نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
2 استادیار حسابداری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
3 دانشیار علوم مالی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The purpose of this study is to investigate the effect of management behavioral strains on financial distress at companies listed in Tehran Stock Exchange. Research sample consists of 150 distressed year-companies and 150 healthy years-companies for overconfidence, 165 distressed year-companies and 165 healthy years-companies for myopic,112 distressed year-company and 112 healthy years-companies for narcissism in the period of 2009 to 2017. To separate distressed and healthy companies, Asquith et al (1994) criteria is used and model is fitted using binary logistic regression. Research findings show that management behavioral strains including overconfidence and narcissism have a positive and significant effect on financial distress but myopic has not such an effect. So, Managers’ overconfidence and narcissism increase the likelihood of financial distress
کلیدواژهها [English]
در عصر حاضر، شرکتها برای بقا در بازارهای رقابتی با چالشهای فراوانی روبرو هستند. سلامت مالی و شناسایی عواملی که به بحران مالی منجر میشوند، اهمیت بسزایی دارد. در محیط رقابتی، آن دسته از شرکتهایی که نتوانند خود را با فرایند رشد و توسعۀ شرکتهای پیشرو هماهنگ کنند، بهتناوب از گردونه، خارج و درمانده میشوند و ممکن است به مرحلۀ ورشکستگی برسند. درماندگی به وضعیتی اطلاق میشود که شرکتها نتوانند بهطور کامل به تعهدات خود در قبال تأمینکنندگان مالی، جامۀ عمل بپوشانند ]15[.
هستۀ مرکزی هر شرکت، مدیریت و تصمیمهای آن است و سویههای (ویژگیهای) رفتاری دخیل در شخصیت مدیران موجب جهتدهی به تصمیمگیری آنان میشود ]6[. شاید به همین دلیل باشد که پژوهشگران بر این باورند که این احتمال وجود دارد تصمیمگیرندگان بهطور کامل، تصمیمهای عقلایی نگیرند ]20[. مبانی نوظهور در اقتصاد مالی بر ویژگیهای شخصیتی مدیران تمرکز دارد ]28[. از مهمترین سویههای رفتاری مدیران میتوان خودشیفتگی، بیشاطمینانی و کوتهبینی را نام برد. افراد خودشیفته، علائمی همچون نفوذ خواستههای شخصی از خود نشان میدهند ]24[. بیشاطمینانی، امیدواری فرد به آینده است ]21[. چودهری ]23[، کوتهبینی را تمایل مدیران به سرمایهگذاری کوتاهمدت میداند. با توجه به تعاریف ذکرشده، بررسی احتمال از دست دادن منابع مالی شرکت و واردشدن آن به مرحلۀ درماندگی بهعلت نمایانشدن این سویههای رفتاری بر تصمیمهای مدیران و اخذ تصمیمهای نادرست و به دور از واقعیت، موضوع بسیار مهمی است؛ زیرا شناسایی عوامل مؤثر بر درماندگی، حائز اهمیت است و در صورتی که اقدامات مناسب و بهموقع برای جلوگیری از وقوع آن نیز انجام نشود، ممکن است مرحلۀ درماندگی به مرحلۀ ورشکستگی برسد. پژوهشهای پیشین بهطور عمده براساس نسبتها و شاخصهای مالی، درماندگی مالی را بررسی کردهاند؛ ولی پژوهشی دربارۀ ویژگیهای رفتاری مدیریت انجام نشده است؛ از اینرو، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا سویههای رفتاری مذکور مدیران بر درماندگی مالی شرکتها تأثیرگذار است یا خیر. پژوهشگران امیدوارند با انجام این پژوهش به غنای مبانی نظری مرتبط با حوزۀ درماندگی مالی افزوده شود و تصمیمگیریهای مالی با دقت بیشتری انجام شوند.
مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش
با گستردهشدن فعالیتها در دنیای اقتصادی امروز، مدیران بهعنوان هدایتکنندههای اصلی شرکتها، نقش کلیدی در شرکت دارند و از اینرو، انتخاب مدیران شایسته، شرکت را به رشد و سودآوری میرساند. درمقابل، مدیران ناشایست، شرکت را به درماندگی مالی و درنهایت، ورشکستگی سوق میدهند. از دیدگاه رفتاری، شناخت ویژگیهای رفتاری مدیران در انتخاب مدیران، نقش بسزایی دارد.
درماندگی مالی
مشکلات اقتصادی و مالی، در موارد خاص ممکن است شرکتها را با شکست و ورشکستگی مواجه کند. چنین مشکلاتی بهطور ناگهانی اتفاق نمیافتد. قبل از اینکه شرکتی ورشکسته شود، با مشکلات مالی جدی روبرو شده، دچار درماندگی مالی میشود ]32[؛ از اینرو، شناسایی عوامل مؤثر بر درماندگی مالی، اهمیت بسزایی دارد.
تعاریف متعدد و متنوعی از درماندگی مالی بیان شده است. گوردون ]27[، درماندگی مالی را کاهش قدرت سودآوری شرکت تعریف کرده است که احتمال ناتوانی در پرداخت اصل و بهرۀ بدهی را افزایش میدهد. از دیدگاه ویتاکر، درماندگی، وضعیتی است که در آن، جریانهای نقدی شرکت از مجموع هزینههای بهرۀ مربوط به بدهی بلندمدت کمتر است ]11[.
عموماً عوامل درماندگی مالی، شامل عوامل برونسازمانی و عوامل درونسازمانی است. ازجمله عوامل بیرونی که شرکتها نیز نمیتوانند آنها را کنترل کنند، میتوان به تغییر در ساختارهای اقتصادی، نوسانها، مشکلات مرتبط با تأمین مالی، رویدادها و بلاهای طبیعی و شدت رقابت اشاره کرد. عوامل درونی نیز شامل مواردی است که مدیران دچار اشتباه شده و یا برای انجام اقدامات ضروری در تصمیمهای مدیریتی گذشته ناتوان بودهاند که میتوان به نمونههایی چون فروش نسیۀ بیش از حد، مدیریت ناکارا، ناتوانی در مدیریت اثربخش سرمایه، خیانت و تقلب اشاره کرد ]10[. به گفتۀ حیدری و همکاران ]3[، مدیریت ناصحیح ریسکها و وقوع شرایط دشواری مالی، شرکتها را در محدودیتهای مالی گسترده قرار میدهد. بر این اساس، مدیریت و تصمیمهای آن، یکی از عوامل سوقدادن شرکت بهسوی درماندگی مالی است.
