نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه حسابداری، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
2 مربی گروه حسابداری، مجتمع آموزش عالی بافت، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
There is a little empirical evidence whether management characteristics provide information content to auditors. In this study, the relationships between management ability and audit fees, and also going concern opinion among Firms Listed on Tehran Stock Exchange is investigated. Management ability is measured using Demerjian et al (2012) index using Data Envelopment Analysis (DEA). Target sample includes 89 firms listed on Tehran Stock Exchange (TSE) during 2007 - 2014. Hypotheses were examined using multiple regression model with panel data. Results show that there are significant negative relations between management ability and audit fee. Also there are significant negative relations between management ability and the probability of going concern opinion. In overall, results support the relationship between management ability and auditors decisions.
کلیدواژهها [English]
تاکنون ادبیات گستردهای در خصوص عوامل تعیینکنندۀحقالزحمۀ حسابرسی و تمایل حسابرسان به انتشار گزارش حاوی بند تداوم فعالیت شرکتها وجود دارد ]53-36-18[. با این حال، بخش عمدۀ پژوهشهای پیشین بر عوامل تعیینکننده در سطح شرکت تمرکز کردهاند و شواهد تجربی بسیار اندکی در خصوص تأثیر ویژگیهای مدیریت شرکت صاحبکار بر حقالزحمه و گزارش حسابرس انجام شده است. هدف پژوهش حاضر با توجه به خلاء پژوهشی موجود، بررسی این موضوع است که آیا افزون بر ویژگیهای سطح شرکت، ویژگیهای مدیریت شرکت صاحبکار نیز دارای محتوای اطلاعاتی برای حسابرسان هست یا نه؟
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین توانایی مدیریتی با حقالزحمۀ حسابرس و احتمال انتشار گزارش حاوی بند تداوم فعالیت حسابرس در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد.
نتایج حاصل از این پژوهش برای حسابرسان مستقل، هیئتمدیرۀ شرکتها، سرمایهگذاران، قانونگذاران و سایر ذینفعان بازار سرمایه مفید است. حسابرسان مستقل میتوانند از معیار سنجش توانایی مدیریت بهمنظور بررسی صاحبکاران خود، ارزیابی ریسک کسبوکار آنها و اتخاذ تصمیمات قیمتگذاری استفاده کنند. همچنین، تدوینکنندگان مقررات حاکم بر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار و سرمایهگذاران میتوانند از امتیاز توانایی مدیریت بهمنظور شناسایی شرکتهای پذیرفتهشده با ریسک حسابرسی بالاتر استفاده نمایند.
مدل ریسک حسابرسی سیمونیک ]53 [نشان میدهد حقالزحمۀ حسابرسی تابعی از میزان تلاشهای انجامشده و ریسک حسابرسی است. توانایی مدیریت ریسک فعالیت حسابرسان را از طریق کاهش ریسک ورشکستگی شرکت یا بهبود کیفیت اطلاعات سود کاهش میدهد ]42[. بر این اساس، حسابرسان از خطرهای مربوط به توانایی مدیریت واحد مورد رسیدگی آگاه هستند و این شرایط را در تصمیمات قیمتگذاری خدمات حسابرسی خود منظور میکنند ]54[. از طرفی مشکلات مالی واحد مورد رسیدگی در عمل، ریسک دعاوی حقوقی علیه حسابرسان را افزایش میدهد ]16[. ناتوانی مدیریت شرکتهای دارای بحران مالی و عملکرد ضعیف آنها باعث کاهش اعتماد حسابرس میشود؛ بنابراین، در این شرکتها احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت در مقایسه با شرکتهای با مدیران توانمندتر، بیشتر است.
در این پژوهش بهمنظور بررسی این دیدگاه که توانایی مدیریتی بالاتر با پایینتر بودن ریسک حسابرسی (ریسک کسبوکار حسابرس) در ارتباط است، از دو متغیر وابسته استفاده شده است: حقالزحمۀ حسابرسی و بند تداوم فعالیت. این دو متغیر از آنجهت مرتبط هستند که هردو را میتوان دو عنصر اساسی در تصمیمگیری حسابرسان بهمنظور ارزیابی و انتخاب طرحهای حسابرسی در نظر گرفت. هر دو تصمیم مزبور مستلزم ملاحظات بسیار دقیقی از عوامل متعدد، بهخصوص اطلاعات مربوط به توانایی مدیریت شرکت صاحبکار هستند. چراکه ویژگیهای مدیران ارشد شرکت صاحبکار اغلب در بررسی، پذیرش و برنامهریزی کار حسابرسی در نظر گرفته میشوند ]39، 38[.
پژوهش حاضر، ادبیات قیمتگذاری خدمات حسابرسی و گزارشهای حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت را از طریق ارائۀ شواهد تجربی مبنی بر اینکه پس از کنترل ویژگیهای خاص سطح شرکتی، ویژگیهای مدیریتی نیز با حقالزحمۀ حسابرسی و تمایل حسابرسان به انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت در ارتباط هستند، بسط داده است. شواهد یادشده بهطور خاص از اینجهت اهمیت دارد که شواهد تجربی کافی در تأیید رابطه بین ویژگیهای مدیریتی و تصمیمات حسابرسان در ایران وجود ندارد.
در ادامه، ساختار مقاله به این صورت است که در بخش بعدی چارچوب نظری و پیشینۀ پژوهش تشریح و فرضیههای پژوهش تدوین میشود. سپس، روش پژوهش و نتایج آماری ارائه میشوند. بخش پایانی پژوهش نیز به تفسیر یافتهها و نتیجهگیری اختصاصیافته است.
مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش
بهطورکلی، دو دیدگاه رقیب در خصوص اثرات مدیریت ارشد بر پیامدهای سازمانی شرکتها ارائه شده است. بر اساس دیدگاه اول هانان و فریمن ]35[ادعا کردند مدیریت ارشد شرکتها تأثیر اندکی بر پیامدهای سازمانی دارند، زیرا سازمانهای بزرگ از نوعی لختی و کژی رنج میبرند و باکمک نیروهای بیرونی به حرکت درمیآیند؛ اما دیدگاه جایگزین که بهطور معمول از آن باعنوان دیدگاه ردههای بالایی یاد میشود را برای نخستینبار هامبریک و میسون ]34[ مطرح کردند. مطابق با این دیدگاه، انتظار میرود پیامدهای سازمانی، شامل گزینههای راهبردی و سطوح عملکرد، تابعی از ویژگیهای مدیریت شرکت باشد. کارملی و تیشر ]17[ دریافتند، قابلیتهای مدیریت با عملکرد شرکتها در ارتباط است. چمانور و پایگلیس ]19[ ادعا کردند کیفیت و شهرت مدیریت ارشد شرکتها اثر تعیینکنندهای بر ارزش شرکت دارد. مطابق با این دیدگاه، آنها دریافتند کیفیت مدیریت ارشد شرکتها و شهرت آنها سرمایهگذاران نهادی بیشتری را جذب میکند. از این گذشته، کیفیت مدیریت رابطۀ معکوسی با کمقیمتگذاری سهام شرکت در عرضه اولیه داشته است. بهتازگی، پژوهشگران حوزۀ حسابداری، بر اثرات خاص مدیران بر گزارشگری مالی شرکتها تمرکز کردهاند. بامبر و همکاران ]11[ دریافتند مدیریت، تأثیر قابلملاحظهای بر رویههای افشای شرکتها داشته است. جی و همکاران ]32[ دریافتند مدیران مالی شرکتها تأثیر درخور توجهی بر گزارشگری مالی شرکتها همچون اقلام تعهدی اختیاری و محافظهکاری در حسابداری داشتهاند. به همین ترتیب، دیرنگ و همکاران ]28[ مستنداتی ارائه کردند که مطابق با آن مدیران تأثیر معناداری بر راهبردهای اجتناب مالیاتی بهوسیلۀ شرکتها دارند. از این گذشته، دمرجیان و همکاران ]26[ شواهدی ارائه کردند که مطابق با آن توانایی مدیریت، رابطۀ مستقیمی با کمتربودن تجدید ارائههای آتی، پایداری سود بالاتر، خطای کمتر در برآورد مطالبات مشکوکالوصول و کیفیت بالای برآوردهای اقلام تعهدی داشته است. مطالعۀ بایک و همکاران ]10[ نشان میدهد احتمال و تناوب انتشار اعلامیۀ پیشبینی سود ازسوی مدیریت، بهموازات توانایی مدیران افزایش مییابد و شرکتهای با مدیران توانمند پیشبینیهای دقیقتری در مقایسه با شرکتهای با مدیران با توانایی کمتر ارائه میکنند. رویهمرفته، یافتههای پژوهشهای مزبور مؤید دیدگاه ردههای بالایی است که مطابق با آن ویژگیهای مدیریتی بر انواع تصمیمات شرکتها، ازجمله گزینههای مرتبط با گزارشگری مالی آنها، اثرگذار است.
