نویسندگان
1 دانشیار گروه حسابداری دانشگاه شهید باهنر کرمان
2 مربی گروه حسابداری دانشگاه شهید باهنر کرمان.
3 کارشناس ارشد حسابداری دانشگاه شهید باهنر کرمان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The relation between stock returns and earnings is sensitive to the business cycle. In particular, the Earnings Response Coefficient has been shown to be higher during economic boom period compared to the recession period. In this research, we investigate the relationship between earnings conservatism and business cycle in the companies listed in the Tehran stock exchange. To conduct this study,164 listed companies in Tehran stock exchange were selected during 1377-1388. Our measure of conservatism uses the regression identified by Basu (1997). In this research, we demonstrate that the conservatism and value relevance of current earnings is actually higher during economic recessions. We further demonstrate that the value-relevance of expected future earnings is higher during boom period, meaning that the association between historical accounting information and future growth opportunities would be weakened.
کلیدواژهها [English]
صورتهای مالی بخش اصلی فرایند گزارشگری مالی را تشکیل میدهد. هدف صورتهای مالی، ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است که برای طیف گستردهای از استفادهکنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد.[3]
اهداف گزارشگری مالی و مبانی حسابداری ایجاب میکند، اطلاعاتی که گزارشگری مالی فراهم میآورد، از ویژگیهای معینی برخوردار باشد (مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی، 1386)[3]. از جمله این ویژگیها که از آنها به عنوان خصوصیات کیفی یاد میشود، محافظهکاری (احتیاط) و رابطه ارزشی است.
محافظهکاری مکانیزمی است که اگر به درستی اعمال شود، به حل بسیاری از مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی منجر خواهد شد که به طور کلی، از شکاف روزافزون بین مدیران و تأمینکنندگان منابع مالی واحدهای تجاری ناشی میشود [2]. از طرف دیگر، استفادهکنندگان از اطلاعات مالی، تمایلی به استفاده از گزارشهایی که در آن، درآمدها و داراییها به طور غیر واقعی کمتر از واقع و هزینهها و بدهیها به طور افراطی بیشتر از واقع نشان داده شود، ندارند. آگاهی از متغیرهای موثر بر این ویژگیها سبب بهبود تصمیمات سرمایهگذاران و مدیران و حسابرسان میشود.
یکی از متغیرهایی که بر این دو ویژگی اثر میگذارد، چرخههای تجاری است. منظور از چرخههای تجاری همان رکود و رونق اقتصادی است که توسط نشانگرهای اقتصادی، همچون نیروی کار،درآمد، ساختار جدید و... ارزیابی میگردد. ما در این تحقیق به بررسی ارتباط این متغیر با محافظهکاری و رابطه ارزشی سود میپردازیم؛ با این هدف که نتایج آن برای پیشبینیها و تصمیمگیریهای سرمایهگذاران و شفافسازی برای ایجاد یک بازار کارا برای بورس اوراق بهادار مفید باشد.
تشریح و بیان موضوع
تحقیقات اخیر مستند کردهاند که رابطه بین بازده سهام و سود، به چرخه تجاری حساس است؛ به ویژه ضریب ERC[1] (ضریب واکنش سود) در طول دورههای رونق نسبت به دورههای رکود بالاتر نشان داده شدهاست [16]. این نتیجه را میتوان به طور گستردهتری با تعریف مشخصات اقتصاد کلان دورههای رونق مبتنی بر رشد اقتصادی بیان کرد. از این گذشته، ادوار همراه با رونق نوعاً طولانیتر هستند و بنابراین، از ادوار رکودی پایدارتر هستند. رشد و پایداری بیشتر که در دورههای رونق اقتصاد کلان موجب تغییر در انتظارات مرتبط با سود گزارش شده شرکتهای سهامی میشوند، ERC بالاتری را منتج میشوند [18] بنابراین، سابقه موضوع نشان میدهد که رابطه ارزشی سود در مقابل چرخه تجاری توسط عوامل پیچیدهتری، مثل رشد اقتصادی و پایداری سود تعیین میشود [16].
از آنجا که در دورههای رکودی تاکید و تمرکز مدیران و سرمایهگذاران بر ریسک از دست دادن اصل سرمایه بیشتر است، ما فرض میکنیم که این افزایش تمرکز حسابرسان و مدیران در دورههای رکود اقتصادی، انگیزه را برای گزارش سود محافظهکارانهتر افزایش میدهد. ریسک مطرح شدن دعاوی قضایی در طی دورههای رکود اقتصادی بالاتر است، در حالیکه سقوط سریع قیمت سهام را در بازارهای سرمایه افزایش میدهد. بهعنوان یک نتیجه، دورههای رکودی با افزایش ریسک طرح دعاوی قضایی همراه هستند. یک شیوه برای کاهش این ریسک، گزارشگری محافظهکارانه اقلام است [22]. محافظهکاری آثار رکود را با ایجاد اخبار ناخوشایند به سرعت برای طرفین دعوا افزایش میدهد و طرح دعاوی سهامداران را کاهش میدهد [21].