سویههای رفتاری مدیریت و درماندگی مالی
حسابداری رفتاری یکی از گرایشهای حسابداری است که به ارتباط رفتار انسان و سیستم حسابداری توجه دارد. مدیران با قابلیتهای زیاد، توانایی بیشتری برای اتخاذ تصمیمهای بهینه دارند؛ بهعبارتی، تفاوت در قابلیت مدیران به تفاوت در نوع نگرش آنان منجر میشود و این موضوع بر تصمیمگیریهای آنها تأثیرگذار است ]17[؛ از اینرو، شناخت سویههای رفتاری مدیران از اهمیت زیادی برخوردار است. از سویههای رفتاری مدیران میتوان از سه ویژگی مهم بیشاطمینانی، کوتهبینی و خودشیفتگی نام برد.
بیشاطمینانی
یکی از نظریههای مطرحشده در زمینۀ مالی رفتاری، اطمینان بیش از حد است که برای توضیح بخشی از رفتار مدیران به کار میرود که با نظریههایهای سنتی مالی، سازگاری ندارد. روانشناسان معتقدند بیشاطمینانی موجب میشود افراد از به دست آوردن دانش غافل شوند، خطرهای خود را کمارزش و تواناییشان برای کنترل حوادث را بیش از حد ارزیابی کنند ]41[ و گزینههای غیرمتعارف را برگزینند؛ درنتیجه، ارزش شرکت بهعلت تصمیمهای ایشان کاهش یابد ]38[.
مدیران بیشاطمینان اعتقاد دارند بازار، شرکت آنها را کمتر از واقع ارزشگذاری میکند و موجب میشود تأمین مالی خارجی پرهزینه شود؛ از اینرو، در صورتیکه شرکت، منابع داخلی داشته باشد، ممکن است مدیران بیشاطمینان، تمایل بیشتری به بیشسرمایهگذاری (پذیرش پروژههای با خالص ارزش فعلی منفی)، ادغام و اکتساب کاهندۀ ارزش (بازده عملیاتی منفی) از خود نشان دهند؛ اما در صورتی که تأمین مالی پروژهها مستلزم منابع خارجی باشد، ممکن است که سرمایهگذاری کم (رد پروژهها با خالص ارزش فعلی مثبت)، ادغام و اکتسابات افزایندۀ ارزش (بازده عملیاتی مثبت) انجام شود ]5[.
با توجه به دو مورد ذکرشده، اگر مدیر بیشاطمینان، تأمین مالی داخلی را بر خارجی ترجیح دهد، این تفکر، که جریانهای نقدی آتی واحد تجاری به وقوع خواهد پیوست، به سرمایهگذاریهای نامساعد سوق داده میشود؛ در حالی که این امکان وجود دارد که این تفکر به وقوع نپیوندد و شرکت، توانایی پرداخت بدهیهای خود را نداشته باشد و به مرحلۀ درماندگی مالی و یا حتی ورشکستگی برسد.
کوتهبینی
کوتهبینی مدیریت عبارت است از تمایل مدیران به سرمایهگذاری کوتاهمدت و تغییر مسیر منابع از پروژههای باارزشآفرینی در بلندمدت به پروژههای کوتاهمدت افزایندۀ قیمت سهام که معمولاً این افزایش ارزش، موقتی است ]23[. سرینویسان و رامانی ]44[، به نقل از آرتور لویت، رئیس هیئت بورس اوراق بهادار ایالات متحده، بیان کردند که مدیران در مدیریت سود واقعی شرکت میکنند و شیوههای کسبوکار خود را تغییر میدهند تا با نتایج کوتاهمدت بر هزینه عملکرد بلندمدت تأکید کنند.
از نشانههای کوتهبینی میتوان از کاهش هزینههای بازاریابی و اعطای نسیۀ کم به مشتریان برای بهبود نتایج کوتاهمدت نام برد]44[. فعالیتهای کوتهبینانه، نتایج موقت مطلوبی دارند و پیامدهای منفی آن در بلندمدت نمایان میشود؛ زیرا بازارهای سرمایه، درک صحیحی از پیامدهای کوتهبینی در زمان وقوع ندارند ]7[.
بهطور کلی، مدیران کوتهبین با در نظر گرفتن منافع شخصی خود، میکوشند تصویر مطلوبی از عملکرد شرکت در کوتاهمدت به سهامداران ارائه دهند. اتخاذ چنین دیدگاهی به بیتوجهی به اهداف بلندمدت شرکت بهعنوان حافظ منافع بلندمدت سهامداران منجر میشود و تخریب ارزش شرکت را به دنبال خواهد داشت ]13[. بدینترتیب، در یکی از وظایف مدیر یعنی حفظ منافع سهامداران، کوتاهی میشود و درنتیجه، سهامداران از سرمایهگذاری در شرکت خودداری میکنند و شرکت با مشکلات مالی روبرو میشود.
خودشیفتگی
مدیران خودشیفته با ویژگیهای شخصیتی مانند خودخواهی، بهرهبرداری از دیگران، سلطهجویی و خودبرتربینی، به گزارشگری نادرست، تمایل بیشتری نشان میدهند ]2[. افراد خودشیفته، احساسات بیش از اندازه خودخواهانه دارند که موجب تأثیر منفی در توانایی و دستاوردهای آنها میشود ]22[.
چنین رهبرانی فقط به اطلاعات مدنظرشان گوش میدهند، بهراحتی از دیگران یاد نمیگیرند و اغلب، سخنرانیکردن را ترجیح میدهند. بهعلت نداشتن همدلی، چنین رهبرانی بهندرت به دیگران اعتماد میکنند و ارزش و اعتباری برای برنامههای آموزشی و یا داشتن مشاور برای بهبود خود بهعنوان رهبر قائل نیستند ]40[؛ از اینرو، چنین مدیرانی از پذیرش سخنان دیگران مبنی بر بحرانیشدن وضعیت شرکت امتناع میکنند و اینگونه شرکت در سرمایهگذاریهایی باارزش فعلی منفی سرمایهگذاری میکند وعلاوه بر اینکه سهامداران خود را از دست میدهد، اعتبار آن نیز کاهش مییابد و ناتوانی در پرداخت بدهیها، آن را به درماندگی مالی میکشاند. گنگ و همکاران ]26[ دریافتند شاخصهای مالی مانند حاشیۀ سود خالص داراییهای کل، بازده کل داراییها، سود هر سهم و جریان نقدی هر سهم، نقش مهمی در پیشبینی درماندگی مالی دارد. جاکوبای و همکاران]33[ درماندگی مالی، وابستگی سیاسی و مدیریت سود را در شرکتهای خصوصی چینی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که شرکتهای درمانده برای گزارش سودهای کم خود نسبت به شرکتهای سالم درگیر هستند.
