساساً مبانی ارزشیابی برخی از اقلام بر طبق قوانین و مقررات مالیاتی متفاوت از مبانی تشخیص بر طبق اصول و موازین پذیرفته شده حسابداری باشد. هر کدام از موارد فوق به بروز اختلاف بین سود حسابداری و سود مشمول مالیات و در پی آن اختلاف بین مالیات بر درآمد برآوردی مسئولان مالیاتی و بدهی مالیاتی مورد نظر شرکت منجر میگردد[7].
اختلافات اساسی بین سود مشمول مالیات و سود گزارش شده به سهامداران (سود حسابداری) را میتوان تحت دو سرفصل اصلی به شرح زیر طبقه بندی کرد:
1ـ اختلافات دائمی : این اختلافات از قوانین خاص یا محدودیتها ایجاد شده، یا بنا به دلایل اقتصادی، سیاسی یا اداری غیر مرتبط با محاسبه سود خالص حسابداری، ناشی میشوند، از قبیل: درآمدهای معاف از مالیات و هزینههای غیر قابل قبول از نظر محاسبه سود مشمول مالیات توسط مقامات مالیاتی و تخفیفات مالیاتی خاص[7].
2ـ اختلافات موقتی : دلیل دیگر تفاوت بین درآمد مشمول مالیات و سود حسابداری، وجود پارهای از اقلام است که با وجود منظور شدن در تعیین هر دو مبلغ، در محاسبات دورههای متفاوت منظور میشوند. اختلافات موقتی موجب انتقال مالیات بر درآمد از دوره ای به دوره دیگر می شوند، اما جمع مالیات بر درآمد پرداختی طی چند دوره مالی یکسان خواهد بود [8].
در این پژوهش مطابق پژوهش شولین [20] به منظور بررسی تأثیر مالیات، ابتدا شرکتهای عضو نمونه بر اساس اختلاف بین خالص جریان نقدی عملیاتی و درآمد مشمول مالیات مرتب شده اند. سپس این نمونه مرتب شده به سه گروه تقسیم و با استفاده از آنها فرضیات پژوهش آزمون شده اند. علت استفاده از خالص جریان نقدی عملیاتی آن است که متغیری که نشان دهندۀ سود قبل از تأثیر دو عامل مالیات و محافظه کاری باشد، در دست نیست. از طرفی، درآمد مشمول مالیات نیز به عنوان متغیر نشان دهنده سود پس از تأثیر این دو عامل در نظر گرفته شده است.
مفهوم مالیات
درباره تعریف مالیات میان علمای مالیه اختلاف نظر زیادی وجود دارد و تعریفهای زیادی از مالیات بیان شده است و هنوز هم تعریف جامعی که شامل انواع مالیاتها باشد، وجود ندارد. علمای علوم سیاسی در ابتدای قرن نوزدهم معتقد بودند که، مالیات یک کمک داوطلبانه به دولت است که اشخاص با میل و رغبت خود مستقیماَ میپردازند یا به وسیله نمایندگی که انتخاب نموده اند، رضایت خود را نسبت به پرداخت آن اعلام می نمایند[10].
از نظر دیوید هیوم، فیلسوف معروف انگلیسی، مالیات بها و جبران خدماتی است که از دستگاه دولت عاید اشخاص می گردد. منتسکیو نیز معتقد است، مالیات قسمتی از دارایی شخص است که برای امنیت بقیه داراییهای خود و یا برای اینکه بتواند از بقیه داراییهای خود با آسایش بهره مند شود، پرداخت می کند[4].
در این نگرشها، روی دو اصل داوطلبانه بودن مالیات و مشروط بودن آن به استفادهای که شخص از دستگاه دولت و حکومت مینماید، اتفاق نظر وجود دارد؛ درحالی که در عقیده زیر دو اصل فوق به اصول اجباری بودن مالیات و بلا شرط بودن آن تبدیل شده است. طرفداران این عقیده بیان میکنند که:
دستگاه حکومت برای وظایفی که بر عهده دارد، مخارجی را باید متحمل شود و این مخارج باید بین افراد جامعه تقسیم و سرشکن شود و هر فردی مجبور است سهمی را که به وی تعلق میگیرد، بپردازد؛ اعم از اینکه اصولا از دستگاه دولت متمتّع شده یا نشده باشد. بدین ترتیب، مالیات در این دیدگاه چنین تعریف می گردد:
مالیات عبارت است از برداشت قسمتی از دارایی یا درآمد افراد بر حسب توانایی پرداخت آنان برای تامین مخارج عمومی[4].
آنچه مسلم است و تاکنون نیز بارها از نظر تاریخی به اثبات رسیده، این است که اگر دولت مشروعیت لازم را در نزد ملت دارا باشد، اخذ مالیات توسط دولت بسیار سهل تر صورت می گیرد[10].