همچنین، در دورههای رکود اقتصادی تقاضای سرمایهگذاران برای حسابداری محافظهکارانهتر افزایش مییابد و به تشدید عدم اطمینان درباره بازدههای آتی منجر میشود، زیرا در طی این دورهها به طور محتمل بازده منفی بیشتر میشود و سرمایهگذاران سود محافظهکارانهتر را مورد تقاضا قرار میدهند تا علایم بموقعی را برای بررسی وجود خالص ارزش فعلی منفی پروژهها فراهم کنند. بعلاوه، در دورههای رکود، تأمین مالی داخلی اجبار بیشتری برای سودآوری شرکتها فراهم میکند، اما شرکتها با جستجوی منابع مالی خارجی واکنش نشان میدهند و برای کاهش هزینههای اطلاعات مرتبط با اطلاعات نامتقارن، حسابداری محافظهکارانهای را در طول این دوره مورد تقاضا قرار میدهند. پرواضح است که تغییر در محافظهکاری سود، تغییر در رابطه ارزشی سود را به دنبال دارد.
به طور خلاصه، ابتدا بررسی میکنیم که آیا محافظهکاری در طول چرخههای تجاری تغییر میکند یا خیر؟ سپس رابطه ارزشی سود دوره جاری را در طی چرخههای تجاری بررسی میکنیم و در نهایت، رابطه ارزشی سود مورد انتظار آتی را بررسی خواهیم کرد.
سؤالهای اصلی تحقیق عبارتند از:
1- آیا سود در دورههای رکودی نسبت به دورههای رونق از محافظهکاری بیشتری برخوردار است؟
2- آیا رابطه ارزشی سود جاری، در صورت کنترل سود آتی مورد انتظار، در طی دورههای رکودی نسبت به دورههای رونق بیشتر است؟
3- آیا رابطه ارزشی سود آتی مورد انتظار در طی دورههای رونق نسبت به دورههای رکودی بیشتر است؟
مبانی نظری تحقیق
رابطه ارزشی
رابطه ارزشی اطلاعات حسابداری، توانایی ایجاد قدرت پیشبینی در سرمایهگذاران و سایراستفادهکنندگان ازاطلاعات حسابداری در اتخاذ تصمیمات آتی و تعدیل تصمیمات قبلی است. سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر فعالان بازار سرمایه، خواستار اطلاعاتی هستندکه آنها را در رسیدن به بازده موردنظر یاری کند. رابطه ارزشی بالاتر اطلاعات حسابداری، این افراد را در رسیدن به هدف خود، کمک خواهد کرد (کمیته فنی سازمان حسابرسی، 1386)[3].
محافظهکاری حسابداری
محققان تاکنون تعاریف گوناگونی از محافظهکاری حسابداری ارائه دادهاند. برخی از آنها مانند باسو، محافظهکاری حسابداری را چنین تعریف کردهاند: "روشی که طبق آن، در واکنش به اخبار ناخوشایند، شناسایی عایدات و خالص داراییها کاهش مییابد و این در حالی است که در واکنش به اخبار خوشایند شناسایی عایدات و خالص داراییها افزایش نمییابد"[9] اما بیشتر محققان در مباحث مربوط به ارزشگذاری داراییها، طبق مبانی حسابداری، بیشتر به تعاریفی که فلسام و اولسونز از محافظهکاری دارند، اشاره میکنند. آنها محافظهکاری حسابداری را اینگونه تعریف میکنند:" انتظار اینکه خالص ارزش داراییهای گزارش شده توسط یک شرکت، در بلندمدت از ارزش بازار آن کمتر خواهد بود ".[19] به عبارت دیگر، فرض میشود که بر اثر به کارگیری محافظهکاری حسابداری، ارزش بازار داراییهای گزارش شده بیشتر از ارزش دفتری آنها خواهد بود.
چرخههای تجاری
هادیان وهاشم پور تعریفی علمی از ادوار تجاری، به صورت زیر ارائه دادهاند:
"ادوار تجاری نوعی نوسانهای باقاعده و منظم در فعالیتهای کلان اقتصادی کشورها هستند که عمدتاً به وسیله بنگاههای تجاری سازماندهی میشوند. یک چرخه با یک دوره رونق اقتصادی که همزمان در فعالیتهای متعدد اقتصادی رخ میدهد، شروع و به دوره رکود و انقباض منتهی میشود. این سلسله از تغییرات بارها و بارها تکرار میشوند، ولی حالت منظم دورهای ندارند. به عبارتی، مدت زمان ادوار تجاری ممکن است از یک سال تا 10 الی 12 سال متغیر باشد. این چرخه قابل تقسیم به دورههای کوتاهتری نیست. "[5]
در این تعریف چهار نکته اساسی دیده میشوند که عبارتند از:
الف- این نوسانها در فعالیتهای عمده اقتصادی رخ داده که تنها مربوط به تولید ملی نمیشود، بلکه برخی متغیرهای دیگر، نظیر: اشتغال، سطح قیمتها و متغیرهای بازار مالی با اهمیت تلقی میشوند.
ب- ادوار تجاری به بخشهای خاصی از اقتصاد یا تعدادی مشخص از متغیرها بستگی ندارد، بلکه رونق و رکود در زمان واحد در بسیاری از فعالیتهای اقتصادی به طور همزمان مطرح میشوند. به این خصوصیت همحرکتی میگویند.
ج- زمانی را که یک دوره تجاری طی میکند، میتواند از یک سال تا بیش از 10 سال متغیر باشد، اما نکته قابل تأمل آن است که وقتی رکود شروع شد، اقتصاد تمایل به عملکرد انقباض از خود نشان میدهد و این وضعیت برای یک سال یا بیشتر ادامه مییابد.
د- الگوی رکود و رونق پیوسته تکرار میشوند، اما الگویی متناوب پدید نمیآورند؛ بدین معنی که گسترش و مدت نوسانها همواره برابر نیستند و دنباله رونق و رکود بارها و بارها در اقتصاد مشاهده میشوند.