چاوشی و همکاران ]4[ رابطۀ اطمینان بیش از حد مدیران و انتخاب سیاستهای تأمین مالی را بررسی کردند. نتایج نشان داد بین اطمینان بیش از حد و تصمیمهای مالی، رابطهای وجود ندارد. احمدی و همکاران ]1[ تأثیر معیارهای بیشاطمینانی مدیران را بر خطر سقوط آتی قیمت سهام بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بیشاطمینانی مدیران، تأثیر مثبت و معناداری بر خطر سقوط قیمت سهام دارد. هو و چانگ ]30[ بیشاطمینانی مدیرعامل و درماندگی مالی شرکت را بررسی کردند. نتایج نشان داد احتمالاً بیشاطمینانی مدیران به درماندگی مالی منجر میشود. لنگ و همکاران ]38[ پژوهشی با هدف بررسی رابطۀ بیشاطمینانی مدیران و احتمال شکست شرکت را با استفاده از شواهدی از انگلستان انجام دادند و به این نتیجه رسیدند مدیران اجرایی بیشاطمینان، احتمال ورشکستگی شرکت را افزایش میدهند و با بزرگترشدن هیئتمدیره، تأثیر نامطلوب بیشاطمینانی کاهش مییابد. جئون ]34[ رابطۀ بیشاطمینانی مدیرعامل و تمرکز جریان وجه نقد حاصل از عملیات را بررسی کرد. یافتهها نشان داد مدیران بهصورت ناخودآگاه، انگیزۀ متورمکردن جریانهای نقد عملیاتی برای پاسخگویی به نیاز سهامداران و جلب توجه سرمایهگذاران بازار را دارند.
دیدار و همکاران ]7[ با هدف بررسی تأثیر کوتهبینی مدیریتی بر کارایی شرکت با نقش تعدیلکنندۀ کیفیت حاکمیت شرکتی دریافتند مدیران کوتهبین با کاهش هزینههایی با هدف منافع بلندمدت، سبب کاهش ارزش شرکت میشوند و با افزایش نظارت، این رفتارهای مدیریت کاهش مییابد. میزیک]43[ نظریه و عمل کوتهبینی مدیریت مرتبط با بازاریابی را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که کوتهبینی، اثر منفی بلندمدت بر ارزش شرکت دارد. لادیکا و ساتنر ]37[ رابطۀ کوتهبینی مدیریت و سرمایهگذاری را بررسی کردند و نشان دادند مدیران هنگامی که انگیزههایشان کمتر میشود، سرمایهگذاری بلندمدت را قطع میکنند و سود کوتاهمدت پس از اختیار خرید را گزارش میکنند. آنها متعاقباً فروش سهام را افزایش میدهند. درابتدا، ارزش سهام شرکتها افزایش؛ اما درنهایت، در بلندمدت کاهش مییابد.
قلیپور و همکاران ]9[ آثار خودشیفتگی مدیران را در آشفتگی سازمانها بررسی و بیان کردند تصمیمهای مدیران سازمان و تفکرات آنها نقش مهمی در پیشبرد اهداف سازمانی دارد. نمازی و همکاران ]16 [تأثیر خودشیفتگی مدیران را بر نگرش انتخاب استراتژی، بررسی تجربی کردند. نتایج حاکی از افزایش خودشیفتگی در بین مدیران بود و این انتظار را به وجود آورد که تمایل آنان به انتخاب استراتژیهای تهاجمی و جسورانه افزایش یابد. بذرافشان و همکاران] 2[ تأثیر خودشیفتگی مدیران را بر کیفیت گزارشگری مالی بررسی کردند. در این پژوهش از دو معیار اندازۀ امضای مدیران و نسبت پاداش مدیران بر کل حقوق و دستمزد سالیانۀ کارکنان استفاده شده است. قلمرو زمانی پژوهش از سال 1388 تا 1395 بود و نتایج گویای آن است که در برخی شرایط، خودشیفتگی مدیران بر معیارهای کیفیت گزارشگری مالی اثر میگذارد. هم و همکاران ]29[ از حجم امضای مدیرعامل بهعنوان معیار جدیدی برای بررسی اثر خودشیفتگی بر سیاست سرمایهگذاری، عملکرد شرکت و پاداش استفاده کردند. تجزیهوتحلیل ایشان نشان داد شرکتهایی که مدیران خودشیفته اداره میکنند، بیشتر در زمینههایی مانند هزینههای تحقیق و توسعه سرمایهگذاری میکنند و از سرمایههای روزمره برای بهرهوری کسبوکار روزمره بهره میبرند.
فرضیههای پژوهش
امروزه با تحول و پیشرفتهای رخداده در زمینۀ روشهای پژوهش مالی-رفتاری، انجام بیشتر اینگونه پژوهشها برای پژوهشگران امکانپذیر شده و با توجه به نتایج این پژوهشها، اهمیت تأثیر سویههای رفتاری افراد بر جنبههای مختلف تصمیمگیری آنها روشنتر شده است ]16[؛ از اینرو، با توجه به سویههای رفتاری مطرحشده در این پژوهش، مدیر بیشاطمینان با تصمیم به سرمایهگذاریهای نامساعد، مدیر کوتهبین با توجه بیشتر به عملکرد کوتاهمدت نسبت به عملکرد بلندمدت و مدیر خودشیفته با خودرأیی و بیتوجهی به اطلاعات تأییدکنندۀ وضع نامطلوب شرکت، این احتمال را تقویت میکنند که در اثر سویههای رفتاری آنها اوضاع شرکت رو به بحران حرکت کند و بهسمت درماندگی مالی سوق داده شود. با توجه به استدلال مذکور و پیشینۀ ذکرشده، فرضیههای پژوهش عبارتند از:
فرضیۀ اول: بیشاطمینانی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد.
فرضیۀ دوم: کوتهبینی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد.