از طرف دیگر، حسابرسان در قبال ادعاهای خود بر روی صورتهای مالی صاحبکاران خود حقالزحمه دریافت میکنند ]14[. با فرض ثابتبودن سایر شرایط، حقالزحمۀ حسابرسی بهموازات ریسکهای قانونی افزایش مییابد. حسابرسان ممکن است بهدلیل وجود اشتباهات عمده در صورتهای مالی حسابرسیشده بهوسیلۀ آنها یا بهسادگی در پی مشکلات مالی یا ورشکستگی صاحبکاران خود مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند. احتمال رویارویی حسابرس با مورد اول را بهاصطلاح ریسک حسابرسی مینامند، درحالیکه احتمال رویارویی حسابرس با شرایط دوم، ریسک کسبوکار قلمداد میشود. حقالزحمۀ حسابرسی رابطۀ مستقیمی با ریسک حسابرسی و ریسک کسبوکار صاحبکار دارد. مطابق با نظر انجمن حسابداران رسمی آمریکا، ریسک کسبوکار شامل دو عنصر اصلی ریسک صاحبکار و ریسک کسبوکار حسابرس است. ریسک صاحبکار با تداوم فعالیت و سلامت صاحبکار در ارتباط است، درحالیکه ریسک کسبوکار حسابرس بهصورت ریسک هزینههای قانونی بالقوه و سایر مخارج مربوط به ارتباط حسابرس با صاحبکار تعریف میشود ]14،48[. بر این اساس، ارتباط بسیار نزدیکی بین ریسک کسبوکار صاحبکار و ریسک کسبوکار حسابرس برقرار است. هرکسی که دچار زیان مالی شده باشد، ممکن است مبادرت به شکایت از حسابرسان کند، حتی اگر هیچگونه ارائۀ نادرستی در گزارشهای حسابرسیشده یافت نشده باشد ]49[؛ بنابراین، ریسک کسبوکار بهطور معمول بهصورت ریسک پیش روی حسابرسان در نظر گرفته میشود، حتی در شرایطی که گزارش حسابرسی بر اساس مقررات و قواعد حسابداری نیز بدون نقص باشد. نتایج تجربی بهدستآمده در پژوهشهای پیشین نیز از این ادعا حمایت میکنند. پالمروس ]50[ رابطۀ مستقیمی بین ورشکستگی و دعاوی حقوقی علیه حسابرسان دریافت. بل و همکاران ]14[ دریافتند حقالزحمۀ حسابرسی برای صاحبکاران دارای ریسک بالاتر، بیشتر است. مورگان و استاکن ]48[نیز شواهدی بهدست آوردند که مطابق با آن، حقالزحمۀ حسابرسی بهموازات ریسک کسبوکار افزایش مییابد. سایمونیک ]53[ نشان داد حقالزحمۀ حسابرسی منعکسکنندۀ هزینۀ منابع سرمایهگذاریشده در حسابرسی و همچنین زیانهای بالقوۀ ناشی از دعاوی حقوقی آتی و یا تخریب شهرت حسابرس (ریسک کار حسابرسی) در آینده است. رابطۀ مستقیم بین ریسک حسابرسی و حقالزحمۀ حسابرسی بهخوبی در ادبیات پیشین تبیین شده است. بهطور خاص، شماری از مطالعات به بررسی جایگاه ریسک کسبوکار صاحبکار در تعیین حقالزحمۀ حسابرسی پرداختهاند ]13-14-37-46-48-51-53[. یافتههای آنها نشان میدهد حقالزحمۀ حسابرسی بهموازات افزایش ریسک کسبوکار صاحبکار افزایش مییابد.
بر اساس مدل ریسک حسابرسی سیمونیک ]53 [، کریشنان و وانگ ]42[ بیان میکنند توانایی مدیریت واحد مورد رسیدگی، در ارتباط با تصمیمهای قیمتگذاری حسابرسی، بااهمیت است؛ زیرا توانایی مدیریت، احتمال درگیرشدن حسابرس در دعاوی حقوقی را از طریق بهبود کیفیت اطلاعات سود و یا کاهش ریسک ورشکستگی تجاری کاهش میدهد. علاوه بر مدل ریسک حسابرسی، مدلهای تحلیلی و رفتاری موجود برای مذاکرات حسابرسی]8-33-52 [نشان میدهند ارزیابی حسابرسان نسبت به عوامل ریسک حسابرسی، درنتیجه مذاکرات حسابرس و مشتری بوده است و توانایی مدیریت در تعیین حقالزحمۀ خدمات حسابرسی تأثیرگذار است ]54[.
بنابراین، انتظار میرود رابطۀ معکوسی بین توانایی مدیریت با حقالزحمۀ حسابرسی و احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت وجود داشته باشد. این انتظار بدان دلیل است که توانایی مدیریت مبین پایینتربودن ریسک کسبوکار حسابرسی به دلایل زیر است:
اول اینکه توانایی مدیریت به کاهش ریسک عملکرد ضعیف و همچنین ریسک ورشکستگی شرکت منجر میشود ]42[. بهعبارتدیگر، انتظار میرود بالاتربودن توانایی مدیریت به تقلیل ریسک تداوم فعالیت شرکتها منجر شود، زیرا توانایی مدیریت با عملکرد جاری و آتی شرکتها در ارتباط است.
دوم اینکه پژوهشهای پیشین نشان میدهد شرکتهای دارای مدیران توانمندتر، تجدید ارائههای کمتری در آینده دارند و به نحو بهتری قادر به برآورد اقلام تعهدی هستند که درنتیجه این شرکتها از کیفیت سود بالاتری نیز برخوردارند ]25[. این عوامل نشان میدهند ریسک حسابرسی احتمالاً با افزایش توانایی مدیریت کاهش مییابد، به این معنا که هر چه توانایی مدیریت بیشتر باشد، حقالزحمۀ حسابرسی و احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت نیز کمتر خواهد بود.
همچنین، در شرایط واقعی ریسک طرح دعاوی حقوقی با ضعیفشدن نتایج عملکرد شرکت یا ایجاد بحرانهای مالی افزایش مییابد و این شرایط یکی از مهمترین دلایل طرح دعاوی حقوقی علیه حسابرسان است ]16-47-41[. در این شرایط حسابرس با مشکلات بیشتری برای دفاع از خود در دعاوی حقوقی روبهروست ]54[؛ بنابراین، نگرانی دربارۀ ناتوانی مدیریت برای رفع مشکلات مالی ایجادشده درنتیجۀ عملکرد ضعیف مدیران، اعتماد حسابرس نسبت به توانایی مدیریت برای تبدیل منابع در اختیار واحد مورد رسیدگی به درآمد و سودآوری را کاهش میدهد ]54[؛ بنابراین، در شرکتهای با توانایی مدیریتی پایینتر، احتمال انتشار گزارش حاوی تداوم فعالیت بیشتر خواهد بود.
یاتااو و یان ]54[به بررسی ماهیت ساختاری رابطه بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرس بر روی نمونهای متشکل از 41212 سال- شرکت طی دوره 2001 تا 2012 پرداختند. در این مطالعه، تأثیرات سه عامل ساختاری تعدیلکننده دعاوی حقوقی علیه حسابرس، آشنایی حسابرس با واحدهای مورد رسیدگی و تغییرات در محیط بررسی شد. نتایج پژوهش آنها نشان داد رابطۀ منفی بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ خدمات حسابرسی احتمالاً برای مشتریانی که ابهام دربارۀ تداوم فعالیت آنها وجود دارد یا در دورۀ پس از یک بحران مالی فعالیت میکنند، ضعیفتر است. همچنین، نتایج پژوهش آنها نشان داد هر چه دورۀ تصدی حسابرسی طولانیتر باشد، رابطۀ منفی بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرسی قویتر است. رابطۀ منفی بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرسی نیز، بعد از تصویب قانون ساربینز– اکسلی نسبت به قبل از آن قویتر است.