ارتباط بین متغیرها
چرخه تجاری و محافظه کاری
دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد محافظهکاری شرطی درآمد، در طی دورههای رکود اقتصادی بالاتر است:
اولاً: به طور کلی، در زمانی که ریسک دعاوی حقوقی در طی دورههای رکودی تشدید مییابد، شرکتها به طور معمول اقلام حسابداری را محافظهکارانهتر گزارش میکنند. چندین تحقیق در زمینه حسابرسی، شواهدی را برای تایید و پشتیبانی این عقیده فراهم آوردهاند که نشان میدهند حسابرسان به ریسک دعاوی قضایی با محرک گزارش سود محافظهکارانهتر واکنش نشان دادهاند.
ثانیاً: شرکتها به طور معمول منابع داخلی تامین مالی را به منابع خارجی و از بین منابع خارجی، تامین مالی از طریق بدهی را به تامین مالی از طریق سرمایه ترجیح می دهند، اما در ادوار رکودی که سودآوری کاهش مییابد، معمولا شرکتها در جستجوی تامین مالی خارجی هستند. عرضهکنندگان و متصدیان تامین مالی از طریق بدهی، بیشتر خواستار حسابداری محافظهکارانه هستند، زیرا آن ریسک ناتوانی در پرداخت بدهی را بهتر گزارش میکند. همچنین، هزینه سرمایه سهام به محافظهکاری سود حساس است؛ به ویژه در طی دورههای رکودی که رویدادهای اخبار ناخوشایند بیشتر اتفاق میافتد.
برای اثبات ادعاهای مطرح شده، پژوهشهای تجربی منافع گزارشگری محافظهکارانه را مستند کرده و نشان دادهاند که محافظهکاری به هزینه پایینتر سرمایه [13] و همچنین هزینه پایینتر بدهی [19] همبستگی دارد.
در مجموع، انتقال از تأمین مالی داخلی به تأمین مالی خارجی که در طی ادوار رکودی رخ میدهد، افزایش در تقاضای اطلاعات حسابداری محافظهکارانه را در پی دارد.
بنابراین، با تمام استدلالاتی که در بالا بیان شد، ما فرض کردیم که شرکتها در طی ادوار رکودی، گزارشگری مالی محافظهکارانهتری را ارائه میکنند.
چرخه تجاری و رابطه ارزشی سود دوره جاری
تحقیقات پیشین نشان داده اند که ERC (ضریب واکنش سود) در طی چرخههای تجاری تغییر مییابد. به طور خاص، جانسون دریافت که ERC در طی دورههای رونق بالاتر از دورههای رکود است. [17]
ما فرض میکنیم که رابطه ارزشی سود جاری در طول دورههای رکود افزایش مییابد. تفسیر و توضیح ما برای این پیشبینی در زیر آمده است:
اولاً: اخبار ناخوشایند که در طی ادوار رکودی رخ میدهد، به رویدادهای منفی اشاره دارد که ممکن است به ناسازگاری شرایط اقتصاد کلان حساس باشد. انتظارات سود آتی در طی چنین دورههایی بیشتر قضاوتی هستند و سرمایه گذاران بیشتر برای شکل دادن انتظاراتشان بر روی اطلاعات سود جاری تکیه میکنند. از این گذشته، به طور مسلم، عدم اطمینان و ابهام، موجب میشود شرایط جاری توسط بازار پایدارتر و پایاتر به نظر برسد. بنابراین، سود محافظهکارانه به دلیل اینکه شرایط اقتصادی را بهتر منعکس میکند و رابطه ارزشی بالاتری را داراست، پایدارتر به نظر میرسد. به صورت خلاصه، اگرچه اخبارهای ناخوشایند به طور معمول پایداری کمتری دارند[9]، این مورد فقط در طی دورههای رکودی اقتصادی اتفاق نمیافتد، در حالی که اخبار ناخوشایند ویژگیهای پایدارتری به خود میگیرد. از این جهت، بالا بودن محافظهکاری سود دلالت ضمنی بر این موضوع دارد که سود جاری برای پیشگویی سود آتی استفاده میشود که این هم باید بهERC بالاتری برای سود جاری منتج شود[19].
ثانیاً: سودهای محافظه کارانه حاوی اطلاعات مفیدتری دربارة اخبار ناخوشایند هستند که ریسک اطلاعاتی سرمایهگذاران را پایین میآورد. گزارشگری بموقع اخبار ناخوشایند به سرمایه گذاران کمک میکند تا افشای از دست دادن سرمایه را ارزیابی کنند و آن رابطه ارزشی سود جاری محافظهکارانه را افزایش میدهد.