فرضیۀ سوم: خودشیفتگی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهۀ درماندگی مالی دارد.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، علّی- مقایسهای (پسرویدادی) و بعد زمانی پژوهش، مقطعی است. در این پژوهش برای جمعآوری اطلاعات مرتبط با مبانی نظری، از روش کتابخانهای استفاده شدهاست .دادهها از طریق نرمافزار رهآورد نوین، سایت رسمی سازمان بورس، بانک اطلاعاتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران (کدال)، سایت شرکتها (برای دستیابی بهعکس مدیران) جمعآوری شده است. تجزیهوتحلیل دادهها نیز با نرمافزار ایویوز نسخه 9 انجام شده است.
جامعۀ آماری و نمونۀ پژوهش
جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیّۀ شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی پژوهش یک دورۀ دهساله از سال 1387 تا 1396 است.
روش نمونهگیری در این مطالعه، روش حذف سیستماتیک است. شرکتهایی بهعنوان نمونه انتخاب میشوند که شرایط عمومی زیر را داشته باشند:
1- برای مقایسهپذیربودن اطلاعات، پایان سال مالی شرکتها منتهی به 29 اسفند باشد؛
2- طی سالهای مالی 1387 تا 1396 تغییر فعالیت یا تغییر سال مالی نداشته باشند؛
3- شرکتهای در دست بررسی، جزء شرکتهای بیمه، سرمایهگذاری، مؤسسات مالی و اعتباری، بانکها و لیزینگ نباشد؛
4- اطلاعات مربوط به متغیرهای انتخابشده در دورۀ زمانی پژوهش موجود باشد.
از اینرو، براساس موارد مذکور، 2082 سال- شرکت مطالعه شد و درنهایت، برای فرضیههای پژوهش بهترتیب، 300 سال- شرکت برای بیشاطمینانی، 330 سال- شرکت برای کوته بینی و 224 سال- شرکت برای خودشیفتگی بهعنوان نمونۀ آماری در نظر گرفته شده است که خلاصۀ آن در نگارۀ زیر دیده میشود:
نگارۀ 1. شرکتهای نمونۀ هر فرضیه
2082 سال – شرکت |
تعداد شرکتهای مدنظر تعداد شرکتهای درمانده براساس معیار 80% نرخ بهره تعداد شرکتهای درمانده براساس بهره > سود خالص تعداد شرکتهای دارای حداقل یکی از معیارهای درماندگی تعداد شرکتهای سالم انتخابشده |
||||
167 سال – شرکت |
|||||
92 سال – شرکت |
|||||
176 سال – شرکت 176 سال- شرکت |
|||||
خودشیفتگی |
کوتهبینی |
بیش اطمینانی |
|
||
352 |
352 |
352 |
کل شرکتهای نمونه |
||
64 |
11 |
26 |
درمانده |
تعداد شرکتهای بدون دسترسی به اطلاعات |
|
64 |
11 |
26 |
سالم |
||
128 |
22 |
52 |
جمع کل |
||
224 |
330 |
300 |
|
کل سال شرکتهای موردبررسی |
|
متغیرهای پژوهش
درماندگی مالی
در این پژوهش، درماندگی مالی، متغیر وابسته در نظر گرفته میشود که متغیری دوبخشی است. در صورتی که شرکتی معیار بیانشده در بخش نمونهگیری را داشته باشد، عدد یک و در غیر اینصورت، صفر به آن اختصاص داده میشود. برای تشخیص شرکتهای سالم از درمانده از معیار آسکویث و همکاران ]19[ استفاده شده است. مطابق این معیار، شرکتی درمانده شناخته میشود که در دو سال متوالی، سود قبل از بهره و مالیات و استهلاک دارایی مشهود و نامشهود شرکت کمتر از هزینه بهره گزارششده باشد و یا در هرسال، سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک شرکت کمتر از 80 درصد هزینه بهره باشد. این معیار براساس پژوهش علی اکبرلو ]8[ بیشترین قدرت تفکیک شرکتهای سالم و درمانده را دارد. برای تعیین شرکتهای نمونه، براساس معیار مدنظر برای تشخیص درماندگی مالی، شرکتی که معیار مذکور را داشته باشد، بهعنوان شرکت درمانده در همان سال انتخاب شده است. بهازای هر شرکت درماندۀ منتخب، یک شرکت غیردرمانده (سالم)، (تقریباً هماندازه)، که ویژگی درماندگی را نداشته باشد، از همان صنعت متناظر انتخاب شده است.
بیشاطمینانی
ایشیکاوا و تاکاهاشی ]31[ از معیار سود پیشبینیشده برای اندازهگیری بیشاطمینانی استفاده کردند. آنها معتقد بودند مدیران بیشاطمینان با توجه به اعتقادشان دربارۀ عملکرد آتی سهام، که ناشی از تصمیمگیری به نگهداشتن اختیارهای سهام غیرقابل فروش شرکت است، مشخص میشوند. مدیرانی که به اختیارهای خرید سهام برای دورههای طولانی توجه میکنند، به عملکرد آینده بیشاطمینان هستند. با توجه به موارد مذکور برای بررسی بیشاطمینانی از پیشبینی جانبدارانۀ مدیران بهصورت ذیل استفاده میشود.
(1)
اولین سود هر سهم پیشبینیشدۀ مدیریت – سود واقعی آخر دورۀ هر سهم/قیمت سهام در ششماهۀ دوم
علامت مثبت و منفی پیشبینی جانبدارانۀ مدیران، نشاندهندۀ بیشاطمینانی آنهاست؛ بهگونهای که مثبتبودن، نشاندهندۀ وجود بیشاطمینانی و منفیبودن، نبود بیشاطمینانی را نشان میدهد. در پژوهش حاضر، به مدیران بیشاطمینان، عدد یک و مدیرانی که بیشاطمینانی در آنها مشاهده نشد، عدد صفر اختصاص داده شده است.
کوتهبینی
برای اندازهگیری کوتهبینی به تبعیت از مرادی و باقری ]12[ از روش اندرسون و هسیائو ]18[ استفاده شده است. اندرسون و هسیائو ]18[ تحلیلی آماری از الگوهای رگرسیون استفاده کردند. مرادی و باقری ]12[ بیان کردند برای شناسایی و تعیین شرکتهای کوتهبین باید سه متغیر سطح مورد انتظار بازده داراییها، هزینۀ بازاریابی و هزینۀ پژوهش و توسعه برای هر شرکت در هر دورۀ زمانی مشخص میشود؛ زیرا تمام توجه مدیران کوتهبین، معطوف به بهبود عملکرد کوتاهمدت است؛ از اینرو، الگوی ذیل برای سنجش کوتهبینی مدیران استفاده میشود:
(2) |
|
(3) |
|
(4) |
ROA: (سطح مورد انتظار بازده داراییها) برابر است با نسبت سود خالص به جمع داراییها.