مفهوم محافظهکاری
تاکنون محققان تعاریف مختلفی از محافظه کاری حسابداری ارائه داده اند. برخی از آنها، از جمله باسو [12] محافظه کاری را "روشی که طبق آن در واکنش به اخبار بد، شناسایی عایدات و خالص داراییها کاهش می یابد و در واکنش به اخبار خوب شناسایی عایدات و خالص داراییها افزایش نمی یابد " تعریف نموده اند. اما بیشتر محققان در مباحث مربوط به ارزش گذاری داراییها، طبق مبانی حسابداری، به تعاریفی که فلسام و اولسونز از محافظهکاری دارند، اشاره میکنند. آنها محافظهکاری حسابداری را این گونه تعریف می کنند:
انتظار این که خالص ارزش داراییهای گزارش شده توسط یک شرکت در بلند مدت از ارزش بازار آن کمتر باشد.
تحقیقات صورت گرفته توسط بیور و رایان [13] نیز مشابه همین دیدگاه از محافظه کاری حسابداری است. آنها محافظه کاری حسابداری را تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری داراییها عنوان میکنند.
پنمن و ژانگ [19] محافظه کاری حسابداری را انتخاب روش برآوردی از حسابداری می دانند که ارزش دفتری داراییهارا به گونه ای بارز، پایین نشان می دهد.
به طور کلی، میتوان محافظه کاری حسابداری را در سه مقوله به شرح زیر طبقه بندی کرد:
الف) مقوله رفتاری: بدبینی از خوش بینی بهتر است.
ب) مقوله زمان: زودتر نشان دادن زیانها و هزینهها، از دیرتر نشان دادن آنها بهتر است و دیرتر نشان دادن سودها و درآمدها، از زودتر نشان دادن آنها بهتر است.
ج) مقوله ارزش: کمتر نشان دادن سودها و درآمدها از بیشتر نشان دادن آنها بهتر است و بیشتر نشان دادن زیانها و هزینهها از کمتر نشان دادن آنها بهتر است.
واتز [22] ریشه محافظه کاری حسابداری در گزارشگری مالی را دلایل اقتصادی می داند و چهار عامل زیر را در شکل گیری آن ذکر می کند:
1ـ قرارداد بین شرکت و اشخاص که در استخدام آن هستند (مانند مدیران) و همچنین قراردادهایی که بین شرکت و طرفهای خارج از شرکت وجود دارد (تفسیر قراردادی محافظه کاری)؛
2ـ افزایش در هزینههای دعاوی قضایی (تفسیر دعاوی قضایی محافظه کاری)؛
3- دیدگاه قانونگذاری حسابداری (مانند FASB، SEC،تفسیر قانونگذاری محافظه کاری)؛
4ـ ارتباط بین سود گزارش شده و مالیات (تفسیر مالیاتی محافظه کاری).
پیشینه پژوهش
الف. پژوهشهای خارجی
گیوولی و هین [15] طی پژوهشی نشان دادند، سود آوری در طی چهار دهه گذشته در آمریکا کاهش یافته است، اما این کاهش موجب کاهش جریانهای نقدی نشده است. همچنین، توزیع سود خیلی پراکنده شده است. نتایج پژوهش آنها به این موضوع اشاره میکند که شناخت اخبار بد نسبت به اخبار خوب زودتر انجام می شود، و درجه محافظهکاری در گزارشگری مالی در آمریکا افزایش یافته است.
بیور و رایان [13] رابطه بین محافظه کاری با هزینه استهلاک، پژوهش و توسعه، هزینه تبلیغات و ذخیره کاهش ارزش موجودی، تحت روش لایفو را بررسی کردند. آنها در این بررسی دریافتند که هزینه استهلاک به روش نزولی، هزینه تحقیق و توسعه و هزینه تبلیغات بر محافظه کاری اثر معکوس و منفی دارند، اما شاخص ذخیره کاهش ارزش موجودی تحت روش لایفو، اثر مثبت دارد.
واتز و همکاران [23] دریافتند که در دوران قبل از استاندارد گذاری، محافظه کاری وجود داشته و در دوره حاکمیت هیأت استانداردهای حسابداری مالی آمریکا میزان آن افزایش یافته است.
نتایج پژوهش پنمن و ژانگ [19] نشان می دهد که رویههای محافظه کارانه حسابداری، هزینه بردن مخارج سرمایه ای را سرعت می بخشد. این موضوع می تواند موجب کاهش سود و ایجاد ذخایر مخفی شود. در نتیجه کیفیت سود به واسطه محافظه کاری کاهش می یابد.
احمد و همکاران [11] با انجام پژوهشی به این نتیجه رسید که، محافظه کاری حسابداری مانع سرمایه گذاری مدیران در پروژههایی با بازده منفی می شود. همچنین، رابطه مستقیمی بین درصد سهام متعلق به اعضای هیأت مدیره و محافظه کاری وجود دارد.
لوبو [17] در بررسی اینکه، آیا رشد واحد تجاری یکی از مؤلفههای محافظه کاری در گزارشگری مالی است و با استفاده از یک مدل تعدیل شده بر اساس مدل باسو، به این نتیجه رسید که میزان محافظه کاری در واحدهای تجاری که رشد پایینی دارند، بیشتر از واحدهای تجاری است که رشد بالایی دارند.