تحقیقات پیشین شواهدی را ارائه دادند که رابطه مثبتی بین محافظه کاری و رابطه ارزشی وجود دارد؛ به ویژه بال و شیوا کومار(2005) [8] بیان کردند که تشخیص بهنگام زیان بر ضریب همبستگی بالایی بین اطلاعات حسابداری و ارزشهای بازار دلالت دارد که آن هم بیانگر رابطه مثبتی بین محافظه کاری شرطی و رابطه ارزشی است. [8] به علاوه، گیولی وهاین اظهار میکنند که محافظهکاری بالاتر سود ممکن است تا اندازهای ضرایب بالاتر سود به قیمت سهام را توجیه کند. [14]
چرخه تجاری و ارتباط ارزشی سود دوره آتی
این تحقیق بر پایه استدلالات زیر فرض میکند که سود آتی مورد انتظار همبستگی مثبتی با دورههای رونق دارد. اولاً: جانسون معتقد بود که مراحل مختلف چرخه تجاری، بی ثباتی در مجموعه فرصتهای تامین مالی و سرمایه گذاری را منعکس میکند که آن هم بر بی ثباتی و تغییر پذیری رفتار بازار دلالت دارد که از اطلاعات سود برای دستیابی به انتظارات گردش وجوه نقد آتی استفاده می کند. [17] کاملا مشخص است که در طی ادواری که همراه با رونق است، بازار تمرکز بیشتری روی عوامل مؤثر رشد سود آتی دارد و کمتر بر عواملی مثل درجه محافظهکاری در گزارشگری مالی و ریسک دعاوی حقوقی که علایم رکود اقتصادی هستند، متمرکز میشود.
ثانیاً: فرض میشود که در طی دورههای رونق، سرمایه گذاران بیشتر بر اطلاعات غیر تاریخی سود تکیه میکنند تا سود آتی را پیشبینی کنند و در تعیین ارزش بیشتر از سود آتی پیشبینیشده استفاده کنند. در مجموع، این عوامل اشاره میکند که رابطه ارزشی سود آتی مورد انتظار در ادواری که همراه با رونق است، نسبت به ادوار رکودی بالاتر است.
تحقیقات انجام شده و ادبیات تحقیق
گیول، سرینیدهای و شیح در تحقیق خود، اثر رکود اقتصادی در کشور هنگ کنگ را روی میزان محافظهکاری به کار رفته در حسابداری و نیز رابطه بین حسابداری محافظهکارانه و حقالزحمههای حسابرسی را در قبل و در طول دوره رکود اقتصادی بررسی کردند. نتایج تحقیق آنها بیانگر این بود که سطح محافظهکاری به کار رفته در شرکتهای هنککنگی در دوره رکود اقتصادی نسبت به دوره قبل از رکود کمتر شده است. یافته دیگر تحقیق آنها این بود که اگر درجه محافظهکاری در گزارشگری مالی بیشتر باشد، به دلیل اینکه در این حالت حسابرسان به بررسیهای کمتری برای کشف اشتباهات نیاز دارند، حقالزحمههای حسابرسی کمتر خواهد شد و با لعکس. [15]
احمد با انجام تحقیقی به این نتیجه رسید که محافظهکاری حسابداری مانع سرمایهگذاری مدیران در پروژههای با بازدهی منفی می شود. همچنین، رابطه مستقیمی بین درصد سهام متعلق به اعضای هیأت مدیره و محافظهکاری وجود دارد. [6]
جنکینز در مقالهای با عنوان «محافظهکاری و رابطه ارزشی سود در طی چرخه تجاری»، به بررسی رابطه بین محافظهکاری سود و چرخه تجاری (شرایط اقتصادی انبساطی و انقباضی) و ارتباط بین رابطه ارزشی سود و چرخه تجاری پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که رابطه ارزشی سود دوره جاری در ادوار انقباضی بیشتر از ادوار انبساطی است و همچنین، محافظهکاری سود در ادوار انقباضی بالاتر از ادوار انبساطی است، اما رابطه ارزشی سود مورد انتظار آتی در ادوار انبساطی نسبت به ادوار انقباضی بیشتر است. [16]
پورحیدری و عالیپور پژوهش خود را با عنوان «بررسی چگونگی رفتار دادههای حسابداری» با توجه به چرخههای تجاری در بورس اوراق بهادار تهران انجام دادند.
نتایج این تحقیق نشان میدهد بین متغیرهای حسابداری مورد بررسی با چرخههای تجاری ارتباط معناداری وجود ندارد، لیکن تحت تاثیر شرایط رکود و رونق اقتصادی بین فروش در دوران رکود و رونق اقتصادی و حاشیه سود ناخالص در دوران رونق اقتصادی با چرخههای تجاری ارتباط معناداری وجود دارد. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که ارتباط چرخههای تجاری در شرکتهایی با اندازه بزرگ، نسبت به شرکتهای با اندازه کوچک تنها بر متغیرهای حسابداری حاشیه سود ناخالص، سود قبل از کسر مالیات و سود خالص معنادار است، و اثر آن قابل ملاحظه است. [1]
بیان عملیاتی فرضیههای تحقیق
فرضیه اول: سود در دورههای رکودی نسبت به دورههای رونق از محافظهکاری بیشتری برخوردار است.
فرضیه دوم:رابطه ارزشی سود جاری، در صورت کنترل سود آتی مورد انتظار، در طی دورههای رکودی نسبت به دورههای رونق بیشتر است.
فرضیه سوم:رابطه ارزشی سود آتی مورد انتظار در طی دورههای رونق نسبت به دورههای رکودی بیشتر است.
جامعه آماری و انتخاب نمونه
جامعه آماری پژوهش، شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی بین سالهای 1377 تا 1388است. در این پژوهش، برای نمونهگیری از روش حذف سیستماتیک استفاده شده است. بدین منظور جامعه آماری که دارای ویژگیهای زیر باشند، به عنوان نمونه انتخاب شدهاند:
در نظر گرفتن ویژگیهای فوق به انتخاب یک نمونه آماری شامل164شرکت منجر شد.