MKTA: (سطح مورد انتظار هزینۀ بازاریابی) برابر است با نسبت هزینههای بازاریابی و فروش به جمع داراییها.
R&D: (سطح مورد انتظار هزینۀ پژوهش و توسعه) برابر است با نسبت هزینههای تحقیق و توسعه به جمع داراییها.
برای استفاده از این نسبتها در الگو، اطلاعات بازده داراییها از صورتهای مالی و هزینۀ بازاریابی و فروش و تحقیق و توسعه از یادداشت
توضیحی شرکتها گردآوری شد. پس از محاسبۀ متغیرهای مذکور با استفاده از الگوهای ذکرشده، مقادیر پیشبینیشده با مقادیر واقعی مقایسه و خطای پیشبینیشده محاسبه میشود و شرکتها به 4 دستۀ اصلی تقسیم و مطابق نگارۀ 2 طبقهبندی میشوند.
نگارۀ 2. گروهبندی نمونۀ آماری
اختلاف مقادیر واقعی و مورد انتظار |
گروه |
||
مخارج پژوهش و توسعه |
مخارج بازاریابی |
بازده داراییها |
|
منفی |
منفی |
مثبت |
گروه 1: شرکتهای کوتهبین و بازده مثبت |
منفی |
منفی |
منفی |
گروه 2: شرکتهای کوتهبین و بازده منفی |
مثبت |
مثبت |
مثبت |
گروه 3: شرکتهای غیرکوتهبین با بازده مثبت |
فقط تغییرات یکی مثبت |
|||
مثبت |
مثبت |
منفی |
گروه 4: شرکتهای کوتهبین با بازده منفی |
فقط تغییرات یکی مثبت |
منبع: پژوهش مرادی و باقری
در بین گروههای ذکرشده در جدول مذکور، گروه 1 بهعنوان شرکتهای کوتهبین در نظر گرفته میشود؛ زیرا با توجه به مثبتبودن عملکرد شرکتها و بازده داراییها، مخارج بازاریابی و مخارج تحقیق و توسعه کاهش یافته است. برای شرکتهایی که مدیران کوتهبین دارند، عدد یک و شرکتهایی که کوتهبینی مدیریت در آنها مشاهده نشد، عدد صفر اختصاص داده شده است.
خودشیفتگی
در پژوهش حاضر، برای اندازهگیری این متغیر از روش جیا و همکاران ]35[ استفاده شده است. لوئیس و همکاران]40[ نشان دادند نسبت عرض به ارتفاع چهره با ویژگیهایی مانند خشونت و تهاجم و رفتار غیراخلاقی سودجویی در کسبوکار و حاکمیت همراه است. ایشان چگونگی تمایل مدیرعامل به رفتارهای مردانه را با استفاده از یک ویژگی چهره و شکل صورت، از روی عکس مدیران و با استفاده از شاخص هورمون تستوسترون استفاده کردند. این شاخص از نسبتWHR[1] نسبت عرض به ارتفاع چهره مدیرعامل بهصورت فاصلۀ دو گیجگاه نسبت به فاصلۀ لب بالا و بالاترین نقطۀ پلک (ارتفاع چهره بالایی) اندازهگیری میشود. بدینمنظور از نرمافزار Image J برای اندازهگیری نسبت مذکور استفاده شده است. در صورتی که این نسبت، بیشتر از میانگین نسبت نمونهها باشد، مدیر، خودشیفته است و عدد یک به متغیر اختصاص مییابد. در غیر اینصورت، عدد متغیر مربوط، صفر خواهد بود.
متغیرهای کنترلی
این متغیرها شامل مقیاسهای عملکرد مالی یعنی نسبت خالص جریان نقد عملیاتی به کل بدهیها، نسبت خالص جریان نقدی تأمین مالی به کل بدهیها، نسبت خالص جریان نقد سرمایهگذاری به کل بدهیها، یک مقیاس اهرم مالی یعنی نسبت کل بدهیها به کل داراییها و یک مقیاس نقدینگی یعنی نسبت جاری و همچنین اندازۀ شرکت بهعنوان لگاریتم طبیعی جمع داراییهای شرکت است ]14[.
الگوهای پژوهش
برای آزمون فرضیهها از الگوهای ذیل استفاده میشود.
فرضیۀ اول: بیشاطمینانی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد.
(5)
فرضیۀ دوم: کوتهبینی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد.
(6)
فرضیۀ سوم: خودشیفتگی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد.
(7)
که:
P(DISTRESS): احتمال اینکه یک شرکت، درماندگی مالی را تجربه کند؛DISTRESS : یک متغیر دوبخشی است که اگر شرکت، درماندۀ مالی شده باشد، مساوی یک و در غیر اینصورت، صفر است؛ Exp: تابعنمایی؛MYP : کوتهبینی مدیریت؛ Overcon: بیشاطمینانی مدیریت؛Narcissm : خودشیفتگی مدیریت؛Size : اندازۀ شرکت؛OCFTL : خالص جریان نقد عملیاتی بهکل بدهیها؛FCFTL : نسبت خالص جریان نقدی تأمین مالی به کل بدهیها؛ICFTL : نسبت خالص جریان نقدی سرمایهگذاری به کل بدهیها TLTA: نسبت بدهی به کل داراییها؛CR : نسبت جاری (داراییهای جاری تقسیمبر بدهیهای جاری) است.