باشودیس ]12[ به بررسی رابطه بین حقالزحمۀ خدمات حسابرسی و خدمات غیر حسابرسی با احتمال وجود بند تداوم فعالیت در گزارش حسابرس پرداخت. نتایج این بررسی تجربی در کشور انگلستان نشان داد حقالزحمۀ خدمات حسابرسی رابطۀ مثبت و معناداری با گزارش حاوی بند تداوم فعالیت دارد، درحالیکه حقالزحمۀ خدمات غیرحسابرسی رابطۀ منفی و معناداری با گزارش حاوی بند تداوم فعالیت دارد. بهعبارتدیگر، شرکتهایی با حقالزحمۀ خدمات حسابرسی بالاتر بهاحتمال بیشتری بند تداوم فعالیت در گزارش حسابرس دریافت میکنند؛ همچنین، شرکتهایی با حقالزحمۀ خدمات غیرحسابرسی بالاتر بهاحتمال کمتری بند تداوم فعالیت دریافت میکنند.
کریشنان و وانگ ]42[ به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت، حقالزحمۀ حسابرس و بند تداوم فعالیت در گزارش حسابرس پرداختهاند. برای این منظور، از معیاری که دمرجیانو همکاران ]23[ ارائه دادند، برای اندازهگیری توانایی مدیریت استفاده کردند. یافتههای این پژوهش بر روی نمونهای متشکل از 31000 سال- شرکت طی دوره زمانی 2000 تا 2011 نشان داد رابطۀ منفی و معناداری بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرسی وجود دارد، زیرا توانایی مدیریت باعث کاهش ریسک حسابرسی میشود. همچنین، رابطۀ منفی و معناداری بین توانایی مدیریت و احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت وجود دارد.
لورتی و گریس ]43[ به بررسی تأثیر مدیران بر عملکرد شرکت در شرایط بحرانی پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش آنها با بهکارگیری تحلیل پوششی دادهها نشان داد توانایی بالاتر مدیران شرکتها منجر به کاهش احتمال ورشکستگی میشود.
بنسال و همکاران ]15[ به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت و ارزیابی ریسک اعتباری پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد مدیران توانمندتر تغییرپذیری کمتری در عملکرد آینده دارند. همچنین، ارزیابی پایینتری از ریسک اعتباری این شرکتها بهوسیلۀ مؤسسات رتبهبندی ریسک اعتباری انجام میگیرد و در شرکتهایی که مدیران آن توانایی بالاتری دارند، هزینۀ بدهی پایینتر است.
کستر و همکاران ]40[ به بررسی نقش توانایی مدیریت در اجتناب مالیاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد توانایی مدیریت رابطۀ معکوسی با نرخ مؤثر مالیاتی دارد. بهعبارتدیگر، توانایی مدیران باعث کاهش مالیات بر درآمد پرداختی میگردد.
فرانسیس و همکاران ]30[ به بررسی تأثیر توانایی مدیریت در مورد قرارداد وام بانکی پرداختند. نتایج نشان داد شرکتها با توانایی مدیران بالاتر، شرایط وام مطلوبتری داشتند. برای شرکتهایی که مدیران تواناتری داشتند، تأمین مالی سریعتر انجام میشود. همچنین، این شرکتها قراردادهای وامی با نرخ بهرۀ پایینتر و زمان بازپرداخت طولانیتری داشتند.
لی ]44[ به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت و کاهش ارزش سرقفلی پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان داد رابطۀ منفی و معناداری بین توانایی مدیریت و کاهش ارزش سرقفلی وجود دارد. بهعبارتدیگر، شرکتهایی که مدیران تواناتری دارند، کاهش ارزش کمتری در سرقفلی آنها دیده میشود.
چوی و همکاران ]22[ به بررسی رابطه بین توانایی عملیاتی مدیرعامل با اقلام تعهدی و جریانهای نقدی آتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد در شرکتهای دارای مدیران توانمندتر، رابطه بین اقلام تعهدی دورۀ جاری و جریانهای نقدی آتی قویتر است.
آندرو و همکاران ]7[ به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت و عملکرد شرکت در طول بحران مالی جهانی 2008 پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد توانایی مدیریت رابطۀ مثبت و معناداری با عملکرد شرکت دارد. در دورههایی که شرکت با بحران روبروست، مدیران تواناتر تصمیمگیری مناسبتری در ارتباط با تأمین منابع موردنیاز برای سرمایهگذاری دارند. همچنین، نتایج نشان داد توانایی مدیریت دارای رابطۀ منفی و معناداری با عدم تقارن اطلاعاتی است.
دمرجیان و همکاران ]27[به بررسی تأثیر توانایی مدیریت بر مدیریت سود پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد مدیران با توانایی بالاتر بهاحتمال بیشتری از مدیریت سودهای تعهدی استفاده میکنند. همچنین، نتایج نشان داد پیامدهای منفی مدیریت سود در میان مدیران با توانایی بالاتر کاهش مییابد.
چامنر و همکاران ]20[ به بررسی کیفیت مدیریت سیاستهای سرمایهگذاری و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد بین توانایی مدیریت و عدم تقارن اطلاعاتی رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد. بهعبارتدیگر، مدیران توانمندتر قادرند از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، ارزش ذاتی شرکت را بهتر به سرمایهگذاران منتقل کنند.
فرانسیس و همکاران ]31[ به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت و قراردادهای وام بانکی پرداختند. نتایج پژوهش آنها بر روی نمونهای متشکل از 18118 مشاهده در بازه زمانی 1989 تا 2009 نشان داد مدیران توانمندتر شرایط وام مطلوبتری (مانند سررسید طولانیتر و میثاقهای سختگیرانۀ کمتری) ایجاد میکنند.
در ایران نیز عمدۀ پژوهشهای پیشین صورتگرفته در این حوزه مربوط به بررسی توانایی مدیریت با متغیرهایی بجز حقالزحمۀ حسابرس و احتمال وجود بند تداوم فعالیت بوده است.
بزرگاصل و صالحزاده ] 3[ به بررسی رابطۀ توانایی مدیریت و پایداری سود با تأکید بر اجزای تعهدی و جریانهای نقدی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد بین توانایی مدیریت و پایداری سود رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین توانایی مدیریت و پایداری اجزای تعهدی و نقدی سود رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. درعینحال، رابطه بین توانایی مدیریت و پایداری بخش تعهدی نسبت به بخش نقدی قویتر است.
منصورفر و همکاران ]6[ به بررسی تأثیر توانایی مدیریت بر کیفیت سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد بین توانایی مدیریت و کیفیت سود رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. بهعبارتدیگر، وجود مدیران تواناتر باعث پایداری بیشتر سود و همچنین کیفیت بهتر اقلام تعهدی میشود.
بزرگاصل و صالحزاده ]2 [به بررسی رابطه بین توانایی مدیریت و کیفیت اقلام تعهدی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد بین توانایی مدیریت و کیفیت اقلام تعهدی رابطۀ معناداری وجود ندارد.
ایزدینیا و همکاران ]1[به بررسیتأثیر توانایی مدیریت بر کیفیت سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. آنها از تجدید ارائۀ صورتهای مالی (سود و زیان)، بهعنوان یکی از معیارهای کیفیت سود استفاده کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد بین توانایی مدیریت و تجدید ارائۀ صورتهای مالی رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد؛ بهعبارتدیگر، در شرکتهایی با مدیران توانمندتر، تجدید ارائۀ صورتهای مالی کمتر است؛ درنتیجه این شرکتها کیفیت سود بالاتری دارند.
پیری و همکاران ]5[ به بررسی تأثیر توانایی مدیریت بر کیفیت گزارشگری مالی در طول چرخۀ عمر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد در دورۀ رشد، بین توانایی مدیریت و کیفیت گزارشگری مالی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد؛ ولی در دورۀ بلوغ و افول، وجود مدیران تواناتر باعث افزایش کیفیت گزارشگری مالی این شرکتها نمیشود.
فرضیههای پژوهش
در این پژوهش بهمنظور بررسی این دیدگاه که توانایی مدیریتی بالاتر با پایینتربودن ریسک حسابرسی (ریسک کسبوکار حسابرس) در ارتباط است، از دو متغیر وابستۀ حقالزحمۀ حسابرسی و بند تداوم فعالیت استفاده شده است. این دو متغیر از آنرو مرتبط هستند که دو عنصر اساسی در تصمیمگیری حسابرسان بهمنظور ارزیابی و انتخاب طرحهای حسابرسی در نظر گرفته میشوند. هر دو تصمیم مزبور، مستلزم ملاحظات بسیار دقیقی از عوامل متعدد، بهخصوص اطلاعات مربوط به توانایی مدیریت شرکت صاحبکار هستند؛ چراکه ویژگیهای مدیران ارشد شرکت صاحبکار اغلب در بررسی، پذیرش و برنامهریزی کار حسابرسی در نظر گرفته میشوند ]36، 35[؛ بنابراین با توجه به مبانی نظری و پیشینه، فرضیههای پژوهش بهصورت زیر تدوین میشود:
فرضیۀ اول: بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرسی رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد.