برای گردآوری دادهها از روش اسنادکاوی استفاده گردید. شایان ذکر است که دادههای مورد نیاز، از صورتهای مالی شرکتهای مورد بررسی، اطلاعات منتشره توسط سازمان بورس اوراق بهادار و بانکهای اطلاعاتی رهاورد نوین و تدبیرپرداز استخراج شده است.
مدلهای تحقیق
در این تحقیق برای سنجش محافظه کاری سود از معیار باسو استفاده خواهد شد، باسو در سال 1997 میلادی، محافظهکاری را در نتیجه انعکاس سریعتر اخبار بد نسبت به اخبار خوب در سود تفسیر کرد. [9]
بر اساس آنچه که گفته شد، باسو برای پیشبینیهای خود از رگرسیون زیر استفاده کرد:
که در آن از β3به عنوان معیاری برای سنجش محافظهکاری استفاده شده است؛ بدین صورت که اگر β3>0باشد، به این معنی خواهد بود که محافظهکاری در شرکتهای مورد بررسی وجود دارد.
به منظور تجزیه و تحلیل اثر چرخه تجاری بر محافظه کاری درآمد، ما مدل بالا را به صورت زیر تعدیل میکنیم:
مدل شماره (1):
که درآن:
EPSi,t: سود هر سهم شرکتi در سال t؛
Pi,t-1: قیمت بازار هر سهم شرکت iدر ابتدای سالt ؛
:Reti,tبازده شرکتi در سال t؛
DTi,t: متغیرمصنوعی (دامی) است که اگر بازده شرکتi در سال t منفی باشد یک و در غیر این صورت صفر خواهد بود؛
EXP: متغیرمجازی چرخههای تجاری است که برای دوران رونق اقتصادی یک و برای دوران رکود اقتصادی صفر خواهد بود.
از این مدل برای آزمون فرضیهها استفاده شده است.
برای اندازهگیری رابطه ارزشیِ سود حسابداری از مدل برآورد شده استون وهاریس(1991)[10]، استفاده خواهد شد که به صورت زیر است:
مدل شماره (2):
EPSi,t: سود هر سهم شرکتi در سال t؛ EPSi,t+1: سود هر سهم شرکتi در سال t+1؛
ΔEPSi,t: تفاوت سود هر سهم در دو نقطه زمانی، یعنی در ابتدا و پایان سال t برای شرکتi؛
Reti;t: بازده شرکتi درسالt؛
Reti; t+1: بازده شرکتi درسال t+1؛
Pi,t-1: قیمت بازار هر سهم شرکت iدر ابتدای سالt است؛
EXP: متغیر مجازی چرخههای تجاری است که برای دوران رونق اقتصادی یک و برای دوران رکود اقتصادی صفر خواهد بود.
از مدل دوم برای آزمون فرضیه دوم وسوم استفاده شده است.
اندازهگیری متغیرهای تحقیق
متغیر وابسته مربوط به مدل اول
سود هر سهم(EPSi,t)که برای همگن شدن بر قیمت هر سهم عادی درابتدای سال مالی تقسیم شده است.
متغیرهای مستقل مربوط به مدل اول
چرخه تجاری(EXP) که متغیری مجازی است و عبارت از نوسان در فعالیت اقتصادی و معمولاً تولید ملی است. هر دوره تجاری شامل مراحل بهبود، رونق، تنزل وکسادی است. در این تحقیق، منظور ما از متغیر چرخه تجاری شامل رکود و رونق اقتصادی میشود که یک متغیر مجازی یا مصنوعی است که در مدل تحقیق برای دوران رونق اقتصادی از عدد یک و برای دوره رکود اقتصادی از عدد صفر استفاده میشود. در این تحقیق برای تعیین دوران رونق و رکود اقتصادی از نتایج تحقیق مختارزاده[4] و همچنین از آمار و اطلاعات منتشره توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران استفاده شده است. دورانهای اقتصادی ایران بر اساس رونق و رکود اقتصادی به دورههای زیر تقسیمبندی میشوند:
الف- ازسال 1338 تا 1351 دوران رکود نسبی؛
ب- ازسال 1351 تا 1359 دوران رونق نسبی؛
ج-ازسال 1359 تا 1370 دوران رکود بزرگ و بازسازی؛
د-از سال 1370 تا 1373 دوران رونق نسبی؛
ه-ازسال 1373 تا 1382 دوران رکود نسبی؛
و-ازسال 1382 تا 1388 دوران رونق نسبی.
بنابراین، در این تحقیق شرکتهای مورد بررسی از سال 1377 تا 1381 با رکود و در سالهای 1382 تا 1388 با رونق مواجه بودهاند.
روشهای آماری مورد استفاده
به منظور تخمین مدلهای پژوهش از تکنیک دادههای تلفیقی استفاده شده است. ضرورت استفاده از این تکنیک که دادههای سری زمانی و مقطعی را با هم ترکیب میکند، بیشتر به خاطر افزایش تعداد مشاهدات، بالا بردن درجه آزادی، کاهش ناهمسانی واریانس و کاهش همخطی میان متغیرهاست .لذا تخمین مدلها با استفاده از دادههای ترکیبی و برای همه شرکتهای نمونه در طی سالهای1377تا 1388 انجام میگیرد. آنگاه براساس تخمینهای به دست آمده به قضاوت و ارزیابی در مورد هر یک از فرضیههای پژوهش پرداخته میشود.