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی
آمار توصیفی شامل مجموعه روشهایی است که برای جمعآوری، تلخیص، طبقهبندی و توصیف دادهها به کار میرود. در این پژوهش با توجه به اینکه متغیرهای مستقل پژوهش شامل بیشاطمینانی، کوتهبینی و خودشیفتگی بهصورت متغیر اسمی دووجهی اندازهگیری شدهاند، تفسیر نتایج میانگین و میانه مناسب نیست و بهترین روش برای تفسیر نتایج، استفاده از درصد و تعداد سال شرکتهای متعلق به یک گروه خاص است. در نگارۀ 3 خلاصۀ این نتایج آمده است:
نگارۀ 3. آمار توصیفی متغیرهای دو وجهی
عنوان شاخص |
نوع شرکت |
درصد وجود پارامتر 1 |
تعداد شرکت دارای پارامتر |
|
1 |
1 |
|||
بیشاطمینانی |
سالم |
57/0 |
85 |
85 |
درمانده |
92/0 |
138 |
138 |
|
کوتهبینی |
سالم |
16/0 |
26 |
26 |
درمانده |
08/0 |
14 |
14 |
|
خودشیفتگی |
سالم |
45/0 |
51 |
51 |
درمانده |
56/0 |
63 |
63 |
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به جدول مذکور، متغیر بیشاطمینانی در شرکتهای سالم، 57/0 و در شرکتهای درمانده، 92/0 است و این نتایج نشان میدهد 92 درصد شرکتهای درمانده، مدیران بیشاطمینان دارند؛ بنابراین، احتمالاً بیشاطمینانی مدیریت با احتمال مواجهه با درماندگی مالی در ارتباط است. متغیر کوتهبینی در شرکتهای سالم، 16/0 و در شرکتهای درمانده، 08/0 است. این شاخص در هر دو نوع شرکت (سالم و درمانده) مقدار اندکی دارد و در شرکتهای درمانده، کمتر از شرکتهای سالم است. گفتنی است احتمالاً این شاخص، تأثیر زیادی بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی نداشته باشد. متغیر خودشیفتگی در شرکتهای سالم، 45/0 و در شرکتهای درمانده، 56/0 است.
این سویۀ رفتاری در هر دو نوع شرکت (سالم و درمانده) تقریباً نیمی از شرکتها را شامل میشود و این مقدار در شرکتهای درمانده، بیشتر از شرکتهای سالم است؛ بنابراین، احتمالاً خودشیفتگی بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی مؤثر باشد. آمار توصیفی متغیرهای کنترلی برای هر فرضیه بهطور مجزا بهصورت ذیل است.
نگارۀ 4 آمار توصیفی متغیرهای کنترلی نشان میدهد. با توجه به اینکه هر فرضیه، تعداد مشاهدات متفاوتی دارد، میانه و میانگین و... در هر فرضیه متفاوت است؛ اما دادههای جدول نشان میدهد میانه و میانگین و... در هر سه فرضیه، نزدیک به هم است و تفاوت چندانی در هر فرضیه مشاهده نمیشود.
نگارۀ 4. آمار توصیفی متغیرهای کنترلی
کمینه |
بیشینه |
میانه |
میانگین |
نام متغیر |
|
0/49 |
2/66 |
1/149 |
1/27 |
نسبت جاری |
بیش اطمینانی |
0-/17 |
0/24 |
0/02 |
0/028 |
خ جریان نقدی تأمین مالی /کل بدهیها |
|
0-/33 |
0/09 |
-0/02 |
0-/04 |
خ جریان نقدی سرمایهگذاری /کل بدهیها |
|
0-/15 |
0/69 |
0/10 |
0/14 |
خ جریان نقدی عملیاتی /کل بدهیها |
|
10/35 |
19/07 |
13/57 |
13/75 |
اندازۀ شرکت |
|
0/26 |
1/24 |
0/68 |
0/69 |
اهرم مالی |
|
0/46 |
2/63 |
1/10 |
1/22 |
نسبت جاری |
کوتهبینی |
0-/18 |
0/230 |
0/02 |
0/02 |
خ جریان نقدی تأمین مالی /کل بدهیها |
|
0-/28 |
0/13 |
0-/02 |
0-/03 |
خ جریان نقدی سرمایهگذاری/کل بدهیها |
|
0-/14 |
0/74 |
0/09 |
0/14 |
خ جریان نقدی عملیاتی/کل بدهیها |
|
10/35 |
19/07 |
13/54 |
13/77 |
اندازۀ شرکت |
|
0/28 |
1/35 |
0/71 |
0/72 |
اهرم مالی |
|
0/48 |
2/59 |
1/10 |
1/23 |
نسبت جاری |
خودشیفتگی |
0-/16 |
0/23 |
0/02 |
0/03 |
خ جریان نقدی تأمین مالی /کل بدهیها |
|
0-/34 |
0/12 |
0-/02 |
0-/04 |
خ جریان نقدی سرمایهگذاری /کل بدهیها |
|
0-/12 |
0/74 |
0/09 |
0/14 |
خ جریان نقدی عملیاتی /کل بدهیها |
|
10/50 |
19/07 |
13/80 |
14/09 |
اندازۀ شرکت |
|
0/27 |
1/26 |
0/72 |
0/71 |
اهرم مالی |
منبع: یافتههای پژوهش
آمار استنباطی
پژوهش حاضر با استفاده از رگرسیون لجستیک برآورده شده است. مهمترین ویژگی روش رگرسیون لجستیک این است که نیازی به برقراری فروض نرمالبودن و همسانی ماتریسهای کوواریانس نیست. قبل از آزمون فرضیهها، همبستگی متغیرهای پژوهش با استفاده از همبستگی اسپیرمن برای هر فرضیه بررسی شد و نتایج نشان دادند همبستگی شدید بین متغیرهای پژوهش در هر فرضیه وجود ندارد.
آزمون فرضیۀ اول:
فرضیۀ اول بیان میکند که بیشاطمینانی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد. نتایج آزمون فرضیۀ اول در نگارۀ 5 آمده است:
نگاره 5. نتایج آزمون فرضیه اول
VIF |
احتمال آمارۀ Z |
آمارۀ Z |
ضریب متغیر |
متغیر |
||||||
- |
0/60 |
0/52 |
1/00 |
عرض از مبدأ |
||||||
1/10 |
0/00 |
5/17 |
2/24 |
بیشاطمینانی |
||||||
1/57 |
0/03 |
2-/19 |
5-/35 |
خ جریان نقد تأمین مالی /کل بدهی |
||||||
1/81 |
0/00 |
3-/23 |
1-/60 |
نسبت جاری |
||||||
1/64 |
0/11 |
1/61 |
5/21 |
خ جریان نقد سرمایهگذاری /کل بدهی |
||||||
2/24 |
0/00 |
4-/18 |
7-/95 |
خ جریان نقد عملیاتی /کل بدهی |
||||||
1/13 |
0/27 |
1-/11 |
0-/13 |
اندازۀ شرکت |
||||||
2/12 |
0/00 |
2/92 |
2/96 |
اهرم مالی |
||||||
00/0 |
سطح معنیداری نسبت درستنمایی |
90/180 |
نسبت درستنمایی (LR) |
43/0 |
ضریب مک فادن |
|
||||
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به آزمون همخطی چندگانهای، که برای متغیرهای پژوهش انجام شده است، همخطی شدید بین هیچ یک از متغیرهای پژوهش وجود ندارد. مقدار آمارۀ نسبت درستنمایی، 90/180 است و با توجه به اینکه سطح معنیداری کمتر از 05/0 دارد، الگوی کلی رگرسیونی، معنیدار است. با بررسی آمارۀ متغیر بیشاطمینانی و مقدار احتمال آن مشخص میشود سطح احتمال آمارۀ مذکور کمتر از 05/0 است؛ بنابراین، در سطح اطمینان 95/0 نمیتوان فرضیۀ پژوهش را رد کرد و بیشاطمینانی مدیریت،
تأثیر مثبت و معنیداری بر درماندگی مالی دارد. ضریب تعیین مک فادن، که برابر است با 43/0 است، نشان میدهد بیشاطمینانی مدیریت به همراه متغیرهای کنترلی، درمجموع میتوانند 43/0 از احتمال درماندگی مالی را توجیه کنند.