مظفر خان [18] اندازه گیری مؤلفههای محافظهکاری به صورت معیارهای کمی را بررسی کرد. وی دریافت واحدهای تجاری که سرمایهگذاریهای بلند مدت بیشتری دارند و اطلاعات غیر شفافی را ارایه می کنند، محافظه کاری بیشتری دارند. همچنین، افزایش محافظه کاری حسابداری از عوامل ایجاد نابرابری اطلاعات و اطمینان کمتر در مورد آن واحد تجاری است.
ژانگ [21] تئوری جدیدی در مورد تقاضای اقتصادی برای محافظه کاری حسابداری را پیشنهاد کرد که بر نقش بارز محافظه کاری حسابداری از طریق نابرابری اطلاعات، در بازار بدهی تأکید داشت. وی با انجام این پژوهش، مدلی را برای بازار بدهی ارائه کرد که نشان داد واحدهای تجاری با ریسک پایین، سطح بالایی از محافظه کاری را به کار می گیرند و برعکس، آن دسته از واحدهای تجاری که ریسک بالایی دارند، محافظه کاری کمتری دارند.
ب. پژوهشهای داخلی
بنی مهد [2] الگویی برای اندازه گیری محافظه کاری حسابداری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ارائه داد و به این نتیجه رسید که، محافظه کاری به علت کاهش بازده داراییها و بازده نقدی داراییها (نسبت جریان نقدی عملیاتی به جمع داراییها) و همچنین با افزایش بدهیهای بلند مدت، کاهش می یابد و با افزایش رشد عملیات شرکتها، زیاد می شود.
سدیدی [6] در پژوهشی با موضوع اثر محافظه کاری حسابداری بر کیفیت سود و بازده سهام دریافت که، بین محافظه کاری حسابداری و کیفیت سود رابطه مثبتی برقرار است، بین ذخیره مالیات و محافظه کاری حسابداری رابطهای معنادار و معکوس برقرار است که بسیار ناچیز است و بین محافظه کاری حسابداری و بازده سهام، همچنین بین محافظه کاری و اندازه شرکت رابطه معناداری وجود ندارد.
رضازاده [5] در پژوهشی با هدف تعیین رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران و میزان محافظه کاری در گزارشگری مالی به این نتیجه رسید که، رابطة مثبت و معناداری میان عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران و سطح محافظه کاری اعمال شده در صورتهای مالی وجود دارد.
مشایخی [9] در پژوهشی با موضوع تأثیر محافظهکاری حسابداری بر پایداری و توزیع سود دریافت که با افزایش محافظه کاری، توزیع سود سهام کاهش می یابد.
بنی مهد [3] در پژوهشی که با موضوع اثر محافظه کاری حسابداری، مالکیت دولتی، اندازه شرکت و نسبت اهرمی بر زیان دهی شرکتها انجام داد، به این نتیجه رسید که، بین اندازه شرکت و زیان دهی رابطه مستقیم و بین نسبت اهرمی و زیان دهی رابطه معکوس برقرار است. همچنین مالکیت دولتی، اثری بر زیان دهی شرکتها ندارد.
ابراهیمی [1] در پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین هزینههای سیاسی و محافظه کاری در بورس اوراق بهادار تهران به این نتیجه رسید که، بین اندازه و شدت سرمایه گذاری با محافظه کاری رابطهای منفی و بین درجه رقابت در صنعت و مالکیت دولتی با محافظه کاری رابطهای مثبت وجود دارد.
فرضیههای پژوهش
فرضیههای پژوهش به شرح زیر است:
فرضیه1- سود گزارش شده در شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار بزرگتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، با محافظه کاری بیشتری همراه است.
فرضیه2- سود گزارش شده در شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار کوچکتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، با محافظه کاری کمتری همراه است.
فرضیه3- اطلاعات راجع به سود، بازده و ارزش دفتری، در شرکتهایی که تفاوت بزرگی بین خالص جریان نقدی عملیاتی و درآمد مشمول مالیات آنهاوجود دارد، از نظر مربوط بودن مشابه سایر شرکتهاست.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای علّی پس از وقوع (شبه تجربی) است، که بر اساس اطلاعات واقعی بازار سهام و صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دورة پنج ساله (1387-1383) انجام میگیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع همبستگی است. این روش در مورد پژوهشهایی که هدف آنها کشف رابطه بین متغیرهای مختلف است، سودمند است.
روش گرد آوری اطلاعات
برای مطالعه ادبیات موضوع و بررسی پیشینه پژوهش از منابع کتابخانه ای، پایان نامههای تحصیلی، مقالات فارسی و لاتین و سایتهای اینترنتی استفاده شده است. برای آزمون فرضیهها نیز، اطلاعات لازم از صورتهای مالی و یادداشتهای همراه صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که در قالب نرم افزار تدبیر پرداز ارائه شده اند، جمع آوری شده است.
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که علاوه بر داشتن اطلاعات و دادههای مورد نیاز این تحقیق شرایط زیر را نیز داشته باشند:
1- شرکتهایی که از ابتدای سال مالی 1383 تا پایان سال مالی 1387 در بورس حضور داشته اند.
2- شرکتهایی که از سال 1383 تا 1387 سهام آنهابه صورت متناوب داد و ستد شده است.
3- شرکتهایی که سال مالی آنها منتهی به پایان اسفند باشد.
4- شرکتهای سرمایه گذاری و مالی نباشند.
کل شرکتهای واجد شرایط فوق که جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند، 180 شرکت هستند. نمونه آماری متشکل از 123 شرکت است که به صورت تصادفی از بین 180 شرکت انتخاب شدند.
با توجه به اینکه دوره تحقیق پنج ساله است، تعداد مشاهدات نمونه 615 سال شرکت است که با حذف سال شرکتهایی که اطلاعات آنهاناقص بوده است، در نهایت 500 سال شرکت به عنوان نمونه برای آزمون فرضیههای پژوهش استفاده شد. نرمال بودن دادههای مورد استفاده در پژوهش نیز به اثبات رسیده است.
روشهای آماری
روشهای آماری که در این پژوهش استفاده شدند عبارتند از:
1- رگرسیون خطی چند متغیره، بر پایه ارتباط بین بازده ناشی از تغییر قیمت سهام و سود قبل از مالیات که به منظور بررسی تأثیر اخبار اقتصادی خوب و بد روی سود قبل از مالیات استفاده خواهد شد. این رابطه بر اساس مدل باسو استخراج گردیده است. باسو مدل خود را به صورت زیر مطرح نمود:
در مدل فوق میزان تأثیر اخبار اقتصادی خوشایند و میزان تأثیر اخبار اقتصادی ناخوشایند بر سو د را نشان می دهد. به عبارتی، مقدار کمتر و مقدار بیشتر به معنی محافظه کاری بیشتر آن شرکت است. در این رابطه سود قبل از مالیات متغیر وابسته و بازده سهام متغیر مستقل است. رابطه ای که در این پژوهش بر اساس مدل باسو و با در نظر گرفتن متغیرهای کنترلی چهارگانه به دست آمده و استفاده شده است، به صورت زیر است:
که در آن:
= سود قبل از مالیات ارائه شده در صورت سود و زیان شرکت j در سال مالی t است.
= متغیر ساختگی که مقدار یک یا صفر خواهد داشت.
= متغیر ساختگی که مقدار یک یا صفر خواهد داشت.
= متغیرهای کنترلی چهارگانه شرکت j در سال مالی t است.
= بازده ناشی از تغییر قیمت سهام شرکت j در سال مالی t است.
این رگرسیون سه مرتبه برای کل نمونه محاسبه خواهد شد؛ به طوری که یک بار با در نظر گرفتن کل نمونه فقط برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ ، را یک در نظر گرفته، برای بقیه اعضای نمونه را صفر منظور می کنیم. بار دیگر، با در نظر گرفتن کل نمونه فقط برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ ، را یک در نظر گرفته، برای بقیه اعضای نمونه را صفر منظور می کنیم و بار سوم با در نظر گرفتن کل نمونه، فقط برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط ، را یک در نظر گرفته، برای بقیه اعضای نمونه را صفر منظور می کنیم.
2- رگرسیون خطی چند متغیره برای بررسی تاثیر متغیرهای مستقلی که معرف نقش مالیات هستند، بر روی متغیر وابستة نشان دهندة میزان محافظه کاری؛ یعنی اقلام تعهدی انباشته شده؛ این رابطه به صورت زیر است:
که در آن:
= اقلام تعهدی انباشته شده شرکت j در سال مالی t. سایر متغیرهاقبلاً معرفی شدند.
3- رگرسیون خطی چند متغیره که در راستای بررسی مربوط بودن اطلاعات حسابداری شرکتها و براساس تأثیر سود گزارش شده شرکت بر بازده ناشی از تغییر قیمت سهام به صورت زیر تعریف شده است:
که در این رابطه:
= این متغیر برابر است با اختلاف بین بازده شرکت با بازده بازار.
= برابر است با سود قبل از مالیات پایان دوره منهای سود قبل از مالیات ابتدای دوره.
= سود قبل از مالیات ارائه شده در صورت سود و زیان شرکت j در سال مالی t است.
4- رگرسیون خطی چند متغیره برای بررسی ارتباط متغیرهای مستقل شامل، سود قبل از مالیات و ارزش دفتری با متغیر وابسته؛ یعنی ارزش بازار سهام که با هدف سنجش میزان مربوط بودن اطلاعات حسابداری ارائه شده توسط شرکتها استفاده میشود:
در این رابطه:
= ارزش بازار هر سهم شرکت j در سال مالی t
= ارزش دفتری هر سهم شرکت j در سال مالی t
نتایج آزمون فرضیات
نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس مدل عدم تقارن زمانی سود
نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس اجرای مدل زیر در نگاره 1 آورده شده است:
با توجه به اطلاعات ارائه شده در نگاره 1، مشاهده میشود که اندازه P از سطح معنی داری 05/0 کمتر است و رگرسیون معنی دار است. لذا فرضیه رد میشود. بنابراین، بین متغیرهای مستقل و وابسته مذکور رابطه معنیداری وجود دارد. در رابطه فوق اندازه نشان دهنده میزان محافظه کاری است؛ به طوری که هر چه مقدار آن بزرگتر باشد، میزان محافظهکاری نیز بیشتر است و همان طور که در نگاره 1 آمده است، 276/0 مقدار مثبت و بااهمیتی است که محافظه کاری بیشتر این گروه را تأیید می کند، زیرا مطابق نگاره 3 برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ مقدار عدد مثبت، اما کم اهمیت 001/0 به دست آمده است. این نتیجه را تعدیل شده نیز تأیید می کند، به طوری که مقدار آن برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ 593/0 است، در حالی که برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ مقدار آن 346/0 است. بنابراین می توان گفت سود گزارش شده در شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار بزرگتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، با محافظه کاری بیشتری همراه است.
نگاره1. نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس مدل عدم تقارن زمانی سود
سطح معنی داری آماره t ضرایب بتا متغیرها
007/0 700/2- 309/1- α2 NEG
000/0 661/13- 209/4- α3 DX
845/0 196/0- 147/0- β1 RET
074/0 792/1- 970/0- 2 NEG * RET β
629/0 483/0 043/0 3 DX * NEGβ
307/0 024/1- 091/0- 4 DX * RETβ
005/0 822/2 276/0 DX * NEG * RET 5β
318/0 999/0- 297/1- LEV 4α
728/0 348/0 507/0 DIV 5α
253/0 144/1 756/1 STDROA 6α
004/0 931/2 196/0 SIZE 7α
243/0 168/1 765/0 NEG * LEV 6β
855/0 183/0- 241/0- RET * LEV 10β
368/0 900/0- 168/0- NEG * LEV * RET 14β
000/0 074/6- 288/2- LEV * DX 18β
004/0 884/2- 382/2- NEG * DIV 7β
537/0 618/0- 105/1- RET * DIV 11β
002/0 144/3- 571/0- NEG * DIV * RET 15β
009/0 636/2- 368/1- DIV * DX 19β
005/0 798/2 370/1 NEG * SIZE 8β
810/0 241/0 181/0 RET * SIZE 12β
065/0 852/1 006/1 NEG * SIZE * RET 16β
000/0 663/14 524/4 SIZE * DX 20β
060/0 885/1 971/1 NEG * STDROA 9β
612/0 507/0 823/0 RET * STDROA 13β
000/0 027/5 027/4 NEG* SROA* RET 17β
000/0 293/7 329/4 STDROA * DX 21β
615/0 R2
593/0 ADJ – R2
000/0 P - VALUE
نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس مدل اقلام تعهدی انباشته شده
نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس اجرای مدل زیر در نگاره 2 آورده شده است:
با توجه به اطلاعات ارائه شده در نگاره 2، مشاهده می شود که اندازهP از سطح معنیداری 05/0 کمتر است و رگرسیون معنی دار است، لذا، فرضیه رد میشود. بنابراین، بین متغیرهای مستقل و وابسته مذکور رابطه معنی داری وجود دارد. در این رگرسیون ضریب متغیر یعنی میزان محافظه کاری را نشان می دهد؛ به طوری که هر چه مقدار آن مثبت و بیشتر باشد، محافظه کاری بیشتر است و مقدار 035/0 به دست آمده برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ در نگاره 2 مؤید محافظه کاری بیشتر این گروه است (در حالی که δ1 برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط ، مقدار 021/0- و برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ ، نیز مقدار 010/0- را نشان می دهد). این نتیجه را تعدیل شده نیز تأیید میکند؛ به طوری که مقدار آن 840/0 است.(در حالی که تعدیل شده برای هر دو گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط و گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ مقدار 839/0 را نشان می دهد). بنابراین، میتوان گفت سود گزارش شده در شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار بزرگتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، با محافظه کاری بیشتری همراه است.
نگاره2. نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس مدل اقلام تعهدی انباشته شده
LNEG MED LPOS
سطح معنی داری آمارهt ضرایب سطح معنی داری آماره t ضرایب سطح معنی داری آماره t ضرایب متغیرها
602/0 522/0- 010/0- 255/0 139/1- 021/0- 057/0 910/1 035/0 δ1 DX
000/0 260/6- 763/0- 000/0 256/6- 761/0- 000/0 312/6- 767/0- δ2 LEV
000/0 174/5 667/0 000/0 161/5 664/0 000/0 259/5 676/0 δ3 DIV
000/0 480/16- 800/0- 000/0 524/16- 801/0- 000/0 638/16- 808/0- δ4 STDROA
001/0 205/3 066/0 001/0 222/3 066/0 002/0 080/3 063/0 δ5 SIZE
840/0 841/0 841/0 R2
839/0 839/0 840/0 ADJ – R2
000/0 000/0 000/0 P - VALUE
نتایج آزمون فرضیه دوم بر اساس مدل عدم تقارن زمانی سود
نتایج آزمون فرضیه اول بر اساس اجرای مدل زیر در نگاره 3 آورده شده است:
با توجه به اطلاعات ارائه شده در نگاره 3، مشاهده می شود که اندازه P از سطح معنی داری 05/0 کمتر است و رگرسیون معنی دار است، لذا فرضیه رد می شود. بنابراین، بین متغیرهای مستقل و وابسته مذکور رابطه معنی داری وجود دارد. در رابطه فوق اندازه نشان دهنده میزان محافظه کاری است و همان طور که در نگاره 3 آمده است، 001/0 مقدار مثبت و کم اهمیتی است که محافظه کاری کمتر این گروه را به صورت ضعیف تأیید میکند، زیرا مطابق نگاره 1 برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ مقدار عدد مثبت و با اهمیت 276/0 به دست آمده است. بنابراین، به صورت ضعیف می توان گفت سود گزارش شده در شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیارکوچکتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، با محافظه کاری کمتری همراه است.
نگاره 3. نتایج آزمون فرضیه دوم بر اساس مدل عدم تقارن زمانی سود
سطح معنی داری آماره t ضرایب بتا متغیرها
015/0 448/2- 515/1- α2 NEG
001/0 397/3 607/1 α3 DX
477/0 711/0 705/0 β1 RET
866/0 169/0- 117/0- 2 NEG * RET β
705/0 379/0- 034/0- 3 DX * NEGβ
429/0 792/0- 057/0- 4 DX * RETβ
994/0 008/0 001/0 DX * NEG * RET 5β
095/0 674/1- 727/2- LEV 4α
662/0 437/0- 863/0- DIV 5α
120/0 558/1 078/3 STDROA 6α
000/0 512/5 495/0 SIZE 7α
068/0 830/1 380/1 NEG * LEV 6β
785/0 273/0 456/0 RET * LEV 10β
262/0 124/1 251/0 NEG * LEV * RET 14β
437/0 778/0 652/1 LEV * DX 18β
996/0 005/0 005/0 NEG * DIV 7β
817/0 232/0- 546/0- RET * DIV 11β
800/0 253/0- 058/0- NEG * DIV * RET 15β
591/0 538/0- 201/1- DIV * DX 19β
010/0 576/2 623/1 NEG * SIZE 8β
463/0 735/0- 729/0- RET * SIZE 12β
788/0 270/0 187/0 NEG * SIZE * RET 16β
000/0 508/3- 616/1- SIZE * DX 20β
228/0 208/1- 489/1- NEG * STDROA 9β
889/0 140/0 296/0 RET * STDROA 13β
990/0 012/0 008/0 NEG* SROA* RET 17β
943/0 072/0 209/0 STDROA * DX 21β
382/0 R2
346/0 ADJ – R2
000/0 P - VALUE
نتایج آزمون فرضیه دوم بر اساس مدل اقلام تعهدی انباشته شده
نتایج آزمون فرضیه دوم بر اساس اجرای مدل زیر در نگاره 4 آورده شده است:
نگاره 4. نتایج آزمون فرضیه دوم بر اساس مدل اقلام تعهدی انباشته شده
LNEG MED LPOS
سطح معنی داری آمارهt ضرایب سطح معنی داری آماره t ضرایب سطح معنی داری آماره t ضرایب متغیرها
602/0 522/0- 010/0- 255/0 139/1- 021/0- 057/0 910/1 035/0 δ1 DX
000/0 260/6- 763/0- 000/0 256/6- 761/0- 000/0 312/6- 767/0- δ2 LEV
000/0 174/5 667/0 000/0 161/5 664/0 000/0 259/5 676/0 δ3 DIV
000/0 480/16- 800/0- 000/0 524/16- 801/0- 000/0 638/16- 808/0- δ4 STDROA
001/0 205/3 066/0 001/0 222/3 066/0 002/0 080/3 063/0 δ5 SIZE
840/0 841/0 841/0 R2
839/0 839/0 840/0 ADJ – R2
000/0 000/0 000/0 P - VALUE
با توجه به اطلاعات ارائه شده در نگاره 4، مشاهده میشود که اندازه P از سطح معنی داری 05/0 کمتر است و رگرسیون معنی دار می باشد. لذا فرضیه رد می شود. بنابراین، بین متغیرهای مستقل و وابسته مذکور رابطه معنی داری وجود دارد. در این رگرسیون ضریب متغیر یعنی میزان محافظه کاری را نشان می دهد؛ به طوری که هر چه مقدار آن مثبت و بیشتر باشد، محافظه کاری بیشتر است و مقدار 010/0- به دست آمده برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ در نگاره فوق مؤید محافظه کاری کمتر این گروه نسبت به گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ است، اما نسبت به گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط محافظه کاری بیشتری را نشان می دهد (زیرا مقدار δ1برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط ، 021/0- و برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ نیز، 035/0 است). این نتیجه را تعدیل شده نیز تأیید می کند، به طوری که مقدار آن 839/0 است (در حالی که تعدیل شده برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط 839/0 و برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ مقدار 840/0 را نشان می دهد). بنابراین، می توان گفت این گروه از شرکتها نسبت به گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ محافظه کاری کمتری دارند، اما نسبت به گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط محافظه کاری بیشتری را دارا هستند.
نتایج آزمون فرضیه سوم بر اساس ارتباط بین سود گزارش شده با بازده
برای بررسی ارتباط بین سود گزارش شده با بازده، رابطه زیر سه مرتبه و به صورت جداگانه برای هر یک از گروههای دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ ، دارای وجه نقد عملیاتی متوسط و گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ محاسبه شده است. نتایج به دست آمده در نگاره 5 ارائه گردیده اند.
نگاره 5. نتایج آزمون فرضیه سوم بر اساس ارتباط بین سود گزارش شده با بازده
LNEG MED LPOS
287/0- 076/0- 133/0- ضریب BV
208/0 061/0 196/0 ضریبPTBI
904/1- 192/1- 153/1- آمارهt برای BV
380/1 957/0 700/1 آماره t برای PTBI
060/0 234/0 252/0 سطح معنی داری ضریب BV
171/0 340/0 092/0 سطح معنی داری ضریبPTBI
036/0 006/0 030/0 R2
016/0 001/0- 010/0 ADJ – R2
168/0 436/0 226/0 P - VALUE
مطابق ارقام ارائه شده در نگاره 5 تمامی اندازههای p بیشتر از سطح معنی داری 05/0 هستند؛ یعنی هیچ یک از رگرسیونهای فوق معنی دار نیستند. بر این اساس، به دلیل معنی دار نبودن ضرایب، فرضیه رد نمیشود. بنابراین، بین سود گزارش شده و تغییرات آن با اختلاف موجود بین بازده قیمتی شرکت و بازار رابطهای وجود ندارد. این نتیجه با پژوهش تری شولین [20] سازگاری ندارد.
نتایج آزمون فرضیه سوم بر اساس ارتباط بین سود گزارش شده، بازده و ارزش دفتری
برای بررسی ارتباط بین سود گزارش شده، بازده و ارزش دفتری نیز رابطه زیر سه مرتبه و به صورت جداگانه برای هر یک از گروههای دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ ، دارای وجه نقد عملیاتی متوسط و گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ محاسبه شده است. نتایج به دست آمده در نگاره 6 ارائه شده اند.
نگاره 6. نتایج آزمون فرضیه سوم بر اساس ارتباط بین سود گزارش شده، بازده و ارزش دفتری
LNEG MED LPOS
506/0 399/0 465/0 ضریب BV
049/0 086/0 032/0- ضریبPTBI
796/5 508/7 161/5 آمارهt برای BV
565/0 165/1 358/0- آماره t برای PTBI
000/0 000/0 000/0 سطح معنی داری ضریب BV
573/0 107/0 721/0 سطح معنی داری ضریبPTBI
260/0 176/0 215/0 R2
245/0 170/0 199/0 ADJ – R2
00/0 00/0 00/0 P - VALUE
با توجه به نگاره 6 تمامی اندازههای P از سطح معنی داری 05/0 کمتر هستند؛ یعنی تمام رگرسیونها معنی دار هستند و بر این اساس فرضیه رد و فرضیه تأیید میشود و می توان گفت که بین ارزش دفتری هر سهم، سود گزارش شده و ارزش بازار هر سهم ارتباط معنی داری وجود دارد. نگاره فوق نشان می دهد که تعدیل شده برای گروه دارای وجه نقد عملیاتی منفی بزرگ دارای بیشترین مقدار است؛ یعنی این گروه از شرکتها اطلاعات مربوط تری را نسبت به دو گروه دیگر ارائه می دهند. گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ و سپس گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط از نظر ارائه اطلاعات مربوط در رتبههای بعدی قرار میگیرند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که مربوط بودن اطلاعات ارائه شده شرکتهایی که تفاوت بزرگی بین خالص جریان نقدی عملیاتی و درآمد مشمول مالیات آنها وجود دارد، از نظر مربوط بودن، نه تنها کمتر از سایر شرکتها نیست، بلکه بیشتر نیز هست. این نتیجه با پژوهش تری شولین [20] سازگار است.
نتیجه گیری
در این پژوهش به بررسی و مقایسه میزان محافظهکاری و مربوط بودن اطلاعات حسابداری بین سه گروه از شرکتها پرداختیم، که بر اساس اختلاف بین خالص جریان نقدی عملیاتی و درآمد مشمول مالیات طبقه بندی شدهاند. پژوهش دارای سه فرضیه است و متغیرهای استفاده شده در راستای آزمون فرضیهها شامل بازده ناشی از تغییر قیمت سهام، اقلام تعهدی، سود قبل از مالیات، ارزش دفتری و ارزش بازار هر سهم شرکت هستند. نتایج پژوهش حاکی از این است که:
1- شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار بزرگتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، نسبت به سایر شرکتها محافظه کاری بیشتری را در گزارشگری مالی به کار میگیرند. این مطلب را نتایج هر دو آزمون انجام شده؛ یعنی عدم تقارن زمانی سود و اقلام تعهدی انباشته شده، نشان میدهند. این دستاورد با نتایج پژوهش تری شولین [20] سازگار است.
2- هر چند نتایج آزمون انجام شده در مورد شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار کوچکتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، از تأیید فرضیه دوم حکایت دارد، اما قویاً نمیتوان گفت که این شرکتها نسبت به سایر شرکتها محافظه کاری کمتری دارند، زیرا آزمون عدم تقارن زمانی سود به صورت ضعیف این فرضیه را تأیید میکند و نتایج آزمون اقلام تعهدی انباشته شده، حاکی از آن است که این گروه از شرکتها نسبت به گروه دارای وجه نقد عملیاتی مثبت بزرگ محافظه کاری کمتری دارند، اما نسبت به گروه دارای وجه نقد عملیاتی متوسط محافظه کاری بیشتری را دارا هستند، این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش تری شولین [20] سازگار نیست.
3- در بررسی تأثیر مالیات بر مربوط بودن اطلاعات حسابداری شرکتهایی که تفاوت بزرگی بین خالص جریان نقدی عملیاتی و درآمد مشمول مالیات آنهاوجود دارد نیز دو آزمون انجام شد. آزمون اول که با استفاده از مدل به دست آمده بر اساس ارتباط بین دو متغیر سود گزارش شده و بازده انجام گرفت، نشان دهندة عدم ارتباط معنیدار بین متغیرهای سود گزارش شده با بازده بود. طبق آزمون دوم نیز، که با استفاده از مدل به دست آمده بر اساس ارتباط بین سه متغیر سود گزارش شده، بازده و ارزش دفتری انجام شد، به این نتیجه رسیدیم که، مالیات نه تنها مربوط بودن اطلاعات حسابداری را که شرکتها ارائه میکنند کاهش نمیدهد، بلکه باعث افزایش مربوط بودن اطلاعات نیز می شود.
پیشنهادهای مبتنی بر نتایج پژوهش
پیشنهادهای حاصل از نتایج پژوهش را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
1) به سرمایه گذاران توصیه می شود در بررسی عملکرد شرکتها علاوه بر سود گزارش شده به خالص جریان نقدی عملیاتی شرکت نیز، به عنوان سود قبل از تأثیر دو عامل مالیات و محافظه کاری توجه کنند.
2) توصیه میشود سازمان امور مالیاتی کشور در بررسی اظهار نامه مالیاتی و درآمد مشمول مالیات ابرازی شرکتها خالص جریان نقدی عملیاتی آنها را نیز به عنوان سود قبل از تأثیر دو عامل مالیات و محافظه کاری مورد توجه قرار دهد.
3) توصیه میشود تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری با اتخاذ تدابیر لازم شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را ملزم کنند تا مبلغ درآمد مشمول مالیات ابرازی خود به سازمان امور مالیاتی و چگونگی به دست آوردن آن را در گزارشهای مالی انعکاس دهند.
4) توصیه میشود تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری، ضمن تعریفی روشن از مربوط بودن، راههای مناسبتری را برای اندازه گیری این ویژگی اطلاعات حسابداری پیش رو قرار دهند.
پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی
برخی از پیشنهادها به منظور انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه را میتوان به صورت زیر بیان نمود:
1) بررسی اینکه آیا تغییر قوانین مالیاتی موجب تغییر در استفاده از رویههای محافظه کارانه حسابداری می شود یا خیر؟
2) بررسی ارتباط محافظه کاری حسابداری با مربوط بودن اطلاعات حسابداری.
3) بررسی رابطه ورشکستگی شرکتها و محافظه کاری حسابداری.
4) بررسی رابطه دولتی یا خصوصی بودن شرکتها با محافظه کاری حسابداری.
5) بررسی رابطه گزارش حسابرسان مستقل با محافظه کاری حسابداری.
محدودیتهای پژوهش
این پژوهش مانند سایر پژوهشها با محدودیتهایی روبهرو بوده است که در ذیل بیان شده اند:
1) درآمد مشمول مالیات شرکتها در اطلاعات افشا شده آنها منعکس نبوده است؛ آن را با استفاده از هزینه مالیات ارائه شده در صورت سود و زیان تعیین کردیم.
2) اندازه گیری آثار برخی از عوامل، نظیر: عوامل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که احتمالاً بر شاخص محافظه کاری حسابداری اثر گذار هستند، امکان پذیر نبوده است.