سؤالی که اغلب در مطالعات کاربردی مطرح میشود، این است که آیا شواهدی دال بر قابلیت ادغام شدن دادهها وجود دارد، یا اینکه مدل برای تمام واحدهای مقطعی متفاوت است. لذا باید ابتدا بررسی شود که آیا بین مقاطع، ناهمگنی یا تفاوتهای فردی وجود دارد یا خیر؟ در صورت وجود ناهمگنی از روش دادههای تابلویی و در غیر این صورت، از روش دادههای تلفیقی با رویکرد حداقل مربعات معمولی[2] برای تخمین مدل استفاده میگردد. برای این منظور، آزمون F لیمر انجام میگیرد. در این آزمون، فرضیه H0 یکسان بودن عرض از مبدأها )دادههای تلفیقی) در مقابل فرضیه مخالف H1، ناهمسانی عرض از مبدأها )روش دادههای تابلویی) قرار میگیرد.
آمارتوصیفی متغیرهای پژوهش
از آنجا که وجود مشاهدات پرت بر معیارهای گرایش به مرکز متغیرهای پژوهش تأثیر گذاشته است، برآن شدیم که پس از حذف مشاهدات پرت به اندازهگیری و بررسی متغیرهای پژوهش بپردازیم.
اطلاعات مربوط به آمار توصیفی پژوهش در نگاره 1 درج شده است.
نگاره شماره 1: آمار توصیفی پژوهش
متغیر |
تعداد |
میانگین |
میانه |
کمینه |
بیشینه |
انحراف معیار |
Reti,t |
1943 |
269/38 |
86/18 |
26/226- |
89/419 |
95/74 |
EPSi,t |
1937 |
09/845 |
600 |
3891- |
6626 |
48/1129 |
ΔEPSi,t |
1943 |
26 |
2 |
7277- |
6920 |
69/1195 |
Pi,t-1 |
1926 |
51/5380 |
3632 |
209 |
34693 |
05/545 |
EPSi,t/Pi,t-1 |
1931 |
16578/0 |
15021/0 |
997/0- |
38325/1 |
2185/0 |
ΔEPSi,t /Pi,t-1 |
1924 |
0098/0 |
00505/0 |
5294/1- |
524/1 |
2725/0 |
با توجه به نگاره1 به طور متوسط (میانگین)، بازده سهام شرکتهای مورد بررسی تقریباً 3/38 درصد، سود هر سهم تقریباً 845 ریال، تغییرات سود هر سهم 26 ریال و قیمت بازار هر سهم در شرکتهای مورد بررسی تقریباً 5380 ریال به دست آمد.
بازده سهام نیمی از شرکتهای مورد بررسی (میانه)، کمتر از تقریباً 9/18درصد، سود هر سهم نیمی از شرکتها کمتر از 600 ریال، تغییرات سود هر سهم نیمی از شرکتها کمتر از 2 ریال، قیمت بازار هر سهم نیمی از شرکتها 3632 ریال، سود همگن شده هر سهم نیمی از شرکتها تقریبا 15/0 و تغییرات سود همگن شده هر سهم نیمی از شرکتها تقریبا 005/0 به دست آمد.
کمترین بازده سهام شرکتهای مورد بررسی تقریباً 223- درصد و بیشترین بازده سهام 9/419 درصدگزارش شد. کمترین سود هر سهم شرکتهای مورد بررسی 3891- ریال و بیشترین سود هر سهم 6626 ریال گزارش شد. گفتنی است که پراکندگی قیمت بازار هر سهم از سال 1386 تا سال 1388 رو به کاهش بود. در دوران رونق بیشترین پراکندگی قیمت بازار هر سهم مربوط به سال 1382 با انحراف معیار 76/6753 و کمترین پراکندگی قیمت بازار هر سهم متعلق به سال 1388است.
نگاره شماره 2: توزیع متغیر مجازی DTi,t به تفکیک سال
سال |
فراوانی/درصد |
0 |
1 |
سال |
فراوانی/درصد |
0 |
1 |
1377 |
فراوانی |
144 |
20 |
1383 |
فراوانی |
94 |
70 |
درصد |
8/87 |
2/12 |
درصد |
3/57 |
7/42 |
||
1378 |
فراوانی |
144 |
20 |
1384 |
فراوانی |
52 |
112 |
درصد |
8/87 |
2/12 |
درصد |
7/31 |
3/68 |
||
1379 |
فراوانی |
129 |
35 |
1385 |
فراوانی |
104 |
60 |
درصد |
7/78 |
3/21 |
درصد |
4/63 |
6/36 |
||
1380 |
فراوانی |
121 |
43 |
1386 |
فراوانی |
108 |
56 |
درصد |
8/73 |
2/26 |
درصد |
9/65 |
1/34 |
||
1381 |
فراوانی |
97 |
67 |
1387 |
فراوانی |
92 |
72 |
درصد |
1/59 |
9/40 |
درصد |
1/56 |
9/43 |
||
1382 |
فراوانی |
108 |
56 |
1388 |
فراوانی |
139 |
25 |
درصد |
9/65 |
1/34 |
درصد |
8/84 |
2/15 |
نتایج مربوط به متغیر مجازی DTi,t به تفکیک سال در نگاره 2 ارائه شده است. از آنجا که عدد 1 برای متغیر مجازی DTi,t نشان دهنده بازده سهام منفی است، میتوان گفت بیشترین بازده سهام منفی به ترتیب در سالهای 1384 و 1387رخ داده است. بنابراین، به نظر میرسد در دوران رونق اقتصادی درصد بازده سهامهای منفی در شرکتهای مورد بررسی نسبت به دوران رکود اقتصادی بیشتر است.