آزمون فرضیۀ دوم:
فرضیۀ دوم بیان میکند که کوتهبینی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد.
نتایج آزمون فرضیۀ دوم در نگارۀ 6 آمده است:
نگارۀ 6. نتایج آزمون فرضیۀ دوم
VIF |
احتمال آمارۀ Z |
آماره Z |
ضریب متغیر |
متغیر |
|||||
- |
037/0 |
08/2 |
42/3 |
عرض از مبدأ |
|||||
1/02 |
0/059 |
1-/88 |
0-/84 |
کوتهبینی |
|||||
1/71 |
0/17 |
1-/38 |
2-/82 |
خ جریان نقد تأمین مالی /کل بدهی |
|||||
2/07 |
0/00 |
3-/02 |
28/1- |
نسبت جاری |
|||||
1/60 |
0/28 |
1/08 |
2/89 |
خ جریان نقد سرمایهگذاری /کل بدهی |
|||||
2/38 |
0/00 |
4-/06 |
6-/25 |
خ جریان نقد عملیاتی /کل بدهی |
|||||
1/13 |
0/03 |
2-/18 |
0-/21 |
اندازۀ شرکت |
|||||
2/09 |
0/00 |
3/14 |
2/51 |
اهرم مالی |
|||||
00/0 |
سطح معنیداری نسبت درستنمایی |
18/147 |
نسبت درستنمایی (LR) |
32/0 |
ضریب تعیین مک فادن |
||||
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به آزمون همخطی چندگانۀ انجامشده، همخطی شدید بین متغیرهای پژوهش وجود ندارد. مقدار آمارۀ نسبت درستنمایی، 18/147 است و با توجه به اینکه سطح معنیداری کمتر از 05/0 دارد، الگوی کلی رگرسیونی، معنیدار است. با بررسی آمارۀ متغیر کوتهبینی و مقدار احتمال آن مشخص میشود سطح احتمال آمارۀ مذکور، بیشتر از 05/0 است؛ بنابراین، در سطح اطمینان 95/0 شواهدی کافی برای قبول فرضیۀ مدنظر به دست نیامد و فرضیۀ پژوهش رد میشود و کوتهبینی مدیریت،
تأثیر مثبت و معنیداری بر درماندگی مالی ندارد.
ضریب تعیین مک فادن، که برابر است با 32/0 است، نشان میدهد کوتهبینی مدیریت به همراه متغیرهای کنترلی، درمجموع میتواند 32/0 از احتمال درماندگی مالی را توجیه کند.
آزمون فرضیۀ سوم:
فرضیۀ سوم بیان میکند که خودشیفتگی مدیریت بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی، تأثیر مثبت و معنیداری دارد. نتایج آزمون فرضیۀ سوم در نگارۀ 7 آمده است.
نگارۀ 7. نتایج آزمون فرضیۀ سوم
VIF |
احتمال آمارۀ Z |
آمارۀ Z |
ضریب متغیر |
متغیر |
|||||
- |
40/0 |
85/0- |
88/1- |
عرض از مبدأ |
|||||
1/01 |
0/03 |
2/16 |
0/76 |
خودشیفتگی |
|||||
1/65 |
0/82 |
0-/23 |
0-/56 |
خ جریان نقد تأمین مالی /کل بدهی |
|||||
2/23 |
0/077 |
1-/76 |
0-/96 |
نسبت جاری |
|||||
1/61 |
0/057 |
1/90 |
5/55 |
خ جریان وجه نقد سرمایهگذاری /کل بدهی |
|||||
2/36 |
0/00 |
2-/90 |
5-/09 |
خ جریان نقد عملیاتی /کل بدهی |
|||||
1/18 |
0/72 |
0/36 |
0/04 |
اندازۀ شرکت |
|||||
2/34 |
0/00 |
3/50 |
3/87 |
اهرم مالی |
|||||
00/0 |
سطح معنیداری نسبت درستنمایی |
40/107 |
نسبت درستنمایی (LR) |
35/0 |
ضریب مک فادن |
||||
منبع: یافتههای پژوهش
با توجه به آزمون همخطی چندگانۀ انجامشده، همخطی شدید بین متغیرهای پژوهش وجود ندارد. مقدار آمارۀ نسبت درستنمایی، 40/107 است و با توجه به اینکه سطح معنیداری کمتر از 05/0 دارد، الگوی کلی رگرسیونی، معنیدار است. با بررسی آمارۀ متغیر خودشیفتگی و مقدار احتمال آن مشخص میشود سطح احتمال آمارۀ مذکور، کمتر از 05/0 است؛ بنابراین، در سطح اطمینان 95/0 نمیتوان فرضیۀ پژوهش را رد کرد و خودشیفتگی مدیریت، تأثیر مثبت و معنیداری بر درماندگی مالی دارد.
ضریب تعیین مک فادن، که برابر است با 35/0 است، نشان میدهد خودشیفتگی مدیریت به همراه متغیرهای کنترلی، درمجموع میتواند 35/0 از احتمال درماندگی مالی را توجیه کند.
بحث و نتیجهگیری
شناسایی عوامل مؤثر بر درماندگی مالی، یکی از مباحث مهم در حیطۀ مالی است. این عوامل شامل
عوامل درونی و بیرونی است. بیشتر پژوهشهای انجامشده در زمینۀ درماندگی مالی، عوامل بیرونی ازجمله کیفیت و مدیریت سود را مطالعه کرده و پژوهشهای کمتری، عوامل درونی را بهعنوان عامل احتمالی مواجهه با درماندگی مالی بررسی کردهاند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سویههای رفتاری مدیریت بر درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار انجام شده است و در آن، بیشاطمینانی، کوتهبینی و خودشیفتگی بهعنوان سویههای رفتاری در نظر گرفته شدهاند.