فرضیۀ دوم: بین توانایی مدیریت و احتمال انتشار گزارش حاوی بند تداوم فعالیت رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای شبهتجربی و روششناسی آن از نوع پسرویدادی است. به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی است که نتایج حاصل از آن میتواند برای طیف گستردهای ازجمله حسابرسان، سرمایهگذاران، سهامداران، قانونگذاران و محققان مفید واقع شود. برای آزمون فرضیهها از رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. البته برای اندازهگیری متغیر توانایی مدیریت از تحلیل پوششی دادهها (DEA) استفاده شده است. دادههای موردنیاز پژوهش از صورتهای مالی حسابرسیشده، یادداشتهای پیوست صورتهای مالی و گزارش هیئتمدیرۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار و سایت مدیریت توسعه، پژوهش و مطالعات اسلامی، سایت کدال و بانک اطلاعاتی تدبیرپرداز استخراج و جمعآوری شده است.
جامعه و نمونۀ آماری
جامعۀ آماری این پژوهش شامل شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونۀ آماری پژوهش با استفاده از روش حذف نظاممند و بر اساس معیارهای زیر گزینش شده است:
1. بهمنظور همگنشدن نمونۀ آماری در سالهای موردبررسی، شرکتها قبل از سال 1380 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفتهشده باشند و تا پایان سال 1394 از بورس اوراق بهادار تهران خارج نشده باشند.
لازم به ذکر است اگرچه قلمرو زمانی این پژوهش محدود به بازه زمانی 1386 تا 1393 است، اما از اطلاعات مالی سالهای 1381 تا 1385 نیز در محاسبۀ کیفیت سود استفاده شده است. همچنین، برای محاسب، متغیر تجدید ارائۀ سال 1393 از صورتهای مالی 1394 استفاده شده است.
درنهایت با توجه به معیارهای ذکرشده، نمونۀ آماری پژوهش متشکل از 89 شرکت طی دوره زمانی 8 سال یعنی 712 سال– شرکت شد.
اندازهگیری متغیرهای پژوهش
شاخص توانایی مدیریتی
شاخص اندازهگیری توانایی مدیریتی مورداستفاده در این پژوهش برگرفته از مدل دمرجیان و همکاران ]26[است. در الگوی مورداستفاده در این پژوهش که در رابطۀ (1) آمده است، از یک فرآیند دومرحلهای برای تخمین توانایی مدیریت استفاده شده است. در مرحلۀ اول، با استفاده از تحلیل پوششی دادهها، از یک فرآیند بهینهسازی غیرخطی بهمنظور ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیری استفاده شد، به این صورت که کارایی شرکت از طریق حل یک مدل بهینهسازی با استفاده از نرمافزار LINGO برآورد میشود که در آن فروش بهعنوان متغیر خروجی و 7 متغیر دیگر یعنی بهای تمامشده کالای فروشرفته، هزینههای عمومی، اداری و فروش، خالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات، هزینۀ اجاره عملیاتی، هزینههای پژوهش و توسعه، سرقفلی و سایر داراییهای نامشهود بهعنوان ورودی در نظر گرفتهشدهاند که به مقدار زیادی حق انتخاب مدیریت در دستیابی به درآمد موردنظر را پوشش میدهد. در این مرحله هدف این است که شرکتهایی را شناسایی کرد که بیشترین میزان درآمد را از محل مجموعهای از ورودیهای مشخص ایجاد میکنند. در این الگو برای هر متغیر یک ضریب خاص در نظر گرفتهشده است؛ زیرا اثر هرکدام از متغیرهای ورودی بر خروجی (فروش) یکسان نیست.
رابطۀ (1)
که در آن:
COGS: بهای تمامشده کالای فروشرفتۀ شرکت j در سال t، SG&A: هزینههای عمومی اداری و فروش شرکت j در سال t، NetPPT: مانده خالص املاک، ماشینآلات و تجهیزات شرکت j در ابتدای سال t،Opsleas: هزینۀ اجارۀ عملیاتی شرکت j در سال t، R&D: هزینه پژوهش و توسعۀ شرکت j در سال t، Goodwill: سرقفلی خریداریشده شرکت j در ابتدای سال t، Intan: خالص داراییهای نامشهود شرکت j در ابتدای سال t
مقدار محاسبهشده برای کار آیی شرکت عددی بین صفر تا یک را در برمیگیرد که حداکثر کارآیی برابر یک است و هرچه مقدار کمتر باشد، به آن معناست که کارآیی شرکت پایینتر است.
در مرحلۀ دوم، توانایی مدیریت با در نظر گرفتن معیار کارایی شرکت برآورد میشود. ازآنجاکه در محاسبات مربوط به کارآیی (رابطۀ 1)، ویژگیهای ذاتی شرکت نیز دخالت دارد، دمرجیان و همکاران ]26[بهمنظور کنترل اثر ویژگیهای ذاتی شرکت در الگویی که ارائه دادهاند، کارآیی را به دو بخش جدا، یعنی کارآیی بر اساس ویژگیهای ذاتی شرکت و توانایی مدیریت تقسیم کردهاند. آنها این کار را با استفاده از کنترل 5 ویژگی خاص شرکت انجام دادهاند که شامل اندازۀ شرکت، سهم بازار شرکت، جریانهای نقدی شرکت، عمر پذیرش شرکت در بورس و فروش خارجی است. هرکدام از این 5 متغیر که ویژگی ذاتی شرکت هستند، به مدیریت کمک میکنند تا تصمیمات بهتری را اتخاذ کند یا در جهت عکس عمل کرده و توانایی مدیریت را محدود کند. در این پژوهش نیز بر اساس مدل دمرجیان و همکاران ]26[رابطه بین کارایی شرکت و 5 ویژگی شرکتی که بر کارایی شرکت اثرگذار هستند، بر اساس رابطۀ (2) برآورد شد.
رابطۀ (2)
که در آن:
Size: اندازۀ شرکت j در سال t که با لگاریتم طبیعی مجموع داراییهای شرکت برابر است.
Market Share: سهم بازار شرکت j در سال t و با نسبت فروش شرکت به فروش صنعت برابر است.
Cash Flow Indictor: افـزایش (کاهش) در جریانهای نقد عملیاتی شرکت j در سال t را نشـان میدهد کـه در صـورت مثبتبودن جریانهای نقدی عملیاتی، برابر یک و در صورت منفـیبـودن برابـر صـفر است.
Age: عمر پذیرش شرکت j در بورس اوراق بهادار و برابر اسـت بـا لگاریتم طبیعی تعداد سالهایی که شرکت در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده است.
Foreign Currency Indictor: صادرات شرکت j در سال t، بـرای شرکتهایی که صادرات داشتهاند، برابر 1 و در غیر اینصورت صفر است.
جزء باقیماندۀ مدل رگرسیونی مزبور، بهعنوان امتیاز توانایی مدیریتی در نظر گرفته میشود. این معیار نشاندهندۀ توانایی مدیریت شرکتها، در مقایسه با رقبای آنها در صنعت، در تبدیل منابع شرکت به درآمد است. در این پژوهش برای اشاره به این امتیاز بهاختصار از نماد MABILITY استفاده میشود که نشاندهندۀ میزان توانایی مدیریت است.
کیفیت سود
در این پژوهش بهمنظور اندازهگیری کیفیت سود مدل تعدیلشده دیچاو و دیچو ]23[ برازش شد. این متغیر با استفاده از اطلاعات 5 سال قبل شرکتها و رگرسیون غلتان محاسبه شد. جزئیات این مدل به شرح رابطۀ (3) است:
رابطۀ(3) |
|
که در آن:
TCAj,t: کل اقلام تعهدی جاری شرکت j برای دوره t
Assetsj,t: میانگین کل داراییهای شرکت j در سال t
CFO: جریانهای نقدی عملیاتی
∆Revj,t:تغییرات درآمد شرکت j بین سالهای t و t-1
PPEj,t: ارزش ناخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات شرکت j در سال t است. کل اقلام تعهدی جاری شرکت j برای دوره t بهصورت زیر اندازهگیری میشود:
رابطۀ(4) |
|
TCAj,t= ( − − + ) |
که در آن:
∆CAj,t: تغییرات داراییهای جاری شرکت j بین سالهای t و t-1، ∆CLj,t: تغییرات بدهیهای جاری شرکت j بین سالهای t و t-1، ∆Cashj,t: تغییرات موجودی نقدی شرکت j بین سالهای t و t-1، ∆STDEBTj,t: تغییرات تسهیلات جاری شرکت j بین سالهای t و t-1 است.
جریانهای نقدی عملیاتی شرکت j در سال t(CFOj,t)به شرح رابطۀ (5) اندازهگیری میشود:
رابطۀ (5) |
|
CFOj,t = NIBEj,t–TAj,t |
که در آن:
NIBEj,t، سود خالص قبل از اقلام غیرمترقبه شرکت j در سال t؛ و TAj,t، کل اقلام تعهدی شرکت j در سال t است که بر اساس رابطۀ (6) اندازهگیری میشود:
رابطۀ (6) |
|
TAj,t=∆CAj,t - ∆CLj,t - ∆ Cashj,t + ∆STDEBTj,t –DEPNj,t |
که در آن:
DEPNj,t: هزینۀ استهلاک و انقضای داراییهای نامشهود شرکت j در سال t است. حاصل تخمینهای رابطۀ (3) به تفکیک هر شرکت یکسری مقادیر باقیمانده مربوط به هر سال- شرکت و مبنای معیار محاسبۀ کیفیت اقلام تعهدی است.
شاخص ورشکستگی (zscore)
برای ورشکستگیشاخصهای متعددی وجود دارد. یکی از این شاخصها zscore آلتمن است که در پژوهشهای گذشته بهطور وسیع پژوهشگران استفاده کردهاند، اما این نسبت برای شرایط اقتصادی متفاوت، در دوره زمانی متفاوت و در کشور آمریکا محاسبه شده است؛ بههمین دلیل، این شاخص باید متناسب یا شرایط اقتصادی هر کشور تعدیل شود تا امکان استفاده از آن فراهم آید. ما در این پژوهش از zscore استفاده کردیم که پورحیدری وکوپایی ]4[محاسبه کردهاند. این شاخص بر اساس رابطۀ (7) برای هر شرکت محاسبه شد:
رابطۀ(7) |
|
zscore=3/20784k1+1/80384k2+1/61363k3+0/50094k4+0/16903k5-0/39709k6-0/12505k7+0/33849k8+1/42363k9 |
که در آن:
K1: نسبت سود قبل از بهره و مالیات به مجموع داراییها، K2: نسبت سود انباشته به مجموع داراییها، K3: نسبت سرمایه در گردش به مجموع داراییها، K4: نسبت حقوق صاحبان سهام به مجموع بدهیها، K5: نسبت سود قبل از بهره و مالیات به فروش، K6: نسبت دارایی جاری به بدهی جاری، K7: نسبت سود خالص به فروش، K8: نسبت مجموع بدهیها به مجموع داراییها، K9: اندازۀ شرکت است.
مدل تجربی
در این پژوهش مدل رگرسیونی رابطه بین حقالزحمۀ حسابرسی و عوامل تعیینکننده آن، بر اساس پژوهشهای پیشین مستند شد ]53- 29- 9[. پژوهشهای پیشین نشان میدهد حقالزحمۀ حسابرسی تابعی از ویژگیهای صاحبکار شامل اندازه، پیچیدگی حسابرسی، ریسک صاحبکار و اندازۀ حسابرسی است. در این پژوهش از لگاریتم مجموع داراییها (LNTA)، نسبت مجموع حسابهای دریافتنی و موجودیها به مجموع داراییها (INVREC) و تأخیر حسابرسی (AUDLAG) بهمنظور کنترل اثرات اندازۀ صاحبکار و پیچیدگی حسابرسی استفاده شده است. انتظار میرود ضرایب برازششده برای متغیرهای مزبور اعدادی مثبت و معنادار باشند. همچنین، متغیر سن شرکت نیز (AGE)، متغیری کنترلی در مدل گنجانده شده است و هیچگونه پیشبینی نسبت به علامت این متغیر ارائه نشده است.
همچنین، بهمنظور کنترل اثرات بالقوۀ مربوط به ریسک کسبوکار صاحبکار (ریسک ذاتی)، متغیرهای نرخ بازده داراییها و زیان (ROA و LOSS)، اهرم (LEV)، فعالیتهای تأمین مالی (NEWFIN) و بند تداوم فعالیت در گزارش حسابرسی (GC) استفاده شده است. لازم به ذکر است، انتظار میرود ضرایب برازششده برای متغیرهای LOSS، LEV و GC اعدادی مثبت و معنادار و برای متغیر ROA عددی منفی و معنادار باشد. اگرچه فعالیتهای تأمین مالی جدید منجر به کاهش ریسک ورشکستگی صاحبکار میشوند، بااینحال این دسته از فعالیتها منجر به افزایش ریسک کسبوکار حسابرس نیز میشوند. بر این اساس، هیچگونه پیشبینی در خصوص علامت ضریب برازششده برای متغیر NEWFIN ارائه نشده است.
در مدل تجربی این پژوهش، متغیر تجدید ارائۀ حسابداری (RESTATE) بهعنوان نمایندۀ کیفیت گزارشگری مالی شرکتها نیز گنجانیده شد که انتظار میرود ضرایب برازششده برای این متغیر عددی مثبت و معنادار باشد. همچنین، از دو متغیر جانشین مختلف برای اندازهگیری رشد صاحبکار استفاده شد که عبارتاند از: نسبت ارزش بازار به دفتری (BM) و رشد فروش (SGROWTH). چوی و همکاران ]21[ ضرایب منفی را برای دو متغیر مزبور گزارش کردهاند. افزون بر این، اثرات حسابرسی اولیه نیز با در نظر گرفتن متغیر مجازی (INITIAL)، بهمنظور کنترل اینکه حقالزحمۀ حسابرسی ممکن است در حسابرسی اولیه بنا به ملاحظاتی همچون نرخشکنی و کسب مشتری جدید، کمتر از حقالزحمۀ مورد انتظار باشد، در مدل لحاظ شده است.
متغیر اصلی موردنظر در این پژوهش شامل مقادیر دورۀ گذشته مربوط به امتیاز توانایی مدیریت (MABLTYSt-1) است. ازاینرو، از مقادیر دورۀ گذشتۀ متغیر مزبور استفاده شده است که حقالزحمۀ حسابرسی بهطورمعمول در ابتدای سال مالی مورد مذاکره و توافق قرار میگیرد، درنتیجه، اطلاعات مربوط به توانایی مدیریت در سال جاری ممکن است در زمان تعیین حقالزحمۀ در دسترس نباشند. همچنین، لازم به توجه است که توانایی مدیریت، حداقل در کوتاهمدت، عاملی چسبنده است. مدل تجربی برازششده برای حقالزحمۀ حسابرسی بهطور خلاصه به شرح رابطۀ (8) است:
رابطۀ(8) |
|
تعاریف عملیاتی متغیرهای مورداستفاده در این پژوهش در نگارۀ (1) ارائه شده است. درصورتیکه ضریب بهدستآمده برای این متغیر عددی منفی و معنادار باشد، این مسئله تأیید میکند توانایی مدیریت منجر به کاهش ریسک کار حسابرسی شده است و درنتیجه حقالزحمۀ حسابرسی را نیز کاهش میدهد. از سوی دیگر، معنادارنبودن ضریب مزبور تأیید میکند معیار سنجش توانایی مدیریتی که دمرجیان و همکاران ]26[ ارائه دادهاند،هیچ محتوای اطلاعاتی در خصوص حقالزحمۀ حسابرسی در برندارد.
نگارۀ 1. تعاریف متغیرهای مورداستفاده در مدلهای حقالزحمۀ حسابرسی و تداوم فعالیت
LAUDIT |
لگاریتم طبیعی حقالزحمۀ حسابرسی |
MABILITYS |
امتیاز توانایی مدیریت محاسبهشده مطابق با مدل دمرجیان و همکاران (2012) |
LNTA |
لگاریتم طبیعی مجموع داراییها |
EQ |
متغیر جانشین کیفیت سود (در این پژوهش مدل تعدیلشده دیچاو و دیچو (2002) برازش شد) |
BM |
ارزش بازار به دفتری حقوق صاحبان سهام |
LEV |
مجموع بدهیها تقسیم بر مجموع داراییها |
ROA |
نرخ بازده داراییها (سود قبل از اقلام استثنایی تقسیم بر مجموع داراییها) |
INVREC |
مجموع موجودیها و حسابهای دریافتنی تقسیم بر مجموع داراییها |
LOSS |
درصورتیکه شرکت در سال جاری زیانده باشد، یک و در غیر اینصورت صفر |
SGROWTH |
نرخ رشد فروشهای شرکت در مقایسه با سال مالی قبل |
INITIAL |
درصورتیکه حسابرس فعلی یکسال یا کمتر حسابرسی این صاحبکار را انجام داده باشد، یک و در غیر اینصورت صفر |
AUDLAG |
تعداد روزهای بین تاریخ امضای گزارش حسابرسی و پایان سال مالی |
AGE |
سن شرکت بر اساس سالهای پذیرش در بورس اوراق بهادار تهران |
GC |
درصورتیکه گزارش حسابرسی شرکت حاوی بند تداوم فعالیت بوده است، به اینصورت که حسابرس اظهار نااطمینانی نسبت به توانایی شرکت به ادامۀ فعالیت کرده باشد، یک و در غیر اینصورت صفر |
RESTATE |
درصورتیکه شرکت صورتهای مالی خود را تجدید ارائه کرده باشد، یک و در غیر اینصورت صفر |
NEW_FIN |
درصورتیکه شرکت تأمین مالی جدیدی کرده باشد، یک و در غیر اینصورت صفر |
BIG |
درصورتیکه حسابرسی شرکت را سازمان حسابرسی انجام داده باشد، یک و در غیر اینصورت صفر |
ZSCORE |
در این پژوهش از zscore استفاده شد که پورحیدری و کوپایی (1389) آن را محاسبه کردهاند. |
OPCFO |
جریانهای نقدی عملیاتی تقسیم بر مجموع داراییها |
INVEST |
سرمایهگذاری در اوراق بهادار کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم بر مجموع داراییها |
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی
آمار توصیفی مربوط به متغیرهای رابطۀ (8) در نگارۀ (2) نشان داده شده است. میانگین حقالزحمۀ حسابرسی و مجموع داراییهای شرکتهای موردبررسی بهترتیب 884/5 و 259/13 بوده است. میانگین نرخ بازده داراییها 124/0 بوده است و حدود 2 درصد از مشاهدات این پژوهش زیان خالص گزارش کرده بودند. در حدود 24 درصد از مشاهدات، مربوط به حسابرسی اولیۀ حسابرس مستقل جدید شرکت و میانگین تأخیر گزارش حسابرسی نیز 71 روز بوده است. حدود 7/1 درصد از مشاهدات گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت دریافت کردهاند و نزدیک به 15 درصد از نمونۀ بررسیشده در این پژوهش را سازمان حسابرسی (بزرگترین مؤسسۀ حسابرسی فعال در ایران) رسیدگی کرده است.
نگارۀ 2. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
نام متغیر |
نماد متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
کمینه |
بیشینه |
لگاریتم طبیعی حقالزحمۀ حسابرسی |
LAUDIT |
5/884 |
0/815 |
3/555 |
9/508 |
توانایی مدیریت |
MABILITY |
0/103 |
0/167 |
0/000 |
0/88 |
اندازۀ صاحبکار |
LNTA |
13/259 |
1/239 |
880/9 |
18/825 |
کیفیت سود |
EQ |
0/05 |
0/132 |
-0/595 |
0/792 |
ارزش بازار به دفتری |
BM |
36/2 |
63/1 |
87/0- |
49/8 |
اهرم |
LEV |
0/628 |
0/194 |
0/147 |
1/254 |
نرخ بازده داراییها |
ROA |
0/124 |
0/133 |
-0/327 |
0/631 |
نسبت مجموع موجودی و دریافتنیها |
INVREC |
0/527 |
0/206 |
0/044 |
0/924 |
زیان |
LOSS |
0/02 |
0/139 |
0 |
1 |
رشد |
SGROWTH |
0/233 |
0/429 |
-0/707 |
5/212 |
حسابرسی نخستین |
INITIAL |
0/242 |
0/428 |
0 |
1 |
تأخیر گزارش حسابرسی |
AUDLAG |
71/139 |
26/806 |
15 |
139 |
سن شرکت |
AGE |
33/287 |
12/695 |
6 |
60 |
بند تداوم فعالیت |
GC |
0/017 |
0/129 |
0 |
1 |
تجدید ارائه |
RESTATE |
0/76 |
0/431 |
0 |
1 |
تأمین مالی جدید |
NEW_FIN |
0/91 |
0/286 |
0 |
1 |
اندازۀ مؤسسۀ حسابرسی |
BIG |
0/149 |
0/356 |
0 |
1 |
شاخص ورشکستگی |
ZSCORE |
118/19 |
184/2 |
848/12 |
357/27 |
نسبت جریانهای نقدی عملیاتی |
OPCFO |
0/14 |
0/14 |
-0/408 |
0/653 |
فرصت سرمایهگذاری |
INVEST |
0/087 |
0/118 |
0/000 |
0/685 |
منبع: یافتههای پژوهش
آمار استنباطی
پیشآزمونهای مدلهای پژوهش
در این قسمت، ابتدا الگوی دادههای موردبررسی برای هر یک از مدلهای رگرسیونی موردبررسی تعیین و سپس نتایج آزمونهای لازم در خصوص بررسی مفروضات رگرسیونی ارائه میشود.
آزمونهای تعیین الگوی دادهها
پیش از برازش مدلهای رگرسیونی لازم است ابتدا الگوی دادههای موردبررسی تعیین و روش مناسب برای برازش هر یک از مدلهای پژوهش انتخاب شود. برای تشخیص انتخاب بین ترکیبی یا تابلوییبودن الگوی دادهها از آزمون F لیمر (آزمون
چاو) استفاده شد. سپس برای تعیین و انتخاب یکی از دو الگوی اثرات ثابت یا اثرات تصادفی از آزمون هاسمن استفاده شده است که نتایج حاصل از آن در نگارۀ (3) مشاهده میشود. با توجه به معناداربودن تمامی آمارههای F لیمر، هر سه مدل رگرسیونی پژوهش از دادههای تابلویی استفاده کردهاند؛ همچنین با توجه به معناداربودن آمارههای Chi-square مربوط به آزمون هاسمن، الگوی دادههای مورداستفاده در تمامی مدلهای برازششده در این پژوهش از نوع اثرات ثابت بوده است.
نگارۀ 3. نتایج آزمونهای تعیین الگوی دادههای پژوهش
مدل رگرسیونی |
نتایج آزمون هاسمن |
نتایج آزمون چاو |
||
آماره F |
الگوی کلی |
Chi-square |
عرض از مبدأها |
|
مدل اندازهگیری کیفیت سود (دیچا و دیچو) |
***13/434 |
تابلویی |
*** 133/905 |
اثرات ثابت |
حقالزحمۀ حسابرسی و توانایی مدیریت |
***17/248 |
تابلویی |
*** 309/217 |
اثرات ثابت |
بند تداوم فعالیت و توانایی مدیریت |
***4/096 |
تابلویی |
**23/634 |
اثرات ثابت |
*** معناداری در سطح اطمینان 99 درصد |
منبع: یافتههای پژوهش
آزمون مفروضات رگرسیونی
خلاصۀ آزمونهای انجامشده برای اطمینان از برقراری مفروضات رگرسیونی به شرح نگارۀ (4) است. مطابق با این نگاره، مقدار آماره دوربین- واتسون برای هر سه مدل رگرسیونی مورداستفاده در این پژوهش عددی بین 5/1 تا 5/2 و بسیار نزدیک به حد وسط محدودۀ مزبور، یعنی عدد 2 است؛ بنابراین فرض H0 مبنی بر عدم وجود خودهمبستگی بین خطاها برای تمامی مدلهای پژوهش تأیید میشود. همچنین، به لحاظ مناسب بودن مدل (ANOVA) نیز مقدارP-Value مرتبط با آماره F فیشر به دست آمده برای هر سه مدل رگرسیونی پژوهش، معنادار بودن تمامی مدلها در سطح اطمینان 99% را نشان میدهد؛ بنابراین، فرض H0 در سطح 99% رد و فرض معناداری برای تمامی مدلهای رگرسیونی پژوهش تأیید میشود.
مدلهای رگرسیونی پژوهش تأیید میشود.
نگارۀ 4. آمارههای بررسی مفروضات رگرسیون مدلهای پژوهش
مدل رگرسیونی/ آماره |
آماره F (فیشر) |
معناداریP-Value)) |
دوربین واتسون (D-W) |
مدل اندازهگیری کیفیت سود (دیچا و دیچو) |
13/485 |
0/0000 |
2/312 |
حقالزحمۀ حسابرسی و توانایی مدیریت |
27/813 |
0/0000 |
1/953 |
بند تداوم فعالیت و توانایی مدیریت |
3/676 |
0/0000 |
1/841 |
منبع: یافتههای پژوهش
نتایج برازش مدلهای رگرسیونی پژوهش
پس از تعیین الگوی دادههای مورداستفاده در مدلهای پژوهش و اطمینان از برقراری مفروضات رگرسیونی مدلهای مزبور، میتوان از تجزیه و تحلیلهای رگرسیونی برای آزمون مدل و تفسیر نتایج آن استفاده کرد. نتایج برازش مدلهای رگرسیونی پژوهش به شرح نگارۀ (5) و (6) است که در ادامه به تفکیک هر یک از فرضیههای پژوهش بررسی میشود.