همان طورکه قبلاً نیز بیان شد، در پژوهش حاضر با روش تحلیل رگرسیون و استفاده از دادههای ترکیبی به دست آمده از صورتهای مالی شرکتهای عضو نمونه آماری، هر یک از فرضیهها بررسی گردید و از آزمونهای F لیمر و آزمونهاسمن برای تشخیص نوع مدل دادههای تابلویی استفاده شد.
خلاصه نتایج آزمونهای F لیمر و آزمونهاسمن به شرح نگاره شماره 3ارائه شده است:
نگاره شماره 3: نتایج آزمونهای F لیمر وهاسمن
مدل/ آزمون |
آزمون F لیمر |
آزمونهاسمن |
مدل شماره 1 |
254/13(000/0=p-value) |
358/6(000/0=p-value) |
مدل شماره 2 |
547//19(000/0=p-value) |
654/7(000/0=p-value) |
نتایج آزمون F لیمر بیانگر این مطلب است که مقاطع مورد بررسی ناهمگن و دارای تفاوتهای فردی بوده، استفاده از روش دادههای تابلویی (پنل دیتا) مناسبتر است.
نتایج آزمونهاسمن درسطح اطمینان 95 درصد، براستفاده از روش اثرات ثابت در هر دو مدل دلالت دارد.
طبق نگاره شماره 4 ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش را نشان میدهد.با توجه به نگاره شماره 4، با اطمینان 99% رابطه بین سود همگن شده هر سهم و بازده سهام شرکتها معنی دار است. از آنجا که ضریب همبستگی پیرسون بین سود همگن شده و بازده سهام 121/0 به دست آمده، میتوان نتیجه گرفت با اطمینان 99%هر چه میزان بازده سهام شرکتی بالاتر باشد، سود همگن شده هر سهم آن نیز بیشتر است.
نگاره شماره 4:ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای تحقیق
پیرسون |
EPSi,t/Pi,t-1 |
DTi,t |
Reti,t |
Reti,t*DTi,t |
EXPt |
Reti,t*EXPt |
DTi,t*EXPt |
DTi,t* EXPt* Reti,t |
EPSi,t/Pi,t- |
1 |
**11/0- |
**12/0 |
**08/0 |
**12/0- |
**05/0- |
**07/0- |
03/0 |
DTi,t |
**11/0- |
1 |
**41/0- |
**7/0- |
**18/0 |
**37/0- |
**79/0 |
**57/0- |
Reti,t |
**12/0 |
**41/0- |
1 |
**36/0 |
**12/0- |
**53/0 |
**32/0- |
**29/0 |
Reti,t*DTi,t |
**08/0 |
**07/0- |
**36/0 |
1 |
**12/0- |
**34/0 |
**54/0- |
**81/0 |
EXPt |
**12/0- |
**18/0 |
**12/0- |
**12/0- |
1 |
**23/0 |
**46/0 |
**33/0- |
Reti,t*EXPt |
**05/0- |
**37/0- |
**53/0 |
**34/0 |
**23/0 |
1 |
**34/0- |
**35/0 |
DTi,t*EXPt |
**07/0- |
**79/0 |
**32/0- |
**54/0- |
**46/0 |
**34/0- |
1 |
**72/0- |
DTi,t* EXPt* Reti,t |
03/0 |
**57/0- |
**29/0 |
**81/0 |
**33/0- |
**35/0 |
**72/0- |
1 |
نتایج حاصل از آزمون فرضیهها
آزمون فرضیه اول پژوهش
به منظور تجزیه و تحلیل اثر چرخه تجاری بر محافظه کاری درآمد از مدل 1 استفاده می نماییم.
در مدل اول پژوهش β5 اثر چرخه تجاری را روی واکنش سود در برابر اخبار خوشایند می سنجد وβ5 + β7 اثر چرخه تجاری را روی واکنش سود در برابر اخبار ناخوشایند میسنجد. در صورتی که اندازه β7 منفی و معنی دار باشد، نشان می دهد که محافظه کاری درآمد در طول دورههای رونق کمتر از دورههای رکودی است و تأیید و تصدیقی را برای فرضیه اول فراهم میآورد.
همچنین β2 + β3 پاسخ سود را نسبت به بازدههای منفی میسنجد و چون پاسخ سود نسبت به اخبار بد سریعتر از پاسخ سود نسبت به اخبار خوب است، بنابراین β2β2 + β3>؛ یعنی می توان از β3 به عنوان معیاری برای سنجش محافظه کاری استفاده کرد؛ بدین صورت که اگر 0β3> باشد، به این معنی خواهد بود که محافظه کاری در شرکتهای مورد بررسی وجود دارد.
نتایج آزمون فرضیه شماره 1 در نگاره شماره 5 آورده شده است:
نگاره شماره 5: نتایج آماری آزمون فرضیه شماره 1
سطح معنی داری P-Value |
مقدار آماره t Statistic Value |
ضرایب Coefficients |
Model 1 |
000/0 |
**422/12 |
2186279/0 |
ثابت (Constant) |
340/0 |
955/0- |
0461748/0- |
DTi,t |
000/0 |
**086/5 |
000469/0 |
Reti,t |
021/0 |
*305/2 |
0029619/0 |
Reti,t*DTi,t |
008/0 |
**67/2- |
0676457/0- |
EXPt |
000/0 |
**215/4- |
0007281/0- |
Reti,t*EXPt |
744/0 |
326/0- |
019219/0- |
DTi,t*EXPt |
017/0 |
*381/2- |
0036547/0- |
DTi,t* EXPt* Reti,t |
: 145/0AR2 |
دوربین واتسون: 965/1 |
معنی داری: 000/0 |
آماره فیشر: 375/14 |
در مدل اول β3 (00296/0) مثبت به دست آمده است و β2 + β3 (00343/0) نشان دهنده پاسخ سود نسبت به بازدههای منفی است. در نتیجه، می توان گفت در شرکتهای مورد بررسی محافظه کاری وجود دارد.