فرضیۀ اول، رابطۀ بیشاطمینانی و درماندگی مالی را بررسی کرد. نتایج حاصل نشان دادند بیشاطمینانی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد. نتیجۀ این فرضیه، با نتایج پژوهش فاکسیوا و منیب ]25[ و هو و چانگ ]30[ مطابقت دارد. بر این اساس، بیشاطمینانی، تأثیر منفی بر سرمایه گذاری دارد؛ بهگونهای که مدیران بیشاطمینان، سرمایهگذاری و جریانهای نقدی آینده را تحت شعاع قرار میدهند و با بیتوجهی به نتایج تصمیمهای خود موجب درماندگی مالی شرکتها میشوند.
فرضیۀ دوم، رابطۀ کوتهبینی و درماندگی مالی را بررسی کرد. نتایج حاصل نشان دادند در سطح خطای 5 درصد، کوتهبینی مدیران، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی ندارد و شاید بتوان ادعا کرد تأثیری بر ارزش شرکت ندارد. نتیجۀ این فرضیه، با نتایج دیدار و همکاران ]7[ و میزیک ]43[ که بیان کردند کوتهبینی مدیریت سبب کاهش ارزش شرکت میشود، مطابقت ندارد. شرکتهایی با مدیریت کوتهبین با کاهش هزینههای تحقیق و توسعه و بازاریابی و سایر هزینههای بلندمدت، عملکرد کوتاهمدت را بهتر میکنند؛ ولی در بلندمدت با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد. با این حال، سهامداران و محققان بازاریابی میتوانند در محدودکردن شیوههای مدیریت کوتهبین، نقش داشته باشند. یکی از دلایل تفاوت نتایج پژوهش با نتایج پیشین، توجه به این موضوع است که بازار سرمایه، توانایی شناسایی آثار کوتهبینی در زمان وقوع را ندارد و پیامدهای آن در زمان آینده و با تأخیر ارزیابی میشود. بهتر است یا بازه زمانی مدنظر افزایش یابد یا اشکال مختلف آن شامل کوتهبینی مدیریتی، کوتهبینی فاصلهای، ناشی از بیشاطمینانی در نظر گرفته شود تا نتایج دقیقتری به دست آید.
فرضیۀ سوم، رابطۀ خودشیفتگی و درماندگی مالی را بررسی کرد. نتایج حاصل نشان دادند خودشیفتگی مدیریت، تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال مواجهه با درماندگی مالی دارد. نتایج پژوهش با نتایج پژوهشهای مشابه قبلی همچون قلیپور و همکاران ]9[ مطابقت دارد. آنها بیان کردند حدی از خودشیفتگی در مدیران مناسب است؛ ولی ممکن است دچار خشم و خودنمایی شوند و این زیادهروی به ویرانی شرکت منجر میشود. همچنین نتایج پژوهش با نتایج کشمیری و همکاران ]36[، که وجود رابطۀ مثبت بین خودشیفتگی و احتمال وقوع بحران آسیب محصول را بیان کردند، مطابقت دارد. علت وجود این رابطۀ متغیرها ممکن است این باشد که مدیران خودشیفته اعتقاد دارند افراد ویژهای هستند و خود را با مدیران مشهور مقایسه میکنند. علاوه بر این، این اعتقاد در آنها وجود دارد که تصمیمهای اشتباه نمیگیرند و توانایی همدلی و مشورت با دیگران را ندارند؛ به عبارت دیگر، وجود ویژگی خودرأیی در بین مدیران خودشیفته موجب میشود به نظرات دیگران مبنی بر بحرانیشدن اوضاع شرکت توجه نکنند و موجب افزایش بدهیها و سرمایهگذاری در پروژههایی با ارزش منفی شوند و درنتیجه، شرکت به سمت درماندگی سوق داده شود.
با توجه به نتایج پژوهش، به اعضای هیئتمدیره توصیه میشود برای انتخاب مدیران شایسته، بیشاطمینانی و خودشیفتگی مدیران را در نظر بگیرند. شناخت این سویهها برای مدیرانی که مشغول به فعالیت هستند، برای پیشبینی درماندگی مالی مؤثر است و با اقدامات مناسب و بهموقع، میتوان مانع ورود به این مرحله شد. به سازمان بورس اوراق بهادار پیشنهاد میشود با الزام به شفافسازی فرایندها و روابط شرکت ها از یکسو و پوشش مطبوعاتی از سویی دیگر، بکوشند این سویههای رفتاری را تا حد مطلوب کاهش دهند. پوشش مطبوعاتی بر شهرت مدیران از نگاه جامعه، تأثیر بسیاری میگذارد و وجهۀ عمومی مدیران شرکت را تشکیل میدهد و از این طریق، هنجارهای اجتماعی شکل میگیرد و مدیران را از تصمیمهای نابههنجار باز میدارد.
تقسیمبندیهای متفاوتی برای تورشهای رفتاری وجود دارد. کانمن و ریپ(1998)، تورشهای رفتاری را به سه دسته تقسیم میکنند که شامل تورشهای قضاوتی، تورشهای ترجیحی (رجحان یا اولویت) و توروشهای حاصل از نتایج تصمیم است. پمپین (2010)، این تقسیمبندی را به شناختی و عاطفی (احساسی) تقسیم کرد. به پژوهشگران پیشنهاد میشود سایر تورشهای رفتاری معرفیشده در این تقسیمبندیها را بررسی کنند تا پژوهشها درزمینۀ عوامل درونی مؤثر در احتمال مواجهه با درماندگی غنیتر شود.
هر پژوهشی در بطن خود، محدودیتهایی دارد که در مسیر تحقق آن ظاهر میشود و امر پژوهش و تعمیم نتایج را با دشواری همراه میکند. در پژوهش حاضر بهعلت دسترسینداشتن بهعکس تمامی مدیران عامل شرکتها، تعداد شرکتهای نمونۀ خودشیفتگی به شرکتهایی محدود شده که عکس مدیرعامل در دسترس بوده است.
. (1994). Anatomy of Financial Distress: An Examination of Junk-bond Issuers. Quarterly Journal of Economics, Vol. 109, No. 3, Pp.1189-1222.