آزمون فرضیۀ اول
نتایج حاصل از بررسی رابطۀ (8) این پژوهش در خصوص رابطه بین معیار توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرسی در نگارۀ (5) ارائه شده است. ضریب تعیین تعدیلشده برای مدل اول پژوهش بیشتر از 61 درصد است. مقادیر P-Value (سطح معناداری) گزارششده مبتنی بر خطای استاندارد است. در رابطه با متغیرهای کنترلی نیز، متغیرهای EQ،LEV،INVREC،INITIAL،AGE و BIG معنادار هستند و افزون بر این، علامت ضرایب برازششده برای آنها مطابق با پیشبینیهای بهعملآمده در راستای انتظارت پژوهشگر بوده است. متغیر جانشین مورداستفاده برای اندازهگیری کیفیت سود، با نماد EQt-1، مطابق با مدل تعدیلشدۀ دچو و دیچو ]23[و بهگونهای محاسبه شده است که هرچه مقدار بهدستآمده برای این متغیر بالاتر باشد، این امر نشاندهندۀ پایینتر بودن کیفیت سود شرکتهاست. ضریب بهدستآمده برای متغیر EQt -1 عددی مثبت و معنادار بوده است، به این معنا که کیفیت سود پایینتر با حقالزحمۀ حسابرسی بالاتر در ارتباط بوده است. ضریب بهدستآمده برای متغیر RESTATE بهعنوان متغیر جانشین اندازهگیری ریسک تقلب و کیفیت گزارشگری شرکتها، عددی مثبت (ولی بیمعنا) بوده است که این نتیجه نشان میدهد حقالزحمۀ حسابرسی برای مشاهدات دارای تجدید ارائۀ صورتهای مالی، بالاتر بوده است. ضرایب بهدستآمده برای متغیر اصلی مورد بررسی ما، یعنی MABILITY برابر با 504/0- (و در سطح خطای قابلقبول حداکثر 1% معنادار) بوده است. رویهمرفته، یافتههای مزبور بهشدت فرضیۀ اول پژوهش (H1) را تأیید میکند و مطابق با این دیدگاه است که هرچه توانایی مدیریت بالاتر باشد، ریسک کار حسابرسی کاهش خواهد یافت. نتایج حاصل از این فرضیه مطابق با نتایج پژوهش کریشنان و وانگ ]42[ است.
نگارۀ 5. نتایج برازش مدل رگرسیونی اول پژوهش
فرضیۀ اول: رابطه بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرسی |
||||
نام متغیر |
نماد متغیر |
ضریب |
آماره t |
p-value |
عرض ازمبدأ |
C |
1/393 |
4/245 |
0/000*** |
توانایی مدیریت |
MABILITY |
-0/504 |
-3/026 |
0/003 *** |
اندازۀ صاحبکار |
LNTA |
0/307 |
9/526 |
0/000 *** |
کیفیت سود |
EQ |
0/308 |
1/711 |
0/088 * |
ارزش بازار به دفتری |
BM |
0/000 |
0/094 |
0/925 |
اهرم |
LEV |
-0/235 |
-1/952 |
0/051 * |
نرخ بازده داراییها |
ROA |
-0/002 |
-0/333 |
0/74 |
نسبت مجموع موجودی و دریافتنیها |
INVREC |
0/449 |
2/991 |
0/003 *** |
زیان |
LOSS |
0/046 |
0/269 |
0/788 |
رشد |
SGROWTH |
-0/007 |
-0/114 |
0/909 |
حسابرسی نخستین |
INITIAL |
0/123 |
2/223 |
0/027 ** |
تأخیر گزارش حسابرسی |
AUDLAG |
-0/001 |
-1/347 |
0/178 |
سن شرکت |
AGE |
0/006 |
3/076 |
0/002 *** |
بند تداوم فعالیت |
GC |
0/024 |
0/123 |
0/902 |
تجدید ارائه |
RESTATE |
0/066 |
1/193 |
0/233 |
تأمین مالی جدید |
NEW_FIN |
0/081 |
0/968 |
0/333 |
اندازۀ مؤسسۀ حسابرسی |
BIG |
0/697 |
9/807 |
0/000 *** |
شاخص ورشکستگی |
ZSCORE |
-0/01 |
-0/33 |
0/741 |
نسبت جریانهای نقدی عملیاتی |
OPCFO |
-0/01 |
-0/861 |
0/389 |
فرصت سرمایهگذاری |
INVEST |
0/259 |
1/092 |
0/275 |
ضریب تعیین: |
5/63 درصد |
|
|
|
ضریب تعیین تعدیلشده: |
9/61 درصد |
|
|
|
*** معناداری در سطح خطای قابل قبول کمتر از 1% (سطح اطمینان 99%) ** معناداری در سطح خطای قابل قبول کمتر از 5% (سطح اطمینان 95%) * معناداری در سطح خطای قابل قبول کمتر از 10% (سطح اطمینان 90%) |
منبع: یافتههای پژوهش
آزمون فرضیۀ دوم
در ادامه، مدل بند تداوم فعالیت مورداستفاده برای مقاصد آزمون فرضیۀ دوم این پژوهش تشریح میشود. بهمنظور فرایند انتخاب عوامل تعیینکننده و ساخت مدل لجستیک برای پیشبینی انتشار گزارش حاوی بند تداوم فعالیت، از مدل مورداستفادۀ دیفاند و همکاران ]24[ و لیم و تان ]45[ استفاده شد. بهطور خاص، عوامل اندازۀ شرکت (LNTA)، سن شرکت (AGE)، معیارهای سنجش ریسک حسابرسی مانند امتیاز ورشکستگی (ZSCORE)، اهرم شرکت (LEV)، فرصت سرمایهگذاری (INVEST)، اقدامات تأمین مالی جدید (NEWFIN) و همچنین، معیارهای سنجش عملکرد شرکتها شامل زیاندهبودن شرکت (LOSS) و درنهایت نسبت جریانهای نقدی عملیاتی (OPCFO) در مدل بند تداوم فعالیت گنجانیده شده است. افزون بر این موارد، از متغیر BIG بهعنوان عامل جانشین کیفیت حسابرسی بالاتر و تأخیر گزارش حسابرس (AUDLAG) در مدل تداوم فعالیت استفاده شده است. از آنجا که دمرجیان و همکاران ]26[ نشان دادند توانایی مدیریتی با کیفیت سود حسابرسی شرکتها در ارتباط است که خود میتواند بر تصمیمات مرتبط با تداوم فعالیت شرکتها اثرگذار باشد، از متغیر کیفیت سود گذشته
(با نمادEQ)نیز بهعنوان یک متغیر کنترلی استفاده شد. براین اساس، برای آزمون فرضیۀ دوم پژوهش، مدل رگرسیونی که در رابطۀ(9)آمده است، برازش شد.
رابطۀ(9) |
مطابق با پژوهشهای پیشین صورتگرفته در این حوزه، پیشبینی میشود ضرایب بهدستآمده برای متغیرهای EQt-1، LEV، AUDLAG، ZSCORE و BIG اعدادی مثبت و معنادار باشند. همچنین، انتظار میرود ضرایب متغیرهای SIZE، INVEST، AGE و NEWFIN اعدادی منفی و معنادار باشند.
تعاریف متغیرهای مورداستفاده در این مدل به شرح نگارۀ (1) است. آمار توصیفی متغیرهای مورداستفاده در رابطۀ (9) پژوهش نیز در نگارۀ (2) ارائه شده است. مطابق با نگارۀ مزبور، حدود 7/1 درصد از تمامی مشاهدات مربوط به رابطۀ (9) پژوهش گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت دریافت کرده بودند.
نتایج حاصل از برازش مدل رگرسیونی فرضیۀ دوم تحقیق در نگارۀ (6) ارائه شده است. نتایج نشان میدهد احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت، رابطۀ معکوسی با اندازۀ شرکت، اقدامات تأمین مالی جدید و رسیدگی بهوسیلۀ سازمان حسابرسی دارد (همگی ضرایب معناداری به لحاظ آماری داشتهاند) و رابطۀ مستقیمی با سن شرکت و تأخیر گزارش حسابرسی دارد (زیرا این متغیرهای در مدل دوم با درجه اطمینان بالایی به لحاظ آماری معنادار بودهاند). نتایج ما همچنین نشان داد بین متغیرهای کیفیت سود (EQ)، اهرم (LEV)، زیاندهبودن شرکت (LOSS)، شاخص ورشکستگی (ZSCORE)، جریانهای نقدی عملیاتی (OPCFO) و سرمایهگذاری (INVEST) با بند تداوم فعالیت در گزارش حسابرسی مستقل شرکتها رابطۀ معناداری برقرار نیست. در رابطه با متغیر اصلی موردنظر این پژوهش، ضریب بهدستآمده برای MABILITY برابر با 026/0- (و در سطح خطای قابل قبول کمتر از 1%) معنادار بوده است که این امر نشان میدهد احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند بیاطمینانی نسبت به تداوم فعالیت شرکت، بهموازات افزایش توانایی مدیریت شرکت کاهش مییابد. این نتایج مطابق با نتایج پژوهش کریشنان و ونگ ]42[ است.
نگارۀ 6. نتایج برازش مدل رگرسیونی دوم پژوهش
فرضیۀ دوم: رابطه بین توانایی مدیریت و بند تداوم فعالیت در گزارش حسابرسی |
||||
نام متغیر |
نماد متغیر |
ضریب |
آماره t |
P-Value |
عرض از مبدأ |
C |
-0/065 |
-1/02 |
0/308 |
توانایی مدیریت |
MABILITY |
-0/026 |
-2/487 |
0/013 ** |
اندازۀ صاحبکار |
LNTA |
-0/042 |
-2/442 |
0/015 ** |
کیفیت سود |
EQ |
0/034 |
1/061 |
0/289 |
اهرم |
LEV |
0/02 |
1/429 |
0/153 |
زیان |
LOSS |
-0/003 |
-0/06 |
0/952 |
تأخیر گزارش حسابرسی |
AUDLAG |
0/001 |
1/939 |
0/053 * |
سن شرکت |
AGE |
0/007 |
2/512 |
0/012 ** |
تأمین مالی جدید |
NEW_FIN |
-0/049 |
-2/933 |
0/004 *** |
اندازۀ مؤسسۀ حسابرسی |
BIG |
-0/025 |
-1/738 |
0/083 * |
شاخص ورشکستگی |
ZSCORE |
0/000 |
0/013 |
0/99 |
نسبت جریانهای نقدی عملیاتی |
OPCFO |
0/000 |
-0/085 |
0/932 |
فرصت سرمایهگذاری |
INVEST |
0/008 |
0/198 |
0/843 |
ضریب تعیین: |
46 درصد |
|
|
|
ضریب تعیین تعدیلشده: |
3/44 درصد |
|
|
|
*** معناداری در سطح خطای قابل قبول کمتر از 1% (سطح اطمینان 99%) ** معناداری در سطح خطای قابل قبول کمتر از 5% (سطح اطمینان 95%) * معناداری در سطح خطای قابل قبول کمتر از 10% (سطح اطمینان 90%) |
منبع: یافتههای پژوهش
نتیجهگیری
طبق شواهد این پژوهش، پس از بررسی ویژگیهای خاص مربوط به شرکتها، توانایی
مدیریت شرکت با حقالزحمۀ حسابرسی پایینتر ارتباط دارد که به کاهش احتمال انتشار گزارش حسابرسی مستقل حاوی بند تداوم فعالیت منجر میشود. یافتههای این پژوهش این دیدگاه را تأیید میکند که توانایی مدیریتی دارای محتوای اطلاعاتی برای حسابرسان مستقل است.
بنابراین، در رابطه با حقالزحمۀ حسابرسی نتایج نشان میدهد ضریب توانایی مدیریتی عددی منفی و معنادار بوده است، بدانمعنا که، حقالزحمۀ حسابرسی با کاهش توانایی مدیریت افزایش مییابد. بهعبارتدیگر، توانایی مدیریتی صاحبکار، رابطۀ معکوسی با حقالزحمۀ حسابرسی، پس از کنترل شماری از عوامل مختلف دارد.
در رابطه با تجزیه و تحلیل تداوم فعالیت نیز، مطابق با پژوهشهای پیشین، نتایج نشان داد احتمال انتشار گزارش حسابرسی حاوی بند تداوم فعالیت بهموازات افزایش توانایی مدیریتی صاحبکار کاهش مییابد. رویهمرفته، یافتههای مزبور مطابق با این دیدگاه است که توانایی مدیریتی بالاتر، به کاهش ریسک حسابرسی منجر میشود.
محدودیتهای پژوهش
هر پژوهشی محدودیتهایی دارد که باعث میشود نتایج آن بااحتیاط بیان گردد و تعمیم داده شود. در این پژوهش بهدلیل در دسترسنبودن سهم بازار شرکتهای موردبررسی، نسبت فروش شرکت به فروش کل صنعت، سهم بازار شرکت در رابطۀ (2) در نظر گرفته شده است. همچنین، پژوهش حاضر با استفاده از دادههای 89 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی 1386 تا 1393 انجام شده است و دربرگیرندۀ همۀ طبقات صنایع موجود در بورس اوراق بهادار تهران نیست؛ بنابراین، بههنگام تعمیم نتایج حاصل از این پژوهش به سایر شرکتها و صنایع باید به این مسئله توجه کرد.
پیشنهادهای کاربردی پژوهش
حسابرسان مستقل میتوانند از معیار سنجش توانایی مدیریت، بهمنظور بررسی صاحبکاران خود و اتخاذ تصمیمات قیمتگذاری استفاده کنند. همچنین، به تدوینکنندگان مقررات حاکم بر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار و همچنین، سرمایهگذاران و حسابرسان پیشنهاد میشود از امتیاز توانایی مدیریت بهمنظور شناسایی شرکتهای پذیرفتهشده با ریسکهای حسابرسی بالاتر استفاده کنند.
پیشنهاد برای پژوهشهای آتی
به پژوهشگران آتی پیشنهاد میشود به بررسی ماهیت ساختاری رابطه بین توانایی مدیریت و حقالزحمۀ حسابرس بپردازند؛ زیرا، رابطه بین این دو متغیر ممکن است از عوامل تعدیلکنندۀ ساختاری، نظیر ریسک دعاوی حقوقی علیه حسابرس، آشنایی حسابرس با واحد مورد رسیدگی و یا تغییرات در محیط تأثیر گیرد.
علاوه بر این موارد، خطای اندازهگیری و سایر عوامل بالقوۀ تأثیرگذار بر قابلیت اتکای نتایج مربوط به تأثیر توانایی مدیریت بر حقالزحمۀ حسابرسی و احتمال انتشار گزارش حاوی بند تداوم فعالیت میتواند در مطالعات بعدی در این حوزه بررسی شود. بهاینترتیب، مطالعات بعدی بهتر است از روشهای پژوهش تجربی با استفاده از نمونۀ کنترلی برای تحلیل بهتر و تأیید یافتههای مطالعۀ حاضر استفاده کنند.
3. بزرگاصل، موسی و بیستون صالحزاده. (1394). رابطۀ توانایی مدیریت و پایداری سود با تأکید بر اجزای تعهدی و جریانهای نقدی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. دانش حسابرسی، سال 14، شمارۀ 58، صص 170-153.
4. پورحیدری، امید و مهدی رونوشتی حاجی. (1389). پیشبینی بحرانهای مالی شرکتها با استفاده از مدل مبتنی بر تابع تفکیک خطی. پژوهشهای حسابداری مالی. سال 2، شمارۀ 1، شمارۀ پیاپی 3، صص 46-33.
5. پیری، پرویز؛ حمزه، دیدار و سیما خدایاریگانه. (1393). تأثیر توانایی مدیریت بر کیفیت گزارشگری مالی در طول چرخۀ عمر شرکتهایپذیرفتهشدهدربورساوراقبهادارتهران. پژوهشهای حسابداری مالی، سال 6، شمارۀ 3، شمارۀ پیاپی 21، صص 118-99.
6. منصورفر، غلامرضا؛دیدار، حمزهو وحید حسینپور.(1394). تأثیر توانایی مدیریت بر کیفیت سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهشهای حسابداری مالی، سال 7، شمارۀ 1، شمارۀ پیاپی 23، صص 54-37.
7. Andreou, P., Ehrlich, D., and C.Louca. (2013). Managerial Ability and Firm Performance: Evidence from the Global Financial Crisis. Working paper. http://www.mfsociety.org.
8. Antle, R., and B. Nalebuff. (1991), Conservatism and auditor-client negotiations, Journal of Accounting Research, Vol. 29, No. 1, Pp. 31-54.
9. Ashbaugh, H., LaFond, R., and B.Mayhew.(2003). Do Nonaudit Services Compromise AuditorIndependence? Further Evidence. The Accounting Review, Vol. 78, Pp. 611–639.