همان طور که توضیح داده شد، در مدل فوقβ5 + β7 اثر چرخه تجاری را بر روی واکنش سود در برابر اخبار ناخوشایند میسنجد. از آنجا که اندازه β7 (00365/0-) منفی و معنیدار است، میتوان نتیجه گرفت که محافظهکاری سود در طول دورههای رونق کمتر از دورههای رکودی است و این نتیجه، فرض مقابل در فرضیه اول را تأیید مینماید. به عبارت دیگر، سود در دورههای رکودی نسبت به دورههای رونق از محافظهکاری بیشتری برخوردار است.
آزمون فرضیههای دوم و سوم پژوهش
به منظور بررسی رابطه چرخه تجاری با رابطه ارزشی سود و برای آزمون فرضیات 2 و 3 از مدل 2 استفاده می نماییم:
در مدل فوق α6 و α7اثر چرخه تجاری را بر رابطه میان بازده سهام با سود و تغییرات سود جاری میسنجند و α8 بیانگر اثر چرخه تجاری بر رابطه بازده سهام و سود آتی مورد انتظار است.
نگاره شماره 6: نتایج آماری آزمون فرضیههای شماره 2 و 3
مدل 2 |
ضرایب Coefficients |
مقدار آماره t Statistic Value |
سطح معنی داری P-Value |
ثابت (Constant) |
199/40 |
729/6 |
000/0 |
EPSi,t/Pi,t-1 |
398/33 |
991/1 |
047/0 |
ΔEPSi,t/Pi,t-1 |
785/62 |
214/5 |
000/0 |
EPSi,t+1/Pi,t |
134/28 |
422/2 |
015/0 |
Reti; t+1 |
16/0 |
623/6 |
000/0 |
EXPt |
268/11- |
551/1- |
121/0 |
EPSi,t/Pi,t-1*EXPt |
498/72- |
509/3- |
000/0 |
ΔEPSi,t/Pi,t-1* EXPt |
42/36- |
362/2- |
018/0 |
EPSi,t+1/Pi,t* EXPt |
811/29 |
158/2 |
031/0 |
Reti; t+1* EXPt |
124/0- |
663/2- |
008/0 |
آماره فیشر: 808/29 |
معنی داری: 000/0 |
دوربین واتسون: 903/1 |
AR2: 216/0 |
همان طور که در نگاره شماره 6 مشخص است، مقدار α6 و α7 به ترتیب 498/72- و 42/36-به دست آمد. از آنجا که هر دو ضریب مذکور منفی هستند، میتوان نتیجه گرفت که رابطه ارزشی سود جاری در صورت کنترل سود آتی مورد انتظار در دوران رکود اقتصادی، نسبت به دوران رونق اقتصادی بیشتر است. بنابراین، میتوان فرض مقابل در آزمون فرضیه دوم را پذیرفت. به بیان دیگر، رابطه ارزشی سود جاری، در صورت کنترل سود آتی مورد انتظار در طی دورههای رکودی نسبت به دورههای رونق بیشتر است.
α8 در مدل دوم پژوهش 811/29 به دست آمد، بنابراین، واضح است که فرض مقابل در آزمون فرضیه سوم پژوهش نیز پذیرفته شده و رابطه ارزشی سود آتی مورد انتظار در طی دورههای رونق نسبت به دورههای رکودی بیشتر است.
خلاصه یافتهها و نتایج تحقیق
رشد و پایداری در دورههای رونق اقتصاد، موجب تغییر در انتظارات مرتبط با سود گزارش شده توسط شرکتها شده، نهایتاً به ضریب واکنش سود بالاتر منتج میشود. همچنین، رابطه ارزشی سود در مقابل چرخه تجاری توسط عوامل پیچیدهتری، مثل رشد اقتصادی و پایداری سود تعیین میشود. از آنجا که در دورههای رکودی تاکید و تمرکز مدیران و سرمایهگذاران بر ریسک از دست دادن اصل سرمایه بیشتر است، فرض بر این است که این افزایش تمرکز حسابرسان و مدیران در دورههای رکود اقتصادی، انگیزه را برای گزارش سود محافظهکارانهتر افزایش میدهد. بنابراین، سنجش تاثیر چرخه اقتصادی بر رابطه ارزشی سود و محافظهکاری هدف اصلی این تحقیق قرارگرفته است. در این تحقیق سه فرضیه اصلی با استفاده از دادههای 164 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از ابتدای سال 1377 تا پایان سال 1388 مورد آزمون قرار گرفت و برای آزمون فرضیهها از مدلهای رگرسیون خطی چند متغیره و برای سنجش محافظهکاری از مدل باسو(1997) استفاده شد.
نتایج حاصل از این تحقیق را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
پیشنهادهای کاربردی تحقیق
با توجه به نتایجی که از این تحقیق حاصل شد، پیشنهادهای کاربردی زیر ارائه میگردد: